راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

از «یک سنتیِ خوش‌شانس» تا آخرین ضرب: چگونه پنی به خط پایان رسید؟

۱۲ نوامبر ۲۰۲۵ در ضرابخانه فیلادلفیا یک لحظه‌ تاریخی رقم خورد؛ دکمه‌ پرس آخرین سری سکه‌های یک‌سنتی فشرده شد و بعد از بیش از ۲۳۰ سال، تولید پنی در آمریکا متوقف شد. خزانه‌دار آمریکا، در حالی‌که یکی از آخرین پنی‌ها را در دست داشت، جلوی دوربین‌ها گفت این تصمیم سالانه ۵۶ میلیون دلار برای مالیات‌دهندگان صرفه‌جویی می‌کند.

سال‌ها بود که آمریکا برای زنده نگه‌داشتن کوچک‌ترین سکه‌اش، هزینه‌ای بزرگ می‌پرداخت؛ سکه‌ای که ساختنش چهار برابر ارزش روی آن خرج برمی‌داشت و در نهایت یا در شیشه‌های قدیمی گم می‌شد یا در کشوی آشپزخانه. پنی، پیش از آن‌که به طور رسمی از گردش خارج شود، عملاً از زندگی مردم حذف شده بود؛ سکه‌ای که دیگر نه می‌چرخید، نه می‌خرید و نه ارزشی ایجاد می‌کرد. پنی، که زمانی نماد صرفه‌جویی، خاطره و خوش‌شانسی بود، حالا از صحنه بیرون رفته است؛ اما چه شد که این نماد فرهنگی، اقتصادی‌ترین حذف تاریخ پولی آمریکا شد؟

یک مشتری در مارس ۱۹۳۹ یک پنی داخل دستگاه آب‌نبات‌فروشی در سن‌آنتونیو، تگزاس قرار می‌دهد.

وقتی هر پنی، سه‌ونیم سنت خرج دارد


سال‌ها بود که تولید پنی به یک معادله‌ زیان‌ده تبدیل شده بود. ساخت یک سکه‌ یک‌سنتی، که روی آن «۱¢» حک شده، در عمل نزدیک به ۴ سنت هزینه داشت؛ از قیمت فلز گرفته تا انرژی و نیروی انسانی. طبق گزارش ضرابخانه آمریکا، در سال مالی ۲۰۲۴ برای تولید و توزیع هر پنی به‌طور متوسط حدود ۳.۷ سنت هزینه شده و فقط در همان سال بیش از ۸۵ میلیون دلار زیان صرفاً بابت پنی به دولت تحمیل شده است. در چنین شرایطی، دولت عملاً هر سال ده‌ها میلیون دلار فقط برای زنده نگه‌داشتن سکه‌ای خرج می‌کرد که ارزش واقعی‌اش مدت‌هاست از بین رفته است.

لحظه ضرب آخرین پنی زیر پرس

در مقابل، قدرت خرید پنی تقریباً صفر شده بود. روزگاری در اواخر قرن هجدهم با یک سنت می‌شد بیسکویت یا شمع خرید، اما حالا این سکه در زندگی روزمره کارکردی ندارد. بیشتر پنی‌ها در شیشه‌های قدیمی، کشوهای خانه و صندوقچه‌های سکه گیر می‌افتند و به چرخه‌ پرداخت برنمی‌گردند. بسیاری از مردم حتی هنگام دریافت آن‌ها ابرو بالا می‌اندازند؛ سکه‌ای که ناچیز است، جاگیر است و عملاً هیچ کالایی نمی‌خرد.

در چنین وضعیتی، شکاف میان هزینه‌ سنگین تولید و فایده‌ نزدیک به صفر در اقتصاد واقعی هر سال عمیق‌تر شد؛ تا جایی که ادامه‌دادنِ ضرب پنی بیشتر شبیه یک رسم قدیمی بود تا یک ضرورت پولی و در نهایت، تصمیم برای توقف تولید آن به‌عنوان یک صرفه‌جویی سالانه ده‌ها میلیون دلاری، اجتناب‌ناپذیر شد.

برندن بیچ، خزانه‌دار ایالات متحده، آخرین پنی ضرب‌شده در ضرابخانهٔ آمریکا در فیلادلفیا را در روز چهارشنبه در دست دارد.

چرخه‌ای که دیگر کار نمی‌کرد


مشکل پنی فقط گرانی تولید یا بی‌ارزشی آن نبود؛ چرخه گردش سکه هم سال‌ها بود از کار افتاده بود. پنی‌هایی که مردم در خریدهای روزمره دریافت می‌کردند، تقریباً هیچ‌وقت دوباره به بازار برنمی‌گشت. در کیف پول نمی‌نشست، در دخل فروشگاه‌ها جایی نداشت و در نهایت به شیشه‌های سکه، قوطی‌ها یا جیب‌های فراموش‌شده منتقل می‌شد. برآوردها نشان می‌دهد در سال‌های اخیر حدود ۳۰۰ میلیارد سکه یک پنی در اقتصاد آمریکا وجود داشته؛ یعنی به‌طور متوسط بیش از ۹۰۹ سکه برای هر نفر، اما بخش بزرگی از آن‌ها «به‌شدت کم‌استفاده» بوده‌اند و عملاً در زندگی مالی مردم نقشی نداشتند.

نتیجه این شد که آمریکا عملاً با انبوهی از پنی‌های حبس‌شده روبه‌رو بود؛ سکه‌هایی که وجود داشتند، اما قابل‌استفاده نبودند. همین جریانِ کند و مسدود باعث شد هر سال دوباره میلیون‌ها پنی جدید ضرب شود تا کسریِ نقدی پوشش داده شود؛ سکه‌هایی که آن‌ها هم خیلی زود سرنوشتی مشابه پیدا می‌کردند و از گردش خارج می‌شدند. در سال ۲۰۲۴، بیش از نیمی از سکه‌های در گردشِ تازه‌ضرب‌شده، پنی بودند؛ اما بخش مهمی از همین سکه‌ها هم عملاً راهی کشوها و شیشه‌ها می‌شدند، نه صندوق فروشگاه‌ها.

برندن بیچ، خزانه‌دار ایالات متحده، و کریستی مک‌ناللی، مدیر موقت ضرابخانه آمریکا، در کنار آخرین پنی ضرب‌شده عکس یادگاری می‌گیرند؛ سکه‌ای که پایان ۲۳۲ سال تولید پنی در ایالات متحده را رقم می‌زند. این لحظه در ضرابخانه ایالات متحده در فیلادلفیا، پنسیلوانیا، در تاریخ ۱۲ نوامبر ۲۰۲۵ ثبت شد

این چرخه‌ ناکارآمد، یک بار لجستیکی بزرگ هم به سیستم تحمیل می‌کرد: حمل، شمارش، بسته‌بندی، ذخیره‌سازی و توزیع یک سکه‌ کم‌ارزش، وقت و هزینه‌ سیستم بانکی و فروشگاهی را می‌بلعید؛ از صندوق‌دارهایی که باید با دقت پنی‌ها را در تراکنش‌ها حساب می‌کردند، تا کامیون‌هایی که این سکه‌های تقریباً بی‌فایده را از بانک مرکزی به سراسر کشور حمل می‌کردند. در جهانی که پرداخت‌های دیجیتال، کارت‌های بانکی و تسویه‌های خودکار اصلی‌ترین روش تبادل پول شده‌اند، پنی بیش از همیشه یک جسم فلزی مزاحم بود نه ابزار پولی.


پنی و ترس قدیمی از «گرد کردن قیمت‌ها»


با نزدیک‌شدن به پایان پنی، دوباره همان بحث قدیمی بالا گرفت: آیا حذف پنی باعث می‌شود قیمت‌ها بالا رُند شود و فشار آن روی مصرف‌کننده بیفتد؟

این نگرانی، سال‌ها بخشی از مقاومت در برابر حذف بود، اما تجربه کشورهای دیگر نشان داده بود که گرد کردن قیمت‌ها در عمل خنثی می‌شود. اگر احتمال دارد در برخی خریدها قیمت رو به بالا رند شود، در خریدهای بعدی همین چرخه به سمت پایین رند می‌شود و میانگین تأثیر آن ناچیز است.

درواقع، بخش عمده‌ای از خریدهای روزمره دیگر با پول نقد انجام نمی‌شود؛ در سال‌های اخیر سهم اسکناس و سکه از تراکنش‌های مصرف‌کننده در آمریکا به حدود ۱۴ درصد رسیده و بقیه پرداخت‌ها از مسیر کارت، کیف‌های دیجیتال و پرداخت‌های آنلاین انجام می‌شود؛ جایی که اساساً رُند کردن رقم نهایی معنا ندارد. در کنار این، بیش از ۹۰ درصد بزرگسالان حداقل یک‌بار در سال گذشته از نوعی پرداخت دیجیتال استفاده کرده‌اند؛ تصویری روشن از این‌که نقطه ثقل رفتار پرداختی مردم، مدت‌هاست از نقد به دیجیتال جابه‌جا شده است.

در این ساختار جدید، فقط در تراکنش‌های نقدی است که قانون «بالا یا پایین» برای رُند کردن اجرا می‌شود و معمولاً هم فروشگاه‌ها از حساسیت نسبت به تورم آگاه‌اند و در عمل جانب مشتری را می‌گیرند تا اعتمادش از بین نرود. نتیجه این است که ترس از افزایش قیمت‌ها بیش از آن‌که یک واقعیت آماری باشد، یک تصور قدیمی است؛ مانعی ذهنی که با تغییر رفتار خرید و رشد پرداخت‌های الکترونیکی، هر سال کم‌اهمیت‌تر شده است.


سنت، خاطره و یک سکه‌ زنده در ذهن مردم


پنی فقط یک واحد پولی نبود؛ بخشی از حافظه فرهنگی آمریکایی‌ها بود. روی این سکه تصویر آبراهام لینکلن قرار داشت؛ رئیس‌جمهوری که نماد آزادی و اتحاد است. بسیاری از مردم پنی‌های قدیمی را در قوطی‌های فلزی یا شیشه‌های بزرگ نگه داشته‌اند؛ به‌عنوان «پنیِ خوش‌شانس» یا یادگاری دوران کودکی.

اما همین وجه نوستالژیک پنی هم به‌تدریج رنگ باخت. سکه‌ای که زمانی بخشی از خاطره نسل‌ها بود، در دوران جدید بیشتر یک نماد قدیمی به‌نظر می‌رسید تا یک ابزار زنده پولی. حتی برای بسیاری از آمریکایی‌ها، پنی امروز چیزی است که اگر روی زمین ببینند، خم نمی‌شوند بردارند.

آخرین سکه‌های تولید شده که قرار است به‌صورت محدود حراج شوند

با این‌همه، پایان تولید پنی برای بخش بزرگی از جامعه لحظه‌ای احساسی بود؛ مخصوصاً وقتی تصاویر «آخرین پنی» در رسانه‌ها منتشر شد: کارگران قدیمی که به خط تولید نگاه می‌کردند، صدای پرس که برای آخرین بار بلند شد، و سکه‌هایی که قرار بود به‌عنوان یادگاری در قاب شیشه‌ای کنار گذاشته شوند.


یک تصمیم دیرهنگام در مسیر طبیعی اقتصاد


به‌مرور، همه چیز به نقطه‌ای رسیده بود که ادامه‌ تولید پنی دیگر نه با عقلانیت اقتصادی سازگار بود، نه با الگوی جدید پرداخت‌ها، نه با رفتار خرید مردم، و نه حتی با ارزش واقعی پول.

بسیاری از کشورهای پیشرفته سال‌ها پیش، کوچک‌ترین سکه‌هایشان را کنار گذاشته بودند؛ از کانادا و استرالیا گرفته تا نیوزیلند و هلند. حذف پنی، بیش از آن‌که یک «شوک» باشد، یک اصلاح دیرهنگام بود؛ اصلاحی که بالاخره سیستم پولی آمریکا را با واقعیت‌های اقتصادی امروز هم‌راستا کرد.

پنی روزگاری نماد ارزش، صرفه‌جویی و حتی خوش‌شانسی بود. اما در عصر تورم مزمن، هزینه‌های سنگین تولید، پرداخت‌های دیجیتال و تغییر رفتار مصرف‌کننده، این سکه دیگر با جهان جدید جور نمی‌آمد.

مرگ پنی، در اصل مرگ یک سکه نبود؛ مرگ بخشی از گذشته و هم‌زمان پذیرش آینده‌ای بود که در آن پولِ فیزیکی کمتر و کمتر معنا دارد.

منبع واشنگتن پست عصر تراکنش رویترز
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.