پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
محمدکاظم رحیمی؛ تحلیلگر اقتصادی / همواره و در همه کشورها سرمایهگذاری یک فرآیند زمانی طولانیمدت بوده که درآمدها و هزینههای آن با یکدیگر تطابق زمانی ندارند. ازاینرو، نظام مالی برای تأمین این عدم تطابقها به وجود میآیند و نقش بسیار مهمی را در تأمین مالی پروژهها بازی میکنند. مسئله تأمین مالی بهخصوص در مورد پروژههایی که بازده سرمایهگذاری آنها در بازه میانمدت و بلندمدت روی میدهد و بازگشت سرمایه آنها با ریسک بالاتری مواجه است، آشکارتر و عیانتر است. شاید به همین علت است که میل به کسبوکارهای بلندمدت در کشور ما کم است و بعضاً پروژههایی با این تفاسیر دچار مشکلاتی در تأمین منابع مالی میشوند.
ایرانمال یکی از ابر پروژههای تعریفشده در ایران است که بهنوعی میتوان آن را نقطه عطفی در ساخت مجتمعهای تجاری چندمنظوره در کشور دانست که بین دو کلانشهر تهران و کرج در حال اجراست. هدفگذاری شده که این پروژه یکی از مهمترین مقاصد گردشگری، تجاری، فرهنگی، ورزشی و خدماتی در کشور باشد تا بهنوعی هم جاذب گردشگران داخلی و خارجی شود و هم به مکانی برای ارائه انواع خدمات تجاری، فرهنگی و ورزشی تبدیل شود.
طبیعتاً رسیدن به چنین هدفی و ساخت و اجرای چنین پروژه کلانی نیازمند منابع مالی هنگفت است که با مشارکت بانک آینده در دستور کار قرار دارد. مسئله تأمین منابع مالی این طرح عظیم زمانی مهمتر میشود که بدانیم طرح آن در زمینی به مساحت بیش از 31/7 هکتار و زیربنای حدود دو میلیون مترمربع در تاریخ 19/2/1390 کلنگزنی و اجرایی شده است. پربیراه نیست اگر گفته شود پروژههای بزرگی نظیر ایرانمال برای تأمین منابع مالی با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکنند. واکاوی این مشکلات عدیده بهانه این یادداشت است.
ابر پروژهها و تأمین مالی
همانطور که اشاره شد، ایرانمال یک پروژه منحصربهفرد چه ازنظر میزان سرمایهگذاری و چه ازنظر حجم خدماتی است که ارائه میدهد. ازاینرو مهمترین نکتهای که در شروع چنین پروژههایی مطرح است، اول تهیه بیزینس پلن (طرح توجیهی) و دوم پیوست تأمین مالی پروژه است. به همان اندازه که بیزینس پلن و طرح توجیهی یک پروژه بزرگ اهمیت دارد، همانقدر نیز نحوه تأمین مالی این نوع پروژهها حائز اهمیت است و بنابراین ازنظر نگارنده هرگونه اظهارنظری باید مبتنی بر این فکتها باشد.
اگر بپذیریم که در شرایط فعلی اخذ اعتبار از واسطههای مالی داخل کشور تقریباً گران و پرهزینه است، آنگاه پرواضح است که تأمین منابع مالی برای اجرای چنین پروژههایی از این منابع گران، به شدت روی توجیه اقتصادی طرح تأثیر میگذارد؛ بنابراین به نظر میرسد، اولین قدم برای سودآوری هرچه زودتر چنین پروژههایی تأمین منابع مالی ارزانقیمت و کمبهره است.
طبیعتاً این موضوع زمانی مهمتر قلمداد میشود که توجه شود، بازگشت سرمایه در چنین پروژههایی (حسب نوع کاربری و توانایی مالکان در پر کردن حداکثری واحدهای ایجادشده) بلندمدت است و حتی در مواردی ممکن است به سوددهی نیز نرسد که این مسئله ریسک پروژه را بسیار بالا میبرد.
یکراه برای کاهش این ریسک و متقاعد کردن واسطههای مالی برای سرمایهگذاری آن است که بهرهبرداری چنین پروژههایی با مشارکت برندهای بزرگ جهانی انجام شود تا با استفاده از ظرفیتهای مالی و برندینگ آنها، پروژه بتواند هرچه زودتر به بهرهبرداری کامل و سوددهی برسد. مشخص است که اگر چنین تضمینی در طرح توجیهی اینگونه پروژهها قید شود، آنگاه مشارکت برای به اتمام رساندن این پروژهها بیشتر و بیشتر خواهد شد.
علاوه بر آن زمانی که حجم و اندازه یک پروژه بسیار بالا باشد بهنوعی در کشور تابلو شده و تقریباً پای تمامی دستگاههای باربط و بیربط را به آنجا باز میکند. ازاینرو لازم است چنین پروژههایی برای از میان برداشتن مشکلات با یک تیم قوی لابیگر وارد کارزار شود تا بتواند موانع و مشکلات بعضاً کاذب را که تأمین مالی نیز در دل آن جای دارد از میان بردارد و حلوفصل کند. از همه این موارد گذشته خود بازار مالی در ایران دچار نواقص بیشماری است که اجرای چنین پروژههایی را با دستاندازهای زیادی روبهرو میسازد که شرح ماوقع آن در ادامه خواهد آمد.
مشکلات نظام تأمین مالی در ایران
به دلیل آنچه تنوعطلبی و کاهش ریسک خوانده میشود، تأمین مالی ابر پروژهها نباید محدود به تنها یک واسطه مالی مانند بانک یا تأمین از طریق اوراق یا دیگر ابزارها (بهتنهایی) باشد. بهطور مشخصتر درصورتیکه جذب منابع خارجی با مشکلات و معضلات مختلفی روبهرو باشد، لازم است تا با ایجاد یک کنسرسیوم از چند بانک یا دیگر واسطههای مالی ریسک پروژه را تا حد ممکن کاهش داد. این موضوع البته زمانی بهطور کامل مصداق دارد که بازار مالی در یک کشور از سطح و عمق کافی برخوردار باشد. بهطورکلی کشورهای صنعتی و پیشرفته دارای نظام مالی قوی و بالعکس، کشورهای درحالتوسعه فاقد چنین نظام مالی منسجمی هستند.
ازاینرو نحوه تأمین مالی پروژهها در این کشورها باهم تفاوتهای جدی و اساسی دارد. ایران ازجمله کشورهایی است که با محدود بودن ابزارهای مالی در زمره کشورهایی که نظام مالی ضعیفی دارند، طبقهبندی میشود و بهطور تقریبی 80 درصد تأمین مالی در نظام مالی کشور ما بر عهده بانکهاست و بازار سرمایه سهم اندکی را به خود اختصاص داده است. همین یک حقیقت نشان میدهد که بازار مالی در ایران از عمق کافی برخوردار نبوده و آخرین گزارش مجمع جهانی اقتصاد (WEF) نیز بر این مدعا صحه میگذارد.
طبق آخرین بررسیهای این سازمان مهمترین مشکل ایران در حال حاضر دسترسی به تأمین مالی است بهطوریکه ایران از حیث توسعه بازار مالی در بین ۱۳۷ کشور در رتبه ۱۲۸ قرار میگیرد. واکاوی جزئیات این گزارش نشان میدهد، ایران در حوزه تنوع منابع مالی و روشها رتبه ۸۳ دنیا را به خود اختصاص داده و نمره 3 /3 را که نمره بسیار پایینی است دریافت کرده است.
همچنین ازنظر حمایت از سرمایهگذار رتبه ۱۱۷ و نمره پایین 4 را به خود اختصاص داده که این موضوع نشاندهنده این است که از سرمایهگذاران حمایتهای کافی و وافی صورت نگرفته است. رتبه 105 در ریسک اعتباری، رتبه 78 در مشوقهای مالیاتی برای سرمایهگذاران، 137 در رواج مالکیت خارجی و 133 در قواعد تجاری مؤثر بر سرمایهگذاری خارجی همگی نشان از ضعفهای اساسی در نظام مالی ایران دارد. پیداست که تا زمانی که گامهای اساسی برای حل این معضلات برداشته نشود، میبایست همچنان شاهد بر زمین ماندن پروژههای بسیاری در کشور باشیم.
از سوی دیگر دخالت دولتها در بازار پول و بهعنوان رقیب قدرتمند بخش خصوصی که میزان هنگفت این منابع را به خود تخصیص میدهد نیز سبب شده که فعالان بخش خصوصی نیز از این میزان محدود منابع سهمی نداشته یا آشنایی کافی با ابزارهای تأمین مالی نداشته باشند.
در ادامه طرحهای دولتی نیز که در ابتدا پربازده تلقی میشود، با مدیریتی ناکارآمد به طرحهایی با بازدهی پایین تبدیل میشوند و سودآوری خود را از دست میدهند و بار بیشتری را بر دوش دولت میگذارد و باعث هدر رفت بیشتر منابع مالی میشوند. پروژههای نیمهتمام دولتی که در سالیان اخیر انباشت شدهاند و حجم آنها هماکنون به 600 هزار میلیارد تومان میرسد، گواهی بر این مدعاست.
نتیجه آنکه بهبود تأمین منابع مالی، نیازمند گستردگی و عمقبخشی به بازار مالی و تغییر ساختار تأمین مالی کشور از بانکمحوری به بازارمحوری است. چراکه وقتی ساختار مالی یک کشور به سمت بازار سرمایه سوق پیدا کند، درواقع تجهیز و تخصیص منابع با ابزار بهتری در این بازار شکل میگیرد؛ بنابراین ضروری است اولاً در جهت تنوع ابزارهای مالی و ثانیاً آگاهیبخشی و سهولت استفاده از این ابزارها تصمیمات جدی اتخاذ شود تا ازاینپس شاهد مشکلات کمتری برای اجرای پروژههای کمنظیری مانند ایرانمال باشیم که میتواند عایدات فراوانی برای کشور داشته باشد.
این مهم همانطور که اشاره شد با بهبود بازارهای بدهی و متنوع کردن ابزارهای تأمین مالی اتفاق خواهد افتاد. رویهای که در اکثر کشورهای دنیا به کار گرفتهشده است. از طرفی با گسترش بازارهای بدهی، کشور نیز متکی بهنظام بانکی نیست و با به وجود آمدن تنوع ابزارها در مقابل بحرانها مصونتر میشود و علاوه بر آن به برونرفت از بحران بانکی حاضر کشور کمک میکند.
منبع: هفتهنامه تجارت فردا