پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
استراتژی تجربه کاربری بانکها و ارائهدهندگان خدمات مالی در سال 2018
بانکها طی سالهای اخیر و بهویژه با پیشرفت فناوری در حوزههای مختلف، به یکی از عناصر پویا و تاثیرگذار در تمام جوامع تبدیل شدهاند. عناصری که فشار رقابتی سنگینی را متحمل هستند و برای اینکه بتوانند گوی سبقت را از رقبای قدرتمند خود بربایند، نیاز به کسب رضایت و وفاداری کاربران خود دارند.
تمرکز روی بهبود تجربهی کاربری (User Experience) احتمالا میتواند در گذر زمان، بانکها و موسسات مالی را به چشمانداز و انتظاراتشان نزدیکتر کند.
این مقاله، توصیفی است از استراتژی تجربه کاربری در بانکها و موسسات مالی، از دیدگاه تام ایوانس (Tom Evans).
سال گذشته، قطعاً سالی پربار برای صنعت فناوریهای مالی قلمداد میشود، چرا که بانکها و استارتآپهای فینتک بسیاری را در جایگاه بهترینها به جهان معرفی کرده است. سالی که با قرار دادن چالشهایی تاثیرگذار در پیش روی سیستمهای اقتصادی، آنها را به سمت ایجاد و تقویت مزایای رقابتی در کسبوکار خود سوق داد.
اما اینکه این بانکها، موسسات و شرکتها چگونه توانستهاند با استفاده از مزیت تجربه کاربری، خود را در سطح جهانی بالا کشیده و سردمدار حوزه خدمات مالی در میان رقیبانشان باشند، موضوع مهمی است که بررسی آن خالی از لطف نخواهد بود. ضمن اینکه این بانکها، علیرغم پیشینهی سترگ خود در صنعت خدمات مالی، اکنون رقبای جدی و خطرناک جدیدی را نیز تجربه میکنند.
رابطهای توسعه نرمافزاری باز (Open APIs) که بر مبنای دستورالعملهای خدمات پرداخت و قوانین بانکداری باز فعالیت میکنند و روند دیجیتالی شدن و تحول تجربه کاربری در سطح نظامهای اقتصادی کشورها را تسریع میکنند، تهدیدی جدی برای سهم بانکها از بازار و حاکمیت تاریخی آنها در طول دوران به شمار میروند.
عالم بی عمل به چه ماند؟!
در اغلب موارد، آنچه که هیاهوی فراوانی پیرامون بانکهای مدرن و چالشبرانگیز بریتانیا و سایر نقاط جهان به پا کرده است، وعدههای خوش رنگ و لعابی است که چنین سیستمهایی به کاربران خود میدهند. مدتهاست که اخبار و وعده و وعیدهای مختلفی از انقلاب عظیم در سیستم بانکداری به گوش میرسد، اما اینکه موسسات مالی مدرن و شرکتهای فینتک تا چه میزان قادر خواهند بود به این وعدهها عمل کرده و در سایه آن از رقیبان تاریخی خود جلو بیفتند، موضوعی مجزا و قابل بحث است. اینکه شرکتهای فینتک و سیستمهای بانکداری مدرن و باز تا چه زمان قادر به پیادهسازی برنامههای مدرن و وعده داده خود در سطح عملی خواهند بود، تنها در گذر زمان مشخص خواهد شد.
ضمن اینکه باید متذکر شد بانکهای سنتی و قدرتمندی که سالها است حکمران عرصه مالی بودهاند نیز بدون شک بیکار نخواهند نشست و برای بهبود تجربه کاربری خود و حفظ کاربرانشان در مقابل سیستمهای مدرن بانکداری و سایر استارتآپهای فینتک، ایستادگی خواهند کرد. از همین رو، سال 2018، برای آن دسته از شرکتها و استارتآپهای فینتکی است که تنها یک خدمت را عرضه میکنند، سال سختی خواهد بود. به نظر میرسد که گرایش اینگونه استارتآپهای فینتک به سمت بازارهای نوظهوری که استارلینگ (Starling) و امثال آن پیشنهاد دادهاند، بسیار منطقیتر بوده و بهتر از ادامه مسیر در راستای حرکت بانکها و دسترسی به اهداف آنها باشد.
حذف اصطکاک از تجربه کاربری
ارائه تمامی خدمات مرتبط با حوزه مالی به شکلی سادهتر و آسانتر به کاربران، هدف مهمی است که تاکنون بخش اعظمی از تمرکز تمامی سیستمهای مالی موبایلی و اینترنتی را به خود اختصاص داده است. این مهم نه تنها شامل تمرکز روی رابطهای کاربری دقیقتر، متمرکزتر و تمیزتری میان سیستمهای بانکی مدرن و کاربران است و میکروتراکنشهای کمک کننده به سفر مشتریان را در نظر میگیرد، بلکه بسیاری از فرایندهای خستهکننده و زمانبر موجود کنونی در سیستمهای بانکی و موسسات مالی سنتی را نیز از میان برمیدارد. اگر بخواهیم به بیانی سادهتر این موضوع را بیان کنیم، مشتریان مدرن به مجموعهای کامل از خدمات و قابلیتها نیاز دارند و از طرفی، با توجه به حجم انبوه شرکتهای ارائه دهنده خدمات، حاضر نیستند برای هر یک از نیازهای خود به یک استارتآپ متفاوت مراجعه کنند. به همین علت است که کریس اسکینر (Chris Skinner) معتقد است:
بانکها باید نقطه اتکای خود را از توسعه داخلی امکانات خود برداشته و به بهبود تجربه کاربری بپردازند.
بهویژه که فرایندهای برون مرزی و تشخیص هویت در سیستمهای بانکی مدرن، در سایه استفاده از قابلیتهای احراز هویت بیومتریک (Biometric Authentication) و سیاستهای شناسایی مشتریان (Know Your Customer) طی سالهای اخیر، رو به سادگی هرچه بیشتر گذاشتهاند. فرایندهای پرداخت برون مرزی، از جمله فرایندهایی هستند که زمان زیادی از کاربران میبرند و اغلب به دلیل خسته کننده بودن، تجربه کاربری خوبی را ارائه نمیدهند. با این حال، استفاده از فناوریهای مدرن و نوظهوری همچون بلاکچین میتواند در این زمینهها آثار شگفتانگیزی در پی داشته باشد. یا قابلیت استفاده از تماسهای ویدئویی برای باز کردن حساب در بانکها، که به نوبه خود تجربهی جدید و تاثیرگذاری است. در سیستمهای بیومتریک نیز بهعنوان وسیلهای برای اجرای استراتژی تجربه کاربری همین بس، که دیگر مجبور نخواهید بود برای ورود به سیستم و احراز هویت، پین کدهای پیچیده و طولانی را از حفظ باشید یا از دستگاههای رمزیاب استفاده کنید (که به خاطر آوردن جایی که آن را گذاشتهاید خودش یک مساله است!) به همین ترتیب، همه روزه شاهد شکلگیری و توسعه فناوریهایی هستیم که تجربه کاربران از سیستمهای بانکداری را بهبود میبخشند.
پسانداز آسان
تام ایوانس انتظار دارد که حجم شرکتها و موسسات ارائه دهنده خدمات مربوط به مدیریت سرمایهگذاری و پسانداز، طی سال جاری و سالهای اخیر روند رو به رشدی داشته باشد. این قبیل از استارتآپها و موسسات، از طریق پلتفرمهای آنلاین و اپلیکیشنهای خود، نحوه پسانداز و سرمایهگذاری بسیار آسانتری را در اختیار کاربرانشان قرار میدهند. یکی از مکانیسمهای جالبی که میتواند در این حوزه به کار گرفته شود، سیستمهای سرمایهگذاری خودکاری نظیر ایکورنز (Acorns) است که پسانداز صورت گرفته در حساب کاربران را بهصورت خودکار از جانب آنها سرمایهگذاری میکند.
یا سیستمهای موسوم به قلک مجازی (virtual pots) که در حال حاضر توسط موسساتی همچون مونزو (Monzo)، بانک (Bunq) و استارلینگ ارائه میشوند و به کاربران اجازه میدهند تا پول خود را فارغ از فرایندهای مالی و مدیریتی روزمره، به شکلی کاملا امن در یک گوشه قرار دهند. قلکهایی که حتی با خانواده و دوستان نیز قابل به اشتراک گذاری هستند. در سایه چنین مکانیسمی، زوجها میتوانند برای هزینه رهن مسکن خود بهصورت مشترک پسانداز کرده و در زمان مناسب، از سرمایه جمع شده استفاده کنند. این یعنی یک استراتژی تجربه کاربری نوآورانه!
طراحی مبتنی بر پیشبینی و دستیارهای هوشمند
طراحیهای مبتنی بر پیشبینی و دستیارهای هوشمند از جمله قابلیتهایی هستند که تجربه کاربری بسیار هوشمندتر و شخصیسازی شدهتری را در اختیار کاربران سیستمهای بانکی و موسسات مالی قرار میدهند. فناوریهای کاملا مدرنی که به کاربران اجازه میدهند تا پول خود را بسیار بهتر و کارآمدتر از گذشته مدیریت کنند.
طراحی مبتنی بر پیشبینی از جمله مواردی است که تام ایوانس قبلا نیز بهصورت متمرکز مقالهای را به آن اختصاص داده و جایگاه و تاثیر این فناوری را در سیستمهای مالی عنوان کرده است؛ هرچند که این مفهوم، چندان مورد بررسی قرار نگرفته و حتی ایوانس نیز پس از آخرین مقاله خود در مورد نقش طراحی مبتنی بر پیشبینی در فرایندهای مالی، گذری بر این حوزه نداشته است اما نمیتوان از تاثیر آن بر موفقیت استراتژی تجربه کاربری غافل شد.
بهطور خلاصه، طراحی مبتنی بر پیشبینی یا به عبارت دیگر استراتژی تجربه کاربری قابل پیشبینی، اصطلاحی است که توسط آرون شاپیرو (Aaron Shapiro)، مدیرعامل شرکت هیوج (Huge) تعریف شده است و به طراحی تجربیات و خدمات خودکاری مربوط میشود که با تکیه بر یادگیری و سازگاری، پیچیدگیها و زمختیهای موجود در فرایندهای تصمیمگیری را حذف میکند و به این ترتیب به کاربران کمک میکند تا در شرایط مختلف، بهترین تصمیمگیری مالی را داشته باشند. زمانی که چنین فناوری شگرفی با دستاوردهای عظیم فناوری هوش مصنوعی و پذیرش هوشمندانه اقتصاد رفتاری ادغام شود، بدیهی است که زیربنای ایجاد یک سیستم بانکداری دیجیتال و کاملا شخصیسازیشده را پایهریزی خواهند کرد.
در صورتی که طراحی مبتنی بر پیشبینی به نحوی نادرست اجرا شود، طبیعتاً ریسکهایی را در پی خواهد داشت که میتوانند به نوبه خود آسیبرسان باشند. اما استفاده درست از این فناوری و پیادهسازی منطقی و صحیح آن در صنعت خدمات مالی، منجر به ایجاد مدیران پول دیجیتال و فعال (همان دستیاران مجازی هوشمند) میشود.
دستیاران مجازی، به کاربران کمک میکنند تا بر اساس رفتارهای مالی گذشته و سوابق و عادات هزینهها، رویکرد بهتر و کارآمدتری در مدیریت پول و سرمایه داشته باشند.
این دستیاران مجازی میتوانند رهنمودهای دارای چارچوبی را برای تسهیل تصمیمگیریها و حذف پیچیدگیهای موجود در اختیار کاربران خدمات مالی قرار دهند یا حتی برخی از تصمیمات جزیی در مورد فرایندهای مورد استفاده توسط کاربران را (قطعاً به نفع خود آنها) بهصورت خودکار انجام دهند.
این دست از فناوریها بهعنوان گام بعدی تکامل مدیریت مالی فردی (Personal financial management) هستند که دادههای سرمایهگذاری، هزینهها و پساندازهای شما را صرفا گردآوری و گزارش نمیکند، بلکه از آنها برای شناسایی رفتارهای شخصی شما در راستای ارائهی راهکارها و خدمات شخصیسازیشده متناسب با شما، آن هم در مقیاس چند بایت استفاده میکنند و پیشنهادات و حتی عکسالعملهای هوشمندانه و خودکاری را ارائه میدهند که میتواند شما را در تصمیمگیریها و بهبود مدیریت پول و سرمایهتان یاری کند.
چه کسی از یک مشاور و دستیار بانکی هوشمند مخصوص خودش، که با اغلب رفتارها، عادتها و کلیه اطلاعات مالی و شخصی او آشنا است خوشش نمیآید؟! چیزی شبیه دستیار هوشمند و صوتی گوگل تحت عنوان گوگل ناو (Google Now)، که به صورت شبانهروزی، شما را در تصمیمگیریهای مهم مالی و مدیریت دارایی یاری میکند. به زبان سادهتر، پیادهسازی این قبیل از استراتژیهای تجربه کاربری مبتنی بر فناوری، دسترسی به خدمات مالی هوشمند را امکانپذیر میکند ومیتواند نیازها، رفتارها و واکنشهای کاربران را قبل از انجام پیشبینی کرده و سپس آنها را به نحو احسن برآورده سازد.
در صورتی که فرصتهای ارائه شده توسط دستورالعملهای خدمات پرداخت را نیز در نظر بگیریم، پتانسیلهای چنین سیستمها و مکانیسمهایی جلوه بیشتری به خود میگیرند؛ چرا که در سایه آن، قادر خواهیم بود تا حسابهای متعدد بانکی را در یک حساب بانکی دیجیتال، هوشمند و منفرد گردآوری کرده و از تجزیه و تحلیلهای فوق هوشمندانهی آن و رهنمودها و چشماندازهای فوقالعادهای که از حسابها، اطلاعات و رفتارهای مالی ما به دست میدهد استفاده کنیم.
بانکداری کسبوکارها کوچک و متوسط، عرصهای دیگر برای رقابت
درست همانند تحولاتی که سیستمهایی همچون مونزو و استارلینگ در انتظارات مشتری از تجربه کاربری آینده، ایجاد کردند، چالشانگیزان جدیدی نظیر کوکونات (Coconut)، پنتا (Penta) و کونتو (Qonto) در اروپا نیز هستند که به دنبال ساختارشکنی در حوزه بانکداری کسبوکارهای کوچک و متوسط (Small and Medium-sized Enterprises) هستند. جالب است بدانید که گزارشات اخیر، نشان میدهند که استارلینگ، در حال تلاش برای راهاندازی حساب تجاری در این حوزه و ارائهی نوع جدیدی از تجربه کاربری است.
در حالت کلی، وضعیت استراتژی تجربه کاربری در حوزه بانکداری کسبوکارهای کوچک و متوسط بسیار اسفناک است و اغلب بانکهای خردهفروشی از قافله بهبود تجربه کاربری عقب ماندهاند. در سایه دستورالعملهای خدمات پرداخت و بانکداری باز، پکیجهای حسابداری سودمندی همچون زیرو (Xero) و کوئیک بوکس (Quickbooks) میتوانند فرصتهای جدیدی برای جای دادن خود در دل مدیریت مالی کسبوکارها به دست آورده و با ربودن بانکداری از بانکهای رسمی، تجربه کاملتر و بهتری را به مشتریان ارائه کنند. تقابل کسبوکارهای کوچک و متوسط با بانکهای بزرگ و موسسات مالی معتبر، عرصه رقابتی جدیدی است که هم برای این سیستمها و هم برای کاربران فعال در کسبوکارهای مختلف، منافع فراوانی را به ارمغان خواهد آورد. زمانیکه استارتآپها و بانکهای مختلف خردهفروشی، برای جلب رضایت کاربران و پاسخگویی به مجموعه نیازهای آنها دست به یکی میشوند و تحت پوشش بانکداری باز کار میکنند، نه تنها بانکها و کاربران آنها از مزایای این استراتژی تجربه کاربری نوین بهره میبرند، بلکه استارتآپها و پلتفرمها نیز فرصتی برای عرض اندام پیدا میکنند.
استراتژی تجربه کاربری نوآورانه، با تمرکز روی کاربران به جای محصولات
طراحی یک استراتژی تجربه کاربری نوآورانه حقیقی تنها زمانی میسر خواهد شد که تمرکز صنعت خدمات مالی از خدمات و محصولات به سمت کاربران و کسبوکارها، و چالشهایی که همه روزه با آن دست به گریبانند منعطف شود. با تکیه بر چارچوبهای تاثیرگذاری همچون تئوری «کارهایی که باید انجام شوند (Jobs To Be Done)» و نیروهایی که میتوانند در نهایت منجر به تعویض و تولید محصولاتی مدرن و متناسب با نیازهای روز کاربران شوند، میتوان مشکلات و اصطکاکهای موجود در صنعت خدمات مالی را از میان برداشت. تئوری کارهایی که باید انجام شوند، یک مفهوم انقلابی عظیم است که نخستین بار توسط پروفسور کلیتون کریستنسن (Clayton Christensen)، استاد دانشگاه کسبوکار هاروارد مطرح شده و توضیح میدهد که کاربران، یک محصول را فقط برای اینکه آن را خریده باشند خریداری نمیکنند! بلکه میخواهند از آن برای رفع نیاز خود استفاده کنند.
در صورتی که چنین رویکردی برای پیادهسازی نوآوری اتخاذ شود، مسیر دستیابی به تجربه کاربری نوآورانه بسیار هموارتر شده و میتوان با تمرکز روی چالشهای مهم و کمتر بدان پرداخته شده، گامی بزرگ در راستای نوآوری برداشت. این دقیقا همان چیزی است که از طراحی محصولات و خدمات مالی یا طراحی استراتژی تجربه کاربری نوآورانه در حوزه خدمات مالی انتظار میرود. اگر چنین امری محقق شود، ارائه دهندگان خدمات مالی، پای خود را از ارائه محصولات جاری و معمول به کاربران فراتر میگذارند و محصولات و خدمات جدید دیگری را به لیست خود میافزایند. این خدمات جدید، با کمک فناوریهای روز دنیا تولید و توسعه داده میشوند و نقش تاثیرگذارتری در زندگی و رفع نیازهای کاربران دارند. خدماتی همچون اپلیکیشنهای مدرن و شگفتانگیز موبایلی، که به نظر میرسد توانستهاند جای خوبی در زندگی و فعالیتهای کاربران باز کنند؛ نمونههایی از همین خدمات و محصولات هستند.
تجربه کاربری، لازمه پذیرش ارزهای رمزنگاریشده
شاید با توجه به جو مشوشی که طی سالهای اخیر و بهویژه در 2018 در مورد ارزهای رمزنگاریشده شاهد بودهایم، اندیشیدن در مورد آینده این ارزها و روند پذیرش آنها چندان عاقلانه نباشد، اما آنچه که پر واضح است: ارزهای رمزنگاریشده برای پذیرش بهعنوان یک گزینه جایگزین در فرایندهای پرداخت و یا داراییهای کاربران، مستلزم سطح بالایی از تجربه کاربری و سودمندی هستند.
مثال بارزی که میتوان به آن اشاره کرد، کوینبیس (Coinbase) است که یکی از موفقترین صرافیهای ارزهای رمزنگاریشده میباشد و تا سال 2017، بیش از دهها هزار کاربر جدید را به سمت خود جذب کرده است. بدیهی است که فاکتورهای بسیار زیادی در دستیابی به چنین سطحی از موفقیت و محبوبیت دخیل هستند اما از طرفی هم نمیتوان استراتژی تجربه کاربری ساده و بصری این صرافی بزرگ را نادیده گرفت. پلتفرمی که با یک رابط کاربری بسیار ساده و کاربر دوست، حتی کاربران مبتدی را نیز پوشش میدهد و در سیستم آن خبری از معاملات حاشیهای و دفتر سفارشات بازار نیست. پلتفرمی کاملا ساده، که فرایندهای معاملاتی ارزهای رمزنگاریشدهی پیچیده، زمانبر و خستهکننده معمول را تسریع و تسهیل کرده است.
این در حالی است که بسیاری از کاربران مبتدی و ناوارد، به هنگام استفاده از پلتفرمهایی نظیر بیترکس (Bittrex) و کراکن (Kraken)، دچار مشکل میشوند. به عبارت بهتر، در صورتی که برای نخستین بار جهت خرید ارز رمزنگاریشده ساتوشی ناکاموتو اقدام کرده باشید، مطمئنا تجربه کاربری بسیار بهتر و شیرینتری در خرید از کوینبیس خواهید داشت، تا سایر پلتفرمهای پیچیده و شاید ناامید کننده.
البته سیستمها و صرافیهای جدید ارزهای رمزنگاریشده، تا حدودی روی بهبود تجربه کاربری خود کار کرده و بسیاری از پیچیدگیها و اصطکاکهای موجود در سیستمهای قبلی را حذف کردهاند اما با این حال، به نظر میرسد که گونه جدیدی از این پلتفرمها در حال ظهور و پیشی گرفتن از رقیبان سنتی خود هستند که میتوانند تجربه آسانتری در اختیار مشتریان قرار دهند. انویاو (NVO)، مثالی از این دست پلتفرمها است.
ریولوت (Revolut)، از جمله استارتآپهایی است که در اپلیکیشن خود خدمات جدیدی را ارائه میدهد و علاوه بر پشتیبانی از 25 نوع ارز رمزنگاریشده نظیر بیتکوین، لایتکوین و غیره، در خلال ادغام سیستم بانکداری سنتی با ارزهای رمزنگاریشده، قصد دارد مرز میان ارزهای واقعی و دیجیتال را بردارد. در سایه این پلتفرم کاربران قادر خواهند بود پول کشورهای دیگر را نیز خریداری کرده و از سایر خدمات قابل ملاحظه ریولوت نیز بهرهمند شوند.
و در نهایت، مشارکت بانکهای خرد
بانکهای خردهفروشی بزرگ و قدرتمندی که هزاران هزار شعبه در اقصی نقاط کشورها دارند، برای اینکه بتوانند تجربه کاربری بهتری از خود ارائه دهند، احتمالا طی سالهای آینده ناچار به مشارکت با یکدیگر و پیوستن به سیستمهای بانکداری باز خواهند بود. سیستم بانکداری اچاسبیسی (HSBC)، از جمله سیستمهایی است که قصد دارد در سایه اپلیکیشن جدید خود تحت عنوان جویند آپ بانکینگ (Joined Up Banking)، وارد عرصه بانکداری باز شده و هم ردیف با مونزو و استارلینگ، تجربه کاربری جدیدی به کاربران خود در بریتانیا ارائه کند. در این اپلیکیشن، اچاسبیسی تمام حسابهای کاربری، سرمایهگذاریها، کارتهای اعتباری و غیره کاربران بریتانیایی را حتی در صورت ارائه توسط سایر ارائه دهندگان، در یک محیط در اختیارشان قرار میدهد. در نهایت، آنچه که واضح است، بالا رفتن انتظارات و سطح نیازهای کاربران در سایه ظهور پلتفرمها و استارتآپهایی است که هر روز، حرف جدیدی برای گفتن دارند. از همین رو، نباید انتظار داشت که یک سیستم بانکی منفرد، توانایی پاسخگویی به تمام این نیازها را بدون ارتباط با سایر بانکها و استارتآپها داشته باشد.
منبع: Banknxt