راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

۵۰۰ کلمه تا ۵۰۰ درصد / چگونه شریک دزد و رفیق قافله باشیم؟

در بازارهای سرمایه وقتی تریدرها خوش‌بینی و اعتماد به نفس بیش از حد پیدا می‌کنند و تصور می‌کنند از توانمندی و اطلاعات بیشتری نسبت به بقیه برخوردار هستند، فعال‌تر می‌شوند و حجم معاملات افزایش می‌یابد. اتفاق بد اما این است که تریدر نسبت به اخبار واکنش بیش از حد نشان می‌دهد و رویدادهای کوچک واکنش‌های بزرگ و بیش از حدی را ایجاد می‌کنند.

از آن طرف بام هم ممکن است بیفتیم؛ یعنی عدم واکنش مناسب داشته باشیم چون ممکن است تریدر اطلاعات خود را به روز نکند. یک رفتار هم رفتار گله‌ای است که تریدر ترجیح می‌دهد از روی دست دیگران نگاه کند.

خیلی جالب است که کلیدواژه «حباب» یکی از پرتکرارترین واژه‌ها در بورس و سرمایه‌گذاری است ولی اقتصاددان‌ها درباره این که حباب دقیقا چیست توافق ندارند. اگر کتاب‌های اقتصاددان‌ها و مالی‌چی‌ها را ببینیم یک عالم فرمول و نسبت را نوشته‌اند که بتوانند حباب‌ها را تعریف کنند. معروف‌ترین مثال همه این کتاب‌ها هم حباب گل لاله است؛ منتها دقت کنیم که همه در حال صحبت از حباب‌های گذشته هستند و وقتی درباره حباب‌های پیش رو صحبت می‌کنیم بیشتر نظریه‌ها و فرمول‌ها با خطای بسیار زیاد و با نااطمینانی بالایی از حباب صحبت می‌کنند.

حباب اینترنت یکی از حباب‌هایی بود که حدود ۲۰ سال پیش دنیا را در نوردید؛ ولی امروز بیشتر شرکت‌های موفق جهان همان‌هایی هستند که از حباب دات کام جان سالم به در بردند.

در یک بازار مثبت ۵ درصدی هم برای کسی که در سهم‌هایی سرمایه‌گذاری کرده که مدام منفی ۵ می‌خورند چه فرقی می‌کند که بازار گاوی است یا خرسی! برای کسی که در بین پیامبرها جرجیس پیامبر را انتخاب کرده این انتخاب‌ها یعنی حباب.

منتها کسانی که سواد مالی و سرمایه‌گذاری ندارند به دلیل این که نمی‌خواهند یا نمی‌توانند ریسک را درک کنند سرمایه‌گذاری می‌شود کابوس‌شان. سود و ریسک دو روی یک سکه هستند و تریدر خوب می‌داند که قرار است چقدر ریسک کند و چقدر سود. تریدرهایی مثل من این چیزها را در طول زمان و با هزینه زیاد یاد گرفته‌اند؛ تازه من و امثال من خودمان را دانش‌آموز کلاس اول دانشگاه بورس می‌دانیم. این روزها ابزارهای خوبی هم خلق شده که می‌توان از آنها استفاده کرد.

زیاد می‌شنوم که بازار بورس را یک بازار پونزی می‌دانند و مدام از حباب آن صحبت می‌کنند. این درست نیست. چیزی که خیلی‌ها توجه نمی‌کنند این است که سهام فقط برای خرید و فروش نیست؛ آخر سال مالی و بعد از این که صورت‌های مالی شرکت‌ها نهایی و تصویب شد در جلسه مجمع تصمیم می‌گیرند که به ازای هر سهم چقدر سود توزیع کنند. سود توزیع‌شده هر سهم در واقع فلسفه اصلی خریدن سهام است؛ این بازی‌هایی که در طول زمان می‌شود همه تابعی از پیش‌بینی سود تقسیم‌شده هستند و به عبارتی تریدرها آینده یک شرکت را می‌خرند.

مثلا فرض کنید که سال‌ها پیش که آمازون وارد بورس شد شما سهام این شرکت را می‌خریدید. شما در واقع داشتید امروز آمازون را می‌خریدید؛ شرکتی که در بدترین دوران اقتصادی جهان فقط پول پارو می‌کند. این که چطور سهم خوب و سهم بد را تشخیص دهیم به این بستگی دارد که چقدر می‌توانیم یک کسب‌وکار خوب یا یک کسب‌وکار بد را تشخیص دهیم.

وگرنه اگر در این بازار دنبال این هستیم که سیگنال بگیریم و نهایتا با تیغ‌زنی زندگی‌مان را بسازیم بدانیم که بازنده‌ایم.

فقط یک نکته ظریف می‌ماند و آن قصه تورم است. در ایران ممکن است درآمد شرکت‌ها زیاد نشود اما به مرور دارایی‌های آنها قیمت بیشتری پیدا می‌کند. یعنی چی؟ یعنی ممکن است ایران خودرو به مرور توسعه پیدا نکند (مثل دایملر بنز) و محصولات بهتری تولید نکند و بازارهایش را توسعه ندهد و درآمدش هم بیشتر نشود؛ ولی ایران خودرو به لطف تورم هر سال بین ۲۰ تا ۴۰ درصد به قیمت دارایی‌هایش اضافه می‌شود. بنابراین ما وقتی داریم آینده ایران خودرو را می‌خریم به این نگاه می‌کنیم که چند سال بعد این کمپانی غول‌پیکر مالک چه چیزهایی است و در تجدید ارزیابی دارایی‌ها چقدر دارایی‌هایش بیشتر می‌شود.

البته که این طوری اقتصاد رشد نمی‌کند ولی تریدر ترجیح می‌دهد شریک دزد و رفیق قافله باشد!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.