راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

داستان ناگفته استرایپ / یک استارت‌آپ مرموز 20 میلیارد دلاری که به اپل، آمازون و فیس‌بوک خدمت‌رسانی می‌کند

پاتریک و جان کالیسون، پرداخت‌های آنلاین را دموکراتیزه کرده‌اند و طی این فرایند، شکل جدیدی به اقتصاد دیجیتال داده‌اند.

ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۰ / یک روز گرم تابستانی است. مصطفی امین 29ساله در یک باغ سرسبز و باشکوه، در نزدیکی رود نیل ایستاده و به صحبت در مورد نان مشغول است. او با چنان احترامی در مورد نان سخن می‌گوید که گویی در مورد فردی مشهور، تیم فوتبال یا معجزه‌ای همانند گزنگبین صحبت می‌کند. بر اساس روایت کتاب مقدس، گزنگبین نوعی ماده کوچک و خمیرمانند است که از آسمان برای اسرائیلی‌ها نازل شد تا به کمک آن از دست فرعون فرار کنند.

وی توضیح می‌دهد: «در زبان عربی مصری، به نان «آیش» گفته می‌شود که معادل با کلمه زندگی است. نان در فرهنگ ما نهادینه شده و بیشتر از برنج، گوشت و سیب‌زمینی مورد استفاده قرار می‌گیرد. اغلب ما مصری‌ها در هر سه وعده غذایی روزانه از یک نان مشهور مصری به نام «بلدی» تغذیه می‌کنیم. طی سال 2017، ما رتبه دوم جهان را در مصرف آرد به دست آوردیم و 28 میلیارد قرص نان بلدی تولید کردیم. این آمار از اهمیت بالایی برخوردار است.»

در کشور مصر، نان مفهومی بیش از یک غذا دارد و به نماد تاریخ، شکوه، خشم و انقلاب تبدیل شده است. اولین قرص نان حدود 10 هزار سال پیش در مصر پخته شد. در آن زمان، مردم چادرنشین به لطف یک فناوری نوآورانه به نام آسیاب دستی، توانستند دانه‌های گندم یا جو را خرد کنند.

در زمان امپراتوری روم، دلتای نیل به‌عنوان سبد نان جهان شناخته می‌شد. در قرن بیستم که درآمد 45 درصد از جمعیت مصر به اندازه دو دلار در روز بود، هر کاهشی در کمک‌هزینه خرید نان به اعتراضاتی گسترده از سوی مردم منجر می‌شد. در 17 ژانویه 2011، یک نانوا به نام «عبدل مونعم» در اعتراض به قیمت نان، خود را به آتش کشید. همین اقدام، جرقه بهار عربی مصر را روشن کرد و در نهایت به سقوط دولت حسنی مبارک انجامید.

با توجه به نکات گفته‌شده، جای تعجب ندارد که امین، استارت‌آپی به نام «بردفست» را تاسیس کرده باشد. این استارت‌آپ به کاربرانش وعده داده که حتی ساعت پنج صبح هم نان تازه به آنها تحویل می‌دهد. چنین ایده‌ای چندان هم به نبوغ و خلاقیت نیازی ندارد، زیرا مصر جمعیت زیادی دارد، محبوبیت نان در این کشور بالاست و تحویل نان خدمتی است که از پتانسیل بالایی برای وارد شدن به سرویس‌های «اکادو» و «آمازون‌فرش» مصر و سایر مناطق خاورمیانه برخوردار است.

ولی در منطقه آفریقای شمالی، موضوع به همین آسانی‌ها نیست. امین می‌گوید: «مصر سیاستی ناپایدار دارد، تورم آن بالاست و نرخ بهره در این کشور زیاد است. اگر در حال حاضر به یک سرمایه‌گذار مراجعه کنید، وی خواهد گفت چرا باید قید سپرده‌گذاری در بانک و دریافت سود 15درصدی را بزند و نسبت به سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ شما اقدام کند.

احتمالا تنها 10 سرمایه‌گذار در این کشور وجود داشته باشند که 200 هزار دلار به شما کمک کنند و انتظار دریافت 90 درصد از سهم شرکت را نداشته باشند؛ مابقی سرمایه‌گذارانی هستند که به حوزه املاک و مستغلات و برگشت سریع سرمایه گرایش دارند.»

امین به این نوع از طرز تفکر عادت ندارد. او در سال 2014 به برلین نقل مکان کرد تا از طریق حرفه رمزگذاری، مقداری پول به دست آورد. وی برلین را شهری یافت که با فلسفه استارت‌آپی او همخوانی دارد.

این فلسفه به نقل از خود امین بدین شرح است: «تعداد پایگاه کاربران را به یک میلیون نفر برسان و پس از آن، تحقیق کن که از چه طریقی می‌توان درآمد کسب کرد. در خاورمیانه ما بدین شکل کار نمی‌کنیم. سرمایه‌گذاران خاورمیانه از همان روز اول از شما می‌خواهند یک دستاورد ملموس به آنها ارائه بدهید. آنها در مورد نسل آینده صحبت نمی‌کنند، بلکه به‌دنبال چیزی هستند که مردم عادی در همان لحظه برایش پول می‌پردازند.»

بعد از انقلاب مصر در سال 2011، رشد چشم‌گیری در تعداد کارآفرینان جوان این کشور اتفاق افتاده است. تقریبا 30 درصد از جمعیت مصر زیر خط فقر زندگی می‌کنند، ولی در مقابل میلیون‌ها نفر هستند که از زندگی نسبتا مرفهی برخوردارند.

مصر طی سالیان گذشته با تجربیاتی همچون کاهش یارانه انرژی، اقدامات ریاضتی و تورم بالای ارزی دست‌وپنجه نرم کرده است، ولی اکنون کارآفرینان جوانی مانند امین، امید را در دل‌ها زنده کرده‌اند تا طبق پیش‌بینی مرکز توسعه بین‌الملل دانشگاه هاروارد، کشور مصر تا سال 2026 میلادی به نرخ رشد سالیانه 6.63 درصد دست پیدا کند.

امین در حالی ‌که برای دور ماندن از گرمای سوزان ظهر به زیر سایه درختی رفته و در حال نوشیدن آب خنک از بطری است، اشاره می‌کند: «کشور مصر در یکی از بهترین موقعیت‌های استراتژیک جهان واقع شده است. ما یکصد میلیون نفر جمعیت داریم و اگر آموزش‌های لازم را به آنها بدهیم، شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود. این کشور به‌مثابه یک گنج است؛ ولی نقاط ضعف زیادی وجود دارد. به‌عنوان نمونه، از نظر زیرساختی مشکل داریم، سرمایه‌گذاران‌مان بسیار کوته‌نظر هستند و از لحاظ مدیریتی در حد صفر قرار داریم.»

چنین مشکلاتی در کل منطقه و بین تمام کشورهای در حال توسعه شایع است، با این حال، جوامع کارآفرینان دیجیتال پویا در تلاشند تا گامی در جهت حل مشکلات بردارند. به‌عنوان مثال، شهر نه‌چندان پیشرفته‌ای به نام رام‌الله که در کشور فلسطین قرار دارد و دهه‌هاست از نظر سیاسی در وضعیت ناپایدار قرار دارد، توانسته بر مشکلات عمده‌ای مانند قطعی مکرر برق و شبکه موبایل کم‌سرعت 2G فائق بیاید و با راه‌اندازی پارک فناوری و فضاهای کار اشتراکی، در راه‌اندازی استارت‌آپ‌هایی مانند «یامسافر»، «اینسولیتو» و «کنز وومن» ایفای نقش کند. یامسافر نمونه خاورمیانه‌ای از بوکینگ‌دات‌کام است، اینسولیتو در زمینه پوشیدنی‌ها فعالیت می‌کند و کنز وومن به فروش زیرپوش و لباس خواب می‌پردازد.

طبق اعلام دپارتمان بنگاه‌های کوچک و متوسط بانک جهانی، در بازارهای نوظهور حدود 365 الی 445 میلیون شرکت خیلی کوچک، کوچک و متوسط وجود دارد که 60 درصد از آمار اشتغال و 40 درصد از تولید ناخالص ملی را به خود اختصاص داده‌اند. اساسی‌ترین مشکلی که چنین شرکت‌هایی با آن مواجه هستند، مسائل مرتبط با امور مالی است.

با توجه به این مشکل، چگونه ممکن است یک کارآفرین از کشورهای نوظهور بتواند به بازارهای جهانی متصل شود و به افزایش ثروت کشورش کمک کند؟ دهکده کوچکی به نام «درومینر» در کشور ایرلند، با جمعیت 102 نفر، زادگاه دو میلیاردر خودساخته جوانی است که راهکار مناسبی برای این مشکل ارائه داده‌اند. این دو میلیاردر، پاتریک و جان کالیسون نام دارند.


بردفست، استارت‌آپی که در مصر فعالیت می‌کند و توسط مصطفی امین بنیان‌گذاری شده است، پس از مشارکت با استرایپ به یکی از شرکت‌های C سیلیکون‌ولی تبدیل شد.


دهکده ایرلندی درومینر شبیه به یک تصویر کارت‌پستالی زیباست. در این دهکده کافه‌هایی با دیوارهای سفید و ناصاف، چند فروشگاه، دو هتل برای سرویس‌دهی به توریست‌های علاقه‌مند به قایق‌سواری و یک قلعه مخروبه قرن یازدهمی وجود دارد که از بیشتر نقاط دهکده دیده می‌شود.

نزدیک‌ترین جاده به این دهکده، بیش از پنج مایل با آن فاصله دارد. این بندرگاه تفریحی در فصل تابستان شلوغ و پررفت‌وآمد است، ولی در زمستان سکوت بر آن حکمفرما می‌شود. درومینر یک فضای عالی دارد و برای ساخت فیلمی عاشقانه با نویسندگی «ریچارد کرتیس» و بازیگری «هیو گرانت» ایده‌آل است.

در همین بندرگاه بوده که پاتریک و جان کالیسون کدگذاری را یاد گرفتند و تصمیم گرفتند در حوزه‌ای به نام پرداخت آنلاین به فعالیت بپردازند. در همین بندرگاه بود که آنها پایه‌های شرکتی به نام استرایپ را بنا نهادند. شرکت مذکور در سپتامبر 2018 یک جذب سرمایه را تجربه کرد و ارزش آن به 20 میلیارد دلار رسید. استرایپ پرداخت‌های آمازون، بوکینگ‌دات‌کام، لیفت، دلیورو، اسپاتیفای، سلزفورس و فیس‌بوک را مدیریت می‌کند.

جان کالیسون می‌گوید: «کم‌لطفی است اگر بگوییم درومینر یک دهکده کوچک است، ما روزانه 40 دقیقه با ماشین در راه بودیم تا به مدرسه برسیم. در هر کدام از کلاس‌های مدرسه، کمتر از 20 دانش‌آموز وجود داشت.» این دو برادر مدرسه را محیطی خسته‌کننده می‌دانستند. پدر آنها که دنیس نام داشت،  یک مهندس برق بود و مادر آنها، لیلی، به‌عنوان یک میکروب‌شناس فعالیت می‌کرد.

در خانه پاتریک و جان کالیسون همواره گفت‌وگوهایی فنی جریان داشت و این دو برادر، از آن گفت‌وگوها نکات زیادی را یاد می‌گرفتند. آنها به ریاضیات و فیزیک علاقه فراوانی داشتند. جالب است بدانید پیش از آنکه برادران کالیسون به سنین نوجوانی برسند، 9 کامپیوتر در خانه آنها وجود داشت و خانواده آنها، ماهیانه یکصد یورو برای یک پهنای باند ماهواره‌ای از آلمان پرداخت می‌کردند.

پاتریک، برادر بزرگ‌تر است، 30 سال دارد و موهایش قرمزرنگ است. وی عادت داشت کتاب‌هایی با موضوعات علم و تاریخ را به شکل دزدکی سر کلاس ببرد تا در طول کلاس‌های خسته‌کننده به مطالعه آنها بپردازد. او عنوان می‌کند: «یا باید سر خود را به دیوار چسبانده و به ایده‌های جدید فکر می‌کردید… یا تقلب کرده و با خواندن کتاب، به آن ایده‌ها پی می‌بردید.»

پاتریک در 16سالگی با ارائه زبان جدید کدنویسی خود به نام کروما، که نسخه خاصی از «لیسپ» به‌شمار می‌رود، توانست برنده جایزه دانشمند جوان «ایست‌بی‌تی» سال شود. این مسابقه، رقابتی علمی است که به‌صورت سالیانه بین دانش‌آموزان مدارس ایرلند برگزار می‌شود.

جامعه رویال دوبلین مسئولیت برگزاری این رقابت را به عهده دارد. در پایان مراسم، مری مک‌آلیس که رئیس‌جمهور وقت ایرلند به‌شمار می‌رفت، پشت میکروفن قرار گرفت و در حالی که شگفت‌زده شده بود، اعلام کرد: «او یک دانش‌آموز سال چهارمی است. یک دانش‌آموز سال چهارمی، آیا می‌توانید باور کنید؟»

پاتریک در همان سال دوره دو ساله ارشد دبیرستان را به پایان رساند و مدرک فارغ‌التحصیلی دریافت کرد. جالب است بدانید وی تمامی این دوره را در خانه و ظرف مدت 20 روز به پایان رساند و در 30 امتحان مربوطه، موفق به کسب نمرات عالی شد. با توجه به اینکه او توانسته بود در 13سالگی، آزمون «اس‌ای‌تی» را پشت سر بگذارد، در سال 2006 نسبت به ثبت‌نام در دانشگاه ام‌آی‌تی اقدام کرد.

جان، برادر کوچک‌تر که 28ساله است و موهای تیره‌تری دارد، دست‌کمی از پاتریک ندارد. او ضمن کسب هشت نمره 1A در مدرک فارغ‌التحصیلی از دبیرستان، برای شرکت در دوره انتقال دبیرستان به ایالات متحده رفت. دوره انتقال یک فرصت اختیاری است که دانش‌آموزان 15ساله از طریق آن می‌توانند علم‌آموزی در خارج از مرزهای ایرلند را تجربه کنند.

پاتریک و جان که در آن زمان به ترتیب 17 و 15ساله بودند، در ایالات متحده نخستین استارت‌آپ‌های خود را راه‌اندازی کردند. اولین استارت‌آپ «اوکتوماتیک» نام داشت و پلتفرمی از نوع نرم‌افزار به‌عنوان سرویس بود که امکان ردیابی صورت‌حساب‌ها و کالاها را برای فروشندگان برتر ای‌بی فراهم می‌کرد.

سرویس‌ دیگری که در آن زمان توسط این دو برادر ارائه شد، یک اپلیکیشن برای گوشی‌های آیفون بود. این اپلیکیشن نسخه‌ای آفلاین از ویکی‌پدیا را در اختیار کاربران قرار می‌داد. جان و پاتریک به‌منظور ترغیب افراد به استفاده از اپلیکیشن مذکور، آن را «راهنمای مجانی مسافران کهکشان» در آیفون نام‌گذاری کردند.

جان عنوان می‌کند: «برای ما شگفت‌انگیز بود که دو کودک ایرلندی توانسته بودند کسب‌وکاری راه‌اندازی کنند که از تمام نقاط جهان مشتری داشته باشد. پدر ما برای مدتی مدیریت یک هتل را به عهده داشت، مادرمان نیز شرکتی را راه‌اندازی کرده بود و به آموزش کارمندان می‌پرداخت؛ اما کاری که آنها کرده بودند، راه‌اندازی کسب‌وکار بود، نه کارآفرینی. به همین دلیل ما کسی را نداشتیم تا از او کمک بگیریم. خیلی زود دریافتیم دشوارترین بخش در راه‌اندازی یک کسب‌وکار اینترنتی، نه پیدا کردن ایده است، نه تبدیل ایده به کد و نه آگاهی‌رسانی به مردم و مجاب کردن آنها به پرداخت پول. سخت‌ترین بخش کار، یافتن روشی بود که به وسیله آن بتوانیم پول مشتری را دریافت کنیم. به‌اشتراک‌گذاری یک عکس در فیس‌بوک کار آسانی است، ولی پول را نمی‌توان به همین راحتی بین حساب‌های مختلف منتقل کرد. احساس می‌کردیم در قرون وسطی قرار داریم.»

در سال 2007 که این دو برادر در حال کدنویسی رابط‌های برنامه‌نویسی کاربردی خود بودند، به نظر می‌رسید پرداخت آنلاین کم‌کم در حال جا افتادن است. ایلان ماسک، پیتر تیل و مکس لوچین در سال 1998 پی‌پال را تاسیس کرده بودند. در سال 2002 نیز ای‌بی این شرکت را به قیمت 1.5 میلیارد دلار خریداری کرده بود.

بعدها تحول فین‌تک اتفاق افتاد. این تحول چندان هم انقلابی نبود، بلکه بیشتر به محصولی جدید در پورتفولیو شباهت داشت که توسط برخی بانک‌ها عرضه می‌شد و استارت‌آپ‌هایی که علاقه‌مند بودند، می‌توانستند از آن‌ استفاده کنند. بانک‌ها هنوز هم به‌منظور ارائه کارت اعتباری، هویت فرد را مورد تحقیق قرار می‌دادند و مالکیت حساب و پرداخت‌های انجام‌شده از آن را به عهده داشتند.

«کریس هیگسون»، یکی از اساتید مدرسه کسب‌وکار لندن است. وی چنین توضیح می‌دهد: «مشکل همواره به لایه‌های واسطه‌گر مربوط بوده است. هزینه سالیانه واسطه‌گری امور مالی در ایالات متحده حدود دو درصد است. این رقم در اواخر قرن 19 نیز دو درصد بوده است. دیده می‌شود که صنعت امور مالی ایالات متحده طی 130 ‌سال هیچ پیشرفتی در راستای افزایش بازدهی نداشته است.»



برای سالیان متمادی، تجارت الکترونیک سریع‌تر از فناوری زیربنایی پرداخت‌ها در حال رشد بوده است. شرکت‌هایی که می‌خواستند یک فروشگاه راه‌اندازی کنند، باید به بانک مراجعه می‌کردند. بانک‌ها وظیفه پردازش پرداخت‌ها را به عهده داشتند و بین تجارت الکترونیک و پرداخت پل می‌زدند؛ ولی این فرایند هفته‌ها به طول می‌انجامید، مستلزم همکاری تعداد زیادی از افراد بود و هزینه زیادی بابت پرداخت کارمزد بر دوش شرکت می‌گذاشت.

بیشتر نرم‌افزارهایی که در بانک‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفتند، قدیمی بودند و قدمت آنها به چند دهه می‌رسید، علاوه بر آن، نهادهایی که این نرم‌افزارها را برنامه‌نویسی کرده بودند، همان بانک‌ها، شرکت‌های ارائه‌دهنده کارت‌های اعتباری و واسطه‌های مالی بودند. پی‌پال با این هدف طراحی شده بود که فرایند پرداخت را تسهیل کند، ولی در واقعیت باعث شد اوضاع بدتر شود. محدودیت‌هایی که این شرکت برای استارت‌آپ‌ها وضع کرده بود، موجبات نارضایتی آنها را فراهم کرد.

به‌عنوان نمونه، هنگامی که گردش مالی یک استارت‌آپ از حد معینی بیشتر می‌شد، پی‌پال آن کسب‌وکار را در یک دوره 21 الی 60 روزه ذخیره گردشی قرار می‌داد؛ بدین معنا که حدود 30 درصد از درآمد شرکت در این مدت بلوکه می‌شد و امکان دسترسی به آن وجود نداشت. به هر روی، توسعه‌دهندگان مجبور بودند بین سازوکار پی‌پال و سیستم سنتی و پیچیده بانکی یکی را انتخاب کنند.

جان کالیسون توضیح می‌دهد: «این فکر به شکلی کاملا غریزی در ما شکل گرفت؛ محصولاتی که وجود داشتند، پاسخگوی نیازهای مشتری نبودند، بنابراین تصمیم گرفتیم سرویس بهتری ایجاد کنیم. در شرکت‌های قدیمی و سنت‌گرا، مدیران ارشد مالی هستند که سیستم پرداخت را انتخاب می‌کنند. این مدیران تصور می‌کنند تمامی سیستم‌ها شبیه هم هستند و سیستم پرداخت مورد نظر خود را به‌صورت مزایده‌ای و بر اساس قیمت پیشنهادی شرکت تامین‌کننده انتخاب می‌کنند، اما اگر شما یک گروه دونفره توسعه‌دهنده باشید و با هدف راه‌اندازی کیک‌استارتر یا لیفت بعدی، در حال نوشتن کدهایی پیچیده و حل‌وفصل مشکلات زیرساختی باشید، به رابط برنامه‌نویسی کاربردی ساده‌ای برای پرداخت نیاز خواهید داشت؛ به‌طوری که پس از نصب، دستخوش هیچ تغییری نشود.»

در سال 2008، پاتریک و جان استارت‌آپ اوکتوماتیک را به قیمت پنج میلیون دلار به لایو کارنت مدیای کانادا فروختند و به نوجوانانی میلیونر تبدیل شدند. آنها سپس به دانشگاه بازگشتند. لازم به ذکر است پاتریک و جان به‌ترتیب در دانشگاه‌های ام‌آی‌تی و هاروارد تحصیل کرده‌اند.

آنها کم‌کم به این فکر افتادند که عمده تمرکز خود را به توسعه‌دهندگان نرم‌افزار معطوف کنند. توسعه‌دهندگان نرم‌افزار همان کسانی هستند که به ساخت وب‌سایت و اپلیکیشن می‌پردازند. دو برادر در نهایت به کدی هفت‌خطی رسیدند که قابلیت پیاده‌سازی در تمامی اپلیکیشن‌ها و وب‌سایت‌ها را داشت و طی یک روز می‌توانست اپلیکیشن یا وب‌سایت مربوطه را به شرکت ارائه‌دهنده خدمات پرداخت متصل کند؛ فرایندی که پیش‌تر هفته‌ها به طول می‌انجامید، اکنون تنها با انجام یک کات و پیست ساده قابل انجام بود.

در سال 2010، برادران کالیسون از دانشگاه انصراف دادند و به کمک شتاب‌دهنده «وای کامبینیتور» که سرمایه‌ مناسبی را در مرحله کشت ایده در اختیار آنها قرار داده بود، استرایپ را در سان‌فرانسیسکو راه‌اندازی کردند. این شرکت یک کد هفت‌خطی را در اختیار کاربرانش قرار می‌داد و ضمانت می‌کرد که هیچ تغییری در کد داده نخواهد شد.

توسعه‌دهندگانی که رابط برنامه‌نویسی کاربردی استرایپ را مورد استفاده قرار می‌دادند، حتی با گذشت چندین سال نیز مجبور نبودند اصلاحاتی در آن اعمال کنند. در روزهای اولیه تاسیس استرایپ، برادرها با دوچرخه به محل کار می‌‌رفتند تا در هزینه‌ها صرفه‌جویی شود، ولی در سال 2011 ثروت آنها به حدی زیاد شد که با پیتر تیل و ایلان ماسک برابری می‌کرد.

جان در حالی که لبخندی شیطنت‌آمیز به لب داشت، گفت: «اینکه سراغ موسسان پی‌پال برویم و بگوییم پرداخت اینترنتی آن شرکت به‌کلی با شکست مواجه شده است، کار غیرعاقلانه‌ای به‌شمار می‌رود؛ ولی ببینید، شما با هر شخصی که دوست داشته باشید، می‌توانید به‌صورت رایگان با واتس‌اپ ارتباط برقرار کنید. این شبکه ارتباطی جهانی، در نتیجه هماهنگی مابین شرکت‌های مخابراتی، تامین‌کنندگان خدمات اینترنتی و افرادی شکل گرفته که مسئولیت فیبرهای موجود در اعماق دریاها را به عهده دارند. حال کافی است نگاهی به زیرساخت‌های اقتصادی داشته باشید تا متوجه شوید ما حتی در ابتدای راه نیز قرار نداریم.»



این دو برادر درصدد بودند دیدگاه جدیدی در مورد تجارت الکترونیک ایجاد کنند. در این دیدگاه، تجارت به شکل متصل‌تر و آسان‌تر انجام می‌گیرد. جان در این رابطه عنوان می‌کند: «برای اولین‌بار، شرکت پی‌پال بود که کار خود را بر مبنای چنین دیدگاهی آغاز کرد، ولی نتوانست به این ایده جامه عمل بپوشاند. آنها بیش از هر شخص دیگری ما را به فکر واداشتند.»

تیل توانست یک سرمایه‌گذاری دو میلیون دلاری را در مرحله اولیه از سمت سکویا کپیتال و اندریسن هوروویتز جذب کند. این شرکت به‌آرامی و عمدتا از طریق بازاریابی زبان به زبان در بین توسعه‌دهندگان، رو به پیشرفت گذاشت. فروشگاه‌سازانی مانند شاپیفای و تازه‌واردان اقتصاد مشارکتی از قبیل لیفت، نیاز داشتند که پرداخت‌های انجام‌گرفته بین تعداد بالایی از تامین‌کنندگان کوچک، صاحبان خانه، رانندگان و هزاران مشتری را مدیریت کنند.

ایجاد یک پلتفرم حسابداری برای مدیریت این قبیل پرداخت‌های ورودی و خروجی، حدود شش ماه به طول می‌انجامید. استرایپ پرداخت‌ها را از طریق سرورهای خودش پردازش ‌کرد، در نتیجه پرداخت‌کنندگان و فروشندگان ‌توانستند با انجام کمترین تلاش ممکن با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.

توسعه‌دهندگان، استرایپ را مورد تایید قرار دادند. «استک‌شیر» یک پلتفرم برای توسعه‌دهندگان است که شرکت‌هایی از قبیل اسلک، اسپاتیفای و اوپن‌دور، فهرست تمامی نرم‌افزارهای مورد استفاده خود را در آن پست می‌کنند. پلتفرم مذکور یک نظرسنجی رقابتی را بین آیدن، برین‌تری و استرایپ برگزار کرد.

آیدن در بخش معرفی خدمات سایت خود نوشته است: «شرکتی برای پرداخت و فناوری است که یک پلتفرم واحد جهانی را برای انجام پرداخت در تمامی نقاط جهان فراهم می‌‌آورد. کسب‌وکارهایی که مشتری آیدن هستند، می‌توانند پرداخت‌های آنلاین، موبایلی و داخل‌فروشگاهی را از طریق 250 روش پرداخت مختلف و با استفاده از 187 ارز مجزا به انجام برسانند.»

آیدن در نظرسنجی مذکور 23 طرفدار به دست آورد، 11 توسعه‌دهنده آن را به‌عنوان شرکت دلخواه خود معرفی کردند و تا جولای 2018، حدود 39 نفر به آن رای دادند. برین‌تری خود را این‌گونه معرفی می‌کند: «روش جایگزینی برای درگاه‌های پرداخت سنتی و حساب‌های تجاری ارائه می‌دهیم. ما تمام آنچه برای پذیرش پرداخت نیاز دارید را برایتان فراهم می‌کنیم، از پرداخت تک‌لمسی گرفته تا پرداخت درون‌برنامه‌ای موبایل و فروش‌های بین‌المللی، همگی در گستره خدمات ما جای دارد.»

این شرکت در مقایسه با آیدن عملکرد بهتری داشته و توانسته 130 طرفدار و 87 رای به دست آورد. 29 نفر نیز برین‌تری را به‌عنوان شرکت دلخواه خود معرفی کردند. اکنون نوبت به استرایپ می‌رسد. شرکت مذکور در وب‌سایت خود چنین نوشته است: «هدف ما این است که فرایند پذیرش کارت اعتباری در بستر وب را برای توسعه‌دهندگان تسهیل کنیم.» جالب است بدانید این شرکت بالغ بر 1360 طرفدار و بیش از 1500 رای به دست آورده و 170 نفر نیز آن را به‌عنوان شرکت محبوب خود انتخاب کرده‌اند.

استرایپ با لیفت، فیس‌بوک، دوردش، دلیورو، سیدرز، مونزو، گاردین، بوهو، سلزفورس، شاپیفای، ایندیگوگو، ایسوس و تسک‌ربیت معامله همکاری امضا کرده است. این شرکت هیچ‌گاه حجم پرداخت‌هایش را به‌صورت عمومی اعلام نکرده، ولی عنوان داشته که هر سال، میلیاردها پوند را برای میلیون‌ها شرکت مختلف پردازش می‌کند.

طی سال 2017 میلادی، 65 درصد از کاربران بریتانیایی و 80 درصد از کاربران ساکن در ایالات متحده، اقلام مورد نیاز خود را به‌صورت اینترنتی از کسب‌وکارهایی خریداری کردند که با استرایپ همکاری داشتند؛ این در حالی بود که تنها تعداد بسیار اندکی از آنها اطلاع داشتند در حال استفاده از خدمات استرایپ هستند.

پی‌پال نام خودش را در فرایند پرداخت پول وارد می‌کند، ولی استرایپ به شکل یک حساب تجاری برچسب‌سفید فعالیت می‌کند و در ازای دریافت درصد اندکی از مبلغ تراکنش، عملیاتی مانند پردازش پرداخت و مقابله با کلاهبرداری را انجام می‌دهد. هزینه‌ای که استرایپ در ازای ارائه خدمات به کارت‌های اروپایی دریافت می‌کند، برابر 1.4 درصد به علاوه 20 پنی است.

در سایر کارت‌ها این رقم برابر 2.9 درصد به علاوه 20 پنی است. در اغلب موارد، خریدار صرفا نام فروشنده را در بخش توضیحات مربوط به کارت اعتباری مشاهده می‌کند و نام استرایپ تنها زمانی قابل مشاهده است که خود تاجر تصمیم بگیرد از نشان استرایپ استفاده کند.

هاگز توضیح می‌دهد: «استرایپ ارزان‌ترین ارائه‌دهنده خدمات پرداخت به‌شمار نمی‌رود، ولی تمامی عوامل واسطه را از میان برمی‌دارد، بنابراین کاربر تنها برای یک بار کارمزد پرداخت می‌کند، اما این تنها اقدام جالب شرکت مذکور نیست، اقدام بعدی استرایپ این است که تحولاتی انقلابی پدید آورده است.»

«بیلی آلوارادو»، مدیر ارشد تجاری استرایپ می‌گوید: «استرایپ طی مدت چند سال در تلاش بوده تا نحوه برخورد با یک فرصت آشکار را شناسایی کند.» آلوارادو در هندوراس بزرگ شده، یعنی همان‌جایی که در سال 1998 توفان میچ هر سه پل موجود در پایتخت را در هم شکست.

وی به خاطر می‌آورد: «مردان، زنان و بچه‌ها چکمه‌های پلاستیکی به پا کرده بودند و اجناسی که بر شانه‌هایشان کول کرده بودند را در آن سوی رودخانه به مردان کت‌وشلوارپوش و زنان ملبس به لباس کار می‌فروختند. اگر به این کشور سفر کنید، کارآفرینان بسیاری را مشاهده خواهید کرد. تعداد زیادی از کارآفرینان به‌شدت تمایل دارند یک کسب‌‌وکار جهانی در اینترنت راه بیندازند، ولی ورود به بازار جهانی برایشان دشوار است. میلیون‌ها کسب‌وکار نوپا وجود دارد که پتانسیل بالایی برای رشد دارند. ما در تلاش بوده‌ایم تا آسان‌ترین راهکار وارد شدن به فضای کسب‌وکار جهانی را در اختیار چنین شرکت‌هایی قرار دهیم.»

در 24 فوریه 2016، این شرکت نسبت به راه‌اندازی پلتفرم استرایپ اطلس اقدام کرد. پلتفرم مذکور با این هدف طراحی شده که امکان راه‌اندازی کسب‌وکار جهانی از کشورهای مختلف را برای کارآفرینان فراهم کند. پلتفرم استرایپ اطلس بر مبنای ارسال دعوت از سوی دیگران کار می‌کند. صاحبان کسب‌وکارهای موجود در نقاط مختلف جهان، از نوار غزه گرفته تا برویک ـ آپون ـ توئید، به کمک سرویس مذکور می‌توانند نام خود را به‌عنوان یک شرکت آمریکایی در ایالت «دلاویر» به ثبت برسانند. در دادگاه‌ها، سامانه مالیاتی، قوانین و سیاست‌های این ایالت رویکرد دوستدار کسب‌وکار حکمفرماست، به‌طوری‌ که 60 درصد از شرکت‌های عضو فهرست فورچون 500، از قبیل بانک آمریکا، گوگل و کوکاکولا در ازای پرداخت تنها 500 دلار، نسبت به ثبت نمایندگی در ایالت مذکور اقدام کرده‌اند.

چنین ایده‌ای فقط به ذهن کسانی می‌رسد که در مناطق دورافتاده‌ای همچون درومینر ایرلند زندگی کرده باشند و با تمام وجود احساس ناخوشایند دور ماندن از میدان پرتکاپوی جهانی را لمس کرده‌ باشند. پاتریک در فوریه 2016 طی سخنرانی در کنگره جهانی موبایل بارسلون اعلام کرد: «انگیزه اصلی ما از راه‌اندازی پلتفرم استرایپ اطلس، کمک به افزایش تولید ناخالص داخلی از طریق اینترنت بوده است.»

وی چنین توضیح داد که استرایپ کارآفرینان موجود در آفریقا، آمریکای لاتین، خاورمیانه و بخش‌هایی از آسیا را هدف قرار داده و افزود: «بخش عظیمی از پیشرفت‌های 10 سال آینده، از بازارهای محروم نشات خواهند گرفت. نزدیک به 6.2 میلیارد انسان وجود دارد که دسترسی چندانی به بازارهای جهانی ندارند. فرصت‌های بسیاری در بین این جمعیت نهفته که در صورت غفلت، از دست خواهند رفت.»


«دانا خاطر» به کمک پلتفرم پرداخت اطلس استرایپ، شرکتی به نام کوتریک را راه‌اندازی کرد. او می‌گوید: «اطلس کسب‌وکار ما را نجات داد.»


دانا خاطر 24ساله است. او در مصر به دنیا آمده، در دوبی بزرگ شده و تا 11سالگی در یک مدرسه بین‌المللی تحصیل کرده است. اگر به صحبت‌هایش گوش دهید، نشانه‌هایی از لهجه نرم و آمریکایی را خواهید شنید که یادگار سال‌های مدرسه است. پس از مرگ پدر، دانا به مصر بازگشت و به گفته خودش «در مورد ادامه تحصیلات چند سال با مادرش بحث و کشمکش داشت.»

او در کافی‌شاپی به نام «هولم کافه» که کافه‌ای به سبک اسکاندیناویایی است و در یکی از مناطق مرفه‌نشین مصر، به نام «زمالک» واقع شده، نشسته و در حالی‌ که لبخندی بر لب دارد، قهوه‌اش را مزه‌مزه می‌کند و می‌گوید: «من از همان ابتدا علاقه داشتم به دانشگاهی در خارج از کشور بروم. 16ساله که بودم، از دانشگاه مک‌گیل پذیرش گرفتم، ولی مادرم اجازه نداد به کانادا مهاجرت کنم؛ او گفت من زیادی جوان هستم و نمی‌توانم به‌تنهایی از عهده خودم بربیایم. طی یک سال بعدی، همواره به جست‌وجوی چیزهایی می‌پرداختم که در مک‌گیل وجود داشت، ولی در دانشگاه من پیدا نمی‌شد. یکی از آنها مجله مد بود. مادرم که از دست غرهای من خسته شده بود، گفت اگر می‌توانی خودت یک کسب‌وکار را در زمینه مد شروع کن و من نیز همین‌ کار را کردم.»

مجلات مدی که در مصر منتشر می‌شدند، عمدتا ترجمه مقالات وگ را چاپ می‌کردند؛ ولی «خاطر» دوست داشت روی برندهای فعال در منطقه خاورمیانه تمرکز کند. در آن زمان یک طراح مصری به نام «آمینا کی» اولین شوی خود را در هفته مد لندن برگزار کرده بود و چشم‌انداز مد قاهره رو به پیشرفت گذاشته بود. «خاطر» و گروهش از فروشگاه‌ها لباس به امانت می‌گرفتند، از آنها عکس می‌گرفتند و در مجله خود چاپ می‌کردند.

فروشگاه‌های مذکور نیز به‌منظور تبلیغات، نسخه‌هایی از مجله را به فروش می‌رساندند. وی هیچ‌گاه به دانشگاه مک‌گیل نرفت و به مدت دو سال و نیم به کار تولید مجله پرداخت تا اینکه در سال 2011 انقلاب مصر اتفاق افتاد. خیابان‌های ناآرام قاهره پر شد از معترضان، وسایل نقلیه نظامی، پلیس ضدشورش و ماشین‌های زرهی غرق در آتش. در نهایت، دولت حسنی مبارک سقوط کرد.

طی ماه‌های بعد، آرامش و نظم کم‌کم به کشور بازگشت. دانا که پیش از انقلاب نسبت به خرید کل سهام یک فروشگاه بزرگ اجناس لوکس به نام «اگو» اقدام کرده بود، در همان فروشگاه مشغول به کار شد. او توضیح می‌دهد: «پس از انقلاب، هیچ‌کس نمی‌دانست چه چیزی در انتظارش خواهد بود، به همین دلیل کسی بابت خرید اجناس لوکس پولی پرداخت نمی‌کرد. ما محصولاتی داشتیم که در «نت ـ ا ـ پورتر» خیلی سریع به فروش رفته بودند، ولی در فروشگاه‌های ما خریداری نداشتند. معدود افرادی که به فروشگاه ما می‌آمدند و خرید می‌کردند، درخواست داشتند اجناس‌شان را در کیسه‌های پلاستیکی ساده به آنها تحویل دهیم. در آن زمان هیچ فردی دوست نداشت ثروتمند به نظر برسد.»

«خاطر» پیشنهاد داد، اگو یک سایت تجارت الکترونیک برای خود راه‌اندازی کند، ولی ایده‌اش با مخالفت روبه‌رو شد؛ به همین دلیل تصمیم گرفت مجله‌اش را به پلتفرمی برای نمایش و فروش برندهای نوظهور تبدیل کند. کوتریک در فوریه 2013 وارد فضای آنلاین شد. اولین و دومین سفارش سایت به‌ترتیب از نیویورک و لس‌آنجلس ثبت شدند و خاطر پیش از آنکه متوجه شود، وارد فضای کسب‌وکار جهانی شد. کوتریک برندهای مختلف را از 12 کشور مختلف به فروش می‌رساند. مصر، دوبی، لبنان، بریتانیا، استرالیا و ترکیه نمونه‌هایی از همین کشورها بودند.

در سال 2016، دولت مصر با هدف تامین یک وام 12 میلیارد دلاری از صندوق بین‌المللی پول، ارزش پوند مصر را کاهش داد؛ در نتیجه، تورم و هزینه‌های دریافت وام رو به افزایش گذاشت. پیش از تنزل ارزش، قیمت رسمی هر دلار آمریکا، معادل با شش پوند مصر بود و در بازار سیاه هر دلار به قیمت 9 الی 10 پوند به فروش می‌رسید، ولی پس از تنزل ارزش، یک‌شبه قیمت دلار به 17 پوند مصر رسید.

دانا عنوان می‌کند: «بخش عمده‌ای از برندها و مشتریان ما خارج از مصر قرار داشتند. ما پرداخت‌های مشتریان را به پوند مصر دریافت می‌کردیم، ولی برندهایی که در نیویورک فعالیت می‌کردند باید پرداخت‌های خود را به دلار دریافت می‌کردند. هیچ‌یک از برندهای خارجی فعال در پلتفرم کوتریک دوست نداشتند با دریافت ارز خارجی، خودشان را به دردسر بیندازند؛ به همین دلیل ما پوند مصر را از بانک می‌گرفتیم، به صرافی‌های موجود در بازار سیاه مراجعه می‌کردیم، پوند مصر را به دلار تبدیل می‌کردیم و آن را به حساب برندهای خارجی ارسال می‌کردیم. این فرایند به ضرر ما بود، چون هر بار مقدار زیادی از پول را از دست می‌دادیم.»

دانا از زبان یکی از سرمایه‌گذاران اولیه شرکت، چیزهایی در مورد استرایپ اطلس شنید و نسبت به استفاده از آن اقدام کرد. اطلس به کوتریک امکان داد یک شرکت C در ایالات متحده تاسیس کند، حسابی در بانک سیلیکون‌ولی افتتاح کند و پرداخت‌های مشتریان را به شکل دلار آمریکا دریافت کند. لازم به ذکر است شرکت C نوعی از کسب‌وکار است که مالیات آن به‌صورت مجزا از درآمد صاحب کسب‌وکار محاسبه می‌شود.

دانا چنین شرح می‌دهد: «قبل از آنکه قابلیت پذیرش دلار آمریکا را داشته باشیم، مجبور بودیم پرداخت‌هایمان را به پوند مصر دریافت کنیم. اگر در لندن زندگی می‌کردید و از یک لباس خوش‌تان می‌آمد، باید قیمت پوند مصر را گوگل می‌کردید تا قیمت لباس را متوجه شوید. کافی است نگاهی به وضعیت مصر بیندازید. تمامی اخباری که از این کشور در تلویزیون پخش می‌شود، نشان از بی‌ثباتی آن دارد. با شنیدن چنین اخباری، حتما تصور می‌کردید اگر لباسی از این کشور خریداری کنید، به احتمال زیاد به دست‌تان نخواهد رسید؛ در چنین شرایطی، اطلس کسب‌وکار ما را نجات داد.»

اطلس برای مشکل مصطفی امین نیز راهکار مناسبی ارائه کرد. هیچ فردی دوست ندارد در شرکت‌های منطقه خاورمیانه سرمایه‌گذاری کند. به قول امین: «بی‌ثباتی موجود در این منطقه، شک و تردیدها را در مورد سیستم حقوقی ما بالا برده است. یک کشور زمانی می‌تواند از پول افراد محافظت کند که از سیستم حقوقی قدرتمندی برخوردار باشد.» از زمان تبدیل‌شدن بردفست به یک شرکت آمریکایی، امین توانسته سرمایه‌هایی را از صندوق سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر 500 استارت‌آپس دریافت کند.

در سال 2018، 20 درصد از شرکت‌های C فناورانه موجود در ایالت دلاویر، کار خود را از طریق استرایپ اطلس آغاز کرده بودند. آلوارادو مسئولیت نظارت بر همکاری‌های بین اطلس و بانک سیلیکون‌ولی را به عهده دارد. سرویس استرایپ اطلس در بخشی از داستان زندگی شخصی او ریشه دارد. پدر آلوارادو در هندوراس و در دامن خانواده‌ای فقیر بزرگ شد. کودکی خود او نیز در شرایط سختی سپری شد.

وی توضیح می‌دهد: «وقتی پدرم 18ساله بود، پدربزرگم به او دو دلار پول داد و گفت: از مادر و برادرت مراقبت کن. پدرم در ابتدا به‌عنوان مستخدم در بانک مشغول به کار شد، ولی کم‌کم مسیر ترقی را طی کرد و یک نفر از او خواست مسئولیت بررسی‌های اعتباری را به عهده بگیرد. آن فرد بعد از مدتی در سیتی‌بانک مشغول به کار شد و پدرم را نیز با خود به آن بانک برد. پدرم طی بازه زمانی اندک به یک حرفه‌ای تبدیل شد و توانست از پس هزینه دانشگاه ما در آمریکا برآید. تمامی پیشرفت ما مرهون تصمیمات آن فرد به‌خصوص بود. با این حال، من تصور نمی‌کنم شانس نقش زیادی در کمک به بازارهای نوظهور داشته باشد.»

البته منظور این نیست که اطلس یک خیریه است. پرداخت ذاتا کسب‌وکاری است که حاشیه سود پایینی دارد و رشد آن در بازارهای توسعه‌یافته با پیچیدگی‌های فراوانی روبه‌رو است. آلوارادو اشاره می‌کند که طبق پیش‌بینی‌ها، 70 درصد تجارت اینترنتی از بازارهای نوظهور نشات خواهد گرفت؛ «بنابراین، ما باید قدم در راه بگذاریم و مشکلات کسب‌وکار جهانی در بازارهای نوظهور را حل کنیم، در غیر این ‌صورت، مردم خودشان راهکاری برای پرداخت‌ها و دریافت‌های خود پیدا خواهند کرد.»

شایان ذکر است افرادی هم وجود دارند که استرایپ اطلس را تایید نمی‌کنند. برای مثال، دکتر «نادیا میلینگتون» که سمت جانشین مدیر برنامه‌ کارآفرینی و نوآوری اجتماعی مدرسه اقتصاد لندن را به عهده دارد، معتقد است: «آن دسته از بنگاه‌های کوچک و متوسط تحول‌آفرین که در بازارهایی با شرایط مساعد و رو به توسعه قرار دارند، می‌توانند از مزایای ارائه‌شده توسط استرایپ اطلس بهره‌مند شوند. در واقع، شرکت‌هایی قادرند از مزایای اطلس بهره‌مند شوند که مدل کسب‌وکاری روشنی داشته باشند. این در حالی است که اکثر بنگاه‌های کوچک و متوسط نمی‌توانند از پس پیچیدگی‌ها و الزامات ثبت و راه‌اندازی یک شرکت آمریکایی برآیند.

چالش‌هایی در مسیر این بنگاه‌ها وجود دارد که دو برابر شدن مالیات، دست‌وپنجه نرم‌کردن با قوانین سفت‌وسخت بازگشت به میهن و عدم توانایی در ایجاد ساختارهای کنترلی نمونه‌هایی از آنها هستند. مفهوم تولید ناخالص داخلی اینترنت از لحاظ فیلسوفی جذابیت دارد، ولی فرض زیربنایی راه‌اندازی اطلس، یعنی کمک‌رسانی به طیف گسترده‌ای از بنگاه‌های کوچک و متوسط موجود در بازارهای نوظهور، مبالغه‌آمیز به نظر می‌رسد. به هنگام استفاده از استرایپ اطلس، مجموعه‌ای از موانع ساختاری، نهادی و اجتماعی وجود دارد که حتما باید مورد توجه قرار بگیرند.»

یک راه‌حل استفاده از مدل پلتفرم است. طی سال‌های 2014 الی 2018، کسب‌وکارهایی از قبیل آمازون و اوبر که جزء مشتریان استرایپ به‌شمار می‌روند، با پیاده‌سازی یک مدل کسب‌وکاری مبتنی بر پلتفرم آزاد، متصل و مقیاس‌پذیر، به ارزشی چند میلیارد دلاری دست پیدا کرده‌اند و ساختارشکنی‌های بزرگی را در صنعت رقم زده‌اند. چنین مدلی به شرکت‌ها امکان می‌دهد اکوسیستم کاملی متشکل از توسعه‌دهندگان، مشتریان و تامین‌کنندگان را توسعه دهند.

 پلتفرم‌ها ابزاری هستند که امکان تجارت در شرایطی برابر را برای همه فراهم می‌کنند و میلیون‌ها فروشنده را از نقاط مختلف جهان به یکدیگر متصل می‌کنند. در یک‌چهارم از بازارگاه‌های مبتنی بر استرایپ، پرداخت از مبداء کشوری غیر از کشور اصلی فروشنده به حساب او واریز می‌شود. این هنوز آغاز راه برای دو برادر است. در جولای 2018، استرایپ وارد کسب‌وکار کارت اعتباری شد. هدف آن بوده که مشتریان تجاری بتوانند از طریق مسترکارت و ویزا، برای کارمندان خود کارت صادر کنند. وفاداری جان و پاتریک به بنیان‌گذاران اینترنت، بدین معناست که آنها مصمم هستند اشتباه رخ‌داده در تنظیمات کلی این فناوری را اصلاح کنند.


جان و پاتریک کالیسون در دفتر سان‌فرانسیسکوی استرایپ ـ تصویر در جولای 2018 توسط وایرد گرفته شده است.

وقتی وارد دفتر استرایپ در منطقه «ساوت آف مارکت» سان‌فرانسیسکو می‌شوید، با یک اتاق پذیرش روبه‌رو می‌شوید که روی میز پذیرایی آن پر است از مجلات و کتاب‌های مختلف. نسخه‌هایی از مجله پاریس‌ریویو، نشریات مهندسی، گلچینی از مجموعه علمی ـ تخیلی «تولو تومارو»، روزنامه‌های پژوهشی، چند رمان و تعدادی نسخه از «اینکریمنت» دیده می‌شود.

اینکریمنت مجله‌ای است که توسط استرایپ طی فواصل زمانی سه‌ماهه منتشر می‌شود. شایان ذکر است مجله مذکور توسط «سوزان فولر»، یکی از کارمندان سابق اوبر بنیان‌گذاری شده است. وی در فوریه 2017 نوشته‌ای را به‌صورت اینترنتی منتشر کرد و مدعی شد که آزار جنسی، به فرهنگ سازمانی شرکت اوبر تبدیل شده است.

نوشته مذکور موجب شد تحقیقاتی داخلی در این شرکت انجام بگیرد و در نهایت، «تراویس کالانیک» از سمت خود به‌عنوان مدیر اجرایی برکنار شود. «فولر» که تقریبا یک ماه قبل از انتشار این پست وبلاگی به استرایپ پیوسته بود، در اوایل سال 2018، این شرکت را به مقصد نیویورک‌تایمز ترک کرد.

چنین اتاق پذیرشی، به‌خوبی نشانگر فرهنگ اندیشه‌محوری است که بر استرایپ حاکم است. کتاب‌هایی که پاتریک کالیسون دزدکی به کلاس‌های درسی مدرسه می‌برد، شامل زندگینامه تعداد زیادی از پیشگامان دنیای محاسبات بود. برای مثال می‌توان به «داگلاس انگلبارت» و «جان مک‌کارتی» اشاره کرد.

انگلبارت مهندس مرکز تحقیقات استنفورد بود و تا سال 1968 توانسته بود موس کامپیوتری، مشارکت آنی، کنفرانس ویدئویی و همگام‌سازی زنده مدارک و کنفرانس ویدئویی را اختراع کند. مک‌کارتی نیز یکی از اساتید دانشگاه ام‌آی‌تی بوده، در سال 1955 برای اولین‌بار از اصطلاح هوش مصنوعی استفاده کرده و در سال 1958 انواعی از زبان‌های کدگذاری را ارائه کرده که قادر بودند به تحقیق در داده‌های هوش مصنوعی بپردازند.

پاتریک در سال 2015 در یکی از کلاس‌های دانشگاه استنفورد عنوان کرد: «بخش عظیمی از کارهایی که در گذشته انجام گرفته، در مقایسه با آنچه ما امروز انجام می‌دهیم، بهتر بوده‌اند. درست است که ما مشکلات زیادی را در زمینه مقیاس‌پذیری، توسعه و فناوری حل کرده‌ایم، ولی مشکلات اساسی مرتبط با توانمندسازی مردم برای همکاری با یکدیگر، در سالیان گذشته مورد حل‌وفصل قرار گرفته‌اند. در آن زمان مفهوم فناوری با توانمندسازی مردم گره خورده بوده است.»

امروز، کتابخانه پاتریک پر است از انواع مختلف کتاب‌ها؛ از جنگ و صلح گرفته تا ثروت ملل. وی در وب‌سایت شخصی خود، 600 کتاب را به‌عنوان کتاب‌های توصیه‌شده برای مطالعه معرفی کرده و از بین این کتاب‌ها، 70 مورد را به‌عنوان گزینه‌های برتر انتخاب کرده است. در بین این 70 عنوان، کتاب‌هایی از چین، آفریقا و خاورمیانه و چند کتاب مرتبط با فناوری و تغییرات آب‌وهوایی به چشم می‌خورد.

از کتاب‌های شناخته‌شده این فهرست می‌توان به «رازوری زنانه»، «بعد چهارم و هندسه»، «دراکولا» و «کنت مونت کریستو» اشاره کرد. شایان ذکر است کتاب رازوری زنانه یک کلاسیک دفاع از حقوق زنان است که در سال 1963 به نگارش درآمده و بعد چهارم و هندسه، مقدمه‌ای است بر نظریه نسبیت.

20 عنوان کتاب نیز وجود دارد که با برچسب بسیار عالی علامت‌گذاری شده‌اند. موضوع اغلب این کتاب‌ها را امپریالیسم، مهندسی و دموکراسی تشکیل می‌دهد. «بایاس آنتروپیک» از «نیک باستروم» و رمان فلسفه شهوانی «ربکا گلداشتاین» به نام «مساله ذهن ـ بدن»، جزء همین کتاب‌ها هستند. یکی از این 20 کتاب، خاص‌تر از بقیه است؛ «ماشین رویایی: جی‌‌سی‌آر لیکلیدر و انقلابی که محاسبات را شخصی کرد» به نویسندگی «ام میچل والدروپ».

این کتاب خاص روح استرایپ را شکل می‌دهد. چندین سال بود که ماشین رویایی تجدید چاپ نمی‌شد، تا اینکه پاتریک حقوق آن را خرید و نسبت به چاپ مجدد آن اقدام کرد. وی به تمامی کارمندان استرایپ و هر شخصی که از دفتر مرکزی استرایپ دیدن کند، یک نسخه از این کتاب را به رایگان هدیه می‌دهد.

کتاب مذکور تاریخچه‌ای گسترده‌ از ایده‌ها و افرادی است که موجب شدند دنیا استفاده از کارت‌ها را کنار گذاشته و به سمت کامپیوترهای شخصی حرکت کند. در این کتاب به نام‌هایی از قبیل «آلن تورینگ» و «تیم برنز لی» اشاره شده، ولی تمرکز اصلی بر «لیکلیدر» معطوف شده است. لیکلیدر یک فیلسوف همه‌چیزدان نظری است که در میسوری به دنیا آمده است.

وی در طول فعالیت خود در ام‌آی‌تی و پنتاگون، مربی‌گری رابرت تیلور، داگلاس انگلبارت و چندین فرد دیگر را به عهده داشته که همگی در شکل‌گیری صنعت محاسبات امروزی نقش داشته‌اند. شایان ذکر است رابرت تیلور ایده‌های مرتبط با شبکه کامپیوتری لیکلیدر را در قالب آرپانت اجرایی کرد؛ آرپانت بعدها تکامل یافته و به اینترنت امروزی تبدیل شد.

لیکلیدر ایده‌ای به نام ارتباط ساده بین انسان و کامپیوتر را مطرح کرد. ماشین رویایی لیکلیدر به دست افرادی پرتکاپو و تحول‌آفرین از ام‌آی‌تی، دانشگاه کالیفرنیای برکلی، دانشگاه کارنگی ملون، رند کورپوریشن، بی‌بی‌ان و زیراکس‌پارک ساخته و پرداخته شد. برادران کالیسون عاشق ماهیت نامنظم، آشفته و غیرمنتظره گروهی هستند که به رویای لیکلیدر جامه عمل پوشانده‌اند.

جان، در حالی‌ که در دفتری شیشه‌ای واقع در ساختمان اصلی استرایپ نشسته است، چنین توضیح می‌دهد: «اگر کسی کتاب ماشین رویایی را بخواند، یقینا به برداشتی مشابه با ما خواهد رسید و از تصادفی‌‌بودن تمامی اتفاقات تعجب‌زده خواهد شد. ظهور اینترنت، به دست افراد باانگیزه‌ای انجام گرفت که به ایده‌های بلندمدت باور داشتند و به شکلی مصمم وارد میدان عمل شدند. اگر چنین کسانی وجود نداشتند، بسیاری از دستاوردهای امروز محقق نمی‌شدند. آیا اختراع شبکه جهانی وب که زندگی تعداد زیادی از مردم را تحت تاثیر قرار داده، پدیده‌ای حتمی بوده است؟ نمی‌توان به‌جرات گفت بله.»

زمانی که برنز لی و گروهش در حال ساخت شبکه جهانی وب و طراحی استانداردهای HTTP و HTMP بودند، چند کد خطا را نیز تعریف کردند. برای مثال می‌توان به کد خطای 500؛ خطا در سرور داخلی و 404؛ صفحه یافت نشد، اشاره کرد. آنها در سال‌های ابتدایی دهه 90 میلادی در تلاش بودند تا به درک صحیحی از دیدگاه لیکلیدر برسند و قوانین مناسبی را در رابطه با شیوه تعامل با این شبکه اطلاعاتی وضع کنند.

یکی از کدهای خطایی که از آن زمان به یادگار مانده، عبارت است از 402؛ پرداخت الزامی است. اصلی‌ترین دلیل برای تعریف چنین خطایی آن بود که طی سال‌های آینده، در تراکنش‌های پول نقد دیجیتال و پرداخت‌های خرد مورد استفاده قرار بگیرد. جالب است بدانید کد خطایی به نام 402 تاکنون در فضای اینترنت پیاده‌سازی نشده است.

کالیسون‌ها دلیل این امر را چنین توضیح می‌دهند: «قرار بود فناوری برای همه مردم فرصت دسترسی برابر ایجاد کند، ولی در عمل به انحصاری چندجانبه بین پنج شرکت تبدیل شده که بیش از سه تریلیون دلار ارزش دارند.»

جان شرح می‌دهد: «ایده‌ای که به تعریف کد 402 منجر شد، به‌وضوح این بود که پشتیبانی از پرداخت باید به مفهومی پراهمیت در فضای وب تبدیل شود و بدیهی است که باید تجارت‌های مستقیم بسیاری در این فضا انجام بگیرد. اما آنچه در نهایت اتفاق افتاده، یک مدل کسب‌وکاری واحد و غالب، به نام تبلیغات است. در حال حاضر، رقم پرداخت به ازای کلیک، در پلتفرم‌های بزرگ زیاد است و چنین روندی به تمرکززایی منجر می‌شود. یکی از اهداف عمده استرایپ این است که مرحله شروع کسب‌وکار را تسهیل کند و کسب‌وکارهای نوپا را در مسیر رسیدن به موفقیت رهنمون شود. یکی از اهرم‌های اساسی برای رسیدن به هدف مذکور، فراهم‌کردن بستری مناسب برای کسب‌وکار و پرداخت مستقیم در اینترنت است. با عملی‌شدن این امر، آخرین قطعه پازل ماشین رویایی در جای خود قرار خواهد گرفت.»

منبع Wired ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۰
نویسنده / مترجم ثنا جهاندار
2 دیدگاه
  1. اکبر آقازاده می‌گوید

    با سلام

    در مطالب ارائه در سایت چرا فهرست منابع مورد استفاده شده اعلام نمی شود. در واقع اعتبار مطلب منابع معتبر مورد استفاده می باشد. لطفا چنانچه مقدور است توضیحی در این باره بفرمایید.

    با تشکر

    1. مینا حاجی می‌گوید

      سلام
      منبع و منابع مورد استفاده در مطالب همیشه ذکر می‌شوند. در خصوص این گزارش هم منبع در انتهای مطلب نوشته شده.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.