راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

اثرات پنهان پارادوکس زنجیره بلوک‌ها

حمیدرضا نورصالحی؛ مشاور و طراح سیستم‌های پیشرفته علم و فن‌آوری / این روزها در ابتدای سال 2017 میلادی دنیا رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. در فضای فناورانه فراگیری که می‌رود تا همه چیز را در بر بگیرد، شاهد رویش گیاهان روبوتیکی هستیم که با زیبایی گل‌های خود از انسان‌ها درخواست بیت‌کوین می‌کنند و بعدازاینکه موفق شوند به میزان لازم پول جمع کنند، ساخت نسل بعدی خود را به یک هنرمند سفارش می‌دهند و با این کار روابط خود با انسان‌ها را تا سطح زنبورعسل و گردافشانی که برای گل‌های طبیعی انجام می‌دهد، ارتقاء می‌دهند.

روبات‌های انسان‌نما این روزها برای خنک نگه‌داشتن سیستم‌های مکانیکی پیچیده خود از آب استفاده کرده و مثل انسان‌ها عرق می‌کنند. از سوی دیگر ابر رایانه‌های جهان امروز به رکورد پردازشی 93 پتافلاپ معادل 5 برابر قدرت پردازشی مغز انسان دست یافته‌اند.

مرزهای هوش مصنوعی کاملاً پشت سر گذاشته شده و دیگر یک پدیده علمی تخیلی در فیلم‌های هالیوودی نیستند، حتی صحبت کردن از سیستم‌های هوشمند دیگر بحثی مربوط به گذشته‌ها است. مسئله‌ای که از این پس در اثر همگرایی هوش مصنوعی سنتی و قدرت ابر رایانه‌ها قرار است حل شود، طراحی سیستم‌های شناختی است که بدون هر گونه آموزش، تنها با مشاهده و کنجکاوی در محتوی تولید شده در دنیای مجازی قادر به درک مفاهیم باشد.

بررسی پروژه Deep-Mind از گوگل، پروژه Watson از IBM و پروژه ATLAS از Boston Dynamics در کنار هم توصیف کامل و شفافی از دنیای پس از سال 2017 میلادی به ما ارائه می‌دهد و البته یک پرسش بزرگ را در مغزهای متفکر تولید می‌کند که: هزینه این حجم تحقیقات و تأمین قدرت پردازشی ابر رایانه‌ها از کجا تأمین می‌شود؟

هزینه‌های مربوط به راه‌اندازی، تعمیرات و نگهداری به همراه تیم فنی و مدیریتی یک ابر رایانه که قادر به انجام محاسبات در سطح پتافلاپ باشد، عدد قابل‌توجهی است که بیزینس مدل پیچیده و حرفه‌ای برای توجیه اقتصادی خود طلب می‌کند.

به‌صورت کلاسیک همواره این‌گونه فرض شده است که تأسیسات مربوط به یک ابر رایانه از طریق اجاره دادن قدرت پردازشی خود به سازمان‌هایی همچون هواشناسی در طول سال و روزهای نزدیک به یک انتخابات که تحلیل‌های آماری برای نظرسنجی برنده کارزار تبلیغاتی، به‌صورت موردی درآمد کسب می‌کنند که طبیعتاً به دلیل قدرت پردازشی بلااستفاده‌ای که در طول سال موجود است، اصلاً کافی نیستند. لذا کشورهایی همچون روسیه که تا اواخر سال 2014 میلادی ابر رایانه قابل‌توجهی در اختیار نداشته‌اند، با درک اهمیتی که زنجیره بلوک‌ها در پر کردن فضای پردازشی بدون استفاده پردازنده‌ها می‌تواند بازی کند یعنی بر اساس همان منطق ساده‌ای که گل‌های بیت‌کوین پذیر عمل می‌کنند آغاز به حیات و توسعه خود کرده‌اند.

.

امکان تحقق Singularity

در واقع نکته کلیدی در بحث امکان تحقق Singularity، فن‌آوری به نام زنجیره بلوک‌ها هستند که با نیاز پردازشی فراوانی که برای عملیات Mining ایجاد می‌کنند، باعث پر کردن کامل توان پردازشی ابر رایانه‌ها شده و وجود آن‌ها را از لحاظ اقتصادی توجیه‌پذیر می‌کند؛ و به همین ترتیب به هر میزان که صنایع مختلف به سمت استفاده از زنجیره بلوک‌ها بروند، شرکت‌های قدرتمندی همچون IBM توجیه اقتصادی قابل‌ملاحظه‌ای برای توسعه زیرساخت‌های لازم برای سیستم‌های شناختی همچون Watson فراهم می‌کنند.

امروز سیستم شناختی Watson می‌رود تا هزاران اپراتور انسانی درCall Center های شرکت‌های مختلف را بیکار کند و این همان پارادوکس زنجیره بلوک‌ها است که وقتی از زاویه دید فن‌آوری‌های مالی (فین‌تک) به آن نگاه می‌کنیم، همه چیز عالی و خوب پیش می‌رود، ولی وقتی اثرات پنهان آن را در توسعه سیستم‌های شناختی می‌بینیم، ظاهراً منشأ تخریب‌های ماندگار در زیر بنای اقتصادی هم می‌تواند باشد.

این حقیقت دارد که بازنویسی روابط انسان‌ها با زنجیره بلوک‌ها آن‌چنان سطح اعتمادی را در فضای مجازی ایجاد می‌کند که به سرعت نیاز به امضای دیجیتالی سنتی را در اثر توسعه مفهومی به نام قراردادهای هوشمند کم می‌کند، ولی مثل هر نوع سیستمی که مجبور است برای ادامه حیات از قوانین آنتروپی تبعیت کند، زنجیره بلوک‌ها هم با مانعی به نام عدم مقیاس پذیری روبرو هستند. غیر از اینکه همه از امنیت بسیار بالای زنجیره بلوک‌ها صحبت می‌کنند، درحالی‌که لازم است به این نکته اساسی توجه شود که اعتماد به ساختار زنجیره بلوک‌ها وابسته به سلامت نرم‌افزارهایی است که آن را به پیش می‌برند.

شاید عنوان خبری آغاز بازنویسی 500 پروژه اداری بر اساس زنجیره بلوک‌ها در IBM که در مصاحبه مدیرعامل این شرکت و مدیرعامل Bank of America مطرح شد در نگاه اول خیلی هیجان‌انگیز باشد، ولی پرسشی که کارمند گوگل در انتهای مصاحبه طرح می‌کند، در واقع پارادوکس نهفته در ذات زنجیره بلوک‌ها را هدف می‌گیرد که فعلاً دنیا علاقه‌ای ندارد به آن توجه کند. و البته پارادوکس دیگری هم از زاویه سیستم‌های شناختی در شکل‌گیری دنیای در آستانه Singularity مطرح است.

به‌طور مثال وقتی که از یک سیستم شناختی خواسته شود تا یک انسان را خوشحال کند! ذهن انسان وقتی در برابر این پرسش قرار می‌گیرد به سرعت متوجه بینش موردنظر این عبارت دستوری است، لذا به دنبال مفاهیمی همچون تأمین ثروت، سلامت و… برای فرد موردنظر می‌رود، ولی شناختی که یک سیستم هوشمند از مفهوم خوشحالی به‌واسطه تجربیات خودش به دست می‌آورد می‌تواند به تحلیل‌های زیان باری منجر شود که نتیجه بینش منحصربه‌فرد خودش است.

یک سیستم شناختی ماشینی ممکن است در اثر صدور این دستور، اقدام به جراحی بخشی از مغز فرد موردنظر کند که مسئول درک غم و غصه است! شاید این سیستم فرد موردنظر را به اجبار تحت جراحی پلاستیک قرار داده و صورت وی را به‌طورکلی و ثابت در حالت خندان نگه دارد.

همه این نگرانی‌ها که ناشی از پارادوکس نهفته در ذات سیستم‌های شناختی است، با محوریت اتومبیل‌های خود ران و به تفصیل در همایش داووس 2016 مطرح شده است، یعنی جایی که یک سیستم شناختی مجبور است در یک شرایط سخت بین آسیب زدن به ماشین روبر که چند کودک در صندلی پشتی خود دارد و برخورد با چند عابر در پیاده‌روی سمت راست، یکی را انتخاب کند. شاید در خلال این دست‌وپنجه نرم کردن‌ها با پارادوکس‌هایی که دنیای پس از 2017 برای تمدن بشری به ارمغان می‌آورد، یادمان برود که به زودی در کنار ماشین‌هایی زندگی خواهیم کرد که نیاز به احراز هویت برای افتتاح حساب در یک شعبه بانکی دارند.

ما به روشنی شاهد این حقیقت هستیم که تعریف دنیا از بشریت به سرعت زیرورو خواهد شد ولی در ایران اصولاً اعتنایی به این تحولات نمی‌کنیم.

سپاسگزاری از مهندس ساریخانی، مهندس عبادی، مهندس صیادی بابت همکاری در تهیه مستندات

منابع:

  • Singularity Paradox? – University of Louisville
  • Fintech idea festival 2017
  • Davos Economic Forum 2016 – AI Singularity
  • Economic Singularity – Yale University
  • Google Deep Mind Documentary 2016
  • IBM Watson Built Documentary 2016
  • Boston Dynamics – Atlas Documentary 2016
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.