پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
نگاهی به اولویتهای حاکمیت داده کشور / به اصل موضوع حاکمیت داده کمتر پرداخته شده است
پرویز وکیلی صادقی، مشاور حوزه حاکمیت و مدیریت داده / برای اینکه در مورد اولویتهای حاکمیت داده در کشور بتوان صحبت کرد باید به این موضوع توجه داشت که در سمینارها، همایشها و نشستهایی که در این حوزه برگزار میشود، فراوانی تعاریف و تعدد برداشتها از مفهوم حاکمیت داده وجود دارد؛ به طوری که میتوان گفت حتی در گردهماییهای تخصصی ممکن است چندین تعریف و برداشت متفاوت درباره حاکمیت داده ارائه شود که با بررسی تعاریف مطرحشده، میتوان دریافت برخی مستقیم به مفهوم حاکمیت داده و برخی به مفاهیم دیگری اشاره میکنند. اصولاً تعاریف بیانشده در کشور، حول مفاهیم مرتبط با حکمرانی بر مبنای داده، کیفیت داده، حقوق دسترسی به داده و مدیریت داده هستند و کمتر به اصل و موضوع حاکمیت داده پرداخته میشود.
برای توضیح بیشتر میتوان از یادداشتی از جناب عباس پورخصالیان با عنوان «دیتا گاورننس را چگونه باید فهمید؟» (منتشرشده در شماره 833 هفتهنامه عصر ارتباط مورخ 11 آذر 1396) کمک گرفت. در بخشی از این یادداشت آمده است: «در حوزه زبانشناسی و معناشناسی، وقتی چند نفر درباره Data Governance فکر میکنند، ممکن است ذهن یکی متوجه حکومت دادهها، دومی متوجه حکمرانی دادهها، سومی متوجه راهبری دادهها، چهارمی متوجه مدیریت دادهها و پنجمی متوجه زمامداری دادهها باشد. هر پنج نفر درباره یک موضوع به نام Data Governance فکر میکنند، اما نوئمای (آنچه در اندیشه به چنگ میآید) هر کدام متفاوت است.»
در این یادداشت، برای ایجاد هماهنگی درباره مفهوم حاکمیت داده، به توصیف واژه Data Governance اشاره میشود. ابتدا در مورد واژه حاکمیت، با استناد به نوشته آقای پورخصالیان، میتوان گفت که Governance در واقع مفهومی مشتق از Government یا حکومت است. هرچند Government دارای مصداقی مادی است، اما Governance مصداقی غیرمادی دارد. به عبارت دیگر، Governance مفهومی است که به روشهای اجرایی، استانداردها، شیوههای کنترلی و همچنین نهادهای حافظ بقای استانداردها و حسن همزیستی آنها ناظر است و با وجود چتر دولت و قانون واحد (قانون اساسی یا Constitution) قابل اعمال است.
بنابراین میتوان گفت حاکمیت داده به مجموعهای از اصول، قوانین و ساختارهایی اشاره دارد که برای مدیریت و کنترل دادهها در نظامهای سازمانی و کشوری استفاده میشود. حاکمیت داده بهعنوان یک سیستم کلان مدیریتی تعریف میشود که در تعامل با بازیگران اکوسیستم داده (مانند استراتژی داده و مدیریت داده) دارای ارکانی نظیر سیاستها، فرآیندها، استانداردها و مکانیسمهایی است تا به کمک آنها بتواند تسهیلگر استفاده از دادههای حساس و مهم کشور با در نظر گرفتن حفظ حقوق و مسئولیتهای مربوطه باشد.
تفاوت اصلی بین حاکمیت داده در سطح ملی و در سطح یک سازمان، در محدوده و ابعاد آنها مشاهده میشود. حاکمیت داده در سطح ملی به تمامی دادههای یک کشور میپردازد، در حالی که حاکمیت داده در سطح سازمان فقط به دادههای مرتبط با آن سازمان محدود است. حاکمیت داده در اکوسیستم داده نقش کلیدی و اساسی بر تضمین صحت، حفاظت و حفظ حریم خصوصی دادهها در سناریوهایی نظیر موارد زیر ایفا میکند:
- دسترسی عادلانه به داده: حاکمیت داده در سطح ملی نیز به تضمین دسترسی عادلانه و متوازن به داده برای افراد و سازمانها کمک میکند. این شامل قوانین و سیاستهایی است که به توزیع منصفانه، حفظ حریم خصوصی و جلوگیری از تملک غیرعادلانه دادهها (احتکار داده) میپردازد.
- شفافیت و الزامات قانونی: یکی از اصول حاکمیت داده، شفافیت است. این به معنای اطمینان از دسترسی آزاد و قابل اعتماد به دادهها و اطلاعات مربوطه است. حاکمیت داده در سطح ملی میتواند به شفافیت بیشتر در استفاده از دادهها منتهی شود. این شامل ارائه اطلاعات به شهروندان درباره جمعآوری و استفاده از دادهها، اطلاعرسانی درباره الگوریتمها و روشهای استفاده از دادهها و ایجاد مکانیسمهایی برای بررسی و اعتراض به تصمیمات مربوط به داده میشود.
- تحقیق و توسعه: حاکمیت داده در سطح ملی برای تحقیق و توسعه در حوزههای مختلف از جمله علمی، فناورانه و صنعتی بسیار ضروری است. این حاکمیت به تجمیع دادهها، مدیریت منابع داده و اشتراک دانش در سطح ملی کمک میکند و نتیجه آن میتواند بهبود فرآیندهای نوآوری و رشد اقتصادی باشد.
- تبادل داده: در اکوسیستم داده، تعامل و تبادل داده بین سازمانها، صنایع و استفاده از دادههای خارجی بسیار حائز اهمیت است. برای موفقیت در این فرآیند، نیاز به حاکمیت داده در سطح ملی و بینالمللی وجود دارد. این حاکمیت باید قوانین و استانداردهایی را شامل شود که امنیت، مشخصات فنی و حفاظت از حریم خصوصی را در تبادل دادهها تأمین کند.
توجه به این نکته مهم است که حاکمیت داده به خودی خود دادهها را فراهم نمیکند، اما با تنظیم خطمشیها، فرآیندها، استانداردها و مسئولیتهای کافی در مورد مدیریت دادهها، به ارائه داده قابل اعتماد کمک میکند.
حال میتوان با توجه به موضوعاتی که در بالا بررسی شد، یکی از اولویتهای حاکمیت داده در کشور را تدوین «سند اصطلاحشناسی» (Terminology) در این حوزه و ارکان مرتبط مانند استراتژی داده، مدیریت داده، حکمرانی بر مبنای داده و غیره عنوان کرد. با ارائه این سند، میتوان فضای فکری یکسان و تعاریف واحدی برای مباحث، نشستها و موضوعات مرتبط به وجود آورد و به اثربخشی بیشتر آنها کمک کرد.
در ادامه دانستن این نکته که هر یک از بازیگران مرتبط با حاکمیت داده به منظور کمک به خلق ارزش از دادهها طراحی شدهاند، مهم است. ممکن است به نظر برسد که بیتوجهی یا کماهمیت شمردن هر کدام از این مؤلفههای مرتبط در ابتدا تأثیر منفی چندانی نداشته باشد، اما با اطمینان میتوان گفت با نادیده گرفتن هر مؤلفه، زمانی ارزش آنها مشخص میشود که نبودشان به کاهش کارایی و هزینههای بسیار بالا منجر خواهد شد. یکی از این بازیگران که معمولاً نادیده گرفته میشود، «استراتژی داده» است. استراتژی داده یک هویت مستقل از حاکمیت داده است، ولی بهعنوان یکی از بازیگران اکوسیستم داده، نقش بسیار مهمی در کشورها ایفا میکند. استراتژی داده شامل مجموعهای از اقدامات و راهبردهایی است که برای مدیریت دادهها و خلق ارزش از آنها در نظام سازمانی یا کشور اتخاذ میشود. به طور خلاصه، استراتژی داده مرتبط با بهرهبرداری و استفاده بهینه از دادهها در کشور است و در کنار آن حاکمیت داده بر تعیین قوانین، سیاستها، فرآیندها و ساختارها برای مدیریت و کنترل دادهها تأکید دارد.
البته باید توجه داشت که هر یک از بازیگران مرتبط با حاکمیت داده مانند استراتژی داده، حوزههای دهگانه مدیریت داده و غیره برای شناسایی و حل مسائل خاص در هر یک از حوزههای داده طراحی شدهاند و باید بهصورت جامع، مرتبط با یکدیگر و همزمان مورد استفاده قرار گیرند تا مدیریت دادهها در کشور بهبود یابد.
با توجه به مواردی که عنوان شد و با در نظر گرفتن این فرض که چشمانداز داده در سطح ملی، دستیابی کشور به «حکمرانی با داده» (Becoming a Data-Driven Public Sector) است، یکی دیگر از «اولویتهای حاکمیت داده کشور» میتواند تدوین «استراتژی داده» در سطح کشور با توجه به اسناد بالادست نظیر برنامه توسعه هفتم باشد.
در حوزه حاکمیت داده، بارها مشاهده شده که سازمانها و نهادها تلاش میکنند با تکرار شرایط ظاهری و فقط نگاه به نتایج موفقیتآمیز در کشورها یا سازمانهای دیگر، به تولید مجدد آن نتایج بپردازند، بدون اینکه به اساس اقدامات و عوامل موجب آن نتایج توجه کنند. به عنوان مثال، در همایشها، سخنرانیها و مقالات، تمرکز بسیاری از افراد روی موضوع «کیفیت داده» و «حقوق دسترسی» بهعنوان اولویت و محور اولیه اقدامات برای رسیدن به حاکمیت داده صحیح و خلق ارزش از داده است، اما نویسنده یادداشت معتقد است باید تمرکز روی معماری داده، متادیتا و مستردیتا باشد و همچنین به جای تمرکز بیش از حد بر پاکسازی داده با تمرکز بر حل مسائل ریشهای بهبود کیفیت داده مشکلات مرتبط را حل کرد. علاوه بر آن مواردی نظیر کیفیت داده از دستاوردهای اصلی اجرای سیاستها و فرآیندهای حاکمیت داده است و برای دستیابی به نتایج مثبت استقرار حاکمیت داده و حل مشکلات سیستم تصمیمگیری بر اساس داده، توجه به حوزههای بنیادین نظیر «معماری کلان داده ملی»، «دادههای مستر و مرجع» و «متادیتا»ها مورد نیاز است و در صورت بیتوجهی به این موارد بنیادین، حتی با رسیدن به شاخصهای «کیفیت داده» و «حقوق دسترسی» مشکلات نظام تصمیمگیری بر اساس داده پیشرفت چشمگیری نخواهد داشت؛ بنابراین سومین اولویت پیشنهادی علاوه بر «سند اصطلاحشناسی» (Terminology) و «استراتژی داده»، تحلیل و بررسی عوامل متعدد تأثیرگذار در حوزه چالشهای دادهای کشور در قالب یک نگاه سیستمی و ارائه راهکار و اولویتبندی بر اساس ریشهیابی مشکلات است.
در پایان، حاکمیت داده در سطح ملی نیازمند یک رویکرد جامع و هماهنگ است که شامل فناوریهای پیشرفته، قوانین و سیاستهای مناسب، همکاری بین نهادها و سازمانها، آموزش و آگاهی عمومی و ارزیابی و بهینهسازی مداوم است. با توجه به این عوامل، میتوان به حاکمیت داده قویتر و پویاتری در سطح ملی دست یافت. برای دستیابی به این موارد، در کنار بها دادن به اصل موضوع حاکمیت داده، استراتژی داده و مدیریت داده باید به فرآیندها و روالهای پشتیبان این سه اصل هم توجه کرد. برای دستیابی به یک مدیریت داده کارآمد در کشور، باید برنامه متناسبی برای این فرآیندها و روالهای پشتیبان هم داشته باشیم. برخی از فرآیندهای حمایتی که باید به آنها اشاره شود، عبارتاند از:
- توسعه قوانین و مقررات به صورت چابک و سریع: در حال حاضر متأسفانه در حوزه مقررات در حوزه داده دچار نوعی ناکارآمدی ناشی از نداشتن قابلیت تطبیق قوانین با تنوع، پیچیدگی و سرعت بالای تحولات هستیم و از آنجا که توسعه قوانین و مقررات به صورت چابک و سریع از اهمیت بالایی برخوردار است، قوانین مربوط به داده در کشور باید به گونهای بازنگری شوند که علاوه بر انعطافپذیری لازم در مقابل تغییرات مورد نیاز، بتوانند نیازهای مترقی داده را نیز پاسخ دهند. به همین منظور، نهادهای قانونگذار باید روالهای سریع در تغییرات و بهبود قوانین را پیشبینی کنند و در صورت نیاز، خلأهای قانونی را پر کنند.
- سازماندهی و هماهنگی: تشکیل یک سازمان مرکزی یا نهاد مسئول برای مدیریت و هماهنگی حاکمیت داده در کشور اهمیت دارد. این سازمان میتواند وظایف و مسئولیتهای مربوط به حاکمیت داده را تعیین کند، استانداردها را تعریف کند و هماهنگی بین سازمانهای مختلف را فراهم آورد.
- آموزش و افزایش آگاهی: برگزاری دورههای آموزشی و ارائه منابع آموزشی مرتبط با حاکمیت داده به کارکنان در سطوح مختلف کشور میتواند به بهبود فهم و آگاهی درباره مفاهیم و اصول حاکمیت داده کمک کند.
- توسعه زیرساختها و فناوری: ایجاد زیرساختهای لازم برای جمعآوری، ذخیرهسازی، پردازش و اشتراکگذاری دادهها از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین، بهبود فناوریها و استفاده از فنون مدرن در حوزه دادهها (مانند هوش مصنوعی و تحلیل داده) به تحقق اولویتهای حاکمیت داده کمک خواهد کرد.
- همکاری و همراهی با بخش خصوصی: برقراری همکاری فعال با بخش خصوصی، بهعنوان یکی از اصحاب نفوذ در حوزه دادهها، میتواند در توسعه استانداردها، ایجاد مکانیسمهای مشترک و بهاشتراکگذاری دادهها مؤثر باشد.