راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

رونقي كه رسانه‌هاي اجتماعي به كسب‌وكار دادند؛ گفت‌وگو با يونس شكرخواه

گفت‌وگو  با يونس شكرخواه، استاد علوم ارتباطات؛ همشهری اقتصاد؛

انتخاب دكتريونس شكر‌خواه براي صفحات فن‌آوري اطلاعات و ارتباطات ماهنامه همشهري اقتصاد شايد كمي غير‌متعارف به نظر بيايد، چراكه او را به عنوان روزنامه‌نگار، عضو هيات علمي دانشكده مطالعات جهان دانشگاه تهران و عضو هيات‌مديره انجمن ايراني مطالعات جامعه اطلاعاتي مي‌شناسيم و صد البته در نگاه اول شايد صفحات اقتصادي جايي براي يك استاد علوم ارتباطات اجتماعي باز نكرده باشند، اما اگر كمي به مقوله ارتباطات در دنياي امروز عميق‌تر نگاه كنيم، خواهيم ديد كه اقتصاد نيز قدرت خود را در عرصه ارتباطات گسترانده و فضاهاي ارتباطي را نيز به خوبي درنورديده است.

همزماني نگارش اين گزارش با روز رسانه‌هاي اجتماعي بهانه خوبي بود تا از نظرات استاد در خصوص فضاي كسب‌وكار در رسانه‌هاي اجتماعي نيز با خبر شويم. وي در كل معتقد است ظرفيت‌هاي بالقوه‌اي كه در رسانه‌هاي اجتماعي نهفته است اگر شناسايي شود مي‌تواند در بخش‌هاي مختلف اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي فرصت‌هاي جديدي را در جهت دستيابي به افق ايران 1404 فراهم كند. گفت‌وگوي همشهري اقتصاد با او را در ادامه مي‌خوانيد.

*بزرگ‌ترين و در واقع مهم‌ترين رسانه‌هاي اجتماعي كي و چگونه متولد شدند؟

اگر بخواهيم به تاريخچه اين نوع رسانه‌ها مثل تولد يك قارچ نگاه كنيم؛ در پاسخ به پرسش شما مي‌توانم بگويم تولد آنها را مي‌توان تا حدودي با پيدايش سايت ژئوسيتيز (Geocities) همزمان دانست و اين سايتي بود كه در اواسط دهه 1990 متولد شد در سال‌1994.

من خاطرم هست كه لوگوي اين سايت حرف g انگليسي بود و گاه و بيگاه يك ساختمان هم كنارش ظاهر مي‌شد و به كاربران اجازه مي‌داد تا خانه خودشان را به طور رايگان در اين وب‌سايت بنا كنند و اسم شهرها در اين سايت در واقع براساس نوع فعاليت كاربران بود؛ آنها كه مثلا به سينما علاقه‌مند بودند در ‌هاليوود مستقر مي‌شدند و علاقه‌مندان به مباحث كامپيوتري در دره سيليكون؛ به ديگر زبان، اين سايت نوعي سرويس‌دهي براي ايجاد وب‌سايت شخصي روي دامنه ژئوسيتيز بود.

فعاليت اين سايت كه كاربرانش از مرز 30ميليون هم گذشت و در واقع روي سكوي سوم از لحاظ تعداد كاربر در زمان خودش ايستاد؛ بعدها متوقف شد، يعني ياهو آن را خريد و مسدودش كرد و الان فقط شعبه ژاپني آن به عنوان يك شركت ميزباني وب هنوز فعال است. اتفاق مرتبط ديگر در زمينه حركت به سوي رسانه‌هاي اجتماعي بروز وبلاگ‌ها بود. اصطلاح وبلاگ براي نخستين بار در سال‌1997 مطرح شد كه الان هم هستند و فعاليت‌هاي وبلاگي و ميكروبلاگي مثل توئيتر؛ كماكان به مثابه گونه‌اي از رسانه‌هاي اجتماعي محسوب مي‌شوند.

اتفاق تاريخي ديگر در اين زمينه به وجود آمدن دانشنامه آزاد ويکي‌پديا بود که هركي مي‌تواند به نوشتن يا ويرايش نوشتار در آن بپردازد.

 ‌اين دانشنامه آنلاين هم كه از سال‌2001 پا به ميدان گذاشت گونه ديگري از رسانه اجتماعي است كه بر پايه همكاري‌ دسته‌جمعي براي توليد محتوا برپا شده است.از اين سال‌ به بعد ماي اسپيس (Myspace) مي‌آيد يعني در سال‌2002 و همين‌طور شبكه امريكايي دوست‌يابي ‌اي‌او‌ال (AOL) و اورکات (Orkut) ؛ بعد در سال‌2003 لينكداين (LinkedIn) كه تقريبا حرفه‌اي‌تر و تجاري هم هست به ميدان مي‌آيد كه اينها البته وب‌سايت‌هاي شبكه‌هاي اجتماعي هستند و بعد هم در سال‌2004 نوبت به فيسبوك و فليكر (Flickr) كه اين دومي از ژانرهاي تصويري رسانه‌هاي اجتماعي است و فقط در عرصه عكس به مديريت و به اشتراك‌گذاري رو آورد يا بعد مدل خبري‌تر اين رسانه‌ها يعني ديگ (Digg) كه رسانه اجتماعي خبري بود مي‌آيد تا مي‌رسيم به دو سال‌ بعد كه توئيتر (Twitter) مطرح مي‌شود و بعد اين گوگل بود كه با چند سال‌تاخير در سال‌2010 يك تجربه ناموفق را در ارتباط با سرويس جي‌ميل در قالب يك شبكه اجتماعي به نام باز (Buzz) راه‌اندازي كرد و بعد در رقابت با همين فيسبوك به گوگل پلاس پرداخت.

از آن‌جـــايي كـه رسانه‌هاي اجتماعي به طور همزمان دارند نحوه استفاده از وب، تجـارت در وب و چـگونگي تجارت بـا وب را تـغـيير مي‌دهند؛ مـديران و فعالان اقتصادي هم ناچار به ارتقاي دانش خود مي‌شوند.

*حضور ايرانيان در فضاي رسانه‌هاي اجتماعي را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

متاسفانه پژوهش‌هاي چنداني در اين زمينه صورت نگرفته است و با توجه به فيلتر برخي از گونه‌هاي جهاني اين نوع رسانه‌ها در ايران، اطلاعي از جمعيت‌نگاري ايراني آن در دسترس نيست و آمار رسمي هم از چند و چون مدل‌هاي ايراني رسانه‌هاي اجتماعي در دست نيست يا من برنخورده‌ام.

*با اين وجود رسانه‌هاي اجتماعي در پيشبرد توسعه اقتصادي كشورها هم وارد شده‌اند، در ايران نقش آنها را چطور مي‌بينيد؟

اينكه اين رسانه‌ها در توسعه اقتصادي و در عرصه تجارت و اقتصاد وارد عمل شده‌اند ترديدي نيست؛ اما باز متاسفانه آمار يا جنبه‌هاي ايراني اين اتفاق را من سراغ ندارم. شما سري به كريگزليست (craigslist) بزنيد تا ببينيد چطور مي‌شود ‌ميليون‌ها فرصت خريد و فروش را در آسيا؛ اقيانوسيه، خاورميانه و آمريكا و آمريكاي‌لاتين و كانادا ديد كه به صورت شهر به شهر فهرست شده‌اند. اين رسانه اجتماعي چيزي شبيه به نيازمندي‌هاي روزنامه همشهري است البته در يك كلاس جهاني و نه كشوري. يا توجه كنيد به جنبه ترافيك اين رسانه‌ها از نظر تعداد كاربران و اينكه فرضا يك شركت در آنجا براي خودش به تبليغ بپردازد يا خدمتي را معرفي كند يا محصولي را مطرح سازد و فقط بخشي از مثلا 800‌ميليون كاربر فيسبوك را متوجه كالا يا سرويس خود كند.

الان ابزارهاي عديده‌اي براي ‌اندازه‌گيري ميزان نفوذ شركت‌هاي تجاري و اقتصادي در رسانه‌هاي اجتماعي به وجود آمده كه ميزان كاربرد آنها دال بر گسترش فعاليت‌هاي تجاري در اين‌گونه از رسانه‌هاست به طوري‌كه مي‌توان گفت اين رسانه‌ها بازتعريف فعاليت‌هاي تجاري و اقتصادي را به يك ضرورت انكار‌ناپذير تبديل كرده‌اند و تجارت الكترونيك بازتابي از همين مقوله است و گراني سهام فيسبوك هم بازتاب ديگري از همين امر است. حتي بانك جهاني هم در وب‌سايت خودش بخشي را به طور ويژه به تكنولوژي‌هاي ارتباطي و اطلاع‌رسان اختصاص داده است و اسناد مرتبط با اين عرصه را در چارچوب توسعه پايدار اقتصادي در همين بخش قرار مي‌دهد.

*با اين حال به نظر شما، آيا رسانه‌هاي اجتماعي مي‌توانند در رونق كسب‌وكار شركت‌ها نقش بازي كنند؟

بله، حتما مي‌توانند. من نشانه پرسش شما را استفاده فزاينده شركت‌هاي بزرگ از ابزارهاي وب2 نظير شبكه‌ها و رسانه‌هاي اجتماعي مي‌دانم چراكه آنها از اين طريق صداي مشتري را به طور واضح از اين رسانه‌ها مي‌شنوند. جايي خواندم كه مسئولان شركت دل (Dell) گفته بودند براي محصولاتشان 17هزار ايده از رسانه‌هاي اجتماعي گرفته‌اند. پس به اين ترتيب وقتي شركت‌ها از رسانه‌هاي اجتماعي بهره‌مند مي‌شوند اقتصادهاي ملي هم جان مي‌گيرند؛ به نظرم اگر فقط به شركت‌هاي سازنده موبايل دقت كنيم به سرعت مي‌فهميم چرا اين ابزارهاي سيار و غير‌وابسته به مكان؛ اساسا دارند با شبكه و رسانه‌هاي اجتماعي همگرا مي‌شوند يا دقت كنيد به رشد پديده پردازش ابري در فضاي سايبر كه اين هم علامت آشكار ديگري بر روندهاي آتي در اين فضاست.

*چگونه مي‌توان از رسانه‌هاي اجتماعي در بنگا‌ه‌هاي اقتصادي بهره جست؟

براي پاسخ به پرسش شما امروز ادبيات بسيار گسترده‌اي در اين عرصه شكل گرفته است. فقط كافي است كمي در اين زمينه جست‌وجو كنيد. ببينيد من فقط در عرصه تخصصي خودم كه ارتباطات است؛ كه البته متخصص هم نيستم فقط اين كار را كمتر از بقيه كارها خراب مي‌كنم! يك مثال مي‌زنم احتمالا كلمه اپليكيشن در اين روزها که بازار تبلت و اسمارت موبايل‌ها داغ است؛ زياد به گوشتان خورده‌ است؛ تبلت‌ها و اسمارت موبايل‌ها هم مثل کامپيوترها داراي نرم‌افزارهاي مختلف هستند ولي نرم‌افزارهاي اين دستگاه‌هاي جديد و قابل حمل را اپليکيشن يا به اختصار اپ (App) مي‌گويند که براي استفاده کاربر نهايي طراحي مي‌شود. ما الان در همين زمينه شاهد يك اقتصاد تازه شده‌ايم كه خودش را با عبارت «اقتصاد اپ» يا App Economy به جهان معرفي و بيش از 200 هزار شغل هم در جهان ايجاد كرده است.

*در بحث دانش تخصصي چطور؟ رسانه‌هاي اجتماعي مي‌توانند در ارتقاي دانش تخصصي فعالان اقتصادي نقش بازي كنند؟

پاسخ من اين است، از آن‌جايي كه رسانه‌هاي اجتماعي به طور همزمان؛ هم دارند نحوه استفاده از وب و هم تجارت در وب و هم چگونگي تجارت با وب را تغيير مي‌دهند؛ مديران و فعالان اقتصادي هم ناچار به ارتقاي دانش خود مي‌شوند و بايد تصميم بگيرند كه باز هم مي‌خواهند با مشاغل كارمندي يقه سفيد و كارگري يقه آبي كار كنند يا بايد براي رسيدن به يقه طلايي‌ها؛ آداب ارتباط و زبان و كار با آنان را هم در فضاي سايبر بياموزند. من فكر مي‌كنم وقتي شما به نان احتياج داريد و زبان همسايه را نمي‌دانيد شما بايد برويد زبانش را بياموزيد تا بتوانيد در بزنيد و بگيريد.

*درآمدهاي رسانه‌هاي اجتماعي چه ميزان است و اصلا مي‌توان آينده‌اي اقتصادي براي آنها متصور شد؟

مطمئن باشيد كه اين درآمدها بسيار بالاست. شما مي‌توانيد در يك مغازه بنشينيد تا مشتري بيايد يا پشت كيبورد بنشينيد و به مغازه يا بيزينس خود جنبه‌اي جهاني بدهيد.

هيچ‌كس در مورد سودآوري بسيار متفاوت دومي ترديدي ندارد حتي در نظر بگيريد همين سوپر ماركت‌ها يا پيتزا‌فروشي‌هاي تهران را كه دليوري دارند و مقايسه كنيد درآمدشان را با آنها كه دليوري ندارند.

حالا به‌خصوص مردم هم دارند در همه جا به سفارش آنلاين عادت مي‌كنند. من مطمئن هستم كه فروشگاه‌هاي شهروند هم به خوبي به همين نتيجه رسيده‌اند وگرنه سيستم فروش آنلاين‌شان را راه‌اندازي نمي‌كردند. مثال ديگر اينكه مگر مايكروسافت شركت كوچكي است؟ چرا اين شركت بزرگ گلوبال بخشي از سهام فيسبوك را مي‌خرد و اساسا بايد پرسيد اگر رسانه‌هاي اجتماعي سودآور نيستند چرا همين فيسبوك به بازار سهام پيوست و مردم سهامش را خريدند. من حدس مي‌زنم دوران‌ گذار به رسانه‌هاي اجتماعي براي بخش‌هايي هم ممكن است متضمن مخاطرات اقتصادي باشد كه اقتصاددانان حتما مي‌توانند به گمانه‌زدن در اين زمينه و ترسيم دقيق‌تر فرآيندهاي پيش رو بپردازند.

منبع: همشهری اقتصاد؛ شماره پنجم، مرداد ماه

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.