پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
چرا سازمانهای نوآور شکست نمیخورند؟
رقابتیشدن بازارها در دهههای اخیر باعث شده است سازمانها به دنبال نوآوری و خلاقیت به صورت مستمر در کسبوکار خود باشند. عدم سازگاری با بازار به شدت متغیر امروزی نتیجه بسیار خطرناکی برای سازمانها خواهد داشت و عکسالعمل دیرهنگام نیز گاهی راه به جایی نخواهد برد. نوآوری مستمر به عنوان راهکاری برای جلوگیری از شکست اجتنابناپذیر است.
از طرفی ایجاد سازمانی نوآور بزرگترین چالش مدیران ارشد در مواجهه با نیازمندیهای محیطی است. یکی از مرسومترین و اولین شیوههایی که به صورت رسمی در ساختار سازمانی سازمانها پیشبینی شد ایجاد واحد تحقیق و توسعه و مطالعه بازار بود. اگرچه این راهکار در گذشته به عنوان یک روش کارآمد عمل میکرد، اما با ظهور فناوریهای پیشرفته ماهیت کسبوکارها بازار و مشتریان تغییر کرده است و دیگر راهکار تأکید صرف بر تحقیق و توسعه جوابگوی تغییرات ایجادشده نیست.
این واقعیت که کل زنجیره ارزش خدمات و محصولات ارتباط بسیار تنگاتنگی به هم دارند و تغییر در یکی از عناصر اثرات بسیار قابل توجهی بر سایر عناصر میگذارد کاملاً روشن است و ما را بر آن میدارد که برای برنامهریزی فعالیتهای توسعهای توجه کامل بر همه ابعاد زنجیره ارزش داشته باشیم. در این راستا مفهوم نوآوری باز توسط چسبرو (۲۰۰۳) برای نخستین بار ارائه شد. در تعریف نوآوری باز چسبرو و کروسو بیان کردهاند که نوآوری باز عبارت است از: «استفاده هدفمند از جریانهای ورودی و خروجی دانش، به ترتیب برای تسریع در نوآروی داخلی و توسعه بازار برای بهرهبرداری بیرونی از نوآوری.»
(Chesbrough, Crowther & 2006) چند سال بعد، با توجه به بحثهای گسترده درباره مفهوم نوآوری باز، چسبرو و بوگرز در تعریف خود جنبههای دیگری را مورد توجه قرار دادند و بیان کردند: «نوآوری باز یک فرایند نوآوری توزیعیافته بر پایه مدیریت هدفمند جریانهای دانش از مرزهای شرکت، از ساز و کارهای مالی و غیرمالی و همسو با مدل کسبوکار شرکت است.» (Bogers & Chesbrough 2014)
نوآوری باز
در مجموع دو نوع نوآوری باز وجود دارد، نوع اول به فعالیت مشارکتی اطلاق میشود که در راستای تحقق هدفی مشترک صورت گرفته و حالت خودانگیزشی و ناخودآگاه دارد. نوع دوم استراتژی سازمان برای توسعه مرزهای نوآورش است و اغلب تحت عنوان فعالیتهای تحقیق و توسعه در درون سازمان محقق میشود.
به عنوان نمونه از نوآوریهایی که ناشی از مشارکت داوطلبانه افراد بوده است میتوان به مرجعی همچون ویکیپدیا اشاره کرد که توانست جایگاهی را که به مدت دو قرن در اختیار دائرهالمعارف بریتانیکا بود به چالش بکشد. دائرهالمعارف بریتانیکا چهار هزار متخصص را به خدمت گرفت و توانست در پروژهای پرهزینه ۳۲ جلد کتاب را که شامل ۶۵ هزار موضوع (مقاله) به زبان انگلیسی بود به چاپ برساند. بهترین خلاصه از مجموع دانش بشری در این کتب یافت میشد. با این وجود، با گذشت ۱۰ سال، سایت ویکیپدیا تبدیل به ششمین سایت پربازدید در اینترنت شد.
مشارکت افراد داوطلب از اقصی نقاط جهان موجب به وجود آمدن مرجع متنبازی شد که در آن بالغ بر سه و نیم میلیون موضوع به زبان انگلیسی موجود بود و به ۲۷۹ زبان مختلف خدمترسانی میکرد. همچنین ۳۶ سایت مختلف با ویکیپدیا همکاری داشتند که در هر کدام بیش از ۱۰۰ هزار موضوع یافت میشد.
بررسی نظرات جیمی ولز (مؤسس ویکیپدیا) میتواند در توجیه انگیزه افراد برای مشارکت در این امر حائز اهمیت باشد. ویکیپدیا یک سایت جهانی است که به گردآوری و توزیع اطلاعات میپردازد. مقالاتی که در این سایت نوشته میشود از نقطه نظر یک فرد بیطرف نوشته شده و انتظار میرود صحیح باشد. هرچند کامل نیست، داوطلبان میتوانند با پایبندی به اصول اخلاقی و همچنین اجتناب از تعصبات شخصی، اصلاحاتی را در اطلاعات ثبتشده اعمال کنند
(Lakhani and McAffee 2007).
بهرغم دسترسی آسان و گسترده به این منبع بسیاری افراد نسبت به این تلاش بیاعتنا هستند؛ به عنوان نمونه دبیرستانی را در نظر بگیرید که ذکر منبع از ویکیپدیا را برای دانشآموزان منع میکند. به اعتقاد چنین افرادی، طرز فکر افرادی که تخصصی در موضوعی خاص ندارند اهمیتی برای موضوع تحقیقاتی ندارد.
در سال ۲۰۰۵، با گذشت کمتر از پنج سال از آغاز به کار آنلاین ویکیپدیا، پژوهشی که نتایج آن در مجله نیچر به چاپ رسید نشان داد در صورتی که از متخصصان در رابطه با مقالات موجود در باب موضوعی خاص پرسش شود، آنها قادر به تشخیص نبوده و کیفیت مقالات موجود در ویکیپدیا و دائرهالمعارف بریتانیکا را یکسان ارزیابی خواهند کرد (Gilles, 2005). بحثهای زیادی در رابطه با کیفیت موضوعات موجود در ویکیپدیا صورت گرفت. در این زمان ویکیپدیا با افزایش تعداد کارکنان و همچنین تلاش افراد داوطلب به سرعت رشد کرد.
ویکیپدیا نمونهای از مواردی است که اریک ون هیپل (۲۰۰۶، Eric von Hipple) آن را مردمسالاری در حوزه نوآوری مینامد. وی در فصل هشتم کتابش بیان میدارد که امروزه سازمانها، مؤسسات و مدیرانی که زمانی ابزارهای مهم نوآوری به شمار میرفتند منسوخ شدهاند. در پژوهش میدانی که ون هیپل و همکارانش انجام دادند این ادعا مورد تأیید قرار گرفت، آنها دریافتند که سرمایهگذاریهایی که توسط افراد در رابطه با توسعه و اصلاح محصولات صورت میپذیرد بیش از دو برابر سرمایهگذاریهای شرکتها در تحقیق و توسعه است (von Hippel, de Jong and Flowers,2010) مدیریت این انرژی خلاقانه از مهمترین اهداف نوآوری باز است. در این بین سازمانها نیز به دنبال انتخاب منطقی جدید به بازیگرانی فعال در عرصه نوآوری باز تبدیل میشوند. خردهفروشان نسبتاً کوچک مانند تردلس، میوجی و کیورکی، طراحی، انتخاب و نامگذاری محصولات خود را به مشتریانشان سپردهاند.
نوآوری، شرکت را به جلب مشارکت افراد بیرون از شرکت ترغیب میکند (Huston and Sakkab,2006) این استراتژی نقش انکارناپذیری در افزایش مجدد رشد فروش شرکت داشت و حتی بحران اقتصادی اخیر نیز تأثیر منفی بر فروش آن نداشت.
در نهایت افزایش دسترسی به نیروی کار بینالمللی موجب افزایش جذابیت نوآوری باز شد. بسیاری از صاحبنظران معتقدند در کشورها و مناطق مختلف میتوان نیروی ماهر و آموزشدیده و در عین حال ارزانقیمت یافت. اولین محققی که بر تأثیر نیروی کار روی نوآوری تأکید ویژه داشت بیلجی، مؤسس شرکت سان مایکروسیستم، بود. او در این خصوص میگوید:
«صرف نظر از اینکه چه کسی هستید، اکثر افراد باهوش برای فرد دیگری کار میکنند. این امر قابل تعمیم است. بدین معنی که هر چقدر هم فرد، گروه یا سازمان از دانش بالایی برخوردار باشد، افراد بیشماری در دنیا وجود دارند که میتوانند با استفاده از دانش و مهارتهای خود به خلق ایدههای نوآورانه کمک کنند.»
توماس لاکنر از دیدگاه یک شرکت بزرگ چندملیتی به تشریح چشمانداز نوآوری باز میپردازد. وی تأکید میکند که تمامی پروژههای نوآورانه میبایست به خلق محصولات و خدمات سودآور منجر شوند. این نقطه نظر در سالهای اخیر از سوی بسیاری از کارآفرینان اجتماعی نیز مورد تأیید قرار گرفته است. لاکنر به افزایش بودجه اختصاصیافته برای انجام نوآوریهای بیرونی توسط شرکتهای بزرگ سراسر جهان اشاره میکند و در ادامه نمونههای بارز اقدامات نوآوری باز در واحدهای مختلف شرکت خود را تبیین میسازد. در پروژههای نوآوری با زیمنس اغلب افرادی از داخل شرکتها مشارکت داشتند. پروژههای دیگر با مشارکت گروههای هدف بیرونی و در برخی موارد نیز فراخوانهای عمومی برای جلب مشارکت افراد خارج از شرکت (اغلب از طریق اینترنت)، صورت پذیرفت. پروژههای نوآوری باز از لحاظ بهکارگیری افراد داخلی یا خارجی و همچنین فرایند توسعه محصول یا خدمت با یکدیگر تفاوت دارند. از این رو رهبران وظایف مختلفی را بر عهده دارند که تعریف دانش مورد نیاز و انتخاب افراد مطلع (دارای دانش) با توجه به ساختارهای سازمانی پیچیده از این جمله است.
نکته جالب توجه این است که رهبران سازمانهای موفق از پس این چالش برمیآیند. ایوز دز پژوهش صورتگرفته توسط میکو کزونن (عضو موسسه نوآوری فنلاند و مدیریت سیاستگذاری شرکت نوکیا) را مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش روی شش شرکتی که در حوزه نوآوری ید طولایی دارند صورت گرفته و در این میان نوکیا به عنوان یکی از پیشگامان نوآوری باز که تلاش میکند جایگاه خود را در صنعت حفظ کند مورد مطالعه قرار گرفته است. نتیجه اصلیای که از این پژوهش به دست میآید نشان میدهد اقداماتی که به منظور حفظ رشد و عملکرد بالای شرکتهای برتر حوزه فناوری اطلاعات صورت میگیرد به مرور زمان موجب شکلگیری چارچوبی میشود. حفظ رشد و عملکرد بالای این شرکتها مستلزم تمرکززدایی از فرایندهای راهبردی، مشارکت داخلی و گشودن درهای شرکت به روی پیشنهادهای خارجی است.
دز رهبران سازمان را به عنوان مشارکتکنندگان زیرک این فرایند در نظر میگیرد. احیا چابکی فرایندی است که از یک سو به دلیل دسترسی به منابع اطلاعاتی متنوع افزایش تنش درونی را در بر دارد و از سوی دیگر باید موضوعات مربوط به راهبرد، رهبری و منابع را مد نظر قرار دهد. تعهد شدید فرد است که انرژی این وظیفه چالشبرانگیز را تأمین میسازد، امری که عمدتاً در حیات سازمانی مغفول واقع میشود.
شرکتهایی که تاکنون نتوانستهاند به موفقیتی دست یابند نیز میتوانند از مزایای نوآوری باز بهرهمند شوند، زمانی که شرکت بریتیش تلکام در آلمان فعالیت میکرد رادلف گروگر مسئولیت معرفی سریع یکی از خدمات جدید تلفن همراه به نام O2در بازار آلمان را بر عهده داشت. وی همچنین بر تغییر علامت تجاری و مکانیابی مجدد خدمات تأکید میکند. در سازمان تمامی افراد باهوش در قبال اعمال تغییرات مسئولیت دارند. به اعتقاد گروگر، رهبران سازمان باید پیشقراول تغییر باشند و افراد را به بهکارگیری انرژی عاطفیشان تشویق کنند. با وجود این، مشکلترین وظیفه رهبری مدیریت همزمان موضوعات مختلف است. در این راستا مجموعهای از فعالیتها که با یکدیگر ارتباط متقابل دارند میبایست به صورت زنجیروار محقق شود. زمانی که سازمانها درهای خود را به ورودیهای جدید میگشایند چالشهای رهبری سازمان نیز افزایش مییابد.
روندهای نوآوری باز
نوآوری باز موجب عدم تمرکز نوآوری میشود و به صورت بالقوه یادگیری را نیز ارتقا میدهد. این امر به معنی کاهش اهمیت آموزش-های رسمی خواهد بود؛ زیرا بسیاری از افراد درمییابند که یادگیری از طریق مشاهده سایر افراد و تعامل با آنها سادهتر از روشهای تئوریک و آموختن تکنیکهای نظاممند است.
آنه- کاترین نیر و نزار عبدالکافی به امکان استفاده از نوآوری باز برای اهداف آموزشی میپردازند. مطالعات موردی آنها نشان میدهد گروههای بزرگی از دانشجویان میتوانند از طریق تعامل با یکدیگر و سایر افراد (بیرونی) راهحلهایی را برای مشکلات واقعی بیابند. در ادامه این دو محقق نتایج خود را تعمیم دادند و مفهوم وسیعتری با عنوان مدارس باز را معرفی کردند که در آن دانشجویان به بازیگرانی فعال تبدیل و با یک موسسه آموزشی ادغام میشوند. این امر نشان میدهد چگونه رهبران (شامل اساتید یا سیاستگذاران) میتوانند منابع جدید خلاقیت را در درون سازمانشان شناسایی کنند.
فولر، هاتر و هاتز، به تشریح منطق بستر نرمافزاری «افکار عظیم» پرداختند. برخلاف سایر بسترهای نرمافزاری متشابه، بستر نرمافزاری افکار عظیم بر امکان خلق و ارزیابی تعداد زیادی ایده به سایر افراد نیز امکان تکمیل یا یادآوری جزئیات مغفولمانده را میدهد. این مرجع هدف خود را از یک سو ارتقای نوآوریهای مربوط به محیط کار و زندگی واقعی و از سوی دیگر ارتقای تعاملات مجازی و آنلاین قرار داده است. رهبرانی که هدایت چنین پروژههایی را بر عهده میگیرند باید نسبت به ویژگیهای شخصیتی مشارکتکنندگان و مسائل داخلی سازمان متبوعشان اشراف داشته باشند.
میشل سنگ پارادایم تولید باز را بر اساس اصول اساسی نوآوری باز تشریح میکند. شرکتهای زیرک به منظور واکنش سریع به نیازهای خاص مشتریان واحدهایی را بدین منظور در نظر گرفتهاند. ویژگیهای خاص محصول اغلب بر اساس پیشنهادهایی که از بازار دریافت میشود شکل میگیرد. هرچند این امر با حقوق مالکیت معنوی تناقضاتی ایجاد میکند، سنگ اعتقاد دارد که میتوان از این نوع راهزنی سرعت و وفقپذیری را ارتقا داد. افرادی که بر بهکارگیری اصول تولید باز تأکید میکنند اعتقاد دارند اموری باید به صورت گروهی انجام شود.
شرکتها میتوانند (و باید) ایدهها و رویکردهای ورود به بازار را به صورت داخلی و خارجی مورد بهرهبرداری قرار دهند. پنج سال پس از او استفان لیندگارد، مؤلف، مشاور شرکتها و وبلاگنویس نوآوری باز، بیان میدارد:
نوآوری باز باید به عنوان فرایندی دوطرفه در نظر گرفته شود که در آن از یک سو شرکتها با استفاده از یک فرایند واردشونده ایدهها، فناوریها یا سایر منابع مورد نیاز به منظور توسعه کسبوکارهای خود را به درون شرکت وارد میکنند و از سوی دیگر با استفاده از فرایندی خارجشونده، ایدهها، فناوریها و سایر منابع خود را به فروش میرسانند یا امتیاز آنها را واگذار میکنند. این امر در تمامی مراحل فرایند نوآوری روی میدهد.
(Stefan Lindegaard,2009)
در مجموع این ویژگیها موجب به وجود آمدن طرز فکر جدیدی در رابطه با کشف و توسعه ایدههای جدید میشوند که میتوانند توسط افراد مختلف با درجه باز بودن متفاوت و در چندین سطح به کار گرفته شوند. این طرز فکر نقطه آغازی برای گذار از نوآوری بسته که در آزمایشگاههای تحقیق و توسعه و دانشگاهها صورت میگیرد به نوآوری باز خواهد بود. نوآوری بسته توسط متخصصانی انجام میپذیرد که به استخدام شرکت درمیآیند (به عنوان مثال دانشمندان آزمایشگاههای بل، مرک و بسیاری از سازمانهای دیگر). هرچند امروزه بسیاری از شرکتها حوزه دید خود را وسیعتر کردهاند، منطق این نوع نوآوری بسته همچنان تأثیر قابل ملاحظهای بر اقدامات افراد، سرمایهگذاریهای شرکتها و تقریباً تمامی سیستمهای قانونی دارد.
به چه دلیل امروزه نیاز به نوآوری باز احساس میشود؟
افزایش جذابیت نوآوری باز ناشی از تغییرات رخداده در ساختار اجتماعی و بازارهاست. در این خصوص میتوان به سه روند اشاره کرد که موجب میشوند نوآوری باز به عنوان گزینهای استراتژیک در نظر گرفته شود.
اول افزایش تعامل میان افراد و گروهها در سراسر دنیا افزایش تقاضا برای محصولات، خدمات و تجربیات را در بر داشته است. این امر خوشبختانه دومین موج تغییرات رخداده در حوزه توسعه- فناوری، به نوآوران امکان برقراری ارتباطات سریع در زمان و فضا را فراهم آورده و موجب سهولت در مشارکت افراد شده است. پیشرفتهای صورتگرفته در روشهای تولید و توزیع محصولات و خدمات منجر به افزایش همکاری افراد شده است. قابلیت تولید نمونههای آزمایشی و اولیه ارزانقیمت (که تا سالهای اخیر مستلزم صرف هزینه بالایی بود) نیز در ارتقای مشارکت افراد نقش بسزایی داشته است. امروزه در مقایسه با سالهای قبل افراد و گروههای کوچک، در مکانهای مختلف و با سطح دسترسی متفاوت به منابع، به فرصتهای بیشتری برای نوآوری و اختراع دسترسی دارند.
سومین عاملی که در رشد نوآوری باز مؤثر بوده نیاز سازمانها به ایدههای جدید و متنوع به منظور مقابله با افزایش رقابت در سطح جهان و کاهش هزینههای ناشی از آن است. این فشار بر تمامی شرکتها، اعم از بزرگ و کوچک یا دولتی و خصوصی، وارد میآید. تقریباً رهبران تمامی سازمانها به این نکته پی بردهاند که منابع فکری لازم را به منظور برآورده کردن تقاضا و فرصتهای بازار در اختیار ندارند. این امر موجب افزایش جذابیت فرایند نوآوری باز شده است.
مشکلات بالقوه نوآوری باز
همواره تمامی تلاشهای جدید با دشواریهایی همراه هستند که اصطلاحات مربوط به نوآوری و اختراع نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در این بین برخی شرکتها در عملیاتی ساختن نوآوری باز با شکستهایی مواجه شدهاند که به عنوان نمونه بارز میتوان به شکست شرکت بریتیش پترولیوم در پردازش پیشنهادهای وارده در خصوص مهار نشت نفتی یا تصمیم شرکت لگو به توقف برگزاری بازیهای دانشگاهی (پس از سرمایهگذاری بیش از ۵۰ میلیون دلار) اشاره کرد.
شرکتهای دیگری نیز در این امر با شکست مواجه شدهاند. یکی از مشکلاتی که در تمامی پروژههای نوآوری باز عمومیت دارد دریافت تعداد زیادی پیشنهاد است. بسیاری از شرکتهایی که به دید مثبتی به نوآوری باز مینگرند، در عمل با انبوهی از پیشنهادها و ایدههای غیرعملی، غیرمرتبط و غیرقابل پردازش روبهرو میشوند. افراد و شرکتهایی که نوآوری باز را در دستور کار خود قرار میدهند میبایست از یک سو تمرکز خود را بر برخی از پیشنهادها معطوف کنند و به ناچار برخی از پیشنهادها را نادیده بگیرند و از سوی دیگر مانع کاهش انگیزه و حتی عصبانیت این دسته از مشارکتکنندگان شوند.
از این رو مشکلی که در اینباره وجود دارد عبارت است از تعریف زیرکانه مشکلات و پاسخها با توجه به رویکرد و چشمانداز در نظر گرفته شده؛ به عنوان نمونه، از جمله ویژگیهای جذاب ویکیپدیا مدیریت تعاریف مختلف ارائهشده از واقعیتهاست. پروژههای نوآوری باز عموماً از افراد بیرونی (شامل ارائهدهندگان پیشنهاد) به منظور ارزیابی پیشنهادها استفاده میکنند، حتی در صورتی که این افراد اطلاعات اندکی در رابطه با منابع سازمانی و تعهدات استراتژیک سازمان داشته باشند. این نوع تصمیمگیری با این رویکرد قرابت نزدیکی دارد که گروهی افراد از خرد بالایی برخوردارند (Howe,2009)، اما این امر خالی از مشکل نیست؛ به عنوان مثال در صورتی که گروهی از افراد برای مدتی با یکدیگر تعامل داشته باشند، پیشنهادهای آنها بیشتر همگن و از نوآوری پایینترین برخوردار میشود. با اینکه افراد زیادی در ویکیپدیا مشارکت دارند به نظر میرسد این سایت توانسته باشد بر این مشکل غلبه کند. با این وجود مشکل دیگری پیش روی این سایت بوده است: «تفاوتهای ارزشی ارزیابی و انضمام برخی از ورودیها را غیرممکن میسازد.»
علاوه بر این نمیتوان تمامی نوآوریها را از طریق برونسپاری (به صورت نوآوری باز) محقق ساخت. تعریف چارچوب مساله اغلب از مهمترین پیشنیازهای موفقیت بوده و موجب تعیین محدوده برای دانش میشود. توماس لاکنر بیان میدارد که شرکتهایی همچون زیمنس ماهها زمان برای طرح سوالاتی صرف میکنند که میبایست از مشارکتکنندگان بیرونی پرسیده شود. مشکلات این امر فلسفه وجودی شرکتهایی همچون اینوسنتیو، یت تو داتکام و ناین سیگما را توجیه میکند. هرچند بهرهگیری از این واسطهها مفید باشد، موجب بالا رفتن وجوه صرفشده برای نوآوری میشود. در تمام فرایند نوآوری میتوان مشکلاتی اینچنینی یافت؛ به عنوان مثال برخی اوقات پیشنهاد جدید موجب انحراف سازمان از تمرکز بر فعالیتهای کلیدیاش میشود. این امر میتواند منجر به از دست رفتن مزیت رقابتی سازمان شود. با این حال مشکلات دیگری نیز وجود دارد. برخی از سازمانها، از جمله تعداد زیادی از کسب وکارهای تازهتاسیس، همکاریهای گستردهای با افراد بیرونی انجام میدهند. این امر منجر شده تا آنها بدون به دست آوردن بازدهی کافی، حقوق مالکیت معنوی خود را از دست بدهند. همچنین رقبای شرکت نیز میتوانند در صورت آگاه شدن از مشکلات اشارهشده در سیاستهای عمومی به نقاط ضعف شرکت پی ببرند، فرصتهای بازار را مورد شناسایی قرار دهند و به دانش مورد نیاز خود دسترسی یابند.
برخی شرکتها حوزه فعالیتهای خود را در این زمینه گستردهتر کردهاند. از بارزترین نمونه این شرکتهای موفق میتوان به پروکتر اند گمبل اشاره کرد. این شرکت با بهرهگیری از تجربیات بیش از هزار نفر از مشتریانش توانست به مدت یک دهه فروش خود را از طریق نوآوری باز افزایش دهد. در انتهای سال ۲۰۱۱ شرکتهای بزرگی همچون اپل، ایبی، کلورکس، سیسکو، اریسکون، گلاکسو اسمت کلین، جنرال میلز، اچپی، جانسن اند نستله، فیلیپس، رویال داچ شل، سپ، ورپول، زراکس و… به نوآوری باز روی آوردند. در این خصوص میتوان به سایت جی- وین شرکت جنرال میلز اشاره کرد که از ساختار مناسبی بدین منظور برخوردار است. در صفحه اصلی این سایت با این عبارت روبهرو میشوید:
«در جنرال میلز اعتقاد داریم که فرصت عظیمی پیش روی ما قرار گرفته تا از طریق برقراری ارتباط با نوآورانی در کلاس جهانی نوآوریهای خود را ارتقا دهیم و سرعت بخشیم. به منظور تسهیل این اقدام شبکه نوآوری جهانی جنرال میلز (G-WIN) را به وجود آوردهایم و در آن فعالانه در جستوجوی افرادی هستیم که میتوانند به ما در نوآوری در حوزههای زیر کمک کنند:
- محصولات: محصولات جدیدی که در چارچوب برند شرکت مشکلی از مشتری را برطرف میکنند.
- بستهبندی: فناوریهای بستهبندی یا دستهبندیهای جدید و مشتریپسند
- فرایندها: بهبودهایی در کیفیت، کارایی و سودآوری
- اجزا: اجزای جدید به منظور بهبود طعم، ظاهر، کیفیت یا بهداشت محصولات
- فناوریها: بهکارگیری فناوریهایی در حوزه مواد غذایی
- دیجیتال: فناوریهای بازاریابی دیجیتالی در حال ظهور.
نمونههای خاص در رابطه با پروژههای صورتگرفته در هر حوزه با داستانهایی در رابطه با مشارکت مشتریان، تامینکنندگان، محققان دانشگاهی، مصرفکنندگان، کارکنان و کارآفرینان همراه میشود.
تعاریف نوآوری باز
به منظور بیان تعریف رسمی از نوآوری باز بهتر است میان اختراع و نوآوری تمایز قائل شویم. در قانون حق اختراع و همچنین در گفتمان عمومی اختراع به خلق شیئی جدید یا آنچه پیشتر وجود نداشته اطلاق میشود. واژه نوآوری را نیز میتوان بدین منظور به کار برد با این تفاوت که نوآوری به اختراع چیزی اطلاق میشود که مردم حاضرند برای آن پول بپردازند؛ به عبارت دیگر، نوآوری آوردن چیزی جدید به بازار است. تعداد کمی از شرکتها به اختراع و تعداد زیادی به ارتقای توانایی نوآوری خود میپردازند. از نقطه نظر تاریخی با رشد اندازه و پیچیدگی شرکتها فناوریها نیز پیچیدهتر میشوند و به همین ترتیب بخشهای تحقیق و توسعه در شرکتها نیز رشد میکنند. به مدت چندین قرن پنهانکاری و کنترل از مهمترین الزامات موفقیت در نوآوری به شمار میآمد.
هرچند مثالهای زیادی میتوان درباره شرکتهایی مطرح کرد که نیاز برای نوآوری باز را مورد تأکید قرار دادهاند، در حال حاضر نوآوری باز عمدتاً با تمرکز بر توسعه بسته و داخلی صورت میپذیرد. هنری چسبرو (Henry Chesbrough,2006) اعتقاد دارد به طور خلاصه اختراع و نوآوری جزو امور متهورانه و پرخطر به حساب میآیند. تعریف و عملیاتی ساختن فرایندهای جدید بستر ظهور خطرات جدید را نیز فراهم میسازد. با این وجود این نکته را نیز مد نظر قرار داد که یادگیری بخشی از شکست بوده و حتی شکستهای پرهزینه نیز میتوانند پیامدهای مثبتی به همراه داشته باشند. اساساً موفقیت نوآوری باز در گرو بلوغ فرایندها، افکار (Habicht Moslein, and Reichwald, 2012) و پذیرش پیامدهای شکست و پیروزی است.
هدف نهایی نوآوری باز
شکست برخی از پروژههای نوآوری باز میتواند ناشی از فقدان تجربه لازم باشد که این امر با گذشت زمان کاهش مییابد. قابلیت و اشتیاق به رشد نوآوری به برقراری توازن میان مشکلات ناشی از اعمال کنترل بر فرایندها و پیامدهای نوآوری کمک میکند. سازمانها نیاز به انرژی دارند (Bruch and Ghoshal, 2003). در این رابطه بهکارگیری نوآوری باز میتواند کارگشا باشد، مخصوصاً به دلیل فناوریای که موجب تسهیل برقراری ارتباطات شبکهای و سریع میشود. نوآوری باز میتواند رفتارهای ارزشآفرین دیگری را نیز شامل شود.
از این رو میتوان دریافت که اغلب پیامدهای پروژههای نوآوری باز فراتر از نوآوری توسط یک فرد خاص است. یکی از پژوهشهایی که توسط اینوسنتیو صورت گرفته نشان میدهد موفقترین گروه از افراد ارائهدهنده پیشنهاد گروههایی بودهاند که قبل از ارائه پیشنهاد به بحث در مورد راهحلها پرداختهاند (Hagel and Brown,2009) نتیجه این تحقیق و تجربیات مشابه نشان میدهد تعامل میان افرادی که بر حل یک مساله تمرکز میکنند پیشنهادهای نوآور را افزایش میدهد. خوشبختانه فناوریهای جدید موجب تسهیل مشارکت افراد در این فرایند شده است.
اریک فان هیپل در زمره صاحبنظرانی است که اعتقاد دارند دولتها میتوانند با تغییر قوانین مالکیت معنوی با توجه به تغییر محیط و فرایندها نوآوری را تسریع کنند؛ تغییرات قابل ملاحظهای در حال وقوع هستند. در ایالات متحده قانون اختراعات آمریکا اولین تغییر قابل ملاحظه در رابطه با قوانین حقوق اختراع در ۶۰ سال اخیر به شمار میآید که در سپتامبر سال ۲۰۱۱ تصویب شد. از جمله مهمترین اهداف این قانون تسهیل بهکارگیری حقوق اختراع و افزایش ضریب امنیتی آنها بوده است. هرچند مباحث بسیاری در رابطه با نتایج این قانون در گرفته است، تلاشهایی به منظور ایجاد رویه بینالمللی مشترک در جریان است.
با این وجود جریان یادگیری و تکامل ادامه دارد. طرفداران این نظریه اعتقاد دارند که عوامل تاثیرگذار بر نوآوری قدرتمند خواهند شد. از این رو نمیتوان انتظار داشت که روشهای کاری سنتی به موفقیت منجر شوند، نوآوری باز از جمله مواردی است که باید ضرورت آن در افکار رهبران نهادینه شود. رهبران میبایست نوع دانش و ورودیهای مفیدی را که از طریق نوآوری باز به دست میآید مشخص کنند. همچنین میبایست ارزیابی کنند که آیا سازمان از ظرفیت لازم به منظور شناسایی و دریافت پیشنهادهای خارجی برخوردار است یا نه. جن بسنت و بتینا فان استم به این نکته اشاره میکنند که بسیاری از سازمانها تمایل دارند تواناییهای بیشتری در این حوزههای مهم به دست آورند و قابلیت بقای خود را ارتقا دهند.
منبع: ماهنامه پیوست