پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
عابربانك هميشه امن نيست؛ باید فرهنگسازی شود!
درست شب قبل يارانهها را به حساب سرپرستان خانوار واريز كرده بودند. مبلغ زيادي پول نميخواهم، اما در هر صورت همان مبلغ اندكش نيز اين روزها بيش از هر زماني وابسته به دستگاههاي عابربانك شده كه در مناطق مختلف شهر پراكنده است. جلوي هر عابربانكي حداقل 5 نفر منتظر ايستادهاند. قطعي سيستم كه به دليل مراجعه بيش از حد به شبكه شتاب ايجاد ميشود، مشكل را مضاعف ميكند.
از گرفتاري صفهاي طولاني عابربانك كه بگذريم، نحوه دريافت پول، خود موضوعي است كه بايد به آن پرداخت. زنی که تقريبا 55 ساله به نظر ميرسد، به پسر جواني كه كنارش ايستاده نگاه ميكند و ميگويد: «نميتوانم از دستگاه پول بردارم. اين كار را برايم انجام ميدهي؟»
پسر ابتدا اندكي ابا ميكند. به برگه هشداري كه كنار دستگاه توسط بانك نصب شده است نگاهي مياندازد و به زن ميگويد ميتواند كمك كند، اما كار درستي نيست. به همان پوستر كنار دستگاه اشاره ميكند كه نوشته است: «از واگذار كردن كارت خود به ديگران جدا پرهيز كنيد.»
در نهايت هم زن ميپذيرد خودش اين كار را انجام بدهد. او ميگويد: «اين كارت شوهرم است. هميشه خودش پول از حساب برميداشت، اما احوالش خوش نبود و من خودم كارت او را برداشتهام تا براي تهيه دارو پول بردارم.»
صف طولانيتر از آن است كه بتوانم منتظر شوم. به يك بانك ديگر ميروم آن سوتر شهر. اينجا نيز همان داستان است، به شكلهاي ديگر. داستان كارتهاي عابربانكي كه اين روزها در دستان تكتك شهروندان مشاهده ميشود، موضوعي فراگير و همهگير شده كه نياز است به آن توجه شود.
فرهنگي به نام عابربانك
دستگاه عابربانك (ATM) از نگاه فناورانه دستگاهي است كه براي ايجاد شبكههاي سريع با استفاده از پروتكلهاي مخابراتي سريع براي نقل و انتقال سريع دادهها و اطلاعات مالي عمل ميكند؛ اما آنچه در جامعه امروز ما رقم ميخورد اتفاقي فراتر از اين تحول تكنولوژيكي است.
اين روزها كيف هر كداممان را كه باز ميكني چند نوع كارت هوشمند اعم از بانكي و حتي غيربانكي مشاهده ميشود. كيتهاي الكترونيكي كوچكي كه اطلاعات هويتي، شخصي و مالي ما را در خود نهفته دارند. كار به آنجا رسيده است كه در جيب بسياري افراد ديگر نميتواني پول نقد پيدا كني و اين همان فرهنگي است كه عابربانكها هم آن را ترويج ميدهند. به محض اينكه ميخواهي از دستگاه عابربانك وجه نقد برداشت كني، مشاهده ميكني پيغامي براي مشتري نوشته ميشود: «مشتري محترم؛ آيا ميدانيد با اين كارت قادر به خريد از صدها فروشگاه كه مجهز به دستگاه كارتخوان هستند، ميباشيد.»
پيرمرد كه حدود 60 سال دارد در همان صف عابربانك ايستاده است. هنوز از او چيزي نپرسيدهام كه به چشمانم نگاه ميكند و ميگويد: «دخترم، هر چيزي يك آساني دارد و يك سختي. همه حقوق ما را به اين حساب ميريزند. بانك هم پول نقد نميدهد. ميگويد برويد از عابربانك برداريد.»
شايد تا كمتر از پنج سال ديگر موضوع بانكداري الكترونيكي امري ساده و بديهي شده باشد، اما امروز اينگونه نيست. اين جمله به اين معناست كه در اين مدت بيش از هر چيز بايد آموزش و فرهنگسازي را مدنظر قرار دهيم.
از او ميپرسم آيا كار كردن با عابربانك براي شما آسان است كه پاسخ ميدهد: «من مشكلي ندارم، به دليل اينكه از تحصيلكردههاي قديم هستم و ليسانس قديم را دارم. آرام آرام هم هر تغييري كه ايجاد شده است با آن همراه شدهام. الان هم بيشتر مواقع مشكلي ندارم، ولي روزهاي تعطيل يا حتي بعد از تعطيلات تا ظهر نميتواني پول پيدا كني. بارها پيش آمده است كه معطل شدهام. ديگر ميدانم قبل از تعطيلات بايد پولم را به اندازه مورد نياز از بانك بردارم.»
در طول يك روز به چند دستگاه عابربانك سر ميزنم. در منطقه خيابان شريعتي و پل سيدخندان تقريبا تمام بانكها دستگاه دارند و حتي برخي از آنها به دليل اينكه يك دستگاه پاسخگوي نياز منطقه نيست، تعداد آنها را به دو عدد افزايش دادهاند. تقريبا كنار تمام دستگاههاي عابربانك يك دستورالعمل حداقل نصب شده است. مثلا تذكر داده شده است كه كارت و رمز خود را در اختيار كسي قرار ندهيد. یا تذكر داده است اگر از كسي راهنمايي خواستيد و به شما گفت به قسمت انتقال وجه برويد، مطمئن باشيد قصد كلاهبرداري دارد. به دليل اينكه قسمت انتقال وجه ربطي به برداشت پول ندارد. اما آيا به راستي همين هشدارهاي حداقلي كفايت ميكند؟
ضعف فرهنگسازي و آموزش
برخي بانكهاي خصوصي براي آموزش بانكداري الكترونيكي دوره آموزشي گذاشتهاند. هرچند بيشتر آموزشهايي كه در اين بخش ارائه ميشود، مربوط به بانكداري اينترنتي است، اما بديهي است حضور در اين كلاسها و تعاملهايي كه گروههاي سني و تخصصهاي مختلف با هم پيدا ميكنند، فرصتي است براي جامعه در حال گذار ما تا بتوانند با آسيب كمتر، اين دوران را پشت سر بگذارند.
شايد تا كمتر از پنج سال ديگر موضوع بانكداري الكترونيكي، دستگاه عابربانك، دستگاه كارتخوان، بانكداري اينترنتي، موبايل بانك و … امري ساده و بديهي شده باشد، اما امروز اينگونه نيست. اين جمله به اين معناست كه در اين مدت بيش از هر چيز بايد آموزش و فرهنگسازي را مدنظر قرار دهيم.
خودش را گوهر تاجيك معرفي ميكند. نزديك به 70 سال دارد. ميگويد معلم بازنشسته است و هر از گاهي ميآيد براي برداشت پول. در توضيح اينكه با چه مشكلاتي روبهروست ميگويد: «خود من تاكنون با مشكل زيادي روبهرو نشدهام، اما يكي از اقوام ما ساكن كرج است و در بر داشت از عابربانك از حسابش دزدي كردهاند.»
او به تجربه انتقال وجه به جاي برداشت پول اشاره ميكند و ميگويد: «يكي از اقوام ما بتازگي بازنشسته شده است. به درستي كار كردن با عابربانك را بلد نبوده است. هميشه بچههايش از حساب پول برميداشتند. يك بار كه حقوقشان را به حسابش ريخته بودند، در همان شهر كرج ميرود از عابربانك پول بردارد. جواني كه آنجا ايستاده بوده از او ميخواهد به او در برداشت پول كمك كند و او هم اول 500 هزار تومان از حساب پيرمرد به كارت خودش انتقال ميدهد و بعد هم 200 هزار تومان ميگيرد و به پيرمرد ميدهد. خانواده آنها بعد از يك هفته متوجه ميشوند اين مبلغ از حساب آنها برداشت شده است.»
لزوم مشاركت رسانه ملي
آمار دقيقي از ميزان دزديهايي كه از اين طريق انجام ميشود در اختيار نيست. دلايل مختلفي براي اين امر وجود دارد. از يكسو موضوع به نسبت جديد است و از سوي ديگر خيلي قابل پيگيري نيست و كسانيكه مورد چنين سوءاستفادههايي قرار ميگيرند امكان مراجعه به مراجع قضايي را ندارند.در اين شرايط، تنها راهحل، ارتقاي فرهنگ الكترونيكي و آموزش است. براساس اطلاعات موجود هماكنون نرخ بيسوادي در كشور كمتر از 10 درصد است. اين امر خود زيربنايي براي توسعه زيرساختهاي اجتماعي محسوب ميشود؛ اما مهم اين است كه همزمان بتوانيم همراه با توسعه سواد الفبايي، سواد ديجيتال افراد را نيز افزايش دهيم، در غير اين صورت در آينده بسيار نزديك بيسوادي ديجيتالي مشكلاتي پيچيدهتر از مشكلات بيسوادي الفبايي براي جامعه به همراه خواهد آورد.
در اين شرايط رسانه ملي، فراگيرترين رسانه در سراسر كشور است. اين سهم در شهرستانها افزايش چشمگيرتري نيز پيدا ميكند، به سبب اينكه ساختار تبادل اطلاعات در شهرستانها محدودتر از پايتخت و شهرهاي بزرگ است و افراد، عمده اطلاعات موردنيازشان را از طريق رسانه ملي دريافت ميكنند. همين امر بر رسالت رسانه ملي ميافزايد.
تجربه نيز نشان داده است در مواردي كه رسانه ملي در آموزش شهروندان نقش ايفا ميكند، اين پروژهها با موفقيت بيشتري روبهروست؛ تجربههايي كه در دو دهه گذشته موارد متعددي از آن را شاهد بودهايم، اما متاسفانه و بهرغم آسيبهاي مختلفي كه تاكنون در اين زمينه مشاهده شده، كمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ البته بانكهاي عامل و بانك مركزي نيز در اين مسير ميتواند اقدامات راهگشايي انجام دهد.
به عنوان مثال انتشار بروشورهاي آموزشي، همكاري با فرهنگسراها، برگزاري دورههاي آموزشي براي شهروندان و… از جمله اقداماتي است كه ميتواند توسط بانكها دنبال شود كه متاسفانه تقريباً تمام بانكها به نسبت مساوي به آن بيتفاوتي نشان دادهاند. آن چيزي كه هماكنون به عنوان هشدارهاي شهروندي مشاهده ميشود در بسياري موارد چند خط دستنويس است كه روساي بانكها به صورت شخصي و به دليل مشكلات مختلفي كه با آن روبهرو بودهاند آن را نوشته و در اماكن مختلف نصب كردهاند؛ در حالي كه الزامي است با استفاده از روشهاي مختلف از جمله پوسترهاي آموزشي، اصول كار كردن با اين دستگاهها به شهروندان آموزش داده شود.
علاوه بر اين راهكارها، خانوادهها بايد توجه داشته باشند هنگام مراجعه به دستگاههاي خودپرداز نبايد به هر كسي اعتماد كنند. در اين ميان افرادي كه به نسبت سن بيشتري دارند بايد به اين موضوع با دقت بيشتري نگاه كنند، چون حتي ميتواند عوارضي فراتر از دزدي پولشان برايشان به همراه داشته باشد. در اين ارتباط، جوانان خانواده بايد اين افراد را بيشتر ياري كنند؛ همچنين در مواردي كه افراد به اعضاي خانواده خود دسترسي ندارند، بهتر است از يكي از آشنايان خود ياري بگيرند يا اينكه بيشتر در محل خود كه افراد همديگر را ميشناسند اقدام به برداشت وجه كنند و از افراد مورد اعتماد درخواست ياري بكنند. از آن سو، اين افراد نيز خودشان بايد به صورت جدي موضوع يادگيريشان را مدنظر قرار دهند. در همين ارتباط اين افراد بهتر است از جوانترهاي خانواده و فرزندانشان بخواهند كار كردن با اين دستگاهها را به صورت عملي و در فرصت فراغت به آنها آموزش دهند و حتي اين آموزش چند بار ميتواند تكرار شود.
حركت رو به آينده
در برنامهريزيهاي اجتماعي بيش از آنكه به گذشته توجه داشته باشيم، بايد رو به آينده حركت كنيم. در اين صورت ميتوانيم عوارض احتمالي را نيز شناسايي كنيم و براي جلوگيري از عوارض و مشكلات آن برنامه داشته باشيم، در غير اين صورت به ناگاه موجي بيخبر ميتواند پيرامونمان را دربر بگيرد.
قدر مسلم اين است كه دنياي آينده بيش از امروز، عصر ديجيتالها خواهد بود. اگر امروز نمادهاي آن به عابربانك و دستگاه كارتخوان و موبايل بانك و… محدود شده است، در آينده نزديك بايد منتظر نمادهاي بيشتري باشيم كه با تار و پود زندگي ما عجين خواهد شد. هر قدر بتوانيم به استقبال اين تغييرات برويم ميتوانيم نفع خود را از آن افزايش و مشكلات احتمالي را كاهش دهيم.
بيترديد در سالهاي آينده فناوريهايي مانند دستگاه عابربانك بيش از گذشته فراگير خواهند شد تا جايي كه شايد نياز باشد بانكها وظايف جديدي براي خود تعريف كنند كه البته پرداختن به اين مباحث از حوزه ما خارج است، آنچه هماكنون جدي و ضروري به نظر ميرسد لزوم انطباق و آموزش جامعه براي بهرهبرداري مناسب از اين فناوري است. لازم است شهروندان هر چه بيشتر آموزش ببينند و از مزاياي اين قبيل فناوريها آگاه شوند.
ارائه آموزش در اين حوزه امري جامع است و نميتوان گفت تنها يك سازمان خاص متولي آن است و نياز به همكاري متقابل و چندجانبه بين سازمانهاي دولتي، غيردولتي و سازمانهاي مردم نهاد دارد. اگر اين الگوي آموزشي شكل بگيرد، بيترديد ميتوان منافع حاصل از اين قبيل فناوريها را بيش از گذشته در جامعه بسط داد. در غير اين صورت بايد منتظر باشيم بارها و بارها و بارها علامت سوالهاي متعددي پيشرويمان باز شود و شايد هر از گاهي برخي از آنها را بتوانيم با مشقت زياد پاسخ بگوييم.
منبع: جامجم، مریم چهاربالش