پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
داستان تحول / نگاهی به آموختههایی از تحول دیجیتال برترین بانکهای جهان
فراز نبیی، پژوهشگر تحول دیجیتال در دانشگاه تهران / امروزه سازمانها در صنایع مختلف در نقاط جغرافیایی گوناگون با تغییرات ناشی از تحول دیجیتال دستوپنجه نرم میکنند. به بیان دیگر، امروز هیچ سازمان و کسبوکاری را نمیتوانیم مستقل از فناوریهای دیجیتال فرض کنیم و این مورد محدود به صنعت یا بخش خاصی نمیشود. صنعت بانک، بیمه، خودرو، پتروشیمی، فولاد، انرژی، غذا، سرگرمی و… همگی تحت تأثیر فناوریهای دیجیتال در سالهای اخیر متحول شدهاند.
عصر دیجیتال، عنوان بامسمایى براى دوران حاضر است. صاحبنظران پیشرو کسبوکار و فناورى معتقدند كه آینده كلیه صنایع، دیجیتال خواهد بود و این آینده، نزدیکتر از آن است كه تصور میشود. در واقع تنها راه بقای سازمانهای سنتی و غولهای صنعت در این عصر، «تحول دیجیتال» است.
صنعت بانکداری از جمله صنایعی است که بهشدت تحت تأثیر ظهور و توسعه فناوریها قرار گرفته است. بانکداری دیجیتال بهعنوان مدل کسبوکار آینده این صنعت پیشبینی شده و هماکنون بسیاری از بانکهای جهان در حال سرمایهگذاری روی توسعه قابلیتهای فناورانه خود هستند. بهدلیل رقابت تنگاتنگ مؤسسات مالی و بانکها در دنیای امروز و با توجه به رشد گسترده صنعت دیجیتال در تمامی ابعاد زندگی مردم، دیجیتالیشدن بانکها میتواند بهعنوان یک مزیت رقابتی، به حفظ و ارتقای جایگاه آنها در میان مشتریان کمک چشمگیری کند. از سوی دیگر ظهور شرکتهای ارائهدهنده خدمات مالی مبتنی بر فناوری در جهان، بانکداری سنتی را به چالش کشیده است. کلید اصلی این بازسازماندهی برای بانکها، زمانبندی حرکت هوشمندانه سازمان به سمت دیجیتالیشدن است که هماکنون زمان آن فرارسیده است.
کریس اسکینر را میتوان از اصلیترین تئوریپردازان حوزه بانکداری دیجیتال در جهان دانست. تألیف یکی از اولین کتابهای تخصصی بانکداری دیجیتال، همکاری با برترین بانکهای جهان و سخنرانی در مهمترین همایشهای حوزه بانکداری باعث میشود که نتوان بهراحتی از کنار کتاب جدید او با عنوان اصلی «Doing Digital» گذشت که در سال 2020 انتشار یافته است. اسکینر در کتاب قبلی خود با عنوان «بانک دیجیتال» که در سال 2014 تألیف کرده، به مفاهیم پایهای این حوزه و به تشریح تفاوتهای بانکداری دیجیتال با دیگر گونههای بانکداری همچون بانکداری الکترونیکی میپردازد. او در کتاب جدیدش با تکامل تفکراتش در این حوزه، با نگاهی عمیق و عملگرایانه به موضوع بانکداری دیجیتال میپردازد.
کتاب قطبنمای بانکداری دیجیتال را میتوان چکیدهای از تجربیات اسکینر در حوزه بانکداری دیجیتال دانست که سعی کرده به کاربردیترین شکل ممکن مطالب را ارائه دهد. بهترین توصیف برای محتوا و نوع نگارش کتاب، اشاره به عبارت «سهل و ممتنع» است. اسکینر در این کتاب با بیانی ساده و تمثیلگونه، مخاطبش را با مفاهیم و بینشهای عمیقی روبهرو میسازد. او با نگاهی نقادانه و به دور از هرگونه محافظهکاری، رویکرد سنتی بزرگترین بانکهای جهان را به نقد میکشد.
بر خلاف بسیاری از کتابهایی که در سالهای اخیر در حوزه بانکداری دیجیتال منتشر شدهاند، قطبنمای بانکداری دیجیتال معتقد به نابودی بانکها در سالهای آینده و شکست آنها در مقابل بازیگران تازهوارد و چابک این حوزه نیست؛ در عوض معتقد است بانکها ویژگیهایی دارند که همواره به آنها نیاز خواهد بود. همچنین معتقد است تحول باید از دل بانکهای سنتی آغاز شود. این بانکها نیاز به تحول را درک کردهاند، اما در چگونگی آن دچار چالش جدی هستند. اسکینر در تمثیلی زیبا این تحول را به رابطه اسب و اتومبیل تشبیه میکند. او میگوید بازیگران جدید این صنعت در حال ساخت پیشرفتهترین اتومبیلها هستند، در حالی که بانکهای سنتی میخواهند اسبهای سریعتری بسازند.
مهمترین ویژگی این کتاب را میتوان نگاه کاربردی آن دانست. اسکینر در این کتاب به تئوریپردازی صرف اکتفا نکرده و به بررسی عمیق اقدامات حوزه بانکداری دیجیتال، در برترین بانکهای برتر دنیا میپردازد. بخش قابل توجهی از کتاب به مصاحبههایی اختصاص دارد که اسکینر با مدیران ارشد پنج بانکی که در مسیر تحول دیجیتال موفق بودهاند، انجام داده است. او پنج بانک جیپی مورگانچیس، بیبیویای، آیانجی، دیبیاس و سیامبی را از قارههای آمریکا، اروپا و آسیا انتخاب کرده است.
از نگاه اسکینر بانکها میدانند که نیازمند تحول دیجیتال هستند، اما بسیاری از رهبران بانکها؛ بهویژه مدیران عامل و رؤسای هیئتمدیره، نمیدانند که دقیقاً باید چه کاری را یا چگونه آن را انجام دهند. آنها نمیدانند چگونه باید تحول دیجیتال را راهبری کنند، اما به جای آن دست به تغییرات دیجیتال میزنند. آنها میلیاردها دلار در پروژهها، افراد، برنامهها، سیستمها و ساختارها سرمایهگذاری میكنند، اما مسائل مهمی مانند بازطراحی بنیادین سازمان، تغییر فرهنگ، جایگزینكردن سیستمهای متمرکز بانکی و مواردی از این دست را نادیده میگیرند. دلیلش این است که این موارد پرخطرتر و دشوارتر هستند و از طرفی رهبران هم لزوم چنین اقدامات دشواری را برای انقلاب دیجیتال درک نمیکنند. حیات بانکهایی که چنین رهبرانی دارند، در دهه آینده متوقف خواهد شد. نکته جالب اینکه از نگاه او، این بانکها از بین نخواهند رفت؛ بلکه توسط بانکهایی که بهدرستی تحول دیجیتال را درک کردهاند، خریداری یا با آنها ادغام میشوند.
نکته قابل توجه در این کتاب، تکامل نگاه اسکینر نسبت به کتاب پیشین او در این حوزه، یعنی بانک دیجیتال است. همانطور که در ادبیات تحول دیجیتال، تأکید میشود که این تحول بیش از آنکه تغییری فناورانه باشد، تحولی فرهنگی و اجتماعی است، اسکینر نیز با نگاهی مشابه، کمترین دغدغه در مسیر دیجیتالیسازی را چالشهای فناورانه میداند. بخش قابل توجهی از این کتاب به مواردی همچون رگولاتوری، اکوسیستم، مشتری، رهبری و منابع انسانی میپردازد. او نیز مانند غالب منابع حوزه تحول دیجیتال، نقش مدیران ارشد و هیئتمدیره را در راهبری بانکداری دیجیتال پررنگ میبیند و چگونگی تحول آنها در این مسیر را تشریح میکند. از نگاه او دیگر زمان آن گذشته که اعضای هیئتمدیره بانک صرفاً بانکدار بوده و از دید فناورانه برخوردار نباشند. از نگاه او، بانکی با یک تیم رهبری که تمامی اعضا، بانکدار بوده و هرگز تجربهای در زمینه دیجیتال نداشتهاند، نمیتواند مسیر تبدیل به یک بانک دیجیتال را با موفقیت سپری طی کند.
اسکینر در این کتاب به آیندهپژوهی صنعت بانکداری نیز پرداخته است. او اعتقادی به انحلال بانکها ندارد و به از بین رفتن شعب بانک نیز معتقد نیست. از نگاه او؛ بانکها در آینده با توجه به ویژگیهای خاصی که دارند، کماکان به حیات خود ادامه خواهند داد و با مدلهای جدیدی ارزشآفرینی خواهند کرد. او در حالت ایدهآل بانکها و فینتکها را همکار میداند و به بانکها توصیه میکند که با وجود چالشهای متعدد در قالب مدلهای مختلف به همکاری با فینتکها بپردازند.
کتاب قطبنمای بانکداری دیجیتال، دارای پنج بخش کلی است. بخش اول به این موضوع میپردازد که چرا بانکها ناچار به تحول دیجیتال هستند. در این بخش بر مواردی همچون ظهور فینتک، توسعه بانکهای چالشگر، تهدید غولهای فناوری، تغییر ساختار رگولاتوری و ضعف رهبری ـ بهعنوان عواملی که بانکها را ملزم به حرکت در مسیر دیجیتالیشدن میکند ـ تأکید میشود. در بخش دوم برنامهریزی برای تحول و چالشهای آن تشریح میشود. در این فصل تأکید شده که بانکها بهانهای برای حرکت انفعالی ندارند و باید آستینها را بالا زده و وارد تجربهگری در این حوزه شوند. همچنین در این بخش به مهمترین مواردی پرداخته میشود که باید در این مسیر مدنظر بانک قرار گیرد.
بخش سوم کتاب نیز به مصاحبهای با پیوش گوپتا، مدیرعامل بانک دیبیاس سنگاپور اختصاص دارد. در این بخش گوپتا در مصاحبهای با اسکینر از مسیر تحول دیجیتال بانکش و درسآموختههای آن میگوید. در بخش چهارم، به بررسی مهمترین درسآموختهها از تحول دیجیتال رهبران بانکداری جهان پرداخته میشود. چالش رهبری، چالش فناوری، چالش مشتری، چالش منابع انسانی و چالش شراکت، پنج گروه اصلی درسآموختهها در این بخش است. در نهایت در بخش پنجم نیز این موضوع تحلیل میشود که آیا تحول دیجیتال ارزشش را دارد یا خیر؟
در این بخش تأکید میشود، بانکهایی که در مسیر تحول دیجیتال قرار دارند، اذعان میکنند که دیجیتالیشدن ارزشش را دارد، اما نتایج آنها موفقیت قابل توجهی را نشان نمیدهد، چون سفری که آنها آغاز کردهاند، هنوز به پایان نرسیده است. بانکها در آینده انتخابی ندارند؛ یا باید متحول شوند یا بمیرند، اما امروز هنوز زمان برای تغییر وجود دارد.
این کتاب را به سه دلیل عمده برای ترجمه انتخاب کردیم، دلیل اول اینکه نتایج چهار دوره «ارزیابی ملی تحول دیجیتال» در دانشگاه تهران نشان میداد که تمایل صنعت بانکداری برای حرکت به سمت تحول دیجیتال در ایران بالاست و بانکداری دیجیتال به یکی از مهمترین دغدغههای آنها تبدیل شده است. دلیل دوم اینکه سالها بود خلاء جدی یک منبع دانشی و تجربی با رویکرد حرفهای و کاربردی را برای هدایت بانکها به سوی تحول دیجیتال حس میکردیم.
دلیل سوم هم، نویسنده کتاب «کریس اسکینر» است که نمیتوان از کنار نامش بهراحتی گذشت. مخاطب این کتاب تمامی فعالان صنعت بانکداری و تحول دیجیتال بوده و میتواند بینشهای عمیقی را برای آنها در مسیر بانکداری آینده به همراه آورد. امیدواریم این اثر بتواند نقشی هرچند کوچک در توسعه بانکداری دیجیتال در کشور ایفا کند.