پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
گزارش کامل آنچه در میزگرد «بانکداری الکترونیکی؛ ضرورت تحقق شهر هوشمند» گذشت
همایش «زیرساخت و فرصتهای سرمایهگذاری شهر هوشمند» روزهای ۱۵ و ۱۶ شهریورماه در برج میلاد با حضور شرکتهای فعال در حوزه فناوری اطلاعات و شبکه برگزار شد. همزمان با دومین روز این رویداد، از ساعت ۱۴ الی ۱۵:۳۰ سالن اصلی مرکز همایشهای برج میلاد میزبان پنلی تخصصی با موضوع «بانکداری الکترونیکی؛ ضرورت تحقق شهر هوشمند» بود. این پنل با حضور دکتر فرهاد فائز معاون بازاریابی شرکت خدمات انفورماتیک، دکتر نیما امیرشکاری مدیر گروه بانکداری الکترونیکی پژوهشکده پولی و بانکی، سید مهدی قاسمی زاویه سادات مشاور مدیرعامل شرکت فناپ، دکتر صادق فرامرزی مدیرعامل شرکت کارت اعتباری ایران کیش، مهندس سید حامد قنادپور مدیرعامل شرکت تجارت الکترونیکی ارتباط فردا و مهندس محسن عزیزی عضو هیئتمدیره بانک مسکن برگزار شد. مدیریت این پنل برعهده دکتر فرهاد فائز بود.
فائز مدیر پنل: قبل از ورود به بحث میخواهم داستان کوتاهی را از بانکداری الکترونیک در ایران برایتان تعریف کنم و ارتباطش بدهم به بانک هوشمند و اینکه چه خدمات متقابلی میتوانند این دو مجموعه با هم داشته باشند.
اگر به گذشته برگردیم خشت اول بانکداری الکترونیکی در کشور حدود سال 1350 نهاده شد. زمانی که برای اولین پای دستگاه خودپرداز به ایران باز شد. بعد از آن با ورود دستگاههای کامپیوتری، بانکها به سمتی پیش رفتند که استفاده از کامپیوتر را در کارهای دستی خود توسعه دهند. بر همین اساس بود که کارهای دستی بهمرور به سمت کامپیوتری شدن پیش رفت. این اتفاق ادامه داشت تا اینکه در سال 1370 بانک مرکزی تصمیم گرفت یک تحول اساسی در نظام بانکداری جامع کشور ایجاد کند و اولین طرح جامع اتوماسیون بانکی کشور توسط شرکت خدمات انفورماتیک برای بانک ملی اجرا شد. تا قبل از اجرای این طرح نهتنها در بانک ملی بلکه در تمام بانکهای کشور هرکسی به بانکی مراجعه میکرد مختص همان شعبه خاص بود و هروقت کار بانکی داشت باید به همان شعبه خاص مراجعه میکرد. پس از اولین طرح اتوماسیون که در بانک ملی پیادهسازی شد، کل شعب بانک، به بانک شخص تبدیل شد و مشتری میتوانست خدماتش را از هر شعبهای که میخواست دریافت کند.
بعد از سال 70 بقیه بانکها هم به این سیستم رو آوردند. چندین بانک خصوصی هم در این سالها به وجود آمدند که آنها هم توسط شرکتهای دیگری نظام اتوماسیون بانکیشان شکل گرفت. این کار ادامه داشت تا اینکه در سال 1380 نظام بانکی به این فکر افتاد که مرزهای بانکی را اندکی بردارد و از همین رو بود که سیستم شتاب شکل گرفت و همگی میدانید که بعد از آن هرکسی میتوانست عمده نیازهای بانکیاش را از طریق دیگر بانکها هم برآورده کند. بعد از آن در سال 1391 بود که سیستم شاپرک متولد شد و نظام پرداخت کشور سروسامان گرفت. همینطور از سال 83 به بعد سایر نظامهای بینبانکی مانند پایا، ساتنا و … شکل گرفتند.
در این چند سال گذشته، شبکه بانکی همه توانش را بر این معطوف کرده که با خدمتدهی مناسب و بهتر یک سری اهداف را محقق کند. اینکه مردم راحتتر سرویس بگیرند، بتوانند با پیمودن کمترین فاصله خدمت موردنیازشان را دریافت کنند و وقتشان را برای انجام کار بانکیشان در ترافیک هدر ندهند. اینها اهدافی است که در یک شهر هوشمند دنبال میشود. کاهش ترافیک و کم بودن ترددها از شاخصهای اصلی و کلانی است که در شهرهای هوشمند دنبال میشود. جمعبندی من این است که شبکه بانکی کشور خواسته یا ناخواسته در مسیر یک شهر هوشمند قدم برداشته و خیلی بیشتر از سایر نهادها و سازمانهایی که برای ایجاد شهر هوشمند کمک میکنند، هزینه کرده است.
جمع حاضر در پنل را به این دلیل انتخاب کردیم که هیچ حوزهای از بانکداری الکترونیک اینجا بدون نماینده نباشد و هرکس بتواند از منظر خودش، نقشش را در تحقق شهر هوشمند توضیح دهد.
از آقای مهندس محسن عزیزی عضو هیئتمدیره بانک مسکن بهعنوان پیشکسوت این جمع خواهش میکنم که توضیحاتی را درباره ارتباط شهر هوشمند و بانکداری الکترونیک از منظر یک بانکدار ادامه دهند.
.
عزیزی: شاید در منظر اول ارتباط زیادی بین سیستم بانکی و شهر هوشمند دیده نشود و نهایت کاربرد بانکی که در شهر هوشمند بتوان شناسایی کرد خدمات پرداخت الکترونیک است که شهروندان بتوانند پرداختهای خردشان را در خدمات شهری انجام دهند؛ اما اگر به روندی که شهر هوشمند و روندی که بانکداری الکترونیک طی کردهاند نگاهی بیندازیم، شاید بتوانیم همبستگیای بین آنها پیدا کنیم. همانطور که دکتر فائز گفتند شهر هوشمند عمدتاً بر مفاهیم ارائه بهتر خدمات شهری بنا شده و ظهورش از منظر فنی شاید با وجود آمدن سنسور نتورکها بود که مسائل آبوهوا، ترافیک، مدیریت ترافیک و مدیریت خدمات شهری را مدنظر داشتند؛ اما بهمرور دیدیم که مفاهیم دیگری هم عنوان شد. بحث ارائه خدمت به شهروندان در هرجایی، بحث کاهش هزینههای مصرف انرژی، افزایش ضریب پاک بودن هوا و محیطزیست بهتر برای شهروندان مطرح شده بود. اگر بتوان یک تعریف جامع از شهر هوشمند کرد باید گفت که شهر هوشمند شهری است که با استفاده از فناوریهای نوین بهخصوص فناوری اطلاعات و ارتباطات بتواند از طریق مدیریت بهینه تخصیص منابع و مدیریت مصرف در تعامل با شهروندان، خدمات پایدار ارائه دهد و نهایتاً کیفیت زندگی شهروندان را بالاتر ببرد.
در این مسیر ما میبینیم که در پروژههایی که در دنیا مطرح است برای مثال در شهر انگلستان چیزی حدود 80 پروژه برای هوشمندسازی شهر مطرح کردهاند. میبینیم که در مسیر هوشمند سازی شهرها از خدمات معمولی که شهرداریها یا نهادهای عمومی که وظیفه دارند به شهروندان ارائه دهند، عبور کردیم و رسیدیم به بستههای خدمتی، بالا بردن ارتقا خدمت و اینکه در هر نقطهای هر شهروند بتواند مجموعه خدماتی که لازم دارد را کسب کند. ما از این مجموعه برای هر شهروندی بسته به نیازش بومیسازی میکنیم. در این راه به جمعآوری اطلاعات خیلی نیاز است که همان سنسور نتورکها قبلاً این کارها را در سطح محدودی انجام دادند؛ مانند ایستگاههای سنجش آلودگی هوا و یا دوربینهای کنترل ترافیک؛ اما امروزه یک سنسوری وجود دارد که در اختیار همه مردم است و این همان گوشیهای تلفن همراه است که با ظهور گوشیهای هوشمند جمعآوری اطلاعات بسیار راحتتر شده است.
از طرف دیگر در کلانروندهای بانکداری الکترونیک هم ما شاهد تحولات خیلی شگرفی بودیم. در بانکداری الکترونیک ما در ابتدا از خدمات خیلی جزئی شروع کردیم. بهمرور این خدمات افزایش پیدا کرد و نهتنها در ماشینها، بلکه ما کانالهای ارائه خدمت هم بهصورت الکترونیک گسترش داشته و اکنون از ابزارهای مختلف مانند اینترنتبانک، خودپردازها و … هستند. کمکم طوری شده که شعب بانکها خلوت شدهاند. برای مثال در بانک خودمان در پایان سال 1392، بیش از 92 درصد تراکنشها خارج از شعبه و بهصورت غیرحضوری بوده است. این روند در کسبوکار بانکداری باعث شده که مفاهیم جدیدی به وجود بیاید. ما وقتی کانالهای ارائه خدمات را گسترده میکنیم هماهنگی بین این کانالها مهم میشود؛ به همین دلیل مفهومی به وجود آمد به نام Multichannel Banking و کمکم به خاطر فضای رقابتی، بانکها مجبور بودند مشتری خود را ردیابی کنند و ببینند مشتریان چه خدماتی را بیشتر روی چه کانالهایی دریافت میکنند تا بتوانند خدمات بیشتری روی مجموعه این کانالها ارائه دهند و وقتی میگوییم مجموعه کانالها، پس باید آنها را یکپارچه کنیم؛ بنابراین مفهومی به اسم Omnichannel Banking به وجود آمد. این بدان معنی است که مشتری من در هر کانالی، چه شعبه چه بدون شعبه هر کاری را بکند دنبال میشود و اگر ناقص بماند، در کانال بعدی که مراجعه میکند میتواند توسط بانک آن را تکمیل کند.
اتفاقی که در روندهای بانکداری الکترونیک افتاده این است ک ما در واقع تمام اطلاعات مشتری را باید جمعآوری و ردیابی کنیم و طوری به او خدمت دهیم که گویی تمامی کانالها، یک کانال واحد هستند. طبیعتاً اینجا میبینیم که روند شهر الکترونیک با روند بانکداری الکترونیک خیلی نزدیک شدند. موضوعی که مهم است این است که ما با استفاده از ابزارهای جمعآوری داده موفق شدیم این کار را انجام دهیم. در هر دوی این مفاهیم ما با حجم بزرگی از دادهها مواجهیم. اکنون مفهوم بیگ دیتا که در فناوری اطلاعات و مهندسی نرمافزار روند جدیدی است به وجود آمده و آینده صنعت نرمافزار را متحول میکند؛ بنابراین با استفاده از ابزارهایی که به ما اجازه تجزیهوتحلیل حجم بزرگی از اطلاعات را میدهد، در هر دوی این صنعتها میتوانیم خدمات ارائه دهیم. در هر دوی این روندها ما از تراکنشها عبور کردیم و دیگر انجام تراکنش برای شهروند ما اولویت نیست، بلکه ارائه خدمت دارای اولویت اول است؛ پس وقتی این دو روند در این دو صنعت خیلی مشابه و یکسان عمل میکنند نشان میدهد که ما میتوانیم یک همبستگی بین آنها ایجاد کنیم. خصوصاً اینکه شهروندان در گرفتن خدمت در شهر بسیار با خدمات پرداخت و بانکداری سروکار دارند. شاید در آینده ما شاهد روندی باشیم که ما بانکداری را هم بهعنوان یک خدمت، فارغ از اینکه مشتری در چه بانکی حساب دارد، ارائه دهیم.
ما در صنعت فناوری اطلاعات مفاهیمی مانند Software as a Service، Infrastructure as a Service و Platform as a Service داریم. شاید آینده بانکداری هم به سمت Banking as a Service برود، یعنی اینکه شهروند مشتری یک بانک باشد ولی دیگر اهمیتی نداشته باشد که از ابزار کدام بانک خدمت میگیرد و این خیلی به هدف شهر الکترونیک نزدیک است که شهروند ما یک خدمت پایدار در راستای افزایش کیفیت زندگیاش بگیرد؛ یعنی دیگر کارتهای متعدد و مراجعه به بانکهای مختلف معنایی نداشته باشد.
.
فائز: در واقع ما پنل را به سمتی میبریم که هر یک از دوستان در حوزه تخصصی خودشان یک موضوع را بحث کنند و بعد از آن یک جمعبندی خواهیم داشت. اجازه بدهید من صحبتهای آقای عزیزی را نسبت دهم به سرویسهایی که شبکه بانکی به مشتریان میدهد و بهنوعی سمتوسوها باید به سمت سرویسهای ایده آل مشتریها برود.
جالب است بدانید مرکز معتبری در امریکا آمار داده بود که تعداد تراکنشهایی که از بستر تلر و خودپرداز انجام میشود چیزی حدود 12 میلیارد تراکنش در سال است که این رقم چند سالی است که ثابت مانده است؛ اما همین مرکز در ادامه میگوید که تعداد تراکنشهای مبتنی بر موبایل در سال 2010 چیزی حدود 6 میلیارد تراکنش در سال بوده که در سال 2015 به 16 میلیارد تراکنش میرسد و این نشان میدهد که سمتوسو دارد به آسانترین و در دسترسترین ابزارِ موجود میرود. در ایران هم این مسیر کموبیش در حال اجرا است.
ادامه بحث را به آقای مهندس سید حامد قنادپور مدیرعامل شرکت تجارت الکترونیکی ارتباط فردا میسپاریم که بهعنوان شرکت فناوری اطلاعات بانک آینده در حوزه تهیه پارهای از محصولات برای بانک آینده و شبکه بانکی کشور فعالیت میکنند. سوالم را از ایشان اینگونه مطرح میکنم که با توجه به روندهای شکل گرفته در کشور، در حوزه تهیه محصولات بانکی برای مشتریان چه روندهایی را در نظر دارند؟
.
قنادپور: واقعیت این است که با توجه به حس نوستالژیکمان وقتی اسم شهر هوشمند میآید به قالب فیلمها و کارتونها و یک فضای تخیلی میرویم. البته خوب است چراکه این تخیلها هستند که نوآوری را به وجود میآورند. ولی خب در زبان علمی ما باید به سراغ روندها برویم. شهر هوشمند جایی است که باید درونش زندگی کنیم و خیلی فضایی نیست، بلکه یک اتفاق ساده است که باید هوشمندی را وارد زندگی خود بکنیم. برای مثال در همین تهران این امکان وجود دارد که شما میتوانید وضعیت ترافیکی شهر را ببینید و بعد تصمیم بگیرید که از کدام مسیر بروید؛ اما در اینترنت قابلدسترسی است و مسلماً وقتی کسی میخواهد سوار ماشین شود نمیرود به اینترنت مراجعه کند و نیاز به این است که آن را روی موبایل بیاورد. حرف من این است که ما خیلی از سرویسها را داریم اما جایی که مشکل داریم، مسئله یکپارچهسازی و همگرایی آنهاست؛ یعنی اگر ما بتوانیم سرویسهای بانکی خود را با سرویسهای شهری یکی کنیم، همان هوشمندی حاصل میشود. البته پارامترهای دیگری مانند تجربه کاربری هم وجود دارد. من باید حتماً اپلیکیشنی که میخواهم با آن کار کنم حس خوبی به من بدهد و اگر این حس خوب را ندهد و از آن استفاده نکنم نمیتوانیم به آن هوشمندی برسیم.
اگر با همین مفهوم یکی شدن پیش برویم اتفاقات خوبی میفتد. در همین تهران شهرداری سرویسی ارائه میکند که یک اپلیکیشن موبایل است و وقتی میخواهید از نقطهای به نقطه دیگر بروید شما را راهنمایی میکند که از کدام ایستگاه سوار شوید، کجا پیاده شوید، کدام سمت بروید و چقدر طول میکشد. با وجود اینکه سرویس جالبی است اما ما از آن استفاده نمیکنیم. چرا؟ چون جایی که باید، نیست.
به نظر من با فرهنگسازی مناسب میتوان آن 92 درصدی که آقای عزیزی گفتند را به بالای 99 درصد برسانیم. بانکها در حال حاضر این قابلیت را دارند که بالای 99 درصد سرویسهایس که شما لازم دارید را بهصورت غیرحضوری ارائه دهند و آن یک درصدی هم برای مثال برای احراز هویت به کار میرود را برایش سرویس ارائه در محل گذاشتهاند و دیگر نیازی نیست که شما به شعبه مراجعه کنید و شعبه پیش شما میآید. برای این کار باید شبکههای مختلف مثل سلامت، شهرداریها، زیرساخت، بانکی و … با هم یکی شوند.
در شبکه بانکی هم اتفاقات بزرگی افتاده است. برای مثال ما در این شبکه امکاناتی را داریم که روند PFM را پیش برده است. این محصول موجود است و خیلیها از آن استفاده میکنند و به شما تحلیل درآمد و هزینه را میدهد. یکی از نکات شهر هوشمند این است که شما سبک زندگی خوبی داشت باشید. شهر هوشمند وقتی قشنگ میشود که برای مثال وقتی شما در فروشگاه اینترنتی میخواهید خریدی انجام دهید که روی اپلیکیشن موبایلتان وجود دارد، در لحظه خرید شما باید بتوانید مشاوره بگیرید که این ماه خرجهای شما به شکل بوده است و مثلاً بیشتر از حدنصاب برای پوشاک هزینه کردهاید.
در شبکه بانکی در حوزه موبایل هم اتفاقات خوبی افتاده است. یکی از روندهای مهم بحث SOLOMO است که اگر اینها را در کنار همان یکی شدن قرار دهیم اتفاقات خوبی خواهد افتاد. همهچیز به سمت اجتماعی شدن میرود و باید همهچیز بر روی نزدیکترین دستگاه مورداستفاده به فرد که همان تلفن همراهش است موجود باشد. پس باید رو موبایل و محلیسازی کردن تأکید کنیم.
.
فائز: اجازه دهید برگردیم به یکی از مقولههایی که بسیاری از شهروندان با آن در طول روز برخورد میکنند. ما شبکهای به نام شاپرک داریم که عملکرد آن نشان میدهد روزی 35 میلیون خواسته مشتری را پاسخ میدهد. اگر بخواهیم آن را به نوع دیگری بیان کنیم باید بگویم که هر ایرانی بهطور متوسط در هر روز گذرش یک بار به شاپرک میفتد. شاپرکی که از سه حوزه کارتخوان، خودپرداز و اینترنت تشکیل شده است. به نظرم شرکت شاپرک و خدمات پرداخت نقش مهمی در حیات اقتصادی مردم دارد و میخواهم از آقای دکتر صادق فرامرزی مدیرعامل شرکت کارت اعتباری ایران کیش بخواهم که توضیحی درباره اینکه شرکتهای خدمات پرداخت چه نقشی میتوانند داشته باشند و جهتگیریشان در آینده برای ایفای نقش بیشتر چیست؟
.
فرامرزی: قبل از اینکه آمار و اعداد را بگویم تعریفی را در حوزه شهر هوشمند دیده بودم که آن را به شش قسمت تقسیم میکند: دولت هوشمند، مردم هوشمند، محیطزیست هوشمند، حرکت هوشمند، اقتصاد هوشمند و زندگی هوشمند. در تمام این موارد نقطه اشتراکهایی وجود دارد که برخی از صنایع در آن حضور دارند مانند صنعت پرداخت الکترونیک که تقریباً در تمام آنها حضور دارد.
بد نیست یک سری آمار و ارقام را بدانیم. در حال حاضر با توجه به آمار اردیبهشتماه در کشور بالای 40 هزار و 600 دستگاه خودپرداز وجود دارد، بالای سیصد و چهل میلیون کارت داریم بالای 3 میلیون و 950 هزار پایانه فروش داریم. 15 هزار درگاه اینترنتی و 2000 درگاه موبایلی داریم که البته این در این دو قسمت آخر آمار خوبی نیست ولی خبر خوب این است که این دو بهطور تصاعدی در حال رشد هستند؛ در هر صورت سطح پرداخت ما روی لبه تکنولوژی حرکت میکند و آمادهایم که نقشمان را در یک شهر هوشمند ایفا کنیم. همانطور که گفتند الزاماتی وجود دارد مانند پلتفرمی که ماژولار که همه بتوانند به آن وصل شوند.
آماری در سال گذشته داده شد که این چه تأثیری در محیطزیست دارد و چقدر از هزینههای زیستمحیطی ما کم میکند. قبلش میخواهم درباره موضوع مهمی صحبت کنم و آنهم بحث رد پای اکولوژی است به عبارتی سهم امروز ما از زمین و آسمان. خبر بد این است که ما 2.6 برابر سهم امروزمان را روزانه استفاده میکنیم که البته با میانگین جهانی برابری میکنیم ولی هستند کشورهایی که این نسبت برایشان زیر 1 هست. در هر صورت این آمار، آمار خطرناکی است.
به نظرم یکی از بهترین ابزارهایی که به کاهش رد پای اکولوژی کمک میکند، بحث پرداخت الکترونیک است. توجه داشته باشید که ما در حال حاضر حدود هشت تا ده میلیارد اسکناس در کشور داریم که با توجه به نوع فرهنگ ما در امحا، بیشتر از 1.5 برابر استاندارد دنیا قبل از امحا مورد استفاده قرار میگیرند. اسکناسهایی که هر کدامشان میتوانند حداقل هفتاد نوع بیماری را منتقل کنند. توجه داشته باشید که در سال 1390، ما صد میلیارد تومان هزینه امحا ده درصد از این اسکناسها شده است.
از طرفی با توجه به آماری که مدیرعامل شرکت گاز استان تهران در خصوص سال 1392 اعلام کرده است نود میلیون ریال صرفهجویی عاید این شرکت شده و آنهم به خاطر صدور قبوض الکترونیکی. در این آمارها آمار خوب هم داریم برای مثال در پنج ماه اول امسال 334 میلیون تراکنش از شبکه شاپرک، فقط برای پرداخت قبض بوده است که نشان میدهد میل مردم برای استفاده از درگاه الکترونیکی برای پرداخت قبض بالا رفته است؛ البته ناگفته نماند برخی سرویسهای دیگر هم در شاپرک پرداخت قبض شناسایی میشوند ولی در کل آمار مثبتی است. جالب است بدانید که با توجه به تعریف آب مجازی برای هر برگ کاغذ حدود ده لیتر آب مصرف میشود. با حرکت به سمت موبایل، مسائلی ازایندست دارد کمتر میشود.
باید کمک بیشتری به ارتقای صنایع و میل به استفاده از ابزارهای نوین داشته باشیم. ضریب نفوذ موبایل بسیار چشمگیر است. کافی است که شما دو شرکت نوکیا و واتسآپ را مقایسه کنید. میبینید که نوکیای عظیم بهشدت افت میکند ولی واتسآپ با پنجاه نفر چندین میلیارد دلار قیمت دارد و آنهم فقط به خاطر استفاده از ابزاری است که روز و شب با ما سروکار دارد.
.
فائز: جمله جالبی آقای دکتر فرامرزی گفتند و اینکه ما در لبه تکنولوژی هستیم و این جای افتخار دارد که در حوزه بانکداری الکترونیکی این وضعیت برایمان پیش آمده است. ما معمولاً سعی میکنیم خودمان را هم با روندهای دنیا محکی بزنیم و ببینیم که چقدر با آنها فاصله داریم. چند وقت پیش سمیناری بود که چند نفر از کشورهای اتریش و المان در آن حضور داشتند. آنها بعدازاینکه سرویسهای ما را دیدند گفتند که شما با تکنولوژیهای روز فاصلهای ندارید و مسیر خوبی را طی میکنید. با توجه به مسئولیتی که آقای دکتر امیرشکاری در پژوهشکده پولی و بانکی کشور دارند بد نیست این سؤال را بپرسیم که اگر بخواهیم خودمان را با دنیا مقایسه کنیم، کجا ایستادهایم و دنیا به کدام سمتوسویی میرود و ما کجا هستیم؟
.
امیرشکاری: ما میخواهیم ببینیم ما کجای دنیا هستیم و چه تفاوتها و شباهتهایی با دنیا داریم. حوزهای را که باید در این زمینه تفکیک کنیم این است که صنعت بانکداری دو بال دارد که یکی بال بانکی و دیگری بال پرداخت است. ما باید این دو را از یکدیگر جدا کنیم و بگوییم که در صنعت پرداخت واقعاً در لبه تکنولوژی هستیم؛ اما در صنعت بانکداری شاید اینطور نباشد و به دلایل مختلف نسبت به دنیا متفاوت عمل کردیم. یکی از بزرگترین تفاوتهای ما با بانکداری بینالمللی، نظام Debit بودن ماست که در دنیا نظام Credit را در پیشگرفتهاند.
در همهجای دنیا مردم کارتبانکی را بهعنوان کات اعتباری میشناسند اما در ایران ما از آن بهعنوان کارت بدهی و یا همان کارت نقدی استفاده میکنیم. این تفاوت فقط در این اسم نیست بلکه در کل چرخه پرداخت و چرخه گردش مالی کشور تأثیر دارد. در کشورهای پیشرفته یاد گرفتهاند که از اعتبار دادن به حوزه خردهفروشی استفاده کنند و به شهروند این هوشمندی را بدهند که خودش انتخاب کند که با این اعتبار محصول کدام کمپانی را خریداری کند و آن کمپانی که مزایای رقابتی بیشتری دارد، اعتبارات خرد بیشتری را سمت خودش جذب کند تا گردش مالی و سودآوری بیشتری داشته باشد.
این چرخه باید به این صورت بچرخد تا اقتصاد سالمی را تشکیل دهد؛ اما این چرخه در ایران برعکس شده است. ما اعتبارات خرد را بهزور به دست مردم میرسانیم و از طرف دیگر اعتبارات کلانی را دست یک سری شرکتهایی که شاید مدیریت خوبی نداشته باشند میدهیم که حتی ممکن است قسمتی از پولها حیفومیل شود. این یکی از تفاوتهای عمده بانکداری ماست.
بنابراین بانکداری هوشمندی که در شهر هوشمند موردنیاز است یک بانکداری بر مبنای نظام اعتباری است. نظام اعتباری با خودش خیلی چیزها میآورد، مانند شهروند هوشمند، نظام اعتبارسنجی هوشمند و … . هر شهروندی هر کاری که انجام میدهد باید هوشمندانه باشد تا امتیاز اعتباریاش را بهبود دهد وگرنه روزی که میخواهد یک اتومبیل و یا یک مسکن تهیه کند مجبور است وامهای کلانتر با بهرههای کلانتر به خاطر خطاها و سو سابقههای گذشتهاش بدهد؛ بنابراین سعی میکند که شهروند بهتری باشد تا کمترین اثر منفی را در زندگی اعتباریاش داشته باشد. این یکی از بزرگترین تفاوتهای ما در حوزه بانکداری با مدل رایج در دنیاست.
از طرف دیگر IBM بانک هوشمند را با سه مؤلفه تعریف میکند و میگوید بانک هوشمند بانکی است که (Integrated) یکپارچه باشد، (Instrumented) مجهز باشد و (Smart) هوشمند باشد و هرکدام از اینها را تعریف میکند.
مجهز باشد یعنی اینکه به ابزار و تجهیزات نوینی مجهز باشد که بتواند از آنها بهعنوان Building Block استفاده کند. سامانههای بانکی که الآن در کشور ما استفاده میشود باید کمی بهروزرسانی شود تا کمی چابکتر و مشتری محورتر شوند و بتوانیم از Building Blockهای مختلف استفاده کنیم. درست مانند قطعات لگو که میتوانید اشکال مختلف با آنها بسازید، ما باید ماژولهای مختلف بانکی بگذاریم که هر وقت مشتری نیاز خاصی داشت، محصول برایش طراحی شود و در کمترین زمان به دستش برسد.
یکپارچه باشد یعنی که به همهجا وصل باشد و قوانین و مقرراتش باهم سازگار باشند. ما قوانین و مقرراتی داریم که باهم در تضاد هستند. سلیقههای شخصی زیادی داریم که در جاهای مختلف اعمال میشود و باعث میشود که سیکل بوروکراتیکی که در جاهای مختلف میبینیم به وجود آید.
هوشمند باشد از این نظر که بتواند بر مبنای دادهها، روندها را پیشبینی کند و نیاز مشتری را شناسایی کند و زودتر از اینکه مشتری به سراغش بیاید، آن را آماده کرده باشد و به دستش برساند. این تعریف بانک هوشمند از نگاه IBM است.
از طرف دیگر موسسه معتبر گارتنر در ده سال آینده نظام بانکداری را به این صورت پیشبینی میکند که در دو سال آینده اپلیکیشنهای موبایل تأثیر و تحولات شگرفی بر روی نظام بانکداری میگذارند. در دو تا پنج سال آینده پیشبینی میکند که بانکها App Storeهایی با برند خودشان را طراحی میکنند. از طرف دیگر در همین مدت Public Web APIهای زیادی را بانکها تولید خواهند کرد؛ یعنی بهجای اینکه مشتری را به شعبه بکشند به third party developerها اجازه میدهد که از Public Web APIهای موجود روی Cloud استفاده کنند و با استفاده از آنها سرویس خاصی را خلق کنند و به مشتری برسانند. بحث Crowd Sourcing خیلی رونق خواهد گرفت که یکی از انواع بانکداریهای اجتماعی است که اخیراً خیلی متداول شده و در دو تا پنج سال آینده به بلوغ خودش میرسد و کاری که انجام میدهد جمعکردن پول در شبکههای اجتماعی برای سرمایهگذاری برخی پروژهها خواهد بود. Open Authentication خواهد افتاد؛ یعنی اینکه با احراز هویتی که در شبکههای اجتماعی میتوانید داشته باشید، میتوانید وارد شبکه بانکی خود شوید و کارهای بانکیتان را انجام دهید. در پنج سال آینده Application-Platform as a Service راه خواهد افتاد. Open Banking اتفاق خواهد افتاد که شامل استاندارد شدن ماژولهای بانکی است که میتوانند باهم ارتباط داشته باشد و درنهایت در ده سال آینده پیشبینیشده که Open Source Banking اتفاق میفتد و بانکها و سامانههای بانکی به این سمت پیش میروند.
میبینیم که گارتنر بهخوبی به روندهای آینده بانکداری در دنیا اشاره کرده است و میخواهم بگویم که لازم داریم که شهروندهای هوشمندی تربیت کنیم که بتوانند از این فضای بانکداری هوشمند استفاده کنند. به خاطر اینکه Labor Shift که انجام میشود از سمت بانکها به سمت سلفسرویسها و خود شهروندان میرود. وقتی انتخابها زیاد باشد شما خودتان باید انتخاب کنید که کدام بیشتر به نفعتان است و نهایتاً بهعنوان یک شهروند هوشمند، خودتان آن سرویسی که میخواهید را انتخاب کنید و استفاده کنید.
.
فائز: اجازه دهید که سؤال آخر را از آقای سید مهدی قاسمی زاویه سادات مشاور مدیرعامل شرکت فناپ بپرسیم و بحث را اینگونه آغاز کنیم که برای داشتن شهر هوشمند همه باید آستینها را بالا بزنیم و اینگونه نیست که شبکه بانکی بهتنهایی این کار را انجام دهد. چه انتظاری از سازمانهایی داریم که باید در حوزه ایجاد توسعه روزافزون برای بانکداری الکترونیک در شهر هوشمند کمک کنند و اگر چالش و موانعی وجود دارد آن را مطرح کنید.
.
قاسمی: خیلی مایل بودم که در حوزه اینکه چرا بال اعتباری بانکی ما اینقدر ضعیف است و چقدر میتواند در اخلاق شهروندی مؤثر باشد، صحبت کنم که آقای میرشکاری حق مطلب را ادا کردند.
میخواهم مسیری را با دوستان مرور کنم که داستان شهر هوشمند که بیشتر دوست دارم از آن به سرزمین هوشمند یاد کنم شاید بعد از پروتکل کیوتو خیلی جدیتر دنبال شد. در سال 1997، 191 کشور بهغیراز امریکا، کانادا، سودان جنوبی و مجموعه جزایر آندورا، پروتکل کیوتو را امضا کردند. بعدازآن داستان شهر هوشمند با ادبیات مختلفی راه افتاد و مقالات مختلفی هم دربارهاش نوشته شد و این اواخر بحث شهر هوشمند خیلی مطرحشده است.
اینکه شهر هوشمند از کجا میآید و بانکداری بهعنوان یک مجموعه تکنولوژیک مالی و پولی در کنار ارکان دیگر در شهر میتواند هوشمندی را به ارمغان بیاورد، نیاز داریم که تفسیر کوچکی درباره هوشمندی داشته باشیم. ما هوشمندی را فراتر از تکنولوژی میدانیم. گاهی اوقات تکنولوژیهایی هستند که در دسترس هستند اما کاربریسازی نشدهاند و یا اگر جور دیگری مورداستفاده قرار گیرند میتوانند برای ما هوشمندی به ارمغان بیاورند. درواقع تلفیقی از تکنولوژی و نوآوری در کنار سازمانافزاری که آنها را کنار هم بچیند، میتواند سرزمین هوشمند را برای ما به ارمغان بیاورد.
ما سه نسل شهر هوشمند داریم. نسل اول Technology Driven است. شهری میسازند و بهیکباره مترو را در داخلش قرار میدهند و با قرار دادن آن خیلی اتفاقها میفتد. در لایه بعدی شهرها Technology Enabled میشوند و در لایه سومCitizen Co-Creation میشوند که این لایه سوم لایهای است که اوج هوشمندی در شهر است. هوشمندی فرایندی دینامیک است و شما نمیتوانید بگویید که توکیو 2000 هوشمند نیست چراکه یک سری تکنولوژیها را نداشته است. از تلفیق آنچه داشته در آن مقطع زمانی شاید هوشمندترین شهر بوده است. ما چطور میتوانیم شهر هوشمند داشته باشیم و بانکداری بهعنوان یک ابزار در کنارش باشد. صنعت پرداخت در ایران پیشرفتهتر از صنعت اعتبار است.
حالا ما باید چکار کنیم؟ میدانیم که تکنولوژیهای مختلفی در حوزههای بانکداری و در دیگر حوزهها داریم اما توان اصلی سرزمین هوشمند در تحلیل، جمعآوری و توزیع اطلاعات است. آن چیزی که هوشمندی را به ارمغان میآورد، استفاده از اطلاعات و بازتوزیع آن است. شما میخواهید در حوزه بانکداری به شخص اعتباراتی دهید، باید بتوانید اطلاعات مصرف وی را جمعآوری کنید و امتیازدهی کنید. سرمایهگذاری خرد موتور بانکداری آینده است و ما کجا قرار داریم؟ برای این کار ما باید یک آرایه چندبعدی از اطلاعات مختلف داشته باشیم. مستقل از اینکه حجم این اطلاعات چقدر است، روش برخورد با این اطلاعات، جمعآوری، نگهداری و باز توزیعشان و چگونگی در اختیار شرکتهای خصوص قرار دادن آنها مهم است.
برای مثال به لحاظ تکنولوژی تاکسیمتر از 1970 بوده الآن هم وجود دارد اما uber وارد میشود و همهچیز را به هم میریزد. حالا ما داخل بازی بانکداری هستیم و اطلاعات زیادی میخواهیم. باید این اطلاعات را از کجا دربیاوریم؟ این اطلاعات حوزههای مختلفی را در برمیگیرد. آیا این اطلاعات باید توسط یک نهاد جمعآوری شود؟ در این صورت مالکیت این اطلاعات دردسر دارد و کلی سؤال چالشی در خصوص حفظ و استفاده از آنها وجود دارد. آن چیزی که در سرزمین هوشمند زیرساخت میشود و بانکداری هم بهعنوان یک سرویسگیرنده و سرویسدهنده در آن ایفای نقش میکند، این است که باید نهادهایی که من به آن حکمرانهای دیتا میگویم، وجود داشته باشند. چون شما نمیتوانید اطلاعات مردم را بهراحتی بگیرید، این یعنی ورود به حریم خصوصی افراد.
من برای پروژهای به دنبال یک سری اطلاعات بودم که ببینم چه تعداد ساختمان بالای ده واحد در تهران وجود دارد و به هیچ طریقی نتوانستم به آن برسم درصورتیکه چنین اطلاعاتی وجود دارد ولی در اختیار نیست. اگر ما میخواهیم هوشمندی را که در حوزه پرداخت تا حدی جلو بردیم، در سایر ارکان وارد کنیم مشخصاً در حوزه اعتبار اگر از منظر بانکی به آن نگاه کنیم، در حوزه توسعه سرویس و خدماتی که اطلاعات در خصوصش وجود دارد و ما فقط باید دسترسی به آنها را داشته باشیم و شرکتهای کوچک هم هرکدام کسبوکار خودشان را روی دیتا توسعه دهند، مهمترین مسئلهای که الآن مهم است و شاید جلوی توسعه خلاقیت و نوآوری را در عرصه شهر هوشمند میگیرد مسئله دیتاهای بزرگ، توزیع، تجمیع و باز توزیع آنهاست. اگر بتوانیم این موضوع را حل کنیم، شبکه بانکی این قابلیت را دارد که زودتر از همه این API را در اختیار قرار دهد برای اینکه بتوانند از این دادهها استفاده کنند و به کربنکینگ ما وصل شوند.
.
فائز: اگر بخواهم جمعبندی کلی انجام دهم باید بگویم که دوستان خیلی بر یکپارچهسازی سرویسهای بانکی و شهری تمرکز داشتند که اگر اتفاق بیفتد ما قدم بزرگی در راه شهر هوشمند میتوانیم برداریم. استفاده از بزرگ دادهها و تحلیلهای آنها موضوع دوم بود و یک سری آمار از عملکرد شبکه پرداخت ارائه شد و اینکه وضع ما نسبت به دنیا در حوزه پرداخت بد نیست ولی در حوزه بانکداری نیاز به کم کردن این فاصله موجود داریم که متأسفانه آن را کم نمیکنیم و این کار باعث میشود که شبکه بانکی ما نتواند درآمدزایی داشته باشد و در حوزه بانکداری الکترونیک سرمایهگذاری کند و به تحقق شهر هوشمند کمک بیشتری بکند.
همچنین روندهای بینالمللی را باهم مرور کردیم. دکتر قاسمی دسترسی به اطلاعات را مورد تأکید قرار دادند که بسیار سخت است. بحث شهر هوشمند موضوع خیلی تخصصی نیست و موضوع عامی است که همه دربارهاش حرف میزنند. بعضی وقتها که من در ترافیک خیابانها میمانم از خودم میپرسم که اینهمه جماعت در این خیابانها چهکار میکنند و آیا هیچ نهادی در این مملکت وجود دارد که بداند اینهمه جمعیت کجا میروند که اینهمه ایجاد ترافیک ایجاد کردهاند؟ از چند نفر از دوستان خواهش کردم که در اینترنت جستجو کنند و ببینند که واقعاً در سایتهای اینترنتی آیا میدانیم که چند درصد از ترافیک ایجادشده مربوط به کسانی است که میخواهند قبض پرداخت کنند و نمیدانند میتوانند همین کار را با موبایل انجام دهند و یا اینکه میخواهند بلیت سینما تهیه کنند و نمیدانند میتوانند با استفاده از اپلیکیشن موبایل خود حتی صندلی خود را هم غیرحضوری مشخص کنند؟
حقیقتاً در دادهای که برای ساخت شهر هوشمند به ما کمک میکند، ضعف عمیقی داریم. در حوزه توانمندیها به نظرم ما خیلی توانمندی داریم ولی اطلاعرسانی کم صورت میگیرد. انواع و اقسام اپلیکیشنها به ما نشان میدهند که اگر ما از آنها استفاده کنیم خیلی به ما آرامش میدهند و کارها سریعتر انجام میشوند که متأسفانه این اتفاق نمیافتد.
ضعف مهم دیگر این است که هماکنون ما باید بیستمین همایش شهر هوشمند را برگزار میکردیم نه اینکه اولین همایش باشد آنهم با چنین استقبال ضعیفی. همه اینها نشان میدهد که باید خیلی بر روی این موضوع کار کنیم تا شهر هوشمند ایجاد شود.
با تشکر از محدثه دهباشی همکار خوب ما در راه پرداخت