پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
رؤیافروشی شاخهای اینستاگرام با شتکوین / جریان مانور تبلیغاتی سلبریتیها بر سر کریپتوکارنسی چیست؟
قمار بر سر رؤیاها؛ این شاید خلاصه آن چیزی است که امروز در صفحات اینستاگرامی برخی سلبریتیها و اینفلوئنسرها در حال رخدادن است. همین چند وقت پیش بود که ملیکا شریفینیا در استوریهای خود یک کوین ناشناخته و ابداعی را تبلیغ کرد. قبل از او هم چندین بازیگر و ورزشکار دیگر همین رویه را در پیش گرفته بودند. شعار همه این صفحات که برخی سلبریتیها سرگرم تبلیغ آن هستند، هم یک چیز است؛ «با ما پولدار شوید». در این گزارش پدیده مانور تبلیغاتی «شاخهای اینستاگرام» در حوزه کریپتوکارنسی را بررسی کردیم و به راه و روش آنها در «پولسازی» پرداختیم.
هر برگ تاریخ را که ورق بزنیم، همواره به جریانهایی میرسیم که در دورههای اوج استیصال و درماندگی اقتصادی عموم مردم دست به پولسازی زدهاند و از تهدیدهای معیشتی و اقتصادی مردم برای خود فرصت و کیسهای دوختهاند، اما با فراگیر شدن شبکههای اجتماعی و در دسترس شدن همه برای هم، این پدیده شکل و شمایل جدیدتری پیدا کرده؛ پدیدهای که در علم جامعهشناسی از آن بهعنوان «شارلاتانیسم» یاد میشود و در کف بازار به آن «سوداگری» میگویند.
اگر چشمتان تاکنون به این پدیده نخورده، کافی است صفحه اکسپولوئر اینستاگرام خود را باز کنید؛ حتماً حداقل یک عکس از «ریچکیدزها» خواهید دید. صفحه این افراد را که باز کنید، با زندگی رؤیایی روبهرو میشوید که از صبح تا شب و از شب تا صبح آن سرشار است از خوشی و البته پول روی پول گذاشتن. هر کدام از آنها لابهلای نشاندادن این زندگی رؤیایی، چیزی را هم تبلیغ میکنند. هر کسی که چشمش به این صفحات میخورد، خصوصاً اگر جوان باشد و هنوز تلخی و گرمی زندگی را نچشیده باشد، رؤیاهایش را در تصاویر صفحه میبیند که یک «شاخ اینستاگرام» آن رؤیاها را دارد زندگی میکند و نوید امکان در آغوش گرفتن رؤیاها را به دیگران هم میدهد. امروز نوبت این رؤیافروشی به کریپتوکارنسی رسیده است.
چه چیزی واقعی است؟ رؤیاهای ما یا شتکوینهای اینفلوئنسرها
«یه پسر ایرانی که تحریم جلوشو نگرفت و رشد کرد و رشد داد»؛ این جملهای است که «bitbod» بر سردر صفحه اینستاگرامش زده و با یک میلیون دنبالکننده یکی از پرمخاطبترین صفحات اینستاگرامی در حوزه کریپتوکارنسی است.
البته این پسر ایرانی یک شعار دیگر هم دارد: «یک woas واقعی». او برای نشاندادن واقعیبودن خود از چهرههای واقعاً واقعی هم کمک میگیرد. همین چند وقت پیش ملیکا شریفینیا، بازیگر طی یک رشته استوری با حضور در کنار این فرد اعلام کرد سرمایهگذاریهای خود را به دست این فرد سپرده و بسیار هم سود کرده است. حالا اینکه آیا واقعاً شریفینیا سود کرده یا نه، اطلاعاتی در خصوص تعرفههای تبلیغ اینستاگرام مشخص میکند. طبق پیگیریهای راه پرداخت، کف قیمتی گذاشتن یک استوری تبلیغاتی در صفحات پرمخاطب، بالای 30 میلیون تومان برآورد میشود و اگر مورد تبلیغ یک مورد پرریسک مانند کوین باشد، رقم تعرفه به قیمتهایی بسیار بیشتر از این میرسد. با توجه به این قیمت و تعداد استوریهای تبلیغاتی توسط این بازیگر برای بیتبد، این عدد بالای یک میلیارد تومان تخمین زده میشود؛ برای حدود 8 تا 10 استوری 24ساعته و تبلیغ به خرید یک کوین با سرنوشت نامعلوم و تاریک.
اما صفحه «bitbod» را که چرخ میزنی، کمتر چیز واقعی میبینی. در یک پست این صفحه اعلام کرده بیتبُد بهترین فرصت برای زنان افغان است؛ چراکه زنان افغان اجازه داشتن هیچ دارایی را مستقل از پدر و همسر و برادر خود ندارند و فقط با خرید این بیتبد میتوانند دارایی برای خود داشته باشند. اما اگر قانون افغانستان را حتی زیر سایه طالبان هم جستوجو کنیم، متوجه میشویم به لحاظ قانونی منع مالکیت برای زنان وجود ندارد و منعی اگر باشد، منع عرفی است. حالا زنی که درگیر این منع عرفی است، پول و دارایی خودش احتمالاً دست خودش نیست که حالا بخواهد با آن طلا بخرد یا کوین ابداعی این صفحه را. اما بههرحال این صفحه ترجیح میدهد به جای بیان واقعیت، از خود قهرمان مدافع حقوق زنان بسازد و از زنان افغان قربانیانی که فقط او میتواند نجاتشان دهد.
نمونههای دیگر از چنین صفحاتی در اینستاگرام و دیگر شبکههایی مانند تلگرام کم نیست؛ برخی خودشان کوینی خلق کرده و آن را میفروشند، برخی سیگنال خریدوفروش عرضه میکنند و برخی پول میگیرند و آموزش میدهند. صفحاتی که دارندگان آن زندگی از خود در آن نشان میدهند که اتومبیلهای میلیاردی زیر پایشان است و در خانههای ویلایی استخردار زندگی میکنند؛ از شمال تهران تا استانبول و دبی. آنها با عرضه تصویر چنین زندگی و دعوت به خرید کوینهای ابداعیشان، نوید داشتن چنین زندگی را به دنبالکنندههایشان میدهند.
سازوکار کسب درآمد شاخهای اینستاگرامی کریپتوکارنسی چیست؟
شروع فرایند کسب درآمد چنین صفحاتی عموماً با معرفی یک کوین آغاز میشود و البته با خلق کوین ادعا میکنند که تا چه حد تخصص و تبحر در دنیای کریپتوکارنسی دارند. طبق اطلاعاتی که راه پرداخت از کارشناسان حوزه کریپتوکارنسی گرفته، این افراد برای خلق یک کوین فقط لازم است بین 100 تا 400 دلار خرج کنند.
کاوه مشتاق، فعال حوزه بلاکچین در توضیح پدیده رشد قارچگونه صفحات پیشبینی قیمت کریپتو و فروش آن توضیح میدهد: «درست است که هر روز شاهد چنین پدیدههایی هستیم و قانونی برای مقابله با آن وجود ندارد، اما اخلاق که از بین نرفته است، میتوان در این زمینه هرگونه بیاخلاقی را که به آن برمیخوریم، اعلام کنیم. متأسفانه در کشور ما قوانین مناسبی برای جلوگیری از این مشکلات نداریم. در دنیا قوانینی وجود دارد مبنی بر اینکه هر فردی اگر سایر افراد را به سرمایهگذاری چیزی تشویق کند، باید کاملاً شفاف کند که آیا برای خود او آن دارایی نفع شخصی دارد یا خیر. از آن طرف مبلغان نیز باید پاسخگو باشند. اما در قانون، ما چنین چیزی نداریم، فقط در قوانین مربوط به بورس گفته شده شرکتهای مشاور سرمایهگذاری میتوانند برای تبلیغ و تشویق به خرید یک سهام صحبت کنند.»
او ادامه میدهد: «در بازار رمزارزها متأسفانه باید هر کسی که وارد آن میشود، با چشم تردید به همه چیز بنگرد و اصل را بر بیاعتمادی بگذارد. یعنی اصل را باید بر این بگذاریم که این پروژهها مشکل دارند و باید خودشان را اثبات کنند. »
مشتاق با اشاره به ورود برخی سلبریتیها به این جریان تبلیغاتی غیرشفاف میگوید: «پیشنهادم به چهرههای شناختهشده و سلبریتیها این است که اگر قانون هم یقه آنها را نمیگیرد، بههرحال روزی کاربران یقه آنها را خواهند گرفت. به همین دلیل در انتخاب آنچه تبلیغش را میکنند، باید دقت کنند و فقط به خاطر پول بیشتر با سرمایه مردم بازی نکنند. اگر میخواهند تبلیغاتی در حوزه رمزارز انجام دهند، حتماً از رمزارز اطمینان کسب کنند و نظر مشاوران و متخصصانی را که منافعشان درگیر نیست، جویا شوند.»
مشتاق بعد از توصیف و توصیه به کاربران، وارد بحث در مورد سازوکار این صفحات شده و توضیح میدهد: «ما یکسری اینفلوئنسر داریم که مشخصاً خودشان در حوزه رمزارز کار میکنند. اینها دو دسته هستند؛ برخی آموزش درست میدهند و عدهای پروژههای مشکلدار را تبلیغ و شروع به شانتاژ میکنند. حساب این دو دسته را باید جدا کرد، اما متأسفانه اکثریت اینفلوئنسرهای اینستاگرامی کریپتو از نوع دوم هستند.»
به گفته مشتاق برای شناخت این دسته باید به چند سیگنال توجه کرد؛ اگر کسی کانال سیگنالفروشی دارد، بااحتیاط باید نسبت به آن برخورد کرد؛ چراکه از این طریق میتوان کارهای پامپ و دامپ انجام داد. نکته بعد اینکه وقتی یک فرد پروژهای را تأیید میکند، بعداً هم درباره سرنوشت آن مسئولیتپذیر باشد؛ بنابراین مهم است که ببینیم قبلاً راجع به چه چیزهایی صحبت کرده است.
مشتاق ادامه میدهد: «توصیه اکیدم این است که دنبال اینکه خیلی سریع پولدار شوند، نباشند. یک ضربالمثل انگلیسی است که میگوید، هر چیزی که خیلی خوب به نظر برسد، یک مشکلی در آن وجود دارد. باید بدانیم بازار کریپتو بسیار وحشی و سنگین است. خریدوفروش در آن یک کار تماموقت است. بنابراین بهتر است تازهواردان در این بازار با یک رمزارز شناختهشده شروع کنند، مانند بیتکوین. اگر هم میخواهند بیشتر خریدوفروش کنند، از مشاوران حرفهای مشورت بگیرند، نه اینکه هرکس تعداد فالوورهای بالایی داشت، به نظرشان متخصص بیاید. بچههای باسواد کامیونیتی را پیدا کنند که حاضرند رایگان جواب مردم را بدهند.»
به صف کردن فالوورها برای پامپ و دامپ
آنطور که بررسیها نشان میدهد، مهمترین منبع کسب درآمد و سود به جیبزدن چنین اینفلوئنسرها و صفحاتی، در پامپ و دامپ است.
به گفته این کارشناس، پامپ و دامپ به این صورت اتفاق میافتد که ابتدا اشخاصی بهتدریج یک رمزارز را بدون اینکه روی قیمت آن تأثیر زیادی بگذارند، در قیمتهای پایین میخرند و اصطلاحاً حجم جمع میکنند. سپس مردم را تشویق به خرید این رمزارز میکنند و بهخصوص در کانالهای سیگنال این موضوع را تبلیغ میکنند. سپس در ساعات مشخصی بهتدریج و با قیمت بالاتر اقدام به خرید این رمزارز میکنند و قیمت آن را مصنوعی بالا میبرند و مردم هم که میبینند این رمزارز در حال افزایش قیمت است، شروع به خرید آن میکنند و قیمت بالاتر میرود که اصطلاحاً به این کار پامپ میگویند.
سپس بهسرعت و ناگهان همه حجم را به بازار عرضه کرده و در قیمت بالا میفروشند و سقوط قیمت اتفاق میافتد که اصطلاحاً به این کار دامپ میگویند. به این صورت سود بالایی را کسب میکنند.
سود هنگفت 25 بیتکوینی برای یک دامپ و پامپ معمولی
این کار در کشوری مثل آمریکا بهعنوان یک جرم سنگین شناخته میشود و حکم 15 سال حبس دارد. در بورس و فارکس رباتهایی وجود دارند که پامپر و دامپرها را شناسایی میکنند و جلوی آن نماد را میگیرند. اما در کریپتو هنوز چنین فناوری وجود ندارد. به همین دلیل سود اصلی تمام این داستان صفحات اینستاگرامی و کانالهای تلگرامی همینجاست، بهطوری که اگر حدود دو، سه بیتکوین خرج یک پامپ و دامپ معمولی شود، در حدود ۲۵ بیتکوین سود دارد. در حالی که از آن طرف انبوهی از کسانی که به اینها اعتماد کردند، سیاهیلشکر این سودسازی بوده و سرمایه خود را از دست دادهاند.
معمولیترین و کف سود صفحات آموزشی با کانال VIP؛ 500 میلیون تومان
اما چرا خیل گستردهای از کاربران جذب چنین صفحات و افرادی میشوند؟ در کانالهای VIP چه خبر است؟
روحالله جهنده، قائممقام رمزینکس در این خصوص توضیح میدهد: «خاستگاه پدیدههایی مانند متخصصپندارها و سیگنالفروشها در حوزه کریپتوکارنسی از توجه و احساس نیاز مردم به این حوزه نشئت میگیرد. در حال حاضر با توجه به شرایط اقتصادی کشور، بالا بودن نرخ تورم و همچنین افت ارزش ریال، بسیاری سرمایهگذاری در بازار ارز دیجیتال را برای کسب سود و همچنین حفظ ارزش پول انتخاب کردهاند، پس با توجه به پیچیدگیهای دنیای رمزارزها پیشبینی و برآورد در این بازار برایشان خیلی مهم شده است. در حالی که بسیاری از اقتصاددانان هم نمیدانند خریدوفروش در این بازار بر چه مبنایی باید صورت بگیرد. در واقع اینطور نیست که فقط پیشبینی قیمت، صعود و نزولها برای مردم عادی ناممکن باشد، حتی برای یک اقتصاددان نیز پیشبینی قیمت دشوار است. موضوع اینجاست که فردی که به علم اقتصاد اشراف کامل دارد نیز نمیتواند آینده رمزارزها را پیشبینی کند.»
او ادامه میدهد: «بنابراین اگر خوب دقت کنیم، متوجه خواهیم شد مسئله این نیست که چه کسی بهتر میتواند پیشبینی کند، مسئله این است که بازار بهطور دقیق قابل پیشبینی نیست. اگر بازار قابلیت پیشبینی صددرصدی داشت که اصلاً نیازی به کار کردن نبود. تعداد معدودی در دنیا نهنگ کریپتوکارنسی و بیتکوین محسوب میشوند. شاید تا حدی از روندها و آینده قیمت خبر داشته باشند و بازار را بالا و پایین کنند که آنها هم قطعاً سیگنال نمیفرستند.»
به گفته جهنده افرادی که خود را بهعنوان پیشبینیکننده قیمتها معرفی میکنند، به چند مدل وارد میشوند؛ مدل بهاصطلاح «کمتر کثیف» آن ایجاد کانال VIP فروش سیگنال است. مدل بهاصطلاح «کثیفتر» هم این است که فرمان خرید یک کوین را میدهند و در حالی که همه در حال خرید هستند و قیمت بالا رفته، دست به فروش سنگین میزنند و قیمت ناگهان سقوط میکند؛ بنابراین یک دسته از سیگنالفروشها بهدنبال پامپ و دامپکردن اتفاق میافتد.
برخی هم شروع به ساخت کوین میکنند که ایجادش حتی با هزینه صددلاری هم ممکن است. بعد برای خرید همان شروع به تبلیغات گسترده میکنند و حتی در این مسیر از چهرههای سرشناسی مانند بازیگران و ورزشکاران نیز کمک میگیرند و آنها هم ممکن است در استوریهای اینستاگرام خود آن را تبلیغ کنند. برای آن فرد تبلیغکننده هم اتفاقاً ممکن است صرفه اقتصادی زیادی داشته باشد. حالا اگر این تبلیغ پرریسک هم باشد، قیمتها خیلی بالاتر میرود و ارقامی خیلی بیشتر از تبلیغات سالم دارد.
جهنده درباره اینکه سازوکار سود ادمین صفحهها و کانالهای نامتعارف و غیرتخصصی دنیای کریپتو چگونه است و چطور اتفاق میافتد، توضیح میدهد: «سیگنالدهی از همه رایجتر است. روش هم اینطور است که بالا رفتن قیمت یک کوین را پیشبینی میکنند و سیگنال رسیدن قیمت به اوج خود را میدهند. حالا اگر بهطور اتفاقی به آن قیمت برسد که میگویند پیشبینی ما درست بود و اگر به آن قیمت هم نرسد، استوریهای تبلیغاتی خود را پاک میکنند. یعنی در هایلایتهای خود در صفحه اینستاگرامشان آن پیشبینیهای محققشده را ثبت میکنند و پیشبینیهای بدون تحقق را پاک میکنند؛ بنابراین زمانی که تاریخچه فعالیت آن صفحه را ببینید فقط سود میبینید.»
به گفته جهنده نکته مهم در این سیگنالفروشی این است که مثلاً اگر کانال هزار عضو دارد، از هر کدام ۵۰۰ هزار تومان میگیرند و بهراحتی ۵۰۰ میلیون تومان درآمد کسب میکنند. البته برخی هم هستند که سالم کار میکنند و تحلیلهای خود را رایگان در اختیار کاربران قرار میدهند. مثلاً مشخصه افراد سالم این است که کانال VIP ندارند و هر گونه اطلاعاتی در قالب برگزاری دوره آموزشی است.
این در شرایطی است که سوداگران این حوزه معمولاً مبلغهای 500 هزار تا یک میلیون تومان برای دورههای آموزشی میگیرند، در حالی که تخصص و تسلط آنها بر موضوع مورد ابهام است و هر روز با چهرههای جدیدی روبهرو میشویم و برخی چهرههای معروف هم آنها را تبلیغ میکنند.