پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
خدمتی به نام اتوبانک و تاریخچه آن
وحید صیامی، کارشناس صنعت بانکی / ساختمان برج سامان در محدوده سهراه ضرابخانه، کمی قبل از رسیدن خیابان شریعتی به ابتدای خیابان پاسداران در بالای بزرگراه همت، در کوچه اتوبانک و در محل اتوبانک واقع شده است.
این برج با ۳۲ طبقه و معماری داخلی بسیار لوکس، مهمترین پروژه ساختهشده توسط یکی از شرکتهای حوزه سرمایهگذاری ساختمانی از هلدینگ بانک ملت بود که به بانک سامان فروخته شد.
معمار آن شرکت مهندسین مشاور حرکت سیال با مسئولیت معمار بزرگ، دانشمیر و کاترین اسپریدونف است. پردیس سینمایی ملت و مسجد و مجتمع فرهنگی ولیعصر در مجاورت تئاتر شهر که اولین مسجد پستمدرن ایران است، دو نمونه از آثار متعدد و شاخص این زوج معمار است. سازهها و فرمهای سیال و پویا رویکرد کلیدی این آثار معماری است؛ گویی حرکتی موجیشکل در بدنه ساختمانها برای ابد به بند کشیده شده است.
برج جام در سال ۹۷ که به بانک سامان فروخته شد، تبدیل به اقامتگاه مرکزی بانک سامان شده و حسب این تغییر مالکیت، نام آن به برج سامان تغییر یافت.
قبل از شروع ساخت این سازه عظیم که گویا لوکسترین ساختمان اداری تهران است، در محل این ساختمان اتوبانک ملت واقع شده بود؛ محوطهای بزرگ که با خود گوشهای از تاریخ بانکداری را به یادگار حمل میکرد. در سالهای آخر فعال بودن، مشتریان میتوانستند با اتومبیل وارد محوطه شده و از عابربانک ویژه سواره (ATM Drive Through) استفاده کنند که به معنای «استفاده از عابربانک؛ بدون نیاز به پیادهشدن از خودرو» است. در دهه هشتاد که چند باری مراجعه کردم، هر عابربانک را درون یک اتاقک کار گذاشته بودند و به طور غریبی خلوت بود.
نتوانستم نصب عابربانکها را در تاریخ ردگیری کنم که از چه سال و چه تصمیمی شروع شده است. نصب عابربانک اقدامی مؤخر و حاصل تعریف کاربری جدید برای آنجا بود. آن بنا و محوطه را در سالهای بسیار دورتر با هدف و منظور راهاندازی نخستین بار یک محصول جدید بانکی ساخته بودند، خدمتی به نام «اتوبانک».
سابقه تأسیس اتوبانک در آن محل، مربوط به قبل از تولد بانک ملت است. بانک ملت در ابتدای انقلاب از تجمیع 11 بانک از جمله بانک تهران به وجود آمد. این محوطه از جمله داراییهای بانک تهران و خدمت اتوبانک نیز مربوط به بانک تهران بوده است.
همچون ابتدای دهه هشتاد شمسی که بانک سامان و «ولی ضرابیه» از حامیان و سرمایهگذاران جدی و خوشنام حوزه فناوری اطلاعات بانکی بودند، در دهه چهل شمسی، بانک تهران و «افغانی» مدیرعامل آن زمان بانک تهران نیز از حامیان جدی نوآوری در عرصه بانکداری بودند و بانک تهران نخستین بانکی بود که اقدام به صدور کارت بانکی و نصب عابربانک کرد؛ آن هم چهار سال پس از اینکه انگلیسیها و آمریکاییها شروع به ساخت و بهرهبرداری از نخستین عابربانکها کردند.
این مدیر خوشفکر و حامی نوآوری، خدمتی دیگر به نام اتوبانک را نیز در ایران پایه نهاد؛ خدمتی ویژه و نوین که نام آن بر کوچه مجاور نیز نهاده شد: کوچه اتوبانک.
تصویر موجود از اتوبانک در دهه هشتاد شمسی بهعنوان محلی برای عابربانکهای مخصوص سوارهروها را باید به کنار زد و باید دید در دهه سی و چهل شمسی، اتوبانک چگونه شکل و ماهیتی داشته است.
به طور خلاصه اتوبانک اشاره به ارائه خدمات اصلی بانکداری به مشتریان در 24 ساعت شبانهروز دارد که جهت دریافت آنها (قاعدتاً در عمده موارد در خارج از ساعات اداری) افراد با خودرو وارد محدودههای حفاظتشده میشدند، از طریق یک ترمینال بانکی با یک خدماترسان بانکی (Server) وارد تعامل شده و خدمت مورد درخواست خود را که اغلب برداشت وجه نقد از حساب بانکی خود بود، انجام میدادند.
اما ترمینال بانکی یک Station بسیار ساده بود که دارای یک لوله و چند تا شاسی (دکمه) بزرگ بود و در کنار آن کپسول استوانهایشکل در دسترس بود که در آن باز شده و میتوانستند درون کپسول چیزهای کوچکی شامل اسکناس، فیش بانکی و احتمالاً دفترچه حساب را جای دهند.
خدماترسان (Server) یک ماشین سختافزاری کامپیوتری نبود، بلکه یک انسان بود که در همان محوطه جایی در زیرزمین مستقر بود و در کنارش گاوصندوق و میز کار و کازیهای برای نگهداری اسناد و فیشها وجود داشت. ارتباط بین مشتری و ترمینال با خدماترسان، نه بهوسیله پیامهای الکترونیکی که با بهکارگیری نیروی حاصل از فشار هوایی بود که در لوله دمیده شده و کپسول فوقالذکر را جابهجا میکرد.
بهکارگیری فشار هوا و دمیدن آن در رفتوبرگشت بین مشتری و خدمترسان بهوسیله سامانه پنوماتیک (Pneumatic) صورت میپذیرفت.
سامانههای پنوماتیک برای جابهجایی هر چیزی میتوانند به کار گرفته شوند، از جابهجایی اسکناس و مسکوکات و اسناد مالی با تیوب (کپسول)های استوانهایشکل کوچک در اتوبانکها، تا جابهجایی اسناد و مرسولات اداری در ساختمانهای عظیم متعلق به شرکتها و سازمانهای بزرگ تا جابهجایی انسان در پروژه Hyperloop آقای ایلان ماسک.
سامانههای پنوماتیک با اختراعی توسط مهندس انگلیسی بسیار مشهور آقای ویلیام مرداک در سال ۱۷۹۹ پا به عرصه نهادند.
این سامانه PPT برای انتقال اجسام جامد از طریق سیلندرهای مخصوص، با منطقی مشابه شبکه لولهکشی برای جابهجایی مایعات و سیالات، مورد استفاده قرار میگیرد.
در سال ۱۸۵۳ فردی با نام لاتیمر کلارک اقدام به نصب و راهاندازی یک شبکه پنوماتیک ۲۰۰متری بین بورس اوراق بهادار لندن و دفتر مرکزی شرکت Electric Telegraph Company کرد.
نخستین بار که تجهیزات الکترونیکی در بازارها و صنایع مالی به کار رفت، مربوط به آمریکای قرن 19 بود که دستگاه Ticker Tape را برای بازار معاملات سهام ساخته و به کار گرفتند. بخش مرکزی این دستگاه در طبقه همکف بورس نیویورک مستقر شده و از طریق شبکه تلگراف قابلیت اتصال به اقصی نقاط آمریکا را فراهم میساخت و بدین ترتیب در شهرهای مختلف آمریکا، مردم در تلگرافخانهها میتوانستند از قیمت سهام مطلع شده، قیمت یک سهام را بپرسند و خیلی سریع دفاتر کوچکی در محل تلگرافخانهها پدید آمد که کار معامله سهام را هم انجام میدادند.
بورس لندن برخلاف بورس نیویورک به شرکت مدیریت شبکه تلگراف آمریکا که اساساً با همین هدف به لندن آمد و شعبهای تأسیس کرد، اجازه استقرار تجهیزات را نداد. وسترن یونیون بعد از دو سال انتظار و لابی ناموفق، شعبه لندن را تعطیل کرد، اما شرکتی انگلیسی تأسیس شد که سرسخت بود. اجازه حضور تجهیزات و حتی نماینده شرکت تلگرافالکتریک در تالار معاملات تا سالها بعد داده نشد. این شرکت سرسخت ابتدا برای مدتی از بچههای ولگرد و تیزپای خیابانهای لندن برای دویدن و جابهجایی اطلاعات بین دفتر مرکز شرکت در نزدیکی بورس استفاده میکرد و سپس سامانه پنوماتیک مخصوصی راهاندازی کرد که با بیشترین سرعت ممکن، اطلاعات قیمت سهام و اوراق که روی کاغذ نوشته شده بود به دفتر مرکزی این شرکت و شبکه تلگراف انگلستان برسد. در دفتر مرکزی شرکت تلگراف، اطلاعات کاغذهای دریافتی تبدیل به پیامهای الکتریکی (کدهای مورس) شده و از طریق شبکه تلگراف این اطلاعات در کل کشور توزیع میشد و بدین ترتیب امکان معامله در اقصی نقاط بریتانیا در تلگرافخانهها فراهم شد.
شبکههای پنوماتیک دنیا را به سرعت درنوردیدند و در شهرهای اروپایی در ابعاد وسیع به کار گرفته شدند و پس از بازار سرمایه، بانکها به استفاده از آنها مشغول شدند.
در سطح شهری و در سطح سازمانی سامانههای پنوماتیک برای بیش از صد سال یکهتازی میکردند. در پاریس، بوستون، نیویورک، لندن، برلین، پراگ و دهها کلانشهر دیگر، شبکه عظیمی از لولههای مخصوص در زیرزمین و روی زمین وجود داشت که باعث میشد افراد و نهادها و سازمانها به سرعت باد با یکدیگر مکاتبه کنند.
در سازمانها سامانه پنوماتیک با مرکزیت دبیرخانه، جابهجایی اسناد و نامهها را تسهیل و نقش «امربر» را حذف میکرد.
در اینترنت تصاویر متعددی از نیمه نخست قرن بیستم میتوان دید که سازمانهایی را نشان میدهد که حجم عظیمی از لولههای موازی و متقاطع با یکدیگر درودیوار اتاقها را پر کرده است و کارکنان و خصوصاً زنانی را میتوان دید که بهعنوان کارمند دبیرخانه به جای اینکه مانیتور و صفحه کلیدی در پیش رو داشته باشند، ورودی دهها لوله پیش روی ایشان است.
سامانههای پنوماتیک رد پای عمیقی از خود بر جای گذاشتند و برخی از اصطلاحات مربوط به این سامانهها بعداً به شبکههای مبنی بر سیگنالهای الکترونیکی و در واقع همان شبکههای کامپیوتری منتقل شدند.
معروفترین این اصطلاحات، پهنای باند است. پهنای باند عبارت از بیشینه سرعتی است که دادهها در یک کانال ارتباطی میتوانند جابهجا شوند؛ بدون اینکه ساختار و دقت و کیفیت ارتباط به طور قابلملاحظهای کاهش یابد. پهنای باند مشخصه ساختاری کانال ارتباطی است و با تأسیس کانال ارتباطی پدید میآید. سرعت اما عبارت از نرخ جابهجایی داده در زمان است که بدیهی است نباید (نه اینکه امکان ندارد) از پهنای باند بیشتر شود. سرعت مشخصه کارکردی است و هر بار هنگام استفاده از کانال قابل تنظیم است. در سامانههای پنوماتیک نیز این مفاهیم برقرار بود؛ کانال اتصالدهنده دبیرخانه به دفتر مدیرعامل از یک حدی نمیتوانست پهنتر بشود؛ چراکه بیفایده بود یا محیط را زشت میکرد. از سوی دیگر دمیدن هوای بیش از حد ممکن بود به کپسول یا تیوبها صدمه بزند که همان جفت مفهومی پهنای باند و سرعت را برای آنها به کار میگرفتند.
در برخی از پروتکلهای کامپیوتری از اصطلاح Envelope استفاده میشود. در زبان طبیعی انگلیسی نیز از همین واژه برای اشاره به هر فقره مکاتبه اداری و نامهها استفاده میشود. ولی در مورد شبکههای کامپیوتری از واژه Packet استفاده میکنند و هر Packet دارای آدرس مبدأ و مقصد مشخص و نیز دارای استقلال عملکردی در مسیریابی و طی مسیر است. در سامانههای پنوماتیک نیز مفهوم Packet مهم بود؛ محتوای درون هر کپسول را در سامانههای پنوماتیک یک Packet مینامیدند. دبیرخانه نامههای وارده را بررسی کرده و ممکن بود چند نامه را درون یک کپسول قرار دهند یا ممکن بود نامهای با انبوهی از ضمائم را بین چند کپسول توزیع و سپس آن را ارسال کنند. این عملیات چند Envelope به یک Packet و یک Envelope به چند Packet را عملیات Encapsulation مینامیدند که عیناً در مورد شبکههای کامپیوتری نیز چنین است و همین اصطلاح استفاده میشود.
قدری بامزه است وقتی به این میاندیشیم که در لوله متصل به اتاق مدیرعامل بادی تند میوزیده و در لوله متصل به مثلاً واحد انبارداری بادی نحیف جریان مییافته است.
در فروشگاههای بزرگ به سرقت بردن موجودی صندوق اقدامی ناگوار است که در قرن نوزدهم و نیمه نخست قرن بیستم در اروپا و آمریکا بهشدت رواج داشت. در این فروشگاهها، سامانههایی راهاندازی شد که کارکرد آنها بدین ترتیب بود که وجوه و اسناد دریافتی از مشتری، بلافاصله به واحد حسابداری در جایی امن منتقل میشد. حتی ممکن بود به جایی خارج از فروشگاه منتقل شود تا در نتیجه آن، وجوه زیادی در صندوق فروشگاهی وجود نداشته باشد که نصیب دزدان شود. به این سیستمها که تنوع زیادی داشت، سامانه «حمّال پول» میگفتند که بررسی آنها خود موضوع مقاله دیگری است. فروشگاههای بزرگ پس از بازار سرمایه و بانکها، دیگر مشتریان مهم سامانههای پنوماتیک شدند. در واقع آنها با سامانه حمّال پول پنوماتیکی را به کار گرفتند. سامانه پنوماتیک باعث تحول و ارتقای اساسی حمّالی پول شد.
سامانههای پنوماتیکتیوب تا سال ۱۹۵۳ در آمریکا و تا سال ۱۹۸۴ در اروپا مورد استفاده بودند و اکنون به تاریخ پیوستهاند.
اینکه با وجود شبکههای تلگراف، سامانههای پنوماتیک به وجود آمده و سالهای طولانی مورد استفاده بوده، بیانگر آن است که موجودیتهایی نظیر سند، کاغذ و امضای خیس (wet signature) تا چه اندازه نسبت به الکتریکی و الکترونیکیشدن مقاوم بودهاند.
در ایران سازمان تلویزیون ملی و بانک تهران دو سازمانی بودند که از سامانه پنوماتیک بهره بردهاند و شواهد تاریخی آن موجود است. قطعاً سازمانهای بسیار دیگری نیز از آن استفاده میکردهاند که با وجود بررسی زیادم، نتوانستم سرنخ و نشانهای بیابم.
در زندگینامهها و احوال شخصی مکتوب بزرگان ایرانی، تنها موردی که موفق به یافتن آن شدم (و مواردی دیگر هم قاعدتاً باید باشند) مربوط به مقالهای از استاد عالیقدر قاسم غنی است که در مقالهای که درباره بزرگمرد دوران، علامه محمد قزوینی نوشتهاند، به سیستم پست درونشهری و فوری پاریس در قبل از جنگ جهانی دوم اشارهای داشتهاند که به تصریح متن، برمبنای سامانه پنوماتیک بوده است. ضمناً دیوان حافظ که در خانه دارید به تصحیح و کوشش قاسم غنی و علامه قزوینی است.
توسعه سامانههای پنوماتیک موجب بلندپروازی مدیران شهری شده و در شهرهایی نظیر پراگ و پاریس کل شهر دارای ایستگاههایی بود که استفاده از شبکه پنوماتیک شهری یا Metropolitan Network را ممکن میساخت.