پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
سرمایهگذاری در بورس تهران در نیمه اول مهرماه رشد خیرهکنندهای داشت و رکوردهای تاریخی خودش را جابجا کرد. این روند چند روز بیشتر دوام نیاورد و از آن زمان تا چند روز پیش شاهد ریزشهای سنگین شاخص بورس تهران بودیم. البته در روزهای گذشته بورس تهران دوباره احیا شد و روند سقوط شاخص متوقف شد. تحلیلگران بورسی معتقدند کاهش قیمت دلار و بحثهای سیاسی که درباره پیوستن ایران به کنوانسیون در سطح جامعه شکلگرفته بود باعث شد بسیاری از سهامداران حقیقی ناآشنا با بورس برای محافظت از سود و بازدهی کسبشده سراسیمه و هیجانی از بورس خارج شوند.
تقریباً هیچ کارشناس بازار سرمایهای نیست که بگوید ریزشهای اخیر دلیل بنیادی روشن و مشخصی دارد. نکته جالب این ریزش همزمانی با ریزش بورسهای آمریکا یعنی نزدک و بورس نیویورک و شیکاگو و میانگین صنعتی داو جونز بود. باوجوداین همزمانی این دو رویداد دلایل متفاوتی داشتند. آن چیزی که در آمریکا رخداد به زبان ساده به این دلیل است که کاهش بیشازحد بیکاری و رسیدن این عدد به پایینترین سطح در ۵۰ سال گذشته باعث شد سیاستگذار آمریکایی نرخ بهره در اوراق بهادار را افزایش دهد. همین موضوع بازار بانکی که ریسک کمتر و بازدهی ثابتی دارد را برای سرمایهگذار آمریکایی جذابتر کرد و سرمایهها از بورس خارج و روانه بازارهای دیگر از جمله بازار بانکی شد.
قانون اصلی اقتصاد عرضه و تقاضا است و طبیعی است که با افزایش عرضه و ثابت بودن تقاضا قیمت کاهش مییابد. اقتصاد آمریکا این روزها در اوج شکوفایی خود قرار دارد. این نکته را هم تأکید کنم که اندکی بیکاری برای روان بودن اقتصاد لازم است. چون با کاهش بیشازحد بیکاری بهمرور شاهد روانه شدن افراد کشورهای دیگر به کشوری که بیکاری در آن پایین است خواهیم بود؛ اما قصه بورس تهران متفاوت است.
در این مدت هیچ دلیل بنیادی بهجز افزایش قیمت دلار برای رشد سهام شرکتها وجود نداشته و از آنسو با هرگونه تغییر هیجانی قیمت دلار در بازار کمعمق دلالی، مردمی که سواد مالی اندکی دارند سراسیمه شده و تصور میکنند سرمایههایشان در بورس بهزودی از بین میرود. این در حالی است که کارشناسانی که درآمدهای دلاری کسبوکارهای بورسی را با نرخ جدید ارز محاسبه یا به عبارتی تسعیر کردهاند هیچکدام قیمت آن را بیشتر از ۱۲ هزار دلار در نظر نگرفتهاند.
قیمت دلار در بازار دلالی بهصورت پایدار در این چند وقت هیچ گاه پایینتر از ۱۲ هزار تومان نبوده. نکته مهم سیگنالهای اشتباه برخی از مدیران دولتی و برخی رسانههای دولتی است. برخی از مدیران دولتی بیربط به دلار این روزها سرمست از پایین آمدن قیمت دلار پیروزمندانه از این میگویند که قیمت دلار پایینتر هم میآید. این عزیزان که در روزهای سخت، خبری از آنها نبود بوی خر کباب کردن به مشامشان رسیده و میخواهند در این افتخار سهیم باشند و اظهارنظرهای غیر کارشناسی میکنند. این در حالی است که سکاندار اصلی یعنی رئیسکل بانک مرکزی بهدرستی سکوت پیشه کرده است. آن چیزی که در این میان مهم است فقدانسواد مالی درباره بورس نهتنها در میان مردم بلکه در بین مسئولان است. مدیران دولتی زیادی هستند که بههیچوجه با اقتصاد و مبانی کسبوکار آشنا نیستند و متوجه موقعیت و تأثیر کوچکترین صحبتهای خود هم نیستند.
بورس شفافترین و سالمترین بازاری است که میتواند سرمایههای سرگردان را جذب کند. ارزش بورس به این است که سرمایههایی که وارد بورس میشود میتواند به چرخیدن چرخ کسبوکارها و اقتصاد کشور کمک کند. جالب است بدانید که از سهام شرکتهایی که در بورس حضور دارند بهطور متوسط حدود ۱۵ درصد آنها قابل معامله در بورس است و اکثریت سهام شرکتهای بورسی در اختیار نهادهای مختلف دولتی و عمومی است. درهرحال بورس بازار مهمی است که در سالهای گذشته در ایران مورد توجه عامه مردم قرار نگرفته است و قطعاً فناوری و کاربرد نوآورانه آن بهترین فرصت برای آشنایی مردم با بورس است. اکنون و به لطف کسبوکارهای مبتنی بر فناوری بهآسانی میتوان درباره بورس دانش به دست آورد و با کمک ابزارهای مختلف وارد این بازار مولد شد. نکته مهم اینجاست که همگام با مردم بسیاری از مدیران دولتی نیز باید با بورس آشنا شوند. وقت تنگ است!