پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
همتی به روسای شعب: در شعبهها دزد بگیرید
چند روز پیش بود که عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی گفت: «در یکی از شعب بانکها یک تراکنش 300 میلیارد تومانی به نام یک بچه چهار ساله ثبت شده است.» او این مساله را متوجه رئیس شعبه دانست و گفت: «مگر ممکن است رئیس شعبه بگوید من نمیدانستم.»
او در ادامه تصریح کرد: «از این به بعد اگر چنین مواردی را ببینیم حتماً با رئیس شعبه برخورد میکنیم. مدیرعامل و رئیس هیات مدیره مصونیت دارند ولی رئیس شعبه مسئول است و باید متوجه باشد. مگر میشود ظرف چهار یا پنج ماه چند هزار میلیارد تومان در یک حساب، تراکنش باشد و رئیس شعبه متوجه نشود درحالی که خودش اجازه آن را داده است.»
بد نیست یک مرور دیگر هم بر یک اتفاق مشابه بیندازیم. چند روز پیش بود که فردی با شهرت تمساح خلیج فارس اعدام شد. زمان اعدام او عبدالرضا رحمانی فضلی، دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرده بود این فرد از راه قاچاق مواد مخدر طی ۲ سال مبلغ ۲ هزار میلیارد تومان به جیب زده است. او ظرف دو سال، دو هزار میلیارد تومان در حسابش واریز شده و حتی به اسم مردگان حساب باز کرده است.
همان زمان دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر به قدرت تشخیص قضات اشاره کرده و گفته بود: «در بحث ضربه زدن به پیکره اقتصادی توسط قاچاقچیان مواد مخدر ضعف قانونی داریم بهطوری که قاضی نمیتواند تشخیص دهد که آیا کسب مال فرد از راه مجاز بوده است یا خیر؟»
آنچنان که رحمانی فضلی اشاره کرده، این فرد حتی به اسم مردگان حساب باز میکرده و پولهای کلان به این حسابها واریز میکرده تا از دست قانون فرار کند.
احتمالاً اگر بیشتر جستوجو کنیم موارد بیشتری هم به ذهنمان برسد. مردادماه و در بیستوپنجمین شماره ماهنامه عصر تراکنش به نسبت فساد و فناوری پرداختیم. بر این موضوع تاکید کردیم که رابطه فساد و فناوری هیچگاه به اندازه الان مهم و تاثیرگذار نبوده است. به نظر میرسد در لحظهای از تاریخ به سر میبریم که کاملا یگانه است. باید انتخاب کنیم که در نسبت این دو، جانب کدام سو را میگیریم.
باید این موضوع را مد نظر قرار دهیم که در کشور ما ضعف سیستم بانکی باعث شده تا تراکنشهای مشکوک و منشا آنها شناسایی نشود، تبادلات به راحتی ادامه داشته باشد و همواره پلیس و مقامهای قضایی یک قدم عقبتر باشند. شاید اگر چند سال پیش این حرفها را میزدیم، سکهمان تنها یک رو داشت؛ اینکه نمیتوانستیم راهحل عملی ارائه دهیم و مجبور بودیم با شیوههای دستوری و پس از رخ دادن اتفاقاتی از این دست، دست به کار شویم. حالا و در سال 2020 میلادی، این سکه یک روی دیگر هم دارد؛ استفاده از فناوری در جایگاهی مناسب.
یک داستان تکراری
رضا قربانی در یادداشت خود در بیستوپنجمین شماره ماهنامه عصر تراکنش یک سوال را مطرح کرده است: چرا «اقتصاد ایران در تنگنای توسعه» است و هنوز در حال مبارزه با فساد؟ چرا در همه این سالها نتوانستهایم فساد را به زانو دربیاوریم و حتی تکنولوژی هم به گسترش فساد دامن زده است؟
او نوشته است: «آنچه در جریان موسسههای مالی غیرمجاز در کشور رخ داد، ماجرایی با مسیری طولانی (بیش از ۵۰ سال) است که به علت ضعف رگولاتوری در ایران رخ داد؛ ضعف رگولاتوری زمینه فسادی را فراهم کرد که دامن همه مردم را گرفت و آسیبهای جدی به اقتصاد ایران زد و در نهایت همه مردم ایران بخشی از ضرر و زیانهای ناشی از این ضعف نظارت را پرداخت کردند. شاید اگر این موسسهها از ابتدا زیرنظر بانک مرکزی بودند چنین بحرانی رخ نمیداد؛ ولی این سؤال بدون پاسخ است که رگولاتوری بانک مرکزی چه تضمینی برای رخ ندادن بحرانها به ما میدهد؟ آیا بحرانها به صورت ذاتی در درون همین سیستم وجود دارد و هر بار راهی برای ظهور پیدا میکند؟
بعد از ماجرای موسسههای غیرمجاز کمتر به این پرداخته شدکه ریشههای شکلگیری بحران چه بود. هیچگاه به این توجه نشد که نقش بانک مرکزی، قوه مجریه، مجلس و قوانین ایران در شکلگیری بحران چه بود. یا مثلاً کمتر به این پرداخته شده که زمانی همین موسسههای غیرمجاز از مهمترین تبلیغاتدهندههای صداوسیمای ایران بودند.
تا زمانی که مسیری که در موسسههای مالی غیرمجاز طی کردیم به دور از حب و بغضهای سیاسی بررسی نشود و نقش همه ما در این ۵۰ سال مشخص نشود، هر فعالیتی برای مبارزه با پدیدههایی مانند «بابک زنجانی»، «سکه ثامن»، «پدیده» و یک دو جین از این پدیدهها راه به جایی نمیبرد. این پدیدهها تنها بخشهایی از «فساد» هستند که میتوان با انگشت به آنها اشاره کرد؛ وگرنه فساد هیچگاه قابل اشاره با انگشت نیست و بخش اصلی فساد در فضای اثیری رخ میدهد که هیچ نوری آنجا را روشن نمیکند! فساد چهره ندارد.
در طول تاریخ «مردم در سیاست ایران» در حاشیه بودهاند و همیشه سیستمهای متمرکز پرچم مبارزه با فساد را برداشتهاند و این در حالی است که فساد زاییده شکافهای موجود در همین سیستمهای متمرکز است. برای اینکه بخواهیم فساد را محدود کنیم، چارهای نداریم جز اینکه بهصورت توزیعشده این کار را انجام دهیم.
در حال حاضر فناوری ابزارهای مورد نیاز را هم در اختیار ما قرار داده است. در طول سالهای گذشته و با توسعه ابزارهایی مانند دفترکل توزیعشده و بلاکچین مردم به ابزارهای مورد نیاز برای محدود کردن فساد مسلح شدهاند و اکنون میتوانند نقش مهمتری در مدیریت اقتصاد داشته باشند.
فناوری کاملاً خوب نیست یا حتی کاملاً بد. فناوری ابزار نیست. فناوری تغییرات خودش را به همراه میآورد و حالا ما در آستانه یک نقطه تاریخی قرار گرفتهایم. در شرایطی که «اعتماد» شکاف بزرگ اجتماعی ایجاد کرده است، فناوری دفاتر کل توزیعشده این توان را دارد که شکافها را پر کند و ما را در مسیری قرار دهد که بتوانیم با محدود کردن فساد در مسیر توسعه قرار بگیریم. البته که این فرصت بهلحاظ تاریخی لحظهای بیش نیست و ما باید انتخاب کنیم که با این لحظه چه میکنیم.»
آنچه به ما کمک میکند
در میان فناوریهایی که قرار است به ما کمک کند علاوه بر بلاکچین، میتوانیم به هوش مصنوعی هم اشاره کنیم. یکی از چالشهای مهم بانکها و موسسههای مالی و حتی استارتآپهای حوزه فینتک، تشخیص رفتارهای غیرمجاز و تقلب توسط مشتریان است. در مقیاس کوچک این رفتارها ممکن است دسترسی غیرمجاز به اطلاعات حسابهای بانکی باشد، اما در مقیاس بزرگ، این تقلبها شامل فرآیندهای پیچیده پولشویی و اختلاس میشود. تشخیص تقلبهای کوچک از قبیل انواع پیشپا افتاده هک (Hack) دشوار نیست و در اکثر موارد نیازی به هوش مصنوعی ندارد، اما تشخیص رفتارهایی که ممکن است با هدف پولشویی انجام شود به هیچ وجه ساده نیست.
به طور مثال جابهجا کردن متوالی پول بین حسابهای متخلف، هیچ قانونی را نقض نمیکند، اما احتمال اینکه با هدف پولشویی انجام شده باشد زیاد است. در نتیجه بسیار مهم است که تشخیص داده و پیشگیری شود. تشخیص اینکه آیا فعالیتهای مشتریان، ممکن است با هدف فعالیت غیرمجازی انجام شده باشد، یکی از کارهایی است که هم به دلیل حجم تحلیل زیاد و هم پیچیدگیِ تحلیل، توسط انسان قابل انجام نیست، اما برای ماشین و ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی، کاملاً عملیاتی است.
الگوریتمهای مبتنی بر هوش مصنوعی، در هر لحظه همه فعالیتهای همه مشتریان را زیر نظر میگیرند و در صورتی که رفتار مشکوکی مشاهده کنند، یا به صورت اخطاری به مسئولین مرتبط اطلاعرسانی میکنند که بررسی بیشتر انجام شود و یا حتی به صورت خودکار جلوی آن را میگیرند. قابلیت «یادگیری» الگوریتمهای هوش مصنوعی نیز در این موارد بسیار حائز اهمیت است، چرا که رفتارهای غیرقانونیِ خلافکاران قطعاً در طول زمان تغییر و پیشرفت میکند، در نتیجه الگوریتم تشخیص تقلب نیز باید بتواند خود را با رفتارهای جدید به روز کند.
شعارهایی که محقق نمیشوند
سال گذشته شعار هشتمین همایش بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت «انقلاب بلاکچین» بود و امسال «تحول دیجیتال» است. در همایش چندین نشست و سخنرانی درباره بلاکچین و تأثیر آن بر سیستم بانکی و پرداخت برگزار شد اما تیرماه 1398 بانک مرکزی در اطلاعیهای اعلام کرد: «تشکیل و فعالیت اشخاص برای ایجاد و اداره شبکه پولی و پرداخت مبتنی بر فناوری زنجیرهبلوک، از نظر این بانک، غیرمجاز محسوب میشود. بانک مرکزی حق پیگرد قانونی اشخاصی که با نادیده گرفتن مقررات، به ایجاد و اداره شبکه اقدام یا نسبت به آن تبلیغ میکنند را برای خود محفوظ میداند.»
امسال هم قرار است «تحول دیجیتال» شعار نهمین همایشی باشد که پیش روی ماست. باید این نکته را مد نظر قرار دهیم که یکی از مهمترین مولفههای تحول دیجیتال، توانمندی ناشی از ماشینی کردن تجزیهوتحلیل پیشرفته در ارائه راهحلهای هوشمندانهتر از آن است که انسان به تنهایی بتواند ارائه دهد.
سفر تحول دیجیتالی برای خیلی از بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری مشتمل بر نوسازی سامانه کربانکینگ، با استفاده و یکپارچهسازی فناوریهای موبایل در خود و دیجیتالی شدن بسیاری از فرایندهای خدمات پشتیبان است. به منظور بهینهسازی این پیشرفتها، بانکها و مؤسسات مالی باید راهحلهای هوشمندانه از جمله اتوماسیون پردازشها با استفاده از باتهای برنامهای، تجزیهوتحلیل پیشرفته و استقرار هوش مصنوعی در سازمان خود را پیادهسازی کنند.
نمونههایی عینی از پیادهسازی هوش مصنوعی
سیتی بانک (CitiBank): این بانک اخیراً روی چند پروژه و استارتآپ هوش مصنوعی ازجمله فیدزایی (Feedzai) سرمایهگذاری کرده است. این استارتآپ سعی دارد با استفاده از هوش مصنوعی به شناسایی و مبارزه با تقلب در بانکداری آنلاین بپردازد. یکی دیگر از مثالهای این مورد شرکتی با نام کلریتی مانی (Clarity Money) است که از مزایای هوش مصنوعی برای کمک به مشتریان در انتخاب محصولات مالی و مدیریت داراییهایشان استفاده میکند.
دیتاوایزور (DataVisor): این استارتآپ از هوش مصنوعی برای تشخیص تقلب و دیگر جرائم مالی استفاده میکند. این شرکت مدلهای بدون نظارت یادگیری ماشین را برای یافتن و شناسایی طرحهای کلاهبردارانه، که پیش از قابل شناسایی نبودند، به کار گرفته است. نتیجه گزارشهای به دست آمده از شرکتهایی که از محصولات دیتاوایزور استفاده میکنند، نشان میدهد که آنها تا ۵۰ درصد نسبت به رقبای خود کارآمدی بیشتری دارند.
کوانتکسا (Quantexa): کوانتکسا یکی دیگر از استارتآپهای هیجانانگیز در حوزه فینتک به شمار میرود. این استارتآپ از هوش مصنوعی برای پیشبینی خطرات پیشفرض، تشخیص فعالانه تقلب و ایجاد پروفایلهایی از مشتریان مورد اعتماد و بازیگران غیرقابل اعتماد و همچنین توصیف روابط بین آنها استفاده میکند.