پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
هنجارشکنی در مفاهیم کسبوکار به نام کرونا
کرونا باعث شد تا مجدداً به مفاهیم جدید نگاهی با دیدی واقعبینانهتر داشته باشیم و این مفاهیم را برای پشتیبانی از شرایط دشوار هم بازنگری کنیم. ضمن اینکه باید میزان نفوذ آنها در فرایندهای تولیدی و اندازه وابستگی¬های اجتنابناپذیر به این رویکردها را هم بررسی کرده و جدی بگیریم
سعید گل محمدی، کارشناس امور بانکی / چند سالی است که مفاهیم جدید کسبوکار در صنایع مختلف، بهخصوص صنایع تولیدی مورد توجه قرار گرفته و استراتژی صنایع تولیدی به سمت این مفاهیم جهتگیری کردهاند. مدیریت زنجیره تأمین یکی از مهمترین این مفاهیم یا بهتر است بگوییم رویکردهاست. اصلیترین دستاورد مدیریت زنجیره تأمین کاهش هزینه انبارداری است که به همراه خود کاهش قیمت تمامشده کالا را به ارمغان میآورد، بهطوری که پیادهسازی این مفهوم در تجارت جهانی بهعنوان یک مزیت رقابتی شناخته شده است.
پیادهسازی کامل مفهوم مدیریت زنجیره تأمین، بهعنوان راهکاری مکمل برای بنگاههای اقتصادی همواره بهمانند موعودی دور از دسترس تلقی شده و بنگاههای تولیدی در صنایع مختلف با یک برنامه بلندمدت برای دستیابی به آن همواره در حال تلاش و آزمونوخطا هستند.
حذف هزینههای انبارداری یکی از مهمترین دستاوردهای این رویکرد است. بهعنوان نمونه یک کارخانه تولیدی با این نگرش میتواند بدون هیچ هزینهای جهت خرید یا اجاره انبارهای متعدد، قطعات و مواد اولیهای که از تأمینکنندگان خود تهیه میکند را بهصورت خیلی هماهنگ و بهموقع به خط تولید خود برساند و نیازی به انبار کردن آنها نداشته باشد. بنابراین پرواضح است که در این روش کوچکترین عدم هماهنگی یا مشکل در برنامهریزی باعث توقف خط تولید خواهد شد.
همانطور که قبلاً ذکر شد، این روال زمانی میسر میشود که یک برنامهریزی دقیق به همراه همکاری تمام و کمال همه بازیگران و ذینفعان، در چرخه تولید انجام شود. در واقع میتوان ادعا کرد که این هماهنگی و تلاش بدون استفاده از ارکان اصلی تشکیلدهنده مفهوم تجارت الکترونیکی، تقریباً ناممکن و ناشدنی است.
در پسزمینه این مفهوم بهمانند دیگر مفاهیم جدید کسبوکار، حرکت به سوی سود حداکثری نهفته است و حتی اگر پیادهسازی آن در استراتژی کوتاهمدت یک سازمان تولیدی وجود نداشته باشد، قطعاً در چشمانداز و مأموریت بلندمدت آن جای دارد.
ولی سؤال اینجاست که آیا مدیریت زنجیره تأمین کاملاً بینقص است؟ آیا این رویکرد میتواند در هر زمان و شرایطی یک راهحل کامل و بدون نقص باشد؟ به نظر نگرش و حرکت به سوی این مفهوم هم مانند دیگر مفاهیمی که در کسبوکار جهانی وجود دارد، بهناچار با ورود کرونا دچار تحول خواهد شد.
نگاه بدون توجه به وقایع غیرمترقبه در ایجاد چنین رویکردهایی باعث میشود که در حوادث پیشبینینشده، صدمات زیادی هم به صنایع و هم به مصرفکنندگان نهایی وارد شود. اینجاست که روش سنتی بر روشهای مدرن پیشی میگیرند و کم و کسری آنها را جبران میکنند. با توجه به محاسبات هزینه – فایده هر روش و شناسایی نقاط بحرانی و ریسکپذیری آن ، نباید به مهمترین نکته که محاسبه وزندهی درست و واقعی به متغیرهاست، بیتوجه بود.
بیاید با یک مثال خیلی ساده بیشتر به این موضوع بپردازیم، دلیل وجود چرخ اضافه در خودرو (زاپاس) با توجه به پیشرفت زیاد این صنعت چیست؟ قطعاً پاسخ شما به این سؤال این است که وجود چرخ اضافه در خودرو راهحلی مناسب برای گریز از شرایط نامساعد پیشآمده برای یکی از قطعات آسیبپذیر (چرخ خودرو) است، ولی آیا با پیشرفت صنعت خودرو و ورود لاستیکها و فناوریهای جدید نمیتوان این قطعه را از خودرو حذف کرد؟
حذف این قطعه به معنای کمشدن هزینه تولید است و بهدنبال آن کمشدن وزن خودرو. کمشدن وزن خودرو نیز باعث افزایش توان و کاهش مصرف سوخت میشود؛ این تبعات همگی از زمره مزایای حذف زاپاس هستند. پس چرا هنوز این قطعه حذف نشده است؟ جواب این است: چون هنوز جایگزین مناسبی برای آن پیدا نشده است؛ جایگزینی که هزینه زیادی نداشته باشد و قابلاطمینانتر هم باشد. بدون شک حذف چرخ اضافه در خودرو منافع مالی زیادی به همراه دارد، ولی بدون شک پنچرشدن خودرو در شرایط نامساعد جوی ، مکانی، زمانی یا غیر قابل پیشبینی، با وجود صدمات مالی میتواند باعث صدمات جانی هم بشود.
بنابراین در محاسبه هزینه – فایده، وجود چرخ اضافه، وزن و ارزشی بهمراتب بالاتر دارد و تهدید جانی به واسطه حذف آن، بهمراتب بیشتر از وزن تأثیرات مالی در هزینه تولید یا قدرت موتور است. با این تفاسیر وجود چرخ پنجم در ماشین تا پیدا نشدن جایگزینی مناسب فعلاً جزء لاینفک خودرو میماند تا در شرایط سخت، استفاده از خودرو را مطمئنتر کند؛ هرچند این روش قدیمی و سنتی باشد.
شرایط سخت و غیرمنتظره، غیرقابل اجتناب است و بعضاً غیر قابل پیشبینی. حال سؤال اینجاست که آیا در زمان ایجاد مفاهیم جدید مانند مدیریت زنجیره تأمین، بهاحتمال وقوع این شرایط نگاهی شده است؟ کرونا یکی از این وقایع است. با ورود کرونا به کشورهای پیشرفته دیدیم که فروشگاههای آنها به یکباره خالی و خط تولید صنایع مختلف دچار اختلال شدید شد. این خالیشدن فروشگاههای عمدتاً بزرگ و معتبر از مواد غذایی، باعث وارد شدن ضربهای جبرانناپذیر به اعتماد مشتریان شده و تأثیرات منفی آن سالها در کسبوکار آنها وجود خواهد داشت.
جدای از هجوم یکباره شهروندان به فروشگاهها، میتوان عدم وجود انبار را هم دلیلی بر خالیشدن سریع آنها دانست، وقتی حملونقل بهواسطه شرایط کرونا مختل میشود، یعنی زنجیره تأمین دچار مشکل اساسی شده است، به پشتوانه آن سرویسدهی بهموقع هم دچار مشکل خواهد شد. اگر فروشگاهها دارای انبارهای بزرگ بودند، به این سرعت قفسه فروشگاهها خالی نمیشد و زمانی برای یافتن راهحلهای جایگزین به وجود میآمد. همانطور که در کشور ما این اتفاق افتاد. دیدیم که انبار فروشگاهها خصوصاً فروشگاههای بزرگ با وجود هجوم شهروندان، به کمک آمدند تا قفسهها خالی نشوند و اعتماد شهروندان یا همان مشتریان کمترین آسیب را متحمل شود.
اینجاست که حرکت لاکپشتی صنایع ما به سمت رویکرد مدیریت زنجیره تأمین به نفع ما تمام شد. با وجود انبارهای متنوع بهعنوان پشتیبان فروشگاهها و صنایع تولیدی، چرخ تولید و نظام فروشگاهی با کمترین اختلال مواجه شد و فشار حداقلی به مصرفکننده نهایی وارد آمد. این به معنای واقعی یعنی حمایت از مشتری و مشتریمداری؛ هرچند قیمت تمامشده برای مشتری به واسطه هزینه انبارداری کمی افزایش یافت، اما انبارها توانستند جلوی وقایع خیلی بد و دردناکی را حتی برای مدتزمانی کم بگیرند.
شاید اگر انبارها نبودند، حسب شرایط کنونی کشور، باز هم تجربه سخت و فاجعهبار قحطی، هرچند در مختصات کمتر در ایران تکرار میشد. ما با اینرسی یا لختی (خاصیتی از یک جسم است که در برابر تغییر سرعت یا تغییر جهت حرکت جسم مقاومت میکند) زیادی که درحرکت به مفاهیم جدید کسبوکاری داریم، توانستیم بهصورت ناخودآگاه از این امتحان سخت سربلند بیرون بیاییم، ولی در آنسو شهروندان کشورهای پیشرفته با مشکلات زیادی مواجه شدند و برای رفع آن دچار زحمات زیادی شدند.
به نظر میرسد که کسبوکار الکترونیکی یا تجارت الکترونیکی باید در تمامی مفاهیم جدید، یک بازنگری در جهت تحمل بیشتر شرایط سخت انجام دهد تا از تلاطمهای ناگهانی بهسلامت عبور کند. مشتریمداری در شرایط سخت است که ارزشی چندبرابر ایجاد میکند و باعث افزایش واقعی و دوچندان وفاداری میشود.
کرونا باعث شد تا مجدداً به مفاهیم جدید نگاهی با دیدی واقعبینانهتر داشته باشیم و این مفاهیم را برای پشتیبانی از شرایط دشوار هم بازنگری کنیم. ضمن اینکه باید میزان نفوذ آنها در فرایندهای تولیدی و اندازه وابستگی¬های اجتنابناپذیر به این رویکردها را هم بررسی کرده و جدی بگیریم.