پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
حاشیهای بر ماجراهای آقای میلیاردر / به بهانه سوختن بازار مبل و انحلال و ادغام تات
چگونه میتوان نخ تسبیح دو صنعت مختلف شد؟ مثلا صنعت مبل و صنعت بانکداری؟ بماند که چگونه میتوان نخ تسبیح محکمی بود که بتوان مهرههای زیادی هم روی آن سوار کرد. از فوتبال گرفته تا بازار سرمایه. پاسخ را شاید خیلیها بدانند. اما یکی هست که از همه بهتر میداند و او کسی نیست جز علی انصاری.
آتشسوزی بازار مبل ایران و انحلال و ادغام بانک تات بار دیگر نام او را بر سر زبانها انداخته است. او که پنج شش سال پیش به خاطر دوستی با واعظ آشتیانی و البته جیب پر از پولش وارد هیئت مدیره استقلال شده بود در این سالها بیشتر به خاطر ریاست بر انجمن مبلمان و دکوراسیون و ریاست بر گروه سرمایهگذاری بانک تات شناخته شده بود. این موارد تنها حضور او در صنعت نبود. او در بازارهای دیگری هم بود. مانند بازار موبایل، بازار آهن، ساخت لوله و پروفیل و حتی خوشخواب.
تایتانهای اقتصادی
ما هنوز تکلیفمان با پول مشخص نیست. هنوز نمیدانیم راست هستیم یا چپ. هنوز هم برای ما مفاهیمی مانند عدالت گوشنوازتر است اما چند سالی میشود که کتابهای محبوبمان شده پدر پولدار، پدر بیپول. دوست داریم پولدار شویم و هنوز هم پولدارها را آدمهای سالمی نمیدانیم. هنوز هم خودمان میدانیم که با دیدن یک پورشه آخرین سیستم (بنز دیگر قدیمی شده!) ته دلمان چه نثارش میکنیم. با این حال در همین شرایط افرادی بودند که بزرگ شدند و تبدیل شدند به تایتانهای اقتصادی.
تایتان نام بزرگترین ماه سیاره زحل (دومین سیاره بزرگ منظومه شمسی) است. با این همه بزرگی تایتان با چشم غیر مسلح قابل رویت نیست. در اساطیر یونان تایتانها غولهایی بودند که خدایان المپ در برابرشان قد علم کردند و آخر عاقبت به خیر نشدند و به تارتاروس تبعید شدند. البته برخی از تایتانها که جانب المپیها را گرفتند جان سالم به در بردند. نسل اول تایتانهای افتصادی ایران مانند حاجی برخوردار سرنوشت خوبی پیدا نکردند. حالا باید منتظر ماند و دید که آیا تایتانهای نسل دوم ایران چه آیندهای پیش رو دارند؟
باورش برای ما سخت است که این افراد به جایی وصل نباشند. نام چند تایی از این تینانهای ثروت در ایران را مرور کنیم: حسین ثابت بکتاش صاحاب هتل بزرگ داریوش در کیش و پارک دلفینها. این کارآفرین ایرانی دلال فرش و صاحاحب گروه هتلهای ثابت است. میگویند این جمله الگوی عمل اوست: حق الناس را دست نزن. مصمم باش. عاشق تصمیمت باش. آن وقت است که محال پا به فرار میگذارد. در مورد او میگویند سر و سری هم با چشم اسفندیار دارد!
محمد جابریان مدیرعامل مجتمع فولاد آرین سهند و خریدار ناکام بلوک فولاد خوزستان دیگر تایتان اقتصاد ایران است. جابریان بچه کف بازر است و زمانی به شهروند امروز گفته بود: در بازار ایران متاسفانه یک عدهای شایعاتی را پراکنده کردند مبنی بر اینکه سرمایهگذاری در ایران خطرناک است در صورتی که اصلاً این طور نیست. سرمایهگذاران نباید از سرمایهگذاری در ایران و رو کردن میزان سرمایه خود بترسند چرا که به نظر من سرمایهگذاری در ایران بسیار امن است. نباید از سرمایهگذاری در ایران بترسند، بهتر است برای مملکت خودمان سرمایهگذاری کنیم تا خارج از مرزهای ایران.
تایتان دیگر محمد صدر هاشمی نژاد است؛ از مؤسسان اولین بانک خصوصی کشور و رئیس هیأت مدیره بانک اقتصاد نوین، مدیر عامل شرکت توانمند ساختمانی استراتوس. او از بزرگان صنعت ساختمان سازی و بازرگانی ایران است.
تایتان دیگر یک مؤتلفهای انقلابی است: رئیس اتاق مشترک ایران و چین، دارنده شرکت بزرگ «حساس» که در عرصه صادرات خشکبار و به خصوص پسته ایران در سطح جهان صاحب نام است. زمانی راجع به او گفته میشد که دو بانک چینی را هم خریده هر چند خودش بعدا گفت بخشی از سهام آن بانکها را خریده است.
اگر از حاجی علاالدین صاحاب پاساژ علاالدین بگذریم بالاخره میرسیم به برادران انصاری. علی انصاری بچه مهرآباد جنوبی ۲۰ متری زاهدی است. البته سالهاست که روی تابلوهای رسمی مینویسند شمشیری. اما برخی از مردم کوچه و خیابان هنوز نام آنجا را زاهدی میدانند. پایینتر که برویم میرسیم به یافتآباد. زمانی این نقطه جنوبی شهر با اوراقچیهایش معروف بود. اما امروز همه آنجا را با فروشگاههای با کلاسش میشناسند. بزرگترین بازار مبل ایران و چه بسا خاورمیانه!
بگذارید از عابر بانک پرسپولیسیها یعنی محمدرضا هدایتی، مالک استیل آذین و احمد ابریشمچی پدرخوانده نوکیا در ایران هم بگذریم که حرف و حدیث لااقل پشت سر الف. الف. کم نیست.
موسس بانک تات کیست؟
علی انصاری، موسس بانک تات یکی از سرمایهداران سرشناس ایران شده است. نزدیکان او نقل میکنند که پدر او در بازار تهران دهه ۴۰ حضوری فعال داشته است ولی هیچکدام از قدیمیهای بازار تهران کلام این گروه را تایید نمیکنند. علی انصاری به سمت فعالیتهای ساختمانی میرود. نقل میکنند که اولین دفتر خود را در محله شادآباد تهران تاسیس کرده بود. این بخش از بازار تهران به سرای آهنفروشان معروف است. او در همین منطقه ساختمان بهاران ۱ و ۲ را تاسیس کرد. این مجموعه تا دهه ۷۰ نامی چندان مهم در اقتصاد ایران نبود ولی پس از پایان جنگ و همزمان با دوران رونق صنعت ساختمان، علی انصاری هم به «بساز و بفروشی» روی آورد. او در همین دوران از راه نوسانات بازار مسکن، ثروتی کمنظیر به دست آورد.
علی انصاری در این دوران بخت آشنایی با واعظ آشتیانی یکی از اعضای موتلفه اسلامی و همچنین معاون وزیر صنایع در دولت نهم را هم بهدست آورد. این آشنایی برای هردو منشأ خیر شد. واعظ آشتیانی، انصاری را به هیات مدیره باشگاه ورزشی استقلال تهران میبرد تا شاید ثروت او کمی هم به یاری ورزش بیاید.
انصاری همزمان رئیس انجمن مبلمان و دکوراسیون ایران و همچنین فدراسیون دوچرخهسواری هم شده بود که بهطور حتم عنوان دوم را مدیون آشنایی با واعظ آشتیانی بود. او در بازارآهن غرب تهران، بازار مبل ایران، کارخانجات لوله و پروفیل تهران، کارخانجات تولیدی و صنعتی خوشخواب نوین و همچنین بازار موبایل ایران را به لیست اموال خود اضافه کرده بود. گروه سرمایهگذاری «تات» در همین دوران تاسیس شد. گروه تات هنگامی که فعالیتهای خود را کلید زد به شدت در حوزه ساختمان متمرکز بود، همان صنعتی که انصاری را سرمایهداری بزرگ ساخته بود.
همزمان مدیران گروه تات به دعوت گروهی از افراد صاحبنام سیاسی و اقتصادی ایده راهاندازی بانک را به انصاری ارائه کردند. علی انصاری نیز به سرعت چنین پیشنهادی را پذیرفت. اینگونه گروه سرمایهگذاری تات سعی کرد تا جمعی از مدیران نامدار بانکی را گرد خود جمع کند. اولین گزینه برای سرمایهداران تات «جلال رسولاف» بود. او پیش از آنکه به این گروه افزوده شود، بانک کشاورزی را مدیریت کرده بود و همچنین بانک «کارآفرین» و «اقتصادنوین» هم با ایدههای او تاسیس و اداره شده بودند.
رسولاف شاخصترین چهره بانکی ایران به شمار میآید. او هم برای ادامه کار خود به سرعت به سراغ «بهاءالدینهاشمی» مدیرعامل سابق بانک صادرات رفت. هاشمی در دسته مدیران برجسته اجرایی بانکی کشور بود که در دهه ۵۰ فعالیتهای مالی را آموخته بود. هاشمی در بانک صادرات تمامی مراحل مدیریتی را طی کرده بود. از مسوول واحد ارزی گرفته تا مدیرعامل بانک صادرات همگی سابقههای او به حساب میآمدند. هاشمی طی سالهای بسیارمدیریت خود کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی را هم برمدرک کارشناسی مدیریت افزود.
رسولاف وهاشمی در کنار هم پایههای بانک «تات» را گذاشتند. نام بانک را علی انصاری انتخاب کرده بود. او خود از قوم «تات» بود و چنین نامی را برای بانک هم مناسب میدید. اماهاشمی و رسولاف بهاندازه کافی تجربه مدیریتاندوخته بودند که بدانند نامی قومی دردسرهایی سیاسی به همراه دارد. از همین روی آنان برای «تات» قبایی دیگر هم ساختند: «تجربه، اعتماد، توسعه» شعار بانک تات، پس از نامگذاری بانک تولید شد. اینگونه تات نامش به عنوان اولین بانک ایرانی به ثبت رسید که برگرفته از منطقهای جغرافیایی بود.
دو مدیربانکی کشور تجربه سیاسی هم کم نداشتند. این دو، روز هشتم از هشتمین ماه سال ۸۸ را برای تاسیس بانک انتخاب کردند تا در جوار بارگاه امام هشتم در مشهد، بانک تات به عنوان هشتمین بانک خصوصی کشوراعلام حضور رسمی کند. علی انصاری، هاشمی و رسولاف اینگونه بانکی تازه تاسیس کردند. در ماههای نخست سال جاری و پس از انتشار اخباری در رابطه با وابستگی جریان انحرافی به بانک تات ناگهان هاشمی از مدیر عاملی بانک تات کنار گذاشته شد و فرمان مدیریت این بانک بخش خوصی به دست رسول اف اصلاح طلب افتاد. مدیران این بانک چندان علاقهای به بیان شیوه فعالیتهای بانک ندارد ولی روایتها نشان میدهد که تات همچنان در فعالیتهای ساختمانی فعال است. در ماههای گذشته برخی اخبار از رسانههای مختلف در رابطه با وابستگی این بانک با جریان انحرافی انتشار پیدا کرده است.
آتشی بر خرمن تایتانها
حالا شروع آتشسوزی از طبقه برترينهای بازار مبل شماره يك يافتآباد كه متعلق به علی انصاری است، شروع حرف و حدیثهای بسیار است. آیا او مورد غضب قرار گرفته است؟ او که زمانی خود را فردی خوشروزی معرفی میکرد احتمالا نه ماجراهای انحلال و ادغام بانک تات و نه ماجراهای آتش سوزی روز پنجشنبه خللی بر برنامههای او وارد نکند. اما مردم دوست دارند بدانند پشت پرده چه بوده است. آیا واقعا دو تا سیم لخت به هم خوردند و جرقه آنها آتشی بر خرمن مبلفروشان یافت آباد زد؟ مدتی است نام بانک تات و گردشگری در کنار هم مطرح میشود و هر روز هم شاهد برنامههای مختلف برای این دو بانک هستیم. آیا این ماجراها ربطی به آتشسوزی پنجشنبه دارد؟
فعلا که سازمان آتشنشانی تهران و اتحادیه دکوراسیون و مبلمان در پی وقوع حریق گسترده در بازار مبل تهران انگشت اتهام را به سوی یکدیگر گرفتند. مسوولان آتشنشانی اعلام کردند بارها نسبت به ناایمن بودن این بازار هشدار داده بودند و از سوی دیگر متولیان اتحادیه با رد این ادعا مجهز نبودن سازمان آتشنشانی به تجهیزات روزآمد و کافی را دلیل کندی روند اطفای حریق دانستند.
بازار مبل یافتآباد در محله امامزاده حسن و در جاده ساوه و خیابان معلم واقع شده است. میگویند این بازار بزرگترین بازار مبل تهران است. این روزها هم مدام گفته میشود که علی انصاری، مالکیت عمده بازار مبل را در اختیار دارد. اما امامزاده حسن علاوه بر این بازارهای کوچکتری هم دارد. لباسفروشانی که با قیمتهای مناسب بعد از هدفمندی لباس میفروشند. حال باید دید تا چند روز دیگر مردمی که برای خریدن لباسهای ارزانقیمت راهی امامزاده حسن میشوند و حتی جرئت وارد شدن به کاخهای فروش مبل را ندارند شاهد ساختمان سوخته کنار جاده ساوه خواهند بود؟
بالاخره پشت پرده بانکهای ایرانی چه خبر است؟
هنوز هم مردم پرسشهای فراوانی دارند. هنوز هم بازارهای مالی ایران شفافیت را اصل نمیدانند و هنوز هم چراغ خاموش حرکت کردن رویه مردم سرد و گرم دیده روزگار است. هنوز هم نهادهای مختلف دولتی و خصوصی در پشت پرده بانکهای ایرانی هستند و هنوز هم مردم از خودشان میپرسند که آیا ما به این تعداد بانک نیاز داریم؟ چرا بانکداری در ایران این چنین شغل جذابی است؟ به راستی چرا؟