پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
آقای حکیمی! این بار به احترام شما کلاه از سر برمیدارم
آنهایی که من را میشناسند میدانند که از منتقدان جدی ساختارهای دولتی هستیم. بالطبع از نظر فکری با نهادهای دولتی و منتسب به دولت چالش جدی دارم و در نوشتههای مختلفم ردپای این نقد قابل ردیابی است. بانک مرکزی در ایران هم از آفت دولتی بودن مصون نمانده و در سالهای گذشته استقلال بانک مرکزی همیشه مورد پرسش منتقدان بوده و هست. بالطبع بخش فناوری بانک مرکزی هم گرفتار این آفتها بوده و هست. پس در تمام این مدت نقدهای جدی به فعالیتهای مختلف بانک مرکزی داشتم و دارم.
اما این بار اجازه دهید به افتخار بخش فناوری بانک مرکزی و البته شخص آقای حکیمی کلاه از سربردارم و به افتخار او بایستم. آقای حکیمی! وقتی این حرف را از قول شما خواندم که «اصلا دیگر برای من مهم نیست که میخواهد چه اتفاقی برای من بیفتد، میخواهم یکسری حرفها را رُک و صریح بزنم حتی اگر برای من بار منفی به همراه داشته باشد» با خودم گفتم این همان مدیر قوی است که سالها بود انتظارش را میکشیدیم. این بار و به بهانه کارمزدها که یک موضوع کاملا فنی است هجوم سیاسی به بانک مرکزی و نهادهای بانکی شدت گرفته است. من چند سال است که در زمینه بانکداری و پرداخت مینویسم و مثل روز برای من روشن است که اگر بانک مرکزی یک کار خوب و درست را شروع کرده باشد و امیدوارم درست به سرانجام برساند همین موضوع کارمزدهاست. بانک مرکزی این بار کمر همت بسته که خطاهایش را اصلاح کند و بخش خصوصی را به جایگاه واقعیاش برگرداند. بنابراین همه حملههای سیاسی و جناحی که به این ماجرای فنی میشود نباید بانک مرکزی را از هدفی که در پیش گرفته دور کند و کاش بانک مرکزی بتواند دوام بیاورد و این بار کاری کند که بخش خصوصی بتواند مستقل شود و حیات و مماتش از یارانهها جدا شود.
چند وقت پیش که هنوز بحث کارمزدها سر زبانها نیفتاده بود یادداشتی نوشتم با عنوان تراکنش بیکارمزد نمیشود
همانجا گفتم که چند سالی میشود که هر چند وقت یکبار بحث کارمزدهای بانکی مطرح میشود. بعد از مدتی بحثها فروکش میکند و هر بار استدلالهای مشابهای مطرح میشود. چیزهایی مانند این که مردم هنوز آماده پذیرش پرداخت کارمزد نیستند. یا این که از اول ورود پرداخت الکترونیک به ایران اشکال داشته و از همان ابتدا باید این موضوع جدی گرفته میشده یا این که بانکها برای بازاریابی و نفوذ در بازار از درآمد کارمزدی گذشتهاند تا بتوانند پولهای مردم را در حسابهای بانکی نگه دارند و از این طریق درآمد داشته باشند. خلاصه این که همه میدانند که تراکنش هزینه دارد و فعلا هم مشتریان تراکنشها حاضر به پرداخت هزینه نیستند. به نظر نمیرسد نه صاحبان کسب و کار و نه مردم از اینکه کارمزد برای تراکنش نمیدهند ناراحت باشند. فعلا این پول به روشهای دیگری پرداخت میشود و آن چیزی در حال از بین رفتن است ماهیت صنعتی نحیف به نام صنعت پرداخت الکترونیک ایران است.
هنوز مانند امروز این بحثها مطرح نبود که کارمزد هزینه دارد و خدمتی است که باید هزینه آن پرداخت شود و گفتم که همه جای دنیا گرفتن خدمت هزینه دارد و در ایران هم در بیشتر موارد این موضوع جا افتاده است. متاسفانه هنوز در ایران عادت نکردهایم برای برخی خدمات نرمافزاری هزینه بپردازیم. نمونهاش پرداخت هزینه برای تراکنش. مردم تصور میکنند بانکها پولدارند و باید هزینه تراکنش را بدهند. در حالی که این بار کج در طولانیمدت به منزل نمیرسد. آیا وقت تغییر نرسیده؟ آیا انتظار زیادی است که ۳۲ ماه بعد از راهاندازی شاپرک بخواهیم مساله کارمزد یک بار برای همیشه حل شود؟ برنامه چیست؟ آیا قرار است بار دیگر موانع را بشماریم و کار را به فردا بیندازیم؟
حالا خوشحالم که مدیران بانک مرکزی دل شیر پیدا کردهاند و پای این موضوع ایستادهاند. پس قبول کنید که باید کلاه از سربرداریم و از آقای حکیمی بخواهیم که دوام بیاورد. جازه دهید تعدادی از جملههای آقای حکیمی در گفت و گو با شرق را بخوانیم:
اشکال اینجاست که ما یک سیستم بانکداری دولتی داشتیم و ذهنیت غلط بانکداران این است که ما سپردههای خُرد مردم را جمع میکنیم و به بزرگها میدهیم.
اگر اجناس خراب باشد، مردم آن را خریداری نمیکنند بنابراین اعتبارات بانکی سمت تولیدکنندهای که جنس خراب به دست مردم میدهد، نمیرود و این به آن معناست که مردم انتخاب میکنند. اما در ایران، ما برای مردم این شعور را قایل نشدیم که حق انتخاب داشته باشند.
این وسط فقط مغازهدارها و فروشگاهها هستند که حاضر نیستند حتی یک قدم برای تسهیل پرداخت و رونق بازار بردارند. این هم مشکل اشخاص مغازهدار نیست، مشکل یک سیستمی است که بابت پرداخت صدتا تکتومانی کارمزد جنجال بهپا میکنند.
مغازهداران میگویند که ما نوکر بیجیره و مواجب بانکها شدهایم. من یک خواهش از مغازهداران دارم؛ نقدا از مشتریان پول دریافت کنید و این لطف و کرمتان را از سر بانکها بردارید. اگر شما پول نقد از مشتری بگیرید و در گاوصندوق مغازه بگذارید، سود به آن تعلق میگیرد؟
تقریبا شما در بانکهای دنیا نفس هم که بکشید، آنها از شما کارمزد میگیرند منتها آنجا عدالت برقرار است. فرض کنید به جای کارتهای بانکی معمولی که در دست شهروندان ما وجود دارد، کارت اعتباری بود. سالانه مردم ما در شبکه pos حدود ۷۲۰هزارمیلیاردتومان خرید میکنند، درآمد بانکها از این محل میتوانست هفتهزار میلیاردتومان باشد، بدون اینکه دیناری سود بابت تسهیلات بگیرند.
معامله خانه و ماشین نمیتوانید انجام بدهید. گواهینامه نمیتوانید بگیرید، راه نمیتوانید بروید، نفس نمیتوانید بکشید تا پول بانک را پس دهید. سیستم بانکهای دنیا به این شکل است که اگر خوشحساب باشید، اعتبار به شما داده میشود اما زمانیکه بدحساب شوید، پوست شما را میکنند.
واقعیت این است که ما برای نگهداری شبکه پرداخت سالانه بین ۴۰۰ تا ۹۰۰ میلیاردتومان کم داریم. ما ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار pos در کشور نگهداری میکنیم. این شبکه برای بانکها نیست برای شرکتهای psp است که برای نگهداری این شبکه پول کم دارند که در نهایت به سراغ بانکها میروند تا هزینههای خود را تامین کنند. بانک پول خود را از کجا باید تامین کند که به این شرکت psp بدهد؟
متن کامل گفت و گو را اینجا بخوانید.