راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

نقدی بر ادبیات اقتصادی در رسانه‌های کشور؛ یادداشتی از اسماعیل محمدی

«تضاد آفرینی و ابهام سازی» در رسانه‌ها بویژه رسانه‌های منتقد و مخالف، رویکردی است که باعث می‌شود اقدامات و برنامه‌های خوب و ضروری دولت و نظام به ضد خودش تعبیر شود.

اقتصاد ایران در سال‌های اخیر همواره به رشد و بالندگی خود ادامه داده است و به همین خاطر هم دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران برای ضربه زدن به آن آشکارا بر طبل جنگ اقتصادی می‌کوبند.

هرچند تحریم‌ها در سه دهه اخیر همواره وجود داشته اما در سال‌های اخیر به دلیل پایداری رشد و توسعه اقتصادی به حربه ای برای دشمن تبدیل و وسعت آن هم بیشتر شده است.

یکی از ابعاد این جنگ اقتصادی در عرصه ادبیات رسانه‌ای است و رسانه‌های گروهی کشور در این مبارزه نقش جدی دارند و هرگونه انفعال یا بدفهمی یا کج‌رفتاری و زشت‌انگاری آنها سبب می‌شود دشمن در تحقق اهداف خود جسورتر شود.متأسفانه رسانه‌های دشمن هم اعم از رادیو، تلویزیون و سایت‌های مجازی و غیر مجازی فقط با ابزار واژه‌سازی وارد عرصه شده‌اند و در این خصوص هم بیشترین بهره‌برداری را از اظهارات فله‌ای، دروغ نمایی، سیاه نمایی و کاذب‌ عوامل داخلی خود به خوبی و با ظرفیت صد‌درصدی دارند. برای نمونه برای اظهارات یک فرد حقیقی و حقوقی، فریاد شادی هم سر می‌دهند.البته گاهی هم برخی اظهارات و تخریب‌ها در داخل کشور حتی از سطح ادعاهای رسانه‌های بیگانه هم فراتر می‌رود.

کافی است رفتار رسانه‌های غربی را درباره بحران مالی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشورهای غربی با رفتار برخی یا بخش عمده رسانه‌های داخلی درباره مسائل اقتصادی کشور و تحریم‌ها و دیگر مسائل داخلی، مقایسه کنیم. در حالی که رسانه‌های دشمن در بدترین حالت ما را به بنیادگرایی متهم می‌کنند اما برخی‌ها در داخل کشور و حتی برخی رسانه‌های گروهی در داخل از آن هم فراتر می‌روند.

به هرحال «تضاد آفرینی و ابهام سازی» در رسانه‌ها بویژه رسانه‌های منتقد و مخالف، رویکردی است که باعث می‌شود اقدامات و برنامه‌های خوب و ضروری دولت و نظام به ضد خودش تعبیر شود و درک منطقی و اصولی مردم و مخاطبان از آن طرح کاملاً منحرف شود و زمینه و هدف دلالت طرح و برنامه را با تغییر در ترکیب و چینش واژه‌ها تغییر دهد.

در چنین فضایی«به انفعال کشاندن دستگاه اجرایی» در دستور کار دشمنان نظام است، بخش بعدی این سناریو این است که برخی مدیران میانی به وضعیتی سوق داده شوند که اولاً خود را در مقابل فشار تحریم‏های غرب منفعل و دست خالی احساس کنند و در نتیجه انگیزه خود را برای تلاش مضاعف در زمینه حل مشکلات اقتصادی کشور و دور زدن تنگناها از دست بدهند. بررسی‌ها نشان می‌دهد دشمن در راهبرد «فعال شدن زیر ساخت‏های جریان فتنه در جهت گسترش نارضایتی اقتصادی» تلاش می‌کند محور فتنه-ضدانقلاب-بیگانه را با این سناریو هماهنگ کند و در آخرین تقسیم نقش انجام شده جریان فتنه مکلف شده است تمامی زیرساخت‏های خود از جمله شبکه‏های اجتماعی را در خدمت بحرانی جلوه دادن فضای اقتصادی کشور، تاریک نشان دادن دورنمای معیشت مردم، ترغیب طبقات مختلف جامعه به اعتراض و بزرگنمایی فشارهای غرب اختصاص دهد.

 

وظیفه رسانه‌های گروهی داخلی

با این تعابیر لازم است تهیه‌کنندگان محصولات رسانه‌ای در ایران در انتخاب هر نوع واژه، ترکیب واژه‌ها و تحلیل‌ها دقت کنند که در دام دشمن نیفتند. انتقاد، لازمه پویایی جامعه بشری است و سبب تشخیص دقیق سره از ناسره می‌شود اما تخریب فقط سبب ویرانی می‌شود و بدترین ویرانی هم تخریب ذهنی است. رسانه‌ها در تولید هرنوع کالای رسانه‌ای شامل واژه و کلمات و عبارت باید دقت کنندکه دامنه دلالت آنها با معنا و محتوای طرح‌ها و برنامه و سیاست‌های دولت و نظام، همسان باشد. خبرنگاران و تهیه کنندگان خبر و اطلاعات رسانه‌ای نه تنها باید درباره آنچه می‌نویسند و ارائه می‌کنند، اطلاعات بیشتر و کافی داشته باشند، بلکه در کمترین تعداد کلمه و جمله، پیام و اطلاعات خود را به طور دقیق، روشن و شفاف از نظر دلالت، به جامعه مخاطب برسانند و زبان معیار تخصصی و فنی را هم در سطح عموم مردم رعایت کنند.

یکی از مواردی که همواره مورد توجه همه رسانه‌ها اعم از مکتوب و شنیداری و دیداری بوده و همچنان مورد توجه باقی خواهد ماند «طرح بزرگ تحول اقتصادی» است. متأسفانه در کاربرد واژه‌ها گاهی جایگزین‌های نامناسبی دیده می‌شود که دامنه معنابخشی آن با هدف نخستین فرق می‌کند و در مواردی هم تلاش می‌شود طرح به ضد خودش تبدیل شود و ابهام آن نیز در ذهن مخاطبان بیشتر می‌شود. این رفتار سبب تبدیل هنجارهای اقتصادی به ناهنجارها و برعکس آن می‌شود. منتقدان دولت خیلی تلاش کردند قانون هدفمندی یارانه ها را به ضد خودش تبدیل کنند و متأسفانه در ادبیات اقتصادی رسانه‌های کشور از این رویکرد بیشتر استقبال شد در برخی روزنامه‌ها و نشریه‌ها دیده می‌شود در معرفی طرح بزرگ تحول اقتصادی و دیگر دستاوردهای اقتصادی نظام و دولت خدمتگزار، «ابهام زایی» می‌شود. طرح بزرگ تحول اقتصادی شامل 7 محور عمده و نگرش سیستمی به نظام اقتصادی کشور است. برخی رسانه‌های مکتوب بویژه روزنامه‌های اقتصادی منتقد دولت هم تلاش می‌کنند از واژه‌هایی برای تبیین این طرح استفاده ‌کنند که از نظر دامنه دلالت با اصل و اهداف این طرح همخوانی ندارد، بلکه هدفی متضاد را هم پیگیری می‌کند.

 

در ادامه به برخی از رویکردهای ابهام‌ساز اشاره می‌شود.

1) برخی اصحاب رسانه برای بیان این طرح به جای آن‌که طرح بزرگ تحول اقتصادی را به طور جامع مورد توجه قرار دهند فقط به بحث یارانه‌ها توجه می‌کنند و آن را هم در نقدی شدن یارانه و حذف آن تفسیر می‌کنند که آرامش‌زدا است و موجی از نگرانی‌ها و چالش‌ها را ایجاد می‌کند. اگر طرح دولت معادل حذف یارانه باشد به ضد خودش تبدیل خواهد شد.

2) این طرح به طور کامل مورد توجه نیست و 6 محور دیگر که غیر از هدفمند شدن یارانه‌ها، اصلاً تبیین نمی‌شود تا دستاوردهای مورد انتظار از آن هم منطقی و اقتصادی مورد توجه قرار گیرد، در حالی که اقتصاد ایران بشدت تشنه‌ آن است و اگر این طرح تمام وکامل اجرایی می‌شد، بشدت تحریم زدا می‌شد. در حالی که هیچ اقتصاددانی در دنیا یافت نمی‌شود که از پرداخت یارانه غیر هدفمند و یارانه مصرفی به دهک‌های جمعیتی برخوردار حمایت کند اما معلوم نیست چرا برخی در ایران نمی‌خواهند یارانه هدفمند شود.

3) طرح تحول بزرگ اقتصادی ، طرحی هفت ضلعی است که از رسانه‌ها انتظار می‌رود به طور کامل آن را مورد توجه قرار دهند و همه کسانی که خود را اقتصاددان یا کارشناس مسائل اقتصادی معرفی می‌کنند، باید طرح جامعی برای ساماندهی مسائل اقتصادی ارائه کنند حتی فراتر از طرح دولت.

4) در تهیه و پخش برنامه رسانه‌ها نیز باید طرح بزرگ تحول اقتصادی در هر بعد از ابعاد هفتگانه به طور سالم و منطقی و اقتصادی مورد توجه باشد و همراه با مبانی و ضرورت‌های سرزمینی و اقتصاد ملی ایران تبیین شود.

5) رسانه‌های جهان برای تأثیرگذاری بر مخاطبان خود از الفاظ و عبارت‌هایی استفاده می‌کنند تا ذهنیت آنها را تغییر دهند. نوع برداشت مخاطبان در فضای رسانه‌ای و سیاسی در حکم واقعیت است. روزنامه نگاران و خبرنگاران باید در قالب فعالیت‌های حرفه‌ای خود به گونه‌ای «توصیفی» و «بیطرفانه» مطالب را بیان کنند و اطلاعات را به مخاطبان خود بدهند تا آنها بتوانند راحت تر تصمیم‌گیری کنند.

6) ایجاد تناقض و تضاد در آمارهای اقتصادی از رویکردهای دیرین مخالفان نظام و در سال‌های اخیر هم مخالفان دولت نهم و دهم بوده است که در این عرصه کاملاً با رسانه‌های بیگانه همگرایی دارند و حتی از معیارهای آنها نیز عبور کرده‌اند. در حالی‌که بخش صنعت و معدن کشور در دولت نهم و دهم در مقایسه با همتاهای خارجی خود بیشترین نرخ رشد را داشته و هرگز گرفتار رکود نشده است، اما برخی رسانه‌ها تلاش کرده‌اند این موارد را کاملاً برعکس جلوه دهند. در ادبیات علمی «رکود اقتصادی» زمانی است که تولید ناخالص داخلی به مدت سه دوره سه ماهه متوالی کاهش یابد یعنی نرخ رشد منفی باشد اما در این مدت اگرچه نرخ رشد اقتصادی و صنعتی کشور به دلیل تأثیر بحران مالی و جهانی اقتصاد کاهش یافته اما هرگز منفی نشده است. پس اقتصاد ایران گرفتار رکود نشده است چرا که تولید ناخالص داخلی در هیچ سالی کاهش نشان نمی‌دهد. سهم بخش صنعت و معدن هم در ایجاد ارزش افزوده اقتصادی بیشتر شده است که خودش را در افزایش صادرات غیرنفتی نشان می‌دهد. بسته‌های حمایتی دولت از بخش تولید صنعت و معدن در سال‌های رکود اقتصاد جهانی باعث شد این بخش رشد خوبی داشته باشد مانند تولید سیمان، فولاد، خودرو و… در بحث واردات هم دولت از نظام تعرفه‌ای پیروی می‌کند و نمی‌خواهد تولید‌کنندگان ضعیف در پشت دیوار بلند تعرفه‌ای پناه بگیرند.

نرخ تعرفه در ایران جزو بالاترین نرخ‌هاست و واردات در این شرایط نمی‌تواند به ضرر تولیدکننده واقعی و هوشمند باشد، از سوی دیگر عمده واردات هم مواد اولیه و کالاهای واسطه‌ای است و کمتر از 20 درصد آن به کالاهای مصرفی اختصاص دارد.

صادرات غیرنفتی به سمت تراز مثبت پیش رفته است اما مخالفان دولت و نظام تلاش کرده‌اند با ایجاد ابهام و تضاد‌گویی، ذهن مخاطب را برای تعقیب اهداف آتی خود هدایت کنند که همان ضعیف و بی‌برنامه نشان دادن دولت است. البته اطلاع‌رسانی مناسب دولت هم در این زمینه باید دقیق‌تر و بازدارنده باشد.

همسنجی شرایط کار برای دولت‌های گذشته با دولت نهم و دهم نشان می‌دهد آقای احمدی نژاد با چالش‌های بیشتری مواجه بوده است و نافرمانی‌های اقتصادی و سیاسی در داخل کشور به اوج خود رسیده که گوشه‌ای از آن را در بازارهای مسکن و ارز و سکه و پول دیده‌ایم.

اسماعیل محمدی

منبع: ایران

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.