پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
چرا باید به فینتک ایران امیدوار باشیم؟
رضا قربانی / هفته دوم شهریورماه سال 1395 را جایی ثبت کنید. لازم است این هفته را به خاطر داشته باشیم و یادمان نرود که چه پیروزی بزرگی برای استارتآپهای فینتک به دست آمد. صدای انقلاب فینتک مدتهاست که شنیده شده و بسیاری از مدیران خسته بانکی این روزها میپرسند فینتک چیست؟ خوردنی است؟ پوشیدنی است؟
فینتک با کسی شوخی ندارد. اینجا قرار نیست ماجراهای هفته گذشته را باز کنیم. فقط در چند خط و برای یادآوری همین را کافی است اضافه کنم که مرکز توسعه تجارت الکترونیک نامهای زده بود به شرکت شاپرک که دیگر به هیچکدام از وبسایتهای تجاری و کسبوکاری غیردولتی که نماد اعتماد الکترونیکی ندارند سرویس پرداخت ندهید. شاپرک هم نامهای زد به شرکتهای پرداخت و در مواردی نام برده بود که مثلاً به فلان استارتآپ فینتک (پیپینگ و باهمتا و چندتای دیگر) دیگر سرویس ندهید. به همین دلیل ابتدا پیپینگ و بعد باهمتا اعلام کردند که بهصورت موقت سرویسهایشان خاموش شده است.
ما تمام قد از استارتآپها دفاع کردیم و آرام آرام با همراهی خوب فعالان فینتک ایران جریانی راه افتاد که با پیگیریهای خوب همین بچهها در نهایت بعد از انتشار چند بیانیه از طرف شاپرک و نماد، قرار بر این شد که فعالیت این وبسایتها به حالت عادی بازگردد تا شاید در آینده نزدیک قوانین و آئیننامههای مناسب برای تعامل با این استارتآپها تدوین شود؛ اما تا آن روز حداقل فعلاً قرار شده برخورد قهری با این کسبوکارها صورت نگیرد و این فوقالعاده است. این پیروزی بزرگی است برای بچههایی که تقریباً دارایی همه آنها روی هم به اندازه یک ساختمان معمولی یک بانک معمولی هم نیست.
.
این فینتکیها!
این روزها مدیران بانکهای بزرگ در جمعهای دوستانهشان از هم میپرسند «این فینتکیها چی میگن»؟ همانگونه که تا پیش از این فناوری صورت و سیرت بانکداری ما را تغییر داد، حالا شاهد این هستیم که ترکیب مفاهیم طراحی، تجربه کاربری، مدل کسبوکار، ارزشافزوده و فناوری باعث شده که خدمات نوینی به مردم ارائه شود. جالب اینجاست که بسیاری از بانکها تلاش کردند با هزینههای گزافی که گاهی پول خوردوخوراک یک نمایشگاه آنها به اندازه گردش مالی چند ماه یکی از همین استارتآپها است همان کاری را انجام دهند که چند بچه در کنار هم انجام میدهند. هرچند که همه هزینههایی که شده در نهایت به نفع همین بچهها بوده است. چه کسی تصور میکرد روزی دیجیکالا بتواند این چنین سبک زندگی همه ما را تغییر دهد. فقط یک نکته مهم را فراموش نکنیم و آن این است که حتی همین دیجیکالا هم گرفتار مشکلات متعدد بروکراسی است. این مشکلات در فضای مالی و بانکی بیشتر هم هست. هرگز نباید تصور کرد که فعالیت در فضای فینتک آسوده و راحت است.
.
آینده فینتک روشن است
بارها از من میپرسند که راست و حسینی بگویید که کلاً هیچ امیدی هست این بچهها بتوانند کاری کنند؟ این فینتکیها؟ کسانی که از من این را میپرسند مطمئناً ته وجودشان کورسوی امیدی هست اما معمولاً انقدر واقعگرا هستند که مشکلات و چالشها را ببینند و خوشخیالانه تصور نکنند که صرف این که چیزی در جهان به موضوعی داغ تبدیل شده در ایران هم فراگیر میشود. معمولاً به همه آنها مشکلات را صادقانه میگویم. میگویم چالشهای متعددی وجود دارد و حتماً از این که قوانین در این حوزه روشن نیست هم میگویم. از این که رگلاتور هم نمیتواند به آسانی تصمیم بگیرد. چون هم تنوع استارتآپهای فینتک زیاد است و هم تغییرات آن زیاد و هم ریسکها و مخاطرات وحشتناکی سر راه وجود دارد. ولی حتی من که خیلی خوشبین نیستم به این که این جریان در سالهای آتی سبک زندگی ما را تغییر میدهد ایمان دارم. چون من روزهایی را دیدهام که باید منت مردم را میکشیدیم که از بانکداری و پرداخت استفاده کنند. من روزهایی را دیدهام که بسیاری صحبت از فرهنگسازی برای گسترش بانکداری و پرداخت الکترونیکی میکردند. با این حال بعد از این که سالها بود خدمات بانکداری و پرداخت در ایران متمایل به تغییر شده بود، ناگهان در از سال ۸۶ به بعد ما شاهد رشد اقبال مردم به بانکداری و پرداخت بودهایم. تغییرات انقدر سریع بود که باور نمیکنیم همین ۱۰ سال پیش بود که تازه بسیاری از مردم به بانکها رفتند که برای برداشت یارانه، کارت بانکی از بانکها بگیرند. همین 5 سال پیش بود که مردم برای دریافت یارانه پای دستگاههای عابربانک صف میبستند که همزمان با واریز یارانه آن را برداشت کنند چون مردم باور نداشتند که این پول برای همیشه در حساب آنها باقی میماند! در حالی که درست است که کسی میتواند بدون اجازه صاحب حساب پول به حساب او بریزد اما مطمئناً نمیتواند بدون اجازه صاحب حساب از آن پول برداشت کند. قصه بانکداری و پرداخت الکترونیکی در ایران همیشه من را به وجد میآورد و از این که چگونه تغییرات به این سرعت رخ داد که برای ما بعد از اندک زمانی به یک چیز عادی تبدیل شده حسابی هیجانانگیز است.
.
فینتک ایران حرف برای گفتن دارد
حالا یکی دو سالی هست که فینتکها آمدهاند، فینتکها در بین همه استارتآپها اهمیت زیادی دارند؛ فینتکها ابعاد ناشناخته زیادی دارند و حتی کسبوکارها، رگلاتور و قانونگذاران هم نمیتوانند مدعی باشند که همه ابعاد آن را میشناسند. در ماهها و سالهای آینده شیوههای شناختمان را باید تغییر دهیم و با تسلط بر روشهای نوین یادگیری به این بیندیشیم که چگونه میتوانیم به سرعت، خودمان را با تغییرات وفق بدهیم. تغییر بسیار زیاد شده است و مدیریت کردن آن کار هیچ کس نیست. تنها راه این است که منطق تغییر را درک کنیم و زودتر از تغییر در نقطه پایان قرار بگیریم.
همین الان بانک مرکزی ژاپن و تایلند و کشورهای دیگر استارتآپهای فینتک را دعوت کردهاند تا با هم بنشینند و قوانین را وضع کنند. زمان آن گذشته که پشت درهای بسته بنشینیم و برای تغییر تصمیم بگیریم؛ بنابراین هم فینتکیها و هم دولتیها باید شرع کنیم به حرف زدن با هم؛ بدون واسطه. ما باید با هم تعامل کنیم. باید با مردم سخن بگوییم. باید از تغییر صحبت کنیم. از این که دگرگونی شروع شده است. شاید اگر نتوانیم از امروز استفاده کنیم فردا دیر باشد و مجبور باشیم مرزهای کشورمان را به روی دیگران باز کنیم تا از خدمات آنها استفاده کنیم. ما در ایران یکی از بهترین سیستمهای پرداخت در سطح جهان را داریم. درست است که به دلیل تحریمها نتوانستیم با دنیا تعامل برقرار کنیم اما در سالهای گذشته چنان رشد و پیشرفتی در سیستمهای پرداخت داشتیم که همین امروز از کشورهایی مانند ترکیه و هند و بقیه جلوتریم؛ فقط چون نتوانستیم با دنیا تعامل کنیم دچار چالشهایی در ارتباط بینالمللی هستیم وگرنه چیزی کم نداریم. فینتکیها هم همین. بگذاریم این بچهها رشد کنند. مطمئناً سود آن به همه خواهد رسید؛ حتی آنهایی که این فقط مخالفت میکنند.
.
نشانههای خوبی که میبینیم
هفته گذشته تصویر زیبایی در شبکههای اجتماعی منتشر شد. دور یک میز ناصر حکیمی (شناختهشدهترین چهره فناوری بانک مرکزی)، محمد گرکانینژاد (چهره شناخته شده تجارت الکترونیک سمت دولت و رئیس سابق مرکز توسعه تجارت الکترونیکی) نشسته بودند روبهروی شهرام شریف (روزنامهنگار قدیمی فناوری اطلاعات)، میلاد جهاندار (باهمتا) و سعید مشهدی (پیپینگ) و با هم صحبت میکردند؛ این اتفاق بزرگی است. بماند که برخی از دوستان شروع کردند به تحلیل زبان بدنها و بهتر است بگذریم از این بحثها. این تصویر در کنار آن تصویر دلخراش فرو کردن چاقو در درون یک کارتخوان خوب و بد جامعه ایرانی در یک هفته را همزمان به تصویر کشید. هم آن تصویر بد را داریم و هم این تصویر خوب را. امیدوار باشیم. گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید.
منبع: هفتهنامه شنبه
امیدوارم که ارزون خودتو نفروخته باشی استاد چرا که به زودی سربازان گمنام میان سراغتون اونوقت ببینم شما چطور از این جریان نفوذی داری حمایت میکنی. در ضمن مراقب باشه سرما نخوری خودفروخته
درود
ممنون از تهدیدهای شما
کاش شما انقدر جرئت داشتید که اسم واقعیتان را مینوشتید و از نام سربازان گمنام سواستفاده نمیکردید.
کاش انقدر جربزه داشتید که چهره داشتید.
دوست عزیز تهدیدکن
تصویر مربوط است به زمستان و احتمالا شما هم در زمستان کاپشن میپوشید.
نمیدانم برای شما باید آرزوی موفقیت کنم یا هدایت شدن به راه راست.
دوست عزیز برادر
کاش انقدر مایه داشتید که میگفتید چرا فینتک جریان نفوذ است.
آقای افشاگر
تصور میکنم دورهتان تمام شده است. شما همان کساتی هستید که قبل از انقلاب چاقو و چماق دست میگرفتید و شعبان بیمخ بودید. امروز هم زامبیهای جهان مجازی هستید.
اندکی جرئت و اندکی جسارت برای شما آرزو میکنم و از خداوند میخواهم بتوانید حرف بزنید و استدلال کنید جای این که تهدید کنید.
سلام
چرا کسی که نميشناسيد رو نفوذی خطاب ميکنيد ؟
همين استارت آپ ها و فين تک ها هستند که دارن تو کشور کارافرينی ميکنن و جوونا رو به کارهایی که در شانشون هست دعوت ميکنن.
هر استارتآپ یک پایگاهمقاومت بسیجاست:
http://goo.gl/t90xfB
شما ماشالله خیلی دلت پره ها!
شما همون دوستانی هستید که با هر نوع از نوآوری مخالف هستید و خودتون رو به در و دیوار میزنید که آآآآآآآآآآآآآآی نوآوری بد است و اخ است و نوآوری فقط برای مصارف جاسوسی هست و فلان.
انشالله که به راه راست هدایت بشید.
لابد بعد از آمدن سرویس های نوآورانه در اول صف استفاده از مزایای نوآوری ها قرار میگیرید!
انشالله این صفت خودفروخته که میفرمایید، از صفات خودتون نباشه! چون ظاهرا جرات نداشتید نامتون رو بگذارید! ولی یک شخص که با نام روشن و واضح جلو آمده است رو خودفروخته مینامید!
ولی به نظر میاد خودفروخته کس دیگری باشد که حاضر نیست حتی برای دفاع از یک جریان فکری که ادعا میکنه مدافع اون هست، نام خودش رو بیاره!