پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
دلایل فعالیت پنهانی برخی کسبوکارهای پرخطر در روزهای شیوع ویروس کرونا چیست؟
در پی شیوع ویروس کرونا، طرح فاصلهگذاری اجتماعی برقرار شده و کسبوکارهای غیرضروری به دستور رئیس اصناف موقتاً تعطیل شدهاند. طبق اعلام اتاق اصناف آرایشگاهها و سالنهای زیبایی، پاساژها، مجتمعهای تجاری و بازارهای مرکزی مسقف، آموزشگاههای رانندگی، رستوران، اغذیهفروشی، طباخی و فستفود، گرمابه، سونا و ماساژ، بازار روزها و نمایشگاهها، مراکز بازی و تفریحی و گیمنت، باشگاههای ورزشی و بدنسازی، تالار پذیرایی و سالن مراسم، قهوهخانه، چایخانه و تریا هم مشاغل پرخطر هستند و تا اطلاع ثانوی امکان بازگشایی واحدهای خود را ندارند.
با این حال برخی از مشاغل با این توجیه که چک دارند، باید اجارهبها و مالیات بپردازند و از طرف هیچ نهاد یا ارگانی حمایت نمیشوند، به کار خود بهصورت پنهان ادامه میدهند. این گزارش ایسنا، کسبوکارهایی را مورد بررسی قرار داده که به همین دلایل به کار خود ادامه میدهند.
روی میزی نزدیک دستشویی، درست روبهروی درِ ورودی، مواد ضدعفونیکننده دست، ماسک، دستکش و دستمالکاغذی گذاشته و بهمحض ورود به داخل سالن میخواهد که اول از همه دستهایمان را بشوییم و از دستکش و ماسک استفاده کنیم. بهجز من و همراهم، مشتری دیگری ندارد و همراه شاگردش در حال ضدعفونی کردن ابزار کارش است. روی چند کاغذی که به دیوار چسبانده، نوشته است «برای ضدعفونی ۱۰۰۰۰ تومان اضافه بر دستمزد دریافت میشود. دیپلمهای آرایشگری که از ترکیه و روسیه گرفته را هم قاب کرده و درجایی از سالن گذاشته که جلوی چشم باشد. در کنارشان کاغذ دیگری چسبانده که رویش به زبان انگلیسی نوشته: «هزینه کوتاهی مو ۱۰۰۰۰۰ تومان.»
سالنش سادهتر از آرایشگاههای زنانه است و فقط دو میز کار دارد. روزهای زوج شریکش میآید و خودش هم روزهای فرد به مشتریهایش وقت میدهد. ساعت هر مشتری را طوری تنظیم میکند که سالن شلوغ نشود و بهمحض خروج یکی، مشتری دیگر زنگ سالن را بزند.
آرایشگر، یک مرد جوان ۳۱ ساله است. موهایش را رنگ روشن فانتزی کرده و گاهی که آستین لباسش حین کار بالا میرود، گوشهای از تتوهایش بیرون میزند. همراهم را با ماسک و دستکش زیردستش مینشاند. با چرخاندن قیچی طلایی در دستش مهارتش را به رخ میکشد و تارهای مویی که تا بالا شانه کرده را میچیند و میگوید: «معمولاً کوتاهی موی خانمها وقت و انرژی بیشتری میبرد.»
ویروس کرونا شرایط را برای او هم سخت کرده است و امسال نتوانسته مثل سالهای قبل کار کند. اسفندماه را کموبیش ازدستداده و مجبور شده بعد از چند روز تعطیلی عید، مشتریهایش را بهصورت موردی بپذیرد. اکثر آنان خانوادگی مراجعه میکنند و حالا مجبور است تعداد محدودی را بپذیرد چون در درجه اول سلامتی خودش هم مهم است و اگر به کرونا مبتلا شود «کلاً از نان خوردن میافتم». در طول کار، تلفنش بارها زنگ میخورد و از شاگردش میخواهد که پاسخگوی مشتریان باشد. وقتش تا ساعت ۱۰ شب پُر است چون باید سر ماه اجاره سالن را بپردازد. همه کارهایش را برای مهاجرت انجام داده است و بهمحض آنکه همهچیز به روال عادیاش برگردد او هم به امید زندگی و کسبوکار بهتر میرود. معتقد است بهاندازهای که تلاش کرده، پیشرفت نکرده اما شاید با مهاجرت بهجایی دیگر بتواند آینده بهتری داشته باشد.
کوتاهی موی مشتری که زیردستش نشسته بیشتر از یک ساعت طول میکشد و برای آنکه او را راضی روانه خانه کند، انرژی زیادی خرجش میکند و با ابزارهای متفاوت بارها دو طرف مو را میزان میکند و چندین بار سشوار میکشد. بعد از خروج از سالن، مشتریهای بعدی که یک زوج جوان هستند زنگ میزنند و وارد آپارتمان میشوند.
برخی قهوهخانهها و چایخانهها نیز بهصورت پنهان فعال هستند. یکی از این قهوهخانهها در تهران که به دوربین مداربسته مجهز است در تمام روزهای قرنطینه فعال بوده اما شیوه متفاوتی برای پذیرش داشته است. کرکره این قهوهخانه تمام روز پایین است و صاحب آن ماشینش را جلوی مغازه پارک میکند. مشتریهای پای ثابت برای مراجعه چندباری به کرکره آن میزنند، صاحب قهوهخانه از طریق دوربین مداربسته چک میکند تا مشتری آشنا باشد، سپس کرکره را تا نصفه بالا میدهد و مشتری میتواند وارد شود.
یکی از همسایهها متوجه این موضوع شده است و یکبار هم با پلیس تماس گرفته است. بهمحض اینکه صاحب قهوهخانه متوجه حضور پلیس شده، مشتریانش را از طریق پشتبام به خانه کنار مغازهاش که مال یکی از آشنایان اوست، فراری داده است.
یکی از مشتریهای ثابت قهوهخانه میگوید: «مگه چند روز میشه تو خونه نشست؟ بابا، آدم خسته میشه. خودِ من به کرونا اعتقادی ندارم. حتی آگه کرونا هم بگیرم برام مهم نیس. یعنی همه آدمایی که این روزا میان قهوهخونه مث منن و اونا هم کرونا رو مسخرهبازی میدونن. حالا که همه جا تعطیله کجا رو داریم بریم؟ همین یه قهوهخونه میمونه که از ساعت ۹ صبح تا دو شب بازه. ما هم که خلاف نمیکنیم. یه قلیون میکشیم و چند تا استکان چایی میخوریم که خرج زیادی هم نداره و ۱۵ هزار تومن آب میخوره».
صنف طلا و جواهر هم این روزها از جمله مشاغل پرخطر محسوب میشوند. برخی از صاحبان این صنف معتقدند مبلغی که بهعنوان مالیات میپردازند بیشتر از آن چیزی است که از این راه درآمد دارند، به همین دلیل کسبوکارشان را در روزهای کرونایی کاملاً تعطیل نکردهاند و هم فروش آنلاین دارند و هم بهصورت محدود مشتریهایشان را میپذیرند.
یکی از گالریهای طلافروشی، مشتری را همچنان با وقت قبلی میپذیرد. بعد از آنکه برای خرید چه زیورآلاتی قصد مراجعه دارم، کارمند گالری ویترین زیورآلات مربوطه را میچیند و بهمحض اعلام حضورم جلوی در، کرکره را بالا میدهد تا وارد شوم. صاحب گالری معتقد است باید حقوق کارمندان، اجاره مغازه و مالیات را بپردازد و از همه مهمتر چک دارد و به همین دلیل مجبور است همچنان با در نظر گرفتن جوانب ایمنی و بهداشتی، کارش را ادامه دهد، در غیر این صورت باید اعلام ورشکستگی کند و اگر جواب مشتریها را بیپاسخ بگذارد، آنها را از دست میدهد: «خودمان سرکار حاضر میشویم و سعی میکنیم مشتری کمتری بهصورت حضوری بپذیریم. معمولاً آنهایی که از قبل سفارش داشتهاند مراجعه میکنند.»
پشت درِ گالری طلافروشی وقتی کرکره تا نصفه بالا میرود، زوج جوانی بعد از خروج من وارد میشوند و دوباره کرکره پایین میآید و خیابان پُر است از مغازههایی که کرکرهشان پایین است.