پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
منت ایدههایتان را از سر رویدادها بردارید
رسول قربانی؛ هفتهنامه شنبه / در دو ماه آخر سال بهیکباره حجم رویدادهای فینتکی بالا رفت؛ به حدی که دوستی میگفت: «در دو ماه پایان سال با ترافیک رویدادهای فینتکی مواجه هستیم.» خوب و بد اینکه این همه رویداد فینتکی با حمایت شرکتها و سازمانهای مختلف برگزار میشود، خودش بحث مفصلی است که در این مطلب مجال پرداختن به آن را ندارم. ولی اتفاق جالبتوجهی که در این ترافیک رویدادها با آن مواجه شدم حضور تیمهای یکسان در رویدادهای متفاوت بود.
ظاهراً یک سری به جانشان افتاده که به بهانههای مختلف رویداد برگزار کنند و یک سری دیگر هم کارشان شده شرکت در این رویدادها! راستش را بخواهید جایزههای نسبتاً خوبی هم در این رویدادها به برندگان داده میشود که کمی وسوسه کننده است و ممکن است هرکسی را وسوسه کند که تعطیلات آخر هفتهاش را در یک رویداد صرف کند؛ خدا را چه دیدی شاید برنده شدند.
تا این جای کار هم اشکالی ندارد! یکی پولش را میدهد یکی دیگر هم وقتش را صرف میکند، به ما چه ربطی دارد! موضوع زمانی جالب میشود که دوستانی که از روی دورهمی و وقتگذارنی، آخرهفتهشان را بهجای جاده چالوس آمدهاند در یک رویداد آخرهفتهای شرکت کردهاند و یک ایده ضعیف هم دادهاند که سر تا پا پر از اشکال است. و آخر رویداد از اینکه برنده نشدهاند گلایه دارند!
اما موضوع دردناکتر ماجرا اینجاست که اغلب میگویند: «فلان شرکت چهل پنجاه میلیون پول خرج کرد برای این رویداد و آمد بیست سی تا ایده توپ را برداشت و برد.» بارها این جمله و جملههای مشابه آن را از افرادی که دست از پا درازتر از اختتامیه یک رویداد راهی خانههایشان میشوند شنیدهام!
متأسفانه این نگاهی است که تعداد زیادی از شرکتکنندگان در رویدادهای آخرهفتهای دارند و جالب اینکه هر بار هم در رویدادهای مختلف حضور دارند و همچنان به بردن آن چند ده میلیون امیدوارند. اصلاً چرا فکر میکنید ایده ارزش دارد؟ بهجرئت میتوانم بگویم داشتن ایده فقط 5 درصد راه است و 95 درصد دیگر اجرا و تیم است. با آمدن اسنپ، خیلیها رفتهاند سمت راهاندازی چنین کسبوکاری، آیا همه اسنپ شدهاند؟ یا مگر دیجیکالا اولین فروشگاه اینترنتی کشور بود؟ چه شد که دیجیکالا این چنین رشد کرد؟ یا مگر استارتآپهای مشابه زرینپال کم نبودند؟ چه شد که زرینپال رشد کرد؟ به نظر میآید در تمام استارتآپهای موفق، اهمیت تیم و اجرا خیلی فراتر از ایده بوده است.
پس چیزی که مهم است، این است که شما خودتان چقدر به ایدهای که در فکر دارید اعتقاد دارید. آیا حاضر هستید همین فردا دانشگاه یا شغل کارمندی خود را رها کنید و چندین ماه حتی بدون اینکه از کسی پول یا حقوقی بگیرید، برایش زحمت بکشید بدون اینکه حتی مطمئن باشید سرانجامی خواهد داشت یا نه؟ اگر جوابتان بله است، پس ایده شما ارزش دارد و برایش بجنگید؛ اما اگر جوابتان نه است، پس ایدهتان از آن دستهٔ ایدههای آبکی دوغکی است که فقط در عالم وهم و توهم جالب و هیجانانگیز به نظر میرسد. وقتی خودتان برای ایده خودتان ارزش قائل نیستید توقع نداشته باشید که آدمهای جاافتادهتر و گرموسرد روزگار کشیدهها برای ایده شما غش کنند!
این قدیمیترها تا دلتان بخواهد خودشان ایده دارند؛ چیزی که آنها در این رویدادها به دنبال آن هستند، جوانترهایی هستند که حال تکان خوردن دارند، جوانترهایی هستند که با جانودل درگیر کار میشوند و برایش مایه میگذارند. آنها دنبال تیمهای قوی هستند نه دنبال ایدهها. دنبال کسانی هستند که بتوانند قوی کار کنند و رویدادهای استارتآپی و ایده دادن و این حرفها بهانه است.
پس تصور نکنید این افراد میآیند آنجا و گونی گونی ایدههای تکراری شما را جمع کنند ببرند تا خودشان اجرا کنند. آنها میآیند که قویترها را شناسایی کنند و کارهایی که در ذهن دارند را با آنها جلو ببرند. پس اگر جزو قویها نیستید در این رویدادها شرکت نکنید؛ نه وقت حامیان این رویدادها را بگیرید و نه خودتان را اذیت کنید. ولی اگر از روی وسوسه بردن جایزههای چند ده میلیونی در این رویدادها شرکت میکنید در صورت برنده نشدن دیگر حق غر زدن ندارید و نمیتوانید منت ایدهتان را بر سرشان بگذارید. به قولی: «کار هر بز نیست خرمن کوفتن، گاو نر میخواهد و مرد کهن!»