پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
به بهانه هفتسالگی راه پرداخت و شروع هشتسالگی تیم کوچکی که در زمینه فناوریهای مالی، تولید محتوا میکنند
امروز راه پرداخت هفتساله شد.
«اینک، سال سخت» تیتر یکی از شمارههای ماهنامه عصر تراکنش در سال گذشته بود. با این حال شاید کمتر کسی در بین ما تصور میکرد سختی سال ۱۳۹۷ از همان روزهای ابتدایی چهره خود را هویدا کند. تازه دو روز از دومین ماه سال گذشته است و اگر متهم به سیاهنمایی نمیشویم، باید بگوییم که این ۳۳ روز بیشتر شبیه یک کابوس بوده است. برخی تصور میکردند که شاید چند ماه از اول سال بگذرد و بعدا سال سختتر شود. حتی اگر مسائل و چالشهایی که امروز با آن مواجه هستیم جدید و تازه نباشند، رسانهها، شبکههای اجتماعی و ابزارهای ارتباطی در دسترس، شرایط را نسبت به گذشته بهکلی متفاوت کردهاند. اگر در طول یکصد سال گذشته در ایران مشکل تورم، گرانی و قحطی و انواع این چالشها را داشتیم، حداقل رسانهها، شبکههای اجتماعی و زیرساختهای ارتباطی که شرایط را در نظر ما بدتر کنند، نداشتیم.
چه خوشخیال بودیم که تصور میکردیم رسانهها میتوانند به ما کمک کنند تا دنیای بهتری بسازیم. چه خوشخیال بودیم که تصور میکردیم گسترش زیرساختهای ارتباطی کیفیت زندگی ما را افزایش میدهد. نه! اشتباه نکنیم. هنوز هم فکر میکنیم زندگی در دنیای بدون رسانهها یک زندگی غمانگیز است. اشتباه ما آنجا بود که ترولها و احمقها را دستکم گرفته بودیم. اشکال ما آنجا بود که در برابر رشد ترولها کاری نکردیم؛ جز نظاره کردن. متاسفانه ما فقط ایستادیم و قد کشیدن موجودات نفهم در بستر فضاهای نوین ارتباطی را تماشا کردیم. این موجودات بیریشه بسیار سریع شروع به لجنپراکنی کردند و نردبانی را که از آن بالا رفته بودند، با لگد پایین انداختند و زندگیها را کمکیفیت کردند. شاید باور نکنید، ولی از سال گذشته در اروپا و آمریکا روندی شروع شده که مردم زمان کمتری را در شبکههای اجتماعی تلف کنند. ماجراهایی هم که اخیرا برای فیسبوک ایجاد شده، در همان راستاست. مردم دنیا به این نتیجه رسیدهاند که شادیها و لذتهای دنیای واقعی قابل مقایسه با شادیها و لذتهای دنیای دیجیتال نیست؛ یا حداقل این لذتهای جدید نمیتواند جایگزین لذتهای واقعی قدیمی شود. این مسیری است که ما هنوز چند سال دیگر باید در آن طیطریق کنیم تا شاید به جایی برسیم که امروز آمریکاییها و اروپاییها به آن رسیدهاند.
اشتباه نکنید! با وجود رشد و گسترش انواع ابزارهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی در جهان، هنوز هم تولیدکنندههای اصلی محتواهایی که در این شبکهها دستبهدست میشود، رسانههای جریان اصلی هستند. فرقی هم نمیکند رسانهای سنتی مانند اکونومیست (۱۸۴۳) که بیش از ۱۵۰ سال سابقه انتشار دارد یا رسانههای جذابی مانند تلویزیون و شبکههایی مانند بلومبرگ (۱۹۸۱) و سیانبیسی (۱۹۸۹) یا حتی رسانههایی که در دنیای آنلاین شکل گرفتند، مانند تککرانچ (۲۰۰۵). در دنیای امروز بیش از هر زمان دیگری برندهای رسانهای مهم شدهاند. در دورانی که فیکنیوز سوار بر گرده افکار عمومی میشود و تکنیکهای بیگدیتا و هوش تجاری به ابزاری برای هدایت و گاهی دستکاری افکار عمومی تبدیل شده است، برندهای رسانهای تاثیرگذار و حرفهای این شانس را دارند که مردم صدای آنها را میشنوند. رسانههایی که اعتماد مردم را در طول سالها به دست آوردهاند و اعتبارشان را از مخاطبانشان گرفتهاند، در این دنیای شلوغ بههمریخته نعمتی هستند. این رسانهها آخرین پناه مردمی هستند که میخواهند بدانند، ولی دوست ندارند ناخواسته ذهنشان دستکاری شود.
متاسفانه در ایران کمتر شاهد رشد برندهای رسانهای تاثیرگذار و ماندگار بودهایم. تاریخ کوتاه رسانه در ایران؛ از زمان راهاندازی اولین رسانه چاپی در ایران با نام کاغذ اخبار (۱۲۱۶) پر است از جوانمرگیها. چه رسانههای خوبی که نتوانستند به دوران نوجوانی، جوانی و پیری برسند. اندک برندهای رسانهای مانند اطلاعات (۱۳۰۵) و کیهان (۱۳۲۱) هم که از سالها پیش باقی ماندهاند، چیزی جز کالبدی از گذشته همراه خود ندارند. در این فضای پر از جوانمرگی، رسیدن عمر یک رسانه به هفت سال به خودی خود اتفاق مهمی است. اهمیت این موضوع در این است که واقعا نمیتوان امیدوار بود که هفت سال دیگر یعنی در سال ۱۴۰۴ هم باشیم. پیش از ما غولهایی زیستهاند و رسانههایی ساخته بودند که بسیار عظیم به نظر میرسید، اما در کوران حوادث زمان، تاب مقاومت نیاوردند و باد و باران زمانه آنها را از پای انداختند.
روزنامهنگاری در زمینه فناوری انتخابی بوده است از سر ناچاری و البته علاقه. در روزهایی که قلم زدن در عرصههای دیگر پرخطر است و حرکت در آن مانند عبور از میدان مین میماند، ترجیح دادیم در زمین بازیای قدم بگذاریم که کمتر عرصه سیاستبازی است. البته انتخاب ما تماما از سرناچاری نبوده است که عشق ما به فناوری و ایمانی که به قدرت فناوری داریم، ما را به این نتیجه رساند که باید در زمینه فناوری بنویسیم. در ایران سنت روزنامهنگاری علمی، سنت قوی و پیوستهای نیست. اگر فرصتی دست داد حتما درباره روزنامهنگاری علمی در ایران مینویسیم. البته ما در راه پرداخت مسیر دیگری را شروع کردیم که در جهان هم هنوز تازه و بدیع است؛ روزنامهنگاری فناوری. روزنامهنگاری فناوری ملغمهای است از روزنامهنگاری اقتصادی، روزنامهنگاری کسبوکار و روزنامهنگاری علمی که سنتهای قوی و قدیمی هنوز در آن خودنمایی نمیکنند. این مسیری تازه است که تصور میکنیم میتواند در سالهای آینده تاثیر خوبی بر شیوه زندگی ما بگذارد.
یک انسان هفتساله یعنی تازه در دوران کودکی به سر میبرد و هنوز راهی در پیش رو دارد که دوران کودکی را پشت سر بگذارد و به نوجوانی و بعد جوانی برسد. در این سالها همه آن چیزی که داشتیم، اعتمادی بوده که مخاطبان راه پرداخت به ما داشتهاند. هنوز راه طولانی در پیش داریم و نمیدانیم سرنوشت، چه چیزی در پیچ بعدی برای ما کنار گذاشته است. امیدواریم بتوانیم این پیچها را به سلامتی پشت سر بگذاریم و شایسته اعتمادی باشیم که به ما شده است.
کارتون درسته.موفق باشین