پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
چرا نمایشگاه کتاب شلوغ میشود؟
واقعا چرا نمایشگاه کتاب شلوغ میشود؟
نمایشگاه کتاب تهران یکی از عجیبترین نمایشگاههای دنیاست. نمایشگاهی که هر سال مردم بیشتر و بیشتری از آن استقبال میکنند و هر روز آمارهای بیشتری از تراکنشهای الکترونیکی و غیرالکترونیکی خرید کتاب منتشر میگردد اما با این حال آمارهای دیگری هم منتشر میشود که خبر از سرانه مطالعه پایین مردم ایران دارد. مردم ایران بیشتر اهل سریال و ماهواره و فیلم و دیویدی هستند و نهایتا فیسبوک و ویچت و واتساپ و کمتر کسانی را میبینیم که کتاب بخوانند. حجم زیادی از سرانه مطالعه مردم ایران را هم خواندن مطالب وبسایتها تشکیل میدهد و با نگاهی به فهرست الکسا میتوان دید که چه وبسایتهای گل و بلبلی در بالای فهرست جا خوش کردهاند. در هر صورت روزنامهها تیراژ اندکی دارند. کتابها با تیراژ هزار و گاهی پانصد نسخه منتشر میشوند و هر روز که میگذرد بیشتر کتاب نمیخوانیم! با این حال چرا نمایشگاه کتاب یا به قول یکی از دوستان «نمایشگاه کباب» هر روز شلوغتر و شلوغتر میشود. قبلش ببینیم چه راههایی برای خرید کتاب در ایران وجود دارد که همه راهها به نمایشگاه ختم میشود.
راه خرید کتاب
راههای خرید کتاب در ایران کم نیست. برخی از انتشاراتیهای مهم خود فروشگاه و نمایشگاه دایمی دارند. برخی از نقاط تهران و به مرور در ایران شاهد شکلگیری شهرکتابهای متعدد و یا ایدههای مشابهی مانند آن هستیم که تقریبا از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آنها پیدا میشود. در شهرستانها اگر این ایدهها فراگیر نشده لااقل در تهران که هست! بخش زیادی از بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب تهران، تهرانی هستند و نه شهرستانی. بخش زیادی از مردمی که در چمنهای مصلی بساط هندوانه و پیکنیک پهن کردهاند، برای خرید کتاب میتوانند خیلی راحت به شهرکتابها مراجعه کنند و در محیطی آرام و دوست داشتنی کتاب ببینند و اگر دوست داشتند بخرند. در ایران هنوز اعتماد به فضای آنلاین به آن حدی نرسیده که بتوانیم جایی مانند آمازون داشته باشیم. در همه دنیا کتابفروشیهای آنلاین در سریعترین زمان ممکن آن چیزی که مردم دنبالش میگردند را به دست آنها میرسانند. یا کتابفروشیهای دیگری مانند بارنز اند نوبلز به محلی برای کتاب دیدن و کتاب خریدن تبدیل شدهاند و ایدههایی مانند شهر کتاب الگو گرفته شده از این طرحهای موفق هستند. یا نمایشگاهی مانند نمایشگاه کتاب فرانکفورت آلمان که میعادگاه هنرمندان و نویسندگان و ناشران و مردم است و به زحمت ۳۰۰ هزار بازدید کننده دارد ولی مهمترین و تاثیرگذارترین نمایشگاه کتاب جهان است. نمایشگاه کتاب تهران که میتواند جزو عجایب جهان ثبت شود به آسانی رکورد ۱۰ میلیون بازدیدکننده را میشکند و مسئولین خوشحال از این رکوردزنی. در حالی که این میزان بازدید از نمایشگاه کتاب در کنار این میزان مطالعه، نشانه بیماری حال و روز ماست.
مردم، به نمایشگاه کتاب میروند تا فرصت حضور در یک رویداد ملی را از دست ندهند. متاسفانه صدا و سیما با تبلیغات اشتباه و تاکید بیش از حد بر صورت کتاب و کتابخوانی مردم را به سمت ظاهر و رویه کتاب و کتابخوانی هدایت کرده و خبری از هسته و عمق نیست. هنوز هم بیشترین کتابهایی که فروخته میشوند کتابهای زرد هستند یا کتابهای درسی و کنکور. متاسفانه برخورد صدا و سیما با کتاب محدود شده به دست گرفتن کتاب و مشاهده جلد و نهایتا یکی دو صفحه اول. حتی مجریان محترم برنامههای کتاب و کتابخوانی به خود زحمت نمیدهند کتابهایی را که کیلویی معرفی میکنند مختصر نگاهی بیندازند و درباره کتاب اطلاعات غلط ندهند. بماند این جفای صدا و سیما.
شاید مردم به نمایشگاه کتاب میروند که کتاب خارجی بخرند. شاید! اما در سالهای گذشته کمتر ناشر خارجی واقعی در این نمایشگاه حاضر بوده و همه آن چیزی که شاهدش هستیم واسطههاییاند که کتابهای خارجی را برای فروش به ایران میآورند و همه آنها در تهران هم دفتر دارند و در هر زمانی از سال میتوان به آنها مراجعه کرد. الیماشالله هم پیکی هست که میتوان بدون مراجعه کتاب را به هر کجایی که هستیم برساند.
شاید مردم به نمایشگاه کتاب میروند تا از تخفیف بهرهمند شوند. شاید! اما با یک محاسبه سرانگشتی میبینیم که مبالغ خرید مردم معمولا انقدر پایین است که این تخفیفها به هزینههایی که مردم برای رفتن به نمایشگاه کتاب میکنند نمیارزد.
مردم هر سال به نمایشگاه کتاب میروند و احتمالا این نشانه یک بیماری است. نه این که افرادی که به نمایشگاه کتاب میروند بیمارند. این نشانه بیماری سیستم فرهنگ ایران است. این که گفته میشود نصف فروش کتاب در ایران در روزهای نمایشگاه اتفاق میافتد یعنی هیچ ناشری علاقه ندارند فرصت این حضور را از دست بدهد. آمار دقیقی از فروش غیرالکترونیکی نیست. با توجه به گسترش پرداخت الکترونیک در بهترین حالت بیایید تصور کنیم به اندازه روش الکترونیکی هم غیرالکترونیکی کتاب فروخته میشود. آمار فروش الکترونیکی چیزی حدود ۴۵ میلیارد تومان گفته شده و احتمالا جمع فروش الکترونیکی و غیرالکترونیکی حدود ۹۰ میلیارد تومان شود، آن هم در طول ۱۰ روز نمایشگاه. و اگر این نصف فروش کل سال باشد یعنی گردش مالی صنعت کتاب در ایران ۱۸۰ میلیارد تومان در سال است. با این پول حتی نمیتوان یک برج نصفه و نیمه در تهران ساخت چه برسد به فرهنگ یک ملت را! متاسفانه ما بر سر قبری به گریه نشستهایم که مردهای در آن نخوابیده است. البته این همه نمایشگاه نیست. بخش اصلی نمایشگاه خارج از سالنهای شبستان اتفاق میافتد. در بخش همبرگر و هاتداگ فروشها و در نمایشگاه کباب. نمایشگاه اصلی در محل ارائه محصولات جنبی که در مسیر طولانی رسیدن به نمایشگاه عرضه میشوند اتفاق میافتد. یادش بخیر. قدیمترها که نمایشگاه کتاب در نمایشگاه بینالمللی بود دورهگردها بساط میکردند و در مسیر تنگ رسیدن به نمایشگاه محصولات خود را عرضه میکردند. این روزها خبری از آن دورهگردها نیست و کینگ و لرد و رایتل جای آنها را گرفتهاند.
نمایشگاه کتاب تهران با همه عرض و طولی که دارد در حال پر کردن جای خالی فستیوال شادی و شوری است که نداریم. نمایشگاه کتاب تهران فرصتی است برای با هم بودن و این را در چشم دختران و پسرانی میشود خواند که برای اردوی مدرسه در نمایشگاه کتاب تهران با هم هماهنگ شدهاند. نمایشگاه کتاب تهران هر روز که میگذرد بزرگتر میشود و متاسفانه این نشانه یک بیماری است نه اقبال مردم به فرهنگ.