پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
تصمیمات تنشزا، اکوسیستم را زیرزمینی میکند / اجازه دهیم دوره گذار کسبوکارهای رمزارزی طی شود
گفتوگو با آرش فروزان اعلا، فعال حوزه رمزارز و بلاکچین که میگوید نهادهای رگولاتور باید از تجربیات فعالان اکوسیستم رمزارزی ایران استفاده کنند
راضیه مینایی / آرش فروزان اعلا از سال 1389 در صنایع مختلف فینتک فعالیت دارد. او در ابتدا فعالیت خود را از صنعت پرداخت آغاز کرد و سپس به حوزههایی چون بانک، اینشورتک و لندتک هم وارد شد. تخصص اصلی فروزان در حوزه مدیریت محصول و توسعه کسبوکار است. فروزان از سال 1395 در حوزه فارکس و از سال 1398 در حوزه رمزارز و بلاکچین فعالیت میکند و در چند صرافی ارز دیجیتال بهعنوان مشاور فعالیت دارد. در مصاحبه پیش رو فروزان در مورد اکوسیستم رمزارز در ایران میگوید.
او معتقد است رمزارزها راه ورود ارز را هم به کشور باز میکنند و میتوان با صادرات خدمات حوزه بلاکچین سطح GDP کشور را بالا برد. او ضمن اشاره به اینکه میتوان بهراحتی در فضای انافتی کشور درآمدهای جذاب و کنترلشده ایجاد کرد، میگوید میتوان فضای فرهنگی ایران را به انافتی گره زد و مسیر کارآفرینی جامعه هنر ایران را به اقتصاد بینالمللی باز کرد.
با توجه به اینکه در حوزه رمزارز فعالیتهای زیادی داشتهاید، لطفاً برای شروع، دیدگاه خود را از وضعیت فعلی اکوسیستم رمزارزی ایران بیان کنید.
به اعتقاد من، نوآوری همچون سمفونی با نت سی آغاز میشود و این نت موجبات همراهی دیگر عناصر اکوسیستم را فراهم خواهد آورد. فضای سکوی مبادلات کریپتو در ایران دقیقاً به سالهای اول صنعت پرداخت شبیه است. البته با تفاوت عظیمی در حوزه مدیریت و تفکرات اکوسیستمی. این اکوسیستم ناپخته و به سوءمدیریتهای ابتدایی دچار است که به نظرم تمام این موارد به علت دوره گذار این حوزه است. ما در حال طیکردن یک مسیر بلوغ هستیم و در این مسیر خواسته یا ناخواسته، یکسری اتفاقات ناهنجار و آزمونوخطا پیش میآید. بهعلاوه در این مسیر، رخدادها و عناصر زرد و اتفاقات غیرهمسو هم شکل میگیرند. اما بهمرور جامعه (کامیونیتی) خود را غربال میکند و به جایی میرسد که خودتنظیمگری اتفاق بیفتد. البته رگولاتوری به معنای دانش آن، نه کنترل و نظارت آن.
برای مثال در صنعت پرداخت ایران، شرکت شاپرک متشکل از فعالان حوزه بانکی و پرداختی بود که این خود نشان میدهد نقش بهرهگیری از منابع انسانی موجود در همان حوزه میتواند به بلوغ رگولاسیون کمک کند و همانطور که نمایان است، همچنان شاپرک خود را بهروز میکند. حوزه رمزارز هم در همین مسیر قرار دارد. این حوزه هنوز به بلوغ نرسیده و در حال گذار است.
چند نکته قابل تأمل در حوزه تبادل در ایران قابل ذکر است. در این حوزه دو رویکرد وجود دارد؛ برخی میگویند کریپتو به نفع اقتصاد کشور است و برخی میگویند به ضرر آن. من بااطمینان میگویم تأثیری که بلاکچین و کریپتو میتواند روی GDP کشور از طریق حوزه اقتصاد خلاق بگذارد، هیچیک از صنایع فینتکی ایران قادر به انجام آن نیستند. بر خلاف گفته برخی افراد که میگویند این موضوع باعث خروج ارز از کشور میشود، به نظر من شاید حتی راه ورود ارز را هم به کشور باز کند. برای مثال صادرات یکسری خدمات حوزه بلاکچین میتواند GDP کشور را بهشدت مورد حمایت قرار دهد.
یک سوءمدیریت خاص و قابل مشاهده در حوزه تبادل رمزارز در کشور وجود دارد. جامعه رمزارزی هنوز یکپارچه نیست و به بلوغ نرسیده است. فعالان حوزه کریپتو و صرافیها هنوز برای ساختن یک اکوسیستم پختگی لازم را ندارند. افراد باسواد و قابل بسیاری در این اکوسیستم حضور دارند، ولی هنوز موفق به تشکیل یک کامیونیتی نشدهاند که با تحقق این موضوع نگرانی حاکمیت نیز کاهش مییابد. برای مثال در بانکها، بیمهها و کارگزاریها یکسری سندیکاها، انجمنها و محافل وجود دارند که به بلوغ رسیدهاند و بهدنبال منافع شخصی نیستند.
در مورد موضوعات رگولاتوری در این حوزه هم باید بگویم که هنوز در ایران ناشناخته است. ما میتوانستیم برای صنعت حلقه بسته پرداخت ایران، ساختاری مثل شاپرک تعریف کنیم، ولی بهعنوان مثال برای اخذ کارمزد در این حوزه، در کارمزد تراکنش اتریوم چه قانونی میتوانیم بنویسیم؟ کارمزد متغیر است و هر لحظه تغییر میکند. البته این مثال برای برخی شاید دور از ذهن باشد، اما واقعاً تفکر رگولاتوری شاید تا این سطح پیش برود. پس ما باید اجازه دهیم که این حوزه دوره گذار خود را طی کند. چون رگولاتوری این فضا در ایران به همین سادگی اتفاق نمیافتد. موضوعات بسیاری از قبیل مالیات، پولشویی، مسیر ورود و خروج ارز از کشور یا مباحث کسبوکارهای بلاکچینی همچون انافتی وجود دارد. رگولهکردن این مسائل کار آسانی نیست.
به نظر من میتوانیم حوزه رمزارز را یک دنیای موازی برای صنعت پرداخت در نظر بگیریم و بگوییم ما تجربیات خوبی در صنعت پرداخت و بانک کشور داشتیم، اما کسب این تجربیات 12 یا 13 سال زمان برده است. نمیتوانیم این تجربیات را در روز اول وارد حوزه رمزارزها کنیم. قوانین شاپرک هنوز هم هر فصل آپدیت میشود. پس چطور میتوان تجربیات چنین فضای پویایی را به حوزه کریپتو تحمیل کرد؟ به عقیده من باید اجازه داد فضای کریپتو دوره گذار خود را طی کند.
به تأثیر رمزارز بر اقتصاد ایران و تولید ناخالص ملی اشاره کردید و گفتید که رمزارزها میتوانند تأثیر چشمگیری بر تولید ناخالص ملی داشته باشند. در این مورد و در مورد فرصتهایی که رمزارزها برای اقتصاد ایران به وجود میآورند، بیشتر توضیح میدهید؟ تا چه اندازه میتوان امیدوار بود که اقتصاد ایران این فرصتها را غنیمت شمارد و از آنها استفاده کند؟
اجازه دهید به نکتهای در مورد تولید ناخالص ملی اشاره کنم. در کشور ما هزینه تمامشده تولید نرمافزار بسیار پایین است. به نظر من نرمافزارهای ساخت ایران میتوانند برای بازار کشورهای اطراف خیلی جذاب باشند. منظور من کشورهایی مثل قزاقستان، تاجیکستان، پاکستان، افغانستان، عمان، ترکیه، گرجستان، بلاروس، سوریه، روسیه و لبنان است. حتی برخی از این کشورها از لحاظ فینتکی شاید چندین سال از ایران عقب باشند. بازار این کشورها نقش بسزایی در تولید ناخالص و صادرات ملی ما دارد. توسعه صادرات نرمافزارهای مبتنی بر حوزه بلاکچین به کشورهای اطراف، نقش واضح و ملموسی بر GDP کشور خواهد داشت.
اگر رمزارز را بهعنوان ابزار یا راهکاری در نظام انتقال پول و پرداخت ببینیم، در حوزه مبادلات بینالمللی میتوان از آن استفاده کرد. سالهاست که در مورد پولهای بلوکهشده ایران صحبت میکنیم، اما باید بدانیم مشکل در مسیر انتقال برخی از این پولهاست. موقعیت ما در بحث استخراج خوب است و این میتواند باعث ورود ارز به کشور شود.
اما ما با یک فضای دگرگونی یا disruption کلی در اقتصاد کشور مواجه هستیم. این دگرگونی منتظر تصمیم ما نخواهد ماند. این تحول مانند جریان آب با خود کندههایی را میآورد. این کندهها فرصتهایی هستند که میتوان آنها را گرفت و استفاده کرد. در غیر این صورت، این جریان سد را میشکند و همهچیز را با خود میبرد. این جریان، فقط یک بار با خود کنده میآورد. کارآفرینان و اهل خرد در حاکمیت فرصتها را درمییابند. پس با توجه به تحریمها و سطح تولید ناخالص ملی کشور، فضای بلاکچین یکی از فرصتها برای کسب موقعیت خوب در اقتصاد خاورمیانه است، البته به شرط کنترل فضای پولشویی و نظارت درست بر این حوزه.
در آوریل 2021، سهم ایران از فضای کریپتو دنیا، پنج درصد گزارش شد، البته گزارش دال بر قطعیت این اعداد نیست. این عدد نشان میدهد که اقتصاد ایران ذاتاً قابلیت و امکان بهرهوری از این فرصت را دارد. کشور ما به خاطر داشتن نیروهای متخصص در اقتصاد و کسبوکار میتواند بهخوبی از این فرصتها استفاده کند و به زیرساختهای عظیم همانند تولید صنایع سنگین نیازی ندارد. فعالان حوزه تبادل رمزارز ایران از سیر نوآوری، بهخوبی بهرهمند شدهاند. پس دولت یا باید در کنار این فعالان بایستد و از این بهره استفاده کند یا نسبت به این مسئله موضع دفاعی داشته باشد.
اما من خطری در اینجا احساس میکنم. اگر فضای رگولاتوری ایران دچار تشویش شود و بهموقع تصمیمگیری نکند، فضای این اکوسیستم را زیرزمینی میکند و چنانچه این اکوسیستم زیرزمینی شود، دیگر قابل کنترل نخواهد بود. پس به نظر من، دولت باید از خود اکوسیستم استفاده کند و اجازه دهد شرکتها پیشنهادهای خود را برای رگولاتوری مطرح کنند. نهادهای رگولاتور باید از تجربیات فعالان این حوزه استفاده کنند.
اگر CBDC یا همان رمزارز ملی ایران بهدرستی راهاندازی و به زنجیره بلاکچین وارد و به یکسری از شبکههای کارآمد دنیا متصل شود، میتواند جهشی 10ساله در اقتصاد، بهخصوص در صادرات کشور ایجاد کند. بسیاری از صادرکنندگان نگران دریافت پولهای خود هستند. اگر شبکه درستی پشت CBDC ایران قرار داشته باشد، بسیاری از این مسائل حل خواهد شد. یعنی عملاً این مسئله کاتالیزور رشد چرخه اقتصادی کشور میشود.
در بین مسائلی که مرور شد، به دو نکته در مورد رگولاتوری اشاره کردید. در ابتدا گفتید که حوزه کریپتو در حال طیکردن دوره گذار خود است و قانونگذاری بر آن بهسادگی اتفاق نمیافتد و نمیتوان تجربیات صنایع دیگر را به این حوزه تحمیل کرد. از طرف دیگر همانطور که گفتید، اگر رگولاتور بهموقع تصمیم درست نگیرد، عواقب ناگواری در انتظار این اکوسیستم خواهد بود. یعنی، رگولاتوری از طرفی دشوار است و نیاز به تجربه کافی دارد و از طرف دیگر باید سریعتر در مورد آن تصمیم درست و قاطع گرفت. در این شرایط، رگولاتور چه نقشی میتواند ایفا کند و چگونه میتواند این فضا را بهدرستی رگوله کند؟
اقتصاد رمزارزی به علت یکپارچهبودن در دنیا، اقتصادی مولد است؛ مولدی بر پایه نیروی انسانی و پول. یعنی این حوزه میتواند بخشی از اقتصاد مولد صنایع مقیاسپذیر باشد. رگولاتور باید کاری کند که مانع این اقتصاد مولد و یکپارچه نشود. کاری که رگولاتور باید در این راستا انجام دهد، چند بخش دارد. من معتقدم بخش مربوط به احراز هویت باید کاملاً پیگیری و انجام شود، زیرا اگر انجام نشود برای کشور خطر دارد و باید مبدأ و مقصد و علت تراکنشها مشخص شود.
بخش مالیاتی این حوزه هم خیلی پیچیده نیست. تا زمانی که حاکمیت نسبت به دریافت مالیات و بحثهای مالیات این حوزه بهطور شفاف عمل نکند و ما را در هالهای از ابهام نگه دارد، تمام مسائل بهطور زیرزمینی اتفاق میافتند. یعنی بخش عمدهای از درآمدها که میتواند به خود کشور کمک کند، زیرزمینی در جریان خواهد بود.
به نظر من بخش سومی هم که حاکمیت باید زودتر در مورد آن تصمیم بگیرد، ورود و خروج ارز است. ما بهشدت به پلتفرم یا زیرساختی شبیه به سامانه نیمای بانک مرکزی نیاز داریم که تکلیف صرافیها را روشن و خطوط قرمز را مشخص کند. شرکتی که مجوز میگیرد و تحت نظر و مراقبت است، نمیتواند خطا کند. با انجام کارهای اشتباه، این اقتصاد مولد و کاتالیزور را به سوی مسیر غلط و زیرزمینی هدایت میکنیم. دولت میتواند یکسری قوانین برای گرفتن مجوز وضع کند که این قوانین میتوانند در مورد زیرساخت فنی، ضمانتهای بانکی، احراز هویت هیئتمدیره و سایر شروط مشابه باشند.
با مجوز دادن و رصد کردن، میتوان از باز شدن بیش از حد این فضا جلوگیری کرد. اینکه ماهانه صرافیهای زیادی راهاندازی و وارد این بازار میشوند، خطرناک است. این شرایط اقتصاد مولد را به اقتصاد مصرفکننده تبدیل میکند. اقتصادی که منبع کمک به تولید ناخالص ملی است، چهارچوب خاص توسعهای دارد. به نظر من حاکمیت حق دارد که در این مرحله به اکوسیستم کمی بدبین باشد. چون هنوز فعالان این اکوسیستم به بلوغ لازم نرسیدهاند.
به نظر شما مهمترین بازیگران اکوسیستم رمزارزی ایران چه کسانی هستند؟ چه بازیگران دیگری باید به این اکوسیستم وارد شوند؟
فعلاً بازیگران اصلی، فعالان استخراج و صرافیهای ارز دیجیتال هستند. به نظر من بانکها و کارگزاریهای بورس هم باید بهعنوان بازیگران کمکدهنده این فضا وارد شوند. همچنین مزارعی که با صرافیها کار میکنند، باید شفاف شوند. ما یکسری مزرعه مولد داریم که قابلیت ورود ارز به کشور را دارند، اما شفاف نیستند و مشخص نیست چه کسانی دارند با هم کار میکنند. البته من همچنان اعتقاد دارم چون تجهیزات آن وارداتی است و شفافیت ندارد، میبایست صرفه و صلاح کشور را نیز مجدد بررسی و این حوزه را هم تنظیمگری کرد.
اقتصاد کشور ما از نظر تولید مشکل زیرساختی و بنیادی دارد، ولی اقتصادی که تولیدش مبتنی بر نرمافزار باشد، میتواند به این فضا کمک کند. اگر بانکها سرمایه لازم را در اختیار شرکتها بگذارند، برای مردم ارزش ایجاد میکنند، باعث درآمدزایی میشوند و فضای اقتصادی کشور را متعادل میکنند.
شرکتهای پرداختی هم میتوانند توسعهدهنده این اکوسیستم باشند. اگر شرکتهای پرداختی با کمک بانک مرکزی زیرساخت استفاده از رمزارز را راهاندازی کنند، نقش بسزایی در توسعه این فضا ایفا خواهند کرد. پس بانکها، بانک مرکزی، پرداختیها، کارگزاریهای بورس و شفافیت مزارع اگر به این فضا وارد شوند، باعث میشوند اکوسیستم به بلوغ برسد، اما باید توجه داشت که نباید بهعنوان بازیگر اصلی وارد این حوزه شوند و نقش آنها کمک و توسعهدهنده خواهد بود. بازیگران اصلی خود صرافیها هستند.
راجع به سرمایهگذاری و خطرات آن برای قشر کمدرآمد جامعه گفتید، اما با وجود این خطرات، سرمایهگذاری در این حوزه برای مردم بسیار جذاب است. در واقع اگر رفتار هیجانی نداشته باشیم، میتوانیم تجربه خوبی از سرمایهگذاری در این حوزه کسب کنیم. شما الزامات و بایدهای یک سرمایهگذاری را در چه میبینید؟
باید آگاهانه به این فضا وارد شد. شما باید با بازار مالی آشنایی داشته باشید و بعد به آن وارد شوید. همچنین نسبت به سرمایهگذاری باید نگاه بلندمدت داشته باشید. ارزش فعلی پول خود را با 10 سال آینده مقایسه کنید.
به نظر من در کوتاهمدت، از کسبوکارهای مبتنی بر بلاکچین نتیجه بهتری نسبت به سرمایهگذاری میتوان گرفت. برای مثال اگر اثر هنری خود را به انافتی تبدیل کنید و بفروشید، درآمد خوبی به دست میآورید، اما در بلندمدت، سرمایهگذاری هم نتیجه بسیار خوبی دارد.
پیشبینی شما از بازار و روند قیمتی در سال 2022 چیست؟
من به بیتکوین صد هزار دلاری امیدوار هستم. از نظر من اتریوم هم خیلی خوب خواهد بود. سولانا و چینلینک هم عالی خواهند بود. من به تمام کوینهایی که کسبوکار و شبکه دارند، امیدوار هستم. البته امیدوار، نه مطمئن.
بهعنوان سؤال آخر، فکر میکنید روندهای دنیای رمزارز و بلاکچین در ایران و دنیا چه خواهند بود؟
در دنیا دیفای، انافتی و متاورس فضا مقیاسپذیر است. در ایران همچنان موضوع تبادلات روند اصلی هستند؛ مگر اینکه بازیگر جدیدی وارد این حوزه شود.