پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
نقدی بر گفت و گوی بیبیسی با خسرو زارع فرید / از میان وبلاگها
نویسنده وبلاگ کیبورد آزاد در متنی به نقد گفت و گوی تلویزیون فارسی بیبیسی با خسرو زارع فرید یا همان کسی که خیانت در امانت کرده و تهدید به افشای اطلاعات بانکی مردم کرده پرداخته است. او در ابتدای این نوشته آورد است:
این مطلب، یکطرفه و نسبتا تند است. یک مطلب عادلانه نیست. من اینجا قاضی نیستم و نمیخواهم هم باشم. برای نقد موضع مخالف را گرفتهام و نقد کردهام. گفتن اشکالات در کامنتها برای متعادل شدن بحث خوب است ولی در کل این مطلب قرار نبوده قضاوت کند بلکه تلاشی است برای دیدن موضع مخالفی که در برنامه بیبی سی غایب بود.
در ادامه متن انتقادی این بلاگ را ملاحظه میکنید.
دیشب برنامه شصت دقیقه بیبی سی فارسی به سراغ آقای خسرو زارع پر سر و صدا رفت و چند دقیقهای باهاش حرف زد. اینکه به سرعت طرف رو پیدا کردن و آوردن برنامه به عنوان یک کار خبری خوب بوده ولی از بیبی سی انتظاری خیلی بیشتر میرفت.
آقای زارع با افتخار توی برنامه نشست و صحبت کرد بدون اینکه از سابقه کارش حرفی زده بشه یا بعدش یک کارشناس امنیت نظر بده در مورد حرف هاش. بذارین قبل از بررسی کار بیبی سی خود جریان رو مرور کنیم:
* آقای زارع این اطلاعات رو از طریق پست مدیریتی در شرکت اجرا کننده پروژه به دست آورده نه به عنوان یک آدم فنی مستقل. خودش هم چند بار توضیح میده که کسانی به این اطلاعات دسترسی داشتن که پیمانکاران همون شرکت بودن. اینکار خیانت در امانت است. درسته که باید جلوش گرفته میشد ولی کار ایشون اصلا به این معنی نیست که یک آدم غیرمورد اعتماد هم میتونست به همین اطلاعات دسترسی داشته باشه. پس این الزاما یک حفره امنیتی نیست بلکه مشکل امنیتی پروسههای مبتنی بر اعتماد به افراد دخیل در سیستم است.
* آقای زارع توی وبلاگش میگه که با این اطلاعات به سراغ مسوولین بانکها رفته و درخواست کرده که به ازای هر پسورد که بهشون بده بهش پول بدن. اونها گفتن که اینکار رو قبول ندارن ولی حاضرن در مقابل نشون دادن محل نشت اطلاعات هزینه کنن. معامله صورت نگرفته و آقای زارع چاره رو در این دیده که از کشور خارج بشه و اطلاعات رو منتشر کنه. آیا اگر بهش پول میدادن الان با همون دسترسی که داشت بر اساس نیاز مالی هر روزش یکسری پسورد میداد و پولشون رو میگرفت و زندگی ادامه پیدا میکرد؟
* چیزی که من از صحبتها و شنیدهها درک کردم این بود که پسوردها از از یک بانک اطلاعاتی که افراد مختلفی بهش دسترسی دارن درز میکنه. قبول نکردن پیشنهاد نفوذ اخلاقی به بانک و نشون دادن محل نشت پسوردها و در مقابل درخواست پول در مقابل پسوردهای کارتها این حدس رو تقویت میکنه. به هرحال این حدس ممکنه درست نباشه ولی اگر درست باشه معنیاش اینه که شرکت مورد نظر کاملا مبتنی بر اعتماد به افراد و مشاوران کار میکنه. این کاملا اشتباهه ولی کسانی که به این بانک اطلاعاتی دسترسی دارن و اطلاعاتش رو کپی میکنن هم کارشون شدیدا غیراخلاقی است، بخصوص اگر شروع کنن به خاطر داشتنش درخواست پول بدن
* آقای زارع میگه پسورد رو بین ده رقم دیگه مخفی کرده و در پسورد قابل استفاده نیست. این کاملا اشتباهه. پایینتر در این مورد حرف میزنم. به نظر من اینکار شدیدا تجاوز است به حریم خصوصی افراد.
* ایشون بعد از اینکه با مدیر شرکت به مشکل برخورده و نتونسته از بانکها هم به خاطر هر پسوردی که داره پول بگیره به خارج رفته و پسوردها رو لو داد و مدعی شده که باید مجامع جهانی ازش حمایت کنن یا مردم بهش کمک مالی کنن؟!! حمایت از کی؟ کسی که پسوردهایی که بهشون دسترسی داشته رو یکضرب منتشر کرده روی وب؟ اینکار در قانون ایران و هر جایی از دنیا که قانونی مربوط به حفاظت اطلاعات، حریم خصوصی، نفوذ به اطلاعات غیر مجاز، انتشار اطلاعات محرمانه و … داشته باشه جرمه و جرم سنگینی هم هست. نظر شخصیام اینه که هر قاضیای حکم خواهد داد که این آدم رو به ایران پس بدن. از این جریان ناراحت میشم چون میدونم تو ایران عادلانه باهاش رفتار نمیشه.
* حرکت بیبی سی در بعد از مصاحبه با آقای زارع بسیار ضعیف بود. کسی که به وضوح مجرم است نباید بیاد توی تلویزیوین یک خبرگزاری و یکطرفه حرف بزنه و بعدش هم یک نفر در این مورد صحبت کنه که چقدر مهم است که پسوردها رو عوض کنیم هر چند وقت یکبار و توصیههای عمومی امنیتی بکنه – این توصیهها بسیار لازمن و خوب بود همراه این خبر میبودن ولی به شرطی که یک منتقد یا متخصص هم در بعد از توضیحات یکطرفه و گمراه کننده آقای زارع، صحبت میکرد. من از رسانه و قواعد آوردن آدمها توش سر در نمییارم ولی به سادگی میفهمم که اگر به خاطر ابعاد خبر و نزدیکیاش به تک تک ما ایرانیها این آدم لازم بود بیاد تو تلویزیون، بعدش باید یک متخصص امنیت یا یک نفر که حقوق سایبری بدونه میومد و صحبت میکرد و نظرات مخالف رو هم میگفت. الان جوری عمل شده انگار یک نفر آدم دلسوز مشکلی رو پیدا کرده و در داخل کشوری کسی بهش گوش نداده و حالا رفته بیرون داره سعی میکنه فسادی رو افشا کنه. این آدم دلسوز نیست. پایینتر حرف میزنم.
* آقای زارع خودش مسوول این برنامه بوده! اگر هم مشکلی هست مستقیم باید به خودش برگرده! این رو چرا کسی نمیگه؟ درسته که توی شرکت مدعی مشکلات متنوع و عدم همکاری و فساد و غیره است ولی مثل اینه که من کلیدساز باشم و بعد که کل کلیدهای شهر رو نصب کردم بگم «این قفلها به یک روشی که من میدونم قابل باز شدن هست دوستان» و ادعا کنم که همه باید با من مهربون باشن و بهم باج بدن تا نرم از خونه شون دزدی و در ضمن رییس قبلی من هم خیلی آدم بدیه اما گفته بودم یکی دو تا از نکات رو کاملتر توضیح میدم… اول اینکه آیا این آدم حریم خصوصی افراد رو نقض کرده وآیا این اطلاعات منتشر شده قابل استفاده و دوم صحبت در مورد خیرخواه بودن این آدم. حریم خصوصی آدمها توسط این آدم نقض شده پسوردها قابل پیدا کردن هستن. این «متخصص آی تی» باید قبل از انجام چنین کار بزرگی به این فکر میکرد که داره یک پسورد چهار رقمی رو بدون فاصله انداختن بین عددهاش «لای» یک عدد ده رقمی «مخفی» میکنه. یعنی چی؟ یعنی مثلا اگر پسورد من باشه ۱۱۱۱ اون به شکلی مخفی نوشته ۵۵۵۵۵۱۱۱۱۵۵۵۵. درسته که الان من و شما راحت میبینیمش ولی اگر کسی ندونه چی؟ خب اگر کسی پسورد دقیق رو ندونه به راحتی میدونه که پسورد من هست ۵۵۵۵ یا ۵۵۵۱ یا ۵۵۱۱ یا ۵۱۱۱ یا ۱۱۱۱ یا ۱۱۱۵ یا ۱۱۵۵ یا … و ده حالت بیشتر نداره! یعنی احتمال درست بودن اولین حدس ۱۰٪ است و چون طرف سه تا حدس میتونه بزنه احتمال درست بودن یکی از حدسها (با ضریب اشتباهی کوچیک) ۳۰٪ است. به عبارت دیگه یک دزد میتونه با خوندن اطلاعات یک کارت بانکی سالم، تغییر بخش شماره حساب خونده شده به یکی از کارتهای منتشر شده توسط این فرد و نوشتن اطلاعات روی کارت جدید شانس این رو داشته باشه که در سی درصد مواقع از اون کارت پول برداره. دقت کنین که دزد روی شما تمرکز نکرده که حتما از کارت شما پول برداره بلکه کارتهای مختلف رو امتحان میکنه و طبق محاسبات بالا از نظر آماری میتونه از یک سوم این کارتها (سی درصدشون) یعنی تقریبا از یک میلیون کارت پول برداره.
این محاسبه فقط جنبه آماری داره. مطمئنا جلوی اینکار همین الان گرفته شده. شماره کارت من بین این کارتها نبود ولی اگر هم بود امکان عوض کردن پسورد رو الان نداشتم و به هیچ وجه هم نگرانش نبودم چون میدونستم در عمل اتفاقی نمیافته. این بحث فقط به این سمته که این روش «مخفی کردن رمز چهار رقمی در یک عدد چهارده رقمی» بسیار بچه گونه است. قول هم میدم اگر این بخش رو یک متخصص آمار بازنویسی کنه فقط با داشتن چند پارامتر کوچیک مثل احتمال استفاده بیشتر از یک رقم خاص در پسورد (پسورد شما توش شش یا دو داره؟ (;)) میتونست احتمال حدس درست عدد پسورد در یک عدد چهارده رقمی رو بالاتر هم ببره.
در ضمن! بحث فقط بانک نیست. آدمها معمولا پسوردهای ثابت دارن. الان شماره گاوصندوق اتاق هتل من با شماره کارت بانکیام یکیه و این آدم ممکن بود شماره گاوصندوق بانک من رو هم منتشر کرده باشه. همینطور رمز ورودم به داخل ساختمون شرکت رو. این آدم بدون شک حریم خصوصی آدمهای زیادی رو نقض کرده. من کماکان برای کارش خطر اقتصادی فیزیکی قایل نیستم (سلب امنیت روانی و ایجاد استرس و احساس عدم امنیت و غیره به کنار.. منظورم اینه که حس نمیکنم الان ممکنه کسی که قبلا اینکار رو نمیکرده از حساب کسی پول برداره با این اطلاعات) ولی معتقدم این آدم با اینکار حریم خصوصی انسانها رو نقض کرده
این آٔدم خیرخواه نیست – هکر هم نیست
هکر برای ما واژه مهمیه. رسانهها به کسی میگن هکر که وارد سیستمهای مردم بشه ولی ما به کسی میگیم هکر که دنیا و چیزهای توش رو عمیقتر از بقیه ببینه – مثل ماتریکس. این آدم هکر نیست و چیزی هم این وسط هک نشد. این آدم مسوول نوشتن یک نرم افزار بوده و الان میگه که اون نرم افزار مشکل امنیتی داره و من پسوردهای شما رو کپی کردم بردم پیش بانکها و گفتم به ازای هر دونهاش باید بهم پول بدن و اونها گفتن نه و حالا من رفتم خارج و اینها رو منتشر کردم.
اینکار برای من شبیه انتقام گیریه و بدون شک جرم. درخواستهایی مثل «درخواست از سازمانهای جهانی و حقوق بشر برای حفاظت از من» یا حتی درخواست مسخرهتر از مردم برای کمک مالی فقط و فقط معنی همون توهمی رو میدم که وقتی کسی یک قاضی رو ترور کرد فکر کرد بعدش باید بره خارج خودش رو به سفارت آمریکا معرفی کنه تا اونها بهش پناهندگی سیاسی بدن. قتل جرمه و مجرم به کشوری که توش جرم انجام داده تحویل میشه. اینکار هم جرمه و هیچ ربطی به حقوق بشر نداره. به اون سناریو فکر کنین که بانکها به اون پیشنهاد آقای زارع مبنی بر اینکه در مقابل هر پسوردی که نشون بده بهش پول بدن عمل میکردن تا بدونین چقدر خیرخواهی توی اینکار هست.
از طرفی حتی اگر ایشون میخواست اینکار اشتباه رو بکنه میتونست بسیار با احتیاطتر و اخلاقیتر و کم ضربه زنندهتر ثابت کنه که این اطلاعات رو داره. مثلا میتونست به جای اون روش بچگونه مخفی کردن یک عدد چهار رقمی لای ده رقم اضافی که ۳۰٪ احتمال حدس درست رو به هر کسی میده (که روی سه میلیون شماره میشه حدس درست پسورد یک میلیون کارت) اینکار رو بکنه که هر کارت رو فقط با دو رقم اول پسوردش منتشر کنه. اینطوری دارنده کارت و مسوول بانک مطمئن میشدن که طرف پسورد رو داره (چون مثلا میدونه کارت من به شماره X پسوردش با ۸۴ شروع میشه) و احتمال حدس صمیم توسط یک هکر رو هم ده برابر کمتر میکرد (در حد سه درصد بعد از سه تلاش). در عین حال این آدم اگر نیازمند توجه بود میتونست هر جمعه، مثلا صد هزار کارت رو منتشر کنه (با گفتن تنها دو رقم اول پین کد) و اینجوری هر هفته کلی آدم رو بکشه به وبسایتش و هر لحظه که توجه کافی بهش شد و به نتیجه دلخواهش (مثلا رفتن آبروی فلان شرکت یا اومدن مسوولین به میز مذاکره یا حمایت سازمانهای حقوق بشری ازش یا هر چی) رسید کار رو متوقف کنه.
پس این آدم از نظر من به هیچ وجه خیرخواه نیست. بنا به گفتههای خودش بعد از اینکه با شرکتش به مشکل برخورده، اول سعی کرده از شرکت صاحبکارش که دسترسی به این اطلاعات رو از اون طریق داشته و بعد بانکها که میتونستن متضرر بشن پول بگیره و وقتی پول ندادن با نقض حریم خصوصی دارنده سه میلیون کارت و افشای اطلاعات محرمانه سعی کرده ضربه محکمی بزنه.
جمع بندی
این رو نوشتم که بگم کار بیبی سی به نظرم حرفهای نبود. باید از دیدگاه مقابل هم کسی میبود برای حرف زدن و باید به گذشته و پروسه رسیدن این جریان به اینجا هم توجه میکردن. به نظر من این آدم آدمی مییاد که به خاطر شغلش به اطلاعات مهمی دسترسی داشته – که دیگران هم داشتن و اون از این ناراحت بوده – و در لحظهای فکر کرده میتونه پولدار بشه ولی بانک فقط قبول کرده در مقال نشون دادن دقیق محل مشکل پول بده و نه به ازای هر پسورد هر کارت و این معامله سر نگرفته. بعد این آدم سعی کرده ضربهای کاری بزنه و به اشتباهترین وجه ممکن حریم خصصوی یکسری آدم رو نقض کرده بدون اینکه واقعا بهش نیازی باشه. دیشب هم بیبی سی به خاطر خبر بزرگ و هیجان مصاحبه مستقیم با کسی که همه ایران دارن بهش نگاه میکنن به سراغش رفته بدون اینکه دقت کنه باید نظر مقابل و انگیزه طرف رو هم در این جریان لحاظ کنه. درسته که زارع توی برنامه کراوات زده بود و سنش بالا بود و سعی کرد از کسی اسم نبره و خودش رو خیرخواه مردم نشون بده ولی با استدلالهای بالا این حداقل برای من شدیدا مورد شکه و خیلی خوب بود اگر بیبی سی بعدش به جای صحبت در مورد اینکه پوز چیه و چقدر عوض کردن پسورد کارت مهمه به سراغ این میرفت که یک نفر این جریان رو نقد کنه تا اعتبار خبری حرفه ایاش برای من حفظ بشه.
البته چلنج در مورد نقض حریم شخصی حین مصاحبه نسبتا خوب بود و بعدش هم گفته شد که تلاش کردن با اون شرکت تماس بگیرن که جواب نگرفتن. مشخصه. اون شرکت فعلا گیجه و تحت فشار. احتمالا کاملا مقصره در این جریان ولی این دلیل کافی نیست برای صحبتهای یکطرفه و حق به جانب یک مجرم احتمالی توی بیبی سی.
این دو تا نکته رو هم نگم ممکنه خفه بشم:
* بیبی سی تنها رسانهای است که من اگر بخوام اخبار فارسی رو دنبال کنم میخونم. اینها رو نوشتم که بهتر بشه. کلا قابل قیاس با بقیه رسانههای فارسی نیست ولی باید شدیدا مواظب باشه که نیافته توی تله VoA شدن. بیبی سی مین استریم مدیا است و مال و غیره و غیره ولی بین چیزهایی که من بهش دسترسی دارم اولویت اول رو داره برای گرفتن اخبار منطبق بر واقعیت.
* این اطلاعات روی سرورهای گوگل و بلاگ اسپات فرانسه منتشر شدن. احتمالا یک تذکر پلیس بین الملل میتونه این اطلاعات رو از این سایت حذف کنه و پروسههای قضایی مختلفی رو به جریان بندازه ولی ظاهرا ما واقعا آماده مقابله با تهدیدات سایبری نیستیم و جنگ سایبری رو کلا با دیفیس کردن سایتها و کامنت گذاشتن تو وب اشتباه گرفتیم. احتمالا تو خیلی کشورها اینکه یک روز خودپردازها تعطیل بشن ضربه عظیمیه چه برسه به اینهمه ماجرای مرتبط با این اتفاق.
منبع: کیبورد آزاد