راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

رگولاتوری کرادفاندینگ‌ها؛ چرا و چگونه؟

هفته‌نامه شنبه / هفته گذشته مهم‌ترین خبر کشور زلزله کرمانشاه بود و بسیاری از استارت‌آپ‌های تأمین مالی جمعی سعی کردند درزمینه تهیه کمک‌های مالی برای مردم نقش مهمی داشته باشند. در این گزارش به این موضوع پرداخته‌ایم که آیا سامانه‌های تأمین مالی جمعی به دستورالعمل از سوی نهادهای دولتی نیاز دارند؟

کرادفاندینگ‌ها را اگرنه بی‌حاشیه، اما شاید بتوان کم‌حاشیه‌ترین حوزه استارت‌آپی دانست. آن‌ها چند سالی است مانند نسیمی خوشایند وارد کشور شدند و شاخ‌وبرگ درخت کسب‌وکار کشور را موج دادند. نه طوفان بودند که ساختارها را درهم بکوبند و نه زلزله‌ای که ریشه و بنیان بسیاری از کسب‌وکارهای سنتی را به لرزه دربیاورند. شاید علت این مسئله، ماهیت هم‌افزایی آنها است. می‌توانند پیش از عرضه به بازار عمومی برای بسیاری از کسب‌وکارهای تازه و نوپا و استارت‌آپ‌ها سرمایه جذب کنند و در عین حال بازاریابی نیز کرده باشند. می‌توانند برای کار خیر پول جمع‌آوری کنند و به سادگی با جذب سرمایه‌های خرد، تأثیر کلان بگذارند؛ اما کرادفاندینگ‌ها چه هستند؟ کدام نهاد قانونی دولتی می‌تواند رگولاتور آن‌ها باشد؟ و مهم‌تر از همه، چطور می‌توانند خود را در کشور توسعه دهند؟

 

کرادفاندینگ استارت‌آپ فین‌تک است و شتاب‌دهنده نیست

کرادفاندینگ یک بستر است که از طریق آن کسب‌وکارها می‌توانند پیش از آنکه محصول قابل ارائه آنها آماده باشد، خود را به عموم عرضه کنند، کالا و خدمت خود را معرفی کنند، آن را با قیمت کمتر پیش‌فروش کنند و در عین حال که سرمایه لازم برای فعالیت خود را به دست می‌آورند، بازار خود را پیدا ‌کنند و با مشتریان هدف خود در تعامل خواهند بود. البته کرادفاندینگ‌های متنوع دیگری نیز وجود دارند. کرادفاندینگ‌هایی هستند که تنها در امور خیریه فعالیت می‌کنند و افرادی که به حساب هر کدام از پروژه‌های خیریه پول واریز می‌کنند، انتظار دریافت کالا یا خدمت ندارند و تنها در ازای این پول به دنبال شفافیت هستند. آن‌ها می‌خواهند بدانند در ساخت یک مدرسه در یک روستای محروم چند نفر کمک کرده‌اند، چه میزان بودجه جمع‌آوری شده است و آیا مدرسه ساخته شده یا نه.

کرادفاندینگ‌های دیگری نیز وجود دارد که پای آنها به ایران باز نشده است. در این سبک سرمایه‌گذاری جمعی، افرادی که برای انجام کاری به پول نیاز دارند درخواست کرادفاندینگ می‌دهند. دو دوستی که می‌خواهند دنیا را بگردند، خانواده‌ای که می‌خواهند شیرینی فروشی کوچکی راه‌اندازی کنند، حتی نوجوانی که می‌خواهد بلیت کنسرت خواننده موردعلاقه‌اش را تهیه کند، کافی است بگوید چه هدفی دارد و چه میزان پول نیازمند است. شاید این سبک از کرادفاند با فرهنگ کشور ما همخوانی نداشته باشد، اما مراسم‌هایی مانند گلریزان که سال‌های گذشته در بازار و بین خانواده‌ها انجام می‌شد، دست کمی از کرادفاندینگ‌های خیریه ندارد.

نکته مهم درباره ماهیت کرادفاندینگ‌ها فین‌تکی بودن آنها است. فین‌تک در یک کلام یعنی کاربرد نوآورانه فناوری در ارائه خدمات مالی؛ چیزی که دقیقاً شامل کرادفاندینگ‌ها هم می‌شود. فین‌تکی بودن کرادفاندینگ‌ها خط بطلانی روی سایر فرضیه‌های دیگر درباره آنهاست. شاید کرادفاندینگ‌ها خود کارشناس حوزه استارت‌آپ باشند، اما این مسئله انها را لزوماً به شتاب‌دهنده تبدیل نمی‌کند. شتاب‌دهنده‌ها استارت‌آپ‌ها را برای مرحله لانچ و جذب سرمایه از سوی سرمایه‌گذاران آماده می‌کنند. کرادفاندینگ‌ها در انتخاب کسب‌وکارهایی که در سایت خود معرفی می‌کنند وسواس زیادی به خرج می‌دهند. گاهی حتی به آنها مشاوره‌های کسب‌وکاری هم می‌دهند، اما بیش از این کاری به حوزه فعالیت آنها ندارند؛ بنابراین نباید سعی کرد برای تعریف کرادفاندینگ، مفهوم آنها را در قالب‌های دیگر گذاشت.

 

سایه بابالنگ‌دراز رگولاتور

از ظهور کرادفاندینگ‌ها در کشور حداکثر پنج سالی می‌گذرد اما نه دستورالعملی برای چارچوب فعالیت آنها صادر شده است و نه مقامات دولتی به فعالیت آنها واکنش مستقیم نشان داده‌اند. زمانی که از مصطفی نقی‌پورفر، مدیر ارشد سابق مرکز نوآوری فناپ پرسیده شد رگولاتور کرادفاندینگ‌ها چه نهادی است، پرسش را با پرسش پاسخ داد: «مگر لزوماً استارت‌آپ‌ها به رگولاتور نیاز دارند؟» به عقیده او وجود نهاد ناظر منجر به محدودیت کار کرادفاندینگ‌ها می‌شود و درنهایت این مسئله جلوی فعالیت آن‌ها را می‌گیرد. او درباره تجربه کیک‌استارتر می‌گوید: «وقتی کیک‌استارتر کار خود را شروع کرد، مانند هر جنبش مالی دیگری در آمریکا اولین جایی که واکنش نشان داد، وال‌استریت و ایالت نیویورک بودند. از زمان راه‌اندازی این وب‌سایت هفت سال طول کشید تا درنهایت سال گذشته قانونی در یکی از ایالت‌های این کشور مصوب شد و دولت اوباما نیز به همان استناد کرد. وال‌استریت، کمیسیون اوراق بهادار و بورس یا SEC تنها خطوط قرمز را مشخص کردند و حوزه‌هایی را اعلام کردند که کرادفاندینگ‌ها سراغ آن نروند. کرادفاندینگ در ذات خود شفافیت کافی دارد. اگر شفافیت نداشته باشد، نمی‌تواند کار کند. یکی از اصول اصلی کرادفاندینگ، ارائه گزارش شفاف به کسانی است که در تأمین مالی پروژه‌ها شرکت داشته‌اند. این سیستم را با بانک‌های ایرانی مقایسه کنید. کدام بانک ما گزارش شفاف ارائه می‌کند و اعلام می‌کند با سپرده‌های مردم در چه زمینه‌هایی سرمایه‌گذاری کرده است؟ کدام‌یک از بخش‌های دولتی گزارش شفاف می‌دهند که با مالیاتی که دریافت کرده‌اند، چه اقداماتی انجام داده‌اند؟»

اما هر بوم و هر اکوسیستمی قوانین حاکم خود را دارد. استارت‌آپ‌ها در سیلیکون‌ولی راه خود را رفته‌اند و استارت‌آپ‌های آلمانی و ایرانی و چینی راه دیگری را آزموده‌اند. در دوره‌ای هستیم که استارت‌آپ‌های فین‌تک به جامعه و بانک‌ها و دولت معرفی شده است. سؤتفاهم‌ها برطرف شده و همکاری‌ها آغاز شده و در گذار به عصر همزیستی مسالمت‌آمیز فین‌تک‌ها و بانک‌ها هستیم. درست است که لزوماً نباید هر سبک استارت‌آپی راه یکسانی را با رگولاتوری طی کند؛ اما خاصیت قانون پیش‌گیرانه است و چارچوب فعالیت کرادفاندینگ‌ها نیز بهتر است مشخص باشد.

نقی‌پورفر نیز در ادامه سخنان خود به همین مسئله اشاره دارد: «اگر بخواهیم آمریکا را معیار قرار دهیم، باید در نظر بگیریم بااینکه وال‌استریت به حضور کرادفاندینگ‌ها واکنش نشان می‌دهد، اما رگولاتور آن‌ها نیست. رگولاتور کرادفاندینگ‌ها در این کشور اداره دارایی ایالات‌متحده است که شاید وزارت دارایی ما بتواند معادل خوبی برای آن باشد؛ اما نهادی که در اصل می‌تواند رگولاتوری این دسته از استارت‌آپ‌های فین‌تکی را به عهده بگیرد، فرابورس است. مدتی وزارت کار مسئولیت آن‌ها را به عهده داشت اما اکنون آئین‌نامه رسیدگی به امور کرادفاندینگ‌ها به فرابورس داده‌شده است.»

به عقیده او وجود نهاد ناظر نمی‌تواند خبر خوبی برای کرادفاندینگ‌ها باشد. نقی‌پورفر می‌گوید: «رگولاتوری اداره دارایی در آمریکا به این صورت است که تنها مشخص می‌کند کرادفاندینگ‌ها وارد چه حوزه‌هایی نشوند، نه اینکه برای هر قدم آن‌ها قوانین محدودکننده تعیین کند و به آن‌ها بگوید تنها در چه حوزه‌هایی می‌توانند فعالیت داشته باشند. کرادفاندینگ شفاف است و نیازی به محدودیت ندارد. همچنین چارچوب قرارداد و ارتباطی که بین سامانه کرادفاندینگ، برگزارکنندگان کمپین و حامی وجود دارد، از پیش تعیین‌شده و مشخص است. کسی که کمپین خود را روی سایت می‌گذارد، شرایط مشخصی را قبول می‌کند و کسی هم که حمایت مالی می‌کند، با خطرات احتمالی حمایت خود آشنایی کامل دارد. اینجا کرادفاندینگ یک پلت‌فرم و واسط است. رگولاتوری در ایران به کرادفاندینگ‌ها نگاه قیم خواهد داشت. ما همیشه انتظار داریم دولت بیاید کاری برای ما انجام دهد. درصورتی‌که دولت رگولاتور است و تنها خطوط قرمز را مشخص می‌کند. وظیفه بانک مرکزی نیز رگولاتوری است؛ اما از خود بپرسیم بانک مرکزی چگونه تأسیس شد؟ زمانی رسید که بانک‌های ایرانی با یکدیگر به تفاهم نظر رسیدند و بانک مرکزی را تعیین کردند تا بین خود رگولاتوری انجام دهد؛ اما اکنون نقش رگولاتوری تبدیل به نقش قیّمی شده است. می‌پرسید چه‌کسی بالاسر ما باشد. من می‌گویم چرا کسی باید بالاسر ما باشد. اگر رگولاتوری و قوه‌قضاییه و قانون داریم کافی است. دولت، مجری قانون است و بالای سر همه نیست، بلکه قانون بالاسر همه است. مجری قانون تنها وقتی می‌بیند قانون اجرا نمی‌شود، اقدام می‌کند. من حتی اعتقاد دارم برای فین‌تک‌ها نباید بالای سر وجود داشته باشد. تفکر غلطی است که فکر می‌کنیم حتماً کسی باید بالای سر دیگری باشد تا دست از پا خطا نکند. یادمان نرود که قانون سایه دارد، نه دولت؛ بنابراین سؤال از اساس اشتباه است. رگولاتورها تنها باید خطوط قرمز را مشخص کنند.»

 

کرادفاندینگ‌های ما

کرادفاندینگ در کشور ما با کرادفاندینگ‌های خیریه شروع شد که تنها مدل donation را در خود دارند. مهربانه نخستین کرادفاندینگ این حوزه بود که جمع‌آوری مبالغ موردنیاز برای مؤسسات خیریه رسمی را هدف قرار داد. سؤاستفاده از نام خیریه در برخی کلاهبرداری‌ها، مردم را به کمک‌های خیریه بدبین کرده بود و مهربانه در پاسخ به نیاز مردم در شفافیت انجام پروژه‌های خیریه به وجود آمد. شمعدونی نیز کرادفاندینگ خیریه دیگری است که ضرب‌المثل قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود را سرلوحه کار خود قرار داده است. کسب‌وکارهای اینترنتی با همکاری با شمعدونی می‌توانند در صورت موافقت کاربران، صورت‌حساب‌های پرداختی را به بالا رند کنند و در نتیجه با تجمیع این پول‌های خُرد، بودجه لازم برای اجرای پروژه‌های خیریه را تأمین کرد.

کرادفاندینگ‌های دیگر حوزه‌های تخصصی‌تر را برای حمایت از فعالان آن حوزه خاص انتخاب کرده‌اند. حامی‌جو کرادفاندینگی است که به صاحبان ایده درزمینهٔ هنر و تکنولوژی و همچنین سازمان‌های غیرانتفاعی کمک می‌کند تا از طرف حامیان خود، حمایت مالی دریافت کنند. زیما نیز در حوزه محیط‌زیست و گردشگری کرادفاند می‌کند. افرادی که درزمینه گردشگری و محیط‌زیست فعالیت دارند، می‌توانند برای پروژه خود در زیما کمپین طراحی می‌کنند و شروع به جذب حمایت‌های مالی و غیرمالی از مخاطبان کنند. برخی کرادفاندینگ‌های دیگر نیز خود را به حوزه خاصی محدود نکرده‌اند و صرف خوب بوده ایده‌ای آن را حمایت و کرادفاند می‌کنند. وظیفه اصلی نیک استارتر به عنوان کرادفاندینگ تأمین مالی طرح‌های ارائه‌شده برای ورود به بازار یا توسعه بازار توسط پرداخت دسته‌جمعی حامیان این سامانه به واسطه پیش‌خرید آن محصولات و هدایای جذاب است. آغوش فاندوران نیز به روی افرادی که درزمینهٔ هنر، فناوری، طراحی محصول، فناوری اطلاعات، امور اجتماعی و خیریه فعال هستند، باز است. پشتیبانان در ازای دریافت پاداش‌های مشخص، از کمپین‌های فعال در فاندوران حمایت می‌کنند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.