پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
درباره مستند پازلیها ساخته مهدی گنجی / بیرجند-تهران: یک سفر استارتآپی
رضا جمیلی، روزنامهنگار؛ ماهنامه عصر تراکنش / استارتآپهای ایرانی؛ روایتهای خود را کمکم به مدیومهای مختلف رسانهای تحمیل میکنند. فراتر از سویههای ارتباطی و جذابیتهای رسانهای؛ وجوه زیباییشناسانه شکلگیری این کسبوکارها و جذابیتهای روایی تیمسازی، رشد و بلوغ، درآمدزایی، ستاره شدن، درگیر شدن با چالشها، شکستها و پیروزیها ملاط وزنداری را ورز میدهد تا درنهایت خمیره آنها برای مستندسازان سینما، بنمایهای جذاب را شکل دهد.
همانطور که رسانههای مکتوب ما خردخرد واژه استارتآپ و فرهنگ استارتآپی و آدمهای استارتآپی را میشناسند و بازنمایی میکنند، سینما هم کمکم لنز دوربینها و بوم صدابرداریاش را به سمت آنها میچرخاند. اگرچه این اتفاق خوب با سینمای مستند شروع شده اما دور نیست روزی که سینمای داستانی ما هم از داستانهای موفقیت و شکست و آنها درامهای جذاب بسازد. امری که شکلگیری و به نتیجه رسیدن تعدادی از پروژههای مجموعه مستندهای کارستان که درخصوص زندگی کارآفرینان ایرانی و با همراهی تعدادی از مستندسازان و سینماگران شناختهشده کشور انجامشده، این امیدواری را بیشتر هم کرده است. کارستانی که یکی از جذابترین خروجیهای آن مستند پازلیهاست. روایت زندگی استارتآپی یک تیم چهارنفره بیرجندی که فارغ از نتیجه و سرانجام بیزینسشان، یکی از اولین استارتآپهایی شدند که داستان ساخته شدن محصولشان موضوع مستندی قرارگرفته است.
تیمی متشکل از چهار جوان دانشجو که میخواهند وبسایتشان که یک اپلیکیشنساز آنلاین است را لانچ کنند و در این راه هم باید با محیط و موانع آن دستوپنجه نرم کنند و هم مشکلاتی که بین خودشان وجود دارد را از پیش راه بردارند. یک روایت کلاسیک از مبارزه دنیای سنتها و نشدنها با ذهنهای زیبایی که ایمان دارند در مسیر درستی قدم برمیدارند. روایتی که مهدی گنجی کارگردان فیلم برای دراماتیزه کردن آن، دستش حسابی پر بوده است.
پازلیها داستان مبارزه است. داستان پیش رفتن، زمین خوردن، برخاستن و دوباره پیش رفتن. روایتی مستند از سبک و برداشت جدیدی از مفهوم کار در جامعه ایران را به نمایش میگذارد. رونمایی از نسل تازهای از ایرانیها؛ نسلی که نه خاطره تلخ ناکامیهای متولدین دهه پنجاه را یدک میکشند و نه از رویاهای مهاجرتمحور دهه شصتیها چیزی در خود دارند. آنها سرسختترین ایرانیهای تاریخ معاصر هستند. صحبت از استارتآپیهاست! استارتآپیهایی که پازلی شمایلی از همه آنها را به تصویر میکشد.
مستندی که فارغ از ضعفها و قوتهای سینماتوگرافیک آن میتوان گفت تصویری تقریباً استاندارد و قابلاستناد از یک سبک زندگی شخصی-حرفهای است که در اکوسیستم استارتآپی کشور در حال همهگیر شدن است. سبکی که میتوان دوستش نداشت اما نمیتوان ستایشش نکرد! پازلی برشهایی از زندگی جوانهایی است که حاضرند در راه رسیدن به آنچه ایمان حرفهای میتوان نامید، نامزد خود را تنها بگذارند، از دانشگاه مرخصی بگیرند، به ثبات کارمندی نه بگویند، شیشهترشی مامانپز را زیر بغل بزنند؛ تنها داراییشان که یک لپتاپ است را بردارند و بیرجند را به عشق رویایشان ترک کنند و راهی تهران، این آرمانشهر استارتآپی شوند. مهاجرت از شهری در حاشیه کویر به کلانشهری که با مقیاسهای وطنی در حاشیه تکنولوژی معرکهای از رقابتهای کسبوکاری به پا کرده! رویای آنها هم نه آرتیست شدن است و نه کارگر و مهندس و دکتر شدن. آنها رویای بزرگتری در سر دارند: میخواهند صاحب کسبوکاری با امضای خودشان شوند. دقیقتر اینکه میخواهند صاحب یک استارتآپ شوند؛ بزرگ شوند، رشد کنند، دهها و صدها کارمند داشته باشند. میخواهند پایهگذار چیزی باشند. بنیانگذار استارتآپ خودشان. این رؤیا؛ از جنس رویاهای کمیاب و یا نایاب ذهن ایرانی است.
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
پازلیها
کارگردان: مهدی گنجی
تهیهکننده: مجتبی میرطهماسب
سال ساخت: 1395
چند دانشجو بیرجندی میخواهند با یک ایده تازه در صنعت رایانه، کسبوکار جدیدی خلق کنند. آنها به تهران میآیند که به آرزویشان برسند، اما نمیدانند که دقیقا چگونه باید موفق شوند.
[/mks_pullquote]
ایرانیهایی که دههها به آبباریکه حجرهای قانع بودند، روزگاری دیگر به دکتر یا مهندس شدن و یا کارمند دولت بودن و جسورترهایشان به شرکت زدن و تجارت کردن؛ از این دست رویاها نداشتند. رؤیایی که پازلیها به تصویر میکشد از این جنس و سنخ نیست. آنها مبارزند و پازلیها در مورد لذت مبارزه کردن است، بیواهمه شکست خوردن!
در یکی از معدود نماهای گلدرشت پازلیها؛ شاهین طبری بنیانگذار شرکت چارگون رو به 4 عضو تیم پازلی که رویای رشد کسبوکار خود را در سر میپرورانند، میگوید: «آدمهایی که حرفهایترند یک فرق کوچولو دارند؛ از گلوله خوردن نمیترسند!» پازلیها از گلوله خوردن نمیترسند؛ از شکست خوردن نمیترسند؛ از زمین خوردن واهمه ندارند؛ از دوباره شروع کردن شرمسار نمیشوند. آنها نسل عجیبی نیستند؛ فقط برخی عادتها و اولویتهای دستوپاگیر نسلهای پیشتر از خودشان را کنار گذاشتهاند. پول درآوردن را دوست دارند اما پول اولویت آنها نیست، مدیریت کردن را دوست دارند، اما قدرتطلبی قاموسشان نیست. ایدهپردازی را دوست دارند اما اجرایش را بیشتر! اینها همان تفاوتهایی است که مستند پازلی تلاش کرده با کمترین اداواطوار و پرهیز از کلیشههای رایج مستندهایی که درباره آدمهای موفق و یا تلاش آدمی برای رسیدن به چیزی ساخته میشوند؛ آنها را نمایش میدهد. یک مستند بیادعا، جمعوجور و البته درنهایت، موفق در رسیدن به هدفی که دارد: یعنی الهامبخش و حالخوبکن. تصویری واقعی از نسلی تازه از ایرانیها. مبارزان ایده و خلاقیت و البته سماجت!
جذابیت گرفتن از مستندهای مرتبط با فضای کار و کسب، تجارت و صنعت، کار چندان سادهای نیست. نمونههای موفق چندانی هم در تاریخ سینمای ایران برای الگوبرداری در این حوزه موجود نیست. اصولاً سینماگران ایرانی با غلبه یک کلیشه نادرست و خلاقیتکش که به اشتباه حول این موضوعات شکل گرفته و با نام مستندهای سفارشی پیوند خورده، رغبت چندانی برای دوربین به دست گرفتن در این حوزه از خود نشان نمیدهند. شاید اگر از معدود مستندهای صنعتی حیرتانگیزی چون موج و مرجان و خارا، پیکان و یک آتش که ابراهیم گلستان و کامران شیردل چهل-پنجاه سال پیش ساختهاند بگذریم؛ سالها و دهههاست که خردهروایتهای سوار بر آسیبهای اجتماعی، آنچنان دلربایی قدرقدرتی از مستندسازان ایرانی کردهاند و اگزوتیسم عریان در زندگی آدمهای خاص یا حاشیهای سمتوسوی مستندسازی در ایران را از آن خود کرده است که هنرمندان سینماگر ایرانی میلی به مستندسازی در فضاهای کسبوکاری یا صنعتی مگر به ضرب «سفارش مشتری» از خود نشان ندادهاند. گویی مستند ساختن از آدمها موفق و یا آدمهایی که در راه رسیدن به موفقیت تلاش میکنند چندان سوژه دندانگیری برای این حوزه از فیلمسازی ایرانیها به حساب نمیآید.
مستند مهدی گنجی، اما نشان داد که این کلیشه بیاساس را باید به کناری نهاد. باید داستانهای آدمهایی که در فضای کسبوکار بهویژه در دنیای پر از ماجرای استارتآپها در حال داستانسرایی حرفهای هستند را بیشتر جدی گرفت. پازلیها نشان داد که دیگر نمیتوان تصویر سینمایی اکوسیستم کارآفرینانه شکلگرفته حول کسبوکارهای نوپای ایرانی را با چوب مستندهای سفارشی نواخت و نادیده گرفت. پازلیها شروع یک راه سینمایی است. راهی که متناظر آن در مطبوعات کشور دو سه سالی است شروع شده و از قضا پرمخاطب هم بود. استقبال از پازلیها در جشنواره سینما حقیقت سال گذشته هم نشان از گسترش این اقبال به مدیوم سینمایی این مسیر دارد.