پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
محسن نوربخش اگر امروز زنده بود چه سرنوشتی پیدا میکرد؟ / آوینی بانکداری ایران
دکتر فرهاد نیلی، این متن برگرفته از کتاب تحولات جاری اقتصاد کشور است که پژوهشکده پولی و بانکی منتشر کرده است.؛ ماهنامه عصر تراکنش / دکتر محسن نوربخش ۱۴ سال رئیسکل بانک مرکزی ایران بود و پنج سال وزیر اقتصاد. او به اعتراف بسیاری از دستاندرکاران اقتصاد ایران کشتی نجات اقتصاد ایران در دوران جنگ و پس از آن بود، با این حال نوربخش دشمنان و منتقدان سرسختی نیز دارد.
قریب به ۱۵ سال از آن روز تلخ بانکداری ایران میگذرد؛ عیدی که برای بانکداری ایران به عزا تبدیل شد. در اولین روزهای سال ۸۲ هنوز خستگی دوره فشار پایان سال بانکها از تنشان بیرون نرفته، خبری فعالان بانکی کشور را منقلب کرد: محسن نوربخش، رئیس وقت بانک مرکزی بر اثر سکته قلبی درگذشت. پای صحبت بزرگان بانکداری کشور که مینشینیم بعید است حرفی از نوربخش و خدماتی که به اقتصاد کشور کرده است به میان نیاید. دکتر محسن نوربخش، زندگی، خدمات و تمام شایعات و تهمتهایی که پشت سر اوست، بهانهای بود تا شماره پایان سال را به مردی اختصاص دهیم که با تمام وجود تلاش کرد در اداره نظام بانکداری کشور تئوریهای اقتصاد را با وجود فشارهایی که بر او وجود داشت به کار بندد. متن اصلی این گزارش به قلم دکتر فرهاد نیلی، نماینده ایران در بانک جهانی نوشته شده که برای بار اول در کتاب تحولات جاری اقتصاد کشور منتشر شده است. در کنار متن اصلی بخشهایی نیز به حاشیههای نوربخش اختصاص دادهایم. سوال ما این است که با وجود تمام انتقادهایی که به نوربخش وارد است، اگر او در عید آن سال دچار سکته قلبی نمیشد و امروز در قید حیات بود، چه سرنوشتی پیدا میکرد؟ بهزعم ما شرایطی که نوربخش در سالهای پایان عمر خود تجربه میکرد، شبیه شرایطی بود که مرتضی آوینی در آخرین سالهای عمرش با آن مواجه بود. هر دو با وجود تاثیرگذاری و خون دلی که خورده بودند، با موج انتقادهایی مواجه شدند که نتیجهای جز تنهایی این دو مرد در حوزه فعالیتشان نداشت. مرگ هر دو در اوج تنهایی و خستگیشان یک علامت سوال به جا میگذارد که چه بر سر آنها میآمد اگر میماندند؟
دکتر فرهاد نیلی؛ رسم آن است که در رثای افراد، به نقاط برجسته زندگی ایشان توجه شده و ویژگیهای شخصی آنان دستمایه بزرگداشت قرار میگیرد. برای ادای این رسم در مورد شخصیتهای علمی، بر زندگی علمی آنان و در مورد رهبران سیاسی و چهرههای تاثیرگذار اجتماعی، بر زندگی سیاسی اجتماعی ایشان متمرکز میشوند، اما برای نکوداشت شخصیتی همچون مرحوم دکتر محسن نوربخش، به نظر میرسد زیبندهتر آن است که بیش از همه، زیست مدیریتی و سیر و سلوک سازمانی ایشان مورد مداقه قرار گیرد.
مرحوم نوربخش، فراتر از همه فضایل فردی و آراستگیهای باطنی، مدیری طراز اول بود که بحق ویژگیهای کمنظیر مدیریتی مورد نیاز جمهوری اسلامی ایران را در بالاترین سطح، بیکموکاست برای بیش از دو دهه مدیریت بر حساسترین دستگاههای اقتصادی کشور به نمایش گذاشت. نوربخش، درک عمیق تئوریک از اقتصاد را در یکی از معتبرترین دپارتمانهای اقتصاد فراگرفته بود؛ شور انقلابی و خستگیناپذیری سیاسی را در کانون مبارزات قبل از انقلاب در انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا تجربه کرده بود؛ ویژگیهای متمایز اقتصاد ایران را طی دوران طولانی خدمت در مجلس شورای اسلامی، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد آموخته بود و پایبندی به اصول را همراه با انعطاف در شیوههای نیل به هدف، در فرازونشیبهای سالهای اولیه انقلاب، دوران جنگ تحمیلی و نیز دوران سازندگی چشیده بود.
محسن نوربخش هرچند همه این ویژگیها را داشت، ولی روح بزرگ او بسیار فراتر از مجموع این ویژگیها بود. ظرفیت وجودی وی بیش از دو دهه عمر نظام جمهوری اسلامی، با بلوغ نظام سیاسی بهتدریج اوج گرفت و در اوج از دنیا پر کشید. وی نصابی از یک مدیر سیاسی طراز اول به یادگار گذاشت که تا مدتهای مدید در حافظه اجتماعی و سیاسی ایران بهعنوان نمونهای کممثال، باقی میماند. پایبندی به اصول در عین انعطاف در اجرا، شناخت عمیق نسبت به بستر مدیریتی و سیاسی اجرایی کشور، سعهصدر کمنظیر در مواجهه با ناملایمات، تیزبینی و زیرکی در عبور از عقبههای صعبالعبور و پایمردی و خستگیناپذیری انقلابی به نحو کمسابقهای در وی جمع شده و نمونهای کمیاب از یک مدیر موفق را پیش روی همگان قرار داده بود. وجودش حتی در حیاتش هم کمنظیر بو.
زندگینامه
شادروان دکتر نوربخش با برخورداری از ظرفیتها و توانمندیهای قابلتوجه و شناختی جامع از ساختار اقتصاد ایران و ارائه راهحلهای مبتنی بر اساس روش و تحلیلهای علمی، چهرهای یگانه و ماندگار در نظام اقتصادی ایران محسوب میشود. منش بزرگوارانه و طبع بالای ایشان همواره موجبات آمادگی استفاده از نظرات کارشناسی ارائهشده از سوی اقشار مختلف را فراهم میکرد که از آن جمله میتوان به نشستهای منظم مدیران بانک مرکزی در حضور ایشان با صاحبنظران اقتصادی و اساتید دانشگاه و بهرهمندی از نظراتشان اشاره کرد. گشادهرویی و آمادگی استماع نظرات سایرین حتی مخالفان، محیط و شرایط را بهگونهای مهیا میکرد که دیدگاه همگان بدون هیچگونه ابایی بیان شود.
شادروان مرحوم دکتر نوربخش در سال ۱۳۲۷ در اصفهان متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش و تهران گذراند و پس از کسب درجه لیسانس از دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران بهعنوان دانشجوی ممتاز آن دانشگاه، با اخذ بورس تحصیلی عازم خارج از کشور شد. مرحوم دکتر نوربخش پس از اخذ درجه دکتری در رشته اقتصاد از دانشگاه دیویس کالیفرنیا به ایران بازگشت و خدمات علمی و اجرایی را در عرصه تدریس دانشگاهی و نیز در دستگاههای اجرایی و ستادی کشور از سال ۱۳۵۸ آغاز کرد. شادروان دکتر نوربخش از ابتدای ورود به کشور انجام فعالیتهای آموزشی و پژوهشی خود را بهعنوان عضو هیاتعلمی دانشگاه شهید بهشتی شروع کرد و در این دانشگاه با درجه استادیاری و سپس دانشیاری، دانشجویان و فارغالتحصیلان بسیاری را تربیت کرد.
ایشان در تمام سالهای خدمت خود حتی در پرمشغلهترین دوران مسئولیت اجرایی، کار تدریس و پژوهش در دانشگاه را رها نکرد و یکی از اعضای فعال هیاتعلمی دانشگاه شهید بهشتی بهشمار میرفت. در عرصه مسئولیتهای اجرایی، مرحوم نوربخش اولین مسئولیت خود را بهعنوان نماینده ویژه شهید رجایی در وزارت امور اقتصاد و دارایی آغاز کرد و به فاصله کوتاهی در سال ۱۳۵۹ به سمت معاون کل وزیر منصوب شد. در دوره ۱۳۶۵-۱۳۶۰، مرحوم نوربخش بهعنوان اولین رئیسکل بانک مرکزی در اولین دولت منتخب مجلس شورای اسلامی، مسئولیت سنگین اداره نظام بانکی کشور را عهدهدار شد. طی این سالها بهدلیل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، فشار سنگینی بر اقتصاد کشور وارد میشد و شادروان دکتر نوربخش نقش بسیار کلیدی و اساسی در زمینه اداره اقتصاد جنگ، تامین منابع مالی ارزی و ریالی برای اداره امور کشور و جنگ و بالاخره استفاده بهینه از درآمد و ذخایر ارزی کشور ایفا کرد. در همین دوره، مرحوم دکتر نوربخش تلاش وافری مصروف داشت تا پیشنویس لایحه قانون عملیات بانکی بدون ربا و آییننامهها و دستورالعملهای آن تهیه شود و در مراجع ذیربط به تصویب برسد.
در سومین دوره مجلس شورای اسلامی، مرحوم دکتر نوربخش در سال ۱۳۶۶ بهعنوان نماینده مردم تهران وارد مجلس شد و تا پایان نیمه اول سال ۱۳۶۸ در سمت نمایندگی مردم به انجاموظیفه و ارائه خدمت اشتغال داشت. طی سالهای نمایندگی، ایشان از فعالان عمده کمیسیون برنامهوبودجه مجلس بود و نقش بسیار اساسی در بحثها و تدوین لایحه برنامه توسعه اول به عهده داشت. شادروان دکتر نوربخش در سالهای میانی مجلس سوم بهعنوان وزیر امور اقتصادی و دارایی وارد کابینه اول هاشمی رفسنجانی شد و این سمت دشوار را طی دوره ۱۳۷۲-۱۳۶۸ بر عهده گرفت. در کابینه دوم هاشمی رفسنجانی، مرحوم دکتر نوربخش کمتر از دو سال سمت معاون اقتصادی رئیسجمهور را عهدهدار بود. طی سالهای تصدی وزارت امور اقتصادی و دارایی و معاونت اقتصادی رئیسجمهور، ایشان ظرفیت و توانمندی بالایی را در تدوین و اجرای سیاستهای معطوف به بازسازی خرابیهای جنگ، ساماندهی مدیریت اقتصاد کشور و اجرای برنامه اول توسعه اقتصادی به منصه ظهور رساند. بورس اوراق بهادار تهران که برای حدود یک دهه از آغاز انقلاب اسلامی در حالت تعطیل بود، بهعنوان یک اولویت عمده در اولین ماههای تصدی ایشان در وزارت امور اقتصادی و دارایی در سال ۱۳۶۸ بازگشایی و فعال شد.
با بروز اولین نشانههای ضرورت تنظیم روابط خارجی اقتصاد کشور و مدیریت بهینه بدهیهای خارجی، مرحوم دکتر نوربخش برای دومین دوره بهعنوان رئیسکل بانک مرکزی انتخاب شد (دوره ۱۳۷۸-۱۳۷۳). بهدلیل بحران بدهیهای خارجی، واردات کشور طی این دوره در حجم قابل توجهی دچار نقصان شد و در این شرایط استفاده بهینه از منابع ارزی کشور اهمیت بسیار بالایی پیدا کرد و مرحوم دکتر نوربخش در طراحی، تنظیم و تخصیص منابع محدود ارزی کشور در حوزههای مهمتر، حساسیت و مدیریت موثری اعمال کرد. در سالهای پرتلاطم ۱۳۷۴-۱۳۷۳ ایشان سکان هدایت و تنظیم بازارهای مالی و مدیریت بدهیهای ارزی کشور را در دست داشت و تلاش بیوقفهای در تنظیم بازپرداخت بدهیهای خارجی و متعاقبا ایجاد فضای حفاظتی و اطمینانبخش مالی در عرصه داخلی و خارجی اقتصاد، اعمال کرد. این تلاش مستمر طی مدت کوتاهی مثمرثمر واقع شد و بحران بدهیهای خارجی کشور که با ابعاد بسیار بزرگی میرفت تا ثبات پولی و مالی کشور را برهم زند، تحت کنترل قرار گرفت. تلاشهای بیوقفه شادروان دکتر نوربخش طی دوره دوم ریاست بانک مرکزی (۱۳۷۸-۱۳۷۳) باعث شد که ایشان در سال ۱۳۷۶ کماکان بهعنوان رئیسکل بانک مرکزی مورد تایید رئیسجمهور واقع شود.
خصلتهای انسانی برجسته، شخصیت اداری مستحکم و شناخت وسیع سازمانها و موسسات بینالمللی ازجمله ویژگیهایی بود که باعث شد رئیسجمهور وقت در سال ۱۳۷۸ ایشان را بهعنوان رئیسکل بانک مرکزی انتخاب و منصوب کند. طی دور اخیر، مرحوم دکتر نوربخش تغییرات و اصلاحات وسیعی را در عرصه اقتصاد ایران طراحی کرد و به مرحله اجرا گذاشت. بخش عمدهای از این اصلاحات در قالب برنامه سوم متبلور شد و بخش دیگری نیز به ابتکار ایشان و با حمایت دولت و مجلس شکل اجرایی به خود گرفت. تامین شرایط لازم و رفع موانع و محدودیتهای ناظر بر ورود بخش خصوصی در عرصه فعالیت بانکداری حاصل تلاش مستمر مرحوم دکتر نوربخش در آستانه تدوین و تصویب قانون برنامه سوم بود. به همین ترتیب فعالیتها و کوششهای مستمر ایشان در یکسانسازی نرخ ارز و اصلاح نظام ارزی و تجاری کشور در سالهای آغازین برنامه سوم بهتدریج آثار مثبت خود را در متغیرهای عمده و کلان اقتصاد کشور پدیدار ساخت.
دستاوردهای اقتصاد ایران طی سالهای اولیه برنامه سوم نهتنها تصمیمسازان اقتصادی را نسبت به درستی راه و استراتژی اقتصادی مرحوم دکتر نوربخش قانع ساخت، بلکه فعالان عرصه اقتصادی کشور و سرمایهگذاران داخلی و خارجی بهتدریج اعتماد و اطمینان بیشتری نسبت به فرایند تصمیمسازی در کشور پیدا کردند.
عمق درایت و وسعت بینش اقتصادی در دیدگاههای مرحوم دکتر نوربخش در حدی بود که سیاستهای اصلاحی در عرصه اقتصاد و پول کشور را در چارچوب گسترش اقدامات حفاظتی و تامین لایههای ایمن برای اقتصاد ملی، دنبال میکرد. در همین راستا بهموازات اصلاح نظام پولی و ارزی کشور، ایشان همواره تاکید زیادی بر تقویت ذخایر ارزی کشور و گسترش بهبود کیفی نظارت بر ساختار مالی بانکها داشت. ایجاد و تقویت صندوق مازاد درآمد ارزی کشور، طرح انتشار ابزار اوراق مشارکت برای تامین مالی دولت و تقویت پایه سرمایه بانکها از جمله اقداماتی بود که شادروان دکتر نوربخش بهموازات اجرای سیاستهای اصلاحی مطرح میکرد و تمام این سیاستها با موفقیت به اجرا گذاشته شد.
تاکید وافر ایشان بر منطبق کردن استانداردهای بانکداری کشور با آخرین استانداردهای رایج سایر کشورها، توجه به تجدید ساختار امر نظارت بر بانکها و تلاش مستمر در زمینه طراحی نظام جامع پرداخت و تسویه کشور، نشانه درک و شناخت وسیعی بود که شادروان دکتر نوربخش در فعالیت بانکداری داشت.
در زمینه بانکداری اسلامی و مراودات و تبادلات با سازمانهای مالی بینالمللی نیز مرحوم دکتر نوربخش تلاش فراوانی به عمل آورد تا جمهوری اسلامی ایران در این عرصهها از جایگاه معتبری برخوردار باشد.
ایشان بهخوبی واقف بود بانکداری اسلامی در ایران یک تجربه جدید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تلقی میشود، در حالی که امور تجربی و نظری بانکداری اسلامی در عرصه بینالمللی از سابقههای بسیار طولانیتری برخوردار است.
به همین دلیل تلاش کرد ارتباطی ارگانیک و مستمر بین نهادهای نظارتی و مطالعاتی داخلی با سازمانهای فعال منطقهای و بینالمللی در زمینه بانکداری اسلامی برقرار سازد. وی بهعنوان عضو هیاتامنای سازمان حسابداری و حسابرسی موسسات مالی اسلامی که یک تشکیلات حرفهای مستقر در کشور بحرین است، انتخاب شد. همچنین تلاشهای آن مرحوم در زمینه ایجاد یک نهاد نظارتی مالی بینالمللی معتبر برای بانکهای اسلامی در سطح جهان که از نظر حرفهای مورد شناسایی رسمی سازمانهای بینالمللی باشد، موثر واقع و به ایجاد تشکیلاتی تحت عنوان هیات نظارتی خدمات مالی اسلامی در کشور مالزی منجر شد.
ارتباطات ایشان با سایر سازمانهای مالی بینالمللی بسیار مثبت، سازنده و اثرگذار بود. بسیاری از صاحبنظران و آگاهان اقتصادی بر این امر وقوف دارند که برای سالهای متمادی بانک جهانی تحت تاثیر فشارهای دولت آمریکا اعطای کمکهای مالی و تامین مالی پروژهها را برای جمهوری اسلامی ایران قطع کرده بود. آگاهی کامل شادروان دکتر نوربخش به اهمیت بازگشایی این خطوط اعتباری بر اقتصاد ایران و آثار تسهیلکننده این تامین مالی بر افزایش حجم کاهش هزینه تامین مالی توسط سایر نهادهای مالی بینالمللی و بانکهای خارجی برای کشور، باعث شد ایشان در تماسها و ملاقاتهای رسمی و سخنرانیهای خود در مقاطع برگزاری اجلاسها به اصرار، خواهان برقراری این خطوط اعتباری باشد و این تلاشها در اوایل دهه ۹۰ میلادی مثمرثمر واقع شد و بانک جهانی تامین مالی پروژههای ایران را آغاز کرد.
یکی از موفقیتهای بزرگ مرحوم نوربخش ایجاد نگرشی جدید در تصمیمسازی در عرصه مدیریت اقتصاد کلان کشور و کاهش نرخ تورم بوده است. مرحوم دکتر نوربخش بهخوبی بر دستاوردهای جدید علم اقتصاد؛ خصوصا در عرصه سیاستگذاری وقوف داشت و بنابراین همواره بر ضرورت تامین انضباط مالی در عملیات بودجهای دولت و سیاستهای پولی و اعتباری بانک مرکزی و بانکها، ایجاد شفافیت در سیاستها و هدفگذاریها و تامین اطمینان مردم و فعالان اقتصادی به صحت و اعتبار سیاستهای متخذه، تاکید داشت.
در همین راستا، تلاشهای بسیاری صرف کرد تا با کنترل تورم و سطح قیمتها ضمن تامین اعتبار برای سیاستگذاری کلان، زمینه مساعدی برای رشد و توسعه اقتصادی و سرمایهگذاری فراهم سازد. کوشش آن مرحوم در زمینه ابداع، تدارک و کاربرد ابزارهای پولی جدید برای تامین این هدف، خصوصا در زمینه ایجاد ابزار اوراق مشارکت بانک مرکزی، بر صاحبنظران و آگاهان اقتصادی روشن و آشکار است.
در تمام تلاشهایی که برای بهبود مدیریت کلان اقتصاد کشور، کاهش هزینه مبادلات اقتصادی و افزایش کارایی در این زمینهها به عمل میآید، نقش نیروی انسانی کارآزموده و آگاه به دستاوردهای جدید علم اقتصاد بر صاحبنظران پوشیده نیست. شادروان دکتر نوربخش تاکید زیادی بر آموزش و مدیریت نیروی انسانی در بانک مرکزی و نظام بانکی داشت. در این راستا؛ برنامههای آموزشی بانک مرکزی، موسسه عالی بانکداری ایران و پژوهشکده تحقیقات پولی و بانکی بهصورت مستقیم زیر نظر ایشان طراحی و به مرحله اجرا گذارده میشد.
بانک مرکزی در گذشته با اعزام نیروی انسانی به خارج از کشور برای طی دورههای تحصیلی تکمیلی نهفقط نیازهای خود، بلکه در بعضی زمینهها نیازهای سایر دستگاهها را نیز مرتفع میساخت.
شایعهها
درباره نوربخش شایعات و اتهاماتی شنیده میشود که صحتوسقم برخی از آنها هیچگاه ثابت نشد. برخی از این شایعات و اتهامات را در اینجا جمع کردهایم. بابک زنجانی در داستانهای پولدار شدنش جایی گفته بود در سال ۷۳ و در دوره سربازی راننده مرحوم نوربخش بوده و ادعا کرده است نوربخش در آن دوره روزانه ۱۷ میلیون دلار به او میداده تا این دلارها را به قیمت دولتی در بازار به ریال تبدیل کند که زنجانی از این راه کارمزد ۱۷ میلیون تومانی به جیب زده است. رئیس دفتر آن سالهای نوربخش ادعای زنجانی؛ از راننده نوربخش بودن تا ماجرای دلارها را تکذیب کرده است.
روزنامه تایمز لندن در زمان ریاست مرحوم نوربخش بر بانک مرکزی ادعا کرد او در مصاحبهای گفته است: «اقتصاد ایران ظرف چند ماه آینده از هم خواهد پاشید.» نوربخش ضمن تکذیب چنین مصاحبهای با این روزنامه از اوضاع مطلوب اقتصاد ایران با وجود خسارات مالی ناشی از جنگ تحمیلی گفت.
در جریان تاسیس یکی از بانکهای خصوصی کشور برخی به نوربخش اتهام زدند که او با اختلاسی بزرگ از راه رانتخواری در نظام جمهوری اسلامی ایران و کمیسیونهای بینالمللی سرمایهای جمع کرده و قصد دارد بزرگترین سهامدار این بانک شود، اما در آستانه نوروز ۱۳۸۲ پروندهای برای او تنظیم شد تا دستگیر شود. بهدنبال این اتهامات شایعه شد که نوربخش با اطلاع از آن پرونده خودکشی کرد تا پایان بهتری را برای خود رقم بزند.
فوت
نوربخش در نیمهشب سومین روز سال ۱۳۸۲ زمانی که در تعطیلات نوروزی به همراه خانوادهاش در نوشهر به سر میبرد، از دنیا رفت. علت مرگ او را بهطور رسمی سکته قلبی اعلام کردهاند. درباره نوربخش میگویند برنامه تعطیلات را طوری تنظیم میکرد تا بتواند در حاشیه آن کاری را هم پیش برد. این بار نیز برنامهاش بازدید از کارخانه تولید کاغذ اسکناس و مجتمع فرهنگی ـ اقامتی بانک مرکزی در نوشهر بود. ساعت ۱۲ شب بود که نوربخش به همراه خانوادهاش از اتاق یکی از همکارانش در مجتمع اقامتی بانک مرکزی در نوشهر به اتاق خودشان رفت، اما هنوز نیم ساعت نگذشته، پسرش سراسیمه به اتاق همکار پدر مراجعه کرد. همان دقایق نبض بیحرکتش نشان از سکوت همیشگی رئیس بانک مرکزی داشت. او را به بیمارستان تامین اجتماعی چالوس رساندند اما شوکهای الکتریکی هم نتوانست جان او را برگرداند.
گفته میشود نوربخش از دوران کودکی دچار عارضه رماتیسم قلبی بود و ۱۸ سال پیش از مرگش در خارج از ایران عمل قلب باز انجام داده بود و بالاخره در ۵۴ سالگی قلبش از حرکت ایستاد.
منتقدان
منتقدان نوربخش طیف وسیعی دارند؛ از آن دسته که به تحصیلات او در خارج از کشور انتقاد میکنند تا آنهایی که پایین آمدن ارزش ریال در دوره ریاست او را دستمایه نقد قرار میدهند. تحت ریاست محسن نوربخش، بانک مرکزی جمهوری اسلامی، هم دوران پایین آمدن روزبهروز ارزش پول ملی ایران را تجربه کرد و هم در ششساله آخر، دوران ثابت نگه داشتن ارزش ریال در مقابل پولهای معتبر جهانی. در هر دو دوره وی با شدت از سیاستهای پولی جمهوری اسلامی دفاع کرد.
در جایی درباره نوربخش نوشته شده: «ایدئولوگ اقتصادی دولتهای پنجم تا هشتم و مرد همهکاره دولتهای دوره جنگ، محسن نوربخش، فارغالتحصیل دانشگاه کالیفرنیای آمریکا بود که از زمان شهید رجایی تا سال ۱۳۸۲ که از دنیا رفت، بر نظام پولی ایران سلطه داشت بود. وی بود که سیاستهای واقعی اقتصادی کشور را با محوریت نظام بانکی طراحی میکرد. چه شخصی مثل طرفدار بخش دولتی به نام میرحسین موسوی رئیس دولت باشد، چه شخصی لیبرالمسلک مانند محمد خاتمی، در هر صورت فرمانده اقتصاد ایران برای دو دهه محسن نوربخش بود.»
با این حال نوربخش طی سالهای پایانی فعالیتش همواره مورد انتقاد هر دو جناح سیاسی بود. اصلاحطلبان بهدنبال کسی بودند که هماهنگی بیشتری با سیاستهای اقتصادی دولت داشته باشد و محافظهکاران هم از تاکید نوربخش بر سیاستهای کنترل حجم پول و انضباط پولی و نیز عملکرد او راضی نبودند.
انتقادها از نوربخش بهعنوان چهرهای تاثیرگذار در اقتصاد ایران تا جایی پیش میرفت که مانند هر چهره تاثیرگذار دیگری در این خاک و بوم با سیل انتقادها و تهمتها مواجه میشد؛ تا جایی که حتی برخی بعد از مرگش هم دست از این تهمتها برنداشتند و علت مرگ او را خودکشی اعلام میکردند.
دیگران درباره محسن نوربخش چه میگویند؟ / نمونه مدل شده اقتصاد ایران
اسحاق جهانگیری:
مرحوم دکتر نوربخش در ۱۰ سال آخر عمرش، محور اصلی سیاستهای اقتصادی ایران و دارای نقش بینظیری بود. همواره بر اتفاقات جاری و پیشبینی آینده اقتصادی توجه و تسلط کافی داشت و سعی میکرد با تذکرات بهموقع، مانع حاد شدن مشکلات اقتصادی شود.
مرحوم نوربخش از معدود چهرههای اقتصادی ایران بود که در سطح جهانی از اعتبار و جایگاه ویژهای برخوردار بود و همین موضوع کمک کرد تا او بعضی از مشکلات بینالمللی مانند بحران سررسید بدهیهای خارجی همزمان با کاهش بهای نفت را با حداقل هزینه حلوفصل کند.
- نماینده مجلس شورای اسلامی (دوره دوم و سوم)
- استاندار اصفهان ۱۳۷۱
- وزیر صنایع و معادن (۱۳۸۴-۱۳۷۶)
- معاون اول رئیسجمهور از سال ۱۳۹۲
بیژن نامدار زنگنه:
از نظر من دکتر نوربخش خودش نمونه مدلشده اقتصاد ایران بود و هر دادهای (Data) که در حوزه اقتصاد ایران به او داده میشد، در فاصله کوتاهی از او بهعنوان مشاوری امین – که واقعا مسائل اصلی اقتصاد ایران به قول علما ملکه وجودش شده بود- پاسخی بسیار معقول و واقعی دریافت میکردید.
یک خصوصیت دکتر نوربخش که من همیشه به آن غبطه میخوردم، حلم، صبوری و توانایی ایشان در جا انداختن نظریات خود و در سختترین شرایط بود. دکتر نوربخش شدیدترین حملات به خودش و دستگاهش را بامتانت و صبوری و روی خوش میشنید و بدون آنکه عصبانی شود با خوشرویی و حلم شروع به پاسخ گفتن میکرد. بهطوری که عموما در پایان، جریان را معکوس و به نفع خود میکرد.
او واقعا رفیقی صمیمی، انسانی شریف، اقتصاددان، سیاستمدار، مدیری برجسته، پاکدست و خدمتگزاری صدیق و بیمنت برای ملت ایران و انقلاب اسلامی بود.
- وزیر جهاد سازندگی (۱۳۶۸ -۱۳۶۴) / دولت چهارم
- وزیر نیرو (۱۳۷۶ -۱۳۶۸) /دولتهای پنجم و ششم
- وزیر نفت (۱۳۸۴-۱۳۷۶) / دولتهای هفتم و هشتم
- عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام (۱۳۹۰- ۱۳۷۵)
- عضویت در شورای اقتصاد (۱۳۸۴-۱۳۶۲)
- وزیر نفت از سال ۱۳۹۲
طهماسب مظاهری:
ثبات شخصیتی و آرامش دکتر نوربخش زبانزد همه بود. در مباحث جدی، کنترل رفتار و گفتار خود را از دست نمیداد و باطمانینه مطالب را تحلیل میکرد. او مدیری دلسوز، شکیبا و توانمند بود که فقدان حضورش هنوز برای ایران محسوس و ملموس است.
- دبیرکل بانک مرکزی (۱۳۷۳-۱۳۷۰)
- وزیر اقتصاد و دارایی (۱۳۸۳-۱۳۸۰)
- معاون کل وزارت امور اقتصادی و دارایی (۱۳۸۵-۱۳۸۴)
- مدیرعامل بانک توسعه صادرات (۱۳۸۶-۱۳۸۵)
- رئیسکل بانک مرکزی (۱۳۸۷-۱۳۸۶)
ولیاله سیف:
در انتصابات و انتخاب همکاران، تکیه اصلی ایشان علاوه بر معیارهای اعتقادی و اصولی، دانش، تجربه و توانایی مدیریت افراد بود و موردی را به خاطر ندارم که ایشان تحت تاثیر موضعگیریهای سیاسی و جناحی تصمیم گرفته باشد.
- رئیس هیاتمدیره و مدیرعامل بانک ملت
- رئیس هیاتمدیره و مدیرعامل بانک صادرات
- رئیس هیاتمدیره و مدیرعامل بانک سپه
- رئیس هیاتمدیره و مدیرعامل بانک ملی ایران
- رئیس هیاتمدیره و مدیرعامل فیوچر بانک در بحرین
- عضو هیاتمدیره و مدیرعامل بانک کارآفرین
- رئیسکل بانک مرکزی
اکبر کمیجانی:
مرحوم دکتر نوربخش از شخصیت ممتازی برخوردار بود. با صبر، شکیبایی و مهارت خاصی موضوعات کاری را مطرح و دنبال میکرد. نحوه برخورد وی با موضوعات بسیار عادلانه و خردمندانه بود. در بیان نظریات خویش، با منطق علمی اصرار میورزید و از شنیدن دیدگاههای همکاران، مدیران و کارشناسان استقبال میکرد و پیوسته شرایط و محیط را برای کارشناسان فراهم میکرد.
داشتن برنامه کاری، رعایت نظم و انضباط و رسیدن به تصمیم علمی و عملی در مباحث سیاستگذاری همواره در دستور کار ایشان بود.
- استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران
- معاون پژوهشی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران
- معاون اقتصادی بانک مرکزی ج.ا.ا ایران- از خرداد ۱۳۷۷ تا آبان ۱۳۸۶
- عضو هیاتمدیره بانک خاورمیانه
- معاون اقتصادی از سال ۱۳۹۲
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
نوری که خاموش شد
علیرضا شیرانی، مدیرعامل وقت بانک سپه / خبر جانسوز و تکاندهنده مرگ نابهنگام یکی از یاران قدیمی و مخلص انقلاب و نظام و یکی از خادمین دلسوز ملت در نخستین روزهای سال نو حادثهای بود که همه را غافلگیر کرد و نه فقط دوستان؛ بلکه حتی منتقدان سرسخت او را نیز در غم و اندوه فراوان برد.
اکنون جای این پرسش باقی است که آیا منتقدان سیاستهای پولی و بانکی کشور که مدعی کاهش نرخ ارز تا میزان ۵۰ درصد رقم فعلی بودهاند، یا معتقد بودند که نرخ تسهیلات بانکی را میتوان تا حد عددی تکرقمی پایین آورد، یا نرخ تورم را بهمراتب کمتر از سالهای اخیر که متوسط آن ۱۵ درصد بوده، پایین آورد، حال با رفتن فردی به نام دکتر نوربخش از عرصه اقتصاد کشور قادرند چنین مهمی را به انجام رسانند؟ و اگر حال به این نتیجه باور دارند که با توجه به مجموعه شرایط حاکم بر اقتصاد کشور و با وجود ضعفهای ساختاری متعدد در این عرصه، چنین امری محال است، شایسته است که از روح آن مرحوم طلب عفو کنند و به درگاه حضرت حق توبه.
روزنامه همشهری/ ۱۱ فروردین ۱۳۸۲
[/mks_pullquote]
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
مرد همه دولتها
سال گذشته و پس از درج مقالهای در یکی از روزنامهها که بر خلاف قرار قبلی با درج اسم من چاپ شده بود، مرا به دفتر خود دعوت کرد و با رویی همواره گشاده و فروتنانه، بیش از یک ساعت را به شنیدن استدلالهای من پیرامون ضرورت کاهش بیشتر نرخ بهره بانکی و پاسخ خود به این استدلالها؛ همراه با اسناد و مدارک اختصاص داد. تو گویی نه من یک روزنامهنگار ساده یا مدیر دولتی سطح پایین با دانش اقتصادی ناچیز هستم، نه او یکی از عالیرتبهترین مقامهای اقتصادی و علمی کشور. در همه دیگر ملاقاتهایمان که با وجود مشغله بسیار او، هر دو، سه ماه یک بار دست میداد، این فروتنی، ادب، گشادهرویی، محبت، تشویق به ادامه نوشتن و از همه آشکارتر آرامش مثالزدنی او ـ حتی در اوج بحرانهای ارزی کشور ـ هرگز از محسن نوربخش دور نشد.
روزنامه همشهری/ ۱۰ فروردین ۱۳۸۲
[/mks_pullquote]
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
وفادار به علم اقتصاد
محمدصادق جنانصفت / وفاداری وی به اصول علم اقتصاد – بهجز در برخی موارد که خارج از اراده وی بود – که در برخی زمینهها با تمایلات سیاسی و ایدههای پوپولیستی در تناقض قرار میگرفت، موجب شده بود شادروان دکتر محسن نوربخش در وضعیت دشواری قرار گرفته و شاهد نامهربانیهای زیادی باشد.
این ناملایمات و فشارها از سوی هر دو جناح سیاسی قدرتمند کشور در مقاطع مختلف و در برخی موارد همزمان صورت میگرفت. بهطور مثال، هنگامی که وی در اوایل دهه ۱۳۶۰ به آمریکا رفت و از ایرانیان صاحب سرمایه و دانش و تفحص مقیم این کشور دعوت کرد به ایران بیایند، احزاب و جمعیتها و افراد سیاسی موسوم به جناح چپ او را به باد انتقاد گرفتند که میخواهد فرش قرمز زیر پای سرمایهداران پهن کند. افراد موثر جناح چپ سیاسی در اوایل دهه ۱۳۶۰ که از قدرت دور بودند، از دکتر نوربخش انتقاد میکردند که تمایلات اقتصادی وی در چارچوب سیاستهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول است و…
وفاداری شادروان نوربخش به اصول علم اقتصاد همچنین در بسیاری از موارد با تمایلات سیاسی و منافع صنفی احزاب موسوم به جناح راست در تناقض قرار میگرفت. به همین دلیل بود که اکثریت مجلس چهارم که در اختیار این جناح بود، در یک اقدام غافلگیرکننده به وی برای تصدی وزارت امور اقتصادی و دارایی دولت دوم آقای هاشمی رفسنجانی رای اعتماد ندادند. انعطافناپذیری اصولگرایانه وی در سالهای پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ در سمت ریاست کل بانک مرکزی نسبت به خواستهای صنفی و سیاسی گروهها و احزابی که وی را مانع دستیابی به پول ارزانقیمت میدانستند، شرایط کار و فعالیت برای وی را در دو، سه سال اخیر دشوارتر کرده بود. تعدادی از افراد موثر در جناح منتقد دولت نیز در این سالها با نادیده گرفتن ناتوانی اقتصاد ملی در برآورده کردن نیازهای مادی مردم و دفاع جانانه نوربخش از کارنامه اقتصادی دولت آقای خاتمی، وی را آماج شدیدترین انتقادها قرار دادند. شادروان دکتر نوربخش، اما به هوشیاری و زیرکی کامل و تنها با وفاداری به اصول علم اقتصاد تلاش کرد اقتصاد ایران را به سمت عقلگرایی و دانش اقتصاد سوق دهد و نامهربانیها را نیز تحمل میکرد.
روزنامه همشهری/ ۹ فروردین ۱۳۸۲
[/mks_pullquote]
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
آخرین فصل رئیس
امیرحسین مهدوی / طهماسب مظاهری، مافوق رئیسکل بانک مرکزی در آستانه نوروز درباره نوربخش گفته بود: اختلاف نظر طبیعی است، اما اگر نتوانم ادامه دهم اقدام خواهم کرد. چالش وزیر امور اقتصادی و دارایی با نوربخش گرچه برای مظاهری سنگین و غیرمنتظره بود، اما دکتر دیرزمانی بود که آزمون اختلاف با وزیر اقتصاد را آزموده بود.
روزنامه همشهری/ ۱۰ فروردین ۱۳۸۲
[/mks_pullquote]
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
مرثیه حلقه یاران
محمد عطریانفر / وی تمام توان و تدبیر خویش را در طول سالیان متمادی و در دشوارترین دورانهای پس از انقلاب، در راه ایجاد نظام اقتصادی توانمند، سالم و مستحکم صرف کرد و با سعه صدر و صبر و متانتی حیرتانگیز، نظریات مخالفان و منتقدان را که گاه از مرز انصاف و عدالت نیز خارج میشد، تحمل کرد. او حتی در مقابل تهمتها و کارشکنیها نیز لب به شکوه و شکایت نمیگشود و با احساس مسئولیت و تکلیف و تعهد نسبت به سرنوشت حال و آینده کشور، در زدودن فقر از دامان اقتصاد ملی و دستیابی به شرایط توسعه مطلوب که جامعه را بهسوی عدالت اجتماعی رهنمون سازد، بیوقفه تلاش کرد و در این راه منشأ و موجد خدمات موثر و ماندگار و ارجمندی به کشور بود.
روزنامه همشهری/ ۱۰ فروردین ۱۳۸۲
[/mks_pullquote]