پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
فناوری بانکی و روندهای پیش رو
نگاه به آینده و تلاش برای شناخت روندها و پیشبینی پیشرفتهای بعدی، دیگر یک انتخاب دلخواه نیست. ضرورتی است که باقی ماندن در دنیای پرشتاب امروز بر بسیاری از کسب و کارها تحمیل میکند. صنعت بانکداری و پرداخت به عنوان یکی از قدیمیترین حرفههای بشری هم از این مقوله برکنار نمانده است. بانکها و شرکتهای پرداخت که سالها (و شاید قرنها) نقش پایدار و تقریبا ثابتی در اقتصاد و جامعه و جهان داشتهاند، ناگهان با سیل نوآوریهایی مواجه میشوند که هم فرصتهای جدیدی پیش روی آنها نمایان میکند و هم تهدیدهایی بس ویرانگر.
.
روندهای اصلی فناوری
اثر فناوری بر کسب و کار را میتوان از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار داد:
1- اثری که بر خود محصولات میگذارد، مانند اثر فناوری موبایل بر ابزارهای پرداخت با کارت. در این دسته از کاربردها مشتری نهایی مستقیم درگیر فناوری جدید میشود. در برخی موارد فناوری میتواند منجر به تولید محصولاتی شود که از اساس فناورانه هستند، یا بدون استفاده از فناوری ارائه آنها بسیار خاص و محدود است. به عنوان مثال یک روند بسیار پرطرفدار در بین بانکهای پیش رو در کشورهای صنعتی، ارائه محصولات مدیریت مالی شخصی (PFM) به مشتریان خرد است. در مدل سنتی بانکداری، خدمات مدیریت ثروت به مشتریان ثروتمند و ویژه اختصاص داشت. ولی به مدد فناوری و ابزارهای هوش تجاری و تحلیل دادههای بزرگ (Big data) امروز میتوان این سرویس را به عموم مشتریان عرضه کرد و از این راه بر سبک زندگی آنها اثر مثبتی داشت و به رابطه همهجانبهتر و عمیقتری با مشتری دست یافت.
2- اثری که بر فرآیندهای ارائه خدمت میگذارند، مانند نقش سیستمهای بانکداری متمرکز در کاهش زمان خدمات در شعب بانکها یا نمونه تازهاش در کشور خودمان، سامانه چکاوک برای حذف گردش فیزیکی چک. در این گونه از اثرگذاری، فناوری نقش پشتیبان و تسهیلگر برای کسب و کار قبلی و جاری دارد. محصولاتی مانند اینترنتبانک و موبایلبانک زمانی چنین نقشی ایفا کردند و با جایگزین کردن کانال مجازی به جای کانال فیزیکی شعب، امکان بهبود خدمترسانی را فراهم آوردند. روند بنیانی که پشت همه این فرآیندهای جدید قرار داشت، استفاده از روش self service بر مبنای ابزارهای الکترونیکی شخصی بود. از روندهای دیگری که در این دسته جای میگیرند، میتوان بازیگونهسازی (Gamification) را نام برد، که با بهره بردن از جذابیتهای دنیای بازیها (و اغلب بازیهای رایانهای) در کسب و کارهای جدی و فضاهای رسمی و خشکی مانند بانکداری و امور مالی، سعی در بالا بردن کارایی و رضایت کاربران دارد.
3- اثر سوم فناوری که از جهاتی مهمتر و چالشبرانگیزتر از دو اثر قبلی است، زمانی است که فناوری منجر به خلق بازارها و مشتریان جدیدی میشود که پیش از این سابقه نداشته است. اثری که شبکههای اجتماعی و منطق تجاری وب 2.0 بر بسیاری از حوزههای اقتصاد و کسب کار از جمله صنعت مالی و بانکی گذاشتند، در این دسته جای میگیرد. در اینجا با یک تغییر پارادایم روبهرو هستیم؛ حصار حوزههایی که پیش از این حیات خلوت و فضای انحصاری بانکها بود ناگهان شکسته میشود. مثلا تصمیمگیری در خصوص اعتبارسنجی مشتری، تصمیمگیری در خصوص چگونگی تجهیز و تخصیص منابع و تصمیمگیری در خصوص چگونگی چینش زنجیره تامین خدمت. ظهور و رشد سریع بازارهای مالی جدید و رقیب بانکهای سنتی (شبکههای پرداخت همتا به همتا و تامین مالی گروهی) در زمره اینگونه تاثیرات به شمار میرود. در این بازارهای مالی مستقیم کاربران سرمایهگذار و سرمایهپذیر مستقیم با هم در ارتباط هستند و موسسه مالی صرفا نقش واسط و زیرساخت تبادل پول و کمک به اعتبارسنجی (بر مبنای اعتماد متقابل بین کاربران و سوابق مالیشان) را بر عهده دارد، نه تصمیمگیری برای کنترل مسیر جریان پول.
حال سوالی که مطرح میشود این است که آیا بانکهای ما توانستهاند در سبک زندگی افراد تاثیر بگذارند یا خود را با سبک زندگی نسل جدید هماهنگ کنند؟
.
سبک زندگی جدید
تا زمانی که به مشتری تنها از یک بعد و با یک عینک نگریسته شود، این اثرگذاری بر سبک زندگی مشتری مطلوب نخواهد بود. در وهله نخست بانکها باید بپذیرند با گونههای مختلف مشتریان مواجه هستند که هر دسته مسائل و نیازمندیهای خاص خود را دارند. این مساله یعنی شناخت تنوع موجود در بین مشتریان میتواند تبدیل به مزیت رقابتی بانکها شود. امروزه تفاوت بانکها در همین است؛ یعنی اگر بانکی بر اساس بخشبندی (Segmentation) با مشتریان خودش رفتار کرد و بر اساس همان برایش محصول تولید کرد و به او سرویس داد، موفق میشود. امروز دیگر نمیتوان مشتریان را با وعده جایزه و قرعهکشی به سمت فعالیتهای بانکی سوق داد و اين به تنهایی کافی نيست و مزیت رقابتی محسوب نمیشود. بانک میتواند مبتنی بر مطالعه بگوید من مثلا برای خانمهای خانهدار یا اقشار دیگر برنامه و محصول مشخصی دارم.
اکنون ما با نسل هزاره سوم يا همان نسل Yمواجه هستیم. ديدگاه اين نسل، مشارکتجویی است. این نسل قدرت را در انتشار اطلاعات میداند، برخلاف نسل X که قدرت را در تمرکز و نگهداری اطلاعات میدانست. میتوان اطلاعات را با رویکرد خاصی منتشر کرد. مثلا ممکن است فرد نخواهد اطلاعات درآمد و هزینه خود را منتشر کند اما شاید بدش نیاید تجربیات سرمایهگذاریاش را با دوست یا پدر خود به اشتراک بگذارد. اگر اين روند را ببينيم، میتوانيم بر مبنای آن در حوزه بانکداری الکترونيکی محصولاتی متفاوت توليد کنيم.
تا سال ٢٠١٨ نسل جوان بيشتر از ٥٠ درصد بازار بانكداري خرد را تشكيل ميدهند. مشتريان جوان معمولا خيلي وفادار نيستند. آنها حسابهاي مختلفي در بانكهاي متعدد دارند و به راحتي بانكشان را عوض ميكنند. آنها كارمزدهاي توجيهناپذير و شعبههاي سنتي و مركز تماس را دوست ندارند. بلكه به شعبههايي با فضاي دوستانه و نسخه اينترنتي و موبايلي علاقهمندند كه بتوانند مطابق نيازهاي خود، آنها را شخصيسازي كنند. این بیشتر یک شیوه زندگی است، تا یک گروه سنی خاص. در این سبک زندگی افراد بسیار همتاگرا (peer-oriented) هستند؛ يعني تصميمهاي خريدشان را بر اساس توصيههاي شخصي همتايانشان ميگيرند. تعادل کار و زندگی برای این نسل بسیار مهم است. آنها دوست دارند کاری که انجام میدهند در راستای علاقه و تفریحشان باشد و از صرف وقت برای کارهای اداری بیزارند. این نسل همچنین به رعایت اصول اخلاقی توسط برندها بسیار اهمیت میدهد. عمل به اصول اخلاقي براي برندها مزيتي محسوب نميشود، بلكه عمل نكردن به آن موجب ترك برند توسط اين نسل ميشود.
.
جهانی شدن
هر چند جهانی شدن در دهههای اخیر یک روند غالب و مسلط بوده است، ولی در برابر امروز میبینیم روند دیگری هم شکل گرفته و آن محلی شدن کسب و کارهای جهانی است. به این معنی که کسب و کارهای یکپارچه و مرکزی میکوشند با توجه دوباره به مشخصات و نیازهای محلی مشتریان خود، تمایز و برتری و ارزش ایجاد کنند. در همین راستا میبینیم شعب محلی بانکهای بزرگ و چندملیتی برای رقابت با بانکهای محلی، به تعریف نوعی هویت محلی برای خود نیاز پیدا کردهاند. بنابراین در روند ایجاد تمرکز و یکسانسازی خدمات و محصولات، باید به حفظ و گسترش نقاط تماس محلی و طراحی خدمات و محصولات ویژه هر نقطه (بر اساس ظرفیتها و فرصتهای ویژه و فرهنگ و زیستبوم آن نقطه) نیز توجه مناسبی داشت. از سوی دیگر فناوری فرصت بازی در زمینی جهانی را به بازیگران محلی نیز میدهد. در داخل کشور خودمان هم مشابه همین قصه اتفاق افتاده و امروزه بسیاری از فروشگاههای برخط فارسی که در کل کشور خدمات میدهند و در جستوجوی یک کالا یا خدمت خاص در گوگل آنها را مییابید، در شهرهای کوچک و دور از مرکز فعالیت میکنند.
.
تاثیرات دیگر
به جز موارد فوق، روند و رخدادهای دیگری نیز وجود دارد که بر کسب و کار الکترونیکی و بانکداری الکترونیکی تاثیرگذار خواهند بود.
پولهای مجازی از جمله محصولات جدیدی هستند که در خارج از حوزه بانکی متولد شدهاند ولی به شکل بنیادینی مفاهیم و پارادایم غالب در دنیای بانکداری را تهدید میکنند.
روند مهم دیگر، مشارکت بینبخشی و فراحوزهای است. در وب 2.0 شاهد هستیم که وب به عنوان بستر همکاری دیده شده است. مثل APIهای پایه و اتمیکی که همه کسب و کارها (از بزرگترین آنها یعنی گوگل گرفته، تا سادهترین کسب و کارهای تکخدمت برخط) ارائه میدهند و با کمک آنها، کسب و کارهای جدیدی شکل میگیرد. در حوزه بانکی هم میتوان مصاديق آن را پيدا کرد. مثلا فکر کنیم بانک و صنعت خودرو چگونه میتوانند با هم کار کنند؟ با همفکری کسب و کارها در حوزههای دیگر مثل سلامت و غیره میتوان وارد بازارهای تازهای شد و محصولاتی متفاوت طراحی کرد. اول باید آن نقطه مشترک را یافت. یکی از روندها همین است که مثلا یک موبایلساز و تولیدکننده کفش محصول مشترک تولید میکنند. نایک و اپل محصول مشترک تولید کردند. آیا بانکها نمیتوانند این کار را انجام دهند؟
روند بسیار مهم ديگر، سرویسگرایی (SOA) است. اخيرا از اين مفهوم بيشتر شنيدهايم، البته آن را هم در سطح زیرساختها میبینیم. غالبا بحث سرویسگرایی به حوزه core banking مرتبط میشود اما باید در حوزه تولید محصول هم این روند را مد نظر قرار دهیم و بستر توسعه و تولید محصول را با نگاه SOA فراهم کنیم. هیچ اشکالی ندارد بانکهای ما بستری در اختیار توسعهدهندگان بیرون از خودشان قرار دهند که دیگران بتوانند روی آن محصول به وجود آورند و مثلا روند قبلی را که مشارکت بود، محقق کنند.
مدل اپل، مدل جالبی است که یک پلتفرم فراهم کرده و این آزادی را داده است که دیگران هرچه خواستند روی آن توسعه دهند. خوب است بانکها هم چنین پلتفرمی را داشته باشند. اینجاست که بحث مشارکت بانکها و توسعه بازار مطرح میشود. یعنی چند بانک با همکاری و در کنار هم بستر و سکویی ایجاد میکنند و این بستر را در اختیار کسب و کارهای مختلف قرار میدهند که آنها روی آن محصولات دارای ارزش افزوده خلق کنند. اینگونه با شیوهای مشارکی میتوان بازار بانکی را گسترش داد.
سید حامد قنادپور
منبع: ماهنامه پیوست، ویژهنامه اختصاصی چهارمین همایش بانکداری الکترونیکی و نظامهای پرداخت