پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
پنج مناظره جدی که پاسخ آنها چهره فینتک در دهه ۲۰۲۰ را مشخص میکند
ران شولین / فوربس / به روزهای پایانی سال که نزدیک میشویم بسیاری از خبرگان صنایع به دنبال روندهای برتری که سال آینده میتواند صنعتشان را تحت تاثیر قرار دهد میروند و فکر و ذکرشان را روی این روندها متمرکز میکنند. صنعتی بانکی هم از این قضیه مستثنی نیست. در این گزارش میخواهیم نگاهی داشته باشیم به روندهای برتری که میتواند طی یک دهه آینده صنعت بانکی را به چالش بکشد.
1-شعب: نابود میشوند یا پابرجا میمانند؟
بحث درباره شعب بانکی موضوع جدیدی نیست ولی همچنان حلنشده بای مانده است و یکی از موضوعات اصلی قابل بحث این صنعت طی سالهای آتی است. بحث درباره شعبه را میتوان در قالب دو دستهبندی مطرح کرد:
دوستداران شعبه: این افراد با اشاره به آمار و ارقام این موضوع را مطرح میکنند که هنوز هم درصد بالایی از مصرفکنندگان به شعب مراجعه میکنند. برای مثال گزارشی از سیانان نشان میدهد که بانکها باید قبل از آنکه شعب بانکی خودشان را تعطیل کنند، بیشتر به این موضوع فکر کنند. بسیاری از مشتریان، به ویژه مشتریان جوانترها هنوز هم برای دریافت سپرده و دریافت پول و حتی پرداخت قبوض به شعب بانک مراجعه میکنند.
مخالفان شعبه: این افراد معتقدند با اینکه مصرفکنندگن ممکن است به یک «تماس انسانی» نیاز داشته باشند اما لزومی ندارد که این نیاز از جانب یک نفر که داخل شعبه نشسته باشد انجام شود. چرا بانکها نمیتوانند از فیستایم برای تسهیل تعاملات میان افراد استفاده کنند؟ یا اینکه چرا نمیتوانند با بهبود فرایندهای دیجیتالیشان نیاز به وجود یک مداخلهگر انسانی را از بین ببرند؟
طی چند سال آینده تمرکز این بحث بیشتر از رفتار مصرفکننده و ترجیحاتش روی تاثیرات مختلف اقتصادی که بستن شعبه به همراه دارد خواهد بود. البته این بحث همچنان با یک سری سیاستهای ضدبانکی همراه است که مخالفان بانکها به عمد اقداماتی علیه اقشار مردم انجام میدهند.
گزارشی از NCRC نشان میدهد که از دست رفتن دسترسی به شعب مانع وامدهی به کسبوکارهای کوچک میشود و مانع در دسترس بودن سرمایه لازم برای موتور اصلی رشد اقتصادی آمریکا میشود.
البته در اینجا دو واقعیت نادیده گرفته میشود: اول اینکه شکاف سرمایه به دلیل افزایش بیزاری بانکها نسبت به ریسک ایجاد شده است نه به خاطر تعطیلی شعب و دوم اینکه این شکاف توسط استارتآپهای فینتکی از بین رفته است؛ استارتآپهایی که هیچ شعبهای هم در اختیار ندارند.
پیامدهای احتمالی: بانکهای دیجیتالی و سایر فینتکها باید در مناطق محروم حضور فیزیکی داشته باشند و اینکار مانع مزیت هزینهای برای آنها میشود.
نتیجهگیری: این بحث چندین ساله، پایش به سال 2020 هم کشیده میشود به باتوجه به اینکه رویکردهای فناوریمحور در این حوزه تسلط بیشتری پیدا میکنند و از لحاظ عملیاتی بهتر میشوند، به عنوان اولین بحث اصلی در نظر گرفته میشود.
2-هوش مصنوعی: سوگیری و نیاز به رگولیشن؟
پیشرفت در حوزه هوش مصنوعی نوید تغییر بانکداری در جهات مختلف را میدهد. اما اتهام به سوگیری درباره این فناوری و استفاده از این فناوری برای برخی کاربردها و اپلیکیشنها موجب نیاز به قانونگذاری این فناوری میشود. دادههای مورداستفاده در مدلهای هوش مصنوعی هیچ تفاوتی با دادههای به کارگرفتهشده در مدلهای کمی که هوش مصنوعی در آنها هیچ دخالتی نداشته و سایر فرایندهای تصمیمگیری، ندارد. آیا باید استفاده از دادهها در مدیریت فرایندهای تصمیمگیری تا زمانی که ثابت شود منابع دادهها عاری از هرگونه تعصب و سوگیری هستند، غیرمجاز شود؟ چنین اتفاقی واقعبینانه نیست؛ درست مانند درخواست افزایش قانونگذاری هوش مصنوعی.
در یک دهه آینده، هوش مصنوعی در اپلیکیشنها و سیستمهای کنونی بانکی تلفیق خواهد شد. در حقیقت تعیین اینکه کدام بخش از یک اپلیکیشن با هوش مصنوعی همراه است و کدام بخش نه، کار بسیار سختی خواهد شد. البته دغدغههای موجود درباره بایاس هوش مصنوعی فراتر از تصمیمگیریهای مدیریت کسبوکارها خواهد رفت. تئو لو در مطلبی با عنوان «زمانی که الگوریتمها تصمیم میگیرند کدام صدا شنیده شود» میگوید: «درحالیکه ممکن است ما قدرت بیان خود به صورت دیجیتالی را داشته باشیم با این حال، این امکان دیده شدن به طور فزایندهای توسط الگوریتمها، همراه با یک سری از کدها و منطقها مدیریت میشود که توسط انسانهای جایزالخطا برنامهریزی شده است.»
نتیجهگیری: گروههای موضوعی ویژه (Special-interest groups) ممکن است به نتایجی که حتی شاید ناشی از بایاس در هوش مصنوعی هم نباشد، گله کنند. بحث درباره این موضوع همچنان در سال 2020 هم ادامه خواهد داشت.
3-داده: آیا دغدغههای مربوط به امنیت و حریم خصوصی باعث کاهش استفاده از داده میشود؟
موضوع مربوط به استفاده از دادههای مصرفکنندگان هم در سال 2020 به موضوع اصلی تبدیل میشود. در یک طرف این مبحث، دوستداران داده قرار دارند که معتقدند از دادهها میتوان برای شخصیسازی محصولات، سرویسها و توصیههایی که به مصرفکنندگان میشود، استفاده کرد. در طرف دیگر هم مخالفان داده هستند؛ کسانی مانند کارن یونگ، استاد دانشگاه بیرمنگام که در مطلبی با عنوان «پنج ترس از شخصیسازی پیشگویانه انبوه در عصر سرمایهداری نظارتی» گفته است:
شخصیسازی عدم تقارن قدرت بین پروفایلرها و افراد را تقویت میکند. از آنجایی که ترجیحات و علایق به صراحت بیان نشده است به همین خاطر شخصیسازی ممکن است چندان هم به نفع مشتری نباشد. سیستمهای پروفایلینگ پیشگویانه به دنبال بهرهبرداری از تمایل سیستماتیک افراد برای وابستگی به اکتشافهای شناختی یا میانبرهای ذهنی در فرایندهای تصمیمگیری هستند.
کارن یونگ، استاد دانشگاه بیرمنگام
دادن این اختیار به مصرفکنندگان که چه کسی به دادههایشان دسترسی داشته باشد و چطور از این دادهها استفاده کند، بهنظر بیثمر خواهد بود. گزارشی از سازمان بروکینگز میگوید: «شاید در دو دهه گذشته رضایت آگاهانه از چیزی داشتن، عملی و کاربردی بود اما امروزه صرفا یک فانتزی است. باتوجه به اینکه جریان مداومی از تعاملات آنلاین وجود دارد، در نتیجه خواندن کامل سیاستهای حفظ حریم خصوصی غیرواقعی است و مردم خیلی راحت بیخیال این بخش میشوند.»
اما موضوع فقط به سیاستهای حریم خصوصی مربوط نمیشود. «داشبوردهای» پیشنهادی که به مصرفکنندگان امکان کنترل دادههایشان را میدهد هم نمیتواند پیچیدگیهای موجود در خصوص استفاده از دادههای مصرفکننده را برطرف کند.
فراهم کردن این امکان که مصرفکنندگان بتوانند دادههایشان را بفروشند هم چاره کار نیست. موافقان این امر میگویند اگر مصرفکنندگان بتوانند دادههایشان را بفروشند، میتوانند دادههای هر تراکنشی که میخواهند را با سازمانهای مختلف به اشتراک بگذارند و از این کار به نفع خودشان و جامعه بهره ببرند.
متاسفانه واقعیتی که درباره این دیدگاه وجود دارد این است که بیشتر مصرفکنندگان نمیتوانند پیشبینی کنند که دادههای فروختهشدهشان به چه شیوهای مورد استفاده قرار میگیرد. براساس تحقیقات سازمان بروکینگز: «بعید است که مصرفکنندگان بتوانند برای فروش دادههایشان به معامله خوبی برسند چراکه هم از ارزش دادههایشان بی اطلاع هستند و هم اینکه طرف مقابلشان بازارگردانان هستند.»
نتیجهگیری:بحث درمورد استفاده از دادهها در دهه 2020 بسیار پیچیده خواهد بود. شرکتهای بزرگ فناوری همین حالا هم به خاطر استفاده از دادهها در مرکز توجه قرار دارند و این مرکز توجه بودن شامل حال شرکتهایی که با آنها مشارکت و همکاری دارند نیز میشود.
از ران شولین نویسنده این مطالب پیش از این کتاب «بانک هوشمند» توسط راه پرداخت منتشر شده است. این کتاب در اینباره است که چگونه به یک بانک «هوشمند» تبدیل شویم؛ هوشمند در توسعه اعتماد و روابط دوستانه با مشتری، هوشمند در استفاده از فناوری، هوشمند در چگونگی بازاریابی محصولات و خدمات و نیز هوشمند در کسب سود و گردش مالی.
4-ارز: کریپتوکارنسیها میمانند یا از بین میروند؟
در چند سال گذشته موج تغییرات درخصوص کریپتوکارنسیها متفاوت بوده است. از اشتیاق آنارشیستی به جایگزینی ارزهای موجود با این ارزهای جدید گرفته تا کریپتوکارنسیهای تحت حمایت شرکتهایی مانند فیسبوک، جیپی مورگان چیس و والمارت و همینطور صحبت از کریپتوکارنسیهای دولتی که صحبتش در آمریکا و چین شده است.
بحث درباره این باره از آنجایی شروع میشود که آیا میتوان آنها را به عنوان ارز در نظر گرفت یا نه. براساس S&P Global: «کریپتوکارنسیها دو ویژگی اصلی تبدیل شدن به ارز را ندارند: ابزاری برای مبادله و ابزاری برای ذخیره ارزش به حساب نمیآیند. اول از همه باید گفت که کریپتوکارنسیها همچنان به طور گسترده به عنوان ابزاری برای پرداخت پذیرفته نشدهاند و دوم اینکه بیثباتی که طی 12 ماه گذشته در خصوص ارزش برخی از این ارزها و سرمایه بازارشان وجود داشته مهمترین مدرک مبنی بر عدم موفقیت این ارزها به عنوان ذخیرهسازی ارزش به حساب میآید.»
اما این موضوع میتواند تغییر کند و این مسائل مطرحشده تنها تیکه کوچکی از بحثهای موجود برسر کریپتوکارنسیها است. یکی از مهمترین مولفههای اصلی بحث درباره کریپتوکارنسیها در سال 2020، انگیزهها و حقوق شرکتها برای صدور کریپتوکارنسی خواهد بود. لیبرای فیسبوک در صدر این مباحث قرار دارد.
در درخواستی که والمارت برای صدور کریپتوکارنسی خودش ارائه داد عنوان شده بود که این ارز وابسته به به دلار آمریکا خواهد بود و فقط امکان استفاده از آن در برخی خردهفروشیهای منتخب یا توسط برخی پارتنرها وجود خواهد داشت. این ارز دیجیتال میتواند یک شیوه رایگان یا کمهزینه برای ذخیره دارایی باشد که بخواهیم آن را برای مثال در فروشگاه خرج کنیم یا به پول نقد تبدیلش کنیم.
جیپیام کوین جی پی مورگان هم که فوریه امسال خبر راهاندازیاش منتشر شد، چندان متفاوت نیست. چارلز پات، تحلیلگر حوزه فینتک در ATDC میگوید: «سالها است که جی پی مورگان چیس روی روشهایی برای کاهش وابستگیاش به شبکه پرداختهای موروثی سرمایهگذاری میکند. جیپیام کوین هم نمونه دیگری از این استراتژی است که برای کنترل مستقیم روش انجام پرداخت مورد استفاده قرار میگیرد.»
نتیجه: بحث درمورد جایگزینی ارزهای فیات با کریپتوکارنسیها هم در سال 2020 ادامه خواهد داشت و دو حوزه پرداخت و رمیتنس را در بر خواهد گرفت.
5-شرق یا غرب: کدام مدل فینتک غالب خواهد شد؟
بر اساس گزارشی از سوئیفت، چین و آمریکا در مراحل متفاوتی از بلوغ فناوری قرار دارند. موفقیت فینتک چین نه تنها به خاطر مزیتهای فناورانه و نوآوریهای بیسابقهاش بلکه به خاطر ادغام مباحث مالی با نیازهای واقعی در کشور است. ادغام امور مالی با نیازهای واقعی مردم در این کشور منجر به ظهور سوپراپهایی مانند ویچت شد که البته هنوز در کشوری مانند آمریکا به محبوبیت گسترده دست نیافتهاند. اما سوال اصلی این است که آیا به چنین محبوبیت و موفقیتی دست خواهند یافت؟
پاسخ به این سوال احتمالا به وضعیت دیگر مباحث مطرحشده در این گزارش بستگی خواهد داشت. سوالاتی که در این بحث مطرح میشود عبارتاند از:
آیا ایالات متحده به پیشبرد رویکردهای اقتصادی سوسیالیستی که به نفع سوپراپها خواهد بود ادامه میدهد؟
آیا آمریکا یک سیاست هوش مصنوعی ملی را توسعه خواهد داد تا به نسبت رقابتیتر شود و آیا اصلا نیازی به این کار هست؟
آیا شرایط رگولاتوری آمریکا مانند قوانین ضدانحصاری، به نفع سوپراپها تغییر خواهد کرد؟
آیا یک سیستم اعتباری اجتماعی چینی در آمریکا برقرار میشود؟
به گفته ریچارد تورین، برای اولین بار کشورها برای رقابت با یکدیگر در سطح جهانی از فینتک استفاده میکنند. حاکمیتها از فینتک بهعنوان ابزاری برای نشان دادن قدرت خود در خارج از کشوره بهره میبرند که میتواند موجب ساختارشکنی سیستمهای کنونی شود.
سخن نهایی
چیزی که درباره آینده فینتک مشخص است این است که فینتک فراتر از کنترل صنعت خواهد رفت و توسط نیروهای بیرونی شکل خواهد گرفت و مباحث مطرحشده نشان میدهد که چطور هنجارهای اجتمای تغییر خواهند کرد.
منبع: Forbes