راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

در میزگرد «چالش‌های ورود به استارت‌آپ‌ها به بورس» مطرح شد / مدیرعامل شرکت افرانت: ورود استارت‌آپ‌ها به بورس در مراحل اولیه اشتباه است

رویداد فین‌استارز با هدف رفع نیازهای فناورانه بازارهای مالی کشور، چهار دوره پیاپی تحت عناوین فین‌استارز 2016، فین‌استارز 2017، فین‌استارز 2018 و فین‌استارز 2019 برگزار شده است. برگزاری میزگردهای تخصصی با موضوعاتی مانند چالش‌های ورود استارت‌آپ‌ها به بورس، آینده حسابرسی و فین‌تک، ارزهای رمزنگاری‌شده کاربرد بلاکچین در بازارهای مالی و غیره از مهم‌ترین برنامه‌های فین‌استارز 2018 در اواخر فروردین‌ماه 1397 بود.

نشست تخصصی «چالش‌های ورود به استارت‌آپ‌ها به بورس» یکی از میزگردهای فین‌استارز 2018 بود که با حضور عبدالحسین ابولحسنی، تهیه‌کننده مجموعه دیرین دیرین، مجید حسینی‌نژاد، مدیرعامل و بنیان‌گذار شرکت علی بابا و جاباما، سید مهدی علم‌الهدی، معاون پذیرش و ناشران فرابورس ایران، فریدون قاسم‌زاده، مدیرعامل شرکت افرانت و اکبر هاشمی، مدیر مسئول هفته‌نامه شنبه و مدیر میزگرد برگزار شد. در ادامه، گزارش این میزگرد را می‌خوانید.

 

جنس سختی‌های بورس را خوب می‌دانیم

هاشمی: ما در بازار سرمایه و استارت‌آپ‌ها با دو حوزه فعال روبه‌رو هستیم. از جمله کسانی که وارد بورس شدند و کسانی که شاید در آینده وارد بورس شوند. جناب قاسم‌زاده از اینکه وارد بورس شدید پشیمان هستید یا خیر؟

قاسم‌زاده: ما در تابستان سال 1390 وارد بورس شدیم و برای این اتفاق حدود 15 سال تلاش و خود را آماده کرده بودیم. از آن زمان تا کنون من و همکاران، نه تنها حتی یک لحظه از ورود به بورس پشیمان نبودیم بلکه خیلی هم خرسندیم. در حال حاضر نیز در حال آماده‌سازی مقدمات هستیم تا از فرابورس وارد بورس شویم. این امر به معنای این نیست که مشکلی وجود ندارد و چنین نیست که هنگام ورود به فرابورس و بورس، فرش قرمز زیر پایمان پهن شده باشد و راحت بتوانیم گذر کنیم؛ اتفاقاً برعکس، دشواری‌های زیادی نیز برای ورود به فرابورس و همچنین بورس وجود دارد و پس از حضورتان مشکلات بیشتر هم می‌شود. جنس این مشکلات از جنش مشکلات کوهنوردی است. اگر بخواهید به قله برسید، تمام زیبایی آن کوهنوردی به عرقی است که می‌ریزید و مناظری است که بین راه می‌بینید؛ در نهایت احساس می‌کنید یک آدم دیگر و آدم مقتدرتر به قله رسیده و درمورد خودتان حس خوبی پیدا می‌کنید. درحالی که اگر با هلی‌کوپتر شما را به بالای قله ببرند هرگز آن حس را نخواهید داشت. بنابراین ما برای ورود به فرابورس سختی‌های زیادی متحمل شدیم و اکنون نیز درگیر تحمل یک سری سختی‌ها، گزارش‌دهی‌های مستمر، نظارت‌ها و ایرادات ناظر هستیم. با این وجود جنس تمامی این سختی‌ها را خوب و در راستای ارتقای مدیران و قوام شرکت می‌دانیم؛ با طی این مسیر اعتبار شرکت نیز افزایش می‌یابد.

ما یک بار افزایش سرمایه از 20 به 50 میلیارد تومان داشتیم که عمده منابع برای این کار را از طریق بورس تأمین کردیم؛ گویی که وام بدون بهره از سهامداران گرفته باشیم. بنابراین یک لحظه هم از ورود به فرابورس پشیمان نبودیم و همواره رضایت داشتیم. من آمده‌ام به عنوان کسی که جلوتر از بقیه این راه را رفته بگویم که راه آسانی پیش روی شما نیست. این راه پرزحمت است و زیبایی آن هم در همین زحماتی است که می‌کشید. ورود به بورس منافع زیادی دارد و برآیند سختی‌ها و محاسنی که عاید می‌شود مثبت است. سختی‌های موجود نیز مثبت‌اند.

 

هاشمی: با توجه به حوصله بچه‌های استارت‌آپی و میانگین سنی 25 سال در این حوزه، فکر می‌کنید می‌توانیم این کار را انجام دهیم؟

حسینی‌نژاد: به این فکر می‌کردم که 15 سال پیش من ایمیل داشتم یا نه! اکنون آپ یک شرکت فعال است و وارد بورس شده اما سن کمتر و حدود 10 سال دارد. واقعیت این است که نسبت به فرابورس و بورس شناخت کافی ندارم، اما گمان می‌کنم که شرایط تسهیل شده، کافی است صورت‌های مالی شفاف داشته باشید و در این صورت فرابورس ورود شما را می‌پذیرد. بر اساس بستر فکری‌ام گمان می‌کنم باید بسیار سودده باشید تا بتوانید وارد فرابورس شوید ولی ما سال زیان انباشته داریم.

جنس بقیه شرکت‌ها هم همین است، هنگام سرمایه‌گذاری در بورس EPS هر سهم مهم است؛ آمازون نیز در 20 سال اول زیان‌ده بوده و تا سال 2015 زیان‌های سنگین میلیون دلاری را اعلام می‌کرده است. اگر شما به ما بگویید که نه، آقا به بورس بیایید، خوب است، ما هم اهل ریسک هستیم.

 

هاشمی: جناب حسینی‌نژاد با صداقت گفت که خیلی اطلاعی از این قضیه ندارد و دقیقاً شرایط را نمی‌داند؛ جناب ابوالحسنی شما چقدر از بازار سرمایه و بورس شناخت دارید؟ آیا بازار سرمایه برای شما جذابیت داشته است؟ تا کنون برای ورود به این بازار به آن فکر کردید؟

ابولحسنی: بله، ما برای ورود به بازار سرمایه فکر کردیم. اکنون فرابورس به گردهمایی استارت‌آپ‌ها کمک کرده اما فکر می‌کنم خود دوستان، بورس را راه جذب سرمایه نمی‌دانند و بیشتر دنبال یک شرکت سرمایه‌گذار هستند؛ خیلی به این فکر نمی‌کنند که استارت‌آپ‌ها می‌توانند بورسی شوند و مردم سهام شرکت را داشته باشند. ما دوست داریم وارد بورس شویم و این کار به پایداری شرکت ما کمک می‌کند.

کاری که ما انجام می‌دهیم کار رسانه‌ای است و به نظر من بهتر است عموم مردم سهام‌دار یک رسانه ملی و در منافع این رسانه شریک باشند. این موضوع می‌تواند کمک بسیاری به پایداری رسانه ما کند.

 

سودده بودن، شرط ورود به بورس نیست

هاشمی: جوانانی که اینجا هستند خیلی به بورس فکر نمی‌کنند و بیشتر جوانانی که پشت کانترهای استارت‌آپ هستند به جذب سرمایه‌گذار می‌اندیشند و شاید در مرحله‌ای نیستند که بخواهند، جذب سرمایه از طریق بورس داشته باشند، اما در آینده به سن «علی بابا» یا جلوتر به «دیجی‌کالا» که می‌رسند، آقای قاسم‌زاده شما می‌توانید تجربه‌ای را در اختیار ما بگذارید و بگویید که شرکت‌های کوچک برای ورود به بورس چه مقدماتی را باید فراهم کنند یا لازم است چه بینش و تفکری را پرورش دهند؟

قاسم‌زاده: من از دو منظر به این پرسش پاسخ می‌دهم، یکی از منظر سودآور نبودن و بودن بورس و یکی از منظر چرخه عمر استارت‌آپ‌ها. اینکه شرکت شما سودآور نیست، اهمیت ندارد. بسیاری از شرکت‌هایی که در بورس نیویورک و لندن هستند زیان‌ده‌اند، این شرکت‌ها یا اصلاً سود ندارند که توزیع کنند یا آن‌ها هم که سود دارند سیاست عدم تقسیم سود را در پیش گرفته‌اند. با نگاه به گوگل، آمازون و فیس‌بوک می‌بینیم که سودی توزیع نمی‌کنند و قرار هم نیست که سود تقسیم شود بلکه تمام پولی که به دست می‌آورند را دوباره برای توسعه شرکت هزینه می‌کنند.

این فرهنگی است که هنوز در بازار سرمایه ما وجود ندارد و سهامدار فکر می‌کند وقتی به جلسه مجمع می‌آید باید 90 درصد سود تقسیم شود، تشویق کند و برود! اصلاً چنین نیست. حتی فوربز یک مقاله‌ای را منتشر کرده بود مبنی بر اینکه چرا شرکت‌های حاضر در بورس سود تقسیم نمی‌کنند؛ در این مقاله شرکت‌ها درباره علت عدم تقسیم سود گفته بودند که «اگر میان سهامداران سود تقسیم کنیم، چگونه شرکت را توسعه دهیم؟ ما در بورس آمدیم که شرکت را توسعه دهیم».

بنابراین اصلاً لازم نیست حتماً سودده باشید تا وارد بورس شوید. دراین باره آمازون را مثال می‌زنم که وقتی وارد بورس شد در طول 15 سال که 60 فصل می‌شود، یک فصل، استثناً سود تقسیم و برای تشریح علت این کار، اطلاعیه شفاف‌سازی ارائه کرد مبنی بر اینکه این شرکت قرار نبوده سود توزیع کند اما از آنجا که نرخ ارز یورو تغییر کرد، در صورت‌های مالی توزیع سود مطرح شد وگرنه برنامه تقسیم سود در بین نبود.

تاکید می‌کنم اگر ورود شرکت ما به بورس 15 سال زمان برد، اکنون نیازی به صرف این مدت زمان نیست؛ چراکه قوانین و مقررات، فرهنگ، بلوغ جامعه و مدیران ارشد جامعه رشد کرده‌اند. بنابراین لازم است ظرف مدت سه تا پنج سال، حتی اگر شرکت شما زیان‌ده است وارد بورس شوید. زیان‌ده بودن ننگ نیست. اکنون شرکت‌هایی که در حال برجسته شدن هستند، زیان‌ده‌اند و گمان نکنید سودده هستند. این شرکت‌ها با ضرر وارد بورس می‌شوند و شما آگاهانه سهام آن‌ها را می‌خرید و ارزش آن هم به دلیل حدس و گمان و انتظار بازار، 5 برابر می‌شود. بنابراین وقتی من یک سهم می‌خرم گویی که پول خود را پنج برابر کرده‌ام.

در بحث بعدی، از منظر چرخه عمر به موضوع نگاه می‌کنیم؛ از این منظر سه مرحله کلیدی عمر استارت‌آپ شامل مرحله اولیه، میانی و مرحله آخر مهم است. اکیداً توصیه می‌کنم که استارت‌آپ‌ها و شرکت‌ها در مرحله اولیه یا همان Early Stage وارد بورس نشوند حتی اگر شرکت سودآور است. علت تاکید بر این موضوع این است که خطی بین دوران قبل از بورس و بعد از بورس بکشید. در دوران قبل از بورس شرکت شما یک سری نیازهایی دارد که با دوران بعد از ورود به فرابورس و بورس متفاوت است. در دوران قبل از ورود به بورس تمام تمرکز شما باید روی همخوانی داشتن کردن بازار محصولات باشد و باید به دنبال ارائه محصول خوب به بازار خوب باشید تا افراد با استعداد جذب کنید. این تمرکز اهمیت بسیاری دارد و در چنین شرایطی نمی‌توانید روی مباحث مالی متمرکز شیود. در این مرحله از چرخه عمر شرکت باید روی محصول، خلاقیت، نوآوری، بازار و … متمرکز شوید. این مرحله بیش از دو تا سه سال نباید زمان ببرد.

حال اگر به دنبال ورود به بورس باشید؛ وقتی وارد بورس می‌شوید دنیای شما تغییر می‌کند. پس از آن باید روی مباحث مالی متمرکز شوید. معمولاً تخصص مالی ندارید، برنامه‌نویس هستید و در بهترین حالت، تجارت را درک می‌کنید. اکثریت قریب به اتفاق شما مباحث مالی را نمی‌دانید و برای تمرکز در امور مالی باید افراد حرفه‌ای و حسابرس را به کار گیرید. ورود شرکت‌ها در بورس باعث افزایش ارزش شرکت می‌شود اما دست و بال شما نیز بسته و اختیاراتتان در تصمیم‌گیری محدودتر خواهد شد. آیین‌نامه معاملات، آیین‌نامه مالی، دستورالعمل استخدام، آئین‌نامه سفر و … باید رعایت شوند. بنابراین ورود به این عرصه در مرحله اولیه زود است بلکه تنها باید آمادگی لازم را ایجاد کنید، حسابرس بگیرید و یک دفتره باشید اما به خودتان سخت نگیرید.

در مرحله آخر بیش از 90 درصد شرکت‌ها خوب می‌دانند که وارد بورس شوند، 10 درصد دیگر شرکت‌ها نیز تصمیم می‌گیرند که به بورس نروند. دوره ورود شما به بورس، دوره یا مرحله میانی است؛ دوره‌ای که در آن دیگر خیلی بر محصول، نوآوری، خلاقیت تمرکز و سختی ندارید.

 

هاشمی: آقای حسینی‌نژاد فکر می‌کنید حوصله آئین‌نامه‌ها را داشته باشید و می‌توانید آن‌ها را تحمل کنید یا خیر؟ به یاد دارم آقای هامونی می‌گفتند «زبان مشترک» بین استارت‌آپ‌ها و بازار سرمایه وجود ندارد.

حسینی‌نژاد: درحال ساخت آئین‌نامه بودم. بر این اساس که هرچه مدیرعامل بگوید همان انجام شود. اگر آئین‌نامه این‌گونه می‌تواند باشد، آن را تدوین می‌کنیم اما واقعیت این است که اگر لحظه‌ای غفلت کنیم از سیستم‌های چابک جا می‌مانیم؛ اصلاً فرصتی در دست نیست که بگوییم سه شرکت قیمت پیشنهاد دهند حال یکی از آنها را انتخاب می‌کنیم. می‌گوییم آیین‌نامه معاملات را اعلام کنیم و هرچه که با امضای مدیرعامل یا یکی از اعضای هیات‌مدیره تأیید شد، انجام شود. به عنوان مثال ما یک کمیسیون استخدام شامل پنج نفر در شرکت داریم، من از طرف پنج نفر یک امضا ثبت می‌کنم؛ حال شرایطی که در آن برگه‌ها و درخواست‌ها از این طبقه به آن طبقه برود، کار را زمان‌بر می‌کند، مگر اینکه آئین‌نامه‌ای را صوری تهیه کنیم. در آینده نمی‌دانم چه می‌شود اما شرایط امروزمان پذیرای چنین امری است.

 

تعریف ساختار مالی درست برای ورود به بورس

هاشمی: اگر پنج یا 10 برند استارت‌آپ شاخص را در ایران نام ببریم، علی‌بابا جزو آنها و استارت‌آپ بزرگی است. با توجه به صحبت‌هایی نیز که آقای قاسم‌زاده کردند، علی‌بابا در مرحله ورود به بورس است. بچه‌های استارت‌آپی به دلیل دست‌وپاگیر بودن قوانین و شرایط، به شدت از ورود به بورس واهمه دارند و معتقد هستند که ورود به بازار بورس هرگونه خلاقیت و رشد را می‌کشد. از طرفی هم آقای قاسم‌زاده از مزایای خوب بازار سرمایه می‌گوید؛ در این مرحله گذار چگونه می‌توانید به استارت‌آپ‌ها برای از بین بردن ترس و نهادینه‌شدن فرهنگ حضور در بورس به گونه‌ای که چابکی و سرعت عمل از تیم‌های استارت‌آپ گرفته نشود، کمک کنید؟

علم‌الهدی: جمله‌ای از صحبت دوستان عرض کنم. چنین برداشت کردم که دوستان با بورس آشنا نیستند و شاید این موضوع را بتوانیم به کل جامعه مخاطبان و شرکت‌هایی که در این سایز هستند، تعمیم دهیم؛ احتمالاً یکی از نقاط ضعف کار ما در حوزه برقراری ارتباط با دوستان است.

شاید نیاز باشد که در مجموعه بازار سرمایه در راستای از بین بردن ترس موجود نسبت دست نیافتنی و هزینه‌بر بودن بورس، اقدامات بیشتری انجام دهیم تا این دغدغه رفع شود. همانطور که در سخنان آقای قاسم‌زاده شنیدیم و به نکته بسیار دقیقی اشاره شد، از روز اول شرکت‌ها باید افق بلندمدتی را برای خود در نظر بگیرند. قرار نیست مجموعه از روز اول وارد بورس شود، شرکت در مرحله اولیه از چرخه عمر خود که هنوز ارکان آن ایجاد نشده، شکل نگرفته و به درآمد ثابت نرسیده است، نمی‌تواند وارد بورس شود ولی مهم است که مدیران شرکت در افق برنامه خود، ورود به بورس را ببینند و بدانند زمانی به جایی می‌رسند که وقت ورود به بورس است. بسیاری از شرکت‌ها به فرابورس ایران مراجعه می‌کنند و درحالی که هنوز از دوران Early Stage گذر نکرده‌اند به فکر ورود به بورس هستند، صاحبان این شرکت‌ها گمان می‌کنند مجموعه‌شان به بلوغ رسیده است؛ در این شرایط شرکت‌ها با مشکل مواجه می‌شوند. مهم است که شرکت از روز اول، ورود به بورس را ببیند و حداقل الزامات مورد نیاز را برای ورود به بورس فراهم کند.

مهم‌ترین الزامی که از روز اول شرکت‌ها برای ورود به بورس باید در نظر بگیرند این است که ساختار مالی درستی تعریف کنند. به عنوان مثال نرم‌افزار مورد استفاده در بحث تهیه صورت‌های مالی و حسابداری شرکت‌ها به گونه‌ای در نظر گرفته شود که جوابگوی نیازهای عادی باشد. این نخستین گام است که یک شرکت برای آینده خود بدان توجه می‌کند. به عنوان مثال آقای قاسم‌زاده اشاره کردند که از سال‌ها قبل از ورود به بورس، برای این امر برنامه‌ریزی کرده بودند و حسابرس مورد اعتماد بورس داشتند، در پنج سال نخست به ما مراجعه نکرده بودند اما وقتی به فرابورس آمدند در زمانی کمتر از سه ماه، شرکت پذیرش شد.

بورس به معنای شریک جدید است؛ یعنی بنده و شمایی که صاحب سرمایه هستیم با آقای حسینی‌نژاد شریک می‌شویم و در سود و زیان ایشان مشارکت می‌کنیم؛ حلقه واسط ما بورس است. سهام‌داران خرد در بورس ارتباط مستقیمی با مالکان شرکت‌ها ندارند جز در مواردی چون برگزاری مجامع شرکت‌ها. آنچه که این ارتباط را شکل می‌دهد و اعتماد لازم را ایجاد می‌کند تا سرمایه‌گذار منابع مورد نیاز برای توسعه شرکت را در اختیار بگذارد و در سود و زیان شریک شود، نظم صورت‌های مالی شرکت و اطلاعاتی است که به سهام‌داران داده می‌شود. شرکت بابت هرچه به دست می‌آورد یک چیزی را از دست می‌دهد؛ مهم‌ترین چیزی که بورس از شرکت می‌خواهد، شفافیت است. نیاز است شرکت هر اتفاقی از جمله فرصت رشد یا عدم رشد را به سهامدار اعلام کند. در این بین بحث حاکمیت شرکتی بسیار مهم است. واقعیت این است که در بورس مفهوم جدایی مدیریت از مالکیت باید اتفاق بیافتد.

من همواره به شرکت‌های استارت‌آپی که در مرز دانش قرار دارند این نکته را یادآوری می‌کنم که بورس و حضور سهامدار خرد، شرکت را وادار می‌کند که به‌روز باشد. شرکت باید سودآور بوده و درآمد داشته باشد. حضور سهامداران لازم است و نظارت بورس بر مدیران شرکت، باعث بقای شرکت می‌شود. مهم‌ترین مزیت بورس برای شرکت‌ها در میان مزیت‌هایی چون تأمین مالی، امکان تقسیم سهام، افزایش اعتبار شرکت و مواردی از این دست این است که شرکت الزام پیدا می‌کند همواره به روز باشد تا درآمد مستمر کسب کند و پاسخگوی سهام‌داران باشد.

حسینی‌نژاد: شفافیت چالش ما نیست، چالش من بحث چابکی است، شما بهتر می‌دانید این آئین‌نامه‌ها چقدر از چابکی شرکت می‌کاهند. در حال حاضر کار ما شفاف است، یک دفتر داریم و صورت‌های مالی را ارائه می‌دهیم، حال شاید قبول نکنند که یک جوان در تلگرام آگهی می‌دهد، اما ما مساله‌ای نداریم، هزینه می‌کنیم و شفاف کار می‌کنیم ولی در بحث آیین‌نامه خرید، معاملات و غیره که در شرکت‌های دولتی وجود دارد، یک فرایند طولانی رقم می‌خورد که مفید نمی‌دانیم.

علم‌الهدی: توجه کنید که با ورود به بورس شما هیچ‌گاه یک شرکت دولتی نمی‌شوید. در این زمینه خود شرکت فرابورس را مثال می‌زنم که شرکت سهامی عام، خصوصی و در بورس است و حضور در بورس به هیچ عنوان خلاقیت را از مجموعه نگرفته و نمی‌گیرد؛ در واقع بورس صرفاً شفافیت اطلاعات مالی را می‌طلبد. این به معنی بسته بودن دست مدیر شرکت در کارها نیست، بلکه مدیر و هیات‌مدیره کار خود را انجام می‌دهند. یک سری الزامات در بحث حاکمیت شرکتی در نظر گرفته شده که شرکت‌ها باید رعایت کنند، اما در حقیقت الزامات در نظر گرفته شده به معنی دست‌وپاگیر بودن نیست و این‌گونه نخواهد بود که نیاز باشد استارت‌آپ و شرکت خصوصی برای ایجاد یک تجارت و بازار جدید، مدل یک شرکت دولتی را اجرا کند. باز آقای قاسم‌زاده خودشان شرکتی دارند که وارد بورس شده و شاید بهتر بتوانند پاسخ دهند. به اعتقاد من ورود به بورس چابکی شرکت را نمی‌گیرد.

 

استارت‌آپ‌ها در مراحل اولیه وارد بورس نشوند

هاشمی: قبل از اینکه پاسخ آقای قاسم‌زاده را بشنویم، آقای ابولحسنی شما هم دغدغه آقای حسینی‌نژاد را دارید؟

ابولحسنی: من به تازگی به ایده‌ای فکر می‌کردم، با آقای درخشی کارگردانمان تماس گرفتم و گفتم از این پس دیرین دیرین استان‌ها را راه بیاندازیم و هر بار درمورد مشکلات یکی از استان‌ها صحبت کنیم. این تصمیم را گرفتیم و سپس آغاز به کار کردیم. من نمی‌دانم درصورتی که وارد بورس شویم، رویه کار به چه صورت می‌شود. آیا هزینه‌ای به ما تحمیل می‌شود؟ به هر حال ما منافعی داریم؛ اگر وارد بورس شویم تصمیم‌گیری به همین راحتی انجام می‌شود؟ یا باید از سال قبل تصمیم به طی چنین مسیری را اعلام می‌کردیم؟

قاسم‌زاده: این دغدغه دوستان، یک موضوع جدی است و اگر این دغدغه را نداشتند به این معنا بود که کار خود را اشتباه انتخاب کردند؛ 15 تا 20 سال قبل که در مرحله اولیه از چرخه عمر افرانت بودیم، من هم این دغدغه را داشتم. اولاً خواهان این بودم که خود، مدیرعامل و رئیس هیات‌مدیره باشم، درحالی که بورس غیر از این را الزام می‌کند. همچنین دلم می‌خواست به عنوان هیات‌مدیره تمام تصمیمات را خودم بگیرم، اصلاً حوصله اینکه کسی بیاید برایم تصمیم‌گیری کند را نداشتم. آن زمان آیین‌نامه نبود.

وقتی شما آینده‌نگری دارید و می‌دانید که می‌خواهید وارد بورس شوید، مزایای آن را می‌شناسید و اطلاع دارید که برای رسیدن به این مزایا باید در مسیر مشخصی حرکت کنید، باید کاری را انجام دهید که ما کردیم. از روز اول شرکت ما خانوادگی و دوستانه بود، اعضای خانواده و دوستان زمان دانشگاه در شرکت فعال بودند. با این حال از سال اول فعالیت افرانت، ما حسابرس مورد اعتماد بورس داشتیم. همه ما به یکدیگر اعتماد داشتیم و بحث عدم اعتماد در بین نبود. همچنین یک دفتره بودیم که در ایران معمولاً رایج نیست و تاکید هم داشتیم که کارکنان توسط حسابرس تعلیم ببینند.

دغدغه ایشان درست است، می‌گوید بازار به قدری پویاست که تا من امضا را جمع کنم رقیبم فضا را در دست گرفته و رفته است. این دغدغه را آمازون هم با گوگل دارد، آن‌ها نیز بازار یکدیگر را می‌گیرند اما به دلیل اینکه من این دغدغه‌ها را با پوست و خونم درک می‌کنم، تاکید کردم که در مرحله اولیه وارد بورس نشوید. شما سه مرحله برای شرکت خود به صورت سهامی خاص، سهامی عام و بورس در نظر بگیرید. سه تا پنج سال نخست بنا به شرایطی که دارید سهامی خاص باشید، خود به عنوان مدیرعامل و رئیس هیات‌مدیره فعالیت کنید و نفر سوم هم کسی را در نظر بگیرید که تنها برایتان امضا کند یا اگر مسئولیت محدود هستید، دو نفر مسئول کافی است و خودتان و همسرتان یا دوستتان می‌توانید کار را در دست بگیرید. وقتی سهامی خاص هستید کسی به آئین‌نامه شما کاری ندارد، اما از یک حسابرس سخت‌گیر بخواهید کارها را حسابرسی کند. به عنوان مثال حسابرس می‌گوید که یکی از موارد را رعایت نکردید، از موضع مدیرعامل شما پاسخگو هستید و از موضع سهامدار کار خود را تأیید می‌کنید. بنابراین با سهامی خاص شروع کنید، تعلیم ببینید و آرام آرام وارد حوزه سهامی عام شوید؛ در این مرحله باید حداقل 15 شریک داشته باشید و پس از آن وارد بورس شوید. بنابراین نگرانی بابت ایجاد محدودیت برای خودتان پس از ورود به بورس نداشته باشید. نکته مهم این است که چرا باید به فکر ورود به بورس باشیم؟

دیگر مزیت ورود به بورس این است که حساسیت‌ها نسبت به شما کم می‌شوید.  همچنین بانک‌ها به شما راحت‌تر وام می‌دهند. به هیچ عنوان به عنوان کار آفرین نباید نسبت به کارتان وابستگی احساسی داشته باشید. از هم‌اکنون برنامه خروجتان باید مشخص باشد؛ این‌گونه نیست که من تا آخر عمر باید افرانت یا علی‌بابا باشم، مگر بیل گیتس تا آخر عمر در یک شرکت باقی ماند؟ به جایی می‌رسید که سن و تجربه‌تان زیاد شده است، در آن زمان از مجموعه کارآفرین که راه انداختید خارج شوید و با پولی که به دست آوردید به 10 مجموعه مانند مجموعه خود کمک کرده و اهرمی عمل کنید.

یکی از مزایای ورود به بورس در ایران این است که با ورود شرکت به بورس قیمت می‌خورید. قیمت شرکت شما با خرد جمعی در تابلو بورس منعکس شده است. اگر می‌خواهید رشد کنید و قوام کارتان را حفظ و بازارتان را بزرگ کنید؛ راهی جز این ندارید که وارد بورس شوید و شرکت شما ارزش‌گذاری شود. در کشور ما بورس روشی منحصر به فرد برای این مساله دارد.

 

هاشمی: آقای علم‌الهدی گزارشی از وضعیت ورود استارت‌آپ‌ها به فرابورس ارائه دهید. استارت‌آپ‌ها چقدر از ورود به بورس استقبال کردند، همچنین از استارت‌آپ‌هایی که هنوز وارد بورس نشدند و توسط VCها حمایت می‌شوند، بفرمایید.

علم‌الهدی: به مفهوم واقعی شاید زود باشد که شرکت‌های استارت‌آپ وارد بورس شوند. ما برای شرکت‌هایی که مقداری از مرحله استارت‌آپی فاصله گرفتند، بازاری ویژه به نام بازار شرکت‌های کوچک و متوسط طراحی کردیم. به هر حال چه بخواهیم چه نخواهیم بورس جای شرکت‌هایی است که به بلوغ رسیده‌اند. شرکت‌های بزرگ وارد بورس می‌شوند؛ چراکه تعداد زیادی سهام‌دار دارند و ارزش عرضه اولیه بخشی از سهام آن‌ها باید عددی مناسب برای پاسخگویی به سهامداران باشد. اکنون در هر عرضه اولیه در بازار اول و دوم فرابورس یا بورس بیش از 100 هزار نفر سهام‌دار به هر شرکت افزوده می‌شود، بنابراین سایز شرکت باید به گونه‌ای باشد که بتواند وارد بازار سرمایه شود.

با توجه به این مساله فرابورس ایران بازار SME Market را طراحی کرده است که در این بازار شرکت‌هایی با سایز کوچک‌تر و جمع حقوق صاحبان سهام به میزان 100 میلیون تومان تا حداکثر 50 میلیارد تومان فعال هستند. بر این اساس فرض بر این شده که شرکتی با بیش از 50 میلیارد تومان سهام، شرکت بزرگ است. در SME Market، هم تابلوی دانش‌بنیان و هم تابلوی رشد درنظر گرفتیم. شرکت‌هایی که بر مبنای تکنولوژی فعال هستند در بخش دانش‌بنیان پذیرش می‌شوند، تمام مزایای شرکت‌ها و بازار به آن‌ها تعلق می‌گیرد و تنها بحث موجود این است که امکان سرمایه‌گذاری توسط مردم فراهم نیست به این معنا که سرمایه‌گذار آگاه، می‌تواند وارد این شرکت‌ها شود و سرمایه‌گذاران حقوقی سهام‌دار چنین شرکت‌هایی می‌شوند تا شرکت دوره گذار را بگذراند و حضور در بورس را کمی تمرین کند. ت

قریبا به جز بحث شفافیت و اینکه صورت‌های مالی درست تهیه شده باشد، هیچ الزام دیگری برای شرکت‌ها در راستای ورود به بورس وجود ندارد و توقع دیگری نیست. مواردی از قبیل حتماً سودآور بودن شرکت، بزرگ بودن آن، دارای ترکیب سهام‌داری خاص بودن و غیره مهم نیست . SME Market امکان جدیدی است که طی چند سال اخیر در فرابورس مهیا شده است. اکنون مقاومت شرکت‌ها برای ورود به این بازار به دلیل عدم شناخت کافی نسبت به بورس وجود دارد. شرکت‌ها بانک‌ها را خوب می‌شناسند، ارتباط خوبی با بانک دارند و وام می‌گیرند اما بورس را نمی‌شناسند. تصویر بورس در ذهن شرکت‌ها مهم است. نقطه صفر یعنی لحظه‌ای که مالک شرکت تصمیم بگیرد که وارد بورس شود، مهم‌ترین مقطع است، بعد از تصمیم‌گیری کارهای لازم انجام می‌شود. افراد زیادی را دیده‌ام که به این اعتقاد و جمع‌بندی رسیده‌اند که بورس برای آن‌ها مفید است. این افراد سختی ورود به بورس را به جان خریدند.

راه‌یابی شرکت به بورس سخت است و این‌گونه نیست که فرش قرمز برای همه شرکت‌ها پهن شده باشد به دلیل اینکه می‌خواهیم برای سهام‌دار خرد قابل اعتماد باشیم از این رو لازم است کنترل بسیار داشته باشیم اما با همه این شرایط، اگر مالک شرکتی تصمیم بگیرد که وارد بورس شود، شرایط را مهیا می‌کند. تاکنون نیز شرکت‌های زیادی وارد بورس شدند و یک شرکت دانش‌بنیان به عرضه رسیده است. بیش از 10 ـ 15 شرکت پذیرفته شدند و درحال طی فرایند ورود به بورس هستند.

برای ورود به بورس، شرکت‌ها باید تبدیل به سهامی عام شوند. هم‌اکنون چند شرکت پذیرفته شده، دانش‌بنیان هستند. طبیعتاً شرکت‌های دانش‌بنیان را با توجه بیشتر و دست بازتر پذیرش می‌کنیم. تاکنون سه شرکت مانند شرکت گز سکه در بازار عرضه شده است و یکی از این شرکت‌ها دانش‌بنیان است. قطعاً در آینده با جدیت بیشتری تلاش می‌کنیم تا شرکت‌های کوچک و متوسط را وارد فرابورس و سهام آنها را عرضه کنیم. بر حسب تجربه تبلیغ در این زمینه خیلی تاثیری در ورود شرکت‌های کوچک و متوسط به بازار سرمایه ندارد در این زمینه باید باید شبکه‌سازی شکل بگیرد، شرکت‌ها مرتبط باشند و به بورس وارد شوند. ما ابتدای راه هستیم؛ امیدواریم این بازار شکل بگیرد و ده‌ها و 100ها شرکت مانند بازارهای توسعه یافته، وارد بورس شوند.

 

استارت‌آپ‌های فین‌تک‌ از اولویت‌های سرمایه‌گذاری در VCها هستند

علم‌الهدی: اولویت فرابورس ایران پرداختن به تأمین مالی نوآوری است است. برای اینکه پرتفوی ما در این حوزه کامل باشد و بتوانیم به شرکت‌های استارت‌آپ کمک کنیم، بحث صندوق‌های سرمایه‌گذاری جسورانه (VC) را در مجموعه بازار سرمایه ایجاد کردیم، ابزاری که از سال 1395 رونمایی از آن آغاز شد و اکنون فعال است. اساساً کار این صندوق‌ها سرمایه‌گذاری در شرکت‌های استارت‌آپ است. در بسیاری از این صندوق‌ها بحث فین‌تک‌ها به عنوان یکی از اولویت‌های سرمایه‌گذاری مطرح است. اغلب صندوق‌ها با رویکرد پرداختن به بحث فین‌تک در حال شکل‌گرفتن هستند و کم کم این حلقه مفقوده در بازار سرمایه شکل می‌گیرد تا استارت‌آپ‌ها تحت پوشش  VCها قرار بگیرند و رشد کنند؛ آن‌ها وقتی به بلوغ رسیدند، بحث خروج VCها مطرح می‌شود.

 

ورود به بورس نیاز به فرهنگ‌سازی دارد

هاشمی: به اعتقاد من همانگونه که اعضای میزگرد اشاره کردند ورود به بازار سرمایه با سختی‌هایی همراه است. بنابراین معتقدم نیاز به فرهنگ‌سازی برای ورود به بورس از اهم واجبات است، این فرایند در شرکت‌های سنتی یا SME بسیار راحت است. استارت‌آپ‌ها اصلاً نمی‌دانند این حسابداری که آقای دکتر می‌فرمایند، چه هست که بخواهند درمورد بورس صحبت کنند، بنابراین معتقدم کار بورس و فرابورس کمی سخت و زمان‌بر است و بهترین راه فرهنگ‌سازی است. ما هم در هفته‌نامه شنبه آمادگی داریم که اطلاعات را منتقل کنیم تا فرهنگ‌سازی طی چندسال صورت گیرد و شاهد استارت‌آپ‌هایی باشیم که به بورس ورود کنند و موفقیت‌های بزرگی برای کشورمان رقم بزنند؛ چرا که همگی دوست داریم ایران آباد و آبادتر شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.