پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
بهروز اسدنژاد، کارشناس بیمه / اگر بخواهیم برای صنعت بیمه دو مأموریت و کارکرد اصلی در نظر بگیریم، به باور من آن دو مأموریت عبارت خواهند بود از: کاهش هزینه و افزایش ایمنی. به عبارت دیگر صنعت بیمه و آثار و پیامدهای آن باید به کاهش هزینههای اجتماعی و اقتصادی و همچنین افزایش سطح ایمنی فردی و اجتماعی منجر شود. حال سؤال این است که چگونه میتوان به این دو مأموریت و هدف مهم دست یافت؟
به نظر میرسد صنعت در پارادایم رشد و توسعه درونزا گرفتار است و راهکار نانوشتهای که برای توسعه خود میدهد، این است که به ظرفیتهای درونی توجه شود و از تواناییها و پتانسیلهای داخل صنعت در جهت توسعه استفاده کند؛ از جمله تواناییهای داخلی نیروی انسانی، منابع مالی و…، ولی این پدیده به عدم ارتباط سیستماتیک با سایر صنایع، نهادها و مؤسساتی منجر شده که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر فعالیتهای صنعت بیمه اثرگذار هستند.
صنعت بیمه فاقد ارتباط سیستمی با اکوسیستم سلامت و بهداشت، صنعت نفت، گاز و انرژی، گردشگری، حملونقل، مسکن، نظام استاندارد و سازمانهای حرفهای و… است و همین موضوع به اتخاذ روشها و رویکردهای غیرعلمی و کور انجامیده است.
صنعت بیمه به واسطه عدم تعامل با صنایع و خدمات بیرون از خود از مسیر فرایندهای آنها غایب است. در این میان ذکر مثالی برای تبیین بیشتر مناسب خواهد بود. در رخدادن فجایعی مانند پلاسکو و متروپل شاهد بودیم که سازههای غیراستاندارد از منظر شاخصهای ایمنی و ریسک متأسفانه توسط صنعت بیمه تحت پوشش بیمه قرار گرفته بودند. چرا؟
با این اقدام چند نکته مشخص شد؛ اول اینکه بیمهگر به بیمهگزار غیراستاندارد و غیرایمن، اطمینان خاطر داد که تو با همین وضعیت تحت پوشش هستی. دوم اینکه بیمهگر هیچ تأثیری بر ارتقای سطح ایمنی و استاندارد مجموعههای یادشده نداشت، در حالی که اگر عکس این ماجرا رخ میداد، یعنی بیمهگر با ارتباطات سیستمیک درونصنعتی و برونصنعتی (ارتباط دادهای با شهرداریها، وزارت مسکن، نظام مهندسی و سایر عوامل دستاندرکار) میدانست که این مجموعهها در چه شرایط ایمنی قرار دارند و بر اساس گزارشهای مهندسان ناظر میدانست که چه تخلفات و چه هشدارهایی به آنها داده شده، طبیعتاً شرایط را فاقد صلاحیت برای پوشش بیمه تشخیص میداد و پیشنهادهایی برای اصلاح، ترمیم و استانداردسازی سازههای فوق عرضه میکرد. در این شرایط بیمهگزار وقتی میدید که صنعت بیمه از پذیرش ریسک امتناع میورزد، شاید به صرافت میافتاد که سطح ایمنی خود را افزایش دهد.
در این فقره خاص صنعت بیمه با عملکرد ضعیف و بر خلاف مأموریتهای خود، هم موجب افزایش هزینه جامعه شد (صدمات و خسارتهای فیزیکی و روانی واردشده به اجتماع و اقتصاد کشور) و هم متأسفانه هیچ تأثیری بر استاندارد شدن فرایندها و ایمنی بناهای یادشده نداشت و این قصه با وضع کنونی صنعت کماکان ادامه دارد.
مانع جدی دیگر در عدم تحقق مأموریتها این است که صنعت بیمه دادهمحور نیست و در ثبت و ضبط و تحلیل دادهها و تصمیمگیری بر اساس آن بهشدت ضعیف است. وقتی داده و اطلاعات یکپارچه و صحیح و بهروز نباشد، اخذ تصمیمات استراتژیک در سازمان ممکن نخواهد بود، در نتیجه سازمان نمیتواند تفاوتی بین مشتریان و بازارها قائل باشد، تبلیغات آن فلهای و غیرهدفمند است، قیمتگذاری محصولات، تکانشی و بر اساس رفتار رقیب تعیین میشود، نیروی انسانی درون سازمان درست ارزشیابی نمیشود، ارائه محصولات جدید بیشتر نمایش است، مدیریت ریسکها شوخی است و مسائل و مصائب شرکتها و صنعت بیمه بدون پاسخ میماند و در نهایت دود همه این کژرفتاریها به چشم جامعه میرود؛ چراکه هزینهها افزایش و ایمنی کاهش مییابد.
صنعت بیمه نباید مقوم و مؤید وضع موجود باشد و باید مؤسس فرایندها و روشهای کاهشدهنده هزینه و افزایشدهنده ایمنی بوده و جایگاه واقعی خود را در مسیرهای منتهی به این اهداف کلان پیدا کند.