پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
گورخر
جملهای هست که به لطف گروههای و کانالهای تلگرامی تقریبا همه آن را شنیدهاند: «به جای ناسزا گفتن به تاریکی، بهتر آن است که شمعی برافروزی». کمتر کسی میداند که اولین بار این جمله را پیتر بِننسون انگلیسی گفته است. او سال ۱۹۲۱ به دنیا آمد و همین چند سال پیش یعنی سال ۲۰۰۵ از دنیا رفت. در صفحه ویکیپدیای کم حجم فارسی او نوشته شده که وکیل و مدافع حقوق بشر بریتانیایی بوده است. میگویند کل زندگی او صرف حمایت از حقوق بشر شده است و بنیادی وجود دارد که راه او را ادامه میدهد. نکته ظریفی در حرف او وجود دارد. بهتر است بر چیزهای خوب تمرکز کنیم تا بر چیزهای بد. میگویند به بچههای کوچک وقتی کار اشتباهی میکنند نباید گفت بچه بد. باید گفت این کاری که کردی بد بود. احتمالا آدمهای بزرگ را هم نباید به بد و خوب تقسیم کنیم. آدم بد و خوب نداریم؛ کار بد و کار خوب داریم. منتها مشکل وقتی ایجاد میشود که پای شاخص و معیار به میان کشیده میشود.
جمله معروفی هست که به برتراند راسل نسبت میدهند: شعور تنها چیزی است که به عدالت توزیع شده چون هیچ فردی نسبت به کمبود آن اعتراضی ندارد. چند سال پیش هم کتابی به صورت پیدیاف در وب منتشر شد که خیلیها آن را دیدند و بعدا کتاب مجوز چاپ هم گرفت و حتی جلدهای دوم و سومی هم از آن منتشر شد با عنوان بیشعوری. بیشعوری دقیقا آن نقطهای است که پای شاخص به میان کشیده میشود. شاید شنیده باشید که در فرانسه برخی از آقایان عزیز در کوچه و خیابان زیپ شلوار را پایین میکشند و توی در و دیوار ادرار میکنند. آنها که پاریس رفتهاند از بوی حال به هم زن ادرار در کوچهها حتما چیزی در ذهنشان مانده است. منتها آیا این کار بیشعوری است؟ احتمالا آن که ترجیح داده این گونه خود را راحت کند تصور نمیکند که این کار بدی باشد. برخی در همین اروپا دوره افتادهاند که رفتار مردم را تغییر دهند. دیدید چقدر سریع غلت خوردیم به سمت نیمه خالی لیوان.
روشن کردن چراغ و تمرکز بر روشنایی بسیار سختتر از تمرکز بر تاریکی است. دیدید وقتی داریم غر میزنیم چقدر راحت است. در سالهای گذشته غر زدن به لطف گسترش تلگرام راحتتر هم شده است و هر کسی میتواند در ابعاد مختلف غر بزند. از یک جایی به بعد غر زدن به فحش دادن تبدیل میشود. یکی از خوبیهای گسترش تلگرام و اینستاگرام در ایران این بود که برخی افراد ظاهرا مودب و باتربیت و با شعور نشان دادند که در کودکی به اندازه کافی بر روی ادب و تربیت و شعور آنها کار نشده است. میشود نکته مثبت ماجرا را دید؛ جامعه ایرانی در حال پوست انداختن است و دروغ گفتن و دورویی در حال از بین رفتن است. وقتی کسی قرار است درمان شود ابتدا باید بیماریش را قبول کند. نمیشود کسی قبول نداشته باشد که بیمار است و به دکتر هم مراجعه نکند و بعد انتظار داشته باشد که خوب شود.
قصه امروز ما همین است. گرفتار وضعیتی پرتناقض شدهایم. وضعیتی به شدت پیچیده. منتها به همان اندازه که شرایط پیچیده است به همان اندازه فضا هم بکر و آماده است. نکته مهم اینجاست که تناقضهای موجود در این شرایط را باید بخشی از فعالیتهای کسبوکار بدانیم. در نشست فینتاک هفته گذشته، نیما نامداری گفت که آسیا و اروپا یک تفاوت مهم دارند. در آسیا ۸۰ درصد انرژی و سرمایه صرف راهاندازی کسبوکار میشود و ۲۰ درصد سرمایه برای بعد از راهاندازی مصرف میشود. این نسبت در اروپا برعکس است و ۲۰ درصد انرژی و سرمایه قبل از راهاندازی صرف میشود. آمارهای آسیا هم بیشتر مربوط به چین، هند و سنگاپور است. در آسیا هایوهوی و رویداد حرف زدن بیشتر است و در فضای کسبوکار اروپا این چیزها کمتر و انجام دادن بیشتر. قبول کنیم که این شرایط بخشی از فضای کسبوکار است و به جای غر زدن کاری انجام دهیم.
«از گورخر پرسیدم: آیا تو سیاه هستی با خط های سفید یا که سفیدی با خط های سیاه؟ و گورخر از من پرسید: آیا تو خوبی با عادت های بد یا بدی با عادت های خوب؟ آیا آرامی اما بعضی وقتها شلوغ می کنی یا شلوغی بعضی وقتها آرام می شوی؟ آیا شادی بعضی روزها غمگین می شوی یا غمگینی بعضی روزها شاد؟ آیا مرتبی بعضی روزها نامرتب یا نامرتبی بعضی روزها مرتب؟ و همچنان پرسید و پرسید و پرسید. دیگر هیچوقت از گورخری درباره خط روی پوستش نخواهم پرسید.»