راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

تأمین مالی جمعی، مجوز و دیگر هیچ / کرادفاندینگ در تبادل نظر با مصطفی نقی‌پورفر

رسول قربانی، ماهنامه عصر تراکنش / شاید مفهوم و ساختار تأمین مالی جمعی (Crowd Funding) جدید باشد و تنها چند سالی است که استارت‌ْآپ‌های این حوزه در قالب سایت‌ها، اپلیکیشن‌ها و یا پلتفرم‌های مختلف بودجه لازم برای عملیاتی کردن پروژه‌های مختلف را تأمین می‌کنند؛ اما مفهوم تأمین مالی جمعی پیشینه‌ای دیرینه در جوامع دارد و تأمین بودجه به‌صورت عمومی برای یک هدف خاص قدیمی‌تر از عمر استارت‌آپ‌ها است.

پایه تأمین مالی جمعی بر اساس جمع و قدرت جمعی است و پروژه‌ها، ایده‌ها و کسب‌وکارها از همین طریق سرمایه لازم برای خود را تأمین می‌کنند. مصطفی نقی‌پورفر، مدیر ارشد سابق مرکز نوآوری فناپ است. به عقیده او تأمین مالی جمعی پیش از اینکه به این شکل درآیند، در جامعه ایرانی در قالب مراسم‌هایی مانند گلریزان‌ها یا صندوق‌های قرض‌الحسنه خانگی وجود داشتند. با این تفاوت که در جامعه ایرانی، مدل جایزه‌ای رواج نداشت و فرهنگ غالب بر این بود که اگر کار خیری در حال انجام است، نباید فرد خیّر مشخص و معلوم شود و یا فرد خیّر در قبال کمک و حمایتی که می‌کند، نباید محصول یا مبلغی دریافت کند؛ این فرهنگ غالب جامعه ایران بوده است تاکنون که مزایا و معایب خودش را دارد و ما اینجا نیستیم که درباره مزایا و معایب این فرهنگ صحبت کنیم؛ بلکه به دنبال باز کردن یک مفهوم تازه از تأمین مالی به شکل جمعی هستیم که با روی کار آمدن استارت‌آپ‌ها، حرکت‌های مهمی را در دنیا رقم زده است.

 

تأمین مالی جمعی در دنیا چیست؟ در ایران چیست؟

نقی‌پورفر تأمین مالی جمعی را این‌گونه تعریف می‌کند: «تأمین مالی جمعی به‌صورت کلی یعنی فرد یا افرادی برای تأمین مالی یک چیز یا کاری، از انجام یک پروژه گرفته تا راه‌اندازی یک استارت‌آپ، یک شرکت و یا یک کسب‌وکار خانگی از قدرت جمع استفاده کنند.»

به گفته او، قدرت جمع، مفهومی است که نه‌تنها در فرهنگ بلکه در دین ما نیز وجود داشته است. او می‌گوید: «در قرآن بارها گفته‌شده دست خدا با جمع است. به این معنی که وقتی مردم کنار هم قرار می‌گیرند، حرکت‌های بزرگی انجام می‌دهند. ما هم در فرهنگ خود ضرب‌المثلی داریم که می‌گوید قطره‌قطره جمع شود، وانگهی دریا شود. در ایران از سالیان گذشته تأمین مالی جمعی یا تأمین سرمایه از طریق جمع همیشه به نحوی وجود داشته است. برای مثال هر زمان یکی از کاسبان بازار در آستانه ورشکستگی قرار می‌گرفت، گلریزان انجام می‌شد و هرکسی مبلغی می‌داد تا مشکل فرد برطرف شود.»

مفهوم تأمین مالی با کمک قدرت جمع از تعریف ساده پیشین خود فراتر رفته و به مفهومی با گستره دربرگیری خیلی بیشتر تبدیل شده و مدل خیریه که نوع غالب در گذشته بوده است صرفاً یکی از انواع مفهوم امروزی است.

[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

انواع کرادفاندینگ

استارت‌آپ‌های تأمین مالی جمعی به چهار شیوه می‌توانند برای پروژه‌ها سرمایه جذب کنند؛ مدل اول، اهدا یا Donation است. مدل دوم جایزه یا Reward‌ نام دارد. مدل سوم نوعی سهام یا Equity در نظر گرفته می‌شود و درنهایت هم مدل چهارم، وام یا Loan است

[/mks_pullquote]

 

متخصصان، عاملان شکل‌گیری تأمین مالی جمعی به‌صورت کنونی را بنیان‌گذاران کیک‌استارتر می‌دانند. کیک‌استارتر ازآنجا شکل گرفت که چند دوست در بروکلین نیویورک برای اینکه هزینه تهیه ابزار لازم برای گروه موسیقی خود را جمع‌آوری کنند، وب‌سایتی طراحی کردند و از مردم تقاضای کمک کردند. زمانی که این ایده با استقبال زیادی مواجه شد، به‌مرور کیک‌استارتر هم شکل گرفت و سرانجام سال 2009 به‌صورت رسمی بنیان گذاشته شد. اکنون فعالیت این استارت‌آپ تأمین مالی جمعی تنوع و گستردگی زیادی دارد و تاکنون به‌تنهایی بیش از سه میلیارد دلار بودجه برای بیش از 125 هزار پروژه جمع کرده است.

در ایران اما فعالیت‌های تأمین مالی جمعی با خیریه شروع شد. نقی‌پورفر می‌گوید: «در ایران خیریه‌ها با راه‌اندازی وب‌سایت شروع به جمع‌آوری کمک کردند و قانون نیز این اجازه را به آن‌ها می‌دهد که بخواهند به‌صورت اینترنتی دریافت مبلغ داشته باشند. به‌مرور استارت‌آپ‌های دیگری مانند مهربانه و دونیت نیز به جمع آن‌ها اضافه شدند و به‌صورت اختصاصی برای پروژه‌های خیریه هزینه جمع‌آوری کردند.»

جمع‌آوری هزینه برای مصارف خیریه به این موارد محدود می‌شود، اما نقی‌پورفر از انواع دیگر آن در دنیا خبر می‌دهد و می‌گوید: «گاهی چیزی شبیه به تأمین مالی جمعی شخصی به‌وجود می‌آید. وب‌سایت GoFundMe.com بهترین نمونه این تأمین مالی جمعی است. در فضای این استارت‌آپ تأمین مالی جمعی، تنها امور خیریه و پروژه‌ها نیستند که برای تأمین مالی معرفی می‌شود، بلکه آرزوها و برنامه‌های شخصی افراد هم مطرح می‌شود. برای مثال دو دوست می‌خواهند دنیا را بگردند و بودجه ندارند، یک خانواده می‌خواهد مغازه کوچکی باز کند، دانشجویی برای اقامت در شهر خود به هزینه نیاز دارد. این‌ها لزوماً کسب‌وکار نیستند و کمک خیریه هم نمی‌خواهند و در مقابل هم افرادی هستند که پول دارند و حاضر هستند به انتخاب خودشان و به مقداری که تمایل دارند از این آرزوها و اهداف شخصی حمایت مالی کنند؛ بنابراین هرچیزی می‌تواند موضوع تأمین مالی جمعی باشد. ما این نوع تأمین مالی جمعی را در ایران نداریم و تأمین مالی جمعی‌ها اغلب خیریه و مسئولیت اجتماعی هستند.»

تأمین مالی جمعی، نوعی فین‌تک است

استارت‌آپ‌های تأمین مالی جمعی به چهار شیوه می‌توانند برای پروژه‌ها سرمایه جذب کنند؛ مدل اول، اهدا یا Donation است. مدل دوم جایزه یا Reward‌ نام دارد. مدل سوم نوعی سهام یا Equity در نظر گرفته می‌شود و درنهایت هم مدل چهارم، وام یا Loan است. تأمین مالی جمعی کیک‌استارتر بیش از همه مدل دوم یا جایزه را به کار می‌گیرد. فاندوران و نیک‌استارتر هم که به‌تازگی فعالیت خود را در کشور شروع کرده‌اند، از همین مدل استفاده می‌کنند. دونیت و مهربانه نیز بیشتر روی مدل اول متمرکز هستند. فاندینو بانک ملت هم بیشتر روی مدل دوم متمرکز است.

زمانی که از نقی‌پورفر می‌پرسیم با استارت‌آپ درنظر گرفتن تأمین مالی جمعی، آن‌ها در چه دسته‌ای قرار می‌گیرند، به‌سرعت و بدون درنگ پاسخ می‌دهد: «همه آن‌ها استارت‌آپ‌های فین‌تکی هستند. استارت‌آپ‌های فین‌تکی چندین دسته‌بندی دارند. همان‌طور که به‌عنوان‌مثال یک فین‌تک در حوزه پرداخت کار می‌کند، یک فین‌تک هم می‌تواند در حوزه تأمین مالی جمعی فعال باشد. آن‌ها وزنه‌های سنگینی در اقتصاد دارند. تأمین مالی جمعی یکی از مدل‌های تأمین مالی است که از ابزارهای بسیار قدرتمند فین‌تک محسوب می‌شود و می‌توانند پروژه‌های نوآورانه را تسریع ببخشند.»

به عقیده او زمانی به ماهیت و سودآوری کار تأمین مالی جمعی پی می‌بریم که پروژه‌هایی را که آن‌ها حمایت و معرفی می‌کنند، به پروژه‌های دولتی تبدیل کنیم. نقی‌پورفر می‌گوید: «125 هزار پروژه‌ای را که در سایت کیک‌استارتر تاکنون به نتیجه رسیده است را در به‌عنوان پروژه‌های دولتی در ایران تصور کنید. سال‌های طولانی طول می‌کشید تا آن‌ها معرفی شوند، بودجه جمع کنند و به مرحله اجرا برسند. ارزش کار تأمین مالی جمعی اینجا مشخص می‌شود. آن‌ها شفافیت و سرعت عمل بالایی دارند و مسئول و پاسخگوی پروژه‌ها هستند. درحالی‌که ما چنین چیزی در پروژه‌های دولتی نمی‌بینیم. متوسط زمان انجام پروژه‌های دولتی حدود 15 سال است. این به این معنی نیست که لزوماً زمان کافی برای انجام پروژه‌ها 15 ساله است و امکان دارد پروژه‌ای را که یک سال بیشتر طول نمی‌کشد 15 ساله به پایان برسانند. این‌ها هزینه‌های وحشتناکی است که کشور تحمل می‌کند. اگر این پروژه‌ها به‌موقع تمام شوند، صرفه‌جویی زیادی در وقت و بودجه می‌شود.»

 

رگولاتور برای تأمین مالی جمعی، آری یا خیر؟

بحث‌های زیادی بر سر رگولاتوری، نهاد ناظر و مرجع و مشکلات و مسائل قانونی و حقوقی در حوزه فین‌تک‌ها و استارت‌آپ‌های فین‌تکی وجود دارد. با در نظر گرفتن تأمین مالی جمعی زیر سایه فین‌تک‌ها، قطعاً بار ابهام‌های حقوقی که در این زمینه وجود دارد، گریبان‌گیر آن‌ها نیز می‌شود؛ اما پرسش اصلی برجای خود باقی است: نهاد ناظر و مسئول تأمین مالی جمعی چه سازمانی است؟

[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

اساس کرادفاندینگ

شفافیت شالوده اصلی تأمین مالی جمعی است. میزان بودجه جمع‌آوری شده برای سوژه‌های تأمین مالی جمعی جداگانه تأمین می‌شود و مشخص است که هر پروژه در چه وضعیتی قرار دارد، موفق شده یا شکست‌خورده. استارت‌آپ‌های تأمین مالی جمعی همچنین ملزم هستند نتایج و خروجی‌های خود را اعلام کند

[/mks_pullquote]

 

نقی‌پورفر اما این پرسش را از اساس اشتباه می‌داند. به عقیده او وجود نهاد ناظر منجر به محدودیت کار تأمین مالی جمعی می‌شود و درنهایت این مسئله جلوی فعالیت آن‌ها را می‌گیرد. او درباره تجربه کیک‌استارتر می‌گوید: «وقتی کیک‌استارتر کار خود را شروع کرد، مانند هر جنبش مالی دیگری در آمریکا اولین جایی که واکنش نشان داد، وال‌استریت و ایالت نیویورک بود.

از زمان راه‌اندازی این وب‌سایت هفت سال طول کشید تا درنهایت سال گذشته قانونی در یکی از ایالت‌های این کشور مصوب شد و دولت اوباما نیز به همان استناد کرد. وال‌استریت و کمیسیون اوراق بهادار و بورس یا SEC فقط خطوط قرمز را مشخص کردند و حوزه‌هایی را اعلام کردند که تأمین مالی جمعی‌ها سراغ آن نروند. تأمین مالی جمعی در ذات خود شفافیت کافی دارد. اگر شفافیت نداشته باشد، نمی‌تواند کار کند. یکی از اصول تأمین مالی جمعی، ارائه گزارش شفاف به کسانی است که در تأمین مالی پروژه‌ها شرکت داشته‌اند. این سیستم را با بانک‌های ایرانی مقایسه کنید.

کدام بانک ما گزارش شفاف ارائه می‌کند و اعلام می‌کند با سپرده‌های مردم در چه زمینه‌هایی سرمایه‌گذاری کرده است؟ کدام‌یک از بخش‌های دولتی گزارش شفاف می‌دهند که با مالیاتی که دریافت کرده‌اند، چه اقداماتی انجام داده‌اند؟ درصورتی‌که در تأمین مالی جمعی همه چیز شفاف است.»

به گفته او، شفافیت شالوده اصلی تأمین مالی جمعی است. میزان بودجه جمع‌آوری شده برای سوژه‌های تأمین مالی جمعی جداگانه تأمین می‌شود و مشخص است که هر پروژه در چه وضعیتی قرار دارد، موفق شده یا شکست‌خورده. استارت‌آپ‌های تأمین مالی جمعی همچنین ملزم هستند نتایج و خروجی‌های خود را اعلام کند. در اینکه چه کسانی چقدر پول داده‌اند و این پول به چه کسانی منتقل‌شده است و آن‌ها نیز قرار است با آن پول دقیق چه فعالیتی داشته باشند نیز شفافیت وجود دارد.»

بااین‌حال روند قانونی رسیدگی به امور مربوط به تأمین مالی جمعی باید مشخص باشد. به همین علت از نقی‌پورفر درباره نهاد احتمالی که می‌تواند مرجع تأمین مالی جمعی‌ها باشد، می‌پرسیم. او پاسخ می‌دهد: «اگر بخواهیم آمریکا را معیار قرار دهیم، باید در نظر بگیریم، بااینکه وال‌استریت به حضور تأمین مالی جمعی‌ها واکنش نشان می‌دهد، اما رگولاتور نیست. رگولاتور تأمین مالی جمعی در این کشور اداره دارایی ایالات‌متحده است که شاید وزارت دارایی ما بتواند معادل خوبی برای آن باشد. یا حتی نهادی که شاید بتواند رگولاتوری این دسته از استارت‌آپ‌های فین‌تکی را به عهده بگیرد، فرابورس است. ناگفته نماند مدتی وزارت کار مسئولیت آن‌ها را به عهده داشت اما اکنون آئین‌نامه رسیدگی به امور تأمین مالی جمعی به فرابورس داده‌شده است.»

به عقیده او وجود نهاد ناظر نمی‌تواند خبر خوبی برای تأمین مالی جمعی باشد. نقی‌پورفر می‌گوید: «رگولاتوری اداره دارایی در آمریکا به این صورت است که تنها مشخص می‌کند تأمین مالی جمعی‌ها وارد چه حوزه‌هایی نشوند، نه اینکه برای هر قدم آن‌ها قوانین محدودکننده تعیین کند و به آن‌ها بگوید تنها در چه حوزه‌هایی می‌توانند فعالیت داشته باشند. تأمین مالی جمعی شفاف است و نیازی به محدودیت ندارد. همچنین چارچوب قرارداد و ارتباطی که بین سامانه تأمین مالی جمعی، برگزارکنندگان کمپین و حامی وجود دارد، از پیش تعیین‌شده و مشخص است. کسی که کمپین خود را روی سایت می‌گذارد، شرایط مشخصی را قبول می‌کند و کسی هم که حمایت مالی می‌کند، با خطرات احتمالی حمایت خود آشنایی کامل دارد. اینجا استارت‌آپ تأمین مالی جمعی یک پلت‌فرم و واسط است.

[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

کرادفاندینگ در ایران

تأمین مالی جمعی‌ها در ایران کار خود را دیرتر از سایر استارت‌آپ‌های فین‌تکی شروع کردند. همچنین دستورالعملی وجود دارد که طبق آن تنها خیریه‌ها می‌توانند پول جمع کنند. این دستورالعمل مانعی برای فعالیت تأمین مالی جمعی‌ها است و باید برداشته شود، چراکه ایده‌های نوآورانه جایی برای رشد ندارند

[/mks_pullquote]

 

رگولاتوری در ایران به تأمین مالی جمعی نگاه قیّم‌مآبانه خواهد داشت. ما همیشه انتظار داریم دولت بیاید کاری برای ما انجام دهد. درصورتی‌که دولت رگولاتور است و تنها خطوط قرمز را مشخص می‌کند. وظیفه بانک مرکزی نیز رگولاتوری است؛ اما از خود بپرسیم بانک مرکزی چگونه تأسیس شد؟ زمانی رسید که بانک‌های ایرانی با یکدیگر به تفاهم نظر رسیدند و بانک مرکزی را تعیین کردند تا بین خود رگولاتوری انجام دهد؛ اما اکنون نقش رگولاتوری تبدیل به نقش قیّمی شده است. می‌پرسید چه‌کسی بالاسر ما باشد؟ من می‌گویم چرا کسی باید بالاسر ما باشد. اگر رگولاتوری و قوه قضاییه و قانون داریم کافی است. دولت، مجری قانون است و بالای سر همه نیست، بلکه قانون بالاسر همه است. مجری قانون تنها وقتی می‌بیند قانون اجرا نمی‌شود، اقدام می‌کند. من حتی اعتقاد دارم برای فین‌تک‌ها هم نباید بالای سر وجود داشته باشد. تفکر غلطی است که فکر می‌کنیم حتماً کسی باید بالای سر دیگری باشد تا دست از پا خطا نکند. یادمان نرود که قانون بالادست همه است، نه دولت؛ بنابراین سؤال از اساس اشتباه است. رگولاتورها تنها باید خطوط قرمز را مشخص کنند.»

 

تأمین مالی جمعی در فرهنگ ماست

بااین‌همه، نمی‌توان انکار کرد که استقبال مردم از تأمین مالی جمعی، آن‌گونه که در کشورهای دیگر دیده‌شده و آن‌گونه که مردم از استارت‌آپ‌های دیگر استقبال کرده‌اند، نبود. ریشه در کجاست؟ نقی‌پورفر می‌گوید: «نخستین مشکل ما، مشکل فرهنگی است که به‌مرور درست می‌شود. قبلاً چه کسانی غیر از خیریه‌ها مسئول جمع‌آوری پول بودند؟ کمیته امداد و سایر نهادهای دولتی؛ اما آیا رضایت مردم را در پی داشت؟ مردم انتظار دارند بدانند پولی که هزینه می‌کنند در چه زمینه‌هایی مصرف‌شده است اما آیا شما امروز به شکل شفاف و روشن می‌دانید که بودجه‌هایی که در اختیار کمیته امداد قرار می‌گیرد دقیقاً کجا و برای چه چیزی صرف می‌شود؟ مشکل دوم شناخت مردم از ماهیت تأمین مالی جمعی است که این مسئله نیز به‌مرور بهتر می‌شود و تأمین مالی جمعی‌ها جایگاه خود را در جامعه تثبیت می‌کنند. تصور مردم از تأمین مالی جمعی کار خیر است و به‌اصطلاح می‌گویند اگر دست راست تو کار خیری انجام می‌دهد، دست چپ نباید خبردار شود. این مسئله با اطلاع‌رسانی و شرکت در مدل جایزه‌ای که براساس حمایت، سرویس دریافت خواهند کرد، متفاوت است؛ بنابراین به زمان و اطلاع‌رسانی نیاز دارند.»

او همچنین در خصوص رشد استارت‌آپ‌های تأمین مالی جمعی نظر متفاوتی داشت و گفت: «من فکر می‌کنم تأمین مالی جمعی‌ها در ایران رشد داشته‌اند. تأمین مالی جمعی در ذات فرهنگ ماست و این‌طور نیست که همه سنت‌های قبلی را حذف کرده باشیم و چیز جدیدی در این میان اختراع‌شده باشد. در هشت سال جنگ، تأمین مالی بسیاری از امکانات و خدمات و کالاهای موردنیاز با خود مردم بود و با همکاری آن‌ها انجام می‌شد. قطعاً دولت هم در این میان تأثیر بسیار زیادی گذاشته است؛ اما مردم هم پول دادند و هم کارکردند؛ یعنی هم کرادفاند کردند و هم کرادسورس. وقتی چنین چیزی در فرهنگ ما ریشه‌های عمیق دارد، شکست نخواهد خورد.»

[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

نقی‌پورفر:

هیچ آئین‌نامه و دستورالعملی لزوماً باعث نمی‌شود کارآفرینی در کشور صورت گیرد. کدام آئین‌نامه در کشور باعث کارآفرینی شده است؟ کدام بخش از بودجه دولت به کارآفرینی اختصاص داده‌شده است؟ این مسئله که تا استارت‌آپ‌های می‌خواهند کاری انجام دهند، رگولاتوری سریع می‌خواهد برای آن‌ها آئین‌نامه و دستورالعمل تهیه کند، درست نیست

[/mks_pullquote]

 

اما اگر رشد آن‌ها را با سایر دسته‌بندی‌های استارت‌آپ‌های فین‌تکی مقایسه کنیم، نتایج متنوعی به دست میاوریم. نقی‌پورفر این مسئله را این‌گونه توضیح می‌دهد: «تأمین مالی جمعی‌ها در ایران کار خود را دیرتر از سایر استارت‌آپ‌های فین‌تکی شروع کردند. همچنین دستورالعملی وجود دارد که طبق آن تنها خیریه‌ها می‌توانند پول جمع کنند. این دستورالعمل مانعی برای فعالیت تأمین مالی جمعی‌ها است و باید برداشته شود، چراکه ایده‌های نوآورانه جایی برای رشد ندارند.»

نقی‌پورفر به ویژگی مثبت دیگر تأمین مالی جمعی‌ها اشاره دارد: اعتبارسنجی. او می‌گوید: «در تأمین مالی جمعی‌ها براساس اعتباری که در پروژه‌های قبلی به دست آورده‌اید و نوع فعالیت، اعتبار شما سنجیده می‌شود که تاکنون در چه پروژه‌های دیگری بوده‌اید و چقدر حمایت کرده‌اید یا حمایت شده‌اید. درحالی‌که بانک به مشتریان خوب خود سرویس‌های بیشتر ارائه نمی‌کند. زیاد دیده شده، فردی به بانک بدهکار بوده، اما دوباره وام گرفته است و با همان توانسته وام دیگری نیز بگیرد. در تأمین مالی جمعی چنین چیزی امکان ندارد. در رویدادی فردی گفت مردم چرا باید به شما اعتماد کنند؟ پس دولت باید رگولاتوری انجام دهد تا مردم به شما اعتماد کنند. من گفتم مردم به ما بیشتر از دولت اعتماد دارند. بیشترین اختلاس‌ها در سال‌های اخیر در بخش دولتی بوده است. اغلب رانت‌ها، فسادها و اختلاس‌های بزرگی که در طول سال‌های گذشته بر ملأ شده است در بانک‌های دولتی بوده است.»

حمایت او از تأمین مالی جمعی‌ها به حوزه کارآفرینی نیز می‌رسد و می‌گوید: «هیچ آئین‌نامه و دستورالعملی لزوماً باعث نمی‌شود کارآفرینی در کشور صورت گیرد. کدام آئین‌نامه در کشور باعث کارآفرینی شده است؟ کدام بخش از بودجه دولت به کارآفرینی اختصاص داده‌شده است؟ این مسئله که تا استارت‌آپ‌های می‌خواهند کاری انجام دهند، رگولاتوری سریع می‌خواهد برای آن‌ها آئین‌نامه و دستورالعمل تهیه کند، درست نیست.»

مثال نقی‌پورفر درباره فعالیت‌های فاندوران جالب‌توجه است: «در فاندوران 64 پروژه در دو سال گذشته تأمین مالی شد و آن‌ها توانستند بیش از 500 میلیون تومان جمع‌آوری کنند. همین 64 پروژه را اگر در یک پروژه دولتی تعریف کنیم، در چه بازه زمانی به این حجم از پول خواهیم رسید؟ درحالی‌که در فاندوران مدت‌زمان تأمین مالی دو ماه است و اجرای آن‌هم به پروژه بستگی دارد؛ بنابراین در چهار تا شش ماه پروژه انجام و تمام‌شده است.»

 

دولت کوچک، اقتصاد بزرگ

نقی‌پورفر در ادامه از دولت و وظایف و عملکرد آن می‌گوید و انتقادهایی دارد: «می‌گویند شفافیت و سلامت اقتصادی کشور رابطه عکس با اندازه دولت دارد. هراندازه دولت بزرگ‌تر باشد، شفافیت و سلامت نیز کمتر می‌شود. یادمان باشد که وظیفه دولت متولی‌گری یا حتی راه‌اندازی کسب‌وکار نیست، بلکه مراقبت از کسب‌وکارها است. اگر دولت می‌خواهد کسب‌وکاری راه بیفتد، قانون را اصلاح کند نه اینکه جلوی فین‌تک‌ها را بگیرد. اغلب قوانینی که درزمینه فین‌تک‌ها داریم، دستورالعمل است؛ یعنی یک مدیر دولتی راهکاری پیشنهاد داده و همین مسئله تبدیل به دستورالعمل شده و بعد هم الزام قانونی پیاده کرده است. درصورتی‌که ما باید ابتدا بررسی کنیم این دستورالعمل‌ها اثربخشی دارند یا نه. وقتی آئین‌نامه به‌خوبی کار نمی‌کند، باید تغییر کند، پس یکی دیگر از وظایف دولت مانیتورینگ کارهای خودش هم هست.»

نکته دیگری که نقی‌پورفر به آن اشاره دارد، همان چیزی است که طرفداران فناوری، زمان ورود تلفن همراه، شبکه‌های اجتماعی و رواج استفاده از اینترنت بارها به آن اشاره می‌کردند. این موارد تنها وسیله هستند و مهم این است که چگونه از آن‌ها استفاده شود.

نقی‌پورفر می‌گوید: «صرف اینکه با چاقو می‌توان به کسی آسیب زد، نباید صنعت چاقوسازی را که متوقف کنیم و جلوی استفاده عمومی از آن را بگیریم. چراکه چاقو بیشتر از آن‌که آسیب‌زننده باشد، ابزاری است که در زندگی به آن نیاز داریم. درزمینه استارت‌آپ‌ها نیز وضع به همین صورت است. در استارت‌آپ‌های فین‌تک مگر چه رخداد خطرناک و نگران‌کننده‌ای بوده که به دنبال قانون برای محدودیت آن‌ها هستیم. دولت یک مورد منفی پیدا می‌کند و همان را پیراهن عثمان می‌کند. همچنین در نظر داشته باشیم که حساسیت بخش خصوصی نسبت به بخش دولتی بسیار بیشتر است، چراکه برای اعتبار خود ارزش زیادی قائل است و نمی‌خواهد آن را خدشه‌دار کند. به همین علت جلوتر از دولت نگران این مسائل امنیتی است. دولت تنها وظیفه دارد مانیتورینگ داشته باشد.»

[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

رابطه متقابل

می‌گویند شفافیت و سلامت اقتصادی کشور رابطه عکس با اندازه دولت دارد. هراندازه دولت بزرگ‌تر باشد، شفافیت و سلامت نیز کمتر می‌شود. یادمان باشد که وظیفه دولت متولی‌گری یا حتی راه‌اندازی کسب‌وکار نیست، بلکه مراقبت از کسب‌وکارها است

[/mks_pullquote]

 

او همچنین معتقد است که ما نه‌تنها در کشور قانون کم نداریم، بلکه زیاد هم هستند. درصورتی‌که قانون باید کم، شفاف صریح و مشخص باشد؛ بنابراین یکی از مشکلات کشور همین تعدد آئین‌نامه، دستورالعمل، تبصره، قانون و متولی‌های زیاد و متنوع است.

نقی‌پورفر در انتها می‌گوید: «راه را اشتباه می‌رویم. مشکل قانون نیست. مشکل مجریان قانون هستند. بانک مرکزی، وزارت اقتصاد دارایی، امور مالیاتی‌ها، گمرک، بیمه مرکزی، فرابورس و بورس؛ این‌ها همه، بدنه مالی دولت هستند. متأسفانه ما دنبال دستورالعمل هستیم تا به عملکرد برسیم. این راه اشتباه است. پلیس و فرهنگ‌سازی منجر به رعایت قانون می‌شود، نه زیاد شدن قانون. اکنون فرابورس، وزارت دارایی و بانک مرکزی ادعای متولی‌گری در حوزه تأمین مالی جمعی‌ها را دارند و ای‌نماد هم اخیراً به آن‌ها اضافه‌شده است. با این مسیر که می‌رویم کمی بعد هم بهزیستی مدعی می‌شود، چراکه با خیریه سروکار داریم و بعد وزارت کشور ورود پیدا می‌کند، چون با سازمان‌های غیردولتی در ارتباط هستیم. با این روش، کلاً کسب‌وکار در ایران بسته می‌شود. به یاد داشته باشیم سیلیکون ولی گوگل، فیسبوک و کیک‌استارتر با آئین‌نامه به‌وجود نیامدند و ما نیز تافته جدابافته نیستیم. تعداد مراکز تصمیم‌گیری باید کم شوند، چراکه هرچقدر دولت ما کوچک‌تر شود، اقتصاد ما قوی‌تر و بزرگ‌تر می‌شود.»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.