راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

حرکت فناپ به سمت مشتری نهایی / گفتگو با شهاب جوانمردی مدیرعامل فناپ

شرکت فناوری اطلاعات و ارتباطات پاسارگاد آریان یا همان فناپ از معروف‌ترین و بزرگ‌ترین شرکت‌های فناوری اطلاعات کشور است که از دی‌ماه سال 84 فعالیتش را شروع کرد و از همان ابتدا تاکنون سکان‌دار این شرکت، جوانمردی بوده است. هرچند فناپ در ابتدا صرفاً در جهت پاسخ به نیازهای فناورانه بانک پاسارگاد فعالیتش را شروع کرد ولی به‌تدریج با توسعه خدمات و محصولاتش، پا را از حوزه بانکداری و پرداخت فراتر گذاشت امروز در بسیاری از حوزه‌های فناوری اطلاعات کشور دستی بر آتش دارد و این روزها بار امور فناوری اطلاعات بزرگ‌ترین پروژه معدنی کشور تحت عنوان میدکو بر دوش این شرکت است. در حاشیه نمایشگاه الکامپ گفتگوی کوتاهی با دکتر شهاب جوانمردی مدیرعامل فناپ داشتیم تا کمی از رویکردهای امروز این هلدینگ بزرگ باخبر شویم.

 

با توجه به اینکه فناپ طی چند سال گذشته تغییرات زیادی را تجربه کرده است، اصلی‌ترین استراتژی فناپ و تمرکز اصلی این هولدینگ روی چه موضوع یا موضوعاتی است؟

شرکت فناپ در طول یازده سال گذشته در هر دوره دو الی سه‌ساله حوزه جدید عملکردی را تعریف کرده و به آن حوزه وارد شده است. در حال حاضر برای آنکه فناپ بتواند طیف وسیع و گسترده‌ای از خدمات را به مشتریان خود ارائه دهد و برایشان ارزش‌افزوده ایجاد کند به این سمت در حال حرکت است که اجزای یک اکوسیستم را ایجاد کند. فلذا اتفاقی که در فناپ در حال رخ دادن است را می‌توان به این صورت تشریح کرد که اولاً از رویکرد B2B صرف، حرکت کردیم به سمت B2C و گام بعدی‌مان این است که به‌عنوان شرکتی که خدمات B2C هم ارائه می‌دهد به بازار معرفی شویم. ثانیاً این تغیر رویکرد را به‌عنوان یک تک‌خدمت یا تک‌محصول نمی‌بینیم بلکه در قالب یک زیست‌بوم یا اکوسیستم خدمات و محصولاتمان را می‌بینیم. به همین خاطر در حال حاضر بازچیدمان کسب‌وکارهایمان و ادغام شدنشان در قالب یک مدیریت واحد هستیم که بخش زیادی از این فرایند در طی سال گذشته اتفاق افتاده و عملاً در اواسط یا اواخر امسال هم این پروژه خاتمه پیدا می‌کند و همکاران ما در شرکت فناپ به‌صورت متمرکز برای استقرار و معرفی این اکوسیستم وقت و انرژی خواهند گذاشت.

شما تنها شرکت فناوری اطلاعاتی نیستید که از تمرکز صددرصدی روی B2B دست کشیده و بخشی از تمرکزتان را هم روی حوزه B2C گذاشته‌اید. این رویکرد B2C از کجا نشأت گرفته است؟

به نظر من این روندی است که در دنیا نیز شکل‌گرفته و مختص ایران هم نیست، شرکت‌هایی که ارائه‌دهنده فناوری در صنعت بانکداری و پرداخت هستند امکان دسترسی به مشتری نهایی برایشان ایجاد شده است و لذا به‌واسطه شناختی که از مشتری دارند می‌توانند برای آن‌ها ارزش‌افزوده ایجاد کنند. این رویکردی است که اغلب شرکت‌ها در دنیا خود به این سمت‌وسو تمایل پیداکرده‌اند یا چیدمانی از استارت‌آپ‌ها که در اطراف این شرکت‌ها شکل‌گرفته آن‌ها را ناگزیر به اتخاذ چنین رویکردی کرده است. البته در کشور ما شرایط اقتصادی تشدیدکننده این موضوع است. شرایط اقتصادی کشور به‌نوعی است که عملاً مشتریان بزرگ از تعامل جدی مالی و توسعه‌یابنده به‌نوعی پرهیز می‌کنند. چون امکان تعهدات مالی جدی برای توسعه ندارند و این باعث می‌شود که ما ترجیح بدهیم به سمت بازارهایی برویم که بتوانیم از تراکنش‌های خرد ولی انبوه، اهداف اقتصادی خودمان را به دست آوریم.

 

مشتری نهایی یا همان مردم عادی طی دو تا پنج سال آینده چه سرویس‌ها و خدماتی را از شرکت فناپ می‌توانند دریافت کنند؟

البته درباره جزئیات این محصولات و خدمات هنگامی‌که رونمایی شوند بهتر می‌توان صحبت کرد. ولی ما از سال 1387 یک هدفی را در نظر گرفتیم و هنوز هم روی آن هدف پافشاری می‌کنیم؛ اینکه فناپ یک مجموعه پردازش تراکنش است و نگاهمان این است که هر اتفاقی در زندگی مردم عملاً یک تراکنش تلقی می‌شود. این ممکن است یک تراکنش مالی باشد یا یک تراکنش غیرمالی که قابلیت تفسیر به حوزه مالی و سرمایه‌گذاری می‌دهد؛ یعنی حتی ما در مقطعی که وارد حوزه مدیریت ترافیک شدیم، روی این مسئله تأکید کردیم که تراکنش ترافیکی نیز از نظر ما فرآیندی است که به‌عنوان یک شرکت پردازش تراکنش به ما ارتباط پیدا می‌کند.

امروز اگر مشاهده می‌کنید که شرکت‌های پرداخت الکترونیک به‌طورجدی روی حوزه‌هایی نظیر پرداخت جرائم و یا عوارض اتوبان‌ها ورود کرده‌اند، این همان چیزی است که در برنامه‌ریزی ما از سال 1387 وجود داشته است و در حال حاضر روی آن پافشاری می‌کنیم و حضور جدی در این عرصه داریم. ما در فناپ عینک پردازش تراکنش به چشممان می‌زنیم و هر اتفاقی در دنیا را از این عینک نگاه می‌کنیم و آن‌هایی که مرتبط‌تر هستند و می‌شود به ارزش‌افزوده‌ای برای مشتری نهایی منجر شود در سبد ما قرار خواهد گرفت.

 

اتیک به «فناپ پرداخت» تغییر نام پیداکرده است. این تغییر هم در راستای همین رویکرد بوده است؟

اتیک شرکتی بود که تمرکزش روی پرداخت خرد بود و موضوع کارت پرداخت خرد را در استان‌های مختلف دنبال می‌کرد. ما یک واحد پرداخت الکترونیک هم در داخل مجموعه داشتیم که عملیات پرداخت را برای چندین بانک انجام می‌داد. این دو را تجمیع کردیم که یک پشتیبانی و مدیریت یکسان و استراتژی واحد داشته باشند و کل حوزه پرداخت هولدینگ فناپ در «فناپ پرداخت» شکل‌گرفته و این موضوع فقط به تغییر نام شرکت اتیک مرتبط نیست.

 

دیدگاه شما نسبت به استارت‌آپ‌های فین‌تک چیست؟

به نظر من در کشورمان بیشتر تمرکز بر روی استارت‌آپ‌هایی است که تصنعی هستند و بازار جدی ندارند. شما نگاه کنید برخی از این شرکت‌های استارت‌آپی که دست روی موضوعات مبتلابهی گذاشته‌اند، رشد داشتند و موفق شدند. ولی اگر بخواهیم همان چیزی که در غرب وجود دارد را تقلید کنیم و در ایران پیاده کنیم به‌جایی نخواهیم رسید. همچنین مستقل عمل کردن هم شانس موفقیت برای یک استارت‌آپ را پایین می‌آورد. بانک‌ها به شرکت‌های کوچک به‌سختی اعتماد می‌کنند و باید مدت‌زمان قابل‌توجهی بگذرد تا این شرکت‌ها طرف قرارداد با بانک‌های بزرگ شوند و بتوانند با استفاده از پلتفرم‌های بانکی، سرویس ارائه دهند. بهترین مدل به نظر من این است که شرکت‌های کوچک فین‌تکی بیایند و دور شرکت‌های بزرگ فین‌تکی جمع شوند و هم یک‌نفس تازه‌تری برای معرفی و توسعه محصولات جدیدشان می‌گیرند و هم اطمینان خاطری را برای مشتری نهایی یعنی بانک‌ها ایجاد خواهند کرد. من این مدل را موفق‌ترین مدلی می‌بینیم که درنهایت خروجی برد- برد خواهد داشت.

چالشی که در این خصوص وجود دارد این است که گفته می‌شود شرکت‌های بزرگ می‌خواهند شرکت‌ها و استارت‌آپ‌های فین‌تکی کوچک را در خودشان هضم کنند و این مقاومت از جانب استارت‌آپ‌ها نیز وجود دارد که شرکت‌های بزرگ سهم زیادی می‌خواهند و شریک قابل‌اعتمادی نیستند. نظری دارید؟

من این ادبیات را نمی‌فهمم. مگر در دنیا این‌همه ادغام صورت نمی‌گیرد؟ منطق همه‌چیز اقتصاد است. برای مثال من اگر یک استارت‌آپ فین‌تکی داشته باشم، منطق به من چه چیزی می‌گوید؟ منطقی این است که سهام من به‌عنوان بنیان‌گذار یک استارت‌آپ 80 درصد باشد و برای مثال 10 هزار تراکنش انجام دهم؟ یا 20 درصد سهام من باشد ولی شرکتم 1 میلیون تراکنش داشته باشد؟ پس منطقی این است که من ارزش آن چیزی که دارم را زیاد کنم. ما نسبت به شرکت‌هایمان برخی اوقات غیرت‌های بی‌جا داریم؛ یعنی فکر می‌کنیم که مثلاً اسم شرکت خیلی مهم است یا سهام خیلی مهم است. درصورتی‌که همه‌چیز منطق اقتصادی دارد. اگر بازارِ یک استارت‌آپ فین‌تکی می‌طلبد که کنار یک شرکت بزرگ کار کند، باید این کار را انجام دهد. برای مثال اگر امروز شرکت فناپ تشخیص دهد که درآمدش A تومان است و ارزشش B تومان ولی اگر برود در کنار یک مجموعه دیگری قرار گیرد که ارزش بیشتر و بازار بزرگ‌تری را به دست می‌آورد، خب ازلحاظ اقتصادی اشتباه است که شرکت فناپ این کار را انجام ندهد. طبعاً من به‌عنوان مدیرعامل شرکت حتماً می‌جنگم که بیشترین منافع را از این معامله ببرم. لذا پرهیز از اینکه وارد تعامل شوم، غیرمنطقی است. اغلب شرکت‌های فین‌تکی کوچک هنوز از قواعد اولیه کسب‌وکار هم مطلع نیستند و برای همین روی چیزهایی پافشاری می‌کنند که آن‌ها ارزش نیست.

 

و سخن پایانی؟

من فکر می‌کنم ما خیلی وقت‌ها جاهایی می‌جنگیم که خیلی عرصه جنگ نیست. الآن به اعتقاد من خیلی از مسائلی که نمی‌گذارد بازار فین‌تک باز شود برمی‌گردد سمت بانک مرکزی یا رگولاتورها و به‌طورکلی حاکمیت. چون زیرساخت‌ها به لحاظ قانونی فراهم نشده و آماده مواجه با پدیده‌های نوظهور نیستند. بانک مرکزی و به‌طورکلی حاکمیت سیاست مواجهه با استارت‌آپ‌ها را روشن نکرده و این ما را در این حوزه دچار مشکل خواهد کرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.