پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
آیا طرح صیانت به اهداف خود میرسد؟
نمیدانم واقعا غولهای فناوری (عمدتا مبتنی بر فضای مجازی) را روزی در ایران خواهیم دید که در حال ثبت اینماد و کد مالیاتی برای نمایندگیهای خود هستند یا این اقدام هم (در صورتی که بدون بررسی دقیق جریان پیدا کند) عاملی بر فاصلهگرفتن آنها از ما و فرصت چانهزنیهای بالاترشان برای انتفاع بیشتر میشود!؟
بهرنگ فاطمی، مدیرکل کسبوکار اعتبارسنجی و شناسایی مشتریان (KYC) دیجیپی / طرح صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی این روزها نقل محافل است، به شیرینی یا تلخی که احتمالا اندکی بعد آشکار میشود. اما فارغ از محتوای طرح صیانت، که به اندازه کافی محل اشکال و سوال و نگرانی در آن یافتهاند، مبنای جریان یافتن چنین اقدامی و شیوه نتیجه دادنش قابل تامل و درنگ است. گویی حلقهای از روشِ پژوهش یا اطمینان از اثربخشی آن برای جامعه ایران یا گمشدهاست یا به درستی ابراز نشدهاست. هر تحقیق لااقل چهار فصل مبنایی دارد که در آن محقق صلابتِ خویش را در بررسی عادلانه و مراقبت از ادبیات موضوع به نمایش میگذارد و شاید [در مفهوم عام] طرحی مورد پذیرش داورانش قرار میگیرد که قبل از هر چیز حداقلهای پژوهشی را رعایت کرده باشد.
مسیر تدوین طرح صیانت تا بدینجا، آنچنان که جلوه کرده است و در رسانهها مورد بحث قرار گرفتهاست، حکایت از نگرش متفاوت متولیان و مدافعان آن با اکثر قریب به اتفاق صاحبین تجربه و شناختهشدگان صنعت دارد؛ بدان معنی که روش و رفتار طراحان مغایر با اصول اولیه اجماع، پذیرش و زیستن در دهکده جهانی است و همین حکایت از وجود فاصله یا خلائی را متبادر میکند که در غایتِ طرح و اثربخشی آن ایجاد شک کند؛ در شرایطی از تاریخ کشور به سر میبریم که دولت جدید انتخاب شدهاست، فضای مجازی به اندازه کافی از متولیان و مسوولین صاحب نظر و اختیار و تخصص برخوردار است، تشکلهای صنفی برای آن وجود دارد و از همه مهمتر تعداد قابل توجهی کسبوکار نوین مبتنی بر این فضا و عمدتا با ماهیت استارتاپی شکل گرفته و مشغول فعالیت است. حال بیتوجه به همه این واقعیتهای قانونی و تا آنجا که نه با لختی صبر، ناخودآگاه لایحه وقت، طرح فعلی میشود و حتی مجوز بررسی در فضای غیرعلنی هم میگیرد و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…
ویژگی دیگر قابل برداشت از این طرح، ابقاء نوعی تمایل به تولید هر نوع پلتفرم موفق جهانی از نوع ملی آن است، احتمالا بدون نگرانی بُعد هزینهای آن. یکبار مرور کنیم که وضعیت اینترنت ملی، پیامرسانهای داخلی و هر اقدام پرشور و داغی که آغاز شد در چه فازی از دستاوردهای برنامهریزی شده وقت خود است و به چه میزان توانست مقبولیت خود را بین آحاد مردم کسب کند؟ هیچ انکاری بر لزوم ایجاد رگولیشن در فضای مجازی نیست، اما تعریف و ترویج آن نباید با نگاهی مربوط به طیفی خاص و احتمالا در فضایی هیجانی انجام شود، این تصمیم در نهایت از بازدهی و صلابت آن میکاهد.
در خاتمه نه به عنوان نتیجهگیری که صرفا پیشنهاد، از هدایتکنندگان طرح انتظار میرود اگر هم اضطراری در وقوع آن و عملیاتیسازیاش دارند در گام اول سلیقهها و نظرات صاحبین فکر و اندیشه را بهویژه در این حوزه گردهم آورند و بعد از دورانی موجه و مورد پذیرش چهرههای ماندگار و شناخته شدهی آیتی کشور طرح را با برنامهای مشخص به افکار عمومی بشناسانند و از آن برای اعتلای نام ایران و نه چالش در منزلت آن بهره جویند.
نمیدانم واقعا غولهای فناوری (عمدتا مبتنی بر فضای مجازی) را روزی در ایران خواهیم دید که در حال ثبت اینماد و کد مالیاتی برای نمایندگیهای خود هستند یا این اقدام هم (در صورتی که بدون بررسی دقیق جریان پیدا کند) عاملی بر فاصلهگرفتن آنها از ما و فرصت چانهزنیهای بالاترشان برای انتفاع بیشتر میشود!؟