راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

وعده ولث‌تک؛ کم‌کردن سردردها / با توجه به ساختار اقتصادی ایران ابزارهای ولث‌تکی می‌توانند موفق شوند؟

امروزه بخش عمده‌ای از معاملات جهان توسط هوش مصنوعی انجام می‌شود، اما در ایران به روال سابق تجربه‌های فردی و گوش‌به‌گوش کماکان حرف اول را در تعیین رفتار اقتصادی مردم می‌زند

ماهنامه عصر تراکنش شماره 27 / شاید هنوز بعضی گزینه‌ها را روی میز مردم نگذاشته‌ایم؛ پس هنوز می‌اندیشند که برای پس‌انداز باید دلار، طلا یا مسکن بخرند. جدیدا بورس هم مطرح شده! کدام یک از ما تا به حال در یک جا خوانده‌ایم که گزینه پنجم، ششم یا دهمی هم برای پس‌انداز وجود دارد؟ وقتی گزینه‌ای برای مردم روی میز نگذاشته‌ایم، یا بدتر از آن گزینه‌ای داشته و اطلاع‌رسانی نکرده‌ایم، از مردم نباید انتظاری جز این داشت.

اتفاقی که اواخر تابستان و اوایل پاییز در بورس ایران افتاد و استقبال بسیار بی‌سابقه‌ای که نسبت به عرضه اولیه به‌وجود آمد را نمی‌توان به‌راحتی نادیده گرفت و از کنار آن ساده گذشت. سرمایه‌های سرگردانی که از پس راکد شدن بازارهای همیشگی دنبال روزنه‌ای می‌گردند و به هر دری می‌زنند تا ارزش خود را حفظ کنند، این‌ بار چاره راه را در معاملات بورسی دیدند.

در سطح، خیلی ساده است، مردم از این‌ور و آن‌ور شنیده‌اند که اخیرا هرکس در بورس وارد شده، سود کرده و بعضا تا سه‌برابر پول خود توانسته ثروت کسب کند و به همین دلیل استقبال بسیار زیادی از بورس شکل گرفته است. اما در پیش و پس این اتفاق، هم مباحث رفتارشناسی اقتصادی وجود دارد و هم مباحث فنی و تکنیکال.

در عصر تراکنش برای تحلیل فنی و اقتصادی این پدیده بر آن شدیم که میزگردی برگزار کنیم. میزگرد ما حول چند محور کلی بود. اول اینکه فراگیر شدن فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطاتی از یک سو و آسان‌شدن معاملات بورسی به‌واسطه ابزارهای خریدوفروش آنلاین از دیگر سو، چه میزان در رخ دادن این پدیده تاثیرگذار بوده است. دوم اینکه این فناوری‌هایی که بعضا مشاوره هم می‌دهند را می‌توان ولث‌تک خواند و همچنین با توجه به ساختار اقتصادی ایران ابزارهای ولث‌تکی می‌توانند موفق شوند؟

ببینید: ولث‌تک چیست؟ / گزارش ویدئویی

مهمانان ما در این میزگرد، ناصر غانم‌زاده، مدیرعامل استارت‌آپ نیوُ؛ فاطمه جعفری، هم‌بنیان‌گذار سهام‌یاب و بهنام خاکباز، معاون مرکز نوآوری بهسازان فردا (پل‌وینوُ) بودند. متن پیش‌رو خلاصه‌ای از میزگردی دوساعته است.

همان‌طور که در جریان هستید، چندی پیش استقبال بسیار زیادی از عرضه اولیه بورس صورت گرفت و تعداد قابل توجهی از معامله‌گران جدید وارد بازار بورس شدند. به نظر شما فناوری‌های جدید چقدر در آشنا کردن مردم با بورس و افزایش مخاطبان بورس تاثیر داشته است؟ آیا می‌توان این موضوع را به نوعی گسترش ولث‌تک در ایران تلقی کرد؟

جعفری: این فناوری‌ها قطعا تاثیرگذار هستند. در گذشته معامله‌گر باید برای خرید سهام به کارگزار خود مراجعه حضوری می‌کرد، هنوز هم بعضی‌ها ذهنیت قدیمی مراجعه به «تالار» را دارند. بعدا امکان ثبت سفارش تلفنی پیش آمد. وقتی خرید بورس آنلاین شد، استقبال خیلی بیشتر و راحت‌تری از آن اتفاق افتاد. اطلاع‌رسانی‌ها نیز تاثیرگذارند.

در سال 1392 که بازار رشد خوبی کرد، موج عظیمی {از سوق‌یافتن مردم به سمت بورس} اتفاق افتاد و موج عظیمی هم الان داریم. تمام کارگزاری‌ها از بخش‌های پذیرش خود عکس می‌گذارند که صف کشیده شده و همه به سمت این بازار میل پیدا کرده‌اند. البته ورود افراد جدید، چالش‌هایی را نیز به‌دنبال دارد.

یکی از عواملی که در سال 1392 قیمت‌ها حبابی شد و بعد هم به نزول شدید و رکود طولانی رسید، این بود که پول‌هایی از سمت افرادی به بازار آمد که بازار را نمی‌شناختند و فقط شنیده بودند که می‌توانند سود زیادی ببرند. وقتی از چنین اشخاصی بپرسی «بازار سرمایه چرا شکل گرفته؟» اطلاع ندارند و صرفا می‌گویند «شنیده‌ام که فلانی بورس خریده و سود کرده».

بیگ‌دیتا و ولث‌تک
توانایی بهره‌مندی از هوش مصنوعی و بیگ دیتا مهم‌ترین روند‌های فناوری هستند که صنایع مدیریت ثروت باید به آن‌ها توجه کنند.صنایع به کمک این دو حوزه قادر خواهند بود تا مدل‌های کسب‌و‌کار جدیدی ارائه دهند که در آن‌ها به جای گرفتن ارزش از مشتری، این عنصر حیاتی را به آنان ارائه دهند. یکی از موارد استفاده از هوش مصنوعی و بیگ دیتا، مدیریت خودکار امور مالی شخصی است. این روش با در دست داشتن داده‌های شخصی و از طریق بکارگیری قدرت پردازش و جمع‌بندی بالا عمل می‌کند. با این که توانایی نگاه کردن به عقب (look back) و ارائه ارجاعات تاریخی به معاملات گذشته می‌تواند مفید باشد، ما نیاز خواهیم داشت تا به سمت فراتر از این بینش رفته و به مرحله پیش‌بینی و عمل برسیم.

این موضوع برای ما در آن سال‌ها به مثابه زنگ خطر بود که بدانیم اگر بار دیگر چنین موج‌هایی پیش بیاید، به‌دنبال آن ریزش‌هایی نیز رخ می‌دهد. از طرف دیگر بعضی‌ها می‌گویند «بازار سرمایه ما از لحاظ ارزش پایین است و کشش زیادی برای ورود پول ندارد». چرا، اتفاقا نسبت به بازارهای مشابه، {امکان سرمایه‌گذاری نسبتا خوبی داریم} مثلا نسبت ارزش کل بازار ما نسبت به گردش معاملات‌مان، یک‌دهم ترکیه می‌شود، پس هنوز جا دارد پول بیشتری به بازار بیاید و بازار به عمق بیشتری برسد، ولی قدری هم آگاهی لازم است!

بازار سهام صرفا جایی برای پولدار شدن نیست. مردم یکسری تصمیم‌های هیجانی می‌گیرند و در حالی که پشتوانه و بنیاد مالی قوی ندارند، تمام سرمایه خود را به اینجا می‌آورند؛ بعد هم که بازار دچار ضرر شود، می‌گویند «بازار سرمایه پر از ریسک است و ما دچار ضرر شدیم».

قطعا {ورود مردم به بازار بورس} خوب است، اما باید هدایت و زمینه‌هایش آماده شود. فناوری هم قطعا روی این استقبال تاثیر داشته است. اگر به من بگویند «تلفنی سفارش بده» یا «حضوری به آنجا برو و درخواست‌ها و اوراق را دستی پر کن» این حجم عظیم از مخاطبان وارد بازار نمی‌شدند و سفارش نمی‌گذاشتند، اما باید توجه داشت که این استقبال بیشتر معلول نرخ تورم است.

کلا اقتصاد ما با تورم جابه‌جا می‌شود و تورم در دلش نهادینه شده! ولی ناگهان نرخ دلار سه‌برابر شد، تمام شرکت‌ها «تجدید ارزیابی» کردند و ارزش‌هایشان چندبرابر شد؛ بدون اینکه اتفاق خاصی برایشان بیفتد! «تجدید ارزیابی» باید هر سه الی پنج سال دوباره انجام شود.

سال گذشته دوباره شاهد افزایش شدید نرخ دلار بودیم، پس ارزش معاملات و سهام بالا رفت و سهم افراد ناگهان چندبرابر ‌شد؛ بدون اینکه شرکت رشد خاصی کرده باشد یا افراد تحلیل درستی هنگام خرید سهم داشته باشند. افزایش دلار، باعث رشد سهام شد و طبیعتا به گوش افراد جامعه رسید که هر کس سهم داشته قیمتش بالا رفت و سرمایه‌گذاری در بورس برای همه جذاب شد.

خاکباز: در کنار افزایش نرخ ارز و اتفاق‌هایی که در اقتصاد کلان کشور افتاد، سال‌هاست که ابزارهای بانکداری الکترونیک، سرعت گردش نقدینگی را نیز افزایش داده‌اند. هر دو عامل با هم باعث حجم تقاضای زیاد در بازارهای مختلف شده‌اند. مردم ابتدا وارد بازارهایی شدند که درک بیشتری از آن داشتند؛ مثلا خریدوفروش ارز و طلا! سپس به سراغ خودرو و ملک رفتند. وقتی این بازارها هم به ثبات رسیدند، همان پول دارد به سمت بازار بورس حرکت می‌کنند.

این در حالی است که ما ایرانی‌ها دید بلندمدت نسبت به بازار بورس نداریم و تمایل بیشتری به سودهای کوتاه‌مدت مانند عرضه اولیه پیدا می‌کنیم. در همه جای دنیا، تمام مردم دنبال سفته‌بازی و جابه‌جایی سریع سهام نیستند؛ بلکه فرضا سهامی را می‌خرند که برای دو یا سه سال بعد سرمایه‌گذاری کنند یا منافعی از سود آن سهم بگیرند.

الان گفته می‌شود که 15 درصد از مردم ایران «کد بورسی» گرفته‌اند. مطمئنا ما این حجم متخصص را در کشور نداریم. آمارهای جهانی را باید بررسی کرد، ولی فکر نمی‌کنم در هیچ جای دنیا 15 درصد از مردم کد بورسی بگیرند تا خودشان معامله کنند؛ نهایتا به سراغ صندوق‌ها و عامل‌های واسط می‌روند که حرفه‌ای‌های این کار هستند.

به اعتقاد من عامل اصلی گرفتن کد بورسی توسط مردم، جذابیت سودهای کوتاه‌مدت مانند «عرضه‌های اولیه» است. تراکنش‌های مالی بورس در حال حاضر بسیار خرد هستند. این آمار را باید خود بورس بدهد، چون آمارهای کلی برای ما مثل نوعی «جعبه سیاه» می‌ماند. به هر حال، کسانی که سود کوتاه‌مدت می‌خواهند دنبال بازار بورس می‌آیند.

این در حالی است که در مورد عرضه اولیه؛ برآوردهای کلی ما نشان می‌دهد شرکت‌هایی که از عرضه اولیه‌شان حدود سه سال می‌گذرد، به ثبات نسبی می‌رسند. تصور کنید از عرضه‌های اولیه حدود سه سال بگذرد و بعد از آن عرضه اولیه دیگری وجود نداشته باشد (به‌صورت نسبی تعداد آن به ثبات رسیده باشد یا کاهش داشته باشد). این می‌تواند باعث فروپاشی {بازار بورس} شود.

به خاطر ورود سهام‌داران غیرحرفه‌ای به بازار سهام که می‌توانند به دیگر بازارهای سرمایه‌گذاری بروند، چنین روندی {مبنی بر هجوم موقت مردم به سمت بازار بورس} شکل می‌گیرد. همان‌طور که گفتم، ابزارهای الکترونیکی بانکداری نیز تا حدی به این {هجوم} دامن می‌زنند.

پس شما فناوری را در فراگیر شدن و هجوم افراد بیشتر به سمت بازار بورس موثر می‌دانید؟

خاکباز: بله! همان‌طور که گفتم، بانکداری الکترونیک تقاضا را زیاد می‌کند، چون سرعت گردش مالی بالا می‌رود. علاوه بر آن، در گذشته اگر می‌خواستیم به بورس برویم باید فرایندهای عجیب و پیچیده‌ای را پشت سر می‌گذاشتیم، در حالی که الان خیلی راحت به‌صورت اینترنتی ثبت‌نام می‌کنیم و نهایتا یک مدرک یا امضا را به‌صورت حضوری تحویل می‌دهیم و معامله آنلاین می‌کنیم. قبلا چنین اتفاقی نمی‌افتاد. این {امکانات الکترونیکی} مثل تیغ دولبه است؛ گرچه آمدن به بازار بورس را تسهیل می‌کند و برای کشور خیلی جذاب است، ولی افراد غیرحرفه‌ای را راحت‌تر به بورس می‌کشاند.

انفجار اپلیکیشن‌های پروفایل ریسک
در چند سال گذشته شاهد انفجاری از اپلیکیشن‌های پروفایل ریسک بودیم. شرکت‌هایی مانند ریسکالایز (Riskalyze) از طریق ترکیب تجربه کاربری هوشمندانه با یکپارچگی گسترده، ارزیابی خطرات مشتری را به یک تجربه جذاب تبدیل کردند.

غانم‌زاده: آیا فناوری باعث شده که مردم بیشتر و راحت‌تر وارد بورس شوند؟ آری! از طرفی فرایند ثبت‌نام و ورود به بورس خیلی راحت‌تر شده و از سویی اطلاع‌رسانی تسهیل شده است. بدین ترتیب، مردم، {ورود به بورس را} به‌عنوان نوعی سرمایه‌گذاری تلقی می‌کنند. آیا این {ابزارهای ورود الکترونیکی به بورس نوعی} ولث‌تک است؟ من فکر نمی‌کنم! شما در این حوزه یک کتاب تخصصی ترجمه و منتشر کرده‌اید.

ناصر غانم‌زاده، مدیرعامل استارت‌آپ نیوُ

به اعتقاد من، آن tech که باید به wealth بچسبد {با اینکه الان می‌بینیم} خیلی فرق دارد. اگر {ابزارهای الکترونیک کنونی نوعی} ولث‌تک بود، طبیعتا مردم نباید می‌آمدند که سهام X، Y یا Z را مستقیما بخرند. شاید اگر ولث‌تک را به‌عنوان یک طیف بدانیم، این {ابزارها} در ابتدا {ی طیف} قرار بگیرند، ولی در واقع ولث‌تک از پس‌انداز در بانک شروع می‌شود و تا ربات‌های مشاور rs که الان همه جا به‌صورت جدی مطرح شده‌اند، می‌رسد و بعد هم سیستم‌های مدیریت ثروت در سطوح بالاتر قرار می‌گیرند.

یکی از قدیمی‌ترین و معروف‌ترین شرکت‌های مدیریت ثروت، «ولث‌فرانت» است، ولی «ایکرون» هم یک استارت‌آپ جذاب و رو به پیشرفت به‌شمار می‌رود. فکر نمی‌کنم این روش کار درست باشد و بتوان به همین شیوه ادامه داد. همان‌طور که دوستان فرمودند، نباید 10 میلیون نفر بیایند و کد X را انتخاب کنند.

گاهی مشاورها فقط مشاوره می‌دهند تا فرد بتواند انتخاب بهتری انجام دهد و در حالت ایده‌آل‌تر، می‌بینیم که اصلا دلیلی ندارد 60 یا 80 میلیون نفر بیایند کد بگیرند. باید کسانی که قدرت سرمایه‌گذاری دارند، در یکسری صندوق‌های آنلاین ثبت‌نام و سرمایه‌گذاری کنند. شاید پشت آن سیستم، افراد به‌صورت دستی یا به شکل هوشمند، سبدی از بورس را بخرند.

در گذشته، کارگزاری‌ها به شکل دستی، این «سبدگردانی» را برای مردم انجام می‌دادند و الان ولث‌تک این شیوه را مدرن کرده! به اعتقاد من باید نهایتا به همین سمت برویم که فناوری از حالت «اطلاع‌رسانی و تسهیل زیرساخت» مثل اینترنت و خرید آنلاین به سطوح بالاتر بیاید، طوری که مردم حتی درگیر {خریدوفروش بورس} نشوند.

خود ولث‌تک هم چند نسل دارد.{در حالت ایده‌آل} مردم باید به سایت X یا Y بروند که یکسری کسب‌‌وکار در پشت آن سایت است. این کسب‌وکارها از طریق تحلیلگران، مشاوران و نهایتا به‌واسطه هوش مصنوعی، سبدی از سهام را تشکیل و {خرید بورس را} انجام می‌دهند.

بسیاری از افرادی که فرضا در آمریکا از ولث‌فرانت استفاده می‌کنند، خودشان هم نمی‌دانند که این شرکت برایشان سهام کجا را می‌خرد، فقط پول می‌دهند و او برایشان مدیریت می‌کند. یکی از وعده‌ها و مژده‌هایی که ولث‌تک می‌دهد این است که «سردرد را بکاهد». کلا وظیفه فناوری همین است که سردردها را کم کند.

عده‌ای دچار «خوش‌شانسی بار اول» یا «خوش‌شانسی تازه‌کارها» می‌شوند و بعد هم با کله به زمین می‌خورند. فناوری باید این سردرد را فرو بنشاند. من که فرضا تازه بازنشسته شده و پاداش سنوات گرفته‌ام، به فرض که احتیاجی به خرج کردنش نداشته باشم، نباید به‌دنبال این بیفتم که تازه بورس را یاد بگیرم. باید موسساتی معتبر که تحت قوانین مشخصی فعالیت می‌کنند، این سرمایه را برای من مدیریت کنند و من در خانه یا پارک محله بنشینم و روزنامه بخوانم. نهایتا باید به همین سمت برویم.

واقعیت این است که من «بورس» را اصلا ولث‌تک نمی‌دانم. اینکه منِ «ناصر غانم‌زاده» مستقیم و بدون هیچ اطلاعی به بورس بروم، یا این که مثلا یک کتاب، جزوه یا دوره یک روزه بگذرانم و…. دلیل نمی‌شود که به بورس قدم بگذارم. الان بعضی‌ها دوره‌های دوروزه می‌گذارند که روز اول آموزش‌های فاندامنتال و روز دوم تکنیکال است. هر کدام از این حوزه‌ها به قدری عمق دارد که متخصصین هم به سختی می‌توانند به آن‌ها مسلط شوند.

اما آیا ولث‌تک می‌تواند روشی برای پس انداز باشد؟ آری! آیا می‌توان اسم {فناوری‌های کنونی ورود به بورس را} ولث‌تک گذاشت؟ از این واژه قدری محتاط‌تر استفاده می‌کنم. {اپلیکیشن‌های آنلاین ورود به بورس} روشی برای پس انداز و مدیریت ثروت هستند ولی نمی‌توان اسمشان را ولث‌تک گذاشت. نکته مهم دیگر این که ما دوست داریم مردم به سمت بورس بروند. الان فرضا می‌گوییم «مردم به بانک نروند و به بورس بیایند تا جذب سرمایه برای شرکت‌ها اتفاق بیفتد». این لزوما اتفاق بدی نیست. گفتید «آدم‌های مبتدی وارد بورس می‌شوند و این می‌تواند در بلندمدت مشکل‌ساز گردد».

سوالات کلیدی
مهم‌ترین روند فناوری که صنعت مشاوره و مدیریت دارایی در سال ۲۰۱۹ باید به آن توجه کند، افزایش مشاوران رباتیک و ماشینی است. این مسئله هم از بعد فناوری و هم از بعد فلسفی بسیار مهم است. مشتریان، رگولاتورها، مدیران دارایی و شرکت‌های مشاوره در تلاش خواهند بود تا برای سوالات جدیدی که در حوزه‌ی مشاوران ماشینی مطرح خواهد شد، پاسخی ارائه کنند. برای مثال، در صورتی که هوش مصنوعی مشاوره نادرستی دهد چه کسی باید سرزنش شود؟ آیا در صورت تایید درستی مشاوره از روی داده‌ها، هوش مصنوعی تبرئه خواهد شد؟ یا این که هوش مصنوعی می‌تواند برای رسیدن به اهداف بزرگ‌تر و بهتر، در مواردی تصمیماتی به ضرر مشتریان بگیرد؟

جعفری: فرمایش آقای غانم زاده کاملا درست است. ما باید این مسیر را طی کنیم و به سمت روبات‌های مشاور و صندوق‌های سرمایه‌گذاری برای بازنشستگی برویم. الان تمام بار صندوق‌های بازنشستگی را بر دوش «تأمین اجتماعی» گذاشته‌ایم که آن هم معلوم نیست چه فسادهایی داخلش اتفاق بیفتد یا نیفتد. الان از هر کس بپرسید «برنامه‌ات برای بازنشستگی چیه؟» می‌گویند «دارم بیمه میدم که بازنشستگی داشته باشم». من شخصا امیدوارم نیستم که زمان بازنشستگی خودم تأمین اجتماعی چیزی به من بدهد.

فاطمه جعفری، هم‌بنیان‌گذار سهام‌یاب

اگر یک سری صندوق‌ها و ابزارها باشند که به من نوعی کمک کنند تا پولم را در جایی دیگری ذخیره و سرمایه‌گذاری نمایم، {وضعیت بهتری خواهیم داشت}. این که اکانت بورسی بگیریم و آنلاین خرید و فروش انجام دهیم بد نیست، ولی دلیلی ندارد که آن «سردرد» را برای همه ایجاد کنیم که بروند و سهم بخرند.

خیلی‌ها می‌پرسند «آیا بورس را می‌توان به عنوان شغل دوم انتخاب کرد؟». نه، این یک سرمایه‌گذاری است، شغل به حساب نمی‌آید. نمی‌دانم الان چه سیاست کلانی در این رابطه وجود دارد. در مورد «سهامیاب» قصد ما این بود که اطلاع‌رسانی کنیم و بستر آزاد اطلاع‌رسانی را شکل دهیم تا همه بفهمند که بورس چیست و چه روش سرمایه‌گذاری به شمار می‌رود.

ما قبل از این که معاملات آنلاین را راه بیاندازیم، بستر صندوق‌های سرمایه‌گذاری را شکل دادیم تا مردم در صندوق‌ها سرمایه‌گذاری نمایند، با همین دید که «نیازی به دانش نداریم، صرفا پولمان را در جای امنی می‌گذاریم» کسی که ریسک‌پذیری ندارد طرح‌های با نرخ سود ثابت را انتخاب می‌کند و شخصی که ریسک‌پذیری بیشتری داشته باشد به سراغ «صندوق‌های سهامی با نرخ سود متغیر» می‌رود.

اولین قدمی که «سازمان بورس» {برای هوشمند کردن مبادلات} برداشت این بود که از فروردین امسال گفت «بسترهایی که بتوانند صندوق‌های سرمایه‌گذاری را به صورت یکپارچه معرفی کنند و سهام بفروشند مجاز نیستند}. واقعا نمی‌دانم پشت پرده چه می‌گذرد.

سؤال همین است. آیا بستری مانند «فارابیکسو» را می‌توان در ایران به عنوان مصداق ولث‌تک دانست؟ به هر حال این‌ها باعث شده که مردم به بازار سرمایه‌روی بیاورند. تا دیروز، اشخاص سکه و طلا می‌خریدند ولی الان با استفاده از امکاناتی که برخی استارتاپ‌ها مثل « فارابیکسو» و «سوشیانت» ارائه داده‌اند، خیلی راحت یک اکانت می‌سازند، عرضه اولیه می‌خرند و سود می‌برند. از 10 نفر اطرافیانم که می‌شناختم، 9 نفرشان «عرضه اولیه» را خریدند. آیا این روند می‌تواند به همان جایی که آقای غانم زاده گفتند منتهی می‌شود؟ آیا شرکت‌هایی می‌آیند که مدیریت سرمایه را شکل دهند؟


جعفری: همان طور که گفتم، تمام ابزارهایی که آقای غانم زاده ذکر کردند، ما قطعا لازم داریم و باید به سمتشان برویم. قبول دارم که {خرید و فروش آنلاین} سهام ولث‌تک تلقی نمی‌شود. من این بستر را نوعی ولث‌تک نمی‌دانم؛ اگر هم باشد فقط یک پدیده سنتی را آنلاین کرده؛ ولی طراحی صندوق‌های ویژه و روبات‌های مشاور کاری نوآورانه به شمار می‌رود. برایم عجیب بود که گفتید این کارها در دنیا هم چندان پیش نرفته، چون می‌گویند تا سال 2022 شصت درصد از منابع مالی دنیا را روبات‌های مشاور مدیریت خواهند کرد.

یک فصل از کتاب «ولث‌تک» در مورد روبات‌های مشاور است. نویسندگان آن کتاب از همه جای دنیا، نمونه‌هایی از مشکلات این بازار را مطرح می‌کردند و می‌گفتند «هنوز نتوانسته‌ایم به جماعتی که بالای 50 سال سن دارند بقبولانیم که کامپیوتر هم قادر است همان کاری که مشاور سنتی با تلفن انجام می‌دهد را به انجام برساند».
جعفری: طبیعتا سن هم فاکتور تأثیرگذاری است.

ببینید: ولث‌تک راه‌ حلی برای مدیریت بحران نقدینگی / مدیرعامل کارگزاری فارابی: یک‌پنجم GDP کشورهای توسعه‌یافته مربوط به صنعت خدمات مالی است

کسی که 20 یا 30 ساله باشد نسل دیجیتال به شمار می‌رود ولی سرمایه کافی ندارد؛ کسی که 50 یا 60 سال به بالا باشد، پول دارد ولی دلش راضی نیست که ابزارهای تکنولوژیک را جایگزین روش‌های سنتی سازد.


جعفری: در بانکداری نیز همین را می‌گویند. فرضا از عده‌ای پرسیدند که «آیا حاضرید از یک بانک سنتی بیرون بیایید و به بانکی بپیوندید که صرفا خدمات دیجیتال بدهد؟ ». 70% از 20 تا 30 ساله‌ها موافقت کرده‌اند ولی آن‌ها منابع مالی ندارند. اگر زمینه‌ها را از الان آماده نماییم، این‌ها بعدا که به سن بالاتر برسند منابع مالی را نیز به دست می‌آورند. این نسل، نسلی نیست که وقتی به بالای 50 سال رسید بگوید «نه، من با روبات‌های مشاورr موافق نیستم».

اتفاقا در آمریکا و کانادا، بانک‌های خوب و معروف، همگی ابزارهای روبات‌های مشاورr دارند. در سایت‌های بانکی کانادا مرور می‌کردم و دیدم در توضیح روبات‌های مشاورr همه نوشته بودند «معنی روبات‌های مشاورr را خوب می‌دانید و ما این روش‌ها را برایش استفاده می‌کنیم» یعنی مفهوم کاملا جاافتاده‌ای است. من با مباحث آقای غانم زاده کاملا موافقم.

تحول عظیم
درحال حاضر صنعت فین‌تک تغییرات عظیمی را به وجود آورده است. امروزه مشاوران رباتیک و ماشینی خدمات حساب‌های بانکی را فراهم می‌کنند؛ اپلیکیشن‌های مربوط به سرویس پرداخت در حال خودکارسازی سرمایه‌گذاری هستند و وام‌دهندگان دیجیتال به فروش بیمه روی آورده‌اند. هر کدام از این موارد، یک تغییر بزرگ اقتصادی به حساب می‌آیند.

آقای خاکباز شما چطور؟ آیا این بستر {خرید و فروش آنلاین سهام} را نوعی ولث‌تک می‌دانید یا مخالف نظر دوستان هستید؟ در ادامه صحبت خانم جعفری بفرمایید که در حوزه بانکداری، از لحاظ روبات‌های مشاور چه جایگاه یا چشم‌اندازی داریم؟

خاکباز: پیش از همه، به این سؤال اساسی می‌پردازیم که «آیا این‌ها ولث‌تک هستند یا نیستند؟». همان طور که آقای غانم زاده هم گفتند، زمانی می‌توانیم بگوییم که از طریق تکنولوژی ثروت را مدیریت می‌کنیم که {ابزارهای فناورانه ما} باعث بهره‌وری {و افزایش} منافع شود، نه این که صرفا بر اساس ابزارهای واسطه‌گری این اتفاق صورت پذیرد. چون آن قسمت، مقوله کاملا مجزایی است.

بهنام خاکباز، معاون مرکز نوآوری بهسازان فردا (پل‌وینوُ)

در ایران خیلی‌ها برای سرمایه‌گذاری به بازار سرمایه نمی‌آیند، بلکه برایشان شغل دوم تلقی می‌شود، یعنی دلالی می‌کنند که سود ببرند. گرچه {فناوری‌های نوین خرید و فروش سهام} آدم‌ها را با روش‌های تازه سرمایه‌گذاری آشنا می‌کنند، ولی واقعا ولث‌تک نیستند چون ولث‌تک به معنای مدیریت سرمایه است

اشاره به روبات‌های مشاور کردید. علت عدم اعتماد آدم‌های قدیمی‌تر به این روبات‌های مشاور این است که یکی از عوامل رخ دادن «دوشنبه سیاه» را نرم‌افزارهای تجارت خودکار می‌دانند که به خاطر افت 4 یا 5 روز قبل، ناگهان شروع به انجام فروش و ایجاد نوعی بحران اقتصادی کردند. نسل گذشته، هنوز هم که هنوز است آن اتفاق را در ذهنش دارد چون بحران بزرگی بود. گفته‌اند که در سال 2022 معادل 6/4 تریلیون دلار از سرمایه‌های جهانی با روبات‌های مشاورژ مدیریت می‌شود.

جالب است که در سال 2020 آمار 1 تریلیون دلار را می‌دهند؛ یعنی خیلی سریع و تصاعدی رشد خواهد کرد. تا کنون آدم‌ها نسبت به روبات‌های مشاور اعتماد کمی داشته‌اند ولی الان با بهبود کیفیت تحلیل‌های آن‌ها به تدریج جایگزین معامله‌گران قدیمی می‌شوند.

بازار بورس ما بر اساس تحلیل‌ها پیش نمی‌رود. یک روبات‌های مشاور نمی‌تواند بهتر از منِ نوعی هدایت سرمایه انجام دهد. نسبت به من نوعی که فرضا می‌دانم فلان شرکت الان دارد فلان کار را انجام می‌دهد و به زودی سهامش رشد قابل توجهی نشان می‌دهد. من آنجا سرمایه‌گذاری می‌کنم. روبات‌های مشاور این داده را از کجا در می‌آورد؟ در جهان، چنین داده‌هایی آزادتر هستند. علاوه بر آن، اقتصاد کلان ما نیز نوسان زیادی می‌کند. هر سیاست‌گذاری اقتصاد کلان، ناگهان بر همه جا اثرگذار می‌شود.

در کشورهایی که روبات‌های مشاور به شکل گسترده‌تری استفاده می‌شود داده‌های با ارزش به سیستم آن‌ها می‌رسد و همه به حجم زیادی از داده دسترسی پیدا می‌کنند. الگوریتم‌های آن‌ها معاملات را خیلی بهتر از اینجا انجام می‌دهند. صحبتمان فقط در مورد معاملات بورس است ولی می‌دانیم که همه روبات‌های مشاور محدود به بورس نیستند بلکه سبدهای مختلف سرمایه‌گذاری را مدیریت می‌کنند. در ایران هم تا زمانی که داده‌ها به صورت نامتقارن در اختیار افراد باشند؛ روبات‌های مشاور جا نمی‌افتد.

دگردیسی نظارت
دگردیسی در حوزه نظارت از بازرسی به تطبیق، اشاره به وضعیتی جدید دارد که تنظیم­گری در پایین ترین سطوح و جزئی ­ترین شاخصه ­ها میسر شده، بطور فزآینده و روزافزونی، هر روز امکان فعالیت مغایر با حجم بیشتری از مقررات وضع شده، از افراد و سامانه ­ها سلب می‌شد.

تا وقتی که بهره‌وری صنایع و بورس ما نسبت به سرمایه‌گذاری بدون ریسک در بانک‌ها سود پایین‌تری بدهد، {این سیستم‌ها به کار نمی‌آیند}. الان بانک‌ها بدون هیچ ریسکی 15، 18 یا 20% سود می‌دهند. تا وقتی که نرخ سود سهام قابل قیاس با بانک نباشد به هیچ وجه نمی‌توانیم ابزارهای تکنولوژی را به درستی برای مدیریت سرمایه در بورس به کار ببریم.

آقای غانم زاده، نظر شما چیست؟ با ساختار اقتصاد کلان ما و رانت اطلاعاتی که وجود دارد آیا ولث‌تک می‌تواند کاربرد داشته باشد؟ سؤال دوم این که در کشورهایی که بستر ولث‌تک وجود دارد یا پیش‌بینی شده، آیا رانت‌های اطلاعاتی و اطلاعات در سایه در کار نیست؟ نمی‌شود گفت که آنجا وجود ندارد.


غانم زاده: فرض این که رانت اطلاعاتی وجود دارد و دیتا به طور کامل در دسترس نیست فرض درستی به نظر می‌رسد. قبل از این که راجع به ولث‌تک سؤال بپرسید باید سؤال کنید که «آیا اصلا بورس گزینه خوبی {برای توسعه راهکارهای فناورانه در حوزه ولث‌تک} هست یا نه؟ چون، چه ولث‌تک وجود داشته باشد چه نباشد، بورس وجود دارد.

چه دستی بخرید، چه آنلاین خرید کنید، چه یک روبات خرید را صورت دهد، بورس همچنان وجود دارد. به نظر من شما می‌خواهید ماهیت خرید از بورس را {به عنوان یک روش مدیریت سرمایه} زیر سؤال ببرید که این هم تشکیک نادرستی نیست. کشورهای دیگر معمولا وضعیت بهتری نسبت به ما {از حیث شفافیت} دارند. بعضی کشورها مثل آمریکا و بخصوص کشورهای اسکاندیناوی، شفافیت خیلی بالایی دارند ولی بورس {اسکاندیناوی} چندان قوی نیست.

شک دارم که این بازار {بورس} گزینه‌ای جدی برای ولث‌تک باشد، ولی اگر برای پس انداز، نه دلالی و سفته‌بازی، بخواهد کاربرد پیدا کند باید شفاف‌تر و دقیق‌تر باشد. بعضی جاها نیاز به سهل‌گیری داریم و گاهی نیاز به سخت‌گیری! ما در رگولیشن کشورمان این مشکل را داریم که جاهایی که باید سخت بگیریم نمی‌گیریم و جاهایی که باید آسان باشد سخت‌گیری داریم.

یکی از دلایلی که نمی‌گذارد شرکت‌های استارتاپی وارد بورس گردند، سخت‌گیری‌های عجیب و غریب است، در حالی که شرکت‌هایی که در و پیکری ندارند به راحتی داخل می‌آیند. در پی دفاع از شرکت‌های استارتاپی نیستم، ولی به قول معروف «گاهی از سوراخ سوزن رد می‌شویم و گاهی از در دروازه رد نمی‌شویم». تشکیکی که شما مطرح کردید را بیشتر مرتبط با ذاتِ زیربناها{ی اقتصادی کشور} می‌بینم تا این تکه {از بازار اقتصادی که به نام بورس می‌خوانند}.

وقتی اطلاعات در دسترس منِ نوعی که به تالار می‌روم نباشد، در دسترس مشاور سرمایه گذار و طبیعتا در دسترس روبات هم نیست، گرچه معمولا روبات‌های مشاور خیلی چیزها را همزمان رصد می‌کنند چون، در حالت ایده‌آل، توان پردازش خیلی بالایی دارند و هوش مصنوعی نیز با آن‌ها همراه می‌شود.

این روبات‌ها تمام رفتارهای مالی و خبرها را رصد می‌کنند و احساسی تصمیم نمی‌گیرد؛ مثلا اگر امروز مدیرعامل فلان شرکت سرما بخورد، ناگهان مردم به بازار بورس حمله می‌کنند ولی روبات دستخوش این هیجانات نمی‌شود، فقط روندها را می‌بیند و می‌گوید «با احتمال و تقریب بالایی، وقتی اتفاق A و B بیفتد، طبق تجربه قبلی، اتفاق C می‌افتد». چاره‌ای جز رفتن به این سمت نداریم و دنیا نیز به همین جهت می‌رود. الان استارتاپ کوچکی مثل «اِیکرون» یک میلیارد دلار دارایی تحت مدیریت دارد؛ نه این که پول را برای خودش گرفته باشد، بلکه مردم پول گذاشته‌اند.

«بترمنت» استارتاپ دیگری است که حدود 16 میلیارد دلار دارایی تحت مدیریت دارد. هیچ کدام از این‌ها عمر بالایی ندارند. هنوز «بست فرانت» را چک نکرده‌ام. عددها دارد تصاعدی بالا می‌رود.

اپراتورهای مجازی (MVNO)
اپراتورهای مجازی تلفن همراه دارای امکانات فیزیکی برای ارسال مکالمات و داده‌ها نبوده و با استفاده از بستر شبکه رادیویی (RAN) یک یا چند اپراتور میزبان (MNO) به ارائه خدمات ارتباطی می‌پردازند. این اپراتورها بسته به میزان وابستگی به اپراتور میزبان و عمق فعالیت‌هایشان می‌توانند انواع مختلفی داشته باشند.

نموداری به نام «چوب هاکی» وجود دارد که رشد استارتاپ‌ها را نشان می‌دهد. تکنولوژی و پذیرش فناوری نیز همین طور پیش می‌رود، یعنی ابتدا پذیرش آن خیلی کم است و ناگهان بالا می‌گیرد. روندی که در ایران شکل می‌گیرد بستگی زیادی به‌باز بودن بورس نسبت به تکنولوژی‌ها و شرکت‌ها دارد. متأسفانه بورس ما مثل بقیه نهادهای رگولیشن، با هر تکنولوژی جدیدی از ابتدا مخالفت می‌کند. اگر الان یک استارتاپ بخواهد در حوزه بورس کار کند در ساده‌ترین حالت باید مجوز پردازش اطلاعات بگیرد. گرفتن مجوز پردازش اطلاعات خیلی سخت است.

غانم زاده: به همین دلیل، ورود استارتاپ‌ها {به حوزه بورس} بسیار سخت است. در ایران معمولا یک سد محکم می‌گذارند و تا حدی مقاومت می‌کنند، بعد این سد کلا می‌شکند. هر چیزی که در زمان خودش اسم تکنولوژی دارد، همیشه چنین روندی را تجربه کرده! از زمانی که من بچه بودم ویدئو ممنوع بود، تا بعد که اینترنت ممنوعیت داشت، سپس با محدودیت‌های زیاد مواجه شد و الان که ماهواره ممنوع است. جلوی تاکسی‌های اینترنتی و بسیاری از فینتک‌ها را نیز از ابتدا گرفتند.

پس ما با ساختار کلانی مواجهیم که تا وقتی سخت‌گیری و ناکارآمدی بیش از حد داشته باشد ولث‌تک هم کاربرد چندانی پیدا نکند. شفافیت را پیش شرط آن دانستند که ولث‌تک به کمک مدیریت سرمایه‌های اقتصادی و نهایتا به کمک مردم بیاید. اساسا تکنولوژی چه کمکی می‌تواند به ارتقای شفافیت کند؟


جعفری: ابتدا لازم به یادآوری است که من از مجموعه صحبت‌ها اینطور برداشت نکردم که الان ولث‌تک نمی‌تواند به کمک بیاید. در مورد همین ابزارهای فعلی و موجود نیز تکنولوژی می‌تواند به کمک بیاید. فرضا الان ابزار سبدگردانی موجود است و از اوایل شکل‌گیری بازار سرمایه در ایران موجود بوده است؛ یعنی به جای این که خودم پولم را در بازار سرمایه‌گذاری کنم، آن را دست افرادی می‌دهم که مجوز و تخصص انجامش را دارند.

تکنولوژی می‌تواند کمک زیادی به این فرایند کند. سبدگردانی فقط پول گرفتن و خرید سهم نیست بلکه نوعی مشاوره را با خود به همراه دارد، سپس باید یک «آزمون تحمل ریسک» از من بگیرید که بدانید تا چه حد می‌توانم روی پولم خطر کنم؛ چه مدتی می‌خواهم پول را نگه دارم، چه هدفی دارم، در چه صنعتی می‌خواهم سهام بخرم و…! نهایتا آن‌ها پولم را می‌گیرند و برایم خرید و فروش انجام می‌دهند.

چون تکنولوژی تا به حال وارد این حوزه نشده، معضل اصلی سبدگردان‌ها این است که دائما از سمت «سازمان بورس» اخطار و امتیاز منفی می‌گیرند زیرا فرایند را به صورت دستی انجام می‌دهند. در فرایندهای دستی، انواع خطاهای انسانی پیش می‌آید، مثلا برداشت اشتباه از پرسشنامه من، و این که فرضا من می‌گویم به صنعت پتروشیمی علاقمندم ولی آزمایشگاه اشتباها در جای دیگری سرمایه‌گذاری می‌کنند که باعث اخطار به آن‌ها می‌گردد.

ببینید: خدمات ولث‌تک چه جایگاهی در آینده‌ی مشاوره‌ی مالی خواهند داشت؟

تکنولوژی در بهبود فرایندهای سنتی موجود کمک زیادی می‌کند. گفتید «این کارها ولث‌تک به حساب نمی‌آید». من مخالفم. قرار نیست که ولث‌تک صرفا مربوط به روبات‌های مشاور باشد. امروزه در دنیا حتی digital-brokerage را یکی از شاخه‌های ولث‌تک می‌دانند. فرضا «رابین هود» که در آمریکا به شهرت رسیده، کارش دقیقا digital-brokerage است. من موافق این صحبت نیستم که «ما اصلا نمی‌توانیم ولث‌تک داشته باشیم و در کشور ما معنی ندارد».

از بین رفتن حصارها
به گفته کارشناسان در آینده بسیار نزدیک تنها با یک فرمان صوتی، یک سرمایه‌گذار قادر به نظارت بر سبد برنامه‌های خود، انجام تجارت و تخصیص دارایی‌های خود خواهد بود. درنتیجه حصارهایی که در اطراف شرکت‌های مشاوره وجود دارد، به زودی از میان برداشته خواهند شد.

پرسیدید «شفافیت را از کجا شروع کنیم؟ » گردش آزاد اطلاعات به شفاف‌سازی کمک می‌کند. هر چقدر هم که من به عنوان یک ناشر بورسی، بخواهم اطلاعات خود را بپوشانم، بالاخره «سامانه کدار» مرا مجبور به درج اطلاعات می‌کند. برخی سیستم‌ها هم اخبار را سریعا در جامعه نشر می‌دهند. تمام این‌ها به ایجاد شفافیت کمک می‌کند. رگولاتور نیز باید به کمک بیاید و افراد را مجبور به انتشار و درج سریع اطلاعات نماید. قانون گذار هم باید به کمک بیاید. گاهی، فشار و خواست جامعه باعث می‌شود که شرکت‌ها اطلاعات بدهند.

به بحث آقای غانم زاده اشاره کردید. ما در ساختاری زندگی می‌کنیم که بی‌ثباتی سیاسی وجود دارد و اقتصاد نیز پیوند عجیبی به سیاست خورده! در نتیجه، اقتصاد نیز خیلی بی‌ثبات شده! این‌ها را هم که کنار بگذاریم، می‌بینیم که رانت اطلاعاتی در ایران بیش از جاهای دیگر وجود دارد. در چنین ساختاری، روبات‌های مشاورچطور می‌تواند کمک کند؟

جعفری: همان طور که گفتم، روبات‌های مشاور گاهی دست و پایش بسته می‌شود و نمی‌تواند اطلاعات دقیق در اختیار بگذارد و بگوید که دقیقا چکار کنیم. کار درست این است که روبات‌های مشاور را در کنار انسان استفاده می‌کنند. به این ترتیب، روبات‌های مشاور بعضی جاها جلوی مشاوره انسانی را می‌گیرد و گاهی بالعکس! قطعا روبات‌های مشاور صِرف در کل دنیا هم کمتر استفاده می‌شود.

بانک‌هایی مثل «جی پی مورگان» هم فقط برای راهنمایی از این خدمات روبات‌های مشاور بهره می‌گیرند؛ مثلا این که ببینند شما چقدر پول داری، هر ماه چقدر می‌توانی افزایش دهی، تا چه حد ریسک‌پذیر هستی، تا کی می‌خواهی به کجا برسی، هدفت از سرمایه‌گذاری چیست و…! بعد من به شما می‌گویم که «مثلا بازارهای فلان بهتر است و اینقدر از پولت را آنجا بگذار». روبات‌های مشاورفقط کمک‌های ساده‌ای می‌کنند ولی انسان‌های مشاور برای خدمات حرفه‌ای‌تر به میدان می‌آیند و تمام کار را بر عهده روبات نمی‌گذارند.

جناب خاکباز، در مقطع کمتر از یک سال گذشته شاهد بودیم که ارزش ریال در بعضی مواقع تا 500% کاهش هم تجربه کرد. شما به عنوان کسی که دنبال فناوری‌های نوین در حوزه بانکداری هستید، به نظرتان ولث‌تک، روبات‌های مشاور و تکنولوژی‌های «آنالیز دیتا در چنین بستری چقدر می‌تواند {برای مدیریت سرمایه} به کمک بیاید؟ منظور این است که شما می‌خواهید برنامه‌ریزی انجام دهید. تلاطم‌ها را تا چه حد می‌توانید در برنامه‌ریزی‌هایتان دخیل کنید؟

هر کار جدیدی که بخواهید انجام دهید و هر جا که قصد دارید از تکنولوژی در صنعت گسترده‌ای استفاده کنید، ملاحظاتی را به همراه دارد. بحث ما فقط مربوط به بورس نیست چون سرمایه‌گذاری شامل سرمایه‌گذاری خرد، سرمایه گذاری خصوصی و…. نیز می‌شود. مدیریت ثروت طیف گسترده‌ای از پدیده‌ها را شامل می‌شود؛ فقط محدود به خرید و فروش و معامله‌گری سهام نمی‌شود.

در نگاه کلان، هر تغییری که بخواهیم انجام دهیم در سه سطح می‌تواند رخ دهد؛ یکی این که کل ساختار یک صنعت را بخواهیم جابجا کنیم. مسلما این تغییر بسیار مهم است و باعث می‌شود خیلی از اصلاحات اتفاق بیفتد؛ مثلا شفافیت، جریان درست اطلاعات و…! نه تنها در ایران بلکه در جهان هم هیچ وقت ناگهان به سراغ لایه‌های زیرین نرفته‌اند که ناگهان همه چیز را از نو بسازند.

مشاروان ربات بیشتر از مشاوران انسان
مهم‌ترین روند تکنولوژی در حوزه مدیریت ثروت به‌روزرسانی‌هایی خواهد بود که متصدیان بخش نگهداری و تعمیرات شرکت‌ها در سیستم‌های خود اعمال خواهند کرد. در نتیجه‌ی این امر، رباتیک را از یک تکنولوژی‌های جدید و ساختارشکن، به یک تجربه بومی درون پلتفرمی تبدیل خواهد شد. امروزه شاهد هستیم که آمار «مشاوران رباتیک به مشاوران» رو به افزایش است.

برای این که تغییری اتفاق بیفتد باید ابتدا پارادایم قبلی شکسته شود و سپس پارادایم جدیدی روی کار بیاید. در نتیجه تغییرات در دو لایه بالاتر اتفاق می‌افتد. اولی، تغییر در سطح سرویس است که این هم در کوتاه مدت رخ نمی‌دهد. راه‌اندازی یک سرویس سرمایه‌گذاری خرد نیاز به زیرساخت‌های بانکی فراوان دارد؛ مثلا این که بتوانید برداشت از حساب من انجام دهید و پرداخت‌های مختلفی را صورت دهید. راه‌اندازی سرویس جدید در شرایطی که زیرساخت‌ها آماده نیست مسیر سختی را پیش رو دارد.

در چنین شرایطی، برای ایجاد تغییر، در همه جای دنیا، ابتدا به سراغ ایجاد خدمات ارزش افزوده‌ای می‌روند که در شرایط فعلی قابل انجام است. در ایران نیز همین اتفاق افتاده! الان اغلب کسانی که در حوزه مدیریت ثروت کار می‌کنند، متمرکز بر لایه‌های سطحی بازار و سطوح نزدیک به مشتری هستند؛ مثلا تسهیل ساده‌ای در حد تجمیع داده‌ها این کارهای ساده، برای شرکت‌های بزرگ جذاب نیست.

همان طور که گفتید، اقتصاد کلان ما ثبات ندارد و ناگهان ارزش ریال تغییر چشمگیر می‌کنددر چنین وضعیتی، جلب اعتماد مردم به سیستمی که قبلا تغییرات شدیدی داشته، دشوار است. اگر بخواهم ناگهان یک سیستم مدیریت ثروت حرفه‌ای راه بیاندازم که تمام ساختارها را شفاف سازد، دشوار خواهد بود. فرض کنیم شرکت‌های بزرگ سرمایه‌گذاری خود را در این سطوح انجام می‌دهند ولی کدام مخاطبین به آن شرکت بزرگ اعتماد می‌نمایند؟ شرایط کنونی هیچ اعتمادی را پایدار نمی‌گذارد.

نمی‌گویم در شرایط فعلی مدیریت ثروت امکان‌پذیر نیست ولی می‌گویم در لایه‌های بالایی و سطحی باید ابتدا فرهنگ‌سازی انجام دهیم. تا کنون در حوزه پرداخت فناوری‌هایی شکل گرفته‌اند و سه چهار سال طول کشید تا جا بیفتند. الان 80 یا 90% از فینتک‌های ما در زمینه پرداخت فعالیت می‌کنند چون اینجا ساده‌ترین حوزه صنعت مالی بوده!

تا الان خیلی از زیرساخت‌های پرداخت ما تغییر کرده! API باز فقط به خاطر همین رویکرد شکل گرفته است که البته باز هم به صورت بخشی و فقط در حوزه خدمات پرداخت است. اگر همین فناوری‌ها بخواهند وارد عرصه مدیریت ثروت شوند، 4 یا 5 سال زمان می‌برد که برخی مجموعه‌ها سرویس‌های ساده بدهند.

فعلا نمی‌توانیم انتظار روبات‌های مشاور یا معامله‌گری دیجیتالی یا زیرساخت‌های سرمایه‌گذاری خرد را داشته باشیم. در حال حاضر سرویس‌های خیلی ساده‌ای می‌توان در بخش‌های مختلف ایجاد نمود تا فرهنگی را به وجود آورد.

نکته اساسی‌تر این که در همه جای دنیا حساب‌های حساب پس انداز و حساب سپرده وجود دارد ولی آیا در ایران هم هست؟ حتی ساده‌ترین زیرساخت سرمایه‌گذاری در بانک‌های ایران نیست. در این شرایط چطور می‌خواهید از بانک‌ها کمک بگیرید؟ الان چه نوع ابزار مشتقه ای برای سرمایه‌گذاری داریم؟ آیا همه نهادهای مالی در کشورمان موجودند؟ از لحاظ زیرساختی به قدری مشکل هست که تغییر به این راحتی‌ها اتفاق نمی‌افتد، مگر که فعالیت‌های کوچکی که‌روی پوسته انجام می‌گیرد، نیاز به تحولات بنیادین را به مرور جدی‌تر کند.

چند شاخص ضروری
افراد برای این که بتوانند در بازار سرمایه معامله داشته باشند، به چند شاخص و ضرورت نیاز دارند؛ اول آنکه نیاز دارند اطلاعات صحیحی به آنها برسد و از طرف دیگر باید به اطلاعاتی که در اختیار آنها قرار داده شده، در سریع‌ترین زمان ممکن، بهترین را واکنش نشان دهند.

همچنین در حوزه پرداخت اجازه ورود داده‌اند ولی چالش بعدی این است که ببینیم کدام بانک اجازه می‌دهد به حوزه سرمایه گذاری او وارد شویم و اجازه افتتاح حساب و برداشت از حساب‌های بانکی را به دیگران بدهیم. این قضیه خیلی مشکل‌ساز خواهد بود.

در این شرایط، چه راهکاری پیشنهاد می‌دهید؟


خاکباز: باید برگردیم به اتفاق‌هایی که در کشورمان افتاده! قبلا حساب روزشمار در کشور داشتیم که 10% سود می‌داد. وقتی حساب روزشمار با 10% سود باشد، آیا کسی حساب پس انداز باز می‌کند؟ همه جای دنیا حساب‌های جاری برای مشتریان هزینه دارند ولی در ایران هیچ هزینه‌ای ندارد. حساب سپرده را تا حدودی داشته‌ایم، ولی پس انداز نه! این مفهوم در ایران نیست که فرضا بگویم «من می‌خواهم تا آخر امسال 100 میلیون تومان جمع کنم، پس حسابی باز می‌کنم که تا آخر امسال دسترسی به آن نداشته باشم و فقط بتوانم به آن واریز کنم».

این حساب‌ها می‌تواند زیرساختی باشد برای کسب و کارهایی که می‌خواهند سرویس‌های جدید ارائه دهند. چنین حساب بانکی تعریف نشده، و همین قضیه محدودیت‌های فراوان به دنبال می‌آورد. شما یک گام فراتر رفته‌اید و می‌گویید «این فرهنگ ایجاد شود که مردم دارایی‌هایشان را در صندوق‌هایی بگذارند و دارایی‌شان را با هم به اشتراک بگذارند، یک عامل هم این صندوق‌ها را مدیریت کند». چنین سرویسی را حتی در سطح انفرادی هم نداریم، چه رسد به سطوح کلان! اغلب بانک‌های سرمایه گذاری ایران هم که چنین کاری انجام می‌دهند، وقتی ته قضیه را نگاه کنید می‌بینید سرمایه‌گذاری ایشان از طرف خود بانک اتفاق می‌افتد.

یعنی مدل سرمایه‌گذاری آن‌ها مصداق صحبت ما نیست؟


خاکباز: بسیاری از اوراق قرضه ای که در ایران ایجاد می‌شوند را خود بانک‌ها می‌خرند و آن‌هایی را هم که بانک‌ها نمی‌خرند به این خاطر است که سود بالاتری دارند و این که اوراق با درآمد ثابت هستند. در چنین اوراقی نیز بانک‌ها نقش ضامن را ایفا می‌کنند.

Fixed Incomeها با بانک فرق چندانی ندارند.


خاکباز: همان بانک هستند؛ فقط یک حساب سپرده است که راحت‌تر از بانک معاملات ماهانه‌شان را انجام می‌دهند. وقتی در سطح رگولاتوری ما هیچ کس به سراغ چنین حوزه‌هایی {در زمینه ولث‌تک} نرفته، فرهنگی هم برایش شکل نگرفته است. ولث‌تک در ایران امکان‌پذیر است و ما از لحاظ تکنولوژیک چیزی برایش کم نداریم ولی فرهنگش هنوز در جامعه ما نیست و به سختی ایجاد می‌شود. اشخاص باید بپذیرند که ریسک کنند، نقدینگی آن‌ها در بعضی سرمایه‌گذاری‌ها از بین برود و….! این فرهنگ‌ها در ایران وجود ندارد. کسی که بخواهد به حوزه ولث‌تک وارد شود راه سختی در پیش دارد.

معاملات الگوریتمی
در بازارهای مالی الکترونیکی، معاملات الگوریتمی به معنای استفاده از برنامه‌های کامپیوتری برای ورود سفارش‌های معاملاتی است؛ یک یا چند الگوریتم در انتخاب و اعمال این سفارش‌ها از جنبه‌های مختلف مانند زمان بندی، قیمت یا حجم آن تصمیم می‌گیرند. در بسیاری اوقات ورود و انجام سفارش‌ها بدون دخالت انسان انجام شده و استفاده گسترده‌ای در بانک‌های سرمایه‌گذاری، صندوق‌های بازنشستگی و صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک دارد.

جعفری: به درستی فرمودید که بعضی فرهنگ‌ها در ایران وجود ندارد. نقص‌های فرهنگی با قانون‌گذاری درست می‌تواند اصلاح شود. در مورد شرکت‌های پرداخت این مشکل را می‌بینیم که کارمزدهای سنگینی از بانک‌ها می‌گیرند. قانون از ابتدا اشتباه بوده و این حالت را به وجود آورده است. آقای فورد می‌گوید «من اگر به مشتری می‌گفتم “تو چه می‌خواهی؟” او اسبی می‌خواست که سریع‌تر برود». به نظر من نباید منتظر بمانیم که جامعه احساس نیاز کند. بیزنس‌ها باید نیاز را ایجاد کنند تا جامعه مزیت‌های آن خدمات را ببیند. قطعا رگولاتور نیز باید قوانین حمایتی خوبی بگذارد و زیرساخت‌هایی که نداریم را فراهم سازد.

همیشه ذات بشر در ایران یا هر کشور دیگر این است که وقتی با کانسپتی آشنایی ندارد، اگر بخواهد آن پدیده ناشناخته را بشناسد باید در قالب مفاهیم قدیمی و شناخته شده باشد.

فرضا صندوق‌های سرمایه‌گذاری زمانی شناخته شدند که بانک شهر شروع به پذیره‌نویسی این صندوق‌ها کرد و صندوق‌های مذکور را به عنوان نوعی «حساب سپرده» معرفی می‌کرد و بانک مرکزی هم به آن‌ها اخطار داد، ولی باعث شد جامعه متوجه شود که صندوق‌های سرمایه‌گذاری در کنار بانک هم هستند که می‌توان پول را داخلشان گذاشت و درصد بالاتری از سود گرفت. بانک شهر، در همان پوشش‌های قدیمی که افراد می‌شناختند، خدمت جدیدی را عرضه کرد. هر سیستم جدیدی تا وقتی که پذیرفته شود باید همین حالت را داشته باشد.

نه فقط در تکنولوژی و امور مالی، بلکه در حوزه‌های فرهنگی نیز، همین قضیه را می‌بینیم. می‌گویند «هر کسی آهنگ‌هایی را دوست دارد که قبلا تم‌های آن را شنیده باشد. هر چقدر هم که موسیقی جذابی بسازید، اگر من تم آن را از قبل نشنیده باشم علاقه‌ای به آن نشان نمی‌دهم». ایجاد نیاز مستلزم قدری فرهنگ‌سازی می‌باشد.

خاکباز: نیاز را یک کسب و کار نمی‌تواند ایجاد کند. نیاز توسط مردم ایجاد می‌شود. همان طور که گفتید، مردم نیاز به جابجایی داشته‌اند ولی نمی‌دانسته‌اند که ابزار بهتری هم هست. تکنولوژی می‌تواند راهکار بهتری برای پاسخ دادن به نیازها باشد. بزرگ‌ترین اتفاق‌های تکنولوژیک تاریخ را هم که نگاه کنیم می‌بینیم برای پاسخ دادن به نیازها بوده!

اینترنت به چه دلیل به وجود آمد؟ نیاز به ارتباطات! از چندهزار سال پیش هم نیاز به ارتباطات وجود داشته! خیلی از این مباحث فرهنگی هستند. باید شناخت به وجود آید و افراد بدانند که می‌شود بعضی کارها را کرد. وقتی مردم بعضی چیزها را نشناسند، کارهایمان بسیار سخت می‌شود؛ گرچه نمی‌گویم نشدنی است.

جعفری: بله، نیاز را باید جامعه احساس کند، ولی ابزارها و سیستم‌های جدید را باید کسب و کارها شکل دهند.

ثبت نام آنلاین سهام‌داران
در این شیوه، مشتریان کارگزاری‌ها دیگر نیازی به حضور فیزیکی در شعب و نمایندگی‌های کارگزاری‌ها ندارند و می‌توانند از طریق اینترنت نسبت به بارگذاری مدارک خود اقدام کنند تا مراحل به منظور تائید و صدور کد معاملاتی طی شود.

خاکباز: مثالی از یک صندوق درآمد ثابت زدید. تقریبا اغلب کسانی که به این جور جاها می‌روند، تصور می‌کنند که سرمایه‌گذاری آن‌ها در خود بانک انجام می‌گیرد. می‌دانید که ریسک صندوق‌ها خیلی بالاتر از بانک است. اگر یکی از صندوق‌ها دچار مشکل و ریزش شود، کل اعتماد به نظام بانکداری ما از بین می‌رود. این ریسک‌ها را نمی‌توان نادیده گرفت.

در طرف قانونگذار نیز مشکلاتی داریم. همان طور که گفتید، همیشه یک سد محکم می‌گذاریم که جلوی همه چیز را می‌گیرد و بعد ناگهان خرد می‌شود و فرو می‌ریزد. در حوزه بانکداری الکترونیک، مدت‌ها جلوی اینترنت بانک را گرفتند و نهایتا گفتند «ایرادی ندارد». در همه جای دنیا چک ابزار پرداخت است ولی در ایران ابزار تعهد به شمار می‌رود و به شکل بدی هم استفاده می‌شود. ما هیچ گونه حساب پس اندازی نداریم.

در بانک‌ها باید برای حساب‌های روزشمار، نرخ بهره موثر را محاسبه کنند و بر اساس آن نرخ سود را تعیین نمایند ولی این کار را نمی‌کنند و به جای نرخ بهره را در نظر می‌گیرند. به این ترتیب، چون بهره موثر بالاتر می‌شود، می‌بینید که سود 18% اعلام کرده‌اید ولی 21% برای بانک هزینه به وجود می‌آورد. این هزینه 21 درصدی را چطور می‌توان کاهش داد؟

راهکارهای نامتعارفی برای پوشش دادن هزینه به کار می‌برند. نظام قانونی کلی ما، در تعریف حساب‌های بانکی و ابزارهای مالی مشکل دارد. الان از هیچ گونه «ابزار مشتقه» استفاده نمی‌کنیم در صورتی که در جهان، ابزارهای مشتقه جزو بزرگ‌ترین حوزه‌های سرمایه‌گذاری هستند. ما چه ابزار مشتق‌های در کشور داریم؟ اوراق قرضه ما خیلی معمولی هستند و در همه جا مورد استفاده قرار نمی‌گیرند.

جعفری: همان {ابزارهای مشتق‌های} هم که داشتیم جلویش را گرفتند.

خاکباز: آری! همان‌ها که موجود بود را نیز محدود کردند. ابزارهای مالی خیلی گسترده‌اند. می‌توانیم ساعت‌ها انواع ابزارهای مالی را، هر کدام 5 دقیقه، توضیح دهیم. در ایران ابزارهای مالی متنوعی نداریم، پس سرمایه‌گذار چگونه سرمایه‌گذاری انجام دهد؟ منِ سرمایه‌گذار، تنها راهکارهای سرمایه‌گذاری خود را حساب بانکی یا ورود به بازار مسکن و بورس می‌بینم که همراه با دلالی باشد. تنها مفاهیم و ابزارهای مالی در ایران همین دو هستند: دلاری و سود سپرده! در چنین شرایطی، فرهنگ‌سازی {برای مدیریت ثروت} خیلی سخت است؛ کسانی هم که وارد می‌شوند در لایه‌های اولیه گیر افتاده‌اند.

راهکار برای ورود به ابزارهای نوین چیست؟

خاکباز: به نظر من بانک‌ها و شرکت‌هایی که پیشگام این موضوع {مدیریت ثروت} هستند باید ابزارهای مالی خود را در میان مدت تا حد ممکن متنوع کنند و سرویس‌های بهتری بدهند. شرکت‌های نوپا که به مردم نزدیک‌ترند انعطاف‌پذیر هستند و قادرند نیازهای مردم را در لحظه پاسخ دهند. باید هر کدام از این شرکت‌ها در بازارهای گوشه ای مختلفی که وجود دارد تقاضا را به وجود آورند. بدین ترتیب، تقاضا از آن طرف و عرضه از این سود شکل می‌گیرد. این موضوع، مثل پیمنت نیست که مقوله‌ای بسیار ساده به شمار رود.

اگر صنعت مالی را مثل یک پیاز در نظر بگیریم، حوزه مدیریت سرمایه، اگر نگوییم وسط‌ترین لایه است، در اواسط قرار می‌گیرد. حوزه پرداخت، مثل پوست پیاز می‌ماند که خیلی راحت به آن دسترسی می‌یابیم. مدیریت سرمایه مشارکت می‌خواهد، نه رقابت! از یک طرف باید فرهنگ‌سازی در نظام حاکمیتی اتفاق بیفتد و از سوی دیگر در عمومی مردم، یعنی طرف عرضه و طرف تقاضا!

چشم‌انداز ولث‌تک در ایران
به نظر می ‌رسد استارت ‌آپ‌ های حوزه ولث‌ تک در ایران راه مناسبی را طی می‌کنند. بازار بورس تا پیش‌ از این در برخی قیمت‌ ها مانند اعلام قیمت سهام‌ آنلاین و به ‌روزشده بود و بسیاری از مردم می‌ توانستند از طریق اینترنت تغییرات بازار را دنبال کنند؛ اما ارائه مشاوره و تحلیل‌ های آنلاین، ارزش افزوده ‌ای است که این استارت ‌آپ‌ ها با خود به ‌همراه آورده ‌اند.

جناب غانم زاده، شما اعتقاد دارید هیچ کدام از این {ابزارهایی که تا الان ذکر شد} مشمول ولث‌تک نیست. به نظرتان اگر ولث‌تک بخواهد در ایران شکل بگیرد در کدام بازار انضمامی عملیاتی می‌گردد؟


غانم زاده: من اینطور نگفتم، فقط گفتم «خودِ بورس، مصداق کاربردهای ولث‌تک نیست». من با {آقای خاکباز} هم نظر هستم؛ نمی‌توان انتظار داشت که «از تاریخ 1/1/ همه چیز مدرن شود». من معتقدم فناوری کمک زیادی به شفافیت می‌کند. شفافیت اطلاعات باید در کنار جریان شفاف اطلاعات باشد، یعنی تمام اشخاصی که در تهران یا شهرهای دیگر هستند به اطلاعات دسترسی یابند؛ و حتی ایرانی‌هایی که بیرون ایران زندگی می‌کنند.

این‌ها که می‌گویید پیش زمینه ولث‌تک هستند.


غانم زاده: آری، واقعیت این است که هر چقدر هم تکنولوژی بیاید وقتی آن را نشناسی و استفاده نکنی به هیچ دردی نمی‌خورد. تمام فناوری‌ها ابزار هستند.. اشاره به حساب پس انداز کردید. بله، ما به این معنا حسابی نداریم که پس انداز یا سپرده انجام دهند ولی الان بانک‌ها این امکان را فراهم کرده‌اند که «می‌توانی حساب جداگانه‌ای باز کنی و پول پس انداز را داخلش بریزی».

از لحاظ ماهوی، حساب پس انداز با حساب سپرده کاملا متفاوت است. معمولا کارت‌های اعتباری و دبیت را روی حساب سپرده می‌اندازند، مگر آن که خودتان از آن‌ها بخواهید که‌روی حساب پس انداز بگذارید؛ گرچه که کارت اعتباری به معنای واقعی هیچ گاه در ایران اتفاق نیفتاد.

همین حالا بعضی بانک‌ها دارند امکانی را فراهم می‌کنند که با دسترسی به open API سرویس‌هایی، به صورت بی‌سر و صدا، به بیرون هم داده شود، ولی آن سرویس‌ها هنوز عمومی نشده‌اند. من خبر دارم که بانک به یکی از {استارتاپ‌ها} دسترسی داده که وقتی حساب اول خود را به آن‌ها وصل کنید، حساب دوم را خود اپلیکیشن به صورت آنلاین بگشاید.

چند وقت پیش برای افتتاح حساب به یکی از بانک‌ها رفتم و از بس فرم و کاغذ به من دادند نزدیک بود دعوایمان شود. وقتی تمام فرم‌ها پر شد یکی از بچه‌ها به من گفت «می‌توانستی همین حساب را در همین بانک به صورت آنلاین در 5 دقیقه باز کنی». امکان فراهم است، {ولی هنوز در اختیار همگان قرار ندارد}.

حساب پس انداز فقط ابتدای بحث مدیریت ثروت است، یعنی ابتدا باید پس انداز کنیم و سپس دنبال چند برابر کردن ثروت خود برویم. به نظر من نیاز به پس انداز، از قدیم وجود داشته است. نیاز به مدیریت ثروت از قدیم همواره احساس می‌شده و ما از این لحاظ مشکلی نداریم.

در گذشته مردم برای زمستان گندم نگه می‌داشتند، سپس تبدیل به پول شد، پول را زیر بالشت می‌گذاشتند، عده‌ای طلا نگه می‌داشتند، بعد پول را در بانک گذاشتند، سپس دیدند که بانک سود هم می‌دهد و گفتند «بانک عجب چیز خوبیه». مردم ما با وجود این که چیزها را به سختی می‌پذیرند، اما ناگهان می‌بینیم سرعت پذیرش گوشی‌های هوشمند به بالاترین حد دنیا می‌رسد. ابتدا مردم این گوشی‌ها را نمی‌خریدند و سپس ناگهان شروع به خرید کردند.

فراگیر شدن ابزارهای رباتیک
در آینده، ابزارهای رباتیک به یک فناوری رایج و فراگیر تبدیل خواهند شد. همچنین دیگر کسی این مشاوران ماشینی را مبتنی بر اینترنت نخواهد دانست. چرا که نرم‌افزارهای آن‌ها به صورت ابری اجرا خواهند شد. در عوض از اینترنت به عنوان بخشی از فناوری که همه در پلتفرم‌های محلی خود از آن استفاده می‌کنند، یاد خواهد شد. در سال ۲۰۱۹ همین اتفاق برای اغلب جنبش‌های رباتیک موجود در حوزه مشاوره روی خواهد داد.

شاید ما هنوز بعضی گزینه‌ها را روی میز مردم نگذاشته‌ایم؛ پس هنوز می‌اندیشند که برای پس انداز باید دلار، طلا یا مسکن بخرند. جدیدا بورس هم مطرح شده! کدام از ما تا به حال در یک جا خوانده‌ایم که گزینه پنجم، ششم یا دهمی هم برای پس انداز وجود دارد؟ وقتی گزینه‌ای برای مردم روی میز نگذاشته‌ایم، یا بدتر از آن گزینه‌ای داشته و اطلاع‌رسانی نکرده‌ایم، از مردم توقعی نیست.

در ایران هیچ گاه نمی‌توان انتظار داشت که رگولاتورها پیشتاز شوند. در همه جای دنیا، رگولاتورها قدری عقب هستند ولی در ایران خیلی عقب‌اند. معمولا یک سری شرکت پیشتاز، کارهایی را راه می‌اندازند، مدتی رگولاتورها مقاومت می‌کنند، و بعد که مردم آن را خواستند رگولاتورها می‌فهمند که نمی‌توان مقاومت کرد. هنوز که هنوز است، مسئولین ما با تاکسی‌های اینترنتی مخالفت می‌کنند؛ مسئولین هنوز هم از «پرداخت- یارها» خوششان نمی‌آید ولی چون مورد استفاده مردم قرار می‌گیرد چیزی نمی‌گویند.

بدون تعارف می‌گویم که مشکل امروز ما، نبود تگ‌ها و flagها {و نبود حساب‌هایی که نام حساب پس انداز را بر خود بگذارند} نیست. شاید تا 10 سال پیش این مشکل را داشتیم ولی الان با فقدان سرویس‌ها مواجهیم. حساب پس انداز به این صورت است که فرضا X درصد از درآمد هر ماه را در حساب مشخصی بگذارید. در کشورهای خارجی، بانک‌ها این روش‌ها را شروع کردند. در آمریکا می‌گویند «می‌توانی دو مدل حساب پس انداز داشته باشی، یا عدد ثابت برداری، یا مبالغ خرده را ذخیره کنی». بانک‌ها معمولا در حوزه ولث‌تک عقب‌اند. بعضی سرویس‌ها انعطاف‌پذیرترند.

من سرویسی را در ایران دیدم که حالت خیریه دارد ولی وقتی روی سایت شما می‌نشیند، فرضا اگر 1950 تومان خرید کنید می‌گوید «می‌خوای اون 50 تومن رو بدیم خیریه؟». این می‌تواند به عنوان یک ابزار پس انداز هم استفاده شود «می‌خوای اون 50 رو پس انداز کنی؟». یکی از مشکلات ما در ایران، وصل نبودن سرویس‌ها به یکدیگر است.

اگر منِ «نیوو» بخواهم وارد حوزه پس انداز شوم حاضر نیستم از سرویس ایشان بهره بگیرم، می‌گویم «باید خودم از صفر بسازم». چیزی که ما اسمش را API می‌گذاریم اهمیت زیادی دارد. خیلی از سرویس‌های خارجی از طریق API با یکدیگر مرتبط می‌شوند، فرضا می‌گویند «سرویس این شخص در حوزه خودش بهترین است، دلیلی ندارد من هم دوباره همان را بسازم، از امکانات او استفاده می‌کنم تا سایر سرویس‌های خودم را به بهترین شکل ارائه دهم».

خاکباز: یک نکته را به صحبت‌های شما اضافه می‌کنم. حساب پس انداز فقط مثالی بود راجع به این که ابزارهای مختلفی را در کشورمان نداریم. در زمان قدیم اعتبار در ایران وجود داشت ولی بانک‌ها کل فرایند اعتبار را دور ریختند و دبیت را جایش آوردند. مگر 50 سال پیش اینطور نبود که اعتباری خرید و سر ماه پرداخت می‌کردند؟

این مفهوم در بعضی مناطق هنوز هم هست ولی در شهرهای بزرگ که انسان‌ها فعالیت‌های مالی خود را بانکی انجام می‌دهند دیگر از بین رفته! فرهنگ و نیاز بعضی چیزها وجود داشته و دارد ولی به واسطه نوع سرویس‌هایی که شکل گرفته‌اند داشته‌هایمان از بین رفته! دوباره ساختن چیزی که خراب شده راحت از ایجاد آن از صفر است. اگر این پدیده‌ها را از قبل نداشتیم راحت‌تر بودیم نسبت به الان که خراب شده، چون الان باید ابتدا اعتماد به وجود بیاوریم و سپس امکانات را بسازیم.

اتفاقی که الان افتاده حجم قابل توجهی از خریداران {بازار سهام} بوده است. آیا می‌توان نتیجه گرفت که سرمایه‌گذاری در حوزه ولث‌تک و به طور خاص بورس می‌تواند باعث شکستن انحصار بازار سرمایه‌گذاری شود طوری که سرمایه‌گذاری برای تمام سطوح جامعه امکان‌پذیر شود؟ نه، انحصار یعنی این که قبلا کسانی که می‌توانستند در حوزه بورس فعالیت کنند افراد محدودی بودند که دیتا داشتند و وقت بیشتری می‌گذاشتند ولی ابزارهای جدیدی که آمده، هم تحلیل‌هایی به مشتریان ارائه می‌دهد، هم هر کس که اینترنت در فلان شهرستان داشته باشد می‌تواند سهام خرید و فروش کند.


جعفری: درست است. این فناوری‌ها، مثل هر تکنولوژی جدید، هم تهدید به شمار می‌روند و هم فرصت! اگر مردم ناگهان با هیجان و بدون اطلاعات کافی شروع به خرید و فروش کنند، تهدید به شمار می‌رود ولی از سویی فرصت است. اگر بازار جان بگیرد و هر شرکت منابع مالی بیشتری داشته باشد، شرکت‌ها راحت‌تر رشد و توسعه می‌یابند.

بله، قبلا این انحصار وجود داشت که کارگزاری‌ها هزینه می‌کردند و در هر مرکز استان شعبه می‌زدند تا مشتری جذب کنند ولی الان مردم یک شهر دورافتاده که هیچ دسترسی به مرکز استان نداشته می‌توانند از طریق اینترنت افتتاح حساب کنند و نهایتا احراز هویت را به واسطه دفاتر پیشخوان به انجام برسانند. کارگزاری‌ها با شعب دفاتر پیشخوان قرارداد می‌بندند تا، احراز هویت اتفاق بیفتد و اشخاص از همه جای ایران بتوانند سرمایه‌گذاری انجام دهند.

جالب این که در ایران، کارمزد شهرهای مختلف متفاوت نیست ولی در ترکیه، در استانبول کارمزد کمتری از مشتری می‌گیرند نسبت به شهرهای دورافتاده؛ چون احراز هویت کردن کسانی که دورتر هستند سخت‌تر است، پس کارمزد بیشتری می‌گیرند. خوشبختانه در ایران این وضعیت را نداریم و همه می‌توانند با هزینه مشابه از هر نقطه‌ای «کد بورسی» بگیرند.

این که مردم «کد بورسی» داشته باشند اتفاقا خیلی هم خوب است. شما می‌توانید علاوه بر این که خودتان سهام بخرید و بفروشید، از ابزارهای دیگری مثل سبدگردانی نیز بهره بگیرید و این کار نیازمند کد بورسی است. بازار سرمایه فقط منحصر به بورس نیست، بلکه ابزارهای متنوع سرمایه‌گذاری می‌توانند با هم به رشد و توسعه برسند. در ایران از این ابزارها غافل مانده‌ایم و به آن‌ها اجحاف می‌کنیم ولی سرمایه‌گذاری، قلب تپنده اقتصاد است.

تحلیل تکنیکال
روشی برای پیش‌بینی قیمت‌ها در بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است. در این تحلیل از طریق بررسی تغییرات و نوسان‌های قیمت‌ها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا می‌توان وضعیت قیمت‌ها در آینده را پیش‌بینی کرد. این روش تحلیل در بازار ارزهای خارجی، بازارهای بورس اوراق بهادار و بازار طلا و دیگر فلزات گران‌بها کاربرد گسترده‌ای دارد. تحلیلگران تکنیکال ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازه‌گیری نمی‌کنند، در عوض از نمودارها و ابزارهای دیگر برای شناسایی الگوهایی که می‌تواند فعالیت آتی سهم را پیش‌بینی کند، بهره می‌جویند.

آقای خاکباز از نظر شما این هجوم به سمت بازار سرمایه آیا می‌تواند تجربه‌ای مثل مؤسسات مالی را تکرار کند که سود زیادی می‌دادند؟


خاکباز: این‌ها دو مقوله کاملا متفاوت هستند. مؤسسات مالی که سود بیشتری می‌دادند، مردم تصور می‌کردند که سرمایه‌گذاری آنجا کاملا بدون ریسک است و به همین دلیل دچار مشکل شدند ولی کسی که قدم به عرصه بورس بگذارد از ابتدا اعلام می‌کند که ریسک را قبول دارد، گرچه شاید بعدا بگوید «قبول ندارم». طبیعت همه جای دنیا این است که بازار بورس می‌تواند گاهی ریزش کند. شاید ما هم نیاز داشته باشیم 3 یا 4 یا 5 دفعه ریزش شدید در بورسمان رخ دهد تا رفتارها حرفه‌ای‌تر شوند.

آقای غانم زاده، آیا شما فرمایشی به عنوان جمع‌بندی دارید؟


غانم‌زاده: من هم فکر می‌کنم {ولث‌تک} مسیری است که باید طی کنیم. شرکت‌های فناوری هم باید به مرور وارد حوزه ولث‌تک شوند و فقط محدود به پرداخت نباشند. به نظرم نهایتا این اتفاق می‌افتد؛ بخصوص اگر رگولاتورها و مسئولین قدری خردمندانه‌تر رفتار کنند.

بالاخره یک سری شرکت‌ها وارد این حوزه می‌شوند و اطلاع‌رسانی و سرویس‌ها بهبود می‌یابد. شرکت‌ها نیز در رقابت با یکدیگر سعی می‌کنند سرویس‌های بهتری بدهند. مردم باید نهایتا بفهمند که اگر بازده بالاتر بخواهند ریسک بالاتری هم کنارش وجود دارد. مردم الان بازده بالاتر را می‌خواهند ولی ریسک را نمی‌بینند؛ نمی‌دانم چرا؟ ! معمولا دولت نیز هر وقت اتفاق‌های ریسکی رخ می‌دهد قدم به میدان می‌گذارد.

در مورد مؤسسات مالی، که ربطی هم به بورس ندارد، انتظار داشتم که دولت، چنین مؤسساتی را ببندد و نمی‌دانم چرا مرتب می‌گفتند «به ما ارتباط ندارد». بعد که این اتفاق افتاد {که پول مردم بر نگشت} بانک مرکزی، کل کشور را جریمه کرد و جریمه‌اش هم از نوع افزایش نقدینگی و تورم بود، چون عده‌ای می‌خواستند سود بیشتری بگیرند.

مثل داستان ملانصرالدین می‌ماند که می‌گفت «قابلمه‌ای که بزاد، سرزا هم میره». طبیعتا بانکی که سود بالا می‌دهد، احتمال این که شکست بخورد یا از بین برود وجود دارد. کسب و کار، همیشه شکست و موفقیت را در کنار هم دارد.

نویسندگان: علی ورامینی و قاسم سرافرازی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.