پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
رفتارهای جزیرهای تیمهای فنی، چالش شرکتهای بزرگ فناوری اطلاعات
نباید فراموش کرد که همکاریهای درونسازمانی و مشارکت واحدهای مختلف در پروژهها، دیگر یک هدف یا حتی وسیلهای برای رسیدن به اهداف نیست بلکه لازمه و استراتژی ضروری برای بقای کسبوکارها به شمار میآید
سیدمرتضی بکاء، مدیرعامل شرکت تجارت الکترونیک و فناوری اطلاعات ملل (فام) / از ابتدای ظهور کسبوکارها و به خصوص کسبوکارهای نوین همواره روابط تیمهای فنی با یکدیگر به عنوان یک چالش عمده مطرح بوده است و اینکه چگونه کارکنان واحدهای مختلف یک شرکت را به همکاری با یکدیگر برای حل مشکلات مشترک مجاب کنیم از جمله اصلیترین سوالات پیش روی مدیران محسوب میشود.
در این مدت، تجربیات مختلفی از افزایش همکاریهای درونسازمانی و برون سازمانی بدست آمده است ولی با این حال، همچنان بسیاری از مدیران کسبوکارهای فناوری اطلاعات به راحتی نمیتوانند گروهبندیها و جزیرهای عمل کردنهای سازمان و شرکت خود را حذف کنند. در این رابطه به راحتی میتوان تقصیر را به گردن شخصیتهای خودمحور و تنشهای جزیرهای بین واحدهای مختلف سازمان انداخت اما واقعیت آن است که بسیاری از شرکتها شیفته آشوبهای خلاقانه هستند.
سالها، رقابتهای درونسازمانی باعث تنوعبخشی به ریسک آزمایش فناوریهای جدید شده است اما این استراتژی، واحدهای مختلف شرکت را به جای تمرکز بر منافع شرکت به دنبال ارزشآفرینی برای خود وادار میکند و نهایتاً برخی از واحدها تکامل پیدا میکنند و بقیه نه. به این صورت، وضعیت فناوریهای اطلاعات سازمان و شرکت مانند خرقهای چهلتکه میشود که ناهماهنگی در آن موج میزند. نتیجه آن میشود که حداکثر منافع لازم از سرمایهگذاریهای صورت گرفته بهدست نمیآید.
مدیران ارشد باید این سوال را مطرح کنند که «چگونه میتوان از این مرز باریک اثربخشی و زیانبخشی عبور کرد؟ چگونه میتوان واحدهای مختلف سازمان و شرکت را به رقابت با یکدیگر تشویق کرد و در عین حال از همکاریهای کافی آنها بهره برد؟» در پاسخ به این سوالات باید از دو متغیر کلیدی برای تعیین وضعیت شرکتها بهره برد، نخست، وضعیت فناوری اطلاعات شرکتها و دوم، وضعیت رشد درآمدی آنها و در تحلیل آنها به رویکردهایی همچون «تدوین یک استراتژی سازمانی روشن، تعیین فردی به معنای هماهنگکننده فعالیتهای واحدها، اولویتدهی به پروژههای نیازمند همکاری، همزبانی راهحلها و بسترهای فناوری اطلاعات و یکپارچهسازی فناوری اطلاعات و فناوری عملیات» باید توجه کرد.
همکاریهای درونسازمانی زمانی به بهترین نتایج ختم میشوند که تیمها بتوانند از فناوریها و تخصصهای مختلف برای جمعآوری، تحلیل و تحویل دادهها و تحول روشها استفاده کنند و مدیران تجاری موفق، راههایی برای تبدیل فناوری اطلاعات به فناوری عملیات پیدا کنند. آنها همچنین گرایش به ساخت تیمهایی چند تخصصی دارند که دادهها را از جنبههای مختلف بررسی کرده و به راهحلهایی جامع دست پیدا کنند.
نباید فراموش کرد که همکاریهای درونسازمانی و مشارکت واحدهای مختلف در پروژهها، دیگر یک هدف یا حتی وسیلهای برای رسیدن به اهداف نیست بلکه لازمه و استراتژی ضروری برای بقای کسبوکارها به شمار میآید. با افزایش همکاریهای درونسازمانی، نه تنها میتوان از ضایعات و هزینهها کاست بلکه درآمدهای مالی هم افزایش پیدا میکند.
همکاریهای درونسازمانی لازمه موفقیت کسبوکارهاست و این ویژگی همانند کارآیی و بهرهوری در حال تبدیل شدن به یکی از مهمترین شاخصهای موفقیت در این دوران دشوار اقتصادی است که بایستی مدیران شرکتی با مدیریت روشهای اجرایی سعی در فراهم کردن بستر کار گروهی و ایجاد محیطی با نشاط و باانگیزه کنند.