راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

این بازار ماست / گفت‌وگو با مهندس کریم خمسه، کار‌شناس خبره فناوری اطلاعات بانکی و صنعت پرداخت

با جدی شدن بحث دریافت کارمزد از دستگاه‌های کارتخوان، می‌شود گفت اولین باری بود که اظهارنظر در خصوص صنعت پرداخت الکترونیک ایران به سر هر کوی و برزن کشیده شد. از طرفی به خاطر این‌که خاک‌خورده‌های این صنعت آدم‌هایی هستند که کمتر حرف می‌زنند یا حداقل رسانه‌ای نیستند، میدان خالی ماند و مجالی شد برای حرافی آدم‌ها و خبرنگارنماهایی که به خاطر عدم آگاهیشان با زدن سنگ مردم به سینه‌شان حیات یک صنعت را به خطر انداختند؛ صنعتی که از آن فقط یک کارت بانکی‌اش را می‌شناسند و یک دستگاه کارتخوان و فقط کافی است یک یا دو سوال درباره این صنعت از آن‌ها بپرسید؛ معلوم می‌شود که در این حوزه اندک سوادی هم ندارند. هر چه بود توانسته بودند با ناآگاهیشان جمعیت زیادی را با خود همراه کنند اما غافل از اینکه این راه که می‌روند به ترکستان است.

همین‌ها باعث شد که برای گفت‌وگوی ویژه این شماره به دنبال یکی از قدیمی‌های این صنعت برویم. کریم خمسه مدیرعامل شرکت توتان کسی بود که با او می‌توانستیم نه‌تن‌ها درباره گذشته و تاریخ این صنعت، بلکه درباره آینده این صنعت و چالش‌های پیش روی آن صحبت کنیم. صبح یک پنجشنبه پاییزی تقریبا دو ساعتی در دفترش مهمانش بودیم و با او صحبت کردیم.

Karim-Khamse-Index-way2pay-93-10-11a

اما چرا «این بازار ماست»؟ راستش را بخواهید در مراسم افتتاحیه سومین همایش بانکداری الکترونیک و نظام‌های پرداخت فرهاد نیلی شعری از مولانا را برای حضار خواند که بعد از آن خیلی در بین فعالان این صنعت شنیده شد؛ این شعر آن‌قدر با فضای فناوری اطلاعات بانکی و پرداخت این جور بود که حتی مستندی که توسط گروه رسانه‌ای شفق از سومین همایش آماده شد نامش «این بازار ماست» گذاشته شد؛ ظاهرا مهندس خمسه هم یکی از آن عاشقان صنعت پرداخت و ادبیات ایران است که این دو بیت را روی یک تابلوی بزرگ در دفترش نصب کرده است و در‌‌ همان ابتدای ورود این شعر را با صدای خودش برایمان می‌خواند و بعدش می‌رویم سر مصاحبه و صحبت را با تاریخ شروع می‌کنیم.

.

دلبری و بی‌دلی اسرار ماست / کار کار ماست چون او یار ماست

نوبت کهنه فروشان درگذشت / نوفروشانیم و این بازار ماست

.

شروعی درست برای صنعت پرداخت

خیلی‌ها معتقدند صنعت پرداخت از ابتدا داشت به‌درستی شکل می‌گرفت اما با ورود یک‌باره دولت به این فضا همه‌چیز خراب شد. برای مثال بانک مرکزی نامه داد که حق ندارید با ثمین کارت و رایان کارکنید. آیا مشکل صنعت پرداخت از اینجا شروع شد؟

باید بگویم مشکل صنعت پرداخت این نامه‌ها نبودند. شاید به‌صورت خاص این نامه حتی نامه درستی هم بود کما اینکه خود من هم در شرکت رایان مخاطب این نامه بودم. الآن با گذشت ۱۳ سال می‌بینم این حرکت از موضع رگولاتور درست بود. زیرا ما داشتیم کارت صادر می‌کردیم و کارت صادر کردن کار بانک‌ها بود. در تمام دنیا روال همین است. شاید اگر فقط کار پذیرندگی انجام می‌دادیم درست‌تر بود اما از طرفی آن زمان کارت چندانی هم دست مردم وجود نداشت و سایپا کارت و ثمین کارت مجبور بودند کارت‌ها را نیز خودشان صادر کنند.

.

پس روند ویزا و مس‌تر کارت چگونه است؟

ویزا و مس‌تر یعنی شاپرک و شتاب بین‌المللی. هیچ کارتی تنها یک آرم از ویزا و مس‌تر ندارد بلکه حتما صادرکننده‌ای دارد که آرم ویزا یا مس‌تر کارت در کنار آرم آن هست. حالا این صادرکننده باید یا یک بانک باشد یا یک موسسه مالی یا موسسه اعتباری که بر اساس قوانین خاص ویزا و یا مس‌تر کارت عضو آن‌ها می‌شوند.

.

 بازی برد و باخت بانک‌ها

رایان سایپا و ثمین اگر ادامه پیدا می‌کردند به کدام سمت می‌رفتیم؟

مرحوم آقای نوربخش رئیس بانک مرکزی آن زمان با پذیرندگی مشکل نداشت با صادرکننده بودن مشکل داشت. ایشان می‌گفت کارت صادر نکنید. کما اینکه می‌گفت با بانک‌ها کارکنید و ما را تشویق می‌کرد. آن موقع اواخر دهه هفتاد بود اما ظرفیت عمومی بانک‌ها این مسئله را نمی‌پذیرفت بانک‌ها نمی‌دانستند ما راجع چه صحبت می‌کنیم و می‌ترسیدند وارد این مقوله شوند و یا از طرفی ظرفیت فنی هم برای این کار وجود نداشت.

از همه مهم‌تر برخی می‌خواستند همه کیک را برای خودشان داشته باشند بنابراین با حضور بازیگران جدید مخالفت می‌کردند و البته تجربه‌های بعدی نشان داد که این کیک خیلی بزرگ‌تر از آن است که توسط یک نفر تصاحب شود. به موضوع برگردیم، همین عدم آشنایی با طوفانی که در پیش بود و مهیا نکردن سازوکار برای عبور از این طوفان، باعث شد بانک‌هایی که اواخر دهه هفتاد حرکتی نکردند اواخر دهه ۸۰ هزینه‌های سنگینی را پرداخت کردند؛ مثلا بانک ملت اواخر دهه هفتاد با صدور ملت کارت را راه‌اندازی کرد و بعد مجبور شد کاملا جمع کند ولی بازهم ادامه داد و اواخر دهه ۸۰ سازوکار مناسبی برای کسب سهم بازار بیشتر داشت. از طرفی بانک‌هابانک‌های دیگری هم داریم که هم‌اندازه بانک ملت هستند. و پیش از بانک ملت به صنعت کارت و پرداخت وارد شدند، اما با اولین شکست دیگر ادامه ندادند و درنتیجه اواخر دهه هشتاد تقریبا خارج از بازار رقابت هستند و یا مجبور شدند هزینه‌های هنگفت بپردازند تا بخشی از سهام یک شرکت را بخرند؛ زیرا در آن سال‌ها که بانک ملت در این مسیر تلاش می‌کرد آن‌ها سر جایشان نشسته بودند و شاید با تمسخر به این حرکت‌ها که نتیجه‌اش هم بعضا موفقیت‌آمیز نبود نگاه می‌کردند در سال‌های اول برد با این‌ها بود اما در طولانی‌مدت به نفع ملت شد. در نظام پرداخت بزرگ‌ترین مشکل را کسانی این است که استراتژی مشخصی ندارند.

.

ضعفی به نام نبود نگاه مدیریتی

اینکه می‌گویید مشخص نیست یعنی در سطح فردی یا سازمانی مشکل داریم؟ در بانک ملت چگونه این استراتژی شکل گرفت؟ آیا آقای دیواندری این حرکت را شکل دادند؟

خیر؛ خیلی از حرکت‌ها قبل از آقای دیواندری شکل گرفت. در سال ۷۸ آقای منوچهری مدیرعامل بانک بودند. مسئله خود مدیرعامل نیست؛ فهم بدنه بانک و بدنه مدیریتی آن است که حس کند در راستای اتفاقاتی که در حال شکل‌گیری است باید حرکت کند. به‌عبارت‌دیگر نیازی را باید ببینند تا به دنبال پاسخ آن بروند.

ما حرکت‌هایی به‌صورت جرقه داشته‌ایم که خیلی زود متوقف شده است و مثالش را هم در بانک‌های خصوصی و دولتی داشته‌ایم. کسانی برنده هستند که جریان‌ساز بوده‌اند. مثلا تجارت الکترونیک پارسیان یکی از آن‌هایی است که جریان ساخته است و فراز و نشیب‌های زیادی هم داشته‌اند.

Karim-Khamse-Index-way2pay-93-10-11c

جالب است بدانید عمر تجارت الکترونیک پارسیان سه سال بیشتر از بانک پارسیان است. قبلا اسم این شرکت تجارت الکترونیک ایرانیان بود. زمانی که آقای طالبی مدیرعامل شرکت توسعه صنایع ایران‌خودرو شدند و قرار بود بانک پارسیان را تأسیس کنند به‌موازات آن شرکت تجارت الکترونیک ایرانیان را تأسیس کردند که بعد‌ها به تجارت الکترونیک پارسیان تغییر نام داد. این شرکت به‌عنوان بازوی بانکی که بعد‌ها می‌خواستند تأسیس کنند قرار بود عمل کند و از‌‌ همان زمان ضررهای سنگینی را متحمل می‌شدند.

در عوض بانکی مثل بانک کارآفرین اصلا به این حرکت‌ها اعتقاد نداشت و آن زمان سودهای خیلی خوبی هم می‌داد؛ اما الآن ارزش تجارت الکترونیک پارسیان در بورس چقدر است؟ بانک کارآفرین جه ارزش‌افزوده‌ای در شرکت‌هاشرکت‌های تابعه‌اش دارد که با این شرکت قابل رقابت باشد؟ ارزش تجارت الکترونیک پارسیان در بورس تقریبا یک‌سوم بانک پارسیان است. آیا بانک کارآفرین نمی‌توانست‌‌ همان چندمیلیاردی که سال ۸۲ تجارت الکترونیک پارسیان سرمایه‌گذاری کرد را سرمایه‌گذاری کند؟ قطعا می‌توانست.

.

به جای نوآوری فقط از روی هم کپی می‌کنیم

درباره زمانی صحبت می‌کنیم که هنوز کربنکینگ خیلی فراگیر نشده است و این خدمات تازه شکل‌گرفته است. باید از چه زاویه‌ای به آن نگاه کنیم؟

ببینید، یک‌چیزی باید مسئلهٔ واقعی ما باشد تا آن را حل کنیم. موضوع کارت و بانکداری الکترونیکی، مسئله آقای طالبی و همکارانش در تجارت الکترونیک پارسیان بود و آن را حل کردند. یادم هست یک بار با آقای طالبی و برخی از همکاران جلسه‌ای را ساعت ۸ صبح شروع کردیم تا ۹ شب و فردایش نیز از ساعت ۸ تا سه بعدازظهر تا راجع به یک موضوعی تصمیم‌گیری شود؛ اما وقتی مسئله توسعه بانک مطرح نیست و یا به قدم‌های کوچک اکتفا می‌شود و یا نمایشی برای مدیران، قرار نیست اتفاقی بیفتد. کسانی که قدم‌های بزرگ برمی‌دارند به دنبال ابزارهای مناسب هم می‌روند.

مهم‌ترین مشکل بانکداری و پرداخت الکترونیک ما مسئله کپی کردن است. از جهت اینکه چون ایده‌ای نداریم دنبال‌‌ همان کارهای بقیه می‌رویم و بعدش هم نمی‌دانیم سیستم کپی شده را جه کارش بکنیم و چگونه باید گسترش داد. مدل توسعه نداریم. من در این چندساله سعی کردم دوستان را به این نکته متوجه کنم که شما باید مشتری خاص خود را انتخاب کنید و کت‌وشلوار سایز مشتری خود بدوزید! نمی‌توان به همه مشتری‌ها را داشت و به همه سرویس داد. الآن بانک‌های بزرگ و کوچک سر مشتری دعوا می‌کنند درحالی‌که برخی از آن‌ها واقعا قابلیت پاسخگویی به این مشتری را ندارند. به‌عنوان‌مثال دانشجویی که کل هزینه ماهیانه‌اش از ۵۰۰ هزار تومان تجاوز نمی‌کند کارتی دریافت می‌کند که سقف برداشت روزانه آن ۲۰۰ هزار تومان است و تاجری که پول ناهار کاری‌اش از این مبلغ بیشتر است نیز‌‌ همان کارت با‌‌ همان سقف برداشت را دریافت می‌کند. ما بر اساس مشتری رفتار نمی‌کنیم. باید سرویس‌هایی خاص هر مشتری طراحی و توسط بانک‌ها ارائه شود و طبیعی است که یک بانک می‌تواندنمی‌تواند همه سلیقه‌ها را پاسخ بدهد.

.

 قابلیت‌هایمان را درست بشناسیم

ممکن است با ارائه چنین راهکارهایی بانک مرکزی به موضوع ورود کند و مانع شود. درست مثل افزایش سقف برداشت وجه نقد از دستگاه‌های خود‌پرداز.

کدام بانک قصد واقعی ایجاد سرویس خاص داشته و بانک مرکزی مانع شده است؟ تازه اگر هم این‌طور که می‌گویید باشد، اگر واقعا هدف، داشتن سرویس متمایز باشد آن‌قدر باید با بانک مرکزی چانه زد تا در‌‌نهایت قبول کند. بالاخره رگولاتور هم خیلی جا‌ها از حرفش کوتاه آمده کما اینکه خیلی جا‌ها بانک‌ها هم برخلاف دستورات رگولاتور عمل کرده‌اند. همین‌که دستگاه کارت‌خوان دوم نگذارید بخشنامه بانک مرکزی بوده است اما الآن عملا تا شش دستگاه کارت‌خوان را هم می‌بینیم. این حرف‌ها تا حدی بهانه است. چطور دستورهای بانک مرکزی را گاهی اوقات می‌شود ندید، ولی بعضی مواقع باید حتما دید؟!

Karim-Khamse-Index-way2pay-93-10-11d

مشکل این است که من زمانی که در بانکی به اندازه‌های بانک اقتصاد نوین یا سامان یا پارسیان هستم به‌اندازه بانک ملی برای مشتریان خودم فکر می‌کنم و در بانک ملی می‌خواهم سرویس خاص فلان بانک تخصصی خصوصی را به مشتری بدهم. به‌این‌ترتیب همه بانک‌ها مثل هم می‌شوند و هیچ بانکی هیچ سرویس متمایزی ارائه نمی‌کند. اصولا این نکته که یک سرویس، کاملا خاص یک بانک است و من بانک دیگر از نوع دیگر نمی‌توانم آن را ارائه بدهم در منطق مدیریتی ما جا ندارد.

.

 سرویس‌های الکترونیک را با تراکنش‌های الکترونیک اشتباه نگیریم

بانک‌های کوچک و چابکی مانند سامان برخی سرویس‌های خاص دارند. مثلا سامان اینترنت بانک قوی دارد و با آن می‌توانی خیلی از کار‌هایت را انجام دهی. اما در بانک ملی برای هر سرویسی برای اینترنت بانک باید کلی کاغذبازی را پشت سر بگذارید و خیلی مسائل پیچیده است. شاید بانک‌های کوچک‌تر سرویس‌های خاص ارائه کنند.

منظور من کلیت محصولات است؛ بگذارید دوباره از بانک ملت مثال بزنم بانک ملت محب (سامانه متمرکز حساب‌های بانکی) دارد؛ در این سامانه، سرویس‌هایی ارائه می‌شود که مطلوب شرکت‌ها است. منظورم از سرویس‌های خاص چنین سرویس‌هایی هستند.

درواقع تراکنش‌های الکترونیکی را همه دارند ما باید خدمات الکترونیکی یا e-services ارائه بدهیم؛ وقتی جامعه مشتریان را شناختیم باید برایش برنامه‌ریزی هدفمند که به چه اهدافی می‌خواهیم برسیم. چون منابع بی‌‌‌نهایت نداریم پس تنها تعداد خاصی از مشتریان را می‌توان شکار کرد؛ و به این مشتریان سرویس خاص خواهیم داد. الآن همه می‌دانند این تفکر که یک رستوران راه بیندازیم به این امید که فقط برنج خیلی خوب داریم اشتباه است چون برنج خوب را همه رستوران‌ها دارند. الآن باید همه غذا‌ها خوب باشد. تراکنش‌های الکترونیکی با کیفیت بالا هم دیگر شرط لازم شده است و شرط کافی نیست. متاسفانه هزینه سنگینی بابت کاری که نمی‌دانیم به چه دردی می‌خورد می‌پردازیم. خیلی از بانک‌ها می‌گویند ما می‌خواهیم ۲۰۰ هزار دستگاه و یا یک‌میلیون دستگاه پایانه فروش نصب کنیم اما با چه دیدی؟ کجا و چرا؟ قرار است این دستگاه‌ها چه بکنند؟ در کنار سه میلیون کارت‌خوان حال حاضر قرار است چقدر سودآوری داشته باشند؟ حتی در بین دستگاه‌های بهترین‌های این صنعت هم تعداد زیادی دستگاه غیرفعال وجود دارد که باید جمع‌آوری شود. اضافه کردن تعداد جدیدی دستگاه واقعا از دید مدیریتی کار بسیار نادرستی است.

.

 مدیران بانک‌ها باید دیدشان تغییر کند

اگر احساس کنید می‌توانید همه بازار را با دو شرکت پوشش دهیم به یک سرویس عام یکنواخت می‌رسیم. بازار نیاز فراتری دارد. باید حرف نو داشته باشیم. متاسفانه تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان در نظام بانکی نمی‌دانند بابت چه چیزی باید هزینه کنند. الآن چند سال است شاپرک آمده است هنوز بسیاری از اعضای هیئت‌مدیره و مدیران عامل بانک‌ها نفهمیده‌اند که حساب از دستگاه کارت‌خوان جدا شده است. آثار این عدم شناخت را می‌توان در تصمیماتشان دید. مردم که دیگر علی‌حده حق دارند تفاوت بین شرکت‌های پرداخت و بانک‌ها را ندانند.

بانک‌ها باید به‌شدت از شاپرک استقبال می‌کردند. تکلیف مشتری با بانک بر سر حساب کاملا مشخص است. از طرف دیگر ادبیاتی بین شرکت‌های پرداخت الکترونیک و پذیرنده باید شکل بگیرد که هر دستگاهی چه ویژگی‌هایی دارد و قادر به ارائه چه سرویس‌هایی است و از طرفی هم حساب‌های بانکی در بانک‌های مختلف چه خدماتی را بر این بستر ارائه می‌کنند. با آمدن شاپرک باید ما به چنین تفکیکی برسیم.

اما بیزنس مدل موجود در بازار با ندادن کارمزد و معطل کردن شرکت‌های پرداخت الکترونیک برای دریافت کارمزد ما را دوباره به همین نقطه برمی‌گرداند. حضور یک دستگاه کارت‌خوان به اجاره‌ای که از بانک می‌گیرد وابسته می‌شود. بانک هم به امید آنکه با گذاشتن یک دستگاه کارت‌خوان مشتری را به خود جذب می‌کند تعداد دستگاه‌ها را افزایش می‌دهد. در یک مقطعی همه‌چیز به نفع شرکت‌های پرداخت الکترونیک شد چون هم از طرف بانک‌ها و هم از سمت کارمزد‌ها درآمد داشتند.

.

 در همین ماجرای کارمزد‌ها بانک‌ها هم راضی نبودند کارمزد از پذیرنده‌ها کسر شود. کمتر بانکی به این قضیه ورود کرد.

زیرا دوستان دغدغه این بیزنس را ندارند. خیلی واضح است که انتهای این راه فعلی بن‌بست است. حدود ۵ سال است که من مرتبا می‌گویم شرایط گلخانه‌ای الی‌الابد نیست و ما در شرایط گلخانه‌ای هستیم. این شرایط برای دو سه سال اول مناسب است اما ادامه آن درست نیست. این بیزنس برای آنکه بالنده شود باید درآمدزا باشد و این درآمد‌ها برای توسعه‌اش هزینه شود. ازآنجاکه اندازه این صنعت مدام بزرگ‌تر می‌شود، چرخه آن اگر ناقص باشد و مدام از بیرون درآمد تزریق شود هزینه‌ها مدام بیشتر می‌شوند و از یک جا به بعد دچار بحران می‌شویم.

.

 ما در دنیا صنعت پرداخت و صنعت بانکی داریم که در هم ادغام نیستند. در بین ویزا و مس‌تر و اپل‌پی و پی‌پال چه در فضای اینترنتی و چه در موبایل و چه در کارت جنگ واقعی وجود دارد. بانک‌ها هم به کار خود می‌پردازند و از آن‌ها سرویس می‌گیرند. در ایران این مسیر درست طی نشده است. از سال ۵۰ اولین دستگاه خود‌پرداز وارد شد سپس این فضا به اغما رفت تا آنکه در اواخر دهه هفتاد دوباره شروع شد و تا اینکه در سال‌های ۸۵-۸۶ صنعت پرداخت به اوج رسید.

آنچه در سال‌های ۸۵-۸۶ اتفاق افتاد این بود که وزارت اقتصاد و دارایی به بانک‌ها تکلیف کرد به سراغ کارت بانکی، دستگاه کارت‌خوان و دستگاه خود‌پرداز بروند.

.

آغازی مسیری نادرست

چرا باید وزارت دارایی وارد این مقوله شود؟ فکر می‌کنید این ورود درست بود؟

چون برای رسیدن به بانکداری الکترونیک عجله داشتیم. با این رویه مخالف نیستم شاید در آن شرایط من هم همین کار را می‌کردم. اما این دستورالعمل و تکلیف به بانک‌ها که این تعداد کارت، دستگاه کارت‌خوان یا دستگاه خود‌پرداز باید داشته باشید درست نبود. درواقع تعیین سهمیه صحیح نبود. مثلا برای بانک توسعه صادرات هم سهمیه کارت بانکی، دستگاه کارت‌خوان و دستگاه خود‌پرداز تعیین شده است. بانک توسعه صادرات که با مغازه‌دارمغازه‌دار سروکار ندارد؛ این کارت‌ها و دستگاه‌ها به چه دردش می‌خورد؟

Karim-Khamse-Index-way2pay-93-10-11f

بنابر برخی از آمارهای شنیده شده در توزیع جهانی تعداد کارت، دستگاه کارت‌خوان و دستگاه خود‌پرداز سهمیه بانک‌ها تعیین شد؛ مثلا در دنیا به ازای هر هزار نفر یک دستگاه خود‌پرداز وجود دارد پس ما با جمعیت ۷۰ میلیون نفر باید ۷۰ هزار دستگاه خود‌پرداز داشته باشیم و به نسبت شعبه هر بانک برایش سهمیه تعیین شد و در پی آن مدیران بانک‌ها برای نرسیدن به این حدنصاب در جلسات توبیخ می‌شدند. اینجا بود که بانک‌ها به مسیری نادرست تنها برای رسیدن به هدف آمار‌ها هدایت شدند.

.

سزارین صنعت پرداخت کشور کار درستی نیست

اکنون نیز چنین استدلال‌هایی وجود دارد؛ تولیدکنندگان دستگاه‌های خود‌پرداز می‌گویند ما به ۳۵ هزار خود‌پرداز دیگر نیاز داریم و این حرف را با استناد به‌‌ همان آمار سرانه عنوان می‌کنند.

من می‌گویم حتی اگر ما واقعا به این تعداد نیاز داریم اجازه بدهید زایمان طبیعی اتفاق بیفتد. همه‌چیز را سزارین نکنید؛ زیرا باعث ناقص شدن فرآیند می‌شود. هر چیزی یک سقف بیزنسی دارد که در روابط و روند توسعه مشخص می‌شود. مثلا کسی درباره تولید شامپو در کشور اظهارنظر می‌کند؟ مکانیسم بازار این مسائل را تعیین می‌کند. در خارج از کشور ما، مردم درباره دولت الکترونیک و بانکداری الکترونیک اظهارنظر نمی‌کنند؛ اصلا نمی‌شناسند، آن‌ها سرویسشان را می‌گیرند. اما ما خودمان اصطلاح می‌سازیم و بحث‌های کار‌شناسی را وارد رسانه‌ها می‌کنیم و بعد حالا دیگر نمی‌توانیم جمعش کنیم.

.

 پس عمومی شدن این بحث‌ها مطلوب نیست؟

اصلا مطلوب نیست. در یک جمع غیر کار‌شناسی این مباحث جو ایجاد می‌کند و انتظار روانی ایجاد می‌کند ما در بحث‌های عمومی باید از مردم بخواهیم چه انتظاراتی دارند و چه خدماتی اگر ارائه شود زندگی آن‌ها بهتر می‌شود. تا حالا کسی از مردم راجع به نحوهٔ درمان بیماری‌ها و یا استانداردهای ساخت پالایشگاه سوال کرده است؟ خیر. مردم در این رابطه‌ها مشکلات خود را می‌گویند و کسب‌وکارکسب‌وکار‌ها پاسخ می‌دهند و رگولاتور‌ها بر بیزنس مدل صحیح نظارت می‌کنند تا از انحصار و… جلوگیری شود. ما اگر بیزنس مدل را درست کنیم همه‌چیز سر جای خود قرار می‌گیرد.

.

 این ما کیست؟

ما یعنی رگولاتور، شرکت‌های پرداخت الکترونیک و بانک‌ها و تامین کننده‌ها.

.

 بانک‌ها کار خود را انجام نمی‌دهند

ازنظر اجرایی چطور اتفاق می‌افتد؟ مثلا بانک‌ها دارند کار خود را انجام می‌دهند.

خیر. بانک‌ها کار خود را انجام نمی‌دهند، بلکه از محل منابع خود هزینه‌های غیرضروری سیستم را می‌پردازند. ناعادلانه هم می‌پردازند. کسی که شش دستگاه کارتخوان در مغازه‌ دارد، شش برابر کسی که یک دستگاه کارتخوان دارد سرویس می‌گیرد درحالی‌که ۵ تای کارت‌خوان‌ها اضافه است و این اسراف در منابع است. الآن مغازه‌ای در همین شهر تهران وجود دارد که ۳ دستگاه کارتخوان دارد که به دو حسابش در یک بانک وصل است. دوتا از این دستگاه کارت‌خوان‌ها را یک پی‌اس‌پی گذاشته است که وصل به دو حساب مغازه‌دار در آن بانک هستند و دستگاه سوم را پی‌اس‌پی دومی که برای آن بانک کار می‌کند به یکی از‌‌ همان دو حساب متصل کرده است. به‌عبارت‌دیگر یک مغازه‌دار با دو حساب در یک بانک سه دستگاه کارت‌خوان دارد. بانک هزینه سه دستگاه کارتخوان را می‌دهد که یک مشتری که دو حساب نزد وی دارد را پشتیبانی کند. این مسئله به‌هیچ‌وجه منطقی نیست.

.

 اخیرا هم بانک مرکزی پروژه مدل‌های کسب‌وکار بانکداری را تعریف کرده است. شرکت خدمات انفورماتیک و پژوهشکده پولی را مامور کرده است که این استراتژی‌ها را استخراج کنند.

بدین ترتیب بخش عمده‌ای از فعالین این بیزنس کنار گذاشته‌شده‌اند. بانک‌ها و شرکت‌هاشرکت‌های پرداخت و تامین کنندگان دیده نشده‌اند. در حقیقت اصلا پروژه با این تفاسیر نمی‌خواهد. همه‌چیز مشخص است. در تمام دنیا این قانون وجود دارد که هر کس سرویس می‌گیرد باید هزینه‌اش را بپردازد. مغازه‌دار سرویس می‌گیرد باید هزینه‌اش را بپردازد. اینکه هزینه چقدر باشد همان‌طور که آقای حکیمی‌ گفتند تنها یک حساب‌کتاب ساده نیاز دارد. از طرف دیگر رابطه‌ای بین مغازه‌دار و بانک وجود دارد. اگر ارتباط بین شرکت پرداخت الکترونیک و بانک را قطع کنیم مسئله حل می‌شود.

.

 مدیران بانکی هنوز روشن نیستند

اما خیلی از بانک‌ها سهامداران شرکت‌های پرداخت الکترونیک هستند و این تفکیک به نظر دشوار می‌آید.

بخش عمده‌ای از مشکل این است که هنوز زوایای این قصه برای مدیران نظام بانکی روشن نشده است. وقتی مدیرعامل بانک بداند بدون نیاز به شرکت‌های پرداخت الکترونیک می‌تواند سرویس‌های الکترونیکی موردنیازش را از بازار دریافت کند به این تفکیک راضی می‌شود. کافی است شاپرک اعلام کند هر حسابی که پذیرنده می‌خواهد پشت دستگاه‌های کارت‌خوان تعریف کنند.

.

 الآن این‌طور نیست؟

کلامی شاید ولی در عمل نه. مثلا از بهسازان بخواهید دستگاه کارت‌خوان خود را به‌حساب تجارت متصل کند. این کار را انجام نمی‌دهد. این قانون هست، اما اجرا نمی‌شود. اگر این اتفاق بیفتد بانک‌ها نیاز به مدیریت کردن دستگاه‌های کارت‌خوان ندارند و وارد بازار ارائه سرویس می‌شوند.

.

 این مسئله ظاهرا بسیار منطقی است. پس کجای کار ایراد دارد که عملی نمی‌شود؟

ایراد کار اراده است که در بانک مرکزی باید این اتفاق بیفتد. اگر آقای حکیمی از این زاویه وارد شود دیگر مسئله کارمزد هم به‌راحتی حل می‌شود. یک بانک نیاز به خرید کارت‌خوان‌های زیاد و یا سهامدار بودن در شرکت‌های پرداخت الکترونیک ندارد. اگر سرویس به پذیرنده کارت ارائه شود کارت‌خوان مشتری به‌حساب‌‌ همان بانک متصل می‌شود.

.

 از بانک مرکزی چه انتظاری می‌رود؟

به‌عنوان‌مثال همان‌طور که گفتید در بورس یک‌سوم ارزش بانک پارسیان ارزش پرداخت الکترونیک پارسیان است. این حرف شما بدان معناست که بانک پارسیان از بنگاه اقتصادی سودآور خود بگذرد؟

خیر، این یک بنگاه اقتصادی است که زندگی مستقل خود را دارد ولی بانک پارسیان برای خدماتش از این شرکت و دیگر شرکت‌ها می‌تواند استفاده کند و تجارت الکترونیک پارسیان نیز می‌تواند درآمدهای دیگر داشته باشد که دارد. این شرکت هشت‌صد هزار دستگاه کارت‌خوان دارد و برای حدود ۱۴ بانک کار می‌کند؛ اما اگر در جایی یک دستگاه کارت‌خوان تجارت الکترونیک پارسیان به‌حساب پارسیان متصل باشد و مغازه‌دار بخواهد به یک حساب در یک بانک دیگر متصل شود تجارت الکترونیک پارسیان یک دستگاه کارت‌خوان دیگر در کنار کارت‌خوان قبلی قرار می‌دهد. البته پارسیان فقط یک مثال است و دیگر شرکت‌ها هم همین‌طور هستند.

بانک مرکزی نتوانسته است مزایای شاپرک را برای نظام بانکی و مردم مشخص کند. از این زاویه اگر به بانک‌ها اعلام شود که نیاز نیست چند صد میلیارد بدهی سهام فلان شرکت را بخرد و سپس هزار میلیارد هزینه کنید که یک‌میلیون دستگاه کارت‌خوان را نصب کنید، در عوض باید با پذیرنده‌ها صحبت شود تا از حساب فلان بانک برای دستگاه موجود خود استفاده کنند.

Karim-Khamse-Index-way2pay-93-10-11e

و بانک مرکزی از آن‌طرف یک چوب سنگین هم بردارد و بگوید هرکجا دستگاه کارت‌خوان هر شرکتی که هست، چنانچه مشتری درخواست کرد حساب هر بانکی را که می‌خواهد به دستگاهش متصل کند باید شرکت این کار را بکند.

خیلی از شرکت‌های پرداخت این خدمت را می‌دهند که فرد بتواند برای چند حساب خود فقط از یک دستگاه کارت‌خوان استفاده کند. در اینجا تکلیف معلوم است. در این صورت من به شما قول می‌دهم که بخش عظیمی از دستگاه‌های کارت‌خوان تکراری در بازار جمع می‌شود.

.

با مردم حرف بزنید

ساختار حکومتی ما نیز خیلی شبیه به فرانسه است. فرانسه جزو محدود کشورهایی است که برای فرهنگ یارانه می‌دهد و الان سینما در فرانسه دچار مشکل شده؛‌‌ همان برنامه‌ای که ما در ایران هم داریم. در آنجا دولت ورود می‌کند و پولی می‌دهد و دعوا سر این است که چه کسی پول را بگیرد؛ برخلاف آمریکا که دولت یک ریال هم نمی‌دهد اما سینمای آمریکا دنیا را نابود کرده است. به شاپرک هم نگاه کنیم، می‌بینیم که بدشکل گرفته است.

به هر نوعی که شکل گرفته باشد به‌هرحال اتفاق خوبی بوده است. دوستان باید این را جا بیندازند، در تلویزیون با مردم حرف بزنند و بگویند کارت‌خوان برای بانک نیست. اگر اسم پارسیان روی کارت‌خوان است، شما می‌توانید حساب پاسارگاد، ملی، تجارت و… برای آن بگذارید یا اگر کارت‌خوان شما سداد است، می‌توانید حساب پارسیان، صادرات یا پاسارگاد بگذارید

.

آقای قادری روزی می‌گفت دنبال این هستند که امکانی ایجاد شود تا افراد برای دریافت دستگاه کارت‌خوان به بانک مراجعه نکنند و به شاپرک برای دریافت آن بروند.

این مانند آن است که بگویید من می‌خواهم گوشی همراه را از ایرانسل بگیرم. این نمی‌شود. پس شرکت پرداخت الکترونیک چه‌کاره است؟ باید جایگاه خود را بشناسیم. من سوییچ بین‌بانکی و یک موسسه واسطه هستم، مانند ویزا و مسترکارت. شما یک عدد کارت‌خوان از ویزا در هیچ کجای دنیا ندیده‌اید.

.

 دستگاه‌های کارت‌خوان را که ویزا و مس‌تر نمی‌دهند. پس چه کسی این‌ها را ارائه می‌دهد؟

این کار را بانک‌ها و موسسات پذیرنده می‌کنند؛ یک موسسه پذیرنده و یک موسسه صادرکننده است. موسسه پذیرنده‌‌ همان بانک یا عضو ویزا و مس‌تر است که یک سری ضوابط و قوانین دارند و بر اساس آن روابط فنی و مالی با هم کار می‌کنند.

.

به‌عنوان‌مثال یک کاسب در آمریکا به بانکی مانند سیتی‌بانک می‌رود و کارت‌خوان را ازآنجا می‌گیرد؟

او درخواست را می‌نویسد و دستگاه را برایش می‌برند و نصب می‌کنند. در آنجا اصطلاح شرکت پرداخت الکترونیک نداریم و اصطلاحاً موسسه پذیرنده می‌گویند که ممکن است هم یک شرکت و هم یک بانک باشد. این شرکت‌ها و یا بانک‌ها عضو ویزا و مس‌تر می‌شوند مثل بانک که عضو شتاب و پی‌اس‌پی که عضو شاپرک می‌شود. برای صادرکننده حتماً باید موسسه مالی و یا بانک باشد که بتواند کارت صادر کند. برای تسویه پذیرنده هم باید یک بانک پذیرنده وجود داشته باشد. و گاهی اوقات بانک، عضو است و کار را به شرکت می‌سپارد و گاهی هم خودش انجام می‌دهد. اما هر دو مدل را می‌توانید داشته باشید، هم بانک دستگاه را برای شما بیاورد و هم شرکت وابسته به بانک.

.

خدمات هزینه دارد

سیستم در آنجا مقداری گسترده‌تر به نظر می‌آید.

نه اتفاقا برعکس. ما در اینجا تنوع گستردگی زیادتری داریم زیرا در اینجا مدل ما فرق می‌کند. به دلیل اینکه این خدمات در ایران رایگان شد، خیلی زود توسعه پیدا کردیم و به همه‌جا هم توسعه پیدا کردیم. اما در آنجا رایگان نیست و مصرف‌کننده باید پول بدهد. برخی جا‌ها دستگاه را می‌خرند و بعضی جاهای دیگر علاوه بر خرید، ۵ تا ۱۰ دلار به‌صورت ماهیانه برای هزینه پشتیبانی می‌پردازند، تازه کاغذ را هم خودشان باید تأمین کنند، زمانی هم که خراب می‌شود، دستگاه را به بانک ببرند و اعلام خرابی کنند چون کسی به آن‌ها سر نمی‌زند؛ علاوه بر این‌ها برای هر تراکنش هم ۲ درصد کارمزد می‌دهند.

Karim-Khamse-Index-way2pay-93-10-11b

البته این را هم اضافه کنم که مدل‌های کسب‌وکار در کشورهای دیگر هم در حال تغییر است. الان دعوا بر سر پایین آوردن نرخ‌ها است. زیرا مثلاً زمانی کارت نقدی کم بود ولی الان این کارت‌ها بیشتر شده است. خب مشتری می‌گوید چرا باید هزینه بدهم وقتی‌که کارت برای خودم است؛ می‌روم بانک و پول را دریافت می‌کنم. آن‌ها دعواهای خود را دارند. ما اگر به فضای داخلی خود بازگردیم، فعلاً یک نظام پرداخت ایرانی داریم، مانند فوتبال ایرانی با ویژگی‌های خاص خودش. به نظر من در همین فضا و ساختار موجود کافی است که مدیران عامل بانک‌ها را آگاه کنند و حتی اگر لازم است به‌صورت دستوری بگویند که این کار را نکنید. همین الان خیلی از بانک‌های ما دستوری زیر بار می‌روند. بهتر است این جو راه بیفتد که شما نیازی به خرید شرکت‌های پرداخت ندارید و از آن‌طرف شرکت‌های پرداخت را وادار کنند که اگر زمانی دستگاه کارت‌خوانی نصب کردید و پذیرنده خواهان تعریف حساب دیگری غیر از حساب پیشنهادی شما باشد ولی شما آن را تعریف نکردید، باید جریمه شوید.

.

مردم را آگاه کنید

فکر نمی‌کنید این‌‌ همان روال سابق می‌شود و دستور است و پای دولت به وسط کشیده می‌شود؟

اتفاقاً اگر رگولاتور مقررات تعیین کند و وارد اجرا نشود که خیلی خوب است. زمانی که دولت وسط می‌آید، مشکل این است که یا نخواهد مقررات تعیین کند و بازی هرج‌ومرج شود – مانند قبل از شاپرک – و یا اینکه وارد شود و بخواهد اجرا کند. اینجا مشکل دارد. اما درجاهایی که رگولاتور محکم می‌ایستد و کار قانون‌گذاری خود را انجام می‌دهد، به نظر من خیلی هم خوب است.

در حال حاضر، فضای پرداخت الکترونیک کشور یک سری مزایا دارد که هیچ‌کس نمی‌شناسد. آقای حکیمی و قادری! این‌ها را به مردم بگویید. برای بانک‌ها جلسه بگذارید و بگویید دیگر لازم نیست سهامدار، شرکت‌های پرداخت الکترونیک باشند.

.

 فکر می‌کنید چرا در بانک مرکزی این اتفاق نمی‌افتد؟

شاید سرشان شلوغ است. شاید توجه ندارند. شاید این‌قدر درگیر مسائل روزمره هستند که نمی‌توانند. هزار و یک مسئله ممکن است وجود داشته باشد. اگر ما این مطالب را مطرح کنیم و از آن‌ها بخواهیم، آن‌ها نیز کم‌کم به فکر انجام آن خواهند افتاد.

اگر بخواهم خیلی خلاصه بگویم که در وضعیت فعلی کشور چه چیز، راه‌حل است، این است که به مغازه‌دار این امکان را بدهند که مستقل از شرکت پرداختی که برایش دستگاه کارت‌خوان نصب‌کرده، حساب خود را انتخاب کند. امکان فنی این مسئله وجود دارد؛ باید راهکار عملی و توسعه‌ای آن را پیدا کنند. در این صورت، بازی به‌کل عوض خواهد شد.

.

 ورود بحث کارمزد شاید ذهن‌ها را کمی به‌هم‌ریخته باشد.

در بحث کارمزد‌ها مقداری بد عمل شد. اگر برای مردم توضیح بدهند که کارمزد از قبل وجود داشته و الان چه مشکلاتی داریم و نظام جدید کارمزدی چه منافعی دارد و قرار است چه اتفاقی بیفتد آن‌وقت مشکل حل می‌شود.

.

 سوالی که همه را گمراه کرد

فکر می‌کنم مردم در قبال این موضوع موضع گرفته‌اند. در برنامه مناظره تلویزیونی نیز این امر مشخص بود.

اگر همین الان به شما بگویم آیا باید مالیات بگیریم یا نه، چه می‌گویید؟ اصلاً من نظرسنجی می‌کنم که عوارض ارزش‌افزوده باید گرفته شود یا نه؟ عوارض شهرداری بگیریم یا نه؟ بابت نفت، گاز، آب و برق پول بگیریم یا نه؟ فکر می‌کنید جواب چگونه است؟

.

 بله، سوال پرسیدن به این شیوه غلط است اما می‌خواهم بگویم مردم در قبال این موضوع، موضع گرفته‌اند. این برنامه مناظره برای مخابرات هم گذاشته شد و گفته بودند کیفیت موبایل برای شما مورد قبول هست یا نه. حدود ۸۰ درصد گفته بودند نه. اصلاً این سؤال غلط است. معلوم است که راجع به خدمت نمی‌شود پرسید. معلوم است که من همیشه ناراضی‌ام.

بالاخره کار دولت همین است. دولت، باید دولتمردی و دولت‌مداری خود را کند. حالا اگر بر روی بحث خودمان متمرکز شویم به نظر من با این روش فعلی بیش از چند سال نمی‌توانیم ادامه دهیم. روزی بالاخره حساب می‌کنند ببینند آیا ساختمانی که ساخته‌ایم می‌ارزد یا نمی‌ارزد. اگر نمی‌ارزد آن را خراب کنید. در آن موقع هر فردی که در این ساختمان است لطمه خواهد دید.

یک نکته را هم در مورد آمارهای مربوط به ابزارهای بانکداری الکترونیک بگویم؛ به نظرم هیچ‌کدام از این آمار‌ها قابل‌اتکا نیستند و شاید صحیح‌ترین آمار در مورد تعداد خودپردازهای بانکی باشد زیرا تکلیف آن معلوم است. اما در مورد کارت‌خوان‌ها و کارت‌ها و تراکنش‌ها مشخص نیست. آیا ما واقعاً در کشور ۳. ۳ میلیون دستگاه کارت‌خوان داریم؟ کارت‌خوانی که دو بار هزینه دفتری آن صفر شده و الان هم گم شده نیز به‌صورت تجمیعی حساب می‌کنند. یا مثلا زمانی یک کارت هدیه صادر شده و پول آن هم خرج شده است. هنوز هم این کارت در شمارش‌ها هست.

به همین خاطر ما زمانی پیشنهاد دادیم شاخصی برای کارت‌های فعال تعریف کنند و آمار را بر اساس کارت‌های فعال ارائه کنند. مثلا گفتیم کارتی که در سال حداقل ۵ بار تراکنش دارد را کارت فعال بنامیم. اصلاً هر کارتی که سالی یک‌بار وارد دستگاه می‌شود را کارت فعال بنامید تا آن‌وقت ببینیم اوضاع چقدر فرق می‌کند. در تمام دنیا کارت‌ها تاریخ انقضا دارند و بعدازآنبعدازآن اعتبار ندارند. کارت‌های ما هم همین‌طور است. حال اگر همین شاخص را هم در نظر بگیریم آمارهای تعداد کارت‌ها کمی صحیح‌تر می‌شود.

.

 باید چرخه رشد و بالندگی صنعت پرداخت را فراهم کنیم

از این مسائل اگر بگذریم، خلاصه‌وار باید گفت که صنعت پرداخت کشور رشد خیلی خوب داشته است، زیرساخت خوبی فراهم شده و با استفاده از آن می‌شود خدمات ملی ارائه کرد. اگر زیرساخت پرداخت الکترونیکی نبود، اجرای یارانه به این شکل مستقل از درست یا غلط بودن آن، شدنی نبود. بنابراین کارهایی در سطح ملی، وسیع و گسترده را الان با این زیرساخت می‌توانیم انجام دهیم. پس، این زیرساخت پرداخت را باید حفظ کرد، توسعه داد، و توسعه این سیستم منوط به این است که چرخه‌هایی که باعث رشد و بالندگی درون‌زا در این سیستم می‌شود را ایجاد و حفظ کرد.

.

 ما هنوز هم پژو ۴۰۵ سوار می‌شویم

مانند صنعت خودرو نشود. ما ۲۰ سال آن را حمایت کنیم و در آخر نتیجه این شود که در سال ۷۰، پراید سوار شدیم و هنوز هم پراید سوار می‌شویم. سال ۷۰، پژو ۴۰۵ داشتیم، هنوز هم پژو ۴۰۵ داریم و هیچ اتفاقی فرا‌تر از این نیفتاده است. این خیلی خوب است که ما رشد کرده‌ایم و به یک‌میلیون خودرو رسیده‌ایم، اما این هدف برای ۱۲ سال پیش بوده است. ۱۲ سال است که در حال درجا زدن هستیم.

.

 صنعت پرداخت در حال درجا زدن است

نیز در حوزه پرداخت در‌‌ همان مقطع ۱۲ سال قبل خودرو مربوط هستیم. ما الان به رشد رسیده‌ایم و چرخه باید درون‌زا شود و بازیگران وارد این کسب‌وکار شوند و مانند هر کسب‌وکار دیگری، امکان ورشکستگی و یا رشد داشته باشند. بازیگران اگر با قواعد بازار بازی می‌کنند، پیشرفت کنند و اگر با قواعد بازی نکنند، لطمه بخورند. در حال حاضر این‌گونه نیست. من نوعی وابسته به جایی هستم و یک جا به من پول می‌دهد؛ چه خوب کار کنم و چه بد. شما چند شرکت پرداخت می‌بینید که وابسته به یک جا هستند و چند سال می‌شود که تکان نخورده‌اند؟

Karim-Khamse-Index-way2pay-93-10-11

در یک بازار خوب و رقابتی، اگر دو سه سال کار جدی نکنید، شکست می‌خورید و سهم بازار را از دست می‌دهید و سهم بازار از دست رفته یعنی کوچک شدن و نابودی. الان من مثال‌های متعدد برای شما می‌آورم شرکت‌هایی که بازار از دست دادند و مدیران و کارکنانشان افزایش حقوق خود را داشتند. این یعنی حمایت صددرصدی از ناکارآمدی. شما فکر می‌کنید بازیگرانی که در صنعت ماکارونی هستند، اگر از کسب‌وکار خود مراقبت نکنند، محصول جدید، بازار جدید، و تلاش جدیدی نکنند، پایدار می‌مانند؟ رقبا آن‌ها را می‌خورند. اما الان شرکت پرداختی داریم که ۸ سال می‌شود که هیچ اتفاقی در آن نیفتاده است. این نشان می‌دهد که فضا، فضای بالنده‌ای نیست. اگر این را درست کنیم، بازیگران کسب‌وکار خود نوآوری را می‌آورند و رقابت خود را شروع می‌کنند، درنتیجه کیفیت سرویس را بالا می‌برند. اگر قرار باشد کارت‌خوانی در یک مغازه درست کار کند و مدل کسب‌وکار خوبی داشته باشد، آیا نگران تکراری بودن آن‌ها هستیم؟ اگر شخصی یخچال اضافی در مغازه داشته باشد، شما را دلواپس می‌کند؟ به کسی ربطی ندارد و مشکل خودش است. چرا برای ما مهم نیست که چرا یخچال‌ها و ترازو‌ها در مغازه‌ها دوتاست یا یکی است؟ چون بر اساس مدل کسب‌وکار و تصمیم‌گیری صاحب مغازه انجام شده است و مسئولیت هزینه و سودش هم با خودش هست. حالا ببینید ما در این طرف برای مسائلی که اصلا نباید وجود خارجی داشته باشد، چه مقدار انرژی را برای نظام مدیریت پرداخت کشور صرف می‌کنیم؛ مانند مسئله دستگاه کارت‌خوان تکراری. اگر این مدل کسب‌وکار درست شود، رگولاتور هم سر جای خود بنشیند و کار خود را خوب انجام دهد، من برای صنعت پرداخت آینده روشنی را پیش‌بینی می‌کنم.

.

 بعضی دراین‌بین می‌گویند تراکنش زیر ۱۰ هزار تومان نباید انجام شود.

چرا؟ دلیلشان چیست؟ وقتی مجانی است چرا انجام نشود. ولی اگر کارمزد داشته باشد اگر من به‌عنوان کاربر بگویم نمی‌خواهم کارمزد دهم، خب استفاده نمی‌کنم و خودبه‌خود بر اساس اندازه کارمزد یک سطحی از تراکنش‌ها با ساختار پرداخت فعلی شدنی خواهد بود و بخشی خیر. این وسط اگر شرکتی فکر می‌کند نیازی در بازار وجود دارد و آن را تشخیص می‌دهد یک راهکار برای آن پیدا می‌کند و جواب من کاربر را می‌دهد و طبیعی است مدل اقتصادی خودش را هم برپا می‌کند. منتهی تا زمانی که همه‌چیز یارانه‌ای، حمایتی و رفاقتی است، همین وضعیتی را خواهیم داشت که الان داریم.

.

 زمانی که بحث‌های مربوط به کارمزد مطرح شد، من با کار‌شناسان صحبت می‌کردم و برخی می‌گفتند تمرکز روی این موضوع است. اما به بعدازآن فکر نمی‌کنیم. بحث کارمزد‌ها در کشورهای دیگر را که می‌دیدم، بسیار پیچیده است. البته در آنجا کارت اعتباری هم دارند. حتی برای زمانی که کارت اعتباری همراه نداشته باشید، امکان انجام خرید را دارید و شماره کارت را می‌زنند، اما روی آن کارمزد می‌گیرند.

روابط بین موسسه واسطه با مؤسسات صادرکننده کارت و مؤسسات پذیرنده کارت و رابطه دارنده کارت با صادرکننده کارت و رابطه پذیرنده کارت با موسسه پذیرنده تعریف‌شده است. بین موسسه واسطه، موسسه پذیرنده و موسسه صادرکننده روابط از قبل تعیین شده و ثابت است. این را ویزا و مس‌تر تعیین می‌کنند و به اعضای خود ابلاغ می‌کنند. رابطه بین صادرکننده کارت و دارنده کارت، دست خود صادرکننده است. رابطه بین Acquire و پذیرنده، دست خود موسسه پذیرنده است. بالایی وارد کار نمی‌شود. برای همین شما از یک جا کارت را رایگان می‌گیرید، و در جایی دیگر کارمزد می‌دهید. این سمت ممکن است کارمزد شما ۲ درصد باشد، ممکن هم هست یک و نیم درصد باشد و یک پذیرنده سهم خود را به پذیرنده ببخشد.

.

 این‌‌ همان تقسیم کردن بازار و مشتریان است. یکی روی دانشجو‌ها وقت می‌گذارد، و یکی در جایی دیگر.

جایی هست که مدل کسب‌وکاری آن صرف می‌کند و کارت را رایگان می‌دهد، برای یکی هم صرف نمی‌کند و پول آن را می‌گیرد.

.

 هر کشوری شرایط خودش را دارد

طبیعتاً برای کسی که مصرف می‌کند، آن سرویس بهتر است.

بله. وقتی‌که گزینه‌های مختلف را می‌بیند، آن چیزی که می‌خواهد را انتخاب می‌کند. منتهی همه‌چیز بر اساس شرایط جغرافیایی، قوانین دولت‌ها، و این‌گونه موارد، متفاوت است. به‌طور مثال بلژیک با آلمان فرق می‌کند. آلمان با فرانسه فرق می‌کند. همه این کشور‌ها با انگلیس فرق می‌کنند. در بلژیک، برای خرید یک روزنامه دو یورویی نیز با کارت خرید می‌کنید. اما در آلمان این‌طور نیست و مصرف کارت کمتر است. در جاهای دیگر نیز همین‌طور است و کسی نمی‌گوید بلژیکی‌ها یا آلمانی‌ها عقب‌افتاده یا پیشرفته‌اند هستند. اما ما در هر موردی خیلی چیز‌ها را احساسی می‌کنیم؛ بحث‌هایی مانند دولت الکترونیک و پرداخت الکترونیک.

.

 در جایی می‌خواندم که بلژیک جزو ۱۰ کشور بر‌تر در زمینه خود‌پرداز غیر نقدی است. طبیعتاً آن‌ها نیز علاقه دارند و مثلاً زمانی که اپل‌پی می‌آید، یک فناوری جدید است.

بله، یک فناوری جدید است اما کسی نمی‌گوید این فناوری را مجانی به من بده.

.

 البته اسکواِر را هم دارند که ابزار پذیرش را رایگان می‌دهد، ولی این مدل کسب‌وکاری خود آن‌ها است.

بله، به‌طور مثال، شما الان می‌توانید از شرکت وودافون، گوشی اپل ۷۰۰ یورویی را ۱۰۰ دلار بخرید، اما با بسته‌ای که همراه آن است. این یک چرخه برد برد است. چرا ما اجازه نمی‌دهیم که این چرخه در کشور اتفاق بیفتد؟ کافی است تنها مدل کسب‌وکاری را اصلاح کنیم.

.

 برای آینده و مخصوصاً پس از تحریم‌ها چه نظری دارید؟

اگر فرض کنیم تحریم‌ها برداشته شده است، بانک‌های خارجی در اینجا چه‌کاری می‌توانند انجام دهند؟ اگر من بانک بخواهم عضو ویزا و مس‌تر بشوم، به شما کارت ویزا و مس‌تر می‌دهم، شما خارج از کشور می‌روید و خرج می‌کنید، کارمزد آن را نیز می‌دهید. منتهی کمتر از ۳ درصد هزینه‌های ما در خارج از کشور اتفاق می‌افتد.

.

 امکان ورود ویزا و مس‌تر وجود دارد؟

بله، می‌آیند اما مثلاً فرض کنید بانک تجارت و بانک ملت عضو ویزا می‌شود. در شعبه بانک تجارت پول می‌دهید و ممکن است این بانک کارت ویزا را ۴۰ دلار بفروشد، ولی بانک ملت ۲۰ دلار بفروشد و یکی دیگر ۱۰ دلار. بنابراین هر جا که کارت را مصرف می‌کنید، رابطه کارمزدی بین دارنده کارت و صادرکننده کارت به دست شما و بانک است. اما اگر فرضاً به امارات بروید، به‌طور مثال خود‌پرداز بانکی ۴ درصد کارمزد می‌گیرد، CBT (کارمزد تراکنش برون‌مرزی)، و کارمزد تبادل ارز نیز می‌گیرد و همه آن‌ها یک عدد می‌شود به‌عنوان کارمزدی که باید بپردازید. اگر بانک تجارت خواهان اضافه کردن کارمزد باشد، این کار را می‌کند و اگر نخواهد، این کار را نمی‌کند. دراین‌بین بابت پولی که خرج می‌کنید، مبلغی نیز به بانک تجارت می‌دهند؛ برخلاف اینجا که بانک تجارت خرج پول را می‌دهد. بنابراین به نظر من، آمدن مس‌تر کارت و ویزا به ایران، در سطح جامعه ما تفاوتی ایجاد نمی‌کند. در سطح معاملات خارجی ما تفاوت‌هایی را ایجاد می‌کند و برای خارجی‌هایی که به ایران می‌آیند نیز تفاوت‌هایی به وجود می‌آورد. ولی نظام کارمزدی داخل کشور اول و آخرش مشکل ما ایرانی‌هاست و ما ایرانی‌ها باید آن را حل کنیم.

.

 اهمیت شناخت بیشتر از ابزار است

الان باید به چه چیزهایی برای آینده توجه کرد؟ آیا باید به ابزار توجه کرد؟

به نظر من اهمیت ابزار کم شده است زیرا حداکثر پس از یک سال تحقیق همه می‌توانند به ابزار برسند. مهم تشخیص این است که ببینیم چه کسی مشتری من است و چه کسی نیست و چه خدماتی را باید به آن‌ها بدهم، نه چه تراکنش‌هایی. انتقال وجه یک تراکنش است و سرویس نیست. ما باید وارد سطح سرویس شویم. سرویس‌‌ همان چیزی است که آقای منصوری به‌عنوان آرزوی خود می‌گفت. به‌طور مثال درخواست می‌کنم: «بیمه من را پرداخت کن!» یا وقتی از دید بنگاه‌ها نگاه می‌کنید، پرداخت در دل فرآیندهای عملیاتی آن‌ها وارد شود.

.

 خدمات را بر اساس نیاز مشتری ارائه کنیم

هر صنفی نیاز خاص خود را دارد که باید از منظر خدمات و سرویس الکترونیکی به آن‌ها نگاه کرد نه تراکنش الکترونیکی. تراکنش الکترونیکی یعنی چیزی که الان داریم. به‌طور مثال شما در فروشگاه شهروند‌‌ همان کارت‌خوانی را می‌خواهید بگذارید که در مغازه سر کوچه می‌گذارید. در بیمارستان‌‌ همان دستگاه کارت‌خوانی را می‌گذارید که در پارچه‌فروشی می‌گذارید. هرکدام از این‌ها نیازهای پرداختی متفاوتی دارند. آن‌ها باید برآورده شود. چه کسی می‌تواند این نیاز‌ها را برآورده کند؟ هرکس در یک حوزه تخصص دارد. در آینده احتمالاً شرکت پرداختی خواهیم داشت که مثلاً در سطح خرد فعالیت می‌کند و یک شرکت دیگر در سطح فروشگاه زنجیره‌ای کار می‌کند و یا شرکتی که برای صنعت‌های بزرگ کار می‌کند. یا اصلا شرکت پرداخت تخصصی حوزه بیمه، بورس و… را خواهیم داشت. الان شرکت‌ها همه این کار‌ها را انجام می‌دهند.

این‌که من می‌توانم به تمام کشور سرویس بدهم یک تصور باطل است. فکر می‌کنم دهه ۸۰ این را به ما ثابت کرد که هر از چند گاهی یکی نفر اول بود، سپس بعدی آمد و افتاد، بعد نفر بعدی اول شد.

.

 یعنی فرضاً یک شرکت می‌تواند در شهرستان خاصی فقط سرویس ارائه دهد؟

بله، من می‌توانم فقط در یک شهر سرویس ارائه کنم زیرا فرهنگ آنجا خاص است و مردم خدمات خاصی می‌خواهند. ما شرکت‌های پرداخت منطقه‌ای داریم، بعضی در برخی مناطق قوی هستند و در برخی دیگر ضعیف. اکنون همه می‌خواهند همه‌جا باشند و این شدنی نیست. برندهای بزرگ دنیا را نیز نگاه کنید، مثلاً تویوتا در یک منطقه قوی است و نیسان در منطقه‌ای دیگر. این‌طور نیست که در همه‌جای دنیا قوی باشند. بی‌اِم‌دبلیو در یک جا برند اول است و بنز یک جای دیگر.

.

 البته مسئله تراکم جمعیت هم وجود دارد. به‌طور مثال در تهران جمعیت بیشتری وجود دارد و تمرکز در این شهر است و تقریباً نیمی از تراکنش‌ها در تهران انجام می‌شود.

خیلی به این آمار اکتفا نکنید. البته تقریباً تراکم در تهران را در تمام حوزه‌های اقتصادی را داریم و بالاخره در تهران تراکم بیشتر از جاهای دیگر است. این امکان وجود دارد که ساختارهایی بچینیم و کمی در نظام پرداخت تغییراتی ایجاد کنیم.

گفت‌وگو با مهندس کریم خمسه، کار‌شناس خبره فناوری اطلاعات بانکی و صنعت پرداخت

منبع: ماه‌نامه بانکداری و پرداخت عصر ارتباط؛ شماره 15

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.