پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
از قربانیبودن تا مسئولیتپذیری / دانمارک به روایت اسکناسهای کرون سری ۲۰۰۹
عصر تراکنش ۶۳ / گاهی برد با بازندههاست. بسیاری از داستانهای جالب زندگی برای کسانی اتفاق میافتد که ناکام میمانند. «یوهان کرایف» میگوید تیم او در دهه ۷۰ با ناکامی در قهرمانی جام جهانی جاودانه شد و زمانی که «ورلد ساکر» چند سال پیش از برخی کارشناسان دعوت کرد تا بهترین تیمهای تمام دوران را انتخاب کنند، سه تیم از پنج تیم برتر هیچ جامی برنده نشده بودند؛ مجارستان ۱۹۵۳، هلند ۱۹۷۴ و برزیل ۱۹۸۲. تیم دانمارک اواسط دهه ۸۰ در رده شانزدهم فهرست قرار داشت؛ بالاتر از آرژانتین، اسپانیا، پرتغال و آلمان.
این رتبه ممکن است عجیب به نظر برسد، زیرا تنها چیزی که دانمارکیها به دست آورده بودند، رسیدن به نیمهنهایی یورو ۱۹۸۴ و صعود به مرحله یکچهارم نهایی جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک بود که این بازی را پنج بر یک به حریف اسپانیایی خود باختند، اما این تیم خوشفکر و فوق هجومی نقاط قوت بسیاری داشت.
تیمی جهانی شدن
جذابیت دانمارکیها فراتر از زمین بازی بود. آنها منحصربهفرد، خستگیناپذیر و امیدبخش بودند. شکل تشویقکردن تماشاگران، با آن کلاهخودهای وایکینگی باعث جذابیت دوچندان آنها شده بود. اسکاندیناویاییها باحال بودند. با این حال، برخلاف هلندیها آنها متظاهر نبودند. خودتخریبی در میان این نسل از دانمارکیها یک هنجار بود و آنها از نقش خود بهعنوان افرادی ضعیف لذت میبردند.
این زشت و زیبای دینامیت دانمارکی بود؛ شادی زیاد همیشه با ترس ناخودآگاه مردم آمیخته بود. نگرش دانمارکیها بیشتر اوقات مانع رسیدن آنها به اوج میشد. این موفقیت برای دانمارک یک معجزه محسوب میشد. یک کشور کوچک با تنها پنج میلیون نفر جمعیت که عمده صادرات آن بیکن و پنیر بود، قبلاً هرگز تیمی در حد و اندازههای جهانی پرورش نداده بود. فوتبال دانمارک تا سال ۱۹۷۸ حتی حرفهای هم نشده بود.
در سال ۱۹۷۸، اتحادیه فوتبال دانمارک بودجهای یکمیلیونکرونی را به ترویج و ارتقای استانداردهای حرفهای در فوتبال اختصاص داد. این روند با این واقعیت تسریع شد که تعداد زیادی از ملیپوشان دانمارک در خارج از کشور بازی میکردند و ارزشهای آموختهشده در آنجا بهآرامی در داخل نفوذ میکرد و اینچنین یک تیم حرفهای تشکیل شد.
تاریخچه کرون دانمارک
کرون واحد رسمی پول دانمارک، گرینلند و جزایر فارو است که در اول ژانویه ۱۸۷۵ معرفی شد. این واحد پول در زبان انگلیسی گاهی اوقات بهعنوان تاج دانمارک شناخته میشود، زیرا کرون در لغت بهمعنای تاج است. از نظر تاریخی، سکههای کرون از قرن هفدهم در دانمارک ضرب شده است. هر کرون دانمارک به 100 اوره (به دانمارکی: Øre) تقسیم میشود. نام اوره احتمالاً از کلمه لاتین برای طلا گرفته شده است. در مجموع 11 واحد کرون وجود دارد که کوچکترین آنها سکه 50اورهای (یکونیم کرون) است. قبلاً تعداد سکههای اوره بیشتر بود، اما بهدلیل تورم، تولید و ضرب آن متوقف شد.
کرون از طریق مکانیسم نرخ ارز اروپایی؛ سازوکار نرخ ارز اتحادیه اروپا به یورو متصل است. پذیرش یورو مورد علاقه برخی احزاب سیاسی مهم در این کشور است. با این حال، همهپرسی سال ۲۰۰۰ برای پیوستن به منطقه یورو با ۵۳.۲ درصد رأی به حفظ کرون و ۴۶.۸ درصد رأی به پیوستن به منطقه یورو شکست خورد.
کرون امروزی بهعنوان واحد پول دانمارک در ژانویه ۱۸۷۵ معرفی شد. اواخر قرن هجدهم و بیشتر قرن نوزدهم شاهد گسترش فعالیتهای اقتصادی و در نتیجه نیاز به ابزارهای پرداختی بود که کار با آن راحتتر از سکه باشد. در نتیجه، اسکناس بهطور فزایندهای به جای سکه مورد استفاده قرار گرفت.
معرفی کرون جدید نتیجه اتحادیه پولی اسکاندیناوی بود که در سال ۱۸۷۳ اجرایی شد و تا جنگ جهانی اول ادامه داشت. طرفهای این اتحادیه سه کشور اسکاندیناوی یعنی دانمارک، نروژ و سوئد بودند که واحد پولی هر سه کشور کرون بود و در هر سه زبان بهمعنای تاج است. این سه ارز بر اساس استاندارد طلا بودند. اتحادیه پولی اسکاندیناوی در سال ۱۹۱۴ با کنار گذاشتهشدن استاندارد طلا به پایان رسید. دانمارک، سوئد و نروژ همگی تصمیم گرفتند کرون را حفظ کنند، اما ارتباط مستقیمی نداشته باشند.
دانمارک در سال ۱۹۲۴ به استاندارد طلا بازگشت، اما در سال ۱۹۳۱ آن را برای همیشه ترک کرد. در سال ۲۰۱۴ تصمیم گرفته شد چاپ کرون در دانمارک متوقف شده، اما کار برونسپاری شود و در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۶، آخرین اسکناس توسط بانک مرکزی این کشور چاپ شد.
اسکناس کرون سری ۲۰۰۹ و بازتاب دانمارک
اسکناسهای کرون سری ۲۰۰۹؛ ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ کلیت واحدی را تشکیل میدهند. در واقع، هر کدام از آنها مانند قطعهای از یک پازل هستند. روی هر پنج اسکناس به یکی از پلهای مشهور دانمارک اختصاص یافته و پشت آن به یکی از آثار باستانی این کشور.
در اینجا باید با «میشل فوکو» موافق بود که معتقد است «برای فهم پدیدههای بهظاهر ساده، نیازمند پیچیدهترین تفاسیر هستیم.» در اینجا این تصاویر بهظاهر ساده به گذار جامعهای اشاره دارد که اکنون جزو جوامع موفق، مرفه و پیشرفته جهان محسوب میشود. اما سؤال اساسی اینجاست که این فرایند گذار چه بود؟
اگر با ادبیات توسعه آشنا باشید، به میزان زیادی به این جمله برخوردهاید که «تغییر ذهنیت نخبگان باعث شد این کشور در مسیر رشد و توسعه قرار بگیرد.»؛ بنابراین توسعه بیش از هر مؤلفه دیگری به تغییر ذهنیت نیاز دارد. با وجود این، اتفاقی که در اسکاندیناوی و بهویژه دانمارک افتاد، تغییر ذهنیت اجتماعی در میان عامه مردم -و نهفقط نخبگان سیاسی و اقتصادی- بود. گذار از فرهنگ قربانیبودن به مسئولیتپذیری و همچنین همدلی، هماهنگی و وجدان اجتماعی موجب رشد و توسعه این کشور شد.
دانمارک کشوری است متشکل از جزایر بسیار و پراکنده که تا همین چند دهه پیش تنها راه ارتباطی آنها با هم به وسیله قایقهای کوچک ماهیگیری بود. اما در حال حاضر، بیشتر این جزایر (مسکونی) با پلهای عظیمی که بسیاری از آنها شاهکارهای مهندسی هستند به هم متصل شدهاند. از این رو، احتمالاً در همان نگاه اول میتوان این اتصال را از اتصال فیزیکی فراتر برد و آن را به اتصال اجتماعی مرتبط کرد؛ اتصالی که مقدمه رسیدن به نوعی «قرارداد اجتماعی» جدید است.
تمرین پشت سیم خاردار
دانمارک با بهرهمندی از روشنگری و تجربهای که با بازی بازیکنانش در کشورهای دیگر به دست آمد، در جهانیشدن فوتبال پیشقدم شد. در یورو ۱۹۸۴، در تیم ۲۰نفره دانمارک، ۱۴ بازیکن خارج از کشور توپ میزدند. در جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک، تیم دانمارک شامل بازیکنانی از ایتالیا، آلمان غربی، انگلیس، هلند و بلژیک بود.
با وجود این، مهمترین عنصر در موفقیت فوتبال دانمارک از جای دیگری میآمد؛ «پیونتک» که بعداً بانی ظهور فوتبال ترکیه در اواخر قرن بود، در سال ۱۹۷۹ مربیگری تیم دانمارک را بر عهده گرفت. در زمان اقامت پیونتک در هائیتی به او لقب «آلمانو بروتو» (آلمانی سرسخت) داده شد؛ البته او شوخطبع و بذلهگو بود، اما احتمالاً جدیت وسواسگونه او موجب اعطای این لقب شده است. او موفقیت را یکشبه به دست نیاورد، زیرا با یک فرهنگ جاافتاده و رسوبکرده مبارزه کرد. او در گام نخست «بیرگر ینسن»، دروازهبان شماره یک را کنار گذاشت که تجسم کامل یک قربانی نمادین بود.
اما زمان زیادی طول کشید تا دکترین پیونتک پذیرفته شود. او میگوید: «دانمارکیها کلمه «انضباط» را دوست ندارند. من مجبور شدم این فرهنگ را هر طور که شده، تغییر دهم.» اولین نشانهها زمانی رخ داد که دانمارک در سال ۱۹۸۱ در مرحله مقدماتی جام جهانی تیم ایتالیا را سه بر یک شکست داد؛ این تنها شکست تیم ایتالیا در مسیر قهرمانی جام جهانی بود. نقطه اوج زمانی اتفاق افتاد که پیونتک کمپ تمرینی را به مقر کنفدراسیون ورزش دانمارک منتقل کرد؛ کمپی با حصارهای سیم خاردار و بدون تلویزیون یا تلفن در اتاق بازیکنان.
بازیکنان خیلی سریع متوجه شدند که پیونتک با کسی شوخی ندارد. او استانداردهای دقیق و سختگیرانهای داشت و آنها را جزءبهجزء اجرا میکرد. او قبل از بازی جلسات تاکتیکی سهساعته داشت. تمرینات روزانه از ساعت ۸ صبح شروع میشد و در ساعت ۱۱:۳۰ شب به پایان میرسید. پیونتک و تیم او آغازگر بینش و طرز تلقی جدیدی در بین دانمارکیها شدند؛ فرهنگی که حسن نیت، قدردانی و عشق بیقیدوشرط را گسترش داد. دیگر از بدبینی، نارضایتی و توقع خستهکنندهای که با فوتبال مدرن همراه است، خبری نبود.