پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
میخواهیم ویسی تخصصی حوزه بلاکچین باشیم / گفتوگو با جواد بهره، جنرال پارتنر هلدینگ مکس و مدیرعامل مکسدیجیتال
رضا جمیلی / جواد بهره سفر کاری خود را از آپادانا سرام شروع کرد. او پس از پنج سال فعالیت بهعنوان مدیر برنامهریزی این شرکت، راهی استرالیا شد. او در استرالیا در شرکت EDSICO بهعنوان مشاور مدیریتی فعالیت میکرد. بازگشت او به ایران مصادف با شکلگیری هلدینگ مکس بود. بهره که همیشه از فناوریهای جدید و بلاکچین لذت میبرد، اکنون بنیانگذار و مدیرعامل مکسدیجیتال است. او میگوید مکس دیجیتال میخواهد به یک خانه نوآوری بلاکچین تبدیل شود و علاوه بر سرمایهگذاری، پروژههایی را نیز در دل خود راهاندازی کند.
برای شروع اول خود را معرفی کنید و بگویید چه شد که به فضای کسبوکار وارد شدید؟
سفر کاری من از سال ۱۳۸۸ شروع شد و در آن سال در شرکت آپادانا سرام بهعنوان مدیر برنامهریزی مشغول به کار شدم. آپادانا در آن زمان یکی از بزرگترین تولیدکنندههای کاشی و سرامیک در خاورمیانه و سومین در دنیا بود. تیم ما در آپادانا سرام، سومین تیم در کشور بود که نرمافزار SAP را پیاده میکرد. به تبع آن من وارد دنیای SAP و مشاوره مدیریت و business processing engineering شدم.
SAP بزرگترین شرکت تولیدکننده نرمافزار در دنیا و یکی از معروفترین شرکتهای آیتی در آلمان است. ما در آپادانا سرام، SAP را پیاده کردیم.
بعد از پنج سال من به استرالیا رفتم و در آنجا در یک شرکت به نام EDSICO کار کردم. کار من در EDSICO managing consulting بود. در یکی از بزرگترین پروژههای ملی استرالیا به نام مترو سیدنی کار پیادهسازی SAP را انجام دادیم.
برگشت من به ایران مصادف با شکلگیری هلدینگ مکس بود و به واسطه آشنایی و دوستی با مدیران مکس، در اینجا مشغول به کار شدم.
در مورد مکس دیجیتال و مأموریت اصلی آن صحبت کنید.
ما در مکس به سرمایهگذاری در حوزه رمزارز و بلاکچین علاقهمند بودیم. پیشینه من در زمینه نرمافزار بود، ولی از فناوری بلاکچین بسیار لذت میبردم. دلیل به وجود آمدن مکس دیجیتال این بود که روشهای سرمایهگذاری در بلاکچین متفاوت است و اگر مکس میخواست روی این حوزه سرمایهگذاری کند، میبایست روشهای متفاوتی را در پیش میگرفت.
سرعت فضای بلاکچین و دسترسی به آن خیلی بیشتر است، به همین علت ساختار سرمایهگذاری در آن هم فرق دارد.
هدف ما از ایجاد مکس دیجیتال این بود که به یک ویسی تبدیل شویم و در حوزه بلاکچین سرمایهگذاری کنیم. البته ما به آن ویسی نمیگوییم و آن را خانه نوآوری بلاکچین مینامیم. یعنی کار ما علاوه بر سرمایهگذاری در این حوزه، برپا کردن پروژه است.
یکی از چالشهای ما در مکسدیجیتال عدم اطمینان و سرمایهگذاری کلان در این حوزه بود. در واقع ردیابی سوابق در این حوزه وجود نداشت. سازوکار کار ما به این صورت است که از شرکتها حمایت میکنیم، اما ساختن شخصیت به عهده خود آن شرکت است.
راجع به رویکرد سرمایهگذاری بیشتر توضیح دهید؛ چه زمانی که یک تیم را از ابتدا شناسایی کرده و در رشد و توسعه آن کمک میکنید و چه زمانی که تیمهای مستعد را در زیستبوم اطرافتان انتخاب میکنید. چه زیرحوزههایی را دنبال میکنید؟ مشکل ما در اکوسیستم بلاکچین این است که به علت موفقیت اولیه صرافیها، اشتیاق به این بخش از اکوسیستم زیاد است و بخشهای دیگر ناشناخته باقی مانده است.
معمولاً مهمترین مسئله در سرمایهگذاری، توانایی بازگشت سرمایه است، اما مهمترین مسئله برای ما این است که آن پروژه میخواهد چه مشکلی را حل کند. از بین تمام صرافیها، ما روی بیتمکس سرمایهگذاری کردیم. علت این بود که ما تفاوتهایی را در بیتمکس نسبت به سایر صرافیها احساس کردیم.
یکی از معضلات بزرگی که در حوزه تبادل وجود دارد، سوءاستفاده از عدم آگاهی مردم است. سیگنالفروشها و کسانی که مردم را به سمت خاصی هدایت میکنند، معضل هستند. علت سرمایهگذاری ما روی بیتمکس این بود که این صرافی سعی در حل این معضل داشت.
ما در بیتمکس در حال ایجاد یک پلتفرم هوشمند سرمایهگذاری هستیم. اگر مردم میخواهند دنبالهرو کسی باشند، باید بر اساس سوابق آن فرد باشد. سرمایه آن فرد باید درگیر این کار باشد تا بتوان مدل رفتاری آن را دنبال کرد.
یکی دیگر از معضلات این اکوسیستم این است که هنوز در ایران، پروژههای بزرگ و کارآمدی که بشود آنها را اسکیل کرد، پیدا نمیشود. پروژهها متنوع نیستند. بهجز بیتمکس، ما دو سرمایهگذاری دیگر هم داشتیم. البته در آن سرمایهگذاریها ایده از ما بود و گروهی برای پیادهسازی آن ایدهها جمع کردیم.
روی شرکتی به نام ژیروکو سرمایهگذاری کردیم که این شرکت در حوزه بازی فعالیت میکند. با توجه به جدید بودن این فناوری و ظرفیت آن گروه، میتوان اتفاقات بزرگی را رقم زد.
با توجه به اینکه بخشی از زندگی افراد در حال انطباق با متاورس است، رویکرد مکسدیجیتال و مکس ورود به حوزه متاورس است. باید توجه داشت نقشهراه این فناوریهای جدید هنوز مشخص نیست و در دنیا مشروعیت کاملی را به دست نیاوردهاند.
البته خود این مسئله یک فرصت است و اگر درست در این راه قدم برداریم، خودمان میتوانیم یکی از بازیگردانان اصلی این حوزه باشیم. حتی به نظر من دور زدن تحریمها با استفاده از این فناوری، کوچکترین قابلیت این فضاست. اصلیترین مسئله در مورد بلاکچین این است که این فناوری بسیار جدید است و دانشی که در ایران وجود دارد، به دانش دنیا نزدیک است.
فناوری بلاکچین بیشتر بر کدنویسی و برنامهنویسی استوار است و فعلاً نیاز مبرمی به زیرساختهای سختافزاری ندارد. با کمی اغماض میتوانیم بگوییم که روی خط شروع قرار داریم و با دیگران فرق چندانی نداریم. مسیری طولانی در پیش است و موقعیت مکانی اهمیت چندانی ندارد. نو بودن این ماجرا و غیرمتمرکز بودن آن باعث میشود هر کسی در هر اقلیمی فرصت داشته باشد، البته اگر راه نوآوری بسته نشود. وقتی دقت میکنیم، میبینیم نگاهها نسبت به بلاکچین بهخصوص رمزارزها تدافعی هستند. با توجه به اینکه خودتان در این فضا حضور دارید و هیچ چیزی جز بازگشت سرمایه شما را راضی نمیکند، فکر میکنید تنظیمگری درست باید چگونه باشد؟
واقعیت و اعتقاد من این است که تنظیمگری در این حوزه برای فعالان این حوزه فرصت نیست، بلکه تنظیمگری فرصتی برای خود تنظیمگران است، چون مبنای اکوسیستم غیرمتمرکز، مستقلبودن است. این سیستم نیازی به تنظیمگر ندارد. تنها راه بستن و خاموشکردن این فناوری، قطعشدن کامل اینترنت است. اگر تنظیمگر بخواهد جزئی از این بازی باشد، باید قوانینی وضع کند که دستوپای فعالان را نبندد.
برای مثال اگر صرافیهای ایرانی را غیرفعال کنند، مردم ایران از تبادل دست نمیکشند و پول خود را وارد پلتفرمهای خارجی میکنند. اما اگر این حوزه را تنظیم کنند، افراد میتوانند در یک محیط شفافتر کار خود را انجام دهند. بدین صورت دست قانونگذار برای اقدامات بعدی بازتر است.
رویکرد تنظیمگر باید به سمتی باشد که خود جزئی از بازی باشد، نه تعیینکننده قوانین بازی. این بازی از قبل شکل گرفته است. اگر تنظیمگر با بازی همراه شود، میتواند بهعنوان شرکتکننده قوانینی را هم پیشنهاد دهد، ولی اگر بخواهد صفر تا صد قوانین را بدون دانستن مدل بازی تعیین کند، خود را از بازی دور میکند.
نحوه سرمایهگذاری شما به چه شکل است؟
ما بارها اعلام کردهایم که هر کسی در بحث بلاکچین ایده، پروژه یا استارتاپی داشته باشد، ما آن را بررسی میکنیم. گروه، ایده، نقشهراه و پروژه را بررسی میکنیم و بعد به این نتیجه میرسیم که گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری است یا خیر.
بیتمکس ایدهای داشت که معضل بزرگی را حل میکرد و توانست ما را برای سرمایهگذاری قانع کند.
بیتمکس را مانند یک استارتاپ استودیو بالا آوردیم و با وجود اینکه بنیانگذار داشت، آن را کنار هم از صفر ساختیم. نکته دیگر اینکه مکس و مکسدیجیتال هر دو روی بیتمکس سرمایهگذاری کردهاند.
آیا سرمایهگذاریهای مکسدیجیتال بهصورت مستقل انجام میشود؟
بله، ولی اکثریت سهام مکسدیجیتال متعلق به مکس است. تمام پروژههایی را که مکس دیجیتال قصد دارد روی آنها سرمایهگذاری کند، به جامعه سرمایهگذاران مکس میبریم تا اگر علاقهمند بودند با ما همکاری کنند.
فاند مشخصی دارید؟
مکسدیجیتال درآمد دارد و از درآمد خودش سرمایهگذاری میکند.
تا چه سقفی سرمایهگذاری میکنید؟
روی پروژههایی که در مراحل اولیه قرار دارند بین ۵۰ الی ۱۰۰ هزار دلار هم سرمایهگذاری کردهایم و برای پروژههایی که در مراحل بالاتری هستند، بین ۵ تا ۱۰ میلیارد.
پارتنر مکسدیجیتال فقط مکس است؟
بله. سهام اصلی متعلق به مکس است و پارتنر دیگری ندارد. ولی مکس یک LP نیست. مکسدیجیتال یک شرکت مستقل است که درآمد خودش را دارد و سرمایهگذاریهای خودش را هم انجام میدهد.
افراد زیادی معتقدند که ما در حال جاماندن از فضای کسبوکاری بلاکچین هستیم. تمرکز ما عمدتاً روی ماینینگ، خریدوفروش و سرمایهگذاری است و فعالیت ما در این حیطه خلاصه شده است. برخی، شرایط و اتفاقات امروز را با سال ۱۳۹۵ مقایسه میکنند و میگویند بهتر است که جوانب مختلف را در نظر بگیریم. از طرفی در این فضا هایپ وجود دارد و برای مثال تجربه لونا ممکن است برای سایر پروژههای انافتی نیز تکرار شود. در زیستبوم بلاکچین، فارغ از فناوری، چه کسبوکارهایی میتوانند به وجود بیایند که برای مکسدیجیتال هم جذاب باشند؟
کارهای زیادی میتوان در بستر بلاکچین انجام داد و ارزشافزوده ایجاد کرد. برای مثال در بحث زنجیره تأمین، بلاکچین میتواند شفافیت زیادی به وجود بیاورد. بلاکچین میتواند استانداردهای انجام کارها را ارتقا دهد. یا برای مثال در لجستیک، بلاکچین میتواند کمککننده باشد. دیفای در مباحث مالی در ایران میتواند تغییر و تحول ایجاد کند.
بزرگترین معضلی که وجود دارد، این است که افراد زیادی مخالف این جریان هستند. همانطور که گفتید، در سالهای گذشته هم وقتی کسبوکارهای اینترنتی به وجود آمدند، کسبوکارهای سنتی مخالف این قضیه بودند. اما بالاخره تغییر ایجاد شد. در بلاکچین هم همینطور است.
برای مثال وب۳ بر عدم انحصار اطلاعات متمرکز است و یکی از معضلات فعلی، انحصار اطلاعات توسط یکسری شرکتهاست. وب ۳ روی همین حفظ حریم خصوصی کاربران و فضای آزاد بهاشتراکگذاری اطلاعات تمرکز دارد. در مورد برجستهبودن فضای تبادل در اکوسیستم بلاکچین نسبت به سایر بخشها باید بگویم که رویکرد ما این نیست، اما ناگزیر بودیم که از این بخش شروع کنیم تا به هدف مورد نظر خود برسیم. هدف اصلی ما ایجاد یک خانه نوآوری واقعی است.
همانطور که میبینید، دبی درهای خود را به روی این فناوری باز کرده و در حال تبدیلشدن به یک هاب بلاکچین است. عدم تمرکز، تسهیل امور مالی و رعایت حریم خصوصی کاربران مفاهیمی هستند که افراد را به خود جذب میکنند. البته حبابهای زیادی در این فضا وجود دارد و پروژههای زیادی هم شکست میخورند.
این اکوسیستم خیلی جوان است. تا زمانی که نتوانیم بین بلاکچینهای مختلف ارتباط برقرار کنیم، اکوسیستم جزیرهای خواهد ماند و هر جزیره قوانین خودش را دارد، ولی بهزودی بین قسمتهای مختلف ارتباط شکل میگیرد و افراد استفادههای زیادی از این فضا میکنند و فعالیت در جامعه بلاکچین نفع بیشتری برای افراد خواهد داشت.
با متصلشدن بخشهای مختلف، جامعه بلاکچین به قدری بزرگ میشود که اسکمها رو به کاهش میروند، زیرا در صورت خطا از اکوسیستم بیرون رانده میشوند و با وجود متصلبودن تمام بخشها به یکدیگر، امکان فعالیت در قسمتهای دیگر را نخواهند داشت و به کلی از اکوسیستم خارج میشوند.
قدیمیترین صرافیهای ما عمری چهار یا پنجساله دارند. زیستبوم صرافیهای رمزارزی را چطور میبینید؟ فکر میکنید تا رسیدن به بلوغ چقدر فاصله داریم؟ برای رسیدن به بلوغ چه اتفاقهایی باید بیفتد؟
در حال حاضر بسیاری از صرافیهای قدیمی به پول نیازی ندارند و به جایی رسیدهاند که در حوزههای دیگر سرمایهگذاری میکنند. از نظر من صرافیهای ایرانی در مقایسه با صرافیهای معروف دنیا، نیازمند خلاقیت و نوآوری بیشتری هستند و باید بتوانند نسبت به هم تفاوت ایجاد کنند.
صرافیهای مطرح دنیا سعی میکنند با اضافهکردن فیچر و ابزارهای مختلف، سرمایهگذاری کاربر را هوشمندتر کنند. این کاری است که ما قصد داریم در بیتمکس انجام دهیم. ما نمیخواهیم کاربر را مجبور به تبادل کنیم، بلکه میخواهیم کاربری که تبادل میکند، به ریسکهای سرمایهگذار آگاه باشد.
همانطور که فضا هنوز برای کسبوکارها روشن نیست، کاربرانی که با سرمایههای خرد وارد این فضا میشوند هم با فرازوفرودهای بسیاری روبهرو هستند. در ایران هم منابع آموزشی، یادگیری و فرصتهای انتقال تجربه خیلی کم هستند. دغدغه اصلی اکوسیستم این است که کاربران همپای کسبوکارها بالغتر شوند و آموزش ببینند. از طرفی چون این حوزه رگوله نشده، تمام تقصیرات متوجه کسبوکارهاست. فکر میکنید در بحث آموزشی وظیفه کسبوکارها، رسانهها و خود مردم چیست؟
بحث آموزش مهم است، ولی قرار نیست تمام افراد، سرمایهگذار یا معاملهگر این مارکت باشند. میتوانیم در حوزه قانونگذاری مشکل را از ریشه حل کنیم. ما میتوانیم ETFهای این حوزه را قانونی کنیم و مردم پول خود را با خیال راحت به دست افراد باتجربه، شناختهشده و تأییدشده توسط قانونگذار بسپارند.
نمیتوان به تمام افرادی که میخواهند در این حوزه سرمایهگذاری کنند، آموزش داد. بهتر است فضایی را ایجاد کنیم که افراد متخصص شناسایی شوند. فکر میکنم اگر ETFها را قانونی کنیم، مردم با خیال راحتتری میتوانند از این صندوقها استفاده و سرمایهگذاری کنند و از این مارکت منتفع شوند. ولی کسانی که دوست دارند به مارکت وارد شوند، باید زیرساخت لازم را داشته باشند و با مسائل مالی، تکنیکال و مباحث آیتی آشنا باشند.
به علت عدم وجود بازیگران اصلی مثل ویسیها، کسبوکارهای حرفهای و صندوقهای سرمایهگذاری در اکوسیستم، فضا در اختیار افراد کمسن و کمتجربه است. اگر بخواهیم مشکلات را ریشهای حل کنیم، باید چنین صندوقهایی را قانونی کنیم.
ایشون از سال88 که اومدن آپاداناسرام البته بنا به سفارش یکی از مسئولین، کارشناس بودن در بخش برنامه ریزی رنگ و لعاب ، sap هم توسط تیم دیگری راه اندازی شده بود و بحث وارد کردن اطلاعات در نرم افزار بودن که تیم برنامه ریزی دیتا اینتری رو انجام دادن ایشون همکار من بودن تو تیم برنامه ریزی و کاملاً به مسئولیت هاشون واقف هستم . واقعاً متاسفم که این وب سایت که به عنوان یه مرجع معتبر شناخته شده هست بدون تحقیق توهمات ذهنی یک نفر رو مستند و منتشر میکنه !!!!
شما با پخش این اراجیف بدون تحقیق فکر نمیکنید کسی دیگه نمیخونه اینجارو ؟؟؟؟؟ ایشون توی استرالیا رفته بود پیش نامزدش و کلا بیکار بوده به چه حقی اسم شرکت خانواده من رو میاره و شما هم پهش میکنید؟؟؟؟؟؟ جناب اقای اطیف چون خوشش میومده از این اقا یه کارایی هم واسش کرد بد نیست تحقیق گنید بعد بنویسد یعنی مهندس گلچین انقدر بیچاره شده بود که ایشون رو مدیر برنامه ریزی کنه انقدر از ایشون میدونم که بهتر بهش بگید دهنشو ببنده