پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
مبانی فلسفی توسعه و کاربرد پلتفرمهای باز
فرشاد صفری؛ مشاور رسمی سازمان نظام صنفی رایانهای کشور / برای بهرهگیری از یک سیستم اطلاعاتی درون سازمانها معمولا دو نگاه وجود دارد، نگرش مبتنی بر تکنولوژی صِرف و نگرش فرآیندی: بر اساس دیدگاه فرآیند باید پذیرفت درک یک فعالیتی که در محیط آن انسانها ذینفع هستند بهاندازه درک مسائل تکنولوژیک سازمان اهمیت دارد.
آنهایی که طرفدار تمرکز بر روی تکنولوژی و توجه به آن هستند از پیش راهحل را میدانند و در طراحی خود لحاظ میکنند اما موافقان نگرش فرآیندی معتقدند که تکنولوژی بهتنهایی قادر نیست پرسشها را پاسخ و موانع را برطرف کند. بحثهایی ازایندست بسیار متعدد و متنوع هستند و دقیقا به دامنه سیستمهای اطلاعاتی و مبنای فکری زمینه آن مربوط میشود.
آنچه در سازمانها نیاز است معمولا ترکیبی از عوامل انسانی، سازمانی و تکنولوژیک است اما در اکثر مواقع سازمانها فقط راهحل را تکنولوژیکِ ابزاری را تلقی میکنند و سایر عوامل را نادیده میگیرند.
در یک سیستم اطلاعاتی باید به تکنولوژی سازمان و فعالیت فرآیندی آن به شکل مسائل به یکدیگر وابسته و نه جدا و مستقل از یکدیگر نگریست.
اگر قرار باشد که سیستمهای اطلاعاتی را سیستمهای اجتماعی بدانیم، چه نوع سیستم اجتماعی خواهند بود؟
طبقهبندی ارائهشده توسط بارل و مورگان بهترین و قابلاستفادهترین طبقهبندی تئوری اجتماعی برای حوزه سیستمهای اطلاعاتی میدانند.
چهار الگو برای تجزیه و تحلیل توسعه سیستمهای اطلاعاتی
بُعد ذهنی-عینی منعکسکننده جایگاه نرمافزار و سختافزاری است و آن را میتوان به شکل یکی از چهار عنصر زیر مشاهده کرد: هستیشناسی (تدریجی یا بنیادی بودن طبقهبندی نمود. تا قبل از به وجود آمدن استانداردهای باز تقریبا تمامی سیستمهای اطلاعاتی مبتنی بر کارکردگرا بودند ولی عدم کارایی آنها و لزوم توسعه خودمحور توسط کسبوکارها ضرورت اتخاذ روشهای تفسیرگرا را جدی کرده است.
ذهنی در مقابل عینی
بُعد ذهنی- به ماهیت واقعیت میپردازد و دو حد متقابل آن عبارتاند از رئالیسم (واقعگرایی): تلقی شدن اینکه واقعیت برای یک فرد بیرونی است و اغلب ماهیتی عینی دارد؛ و نامانگاری: واقعیت محصول ذهن و تفکر فرد است.
برای بهبود و توسعه کسبوکار سازمان بهتر است راهحلها از دیدگاه مشارکتکنندگان دیده شود و بهجای اجرای راهحلی فنی، موقعیت از دیدگاه آنها بررسی شود. فرآیندهای سازمانی واقعیتهای بیرونی مشخص ازپیشتعریفشدهای نیست بلکه با تحول و بلوغ کسبوکار و همچنین تغییر نیازمندیها در هر دو سمت ارائهدهنده سرویس و سرویسگیرنده تغییر یافته و مجددا شکل میگیرد.
هستیشناسی به ماهیت واقعیت میپردازد و دو حد متقابل آن عبارتاند از رئالیسم (واقعگرایی): تلقی شدن اینکه واقعیت برای یک فرد بیرونی است و اغلب ماهیتی عینی دارد؛ و نامانگاری: واقعیت محصول ذهن و تفکر فرد است.
برای بهبود و توسعه کسبوکار سازمان بهتر است راهحلها از دیدگاه مشارکتکنندگان دیده شود و بهجای اجرای راهحلی فنی، موقعیت از دیدگاه آنها بررسی شود. فرآیندهای سازمانی واقعیتهای بیرونی مشخص ازپیشتعریفشدهای نیست بلکه با تحول و بلوغ کسبوکار و همچنین تغییر نیازمندیها در هر دو سمت ارائهدهنده سرویس و سرویسگیرنده تغییر یافته و مجددا شکل میگیرد.
هستیشناسی پلتفرمهای باز قائل به این است که تجربه ذهنی افراد در خلق مدلهای فرآیندی اهمیت دارد و انعطافپذیری آن امکان اکتشاف برای تعدیل و یا تفاسیر جدید مدلهای فرآیندی را میدهد.
معرفتشناسی با ریشهها و مبانی معرفت سروکار دارد، یا نحوه ادراک محیط، و این درک بهعنوان معرفت منتقل میشود که دو حد متقابل آن عبارتاند از اثباتگرایی: دانش و معرفت سختافزاری، واقعی، قابلانتقال و ملموس است و غیراثباتگرایی: معرفت نرمافزاری، ذهنی و مبتنی است بر تجربه و بینش و لزوما ماهیتی انسانی دارد.
اگر خواسته شود در خصوص یک سیستم فرآیندی معرفت حاصل شود اثباتگرایان اشیای ملموس مانند سختافزار، ارتباطات، شبکهها و برنامههای کاربردی را بررسی خواهند کرد و غیراثباتگرایان عقاید و نظرات آنهایی را بررسی میکنند که از این راهکار استفاده میکنند.
اثباتگرایان تلاش دارند از طریق کاوش، اصول و روابط علّی اجزای تشکیلدهنده را تبیین و پیشبینی کنند. غیراثباتگرایان معتقدند نظر «مشاهدهگر» -کسی که صرفاً یک فرآیند یا فعالیت را مشاهده میکند – کافی نیست بلکه نیازها از طریق پذیرفتن چارچوب مرجع شرکتکننده در «کُنش» میتواند درک میشود. شخص باید از درون مبادرت به درک کند و نه از بیرون و مشاهدهگر خود باید درگیر راهکار شود تا درک درستی پیدا کند.
پلتفرمهای باز بهوسیله استانداردهای باز قائل به بُعد غیر اثباتگرایی هستند و هر استفادهکننده از آن میتواند خود به توسعه و بهبود آن بپردازد و از سوی دیگر در قالب ارائه فرآیندها در قالب سرویس میتواند تجربیات اثباتشده و مبتنی بر استانداردهای کسبوکار را نیز محیا سازد.
ماهیت انسان با ماهیت جبر و اختیار انسان سروکار دارد. از منظر جبرگرایان انسان اسیر موقعیتهایی در دنیای بیرون و مشروط بهوسیله شرایط بیرونی است؛ از منظر اختیار انسانها خواستی آزاد دارند و محیط خودشان را خلق میکنند.
پلتفرمهای باز بر مبنای افزایش اختیارگرایی و استفاده از ظرفیت ذهنی و فنی کاربران آن به وجود آمد، همچنین توسعه فرآیندها، خلق سرویسهای جدید و استفاده از برنامههای کاربردی در معماری سرویسگرا امکان اِعمال اراده بیشتر را برای توسعه و تغییرپذیری کسبوکار را فراهم کرده است.
روششناسی دو حد متقابل کلیتگرا و اندیشهنگار دارد. ویژگی و مشخصه کلیت گرایی جستجوی قوانین کلی است که بر واقعیت مورد مشاهده حاکم باشد و لذا افراد را به بهرهگیری از روشی منظم سوق میدهد. روشهای مبتنی بر جمعآوری، کلیه نیازمندیها و سپس طراحی و برنامهریزی از این دست میباشند.
روشهای اندیشهنگار متمرکز بر درک و تفسیر توسط افراد است و واقعیت بیرونی را مورد سؤال قرار میدهد؛ اندیشهنگاران «واقعیت» را به عنوانی ماهیتی محصور در آرا و نظرات افرادی میدانند که در سیستمهای اطلاعاتی درگیرند و یا تحت تأثیر آن قرار دارند.
پلتفرمهای باز بر این نکته تأکید دارند که توسعهدهندگان باید اجازه دهند موضوع، ماهیت و ویژگیهای آن در خلال فرآیند توسعه و کاربرد نمایان سازد. فرآیند محوری بهطور مستقیم با وضعیتهایی سروکار دارد که خروجی یا ورودی آنها متأثر از کُنش کاربران است، پلتفرمهای باز این امکان را میدهد در صورت تغییر هر نیازمندی یا خواست دستیابی به نتیجه خاص مدل فرآیند یا نوع سرویسدهی آن تغییر یابد.
تغییر تدریجی در برابر تغییر بنیادی
تغییر تدریجی بر آن دیدگاهی از سیستمها تأکید میکند که بر حفظ وضعیت تعادلی استوار است حالآنکه تغییر بنیادی با رهاسازی انسان از ساختارهایی که توانایی او را برای رشد و تکامل محدود میسازد سروکار دارد.
پلتفرمهای باز مبتنی بر هماهنگی کارکردی، تلفیق، هماهنگی و تعادل هستند. یکپارچهسازی سرویسها در قالب مدلهای فرآیندی این سیستم را در ردیف بعد تغییر تدریجی قرار میدهد.
با توجه به مبانی فلسفی تبیین شده و سیر توسعهای سیستمهای اطلاعاتی، پلتفرم باز یکی از اجزای مهم تحول دیجیتالی و مبتنی بر پارادایمهای تفسیرگراست. بهرهگیری از این سیستم و لزوم پاسخ سریع، بهموقع و متناسب به تغییرات در صنایع مختلف اتخاذ تصمیم هوشمندانه در خصوص بهبود و توسعه فرآیندها را ضروری میکند.