پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
دوراهی نگاه تجاری یا نوآوری در شرکتهای بیمه / نوآوری یا نظم؟
همه شرکتهای بیمه با گسترهای از چالشهای مشترک دستوپنجه نرم میکنند. چالشهایی که همواره آنها را سر دوراهی انتخاب سختی قرار میدهد: انتخاب بین نگاهی تجاری یا نوآوری در سازمان
چهار دسته دوگانگی خاص بین اهالی بیمه رایج است که انتخاب بین آنها میتواند مسیر راه و نقشه حضور در مسیر خلاقیت و نوآوری را مشخص کند. تعیین مسیر مشخص در میانه راه این دوگانگیها، زیربنای تلاش مشترک نوآوران بیمه خواهد بود. شبکه نوآفرینی پلنت در این نوشتار به بررسی این چهار دسته دوگانگی رایج در عرصه صنعت بیمه میپردازد.
تجارت یا یادگیری؟
کدام یک از این دو مورد در ذهن شما ارزش بیشتری دارد؟ آیا جوابی که شما به این سؤال میدهید یکی از فاکتورهای نقش سازمانی شماست؟ (به طبع اگر مدیر امور مالی شرکت باشید، مسئله تجارت را انتخاب میکنید و اگر یک نوآور مسئله یادگیری!)
بیایید صادقانه به این موضوعات فکر کنیم: این که چند ایده بزرگ تا به امروز به دلیل عدم امکان ارزیابی مزایا و بهرههای مالی آن در مراحل اولیه اصلاً مورد بررسی هم قرار نگرفتهاند؟ و تا به امروز چه تعداد شرکت بیمه صرفاً به این دلیل که نمیتوانستند ارزش تجاری خود را ثابت کنند مزیت رقابتی یا محرک اولیه خود را از دست دادهاند؟ اگر بخواهیم صادق باشیم فقط یک جواب داریم: خیلی!
و باز هم یک سؤال. تا به امروز چقدر هزینه برای ایدههای ضعیف و پیشنهادهایی که هیچ گاه مقیاسگذاری نشدند صرف شده است، حتی با وجود این که آموزشهایی بسیاری در بطن خودشان به همراه داشتند؟ نوآوران عرصه بیمه از شاخصهای برجسته صحبت میکنند و قول میدهند چنانچه سازمان فرآیند یادگیری را تأمین کند به دستاوردهای درخشانی برسند.
بهترین راهکار در زمان تصمیم برای این دوراهی بزرگ انتخاب یک روش میانه است، روشی که طی آن نوآورها همه تلاش خود را بهکار گیرند تا خودشان به یادگیری تجاریسازی بپردازند. یادگیری ارزش دارد. از آنجا که ایده از طریق فرآیند راهاندازی یک استارتآپ توسعه پیدا میکند به همین سبب یادگیری قابل توجهی تولید خواهد شد و این فرآیند یادگیری به مرور زمان ارزش تجاری نیز ایجاد خواهد کرد. بعد از مدتی، همان وقت که کل بازار در اختیار استارتآپ بیمهای قرار میگردد، ناخودآگاه روند یادگیری کاهش یافته و ارزش تجاری است که هر روز بیشتر و بیشتر میشود.
سرمایه کلان یا سرمایه اندک؟
شما چه فکر میکنید؟ آیا بهتر است که بودجه فراوانی برای ابتکارات نوآورانه سازمان داشته باشیم یا برای تحقق ایدهها تیم را در مضیقه مالی بگذاریم؟
همه نوآوران به طور مستقیم خواستار سرمایهگذاری بیشتر هستند اما کدام گروه میتوانند تصمیمگیری درستتری داشته باشند؟ آنهایی که سرمایه کلانی در اختیار دارند یا دستهای که هر فرصت مالی اندک را هم غنیمت میدانند؟ تعداد زیادی از کارشنان نوآوری عقیده خاصی دارند که امروز به عنوان شعار اصلی استارتآپها از آن یاد میشود، این که استارتآپهایی معمولاً میتوانند سریعتر، هوشمندانهتر و مبتنیبر اطلاعات بیشتری تصمیمگیری کنند فقط به این سبب که نمیدانند چطور باید از نظر مالی کاری انجام دهند.
با این حساب کمبود منابع مالی یک ارزش برای نوآور خواهد بود. با این وجود داشتن سرمایه کافی برای مقیاس یک ایده چیزی است که همه بنیانگذاران استارتآپها به آن اشاره دارند. در واقع استارتآپ با سرمایه اندک شکل میگیرد و با بزرگتر شدن ایده آن سرمایههای بیشتری نیز به سمتش روانه میشود. این ایدهآلترین شکل ممکن سرمایه گذاری است.
خلاقیت یا نظم؟
به عنوان یک نوآور و مبتکر اگر فقط اجازه داشتید یک گزینه را انتخاب کنید آن وقت تصمیمتان چه بود؟ خلاقیت یا نظم؟ بسیاری استدلال میکنند که نوآوری ذاتاً خلاق است و به دنبال خلاقیت میرود. بعضیها نیز بر این باورند که خلاقیت محصول خاصی به بازار عرضه نمیکند و این نظم است که در نهایت سازمان را در بازار در مرتبهای قابل توجه قرار میدهد. هر دو گروه نیز درست می گویند. خلاقیت باید منظم و نظاممند باشد. به عنوان مثال در مورد قدرت تمرکز روی اولویتبندی مشکلات در مقابل رویکرد هرچه پیش آید خوش آید فکر کنید!
به همان اندازه که خلاقیت نظم لازم دارد؛ هر نظامی هم باید خلاق باشد. باید به خلاقیت قدرت رونمایی و ابراز وجود بدهد. باید با شاخصهای برجسته و روشهای حسابگرایانه نوآوری را به رسمیت بشناسد. درست است که نظم و ترتیب با روشهای خلاقانه و نوآورانه کنونی چندان همخوانی ندارد اما رویهای میانه میتواند مسیر درستی برای یک سازمان موفق باشد.
انعطاف یا سرسختی؟
شما در نقش سازمانی فعلیتان دنبال کدام هستید؟ کدام مسیر را انتخاب میکنید؟ در صنعتی که همواره با ریسک روبهرو است و البته بعضاً دارای تفکراتی سنتی و مقید به نظام خاص فکری هستند آیا نوآوران باید انعطاف داشته باشند؟ آیا سرسختی لازم است تا استارتآپهای نوآور بتوانند ایدههای خود را وارد سازمانی سنتی کنند یا باید با همان انعطافی که سازمان از آنها انتظار دارد و در چارچوب بیمهگر میگنجد وارد عمل شوند؟ آیا اصلاً امکان دارد استارتآپی بتواند ایدهای را روانه بازار کند اما سازمان حامیاش همراه با آن نباشد؟ معلوم است که نه!
اثبات مفهوم یک ایده و به کارگرفتن نسخههای ابتدایی آن معمولاً با انعطاف گروههای نوآور بهدست خواهد آمد. یادتان باشد بعد از انعطاف است که میتوانید در برابر سازمانی که حمایت از شما را عهده گرفته سرسختی نشان دهید!
درنهایت این که تمامی دوگانگیهای موجود در فضای نوآورانه استارتآپهای بیمهای امروز با خودش تضاد دیگری به همراه دارد و مساله اصلی این است که مراحل مختلف فرآیند نوآوری در بیمه باید با رویکردهای خاص و متفاوتی پیش برده شود. در ابتدای امر باید با هزینهای اندک شروع کرد و در عین حال خلاق بود. باید دنبال انعطاف بود و یادگیری را ارزش قرار داد. بعد از این که این رویکردها ایده اصلی را توسعه دادند، هر وقت ایدهای ارزش خود را ثابت کرد، آن وقت باید وارد مراحل بعدی شد: سرمایههای بیشتری گرفت، سرسختی داشت و … نوآوری روند عجیبی دارد!