پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
دغدغه هایی از جنس هم / میزگردی با حضور مدیران عامل چهار شرکت خصوصی فعال در حوزه فناوریهای بانکی ایران
ماهنامه عصرتراکنش / هماهنگی برای حضور همزمان مدیران عامل چهار شرکت پویا، بهسازان ملت، داتین و توسن با همه مشغلهها و دغدغههایشان در دفتر راه پرداخت هرچند کار سختی بود، اما ممکن شد. شرکتهای خصوصی در حوزه فناوریهای بانکداری در ایران هرچند در فضای بانکداری رقیب یکدیگر محسوب میشوند، اما دغدغهها و چالشهایشان شبیه به یکدیگر است. در این گفتوگو سعی کردیم روی موضوعاتی دست بگذاریم که با همه شرکتها وجه اشتراک داشته باشد و بهنوعی همه آنها با آن در ارتباط هستند. فینتک و استارتآپهای پرسروصدایی که در یکی، دو سال گذشته توانستهاند تا حدودی روندهای جدیدی را در حوزه بانکداری و پرداخت ایجاد کنند، مهمترین این موضوعات بود. حاصل گفتوگوی صورتگرفته را در ادامه مشاهده میکنید.
«بانکها و فینتکها» یا «بانکها در مقابل فینتکها»
در سالهای گذشته کسبوکارهای نرمافزاری بانکی در ایران شروعکننده تغییراتی بودند که امروز نتیجه آن کسبوکارهای نوپایی هستند که از بستری که در سالهای گذشته شکل گرفته، استفاده کردند. با رشد استارتآپهای فینتک بسیاری تصور میکردند، شاید دوره بانکها به پایان رسیده است. بهمرور متوجه شدیم استارتآپهای فینتک راه طولانی در پیش دارند، اما حضور آنها باعث شده، همین امروز هم در بانکها و کسبوکارهای بزرگ تغییراتی رخ دهد.
عصر تراکنش: تحلیل شما از حضور پرسروصدای استارتآپهای فینتک چیست؟
چگینی: این رویکرد که استارتآپهای فینتک و بانکها رقیب یکدیگر هستند را قبول ندارم، چون دامنه و فعالیت قلمرو بانکی بسیار گسترده است؛ از سپردهگذاری و تسهیلات و بیمه و بورس و فعالیتهای ارزی و… همه موارد جزء فعالیتهای یک بانک محسوب میشود که بسیار گسترده است. اگر با این نگاه به استارتآپهای فینتک بنگریم که آمدهاند تا سرعت بیشتری به فعالیتهای بانکی بدهند، خوب است. در حال حاضر برخی از بانکها بهسراغ استارتآپهای فینتکی رفتهاند تا سرعت و تنوع ارائه خدمت را برای مشتریانشان بیشتر کنند، چون بانکها بهخاطر بوروکراسی دستوپاگیر، در ارائه خدمت و سرویس جدید و تصمیمگیری کُند هستند و بر خلاف آنها شرکتهای کوچک و استارتآپها بهسرعت میتوانند تصمیمگیری کنند و نیز کاری کنند که بانکها با ساختار بزرگ خود نمیتوانند از پس آن بهسادگی برآیند. در واقع استارتآپها شبیه قایق موتوری هستند که میتوانند کشتی بزرگ بانکها را به سمتوسوهای مختلف بکشانند. در واقع نقش استارتآپهای فینتک را من بدین شکل تبیین میکنم و معتقدم فینتکها نمیتوانند جایگزین بانکها شوند و حداقل در ایران این موضوع به این زودیها شدنی نیست. البته در جهان «اپلپی» یا «سامسونگپی» توسعه مناسبی داشتند، اما با یک برند و نام بزرگ که پشت آنها قرار دارد، توانستهاند موفق شوند. اما قطعاً فینتکها در بخشهایی از دامنه فعالیتهای بانکها میتوانند به عنوان یک رقیب جدی عمل کنند.
فاطمی: من معتقدم استارتآپها نمیتوانند کار بانکها را انجام دهند، ولی شرکتها و سازمانهایی که بر پایه تکنولوژی کار میکنند، باید بتوانند منعطف باشند. اگر شرکتهای فناوری نتوانند خودشان را با تغییرات بازار تطبیق دهند، قطعاً به مشکل برخواهند خورد. در حال حاضر هم استارتآپها باید آوردهای برای بانکها داشته باشند و بتوانند ساختار کُند بانکها را به حرکت وادارند. ما در حوزه فعالیت خودمان سعی کردیم بستری را فراهم کنیم تا استارتآپها بتوانند فعالیت کنند و ارتباط بین استارتآپها و بانکها را راحت کنیم. متاسفانه با توجه به شرایط کسبوکاری خاص کشورمان، وضعیت استارتآپها بسیار شکننده است و با تصویب یک قانون یا یک فیلترینگ موجودیتشان در معرض خطر قرار میگیرد. استارتآپهای فینتک میتوانند نسبت به تغییرات در بازار واکنش سریع نشان دهند و نیز به بانکها در این مسیر کمک کنند.
مرتضوی: من کلمه مکمل را برای رابطه فینتکها و بانکها به کار میبرم و نمیتوانم از واژه رقیب استفاده کنم. اگر به روند 40 سال گذشته فناوریهای بانکی در دنیا نگاهی بیندازیم، میبینیم که حتی شعبههای یک بانک هم از یکدیگر منفک بودند و ارتباطی با یکدیگر نداشتند. در ایران هم به همین ترتیب. در اوایل انقلاب بانک صادرات خدمت «حساب در گردش» را راه انداخته بود که در آن زمان انقلابی در حوزه بانکداری پدید آورده بود. یعنی شما میتوانستی در یک شعبه بانک صادرات حساب باز کنید و در شعبه دیگر این بانک نیز پول برداشت کنید و این کار از طریق دفترچه انجام میشد. پس از گذشت نزدیک به 40 سال چه تغییرات زیادی را شاهد بودهایم. اینترنت نیازهای جدیدی برای مشتریان پدید آورده و اگر بانکها نتوانند خود را با آن تطبیق دهند، عقب خواهند افتاد. استارتآپهای فینتک بیشتر در حوزه سرویسدهی به مشتری فعالیت میکنند و بهخاطر چابکی و تنوع سرویسها میتوانند خدمترسانی بهتری به مشتریان ارائه دهند. قطعاً استارتآپهای فینتک مکمل بانکها هستند. اکنون اغلب بانکها از کیفیت و سرعت عمل شرکتهایی که با آنها کار میکنند، ناراضی هستند و این نقیصه را میتوانند با روی آوردن به فینتکها برطرف کنند.
دانشگر: استارتآپهای فینتک میخواهند سرویسهایی را که تا پیش از این توسط بانکها ارائه شده است، با یک تجربه مشتری جدید (Customer Experience) ارائه دهند و بسته به اینکه چقدر بستر برای فعالیت آنها در هر کشوری فراهم باشد، میتواند جدیتر قلمداد شود. برای مثال در انگلستان بستری برای فعالیت فینتکها فراهم شده است که شما میتوانید دست به تأسیس بانک دیجیتال بزنید، ولی در کانادا این امکان وجود ندارد. شرایط و نیازهای جامعه نیز بر فعالیت فینتکها مؤثر است. هنگامی که اسنپ راهاندازی شد، چون یک نیاز جامعه را بهخوبی برطرف کرد، بهسرعت مورد پذیرش قرار گرفت. در مورد فینتکها هم همین مساله صدق میکند. باید دید اینها چقدر توانستهاند بر اساس نیاز جامعه شکل بگیرند. اگر بتوانند نیازی را برطرف کنند، میتوانند به موجودیتی جدی تبدیل شوند و در غیر این صورت محکوم به شکست هستند.
الگو کیست؟
بارها گفته شده که فناوری اطلاعات در زمینه بانکداری از بقیه بخشها جلوتر است و رشد خوبی داشته است. مدتی است با رشد کسبوکارهای نوپا و بزرگ شدن آنها که عموماً در زمینه خدمات فعالیت میکنند، کسبوکارهای واقعی نرمافزاری به حاشیه رفتهاند. اکنون بسیاری از جوانها الگوهایشان را کسبوکارهایی مانند اسنپ و دیجیکالا قرار دادهاند که در اصل کسبوکارهای خدماتی هستند، نه شرکتهای نرمافزاری واقعی. در حالی که در بخشهای بانکی، ما شرکتهای نرمافزاری داشتیم که صاحب تکنولوژی بودند.
عصر تراکنش: تحلیل شما چیست؟ چرا کسبوکارهای نرمافزاری واقعی که در سالهای گذشته منشاء اثر بودند، تحت تأثیر تبلیغات فراوان کسبوکارهای نوپا کمتر دیده میشوند؟
چگینی: به نظر من شرکتهایی که در حوزه تکنولوژی کار میکنند یا به عبارت دیگر شرکتهای IT بهمراتب پیشروتر از کسبوکارهایی نظیر دیجیکالا یا اسنپ هستند، اما چیزی که باعث شده این کسبوکارها جذابیت بیشتری داشته باشند، این است که قلمرویی که آنها در حال فعالیت در آن هستند، عمومیتر و اجتماعیتر است و با مردم سروکار دارد. بانکها در چند سال گذشته سعی کردهاند رویکرد خود را در این زمینه عوض کنند و بیشتر به شبکههای اجتماعی و بستر آنلاین روی آوردهاند تا بتوانند با جمعآوری اطلاعات، علاقهمندیها و انتظارات مشتریان را تشخیص دهند و از آن در ارائه خدمات بانکی استفاده کنند.
فاطمی: بینید یک جمله جالبی در کتاب رقص فیلها هست از مدیر عامل IBM که میگوید اگر فیلها برقصند مورچهها باید از میدان خارج شوند. این جمله برای خیلی از استارتآپها جمله سنگینی است و در مقابل مثالهایی میآورند از مورچههایی که توانستهاند شرکتهای بزرگ را از میدان به در کنند. اما اگر به لیست شرکتهای بزرگ فناوری اطلاعات دنیا نگاه کنیم هم فیلها هستند (اوراکل و IBM و …) و هم مورچههایی که البته الان بزرگ شدهاند (فیسبوک و لینکدین و …) به نظر میرسد هر کس که بتواند به تغییرات جوابی درخور بدهد و انعطاف پذیر باشد میماند و هر کس نتواند شکست میخورد. به نظر من ما در آینده هم بانکهای موفقی را خواهیم داشت که استارتآپها را معتاد میکنند و از قدرت آنها استفاده میکنند و هم استارتآپهایی که قسمتی از بازار بانکی را از آن خود میکنند و تغییرات بنیادین در بازار ایجاد میکنند. (مانند اسنپ و دیجی کالا)
مرتضوی: به نظر من قیاسی که صورت گرفت، چندان دقیق نیست. مدل کسبوکاری اسنپ و دیجیکالا با شرکتهایی که در حوزه فناوری کار میکنند، از اساس متفاوت است، لذا از این منظر نمیتوان آنها را مقایسه کرد. اگر بحث جذابیت مطرح باشد، باید گفت با درجه کمتری در سیلیکونولی هم به همین ترتیب است. یعنی برای افراد کار کردن در اوبر جذابیت بیشتری از کار کردن در آیبیام دارد. این روحیه نوگرایی که در بین جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاه قرار دارد، به نظر من کاملاً طبیعی است، اما نکتهای که وجود دارد این است که در دانشگاههای ما دانش منتقل نمیشود و اساتید دانشگاه به دانشجویان القا میکنند که اگر شما سراغ یک تکنولوژی قدیمیتر نظیر «زبان برنامهنویسی کوبول» یا «مینفریم» بروی، این عقبماندگی است؛ در حالی که در دنیا بهرغم توجه به فناوریهای نو همچنان تکنولوژیهای قدیمیتر هم کار میکند و اصولاً دانش به ابزار غلبه دارد.
دانشگر: در بازار همهچیز بر مبنای عرضه و تقاضاست. در سیلیکونولی هم به همین ترتیب است و کسبوکارهای جدید و نوگرا جذابیت بیشتری برای جوانان دارند و حتی از دل همین شرکتها نیز افرادی هستند که بیرون میآیند و استارتآپ خودشان را راهاندازی میکنند. بهعلت سرعت زیاد تغییرات در فضای فناوری و IT حضور جوانان در شرکتهایی که روی فناوریهای جدید کار میکنند نیز بیشتر است. لذا به نظر من هم این سیر طبیعی است و ما بهعنوان شرکتهای فناوری بانکی باید برای این چالش فکر کنیم. برای مثال ما یک سیستم را 12 سال پیش توسعه دادهایم و برای یک جوان که به شرکت ما وارد میشود، کار کردن روی سیستمی که چندین سال پیش طراحی شده، جذابیت چندانی ندارد و از طرفی شرکتها نیز نمیتوانند بهسرعت سیستمهایی را که زحمات زیادی برای طراحی آن کشیده شده است، تغییر دهند و جایگزین کنند. لذا این یک چالش جدی است که به توجه نیاز دارد.
تقابل یا تعامل
اخیراً گزارشی از سوی شرکت دیلویت منتشر شده است که درباره رویکرد بانکها نسبت به کسبوکارهای نوپای فینتک پیشنهاد میکند دو مسیر باید دنبال شود؛ یکی اینکه استارتآپهای فینتک به سمت بانکها بیایند و بهنوعی وابسته به بانکها شوند و دیگر اینکه آنهایی هم که مقاومت میکنند به کمک همین استارتآپها به حاشیه رانده شوند.
عصر تراکنش: جدای از تعارفهای مرسوم، شما چه نگاهی به استارتآپهای فینتکی دارید؟ چقدر آنها را جدی میدانید؟ به نظر شما چقدر تاثیرگذار هستند؟ چقدر سروصدا هستند؟ بهترین رویکرد در برابر جریانهای جدید و نوآورانه چیست؟
چگینی: به نظر من بازار بهاندازهای بزرگ هست که جا برای فعالیت تعداد زیادی از بازیگران باز باشد. با این حال استارتآپها باید بتوانند در این فضا و در برابر برخوردها و محدودیتهایی که از سوی بانکها به آنها تحمیل شود، مقاومت کنند؛ وگرنه نمیتوانند به موفقیتی دست پیدا کنند. البته به نظر من در ایران بانکها هنوز به جایی نرسیدهاند که بهدنبال قلع و قمع فینتکها باشند، اتفاقاً برعکس، یک جوزدگی در بانکها مشاهده میشود که همه آنها میخواهند از استارتآپها حمایت کنند و از این حمایت هم بهدنبال بهرهبرداری تبلیغاتی هستند.
فاطمی: به نظر من هر دو روند را خواهیم داشت. از یک طرف بانکهایی وجود دارند که استارتآپها را به خود وابسته میکنند و آنها را تحت حمایت خود درمیآورند و با کمک آنها میتوانند بازار را در دست بگیرند. از طرف دیگر استارتآپهایی هم هستند که میتوانند معادله بازار را بر هم بزنند.
مرتضوی: اگر بانکها و فینتکها بتوانند با یکدیگر همکاری کرده و ارزش افزودهای را ایجاد کنند، این یک همکاری دوطرفه است و بحثی در آن نیست، اما اگر بخواهد روند مقابله شکل بگیرد، آنطور که در سؤال شما مطرح بود، باید گفت بازار راه خود را پیدا میکند و آنهایی که بتوانند مقاومت کنند، موفق میشوند و آنهایی که نتوانند شکست میخورند. البته منظور من از بازار، بازار آزاد و رقابتی است که در آن رانت و رابطهای وجود نداشته باشد.
دانشگر: بالاخره این رقابتها همیشه وجود دارد. مثلاً شرکت بزرگی مثل گوگل یک بار تصمیم میگیرد که یک شرکت کوچک را بخرد و بار دیگر تصمیم میگیرد شرکت دیگری را از سر راه بردارد. این یک روند طبیعی در حوزه کسبوکارهاست. بالاخره استارتآپهای کوچک باید بتوانند در همین بازار گلیم خود را از آب بیرون بکشند.
صادرات نرمافزار، رؤیا یا واقعیت
تلاشهای زیادی در سالهای گذشته در حوزه صادرات نرمافزار صورت پذیرفته ولی همچنان به لحاظ آمار و ارقام نمیتوان بهای چندانی به آن داد. مشکلات ناشی از تحریمهای بین المللی در چند سال اخیر هم مزید بر علت شده که روند قابل توجهی در این مسیر در کشور شاهد نباشیم.
عصر تراکنش: بحث صادرات نرمافزار چقدر در ایران موضوعیت دارد؟ تلاشهایی که در سالهای گذشته شده است، چقدر نتیجه داده و ما چقدر باید به حضور در بازارهای منطقهای یا حتی جهانی امیدوار باشیم؟
مرتضوی: موضوع صادرات نرمافزار بیشتر به یک شوخی شبیه است. تنها حالتی که میتوان در خصوص صادرات نرمافزاری ایران به آن فکر کرد، جایی است که کشور به لحاظ سیاسی در کشور دیگری نفوذ داشته باشد و بتواند از این نفوذ برای صادرات محصولات نرمافزاری استفاده کند. در غیر این صورت نمیتوان تصور دیگری در زمینه صادرات نرمافزاری داشت. از طرفی ما در کشورمان اینقدر نیاز نرمافزاری داریم که اگر شرکتها بتوانند همین نیازهای داخلی را هم برطرف کنند، کار بزرگی کردهاند. البته منظور من صادراتی متناسب با حجم اقتصاد خودمان است نه اینکه یکی دو حرکت کوچک در چند شرکت اتفاق افتاده باشد.
دانشگر: ما چندین سال است که در حوزه بینالملل در حال فعالیت هستیم. نکته اول این است که اگر ما بخواهیم صادرات داشته باشیم، چه نرمافزار و چه در قالب یک سرویس یا خدمت، باید استانداردهای جهانی را اخذ کنیم و در غیر این صورت نمیتوانیم وارد این بازی شویم. در مسیر گرفتن این استانداردها مشکلی که برای شرکتهای ما وجود دارد، این است که برخی از این استانداردها را به شرکتهای ایرانی نمیدهند که معمولاً شرکتهای ما سعی میکنند با دور زدن این موضوع را حل کنند. موضوع دیگر این است که ما بتوانیم با سایر شرکتهای بزرگ دنیا رقابت کنیم که در آنجا دیگر رانت و رابطه و آشنایی معنایی ندارد. موضوع دیگر بحث رفرنس است. ایران از نظر تعداد دستگاههای کارتخوان، خودپرداز و تراکنش وضعیت قابل قبولی دارد و همانطور که میدانید آمار و همچنین رتبه شرکتهای PSP ایرانی در نشریه نیلسون ریپورت قابل قبول است؛ اما شرکتهای ایرانی به لحاظ رفرنس خارج از کشور در وضعیت خوبی قرار ندارند، چون نتوانستهاند در کشورهای مختلف به ارائه نرمافزار بپردازند و هیچ کشوری نمیخواهد اولین در این حوزه باشد. در زمان تحریمها مشکلات عدیدهای وجود داشت و در دوران پسابرجام هم در این زمینه گشایشی رخ نداده است. با کشورهای عربی که رابطه خوبی نداریم و بانکهای سایر کشورها نیز برای باز کردن حساب و معاملات مالی روی خوش نشان نمیدهند و اگر هم بانکی حاضر باشد همکاری کند، بدین شرط حاضر است که هیچ ردی از ایران نباشد. البته با همه این مشکلات فعالیتهایی انجام دادهایم، اما واقعاً سخت است. شرایط طوری است که حتی نمیتوان این فعالیتها را ذکر کرد. چون در صورت ذکر این موارد مشکلات زیادی ایجاد خواهد شد.
فاطمی: بازار جهانی پتانسیل خوبی برای فعالیت شرکتهای ایرانی است و میتواند به ارزآوری به داخل کشور کمک کند. ما در شرکت توسن چند سالی است که سراغ موضوع صادرات نرمافزار رفتهایم و با مشکلات زیادی ناشی از تحریمها و مسائل دیگر مواجه شدهایم. از طرفی رقابت در بازار بینالمللی نیز واقعاً سخت است. دستگاه حاکمیتی داخل کشور نیز حمایتی از صادرات انجام نمیدهند و معافیتهایی که در این حوزه وجود دارد نیز بهسختی قابل دسترسی است. در هر حال ما توانستیم خدمات خود را در چند کشور آسیایی و آفریقایی را ارائه دهیم و در برنامهریزی سال بعد هم پیشبینی کردهایم که 10 درصد از درآمد سال از صادرات نرمافزار محقق گردد.
چگینی: همانطور که سایر دوستان اشاره داشتند، مباحث مربوط به نفوذ سیاسی ایران در سایر کشورها، هم میتواند به صادرات کمک کند و هم میتواند مانع ایجاد کند. ما در کشورهای اطراف خودمان نظیر عراق و افغانستان اقدام کردیم، اما وابسته اقتصادی ایران در این کشورها کوچکترین همکاری نمیکند. با توجه به تخصص بالای نیروهای انسانی داخلی، در صورتی که به بازارهای بینالمللی وارد شویم، میتوانیم رقابت خوبی داشته باشیم، ولی اکنون شرایط نرمالی برای صادرات نداریم. ما در حوزه صادرات به این نتیجه رسیدهایم که تنها راهکار، شراکت با شرکتهای خارجی است که با نام و نشان آن شرکت بشود فعالیت کرد.
انحصار یا رقابت مسئله این است؟
برخی شرکتهای زیرمجموعه بانک مرکزی هر چند طی سالهای گذشته توانستهاند نگاه به فناوری اطلاعات و ارتباطات در بانکها را تغییر دهد و طی دو دهه بانکها را از فضایی سنتی به فضایی تقریباً مدرن و الکترونیکی حرکت دهد و قدمهای مثبتی در این زمینه بردارند اما همواره این نقد به عملکرد آنها نیز مطرح بوده که باوجود اینکه این شرکتها حاکمیتی هستند وارد فضای رقابتی شده و بازار را برای بخش خصوصی تنگ کردهاند.
عصر تراکنش: زیرساختهای حاکمیتی و برخی انحصارهای موجود را چگونه تحلیل میکنید؟
مرتضوی: به نظر من در این زمینه اصلاً جای بحثی وجود ندارد. بازار رقابتی در هر جایی باید سالم باشد، اما در کشور ما ناسالم است. اگر فضا سالم باشد، هر شرکتی بر پایه سرمایه و دانش و توانایی خودش میتواند فعالیت کند.
مثلاً فرض کنید شرکتی حاکمیتی وجود دارد که از تراکنشهای بانکی بهطور متوسط ساعتی 45 میلیون تومان درآمد دارد. این شرکت دیگر لزومی نمیبیند که بیاید در بازار رقابت کند یا دست به تولید نرمافزار و سیستم بزند. حالا اینکه چرا حاکمیت با چنین رانتی برخورد نمیکند، موضوع دیگری است که در حوزه تصمیم و اختیار ما نیست.
دانشگر: اولاً بدیهی است که برای ارتقاء کیفیت و افزایش تنوع و کاهش هزینههای تولید و ارائه محصولات و خدمات نرم افزاری بانکی باید به سمت رقابت حداکثری میان شرکتهای خصوصی رفت نه تمرکز و دولتی سازی.
ثانیاً شرکتی که حاکمیتی و متعلق به بانک مرکزی است نباید هدفش کسب درآمد و سودآوری حداکثری باشد بلکه باید ماموریتهای ضروری و غیر قابل واگذاری خود را با حداقل سود انجام دهد که الان متاسفانه این طور نیست و سود این شرکت خیلی بالاست و این سود هم بین اشخاص حقوقی و حقیقی صاحب سهم تقسیم میگردد در حالی که سرویسها و قیمت آنها بصورت حاکمیتی و انحصاری تعیین شده و از جیب مردمی که سهامداران بانکها هستند به دست میآید.
ثالثاً وقتی پول زیاد و بدون محدودیت در جایی وجود داشته باشد افزایش بهرهوری و کاهش هزینهها خیلی در اولویت قرار نمیگیرد.
فاطمی: امروز نقشه راه 1400 بانک مرکزی را دیدم، تعداد زیادی سیستم پیشبینی شده بود که قرار بود کارها را خود بانک مرکزی انجام دهد و احتمالاً طراحی و توسعه این سیستمها نیز در فضایی غیررقابتی و بدون برگزاری فرایند مناقصه به شرکتهای زیرمجموعه بانک مرکزی واگذار خواهد شد و اینجاست که شرکتهای خصوصی دستوبالشان بسته است و نمیتوانند کاری انجام دهند. از طرفی با سود حاصل از تراکنشها، همین شرکتها با وسوسه نیروهای شرکتهای خصوصی و با حقوقهای چندینبرابری عرصه را به لحاظ منابع انسانی نیز بر ما تنگ میکنند.
چگینی: تقریباً همه موارد را در این خصوص سایر دوستان توضیح دادند، اما نکته دیگری که در اینباره مهم است، بحث تکنولوژی و تعامل فنی است. بسیاری از اقداماتی که بانک مرکزی با همکاری شرکتهای تحت نظارت خود انجام میدهد، جنبه تحمیلی و دستوری دارد. برای مثال سیستمی طراحی میشود و به بانکها و شرکتها ابلاغ میشود که باید خود را با آن تطبیق دهید و هیچ تعامل یا نظرخواهی صورت نمیگیرد تا لااقل معلوم شود ابزار، روش یا تکنولوژی که به کار گرفته شده، معقول است و در نوع خود بهترین است یا خیر. بهکرات در پروژههای مختلف بهدلیل عدم تعامل فنی، ما دوبارهکاری یا چندبارهکاری داشتیم. ساتنا، قاصدک 1 و 2 و چکاوک از جمله مثالهایی است که میتوانم نام ببرم که برای عملیاتی شدن آن، شرکتها و بانکها واقعاً اذیت شدند.
خوب، بد، زشت سال 1396
سال 1396 با همه فراز و نشیب هایش برای صنعت بانداری و پرداخت الکترونیکی رو به پایان است و بانک ها و شرکت ها باید خود را برای سال بعد آماده کنند.
عصر تراکنش: سال 1396 برای صنعت نرمافزار بانکی ایران چگونه بود؟ آیا امسال اتفاقی رخ داد که به نظر شما نقطهعطف باشد؟
مرتضوی: کار کردن در ایران سختتر شده است و بهخصوص در بخش نیروی انسانی شرکتها وضعیت خوبی را شاهد نیستیم. فرار مغزها بهخصوص در شرکتهای حوزه فناوری اطلاعات بهشدت محسوس است. نیازهای بانکها از سیستمهای جلوصحنه (Front Office) به سمت سیستمهای پشتصحنه (Back Office) سوق پیدا کرده است. بانکها؛ بهویژه بانکهای قدیمی و سابقهدار بهدلیل استفاده از سیستمهای قدیمی در پشتصحنه، مجبور هستند که به وضعیت پشتصحنه خود سروسامانی بدهند و این امر هرچند برای شرکتهایی که در حوزه فناوریهای بانکی فعالیت میکنند، بازار خوبی ایجاد خواهد کرد، اما کار را هم سختتر خواهد کرد.
دانشگر: از سه منظر میتوان به این ماجرا نگاه کرد؛ اول اینکه بانکها چندین سال است که تحت فشار هستند و شرایط نظام بانکی شرایط مناسبی نیست. تعداد قابل توجهی از بانکها مشکلات ترازنامهای جدی دارند. تعدادی از بانکها اجازه برگزاری مجمع ندارند و درگیریهای جدی با بانک مرکزی دارند؛ لذا این موضوعات یک فضای افسردگی، اضطراب و گاه تنش و خمودگی را بههمراه آورده است. دوم اینکه رکودی که بر شرایط اقتصادی حاکم است، به هر حوزه اقتصادی؛ از جمله بانکها سرایت پیدا کرده است. با وجود این دو موضوع ناخوشایند، اما پنجرهای که برای خدمات و محصولات جدید باز شده و روند دیجیتالی شدن صنعت بانکداری میتواند فرصتی باشد تا صنعت بانکداری کشور گامهای جدیدی بردارد.
فاطمی: وضعیت بیثبات بانکها و بهخصوص مؤسسات غیرمجازی که مشکلات عدیدهای برای مردم و بانک مرکزی به وجود آوردند، تأثیر بسیار بدی در نگاه مردم به بانکها داشت. چون وقتی وضعیت بانکهای کشور روبهراه نباشد، طبعاً شرکتهایی هم که در حوزه فناوریهای مالی و بانکی فعالیت میکنند، متأثر خواهند شد. با این حال اگر بخواهیم نکته مثبتی را هم در نظر بگیریم، باید بگوییم کیفیت خدماتی که بانکها به مشتریان عرضه کردند، خیلی بهتر شده است. برای مثال درصد خطاهای شبکه شتاب بهمراتب نسبت به سال 1395 کمتر شده و این نشان میدهد که زیرساختها بهبود پیدا کرده و بانکها به مشتریان سرویس بهتری را ارائه میدهند. همچنین رویکرد استفاده بانکها از سیستمهای متمرکز بانکی نیز بیشتر شده است.
چگینی: جاری شدن استاندارد IFRS و شفافیت مالی که در صورتحسابهای مالی بانکها ایجاد کرد، باعث شد که تراز تعداد قابل توجهی از بانکها منفی شود و نهتنها سود سالیانهشان را نتوانستند تأمین کنند؛ بلکه صورتهای مالیشان ضرر نشان داد. این اتفاق ظرف دو، سه سال گذشته بانکها را کاملاً گرفتار و زمینگیر کرده است. بانکها تلاش میکنند ضررهایی را که در صورتهای مالیشان وجود داشت، تقلیل بدهند یا حداقلی از سود را نشان دهند تا بتوانند سهامداران را راضی نگه دارند. بانکها بهواسطه این مسائل نتوانستند روی مباحث مربوط به فناوری وقت و سرمایه کافی بگذارند و صرفاً سعی کردند سیستمهای موجود را حفظ کنند. از طرفی شرکتهایی هم که با بانکها کار میکنند با مشکلات مالی دست به گریبان هستند. همچنین بحث کمبود نیروی انسانی و مهاجرت افراد نخبه تبدیل به بلای بزرگی برای شرکتها شده است.