پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
ایده مناسب میتواند فینتک ایرانی را ناجی صنعت مالی کشور قرار دهد
ایمان اسلامیان؛ صاحبنظر پولی و بانکی / تعدد رویدادهای فناورانه، فعالیت سرمایهگذاران مخاطره پذیر، سرمایهگذاران فرشته، حضور پررنگ و خوشبینانه بانکها در عرصه نوآوری مالی و از همه مهمتر ظهور تعداد زیاد فینتکها، این باور را ایجاد میکند که در دوران بهاری فینتکها در ایران قرار داریم. لیکن اگر با عینک واقعبینی و مدیریت ریسک بخواهیم به فضای فینتکی امروز کشور نگاه کنیم؛ واقعاً به بقا و توسعه چه تعداد از این فینتکها میتوان امید بست؟ آمارهای جهانی، نرخ ناکامی استارتآپها را 90% اعلام میکنند؛ در ایران این نرخ چقدر است؟ و بسیاری از سؤالهای دیگر که میتوانند انگیزه کش و امید شکن باشند.
موفقیت و ناکامی بسیاری از کسبوکارهای نوپا ازجمله فینتکها ناشی از عوامل مختلف محیط کسبوکار شامل سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و نظایر آن است؛ اما یکی از مهمترین نقاط قوت و ضعف هر فینتک، مقطع نطفهگذاری است که با ایده آغاز میشود. ایده هر محصول و خدمت میتواند تا حد زیادی ضامن موفقیت و ناکامی آن باشد. چند نکته زیر تاملاتی است در خصوص ایده در فینتک ایرانی:
1– اگر فینتکها را در سه بخش کلی 1. پرداخت 2. تأمین مالی و وامدهی 3. مدیریت دارایی، پسانداز و حسابداری دستهبندی کنیم؛ عمده فینتکهای مطرح ایرانی در بخش پرداخت محدودشده و فعالیت مینمایند. عوامل مختلفی نظیر خلا قانونی، نبود نظام جامع اعتبار سنجی و عدم بلوغ زیرساختهای مالی و مالیاتی؛ در این محدودیت مؤثر است. حتی بانک مرکزی نیز به این محدودیت رسمیت داده و در بخشنامه ارکان و ضوابط اجرایی فعالیت پرداختیاران و پذیرندگان پشتیبانی شده در نظام پرداخت کشور؛ موضوع فعالیت فینتکها را تلویحاً به خدمات پرداخت و تاحدی خدمات مدیریت مالی فردی و نظایر آن محدود ساخته است؛ اما به نظر میرسد مهمتر از همه اینها، کثرت فینتکهای ایرانی در حوزه پرداخت (و نه همه آنها)؛ فرزند نظام معیوب کارمزد پرداخت الکترونیک و برخی موانع قانونی است که با نیت شراکت در این جریان مستمر کارمزد پرداخت، خلق شدهاند. طبیعی است تداوم این روند موجب خواهد شد تا در آینده نزدیک با اکوسیستم تکبعدی نوآوری مالی و انبوه فینتکهایی مواجه باشیم که علیرغم توسعه درخشان خود عملاً کارکردهای موازی و همسان داشته و ناگزیر عمده آنها طعم جوانمرگی و شکست را بچشند.
2– برخی از ایدههای محوری تشکیل و فعالیت نوآوریهای مالی در ایران عمدتاً تقلیدی از نمونههای موفق خارجی است که بدون پرداخت کارشناسانه و بومیسازی قابلیت آنها طراحی و توسعه یافتهاند. تصور اینکه موفقیت نسبی همسانهای اوبر (Uber) در کشورهای مختلف دلیلی برای تقلید از فینتکهای خارجی است؛ میتواند به بهای تلف شدن توان و انرژی و پویایی بسیاری از جوانهای فعال در این عرصه تمام شود. چرا که فینتکهای موفق خارجی در فضای کسبوکار، الگوهای بانکداری، مالی، نظام عملیاتی و کارمزدی آن کشورها کارکرد دارند. لیکن ساختار عملیاتی منحصربهفرد بانکداری ایرانی، تکیهبر درآمدهای واسطهگری مالی، نبود فرهنگ کارمزد گیری، تنگناهای بینالمللی، فقدان چارچوبها و استانداردهای لازم باعث میشود که الگوهای موفق خارجی در ایران بی کارکرد گردند و فینتکهای مقلد نیز خوشعاقبت نباشند.
3– صنعت مالی و بانکی بر شانههای هزینه – فایده، توجیه اقتصادی و مطالعات امکانسنجی ایستاده است. از همین رو ایده کسبوکارهای نوآورانه مالی نیز میبایست مستند به مطالعات امکانسنجی بوده و الگوی درآمدی قابل قبولی داشته باشند. بسیاری از فینتکها علیرغم طراحی و توسعه دقیق و هنرنمایی خالقان آنها، از توجیه اقتصادی برخوردار نبوده و نهایتاً به دلایل مختلف ازجمله عدم بازارشناسی لازم نمیتوانند در بلندمدت، بقای خود را توجیه کنند.
احتمالاً این جمله را از منتقدان سینمایی مختلفی شنیدهایم؛ «بزرگترین ضعف سینمای ایران، فقر فیلمنامه خوب است و اگر فیلمنامه درست نباشد بهترین عوامل تولید هم نمیتوانند اثری قابلقبول خلق کنند». این معیار را میتوان برای فینتکهای ایرانی نیز در نظر گرفت که ایده و مطالعات امکانسنجی مناسب کسبوکارها میتواند فینتک ایرانی را یکی از ناجیان صنعت مالی کشور قرار دهد. در غیر این صورت در آینده نزدیک با انبوه فینتکهای متروکه و نیروهای جوان و درخشان اما سرخورده مواجه خواهیم بود.