پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
همینجا استارت بزن! / گفتگو با غانمزاده درباره اکوسیستم استارتاپی ایرانی
زهرا کرمی / به خاطر شغلش با جوانهای استارتاپی زیادی در ارتباط است. میگوید که این جوانهای پرکار آنقدر انرژی دارند و انرژی میدهند که آدم بهندرت در کنارشان انرژی کم میآورد؛ جوانهایی که اینجا ماندهاند و با تمام وجود تلاش میکنند تا کسبوکارهای خلاقانه خودشان را راه بیندازند. آنها بهجای فرار از مشکلات، کفش آهنی میپوشند و تلاش میکنند؛ جوانهای سرسختی که از دستوپنجه نرم کردن با صورتمسئلههای سختی که پیش رویشان است، خیلی بیش از راهحلهای حاضر و آماده لذت میبرند. با ناصر غانمزاده، مدیر فینوا در مورد کارآفرینی بهویژه با روش استارتاپ یا به تعبیری ایدههای شتابدهنده در ایران صحبت کردهایم. او، تجربههای بسیاری از بازدید از شرکتهای پیشرو در مدیریت و فناوری دارد.
.
یک مطالعه موردی خلق کن!
یک جمله معروف هست که میگوید، بهجای اینکه به دانشگاه بروی، کلی هزینه کنی و ۲ سال MBA بخوانی و در آن دوره، مطالعه موردی کسبوکارهای دیگران را بخوانی، آن پول را از بقیه بگیر و در آن مدت، خودت یک مطالعه موردی خلق کن چون واقعیت این است که شرایط کارآفرینی، در عمل بیشتر از دانشگاه، آموزش به دنبال دارد و آدمها را در کار پخته میکند. چون در عرض چند سال تحتفشار زیاد، مجبور میشوی خیلی چیزها را یاد بگیری. برای بچههای استارتاپی ایران هم قصه همین است.
آنها باوجود سن کم در این فضای پویا و تحتفشار، مجبور به یادگیری و خلاقیت میشوند. این بچهها واقعاً خوباند. آنها واقعاً زیاد کار میکنند. استاندارد کار مفید بین آنها بدون اغراق با استانداردهای اروپایی برابری میکند. ما در این فضا با جوانهای 20 تا 25 سالهای برخورد میکنیم که خیلی بیشتر از سنشان تجربه و مهارت دارند.
.
مغزها دیگر فرار نمیکنند
قبل از اینکه جو استارتاپی در جامعه فراگیر شود، فضای ناامیدی شدیدی بین بخشی از جوانهای تحصیلکرده حاکم بود. راه افتادن این موج استارتاپی باعث شده خیلی از این جوانها به آینده امیدوار شوند و کشور را ترک نکنند. فضای استارتاپی یکجورهایی جلوی فرار این مغزها را گرفته است. بعضی از این بچهها خیلی جدی قصد مهاجرت داشتند اما با راه افتادن و پا گرفتن استارتاپشان ماندگار شدهاند. خیلی از این جوانها که فارغالتحصیل بهترین دانشگاههای کشور هستند با خودشان حسابوکتاب میکردند که اینجا امکان پیشرفت برایشان فراهم نیست. اگر اینجا بمانند و مثلاً در جایی کارمند شوند با حقوق کارمندی در ایران نمیتوانند به خیلی از آرزوهایشان برسند و سالها طول میکشد که حتی بعضی از حداقلهای زندگی را هم بتوانند فراهم کنند.
.
دستاندازهایی هم وجود دارد
اکوسیستم استارتاپی ایرانی 3 چالش اصلی دارد: بعضی جوگیرانه و شتابزده وارد این فضا میشوند و به همین خاطر مفاهیم اولیه راهاندازی استارتاپ را نمیدانند و با الفبای آن آشنا نیستند. متأسفانه نسل جوان امروز کمی عجول است و انتظار رسیدن به نتیجه فوری دارد. جوانها این روزها کمتر به خواندن علاقه نشان میدهند.
چون بهاندازه کافی استارتاپ نداشتهایم و این پدیده نسبتاً در ایران جدید است، جریان و چرخهای شکل نگرفته است و افراد باتجربه زیادی وجود ندارند که روی پله جلوتر از شما باشند و شما بتوانید از آنها مشورت بگیرید. نبود مشاوران باتجربه که خودشان این راه را رفته باشند و بتوانند به بچههای استارتاپی راه و چاه را نشان دهند چالش بزرگی است.
شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر در کشور بهاندازه کافی وجود ندارند که روی این استارتاپها در مراحل اولیه، وقتی هنوز کوچک هستند سرمایهگذاری کنند. اگر همچنین شرکتهایی وجود داشته باشند فرایند سرمایهگذاری در آنها طولانی و فرسایشی است.
.
اینجا برای شروع بهتر است
ایران بازار بسیار خوبی برای کسبوکار است. یک بازار بزرگ ۸۰ میلیونی که به قول خارجیها Untapped یعنی دستنخورده و بکر هم هست.
اگر یک کاغذ برداریم و روی آن، نام حوزههای مختلف کارآفرینی فناورانه را بنویسیم و بعد، چشمانمان را ببندیم و انگشتمان را بهطور تصادفی روی یک مورد بگذاریم بهاحتمال ۹۰ درصد آن حوزه تقریباً دستنخورده است. روی هر حوزهای که دست میگذاری یا تقریباً رقیبی نیست یا کسی کار جدی نکرده یا رقبای موجود، جدی نیستند. درحالیکه در اروپا و کشورهای توسعهیافته، دقیقاً برعکس است. روی هر حوزهای که دست بگذاری عده زیادی پیش از تو در آن فعالیت کردهاند. این روزها خیلی با خارجیهایی برخورد میکنیم که برای سرمایهگذاری به ایران آمدهاند. چرا خودمان از این ظرفیتها استفاده نکنیم؟
در داخل کشور فضای خوبی برای بزرگ شدن و سپس جهانیشدن برای استارتاپهای نوپا فراهم است. به این معنا که این کسبوکارها، به خاطر دستنخورده بودن و بزرگی بازار، در اول کارشان میتوانند خیلی راحت و بدون نگرانی از حضور رقبا پیشرفت کنند تا حدی بزرگ شوند و خود را ازنظر مالی و زیرساختی به ثبات برسانند و در ادامه بازار کشورهای همسایه را تصرف کنند و سپس جهانی شوند.
در خارج کشور خیلی باید خلاقیت به خرج بدهی، خیلی باید بگردی تا ایدهای پیدا کنی که قبلاً استفاده نشده باشد و قابلیت رقابت داشته باشد. ببینید بزرگترین و موفقترین استارتاپهای ما درواقع کپی استارتاپهای خارجی هستند. درصورتیکه در آنجا کپی یا بهتر بگوییم، تکثیر یک ایده اصلاً جواب نمیدهد. همه اینها باعث میشود ایران بستر مناسبی برای شروع باشد. دوست ایرانیای دارم که شهروند کاناداست اما برای کار استارتاپی به ایران آمده و قصد دارد استارتاپش را در اینجا دنبال کند.
.
استارتاپ چیست؟
طبق یک تعریف ساده، استارتاپ به کسبوکاری گفته میشود که بخشی از آن مبتنی بر فناوری باشد. همه استارتاپها به طریقی از وب، موبایل، اینترنت و دیگر تکنولوژیهای جدید استفاده میکنند تا رشد بالایی داشته باشند و به تعداد کاربران بالایی دست پیدا کنند. بر اساس یک تعریف دیگر، استارتاپ یعنی یک شرکت نوپا که راهحل نوینی را برای حل مسئلهای ارائه میدهد که تضمینی برای موفقیت حتمی آن وجود ندارد.
.
گشتی در دره سیلیکون
سالهاست که در زمینه استارتاپها کار میکنم. به خاطر کارم، همیشه دوست داشتم «سیلیکون ولی» را که در فضای کارآفرینی فناوریهای نو، بالاترین جایگاه را دارد، از نزدیک ببینم تا با دانش روز در مورد سرمایهگذاری روی شرکتهای دانشبنیان آشنا شوم. سیلیکون ولی یک اکوسیستم تقریباً ۶۰ ساله است که به بلوغ رسیده، اما هیچوقت متوقف نشده است. آنجا در دورهای که با همین موضوع از سوی دانشگاه استنفورد برگزار میشد شرکت کردم و در قالب آن دوره به بازدید بسیاری از شرکتهای مطرح رفتم.
با ایرانیهای زیادی هم در سیلیکون ولی دیدار کردم. بیشتر آنها کارکنان شرکتهای بزرگ در حوزه فناوری پیشرفته بودند اما جالب است که همه آنها به طریقی به بازگشت فکر میکنند. آنجا بههرحال وطن خود آدم نیست. هرقدر هم که زبانت خوب باشد، با فرهنگ آنجا آشنا باشی و راحت ارتباط برقرار کنی، بههرحال غربت است. از طرف دیگر، آنها میدانند که فضای استارتاپی چقدر در ایران بزرگ، بکر و دستنخورده است. خیلیهایشان از من راجع به حالوروز کسبوکار در ایران میپرسیدند و بین آمدن و نیامدن مردد بودند. چند نفر را هم سراغ دارم که باوجود موقعیت خوب و باثبات در آنجا، به ایران بازگشتهاند و بساط کسبوکارشان را اینجا پهن کردهاند.
نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم این است که اغلب بچههای استارتاپی تصور اشتباهی در مورد سرمایهگذاری دارند و فکر میکنند بهمحض اینکه پایشان به آنطرف آب برسد سرمایهگذار پیدا میکنند، درحالیکه اینطور نیست. صاحب یکی از شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر کوچک میگفت ما طبق آمار، از هر ۱۶۰۰ ایدهای که به دستمان رسیده تنها ۱۰ تا را پذیرفتهایم. ۹۰ درصد استارتاپها در آنجا حمایت مالی دریافت نمیکنند و رویشان سرمایهگذاری نمیشود. درست است که آنجا راه برای پیشرفت و جهانیشدن ایدههای خاص، هموار است اما خیلی از استارتاپها در آن حد رشد نمیکنند. خیلیهایشان پا میگیرند اما به آن جایگاه جهانی نمیرسند و در حد محلی و ایالتی باقی میمانند.
منبع: همشهری آنلاین