راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

هامونی: دل‌نگران افت‌وخیزهای بازار نیستم

فرصتی بی‌نظیر برای بازار ایجاد شده که باید آن را غنیمت بشماریم؛ اگر بتوانیم اهداف‌مان را با هماهنگی تمام دست‌اندرکاران هدف قرار دهیم و محقق سازیم، یک انقلاب اقتصادی و تحول تاریخی برای ایران و جامعه ایرانی خواهد بود

ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۵ / به نظر می‌رسد امروز بازار سرمایه ایران در وضعیتی قرار گرفته که بهترین توصیف برای آن واژه «ماه عسل» باشد. دلایل اقبال به بورس را از منظرهای مختلفی توضیح می‌دهند؛ اقبالی که باعث تعجب همگان و وحشت عده‌ای شده است. در ابتدای گفت‌وگویمان با امیر هامونی، مدیرعامل فرابورس ایران، درباره علل این استقبال می‌پرسیم.

او ابتدا بر تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر شرایط بازار سرمایه تاکید دارد: «از بازارهای رقیب گرفته تا نرخ بهره در کشور، همچنین نوسانات ارز، بازار سکه و بازار ملک باعث شده‌اند از مدتی پیش، نوعی نقدینگی سرگردان در کشور جریان یابد. در سال گذشته سیلاب‌هایی در کشور داشتیم که بابت جبران خسارات آنها، مبالغی در کشور تزریق شد. گرچه حوادث سال گذشته، اتفاقات بسیار ناگواری را در شهرها و روستاهای مختلف باعث شد، ولی بابت جبران خسارت، فعالیت‌هایی از جنس سازندگی اتفاق افتاد.  

وقتی خانه هم‌وطن ما از بین می‌رود، باید دوباره ساخته شود و ساخت مجدد، بخش تقاضا را تحریک می‌کند. آن نقدینگی که در سال گذشته برای تحریک تقاضا تزریق شد، به سمت بازار سرمایه گسیل داده شد. حتی بسیاری از خریدهایی که برای جبران خسارت انجام می‌گرفت، تقاضای محصولات شرکت‌های بورسی و فرابورسی را افزایش می‌داد. در هر حال شرایط اقتصاد باعث شده نوعی اقبال عمومی در بازار شکل بگیرد و شاخص‌های بی‌سابقه‌ای را تجربه کنیم؛ تا جایی که بازدهی نقدی و شاخص قیمت فرابورس ما در بین تمام اعضای فدراسیون جهانی بورس‌ها، در سال گذشته در مقام دوم بوده است. در واقع به‌دلیل اینکه دلار در سال گذشته نوسان اسمی زیادی نداشت، بورس تهران و فرابورس ایران در آمارهای جهانی نیز به چشم می‌‌آیند.»

هامونی یادآوری می‌کند که از سال گذشته تاکنون موج‌های جدیدی از نقدینگی را تجربه می‌کنیم: «بسته به اینکه آن دسته از سرمایه‌گذاران که وارد بازار سرمایه می‌شوند، چقدر آشنایی و تسلط به بازار داشته باشند، علل ورود آنها فرق می‌کند. موج اول، کسانی بودند که از قدیم در بورس حضور داشتند و وقتی  دیدند بورس دارد تکان می‌خورد، پول‌های بیشتری را به بورس تزریق کردند. موج دوم آدم‌هایی هستند که آشنایی کمتری داشتند.

به همین ترتیب شاهد چهار یا پنج موج بودیم. الان موج پنجم نقدینگی در کشور را می‌بینیم؛ به ‌نحوی که آوازه بورس در تمامی شهرها و روستاها مطرح است و می‌تواند فرصتی تاریخی را برای بازار سرمایه رقم بزند.»


فرصتی که لب مرز تهدید است


روی دیگر این ماه‌ عسل، اگر مدیریت نشود، به‌شدت تلخ خواهد بود. باید تدابیری اندیشیده شود که هیجانات مردم مدیریت شود و از دیگر سو کسانی که به سراغ این بازار می‌روند، لااقل با مبانی آن آشنا شوند.

این نگرانی را با هامونی مطرح کردیم. او می‌گوید: «اگر مجموعه مسئولان اقتصادی اعم از مجلس، دولت و حتی قوه قضائیه و دستگاه‌های زیر نظر هر سه قوه، تدبیر لازم را برای مدیریت بازار نداشته باشند، به نظرم وضعیت کنونی تهدیدآفرین می‌شود. همین تجربه را در انگلستان برای چندین بار دیده‌ایم. در 20، 30 سال گذشته، به‌دنبال استقبال‌هایی که از بازار صورت گرفته، مشکلاتی رخ داده است.

چالش اصلی در چنین شرایطی مربوط به «سواد مالی همگانی» است؛ یعنی اینکه همه بتوانند اطلاعات و تسلط کافی برای تصمیم‌گیری در بازار را داشته باشند. به همین دلایل بود که بورس انگلستان بعضی قسمت‌های بازار را حرفه‌ای‌تر و محدودتر کرد و «صندوق‌ها» را در برابر بازار گذاشت تا سکان ارتباط با مردم را به دست بگیرند و «چالش سواد مالی» را حل کنند.

این مساله دلایل فرهنگی دارد. ما به لحاظ فرهنگی می‌خواهیم در مدیریت هر حوزه مستقیما تصمیم بگیریم و مشارکت کنیم؛ حتی در تعیین مدیر شرکت هم نقش‌آفرین باشیم. به‌دلیل همین مسائل فرهنگی و اقتصادی که داریم، حضور مردم در بازار سرمایه ایران بسیار پررنگ است. این حضور می‌تواند فرصت‌آفرین باشد، ولی اگر تدبیر لازم اندیشیده نشود، تهدیدهایی به وجود می‌آورد.»


تقویت عرضه اولیه


هامونی که خود سابقه طولانی در بازار سرمایه دارد، معتقد است مردمی که دانش کافی برای تجزیه‌وتحلیل صورت‌های مالی و مسائل صنعت و شرکت نداشته باشند، با یک پیام یا سیگنال یک گروه تلگرامی وارد بازار می‌شوند و از طریق همان گروه تلگرامی فاقد صلاحیت نیز گزیده می‌شوند و ضرر می‌کنند و خاطره‌ای خوب و شیرین برایشان تبدیل به خاطره‌ای تلخ می‌شود.

به گفته او؛ « باید سواد مالی همگانی در کشور را جدی گرفت. فرهنگ سرمایه‌گذاری را فقط سازمان بورس نمی‌تواند بالا ببرد؛ رسانه ملی باید به کمک بازار بیاید. مجلس شورای اسلامی نیز با وضع قوانین و مقررات قادر است به کمک بیاید. ما پیشنهاد دادیم که دانشگاه‌ها و حتی مدارس را با مسائل بورس آشنا کنیم. الان با وزارت آموزش‌وپرورش در حال مذاکره هستیم تا این مسائل سرفصل و مباحثی از دروس دانشگاه، دبیرستان و راهنمایی و حتی دبستان شوند.

بعضی جاها توفیق داشتیم و گاهی نیز توفیق لازم در سطح ملی به دست نیامد. در مجموع، بخشی از بهره‌برداری از فرصتی که به وجود آمده، به خود ما؛ فرابورس، سازمان بورس و شورای عالی بورس برمی‌گردد؛ مثلا اینکه با کمک دولت، ارکان اجرایی کشور و بخش خصوصی، عرضه‌های اولیه را تقویت می‌کنیم.

الان استقبال در سمت خرید و تقاضا در بازار زیاد شده و لازم است به همان نسبت بخش عرضه نیز تقویت شود تا بازار به تعادل برسد. اگر سمت تقاضا به‌تنهایی بالا برود و قاعده بازار که مربوط به «عرضه» است، بزرگ نشود، به افزایش قیمت‌ها منجر خواهد بود، در حالی که لزوما رشد تولید و اشتغال را به‌دنبال نمی‌آورد. تاکنون توفیق‌ها و افزایش سرمایه‌هایی در بازار داشته‌ایم، ولی هنوز جای کار زیادی داریم.

ارزش بازار ما پنج میلیون میلیارد تومان است. فرابورس در سال گذشته  فقط 80 هزار میلیارد تومان تامین مالی کرده، در حالی که تامین مالی از طریق اوراق، صکوک و عرضه‌های اولیه می‌تواند خیلی بیشتر باشد. البته تمام این کارها را داریم انجام می‌دهیم. به‌تازگی یکی از عرضه‌های اولیه بزرگ را برای «آریاساسول» به انجام رساندیم. «صبا تامین»، «شستا» و «پتروشیمی بزرگ تندگویان» که شب عید سال گذشته سهام آن واگذار شد، همگی از مصادیق عرضه اولیه به‌شمار می‌روند.

چند روز قبل، گزارشی آماده کردیم و به‌صورت ارشادی و هدایت‌گونه از شرکت‌ها خواستیم که برنامه افزایش سرمایه خود را به ما اعلام کنند تا فرایند افزایش سرمایه‌شان را تسریع کنیم. می‌دانید که فرایند افزایش سرمایه واقعا زمان‌بر است و اگر تسهیل شود، می‌توانیم بخشی از نقدینگی شرکت‌ها را در خود آن شرکت برای تحریک تولید، جهش تولید و رشد اشتغال به کار ببریم. این اتفاق را میمون و مبارک می‌دانم. آماری که من از شرکت‌ها گرفتم، نشان می‌داد که در همین دوماهه اخیر، قابلیت جذب 20 یا 30 هزار میلیارد تومان نقدینگی جدید را برای افزایش تولید و طرح‌های توسعه شرکت‌ها را داشته‌ایم.»


چرا صندوق‌های بورسی قابل اعتمادند؟


همان‌طور که امیر هامونی اشاره کرد، در اکثر کشورها مردم از طریق یک میانجی به بورس می‌آیند، ولی در ایران این‌گونه نیست. به نظر می‌رسد که یکی دیگر از دلایل فرهنگی این پدیده، ضعف سرمایه اجتماعی و اعتماد بین ماست که از سال‌ها قبل مخدوش شده است. در بسیاری از صندوق‌ها اختلاس‌هایی پیش آمد که باعث شد مردم با خود بگویند وقتی به صندوق‌های نیمه‌دولتی نمی‌توان اعتماد کرد، اعتماد به صندوق خصوصی معنی ندارد.

هامونی معتقد است صندوق‌های قرض‌الحسنه و موسسات مالی ـ اعتباری مجاز یا غیرمجاز، چالش‌هایی را برای نظام بانکی ایجاد کردند؛ «یکسری صندوق در بورس داریم که مردم آنها را با صندوق‌های معمولی اشتباه می‌گیرند؛ تصور می‌کنند صندوق‌های سرمایه‌گذاری که داخل بورس هستند با صندوق قرض‌الحسنه سر کوچه‌شان یکی هستند و چون صندوق سر کوچه دچار چالش‌های مالی یا فساد شده، این صندوق نیز همان‌طور خواهد بود. چالشی که موسسات مالی ـ اعتباری و بانکداری به وجود آورده‌‌اند، در بورس رخ نمی‌دهد.

در واقع «بانکداری در سایه» در بورس اتفاق نمی‌افتد. اینجا صندوق‌ها کاملا تحت نظارت هستند، پس باید آن دو دسته را کاملا متمایز بدانید و متمایز اطلاع‌رسانی کنید. اعتماد مردم به صندوق‌های بورس طی 10 سال گذشته بیشتر شده و رشد قابل توجهی داشته‌اند. الان رشد این صندوق‌ها با رقم‌های بی‌سابقه‌ای اتفاق می‌افتد؛ مثلا 220 هزار میلیارد تومان جذب نقدینگی در این صندوق‌ها داشته‌ایم و معاملاتی حتی حرفه‌ای‌تر از معامله‌گران حرفه‌ای انجام می‌دهند. این سرمایه‌های جدید برای دارندگان واحدها و کسانی که از این صندوق‌ها سهم گرفته‌اند، سرمایه‌گذاری شده است.»

مدیرعامل فرابورس در ادامه از تفاوت بزرگ صندوق‌های بورسی با صندوق‌های قرض‌الحسنه و تعاونی می‌گوید: «در صندوق‌های بورسی، پول دقیقا به نام افراد جمع می‌شود، حساب هر نفر مشخص است و با کد بورسی او تجمیع می‌شود و به‌صورت دارایی کاملا مشاع سرمایه‌گذاری صورت می‌گیرد و همه در سود و زیان آن شریک هستند. سامانه به‌صورت لحظه‌ای این وضعیت‌ها را رصد می‌کند و سازمان بورس اوراق بهادار، بورس‌ها، مسئولان نظارتی بازار، سپرده‌گذاری مرکزی و ارگان‌های مختلف نظارت دارند که خدای ناکرده منافعی بین افراد جابه‌جا نشود.

در نتیجه آن، خالص ارزش دارایی‌ها (NAV) که در بازار اعلام می‌شود، کاملا قابل اتکاست و تغییراتش می‌تواند مورد مقایسه قرار گیرد و بازدهی سرمایه‌گذار را در لحظه محاسبه کند؛ مثلا من امروز وارد شده‌ام و یکسری سهام‌دار قدیمی در صندوق هستند. اینها حالت open-end (صندوق سرمایه‌گذاری با سرمایه متغیر) دارند و سرمایه صندوق هر روز می‌تواند کم و زیاد شود؛ پس من با NAV امروز یعنی با بازدهی که امروز سرمایه‌گذاران قدیم کسب کرده‌اند، وارد صندوق می‌شوم.

شاید شما روز اول با یکصد تومان وارد صندوق شوید، ولی من پنج سال بعد ورود می‌کنم و اگر الان NAV صندوق پنج‌ هزار تومان است، باید پنج‌ هزار تومان بدهم تا در کنار شرکای قدیمی قرار بگیرم. به‌طور کلی استقبال خوبی از این صندوق‌ها صورت گرفته است.»


تحولات بازار سرمایه و معامله‌گران


هامونی مانند بسیاری دیگر دل‌نگرانی رخت بربستن اعتماد مردم نسبت به بازار بورس از پس تحولات احتمالی را ندارد. او در این‌باره می‌گوید: «در بورس سرمایه اجتماعی اعتماد برقرار است. افت‌وخیزهایی را در شرایط مختلف پشت سر گذاشته‌ایم. در 20، 30 سال گذشته بحران‌های متنوعی داشتیم. از زمان جنگ تاکنون دولت‌های متعددی آمده و رفته‌اند، ولی بورس همچنان به افت‌وخیزهای خود ادامه داده و با همین افت‌وخیزها مخاطبان بازار زیاد شده‌اند.

16 سال قبل، شاخص بورس 13 هزار واحد بود. ابتدا از شاخص چهار یا پنج هزار واحدی شروع شد و طی یک سال این شاخص دو و نیم برابر رشد کرد و بازار سرمایه مخاطبان زیادی را جذب کرد.

من آن زمان دانشجو بودم و یادم هست که وقتی به تالار بورس می‌رفتم تا قیمت‌ها را ببینم، خیلی شلوغ بود و عده زیادی می‌خواستند در بورس سرمایه‌گذاری کنند. آن زمان چند صنعت اصلی لیدرهای بازار بودند و سهم‌هایشان فروش می‌رفت. شاید لیدرهای آن زمان الان ته‌جدولی‌ها باشند. خیلی‌ها به بورس آمدند و رفتند، ولی این‌طور نبود که همه بعد از ورودشان دوباره بیرون بروند. قسمت اعظم خریداران در بازار رسوب کردند و الان جزء معامله‌گران حرفه‌ای بازار هستند.

در سال 1384 آدم‌هایی که آمدند جای کار زیادی از حیث سواد مالی داشتند و باید کتاب، فرمول‌های ارزش‌گذاری، تحلیل تراز و صورت‌های مالی، صنعت، تحلیل تکنیکال، فاندمنتال و… را یاد می‌گرفتند؛ آن زمان این مسائل اصلا مطرح نبود. به هر حال بسیاری از این آدم‌ها آمدند و بسیاری از سهم‌هایشان گیر افتاد، چون در صف فروش بودند و نمی‌توانستند سهم خود را بفروشند. بسیاری از همان آدم‌ها را می‌شناسم که الان سابقه 16 یا 17ساله دارند؛ سرد و گرم بازار را چشیده‌اند و جزء آدم‌های باسابقه‌ای هستند که به دور از هرگونه هیجان، حتی در بدترین شرایط هم تصمیم می‌گیرند.

در ایام شهادت سردار سلیمانی در سال گذشته همین آدم‌ها را می‌دیدیم که هیچ واکنشی نسبت به قضیه نشان نمی‌دادند، ولی سرمایه‌گذارانی که بیش از هشت ماه از فعالیت‌شان نمی‌گذشت، روز بعد از شهادت، دست روی دکمه فروش گذاشته بودند و احساس می‌کردند اتفاقات زیادی می‌افتد. 48 درصد از آدم‌هایی که روز بعد از شهادت در صف‌های فروش نشستند، کسانی بودند که سابقه کمتر از هشت ماه فعالیت در بورس داشتند. 68 درصد از آنها بیش از 18 ماه سابقه حضور در بازار را نداشتند.

تحولات و بالا و پایین رفتن بورس ذات آن است و در همه جای دنیا این را می‌بینیم. مهم این است که در کنار سواد مالی تدابیری برای جبران ضررهای هنگفت وجود داشته باشد. هامونی یکی از این راهکارها را بیمه می‌داند: «در همین شرایط کرونا دیدید که در بورس نیویورک چند بار بازار Circuit Break (قطع‌کننده مدار) شد. قطع‌کننده مدار اقدام نظارتی برای متوقف‌کردن موقت معامله در بورس است که برای مهار هراس فروش در نظر گرفته شده است؛ یعنی وقتی شاخص در یک روز 10 درصد افت کند، بازار کلا قفل و تعطیل می‌شود و به سرمایه‌گذاران اعلام می‌کنند که بازار 10 درصد پایین آمد.

تمام سیستم‌های پیامک و اطلاع‌رسانی به همه اعلام می‌کنند که «امروز کل بازار 10 درصد ریزش کرده است». به خاطر کرونا چندین بار بورس نیویورک به 10 درصدهای متعدد خورد و دچار قطعی مدار شد؛ یعنی کل سیستم قفل می‌شد و هیچ‌کس نمی‌توانست‌ معامله کند. بدین ترتیب، به مدت 15 یا 20 دقیقه بازار کلا قفل می‌شود، همه می‌فهمند که چنین اتفاقی افتاده، سپس با علم و آگاهی از وضعیتی که در زمان کرونا به وجود آمده، دوباره سفارش‌هایی برای روز بعد و معاملات جدید می‌گذارند. ما این شرایط را پشت سر گذاشتیم.

در همان شرایط، بازار ما با توجه به تزریق نقدینگی از بانک مرکزی به بنگاه‌های آسیب‌دیده از کرونا، توانست ثبات خود را حفظ کند. بسیاری از کشورها دیر به فکر افتادند و بر اثر عکس‌العمل‌های لحظه‌ای بازار، افت بورس پیش آمد و بعد از آن مدت، فرضا اتحادیه اروپا، انگلستان و آمریکا بودجه‌های چند میلیارد دلاری برای کمک گذاشتند. در کشور ما مردم این بحران‌ها را زیاد تجربه کرده‌اند و به‌اصطلاح آب‌دیده شده‌ایم، پس شرایط بازار برایمان عادی‌تر بود. در نتیجه بعید می‌دانم با یک خبر مشکلات زیادی برایمان رخ دهد، ولی تاکید می‌کنم که ذات بازار ما با روزهای مثبت و منفی همراه است.

در تئوری‌های مالی می‌گویند بازار خوب و کارا آن است که پیاده‌روی تصادفی یا به‌اصطلاح Random Walk کند؛ یعنی امروز واقعا ندانیم که آیا شرایطش مثبت است یا منفی؛ بگذاریم خودش به‌صورت تصادفی انتخاب کند و پیش‌بینی‌پذیر نباشد. بازاری که پیش‌بینی‌پذیر است به لحاظ کارایی واقعا مشکل دارد.»

هامونی با اشاره به مثبت و منفی‌های چند وقت اخیر در بازار بورس می‌گوید که این شرایط، هم برای ناظران، هم متولیان بازار و هم سرمایه‌گذاران مطلوب است و فرصت فکر کردن و تحلیل دارند تا صنایع پیشرو را از صنایع پسرو منفک کنند و تصمیمات عاقلانه و به دور از هیجان بگیرند:


بازار همچنان نیازمند حمایت است


هامونی با تاکید مجدد بر نقش رگولاتوری در تسهیل و کمک به بزرگ‌کردن شرکت‌ها در شرایط حاضر و ورود شرکت‌های عرضه اولیه به بورس می‌افزاید: «شورای عالی بورس در دوران کرونا کمک زیادی به شرکت‌ها کرد و سران سه قوه در حال تصویب مصوبات ویژه‌ای برای این شرایط خاص بازار هستند که جا دارد از همه آنها تشکر کنم، ولی بازار همچنان نیاز به حمایت دارد؛ چراکه فقط تصمیمات آنی و لحظه‌ای کافی نیستند؛ باید تمام دست‌اندرکاران و سیاست‌گذاران کشور پایش و کوشش مستمری به خرج دهند تا شرایط فعلی را به‌خوبی پشت سر بگذاریم.

الان فرصتی بی‌نظیر برای بازار ایجاد شده که باید آن را غنیمت بشماریم. اگر بتوانیم اهداف‌مان را با هماهنگی تمام دست‌اندرکاران هدف قرار دهیم و محقق سازیم، یک انقلاب اقتصادی و تحول تاریخی برای ایران و جامعه ایرانی خواهد بود.»

از ایشان می‌پرسیم که آیا خوش‌بین هستید تدبیری شکل بگیرد که سرمایه‌ها را به کانال‌هایی بفرستد که نتایج مثبتی در کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت نشان دهد؟ او می‌گوید: «بله، بسیار خوش‌بینم و معتقدم این دغدغه و عقلانیت در تمام دستگاه‌ها وجود دارد و می‌خواهند به کمک بیایند. چند وقت پیش، مقاله‌ای درباره «اقتصاد بانک» دیدم که مرا یاد مدل «گرامین بانک» بنگلادش انداخت که ایده‌اش را آقای «محمد یونس» داد و جایزه صلح نوبل هم گرفت. او به این می‌اندیشید که فقرا و دهک‌های پایین جامعه دارایی قابل وثیقه ندارند و همین مساله برایشان مشکل است؛ پس باید برایشان یک دارایی قابل وثیقه تعریف کند.

سپس با مسئولان کشور صحبت کرد که برای فقرا در همین چهار یا پنج متر حلبی که نشسته‌اند، سند ملکی صادر کند، مثلا سند ملکی به متراژ چهار یا دو متر مربعی وجود داشته باشد که مسکن ایشان را به رسمیت بشناسد. بانک این سند را به‌عنوان دارایی قابل وثیقه می‌گرفت و در عوض اعتبار در اختیار می‌گذاشت. البته این اعتبار هم نقدی نبود، مثلا بذر می‌دادند که بکارند و محصول بیاورند، سپس محصول را می‌خریدند، قسط خود را برمی‌داشتند و سهم مردم را هم می‌دادند. بدین ترتیب توانست اشتغال خوبی ایجاد کند و مثالی عینی از فقرزدایی مطلق در دنیا شد.

در مورد سهام عدالت نیز همین اتفاق می‌تواند برای دهک‌های پایین جامعه بیفتد. من مقاله را خواندم و برای بعضی از سیاست‌گذاران حوزه فقرزدایی فرستادم. ما هم می‌توانیم به جای اینکه اجازه بدهیم مردم سهم خود را به‌راحتی بفروشند و یک‌ بار پول به دست‌شان برسد که فرش، لوازم خانگی یا نهایتا ماشین و موبایل بخرند و مصرف کنند، سهام عدالت آنها را به وثیقه تبدیل کنیم که از طریق آن از بانک وام بگیرند و در عین حال، دارایی خود را به اهرم تبدیل کنند.

اینکه وام به چه صورت پرداخت شود و آیا اقساط تورم داشته باشد یا نه، بحث دیگری است. شاید بتوان وام را هم به‌صورت کالاهای غیرنقدی در اختیارشان گذاشت که تولید را تحریک می‌کند. مسئولان اقتصادی کشور همین کار را پارسال برای سیل انجام دادند. آن زمان به جای اینکه به مردم، فرش، یخچال و… بدهند، ستاد اجرایی فرمان امام به شرکت تولیدکننده یخچال سفارش می‌داد که یخچال بسازند تا پول‌ها صرف خرید خارجی و واردات نشود. این حرکت‌ها خیلی خوب بودند و به بعضی از شرکت‌های بورسی هم کمک کرد که تولیدشان تحریک شود و انبارهایشان را به جریان بیندازند. تمام عزیزانی که پیام مرا گرفتند، عکس‌العمل مثبت نشان دادند.

در شورای عالی بورس نیز همین قضیه مطرح شد و آقای دکتر همتی نیز قول مساعد داده‌اند که با هماهنگی بانک‌ها، سهام عدالت را پشتوانه کنند که وام بدون ضامن بدهند. الان اگر پنج میلیون وام بخواهید، باید پنج تا امضا بگیرید و ضامن‌های دولتی بیاورید که مردم از این بابت واقعا مشکل دارند. اکنون با گذاشتن دارایی قابل وثیقه، وام می‌گیرید و اگر به هر دلیل بازپرداخت اتفاق نیفتد، دارایی موجود است و بانک می‌تواند تملک کند، در بازار بفروشد و پولش را بردارد. بدین ترتیب، حتی تعهدات و معوقات بانکی نیز مدیریت می‌شوند.

خوشبختانه مسئولان کشور به‌صورت آگاهانه مشغول تدابیری هستند که به‌زودی به رویه‌های اجرایی تبدیل می‌شود. فکر می‌کنم به‌زودی دستورالعملی بیرون بیاید که مردم بتوانند از طریق سهام عدالت وام بگیرند. این موضوع قطعا به بازار ما، به مبارزه با فقر و ایجاد تحول تاریخی که عرض کردم، کمک می‌کند.» هامونی معتقد است که بسیاری از خانواده‌های ایرانی، به‌خصوص دهک‌های پایین جامعه، زندگی‌شان با 5 میلیون یا 10 میلیون تومان زیرورو می‌شود و این اتفاقات حرکت اقتصادی بزرگی در کشور خواهد بود.


فناوری‌ای که نباید جا بماند


در شرایطی که موج‌های تازه‌ای در راه هستند و سیاست‌گذاری برای بزرگ‌تر کردن بازار بورس به نفع همه اتفاق می‌افتد، به بسترهای فناورانه جدید نیاز داریم. تقریبا یک سالی از این استقبال گذشته و پیش‌بینی می‌شود این روند استقبال فعلا ادامه داشته باشد. به‌‌خصوص که دولت هم اراده کرد بخش زیادی از دارایی‌هایش را به بورس بیاورد. گویی می‌شد پیش‌بینی کرد که هر ایرانی در کنار یک کد ملی، باید یک کد بورسی هم داشته باشد.

آیا به لحاظ فراهم‌کردن فناوری لازم هم اراده‌ای برای این اتفاق وجود دارد؟ آیا هسته کنونی ظرفیت پاسخگویی به این حجم از معاملات را دارد؟ بستر موجود برای حجم کوچک‌تری از بازار بوده و الان خیلی‌ها متعجب‌اند که سیستم‌های موجود چطور کار می‌کند و دچار خرابی نمی‌شود. آیا در این رابطه هم اندیشه‌ای شده است؟ آیا بستر فناورانه متناسب با استقبالی که به شکل روزافزون گسترش می‌یابد، تدبیر شده است؟

هامونی در این‌باره توضیح می‌دهد: «خوشبختانه در زمان دکتر محمدی، ریاست قدیم سازمان بورس، اقدامات زیرساختی خوبی انجام شد. بعد هم با آمدن دکتر قالیباف بلافاصله شورایی برای به‌روزرسانی تمام سامانه‌ها تشکیل شد که بنده هم عضو آن هستم. تمام سناریوها؛ اعم از خرید خارجی و استفاده از ظرفیت‌های داخلی و شرکت‌های استارت‌آپی بررسی شد. این نوید را می‌دهم که سه، چهار گزینه اصلی توسعه را پیش رو گذاشته‌ایم و در کوتاه‌مدت عملیاتی می‌شوند.

الان هم برای کارهای روزمره خودمان تمهیداتی در محیط بیزینس و نه محیط فنی، اندیشیده‌ایم؛ یعنی دستورالعمل معاملاتی را طوری اصلاح می‌کنیم که بار سیستم کمتر شود و از عهده مدیریت ترافیک نیز برآییم و در اصطلاح لود بالنسینگ در حال انجام است.

یکی از کارهای ما این بود که بلوک‌ها را افزایش دادیم. قبلا ماکسیمم سقفی که در هر معامله می‌توانست جابه‌جا شود، 100 هزار سهم بود، ولی الان رقم را به 200 هزار سهم رسانده‌ایم و بدین ترتیب بار ترافیکی سیستم به‌شدت مدیریت ‌شده است. برای فرابورس نیز به همین ترتیب بار ترافیکی را 30 یا 40 درصد افزایش دادیم؛ در حالی که ارزش معاملات و نقدشوندگی افزایش‌ یافته و کاهش نداشته است. از راهکارهای بیزینسی برای گذران روزهای پرترافیک فعلی تا آپگرید سامانه‌ها و خرید سخت‌افزارهای متناسب، ما این ترافیک را پیش رو داریم.»

آیا تحریم‌ها مشکلی برای تامین سخت‌افزار ایجاد نمی‌کنند؟ هامونی می‌گوید: «محدودیت‌هایی هست، ولی قابل مدیریت است و الان مشکل خاصی نداریم. این نوید را می‌دهم که در آینده نزدیک، چندین سامانه روی کار می‌آیند که هر یک بک‌آپ دیگری خواهد بود و اگر سامانه خارجی به هر دلیل با مشکل مواجه شود، سامانه‌های داخلی یا سامانه‌های مشترک همچنان کار را انجام می‌دهند.»


راه بورس از فرابورس


یکی از بحث‌های جذاب این است که چه سازوکاری می‌تواند باعث شود که یک شرکت، بیزینس یا استارت‌آپ در بازارهای بورس و فرابورس پذیرش شود؟ چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟ این روند چقدر طول می‌کشد؟ استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های پرداخت چطور به بورس یا فرابورس می‌رسند؟ هامونی در این‌باره توضیح می‌دهد: «در ایران چند سالی است که انواع سرمایه‌گذاران جسورانه و سرمایه‌گذاران خصوصی در قالب هفت یا هشت پشتیبان مالی فعال شده‌اند.

در آینده نه‌چندان دور، شاهد عرضه اولیه خروجی‌های آنها خواهیم بود. بعضی استارت‌آپ‌های بزرگ و معروف هم در حوزه پرداخت، تجارت الکترونیکی، حمل‌ونقل و… به‌طور طبیعی رشد کرده‌اند و الان درخواست داده‌اند و از مدت‌ها پیش با ما جلساتی گذاشتند و مدارک و مستندات خود را آماده کردند و الان در شرف هیات پذیرش بازار سرمایه و فرابورس هستند تا سهام آنها را عرضه اولیه کنیم. الان برای ورود این شرکت‌ها به فرابورس مشکلی وجود ندارد، ولی باید بعضی حداقل‌ها را از تمام استارت‌آپ‌ها بخواهیم.

اینها خطوط بازار هستند. ما در این‌باره سخت‌گیری نداریم؛ در دنیا سختگیری در همین حد یا حتی بدتر است، ولی ما می‌خواهیم به اکوسیستم استارت‌آپی کمک شود. یکی از این ضرورت‌ها، صورت‌های مالی حسابرسی‌شده توسط یک حسابرس معتمد سازمان بورس است که بتواند صورت مالی شرکت را به ما بدهد.»

هامونی همچنین مطرح می‌کند: «استارت‌آپ‌های بزرگی مثل دیجی‌کالا، کافه‌بازار، شیپور، دیوار و تپسی رسما درخواست داده‌اند و ما در حال فراهم‌کردن مقدمات، برای ورودشان به فرابورس هستیم. آنها با صورت‌های مالی آشنا هستند، حسابرس معتمد بورس حسابرسی را انجام داده، صورت‌های مالی را آورده‌اند و حداقل‌های مورد نظر ما را گذرانده‌اند. بر اساس استانداردهای حسابداری ممکن است نیاز به اصلاح بعضی بندها را پیدا کنند. تعدادی از استارت‌آپ‌ها تازه می‌خواهند شروع کنند یا دو، سه سال سابقه دارند و می‌خواهند وارد فرابورس شوند؛ در حالی که می‌بینیم بعضا حتی با «صورت مالی» آشنا نیستند و تصور می‌کنند که همان ترازنامه یا اظهارنامه مالی است که 31 تیرماه باید به اداره امور مالیاتی ببرند. »


توصیه‌ای به استارت‌آپ‌ها


هامونی در ادامه برای تسریع در روند بورسی‌شدن استارت‌آپ‌ها نکاتی مطرح کرد: «توصیه‌ام به استارت‌آپ‌ها این است که یک مدیر مالی آشنا به بازار سرمایه استخدام کنند یا از او مشورت بگیرند، صورت مالی آماده کنند، سال مالی داشته باشند، حاکمیت شرکتی، هیات‌مدیره، مدیرعامل و مناسبات و تشریفات ثبتی که باید انجام شود را به شکل دقیق و درست انجام دهند. هیچ هزینه‌ای برایشان ندارد؛ کافی است یک ‌بار قانون تجارت را بخوانند تا بدانند جلسات هیات‌مدیره چطور برگزار می‌شود، صورت‌جلسات هیات‌مدیره چگونه شکل می‌گیرد، کدام صورت‌جلسات هیات‌مدیره را باید در سازمان ثبت شرکت‌ها ثبت کنند و… . شرکت‌هایی که پروفایل حقوقی و ثبتی خود را به‌خوبی شکل دهند، ورودشان به بازار سرمایه بسیار راحت‌تر می‌شود.

خیلی‌ها به اینجا می‌آیند و تازه می‌فهمند که باید چند سال قبل، یک تصمیم ثبتی را می‌گرفتند، صورت‌جلسه مجمع را به ثبت شرکت‌ها می‌بردند و ثبت می‌کردند. در اینجاست که به بن‌بست می‌خورند و باید به پنج سال قبل برگردند و پروفایل‌های ثبتی و مالیاتی را از نو درست کنند. این‌ موارد کارشان را زمان‌بر می‌کند. هر پنج استارت‌آپی که نام بردم، مراحل را سپری کرده‌اند و خوشبختانه مشکلی برای پذیرش آنها نداریم. در حقیقت تمام مسائل به لحاظ شکلی حل شده‌اند.»

از او می‌پرسیم که اگر تمام مدارک یک شرکت آماده باشد، پروسه ورود آنها به فرابورس چقدر طول می‌کشد؟ «بستگی به عوامل مختلفی دارد. پارسال یک شرکت را عرضه اولیه کردیم که از روز درخواست تا روز عرضه اولیه 28 روز بیشتر طول نکشید. آنها باید حدود هزار صفحه مستندات به ما می‌دادند که همگی آماده بود و سریعا مراحل پذیرش و درج را طی کرد. اگر آن شرکت دارای مشاور ثبت، مشاور مالیاتی، مشاور مالی و استانداردهای حسابداری باشد، ما با کمال میل در کوتاه‌ترین زمان ممکن آنها را وارد بازار می‌کنیم. از نگاه منِ ناظر، در شرایط کنونی ورود شرکت‌ها به بازار بورس خیلی خوب است.

شرکت‌هایی هم بودند که یکی، دو سال است که می‌روند و می‌آیند، اما هنوز نتوانسته‌اند به فرابورس برسند. البته ما نیز حوزه پذیرش خود را به‌شدت توسعه می‌دهیم. به تعداد افراد و کارشناسانی که اینجا شرکت‌ها را پذیرش می‌کنند، بیش از صد درصد افزوده‌ایم. استخدام‌های جدید را با این هدف انجام دادیم که در کوتاه‌ترین زمان ممکن جوابگوی استارت‌آپ‌ها و شرکت‌هایی باشیم که می‌خواهند به بازار سرمایه وارد شوند. اگر باز هم جا داشته باشیم، منابع انسانی بیشتری می‌آوریم تا در کوتاه‌ترین زمان ممکن بتوانیم پاسخگوی نیازها باشیم. اکنون بیش از یکصد شرکت درخواست پذیرش و عرضه اولیه داده‌اند که باید فرایندهای ورود را طی کنند.»


تامین مالی جمعی و فرابورس


استارت‌آپ هم از آن واژه‌هایی است که بسیاری اوقات به‌غلط از آن استفاده می‌کنیم. مثلا استارت‌آپ 10 سال پیش که الان یک غول تجاری است را نمی‌توان استارت‌آپ خواند و یک ایده با بودجه کم در حال شروع را هم استارت‌آپ گفت. از هامونی درباره استارت‌آ‌پ به معنای واقعی پرسیدم؛ اینکه آیا نمی‌توان یک بستر تامین مالی جمعی برای استارت‌آپ‌های کوچک در فرابورس یا بورس پیش‌بینی کرد، به این صورت که ایده و نقشه خودشان را که دارای حداقل استانداردهایی است، بیان کنند؟

او گفت: «این کار الان در فرابورس عملیاتی شده است. پلتفرم خود فرابورس این کار را نمی‌کند، ولی طبق مجوزی که شورای عالی بورس و سازمان بورس به ما داد، فرابورس به رگولاتور حوزه تامین مالی جمعی یا همان کراودفاندینگ در کشور تبدیل شد. تفاهمی بین معاونت علمی ریاست‌جمهوری، وزیر محترم اقتصاد و وزیر محترم ارتباطات به‌صورت سه‌جانبه شکل گرفت که مربوط به زمان وزارت آقای کرباسیان در وزارت اقتصاد است. به موجب آن تفاهم‌نامه دستورالعمل کراودفاندینگ در شورای عالی بورس مصوب شد. در آنجا آمده که فرابورس مرجع مجوزدهی کراودفاندینگ است.

فرابورس کمیته‌ای به همین منظور تشکیل داده که سال گذشته 17 جلسه برگزار کرد و فراخوان‌هایی از تیم‌های استارت‌آپی داد و پلتفرم‌هایی را که کار کراودفاندینگ انجام می‌دادند، آوردیم تا ببینیم که طرح آنها برای ایجاد یک پلتفرم مناسب تامین مالی جمعی چیست. می‌خواستیم قادر به تامین مالی طیف وسیعی از استارت‌آپ‌ها باشیم. تامین مالی جمعی مدل‌های متعددی دارد و مبتنی بر «اهدا»، «پاداش»، «وام»، «مشارکت» و «سهام» است که ما فعلا سیستم مبتنی بر سهام یا همان equity را راه‌اندازی کرده‌ایم و سه مجوز به پلتفرم‌های منتخب داده‌ایم؛ چند مورد دیگر هم در راه هستند.

به پنج پلتفرم موافقت اصولی دادیم و برای سه مورد آنها از دو هفته پیش، مجوز فعالیت صادر شد. جناب آقای معتمد، مدیر نظارت بر نهادهای مالی سازمان بورس در این‌باره خبری منتشر کردند. امیدواریم همین روزها مراسم نمادین آن سه پلتفرم با هماهنگی سازمان بورس، وزارت اقتصاد، معاونت علمی ریاست‌جمهوری و وزارت ارتباطات برگزار شود. هر کدام از آن سه پلتفرم می‌توانند برای تعداد وسیعی از استارت‌آپ‌ها تامین مالی کنند.

در حال حاضر سقف تامین مالی برای هر استارت‌آپ دو میلیارد تومان است؛ یعنی راند اول سرمایه‌گذاری آنها نمی‌تواند بیش از دو میلیارد باشد. حتی اگر تقاضا بیشتر از این باشد، اجازه جمع‌آوری بیش از این مقدار سرمایه را نمی‌دهیم. مقررات فعلی و مجوز شورا، سقف دو میلیارد را تعیین می‌کند منتها متناسب با تورم و CPI می‌توان این سقف را با تصویب کمیته افزایش داد. این دو میلیارد رقم مصوب دو سال پیش است و اگر با CPI امروز حساب کنیم، بیش از سه میلیارد می‌شود که برای یک استارت‌آپ رقم خوبی به‌شمار می‌رود.

حتی برای شرکت‌ها و کارگاه‌های تولیدی نیز که در شهرک‌های صنعتی کار می‌کنند، رقم خوبی است. شرکت‌های صنایع دستی فعال در شهر و روستا، اصناف، اتحادیه‌های تولیدی، کارگاه‌های خیاطی و… شاید از لحاظ دانش‌بنیان بودن شباهتی به استارت‌آپ نداشته باشند، ولی فرضا می‌خواهند یک کارگاه در شهر یا روستایی بزنند و باید برای خرید تجهیزات و دستگاه‌های خودشان از همین پلتفرم بهره ببرند. مثلا یک نفر می‌خواهد قالی‌بافی کند و دار قالی لازم دارد. دار قالی، حتی چند صد میلیون هم نمی‌شود و او می‌تواند از طریق این پلتفرم‌ها تامین مالی کند.»

ولی در این صورت کار فرابورس سخت می‌شود، چون باید، هم رگولاتور فرابورس باشند، هم عامل تامین مالی جمعی. امیر هامونی درباره این نکته توضیح می‌دهد: «فرابورس مجری کراودفاندینگ نخواهد بود و امور اجرایی بر عهده پلتفرم‌های موجود گذاشته می‌شود که مسئولیت‌هایی را می‌پذیرند و با نهادهای مالی قرارداد می‌بندند. «پلتفرم»، «عامل»، «سکو» و «نهاد مالی» با هم یک شخصیت حقوقی درست می‌کنند که ما به آنها مجوز می‌دهیم و فقط بر نحوه جمع‌آوری پول نظارت می‌کنیم تا محدودیت‌های دستورالعمل از طریق یک داشبورد نظارتی، نظارت شود که مبادا اتفاق خاصی بیفتد.

تنها جایی که از کراودفاندینگ استفاده کردیم و شرایط خیلی خاصی رخ داد، مربوط به شرایط کرونا بود. شب عید از پلتفرم فرابورس برای امور عام‌المنفعه بهره بردیم و بازار تامین مالی خیرخواهانه و بدون کارمزد انجام دادیم. از طریق پلتفرم فعلی بازار سرمایه و فرابورس، اوراق «کرونا 1» و «کرونا 2» را تامین مالی کردیم که 30 یا 40 هزار نفر شرکت کردند و بیش از 20 میلیارد تومان جذب منابع صورت گرفت که به وزارت بهداشت برای مقابله با کرونا دادیم و یکسری سیستم تهویه، ماسک، گان و…. خریداری شد.»


ارز دیجیتال و بورس


اخیرا مجلس و رئیس‌جمهور بحث‌هایی درباره به رسمیت شناختن ارزهای دیجیتال کرده‌اند. در حال حاضر بسیاری از مردم به ‌جای آنکه به ارزهای دیجیتال به‌عنوان ابزار پرداخت نگاه کنند، آن را به‌عنوان ابزار سرمایه‌گذاری تلقی می‌کنند. آیا در بازار بورس یا فرابورس، برنامه‌ای برای ارزهای دیجیتال وجود دارد؟ البته باید توجه داشته باشیم که  فعلا تنها ارز دیجیتال داخلی «ققنوس» است.

ارزهای خارجی مثل بیت‌کوین و اتریوم نیز رواج زیادی یافته‌اند. هامونی در این‌باره تصریح می‌کند که رگولاتور انواع ارز، بانک مرکزی است و مجری هم صراف‌ها و بازار متشکل ارزی است که از چند ماه پیش شروع به فعالیت کرده است: «طبق وایت‌پیپری که بانک مرکزی روی وب‌سایت خود گذاشت، در مورد هر گونه ارز داخلی، ارز خارجی و رمزارزهایی که ابزار پرداخت در اقتصاد بین‌الملل شده‌اند، ما به هیچ‌ شکلی ورود نمی‌کنیم و بانک مرکزی رگولاتوری می‌کند. در مورد سکه و طلا نیز همین قضیه مصداق دارد.

حتی اگر بخواهیم رمزارز «ریال» را بسازیم، ما ورودی به این موضوع نداریم و بانک مرکزی تصمیم می‌گیرد؛ منتها در همان وایت‌پیپر قید شده که ICOها، توکن‌ها و… می‌توانند برای اجرای طرح‌ها، ایجاد شرکت‌ها و… با هماهنگی سازمان بورس به وجود آیند.

ما چندین استارت‌آپ را در این حوزه شناسایی کرده‌ایم. یک کمیته بلاکچین داشته‌ایم که نه فقط رمزارز؛ بلکه کاربردهای بلاکچین در بازار سرمایه را رصد می‌کرد؛ از احراز هویت گرفته تا رگ‌تک و اینکه از ابزار بلاکچین برای قراردادهایمان استفاده کنیم تا از طریق این ابزار پایش کنیم که کسی از دستورالعمل‌های ما عدول و تخطی نکند و از این بابت بلاکچین ابزار بسیار مناسبی است.

در حوزه توکنایز کردن دارایی‌ها نیز برنامه‌هایی داریم و تیم‌های استارت‌آپی متعددی را دیده‌ایم و همین روزها وارد کار اجرایی با آنها می‌شویم. یک جلسه نیز خدمت آقای دکتر قالیباف، رئیس محترم سازمان بورس بودیم و نظر مثبت نشان دادند که توکنایز کردن را به‌عنوان یکی از برنامه‌های اصلی دنبال کنیم و در بازار راه بیندازیم.»


ضرورت همکاری گسترده‌تر با رسانه‌ها


در انتها به هامونی پیشنهاد دادیم که مدیران بازار سرمایه، به‌ویژه این روزها که بورس با اقبال عمومی مواجه شده، همکاری گسترده‌تری با رسانه‌های رسمی داشته باشند تا واقع‌نگری نسبت به بورس ترویج شود؛ زیرا در شرایطی که مردم چنین استقبالی از بورس نشان می‌دهند، باید بدانند دقیقا با چه چیزی مواجه‌اند. صداوسیمای ما تاکنون قدری در این‌باره غیرحرفه‌ای عمل کرده و نیاز به اصلاح آن مشهود است. از دید هامونی، هر کدام از دست‌اندرکاران و رسانه‌ها که کاری برای ارتقای سواد مالی همگانی از دست‌شان بربیاید، باید در راستای مصالح اجتماعی انجام دهند.

او تصریح می‌کند: «ما هم تمهیداتی انجام داده‌ایم تا با تولید محتواهای آموزشی سازوکار بازار سرمایه را برای عموم مردم تشریح کنیم. هر عزیزی که در حوزه قانون‌گذاری و سیاست‌گذاری مربوط به سواد مالی دستی دارد، باید سعی در ارتقای این دانش همگانی کند. سواد مالی تخصصی و قهرمانی را معامله‌گران حرفه‌ای، تکنیکال‌کارها و تحلیلگران بنیادی حرفه‌ای انجام می‌دهند که کشف قیمت سهام می‌کنند.

چالش فعلی ما مربوط به سواد مالی همگانی است که حرکت عظیمی را برای تولید محتوا و بازنشر محتوا می‌طلبد. قطعا اصحاب رسانه مثل شما نیز می‌توانند به کمک ما بیایند. از تمام کسانی که متن گزارش شما را می‌خوانند، خواهشمندم در رابطه با ارتقای سواد مالی همگانی به ما کمک کنند.»

منبع ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۵
نویسنده / مترجم رسول قربانی
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.