پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
سایه سنگینِ صنعت بانکداری بر بازار پرداخت / هماندیشی درباره پرداخت کیوآر که در میان ابزارهای پرداخت آنچنان که باید مورد اقبال قرار نگرفته است
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۴۲ / بارکد نخستینبار در سال ۱۹۵۲ توسط «برنارد سیلور» و «ژوزف وودلند» در کارخانههای تهیه مواد غذایی مورد استفاده قرار گرفت. امروزه در مجموع 9 گونه مختلف بارکد دوبعدی را احصا کردهاند، شاید هم بیشتر. یکی از انواع این بارکدها، بارکد پاسخ سریع یا کیوآر است. QR code مخفف کلمه Quick Response Code است که به معنی کدگذاری با پاسخ سریع است. کدگذاری پاسخ سریع برای نخستینبار در سال ۱۹۹۴ و در شرکت «دنسو ویو» بهمنظور ردیابی خودروهای کارخانه در مراحل مختلف ساخت، مورد استفاده قرار گرفت.
بعد از آن این فناوری توسعه پیدا کرد و فناوری کیوآرکد داینامیک به وجود آمد که خلاف نسل پیشین میتواند به یک پنل مدیریتپذیر متصل شود و در هر لحظه میتوان محتوای پشت آن را تغییر داد و هر فایل صوتی، تصویری، متنی یا هر لینکی را به آن متصل کرد. این فناوری باعث میشود که با اختصاصدادن کیوآرکدهای داینامیک به اماکن، اشیا یا داراییها و اتصال محتوای پشت آن به فضای تعاملی بر بستر وب، مثلاً یک فروشگاه یا سایت مرتبط، تعاملی برای خدماتدهی آن مکان یا هر محتوای دیگر؛ رابطه بین نقشآفرینان در فضای دیجیتال، اشیا و اماکن دارای کیوآرکدهای داینامیک بهصورت لحظهای و دائمی برقرار شود.
حال قابل تصور است در صورتی که هر فرد حقیقی یا حقوقی دارای هویت دیجیتال و هر شیء یا مکان دارای قابلیت اتصال تعاملی بر بستر فضای مجازی باشد، همه جور خدمات به همه افراد در پیچیدهترین حالت آن هم قابل تعریف و ارائه باشد. با ذکر این مقدمه میبینیم که کیوآر به معنای عام و پرداخت کیوآر بهطور خاص در ایران از این سیر پیشرفت تاریخی عقب مانده است و با یک تأخر تاریخی در حال رفتن به این سمت هستیم.
درباره این تأخر با سیدعلیرضا فاطمی، مدیر پروژههای نوین «تاپ» شرکت تجارت الکترونیک پارسیان؛ سیدهادی خادمی، مدیر طراحی محصول شرکت «فناپ تک»؛ علی راسخ، مدیر کسبوکار «ایزیپی» شرکت توسن سها؛ عماد ایرانی، مدیر شبکه «شاتوت» و بهرنگ فاطمی، معاون بازاریابی و فروش سازمانی شرکت «آسانپرداخت» به بحث نشستیم که شرح آن را در ادامه میخوانید.
همگی در زندگی روزمره با موضوع بحث امروز درگیر هستیم. من بهعنوان یک مخاطب بیرونی، آنطور که لازم است با روش پرداخت کیوآر آشنایی ندارم. این مبحث میان مردم خیلی غریب است، بهجز کسانی که مشتریان ثابت یک خط تاکسی باشند. به نظر شما علت این غریببودن چیست؟ ما از حیث پرداخت الکترونیک و آمار کارتها جزء اولینهای دنیا هستیم، ولی کیوآر که سهولت بیشتری در پرداخت ایجاد میکند، همچنان ناشناخته مانده. از دید شما علت چه بوده؟ آیا زیرساختی بوده که تاکنون شکل نگرفته یا تبلیغات یا عوامل فرهنگی؟
سیدعلیرضا فاطمی: من فضا را چنین که شما منفی تصویر کردید، نمیبینم. اینطور نیست که مردم کیوآر را اصلاً نشناسند. مثلاً تجارت الکترونیک پارسیان، بهعنوان یک پیشرو در این صنعت و یکی از پیاسپیهای رتبهدار صنعت است. اگر به یاد داشته باشید، ما در پایان سال 1398 از برند «کدپرداز» خودمان رونمایی کردیم. با توجه به شبکه عملیاتی و توزیع پذیرندههایی (Merchant) که در این حوزه داریم، میتوانم بگویم که وضعیت توزیع و توسعه خوب بوده است.
در حد بضاعت و توان خودمان یکسری کمپینهای آموزشی، تبلیغاتی و فرهنگسازی گذاشتهایم، ولی نمیتوان منکر نقش و اهمیت رگولاتوری و رسانههای جمعی شد که نقش اصلی را در فرهنگسازی ایفا میکنند؛ مثلاً صداوسیما، بانک مرکزی و دیگر نهادهایی که میتوانند نقش تسهیلگر را ایفا کنند. اگر تاکنون کیوآر به حد انتظار گسترش نداشته، به خاطر ضعف در آن بخشها بوده، وگرنه پیاسپیها و لیدرهای صنعت پرداخت از ظرفیتهای خود برای ورود به این عرصه بهره بردهاند. رسانهها میتوانند این پدیده را به عموم مردم بشناسانند. در سالهای 1383 و 1384 هم که پای دستگاه کارتخوان برای اولینبار به میان آمد، تجربه مشابهی را داشتیم. آن موقع هم ما اولین پیاسپی بودیم که دستگاه کارتخوان را بهصورت رسمی به ایران آوردیم. مردم اعتماد نمیکردند و میپرسیدند «اگر کارت بکشم چه اتفاقی برای پولم میافتد؟»
جلوتر که آمدیم، بحث قبوض مطرح شد. همه دوست داشتند که قبض را به بانک ببرند و بپردازند. مادربزرگ و پدربزرگها میگفتند: «مهر بانک باید روی قبض بخورد»، ولی جلوتر که آمدیم، قوانین رگولاتوری، بانک مرکزی و متولیان صنعت قبوض مثل وزارت نیرو پای کار آمدند و فرهنگسازی را انجام دادند. همانطور که گفتم، مغفولماندن کیوآر هم مرتبط با رسانههای جمعی و ضوابط رگولاتوری است، وگرنه ما کارهای خوبی انجام دادهایم و این صنعت چندان عقبمانده و ضعیف نیست. اتفاقاً ما بهروزترین زیرساختهای فنی را داریم.
سیدهادی خادمی: من تا حدی با نظر ایشان موافقم که بازیگران داخل صنعت، ایفای نقش مناسبی کردهاند. حتی یکسری تبلیغات محیطی و کمپینها صورت گرفت، ولی به قول آقای فاطمی، سایر بازیگران نقش خود را به قدر کفایت ایفا نکردند. از طرفی راهحلهای کیوآر استاتیک موجود شاید هنوز جوابگوی نیاز تمام حوزهها نباشد. در عرصههایی مثل تاکسی خطی و جاهایی که مبلغ ثابت است، این روش نیاز را پاسخ میدهد، ولی جاهایی که مبالغ متفاوتی داریم، پذیرندگان یکسری دغدغه دارند؛ مثلاً اینکه کاربر به خودش تخفیف دهد و این مسئله باعث چالش شود.
دومین مسئله مربوط به تأییدیه تراکنش است. الآن برای دریافت تأیید تراکنش، یا باید پیغام اپلیکیشن را ببینند یا منتظر پیامک باشند و در صورتی که شبکه دچار اختلال باشد، تأییدیه به دستشان نمیرسد. از نظر من، زیرساخت در سمت صنعت وجود دارد، ولی از لحاظ تجهیز پذیرندگی، هنوز به بلوغ لازم نرسیدهایم. الآن فقط یک کاغذ کیوآر نصب میکنیم که در تاکسیهای با مبلغ ثابت بهخوبی جواب میدهد، ولی در مغازههای شلوغ، چندان مورد اقبال نبوده است.
همچنین به نظر من، سطح آشنایی کاربران کافی نیست. تاکسیسوارها این شیوه پرداخت را میشناسند، ولی کسانی که در حملونقل عمومی و تاکسی حضور زیادی ندارند، کیوآر را نمیشناسند؛ بهخصوص که در جای دیگری هم وجود ندارد و تبلیغات زیادی هم نداشته است.
امیر راسخ: به نکات مهمی اشاره شد؛ زیرساخت و اطلاعرسانی. در مورد زیرساخت، من با آقای خادمی همنظر هستم که تمام شرکتها و بازیگران، زیرساخت و ابزار اولیه را فراهم ساختهاند، ولی برای آنکه به کاربرد عملی برسیم، مشکلاتی وجود دارد؛ مثلاً تأیید تراکنش؛ کیوآر داینامیک که مبلغ را تعیین کند و… . همه خواستهاند که آماده حضور در این بازی باشند، ولی هنوز بازی شکل نگرفته است.
منظورتان از همه چه کسانی هستند؟
راسخ: همه، بازیگران صنعت و پیاسپیها هستند. حتی روی دستگاههای کارتخوان نیز این امکان دارد فراهم میشود. اپلیکیشنهای کیف پول نیز ابزار کیوآر را فراهم آوردهاند. اپلیکیشنهایی که پرداخت به پذیرندگان با آنها انجام میشود نیز امکان کیوآر را آماده ساختهاند. یکسری سوئیچ و هاب نیز داریم، ولی در عین فراهمآوردن زیرساخت، کاربردهای جدی آن را نتوانستهایم پیاده کنیم. در شهرهایی مثل تهران اطلاعرسانی در تاکسیها انجام شده و جمعیت فعال شهری، کموبیش با آن آشنا هستند.
سالهاست که در مترو شکل دیگری از کیوآر بهصورت «بلیت تکسَفره» وجود داشته و به اتوبوس هم راه یافته است؛ اما تا نتوانیم ابزار و کاربردهایی برای آن به وجود بیاوریم که مردم کیوآر را نسبت به کارت بانکی ترجیح دهند، حتی اطلاعرسانی بیشتر هم مؤثر نخواهد بود. باید تجربه کاربری و کاربردهای کیوآر در رقابت با ابزار موجود بتواند برای مردم جذابتر و راحتتر باشد.
آیا به نظر شما کیوآر ذاتاً راحتتر از کارت نیست؟
راسخ: مردم باید این موضوع را تست کنند. من به واسطه ایزیپی سالها با مترو همکاری داشتهام. قبلاً مردم کارتهای خود را از طریق باجههای مترو شارژ میکردند و ما زحمت زیادی کشیدیم تا این اتفاق از طریق دستگاههای روی دیوار بیفتد. الآن درصد زیادی از تراکنشها از طریق دستگاه روی دیوار صورت میگیرد، ولی اگر دستگاه یک لحظه خراب شود، از همه طرف تحت فشار قرار میگیریم که فوراً درست شود.
همین مشکل را برای انتقال از دستگاهها به محیط اپها نیز داریم؛ هم برای اَپ خودمان و هم اپهایی که مشتریان زیادی دارند؛ ولی مردم هنوز با دستگاهها راحتترند؛ مگر اینکه انگیزهای برایشان شکل بگیرد، مثلاً در محیطهای دیگر مجبور شوند که کارمزد بپردازند. الآن من با کارت بانکی خودم خیلی راحت در تمام محیطها پرداخت میکنم و به همین دلیل علاقه چندانی به استفاده از کیوآر نشان نمیدهم، گرچه آسان باشد.
عماد ایرانی: نکاتی که دوستان گفتند، کاملاً درست است اما من سه عامل عدم استقبال از بارکد را مهمتر از نکات ذکرشده توسط دوستان میدانم. اولین عامل مربوط به کارمزد است. نظام کارمزدی ما طوری نیست که فضایی غیر پرداخت کارتی را تشویق کند. کارمزد تراکنشهای کارتی را بانکهای مقصد میپردازند، نه پذیرندگان؛ بنابراین هر روش پرداختی دیگری که بخواهد شکل بگیرد با سد بزرگی به نام «نبود کارمزد» مواجه است. مشتریانی که کارمزدی بابت کارت نمیدهند به سمت کیوآر نمیروند. در 160 کشور جهان شاهدیم که پذیرندگان، کارمزد میپردازند و شرکتهای پرداختی هم برای ارائه خدمت بهتر با هم رقابت میکنند، اما اینجا کارمزد صفر است و به همین دلیل فضاهای پرداخت غیرکارتی مثل کیوآرکد و انافسی هیچگاه مجالی برای شکلگیری نیافتهاند.
دومین عامل بازدارنده مربوط به زیرساخت ارتباطی است. یکی، دو سال است که زیرساختهای ارتباطی داخل تهران خوب شده است، ولی در شهرستانها چنین نیست. کرونا و دورکار شدن افراد و اینکه دانشآموزان و دانشجویان دیگر به مدرسه و دانشگاه نمیروند، باعث رشد چندبرابری زیرساخت شد و شاید از حالا به بعد بتوانیم شهرستانها را نیز محلی برای پذیرش بارکدها بدانیم. تا قبل از این، حتی شهرهای بزرگی مثل شیراز، تبریز و همدان آنتندهی کامل برای اینترنت همراه نداشتند. همین الآن هم از اقصینقاط کشور میشنوید که استفاده از اینترنت بهدلیل ضعف آنتندهی امکانپذیر نیست و ضمناً شبکه کارتی طی 15 سال از طریق ارتباطات دایالآپ و ارتباط با شبکههای ADSL یا روشهای غیره راه خود را پیدا کرده است.
اگر بارکد هم بخواهد در این صنعت شکل بگیرد، باید حتماً شرایطی برای آن پیشبینی شود که مشتریان نیازی به اینترنت نداشته باشند و جهت پراخت از شبکه اینترنت پذیرنده استفاده کنند. ما در شاتوت بارکد آفلاین مشتری را به همین منظور طراحی کردیم. به هر حال، زیرساخت دومین موضوع است. سومین مسئله مربوط به عدم یکپارچگی است. در فضای کارتی یکپارچگی را شاهدیم. بانکها صرفاً نقش صادرکننده را دارند و فارغ از اینکه ابزار پرداخت آنها که فعلاً فقط کارت است، در چه نقطهای پذیرش شود، بهصورت مستقل نقش صادرکنندگی خود را ایفا و کارتهایی صادر میکنند. الآن فضای پذیرش از فضای صدور کارت مجزا شده و توسط 12 شرکت پرداخت در کشور مدیریت میشود.
این اتفاق در مورد بارکد وجود ندارد، حتی بزرگترین شرکتهای پرداختی که بارکد ایجاد کردهاند، با یکدیگر همگرایی ندارند و بارکدهایشان در فضاهای یکدیگر پذیرش نمیشود. این موضوع فضای پذیرش کیف پول و بارکد را ضعیف میکند. اگر فضای پذیرش قدری توسعه یابد؛ نمیگوییم مثل فضای کارتی به 9 میلیون نقطه برسد، ولی حداقل یک یا یکونیم میلیون نقطه پذیرش و مصرف وجود داشته باشد و یکپارچگی شکل بگیرد، زیرساخت تقویت شود و مشکل کارمزد نیز حل شود؛ بارکد تازه شروع به رشد میکند و فضای رقابتی شکل میگیرد که نتیجهاش محصولات و فرایندهای جدیدی برای مردم خواهد بود.
بهرنگ فاطمی: تمام مواردی که دوستان درباره علت ضعف جاافتادنِ کیوآر بیان کردند، صحت دارد و من فقط با بیانی دیگر اولویتبندی میکنم. بگذارید با نفت شروع کنم؛ ما در مملکتی بهرهمند از منابع غنی به سر میبریم و این مسئله در بعضی جاها به ضررمان بوده و مانع پیشرفت ما شده. نفت ما را عادت داده که بعضی تغییرات را نپذیریم. گزارش آذرماه شاپرک نشان میداد که نسبتِ تراکنشهای شاپرک در قیاس با تراکنشهای پول نقد افزایش داشته است. نسبت اسکناس به نقدینگی در کشور کاهش یافته و البته تعداد دستگاههای کارتخوان نیز رو به افزایش بوده است. ما عادت کردهایم که تغییر را (در اینجا کیوآر را) نپذیریم. درست است که در حمایت رگولاتور و مدل مناسب کارمزدی، نقد وجود دارد، ولی تغییر عادت هم برایمان سخت است.
اگر بخواهیم کیوآر رواج یابد، چارهای جز ایجاد تقاضای منطقی برای آن نداریم. باید بپذیریم که هزینه دستگاههای کارتخوان زیاد است و اصرار روی آن به نفع مملکت نیست. امروزه واردات دستگاههای کارتخوان با سد تحریم و ممنوعیت مواجه شده است. ما باید کیوآر را در کشور خودمان نهادینه کنیم. من تقصیر را گردن رگولاتور نمیاندازم، ولی معتقدم دچار عدم شناخت صحیح و مدیریت مؤثر ذینفعان هستیم. ما ذی نفعان حوزه کیوآر را بهدرستی نشناخته یا بهدرستی برایشان برنامهریزی نکردهایم.
منظورم از «ما» فعالان صنعت یا بهتر بگویم بازار پرداخت است. جای افسوس دارد که هنوز صنعت بانکداری بر بازار پرداخت سایهای سنگین انداخته و شاید به همین دلیل هرگز نمیتوانیم تجربهای مشابه «ویچت» و «علیپی» را در مملکت پیاده کنیم. در سال 2014 یا 2013 بود که «ویچت» و «علیپی» اجازه پیدا کردند که در پرداخت انقلاب کنند. آن موقع آنها شروع به اقدامی در چین کردند و بدین ترتیب در نرمافزار خودشان اعتباراتی را اندوختند و بهمرور این درخواست در مردم ایجاد شد که اندوختهها را مصرف کنند و راه مصرف کیوآر بود.
همه دوستان ما با ابزار معروف مدیریت ذینفعان ـ ماتریس قدرت و علاقه ـ آشنایی دارند. اگر «علاقه» را با «قدرت ذینفعان» مقایسه کنید، درمییابید که هر المان و هر ذینفعی که نشان بانکی داشته باشد؛ چه بانک مرکزی باشد، چه شبکه شاپرک، شبکه شتاب یا سایر بانکها در ربع جدول با علاقه بالا و قدرت بالا قرار میگیرند؛ احتمالاً علاقهای به روشهای سنتی خودشان دارند و بهسختی تغییر را میپذیرند. پیاسپیها و همه پرداختیها کسبوکارشان با محوریت نظام جاری کارمزد میگذرد و بانکها هم ـ که دلشان از همین نظام کارمزد خون است ـ به انواع روشها روی میآورند تا حتیالامکان هدف کاهش هزینههای خودشان را پی بگیرند.
دیدگاه شخصی و سازمانی من میگوید که الآن در عرصه کیوآر نباید رقابتی باشیم و اتفاقاً باید به سمت «مشارکت استراتژیک» برویم. مقطعی و اخیراً راهکارهایی همچون انواع همپذیرندگی و تولید کیوآرهای مشترک هم رواج یافته، اما راهحلهای عملیاتی بهتری هم هستند و نمونههایش را در سطح شهر بهصورت جمعی و در سطح شرکتهای مختلف نیز بهصورت فردی میبینیم و در شرکت «آسانپرداخت» نیز از گذشته وجود داشته و برایش اتفاقاً کار عظیمی در زمستان 1398 انجام گرفت که همگی شاهد بودید.
سیدعلیرضا فاطمی: من با صحبتهای «عماد» و «بهرنگ» موافقم. مسئله فقط «پذیرنده» نیست. به اعتقاد من زیرساخت به قدر کافی در کشور وجود دارد و اگر من بخواهم به یک فروشگاه در صنوف مختلف مراجعه کنم؛ چه نانوایی باشد، چه فروشگاه زنجیرهای یا هر چیز دیگر؛ امکان استفاده از پرداخت کیوآر را به شکل بالقوه دارم.
با ضعف زیرساختها موافق نیستم، فضای استفاده از پرداخت کیوآر هم در سمت دارنده و هم پذیرنده شکل گرفته است. اپلیکیشن تاپ و سایر اپلیکیشنهای مشابه امکان استفاده از کیف پول کیوآر را فراهم ساختهاند. چند میلیون نفر میتوانند با استفاده از اپلیکیشن تاپ، هم سرویس دارندگی و هم پذیرندگی را دریافت کنند، ولی در کاربران انگیزهای از طرف رسانه جمعی و رگولاتور ایجاد نشده که فضای سنتی خودش بیرون بیاید. دوستمان نمودار خوبی ترسیم کردند که نشان میداد ایفای نقش درست و بهموقع توسط بازیگران خیلی مهم است. تمام چرخها باید با هم بچرخند.
منِ عرضهکننده سرویس پرداخت، نقش خود را در تأمین زیرساخت پرداخت ایفا کردهام. اکنون دیگران باید ایفای نقش کنند؛ رسانه تبلیغ کند، رگولاتور قانون بگذارد، بانکها استقبال نشان دهند و… ما از فرصت دوران کرونا استفادهای نکردیم، چون نقشها بهدرستی ایفا نشدهاند. از بعضی پتانسیلهای موجود بهموقع بهره نبردیم.
لطفاً صریحتر توضیح دهید که منظورتان از «نقش» چیست. شما معتقدید که بازیگران به قدر بضاعت خودشان کمپین و فعالیتهای ترویجی داشتهاند؛ پس مشکل در کجا بوده؟
سیدعلیرضا فاطمی: در همین دوران کرونا، ما صنوف پرخطر و پرتماس را شناسایی کردیم؛ یکی از این صنوف تاکسیها هستند. طرح ما کشوری بود، بنابراین علاوه بر تاکسیرانی تهران، الآن 15 یا 16 استان زیر بار تراکنشی کدپرداز (عبارت «کدپرداز» را به جای برند کیوآر خودمان مطرح میکنم) هستند. نانواییها و صنف آرایشی ـ بهداشتی هم در رتبه بعد قرار داشتند. ما اینها را شناسایی کردیم، ولی منِ پیاسپی مگر چقدر میتوانم قانون بگذارم یا انگیزش ایجاد کنم؟
اگر یک بار رسانه ملی تبلیغی انجام دهد، اثر زیادی دارد. ما بارها در تهران با ستاد ملی مبارزه با کرونا جلسه داشتیم و گفتیم که میتوانند از امکانات موجود برای پیشگیری از کرونا بهره ببرند. کافی است مردم بدانند چنین امکانی در فضای پرداخت کشور هست و میتوانند از آن بهره ببرند. الآن اعتمادسازی در کجا اتفاق میافتد؟
به رسانه و اعتمادسازی اشاره کردید. تبلیغات رسانه در دست سه شرکت است و آنها منتظر نشستهاند تا شما به سراغشان بروید و سفارش تبلیغ بدهید؛ آنها بهصورت خودجوش برایتان تبلیغ نمیکنند.
سیدعلیرضا فاطمی: اشاره من فضای کروناست. ما از فرصت کرونا بهره نبردیم. بعضی چیزها جنبه ملی دارد و فقط منحصر به یک برند نیست. آیا زمانی که امکان پرداخت قبوض به شیوههای الکترونیکی فراهم شد، باید میگفتیم که «توانیر نباید در رسانه ملی تبلیغ کند، چون اگر این تبلیغ را بکند، شرکت تاپ و چند شرکت دیگر را تبلیغ کرده»؟ ما میخواستیم یک کار ملی و جمعی انجام دهیم و طبیعتاً هر خدمتی ذینفعانی نیز دارد. آیا سایر حوزههایی که رسانه ملی تبلیغشان میکند، هیچ ذینفعی ندارند؟ طبیعتاً دارند. اطلاعرسانی یک بخش ماجراست و قوانین بخش دیگر. ستاد ملی مبارزه با کرونا باید در تلویزیون اعلام میکرد که روش پرداخت کیوآر هم در کشور آمده و میتوانید از آن استفاده کنید و اصلاً نامی هم از هیچ شرکتی نمیبرد. طبیعتاً چنین روشی میتوانست خیلی تأثیرگذار باشد.
دوران کرونا فرصتی برای جاانداختن بدیلهای پرداخت به شیوه سنتی بود. به نظر شما درباره کیوآر کد از این فرصت استفاده شد؟
خادمی: در دوره کرونا هیچ تفاوت چشمگیری در افزایش پذیرندگی یا استفاده کاربران دیده نشد. در بعضی جاها حتی امنیت رمز در حوزه دستگاههای کارتخوانرا بیش از پیش فدا میکردند و کاغذ میچسباندند که «بهدلیل رعایت مصالح بهداشتی، کشیدن کارت بر عهده دارنده کارت و زدن مبلغ و رمز بر عهده پذیرنده است»، یعنی دغدغه و نیاز بهداشتی از سوی مردم احساس میشده، ولی بازیگران این صنعت از فرصت استفاده نکردند.
ضعف در کجا بود؟ کدام بازیگران نتوانستند نقش خود را خوب بازی کنند؟
خادمی: شاید یک سناریوی درست برای ورود به بازار این باشد که در یک منطقه خاص فراوانی متمرکز ایجاد کنیم تا ساکنان آن منطقه پرداخت با کیوآر را بپذیرند. پذیرندگان در سطح کشور پراکنده هستند و چندان به چشم نمیآیند. بدین ترتیب کاربر اقبال چندانی به استفاده از کیوآر نشان نمیدهد.
در مورد کارمزد هم توضیح درستی دادند. بهدلیل تعدد ارائهدهندگان کیوآر، برای کاربر هم مهم است که بداند چرا باید پولش را از حسابی که مشمول سود است، بیرون بکشد و داخل کیف پولی بریزد که پذیرنده چندانی ندارد. از سوی دیگر، «مستند کیف پول» که اخیراً منتشر شد، تراکنشهای کیف پول را محدود به پرداختهای خرد کرده بود و فکر میکنم عبارت «شاخص ریزپرداخت» را به کار میبرد که مبلغ زیر 200 تومان، معادل با خودپرداز را پیشنهاد میداد.
جناب راسخ، حرف آقای خادمی مهم بود. آیا به نظر شما کیف پول جذابیتی نسبت به حساب بانکی ندارد که بخواهند پول خود را از آنجا به اینجا انتقال دهند؟ از فرصت دوران کرونا میشد استفاده کرد تا افراد به استفاده از پرداختهای کیوآر با کیف پول ترغیب شوند.
راسخ: یک مثال عملی را میزنم که ابتدای امسال برایمان پیش آمد. میخواهم نظر دوستان را در اینباره بشنوم. یک استارتآپ به نام «میوهپلاس» وجود داشت که در مناطق خاصی میوه را آماده میکردند و تحویل میدادند. آنها اول سال به ما گفتند که «مشتریان ما نسبت به کرونا خیلی حساس شدهاند». جنس کار آنها میوه بود و مردم حاضر نمیشدند پول میوه را قبل از تحویل، از طریق کارت بپردازند. وقتی آنها میوه را درب خانه مردم میبردند، نگرانی از حیث آلودگی پیش میآمد. آنها از ما راهحلی میخواستند که مشتریان را از دست ندهند.
ما ترتیبی برایشان فراهم کردیم که روی فاکتوری که همراه مرسوله به مشتری میدهند کیوآر نصب کنند. در این شرایط، مشتری آنها، یا باید اپِ ایزیپی را از قبل داشته باشد تا بتواند پرداخت کند یا اینکه در همان لحظه به یک صفحه هدایت میشد تا از طریق درگاه بانکی پرداخت را انجام دهد؛ ولی این روش موفق نبود. اولین مشکل این بود که کیوآر ما را دیگران نمیپذیرفتند؛ مثلاً کسی که آپ یا تاپ داشت، نمیتوانست با ایزیپی پرداخت کند.
دوم آنکه افراد اگر ایزیپی را هم نصب میکردند، پول زیادی داخلش نمیگذاشتند. به این ترتیب، افراد تا میخواستند دنبال کارت بگردند، پرداخت الکترونیکی و رمز بزنند و بعد هم با کیوآر پول را انتقال دهند، معطل میشدند. ما با وجود فرصت کرونا نتوانستیم کیوآر را رواج بیشتری بدهیم.
جناب ایرانی، صحبتی که آقای فاطمی در رابطه با صداوسیما و رگولاتور کردند و اینکه صداوسیما و رگولاتور باید خود را موظف بدانند که مسئولیت اجتماعیشان را ایفا کنند و کیوآر را بسط دهند، حرف درستی است؛ اما چنین توقعی را شاید از صداوسیمای سوئد بتوان داشت. از صداوسیمای ما بهسختی میتوان انتظار داشت که به چنین فهمی برسند و وظیفه ترویج کیوآر را به انجام برسانند. آیا نمیشد که خود بازیگران پرداخت کیوآر یک سناریو بچینند و به رگولاتور و صداوسیما تحمیل کنند تا در فرصت کرونایی مورد استفاده قرار گیرد؟
ایرانی: البته صداوسیمای سوئد هم بعید میدانم که تبلیغ فضای پرداخت را انجام دهد. کشورهای کمی هستند که مثل ما صداوسیمای حاکمیتی داشته باشند. در آنجا صداوسیما یک شرکت است که کار تجاری میکند و برای کسب درآمد تبلیغات میگیرد و تبلیغ را به خاطر مسئولیت اجتماعی انجام نمیدهد. من اعتقاد چندانی به مسئولیت اجتماعی صداوسیما برای تبلیغ کیوآر ندارم. صداوسیما فقط وظیفه دارد که حساسیت شرایط کرونا را به مردم نشان دهد. شاید در صنایع مختلف اتفاقات مثبتی برای شرایط کرونا بیفتد، ولی این محدود به عرصه پرداخت نیست؛ هر صنعتی موظف است درآمد و هزینههای خود را با مدلهای درآمدی خودش پوشش دهد.
آقای بهرنگ فاطمی مثالی در مورد چین زدند که کاملاً درست است. در سال 2013 در کشور چین «علیپی» مبلغ 50 بیلیون یوان، یعنی هشت میلیارد دلار به مردم آفر داد، به شرطی که از نرمافزار موبایل آنها استفاده کنند. این عدد بسیار بزرگ است. الآن آن دو شرکت «علیبابا» و «تِنسِنت» که «علیپی» و «ویچت» را دارند، تقریباً 70 یا 80 درصد از پرداختی چین در فضای موبایلی را بر عهده دارند. چین حدود شش میلیون دستگاه کارتخوان دارد؛ در برابر 9 میلیون دستگاه کارتخوان در کشور ما. واقعیت این است که نیازی نداریم صداوسیما مسئولیت اجتماعی انجام دهد و کیوآر را تبلیغ کند. هر کسبوکاری که وابسته به مسئولیت اجتماعی نفر دیگر شود، حتماً شکست میخورد.
شرکتهای پرداخت باید مدل کارمزدی و نظام کارمزدی خود را اصلاح کنند و بر اساس درآمدی که دارند، هزینه تبلیغات و فرهنگسازی را بپردازند. آن چیزی که برای شرکتهای پیاسپی و تمام نرمافزارهای غیرپیاسپی جذاب است، کیف پول نیست؛ بلکه پرداخت موبایلی است. کیف پول مشکلاتی را بهدنبال دارد؛ مثلاً خارجکردن وجه از حساب، عدم تعلق سود به تراکنشها، محدود بودن فضای پذیرش و بعد هم ریسکهای مالی که مشتریان به دلایل فرهنگی دچار آن میشوند، هیچ انگیزهای برای مشتری باقی نمیگذارد که کیف پول خود را شارژ کند. به فرض که مشتری کیف پول را شارژ کند؛ با توجه به مستند مردادماه که حداکثر رقم تراکنش کیف پول را 200 هزار تومان تعیین کرده؛ چه قبل از کرونا، چه حین کرونا و چه بعد از کرونا؛ عملاً امکان استفاده از کیف پول در بسیاری از اصناف کشور وجود ندارد.
پرسیدید که آیا کرونا تأثیری در رشد فضای پرداخت موبایلی و کیوآر و کیف پول داشته؟ خیر نداشته؛ چون کرونا فقط باعث شده که مردم بیرون نروند و در خانه بنشینند و از سایتهای اینترنتی خرید کنند. اگر کسی پایش را از خانه بیرون بگذارد برایش فرقی ندارد که از کارت یا از موبایل استفاده کند؛ نهایتش این است که کارتش را الکل بزند و دوباره در کیف بگذارد. کسانی که از واحدهای صنفی خرید حضوری میکنند، به قدری حساسیت ندارند که کارت را کنار بگذارند و سراغ موبایل بروند.
جناب فاطمی، میخواهم با آقای ایرانی مخالفت کنم، چون ایشان بحث را فقط به مخاطبی تقلیل دادند که در دوران کرونا بیرون میرود و برایش فرقی نمیکند که از کدام روش پرداخت بهره ببرد. به نظر میرسد که آن مخاطب فهمی از راهحلهای جایگزین ندارد و نمیداند که میتواند به جای کارتکشیدن به سراغ پرداخت غیرتماسی برود. کسی نمیداند که به جای کارتکشیدن میتواند با کیوآر نیز بهراحتی بپردازد.
وقتی کسی مجبور است سر کوچه برود و نان بخرد، هیچگاه این بدیل را در نظر نمیگیرد و اصلاً نمیبیند؛ نه پذیرنده فهم چندانی از کیوآر دارد و نه مشتری رغبتی نشان میدهد. اگر نقش بازیگران را در عدم اطلاعرسانی نادیده بگیریم، به برداشت غیرواقعی و تقلیلیافتهای میرسیم که از صداوسیما نیز مطرح شد، مثلاً توقع داریم که صداوسیما بدیلها را معرفی کند. این فعالیت توسط صداوسیما میتواند مطلوب باشد، ولی امکانپذیر نیست.
بهرنگ فاطمی: شاید هر دو مطلب را بتوان مکمل یکدیگر دانست. آقای ایرانی به یک نکته خوب فلسفی اشاره کردند؛ انسان منعطف است؛ انسان تطبیقپذیری دارد؛ یا بهتر است بگویم انسان خردمند تطبیقپذیری دارد. در فرصت کرونا؛ توانستیم روشهای پرداخت مستقل از کارت و مستقل از لمس را عادت کنیم. در اوایل دوران کرونا یک حمله سنگین تبلیغاتی در دو موضوع اتفاق افتاد که هم در صداوسیما و شبکههای خبری بر آن تأکید میشد و هم از سوی بانکی شناختهشده. ما از شش یا هفت سال قبل، «تلهپرداز» را داشتیم و تا آن زمان با بانک دیگری مراوده میکردیم.
از آن زمان تا امروز، دستگاههای کارتخوان آن بانک همگی مجهز به کد کیوآر شدهاند و الآن تمام دستگاههای کارتخوان شبکه آسانپرداخت مجهز هستند. علاوه بر آن، تمام درگاههای آسانپرداخت تا پایان زمستان 1398 به کیوآر مجهز شدند. همانطور که آقای ایرانی فرمودند، چون ما از فرصت استفاده نکردیم، انسانها خودشان را تطبیق دادند، یعنی در کنار لمسکردن و کارتکشیدن، یک اسپری الکل هم در کیفشان گذاشتند. به این سادگی، کیوآر با یک «پیسپیس» اسپری به فراموشی سپرده شد، چون نیاز افراد برطرف شد. در همین لحظه که با شما صحبت میکنم، در اپلیکیشن آپ حداقل سه روش پرداخت با کیوآر وجود دارد.
ولی آدمها فهمی از این روشها ندارند.
بهرنگ فاطمی: از کیف پول میتوانند بهصورت استاتیک، مستقیم و خیلی سریع برداشت کنند. این روش خیلی سریع است و آدمها دوستش دارند، اما زیاد فراوانی ندارد، چون محدودیتهایی در بازار پرداخت ایجاد شده و کماکان ادامه دارد. از طریق کارت بانکی هم امکان برداشت دارید ولی تا بخواهید کارت را اسکن کنید، اطلاعات کارت بانکی را بدهید و رمز بزنید، میبینید که کارتکشیدن سریعتر است. مسئله اینجاست که نیاز به حمایت و عزم ملی برای ترویج کیوآر داریم. ما به سراغ نیروهای مؤثر ملی هم رفتیم، ولی به دلایل مختلف که مربوط به رگولاتور، صداوسیما، ذینفعان و… بود، عزم ملی شکل نگرفت.
همچنین ما در بعضی نقاط بهروز نیستیم. مثلاً محدودیت 200 هزار تومانی کیف پول که قبل از آن به گمانم 100 هزار تومان بود، مربوط به زمانی میشد که کیف پول بانک ملت روی کارتهای سوخت سامانه هوشمند سوخت تعبیه و اجرایی شده بود. مربوط به دهه 80. کارتهای سوخت هم نوعی کیف پول به حساب میآمدند و پرداختهای از جنس پرداختِ خرد انجام میدادند. سقف پرداختهای آن موقع 100 یا 200 تومان بود و هنوز هم هست؛ مثل کارمزد شاپرکی که سقف آن هنوز در حد 225 تومان مانده است. آیا در شرایطی که تمام قیمتها تغییر کرده این کارمزدها نباید تغییر کنند؟
دلیل عجیننبودن مردم ما با کیف پول ترس از این نیست که به پولشان سود تعلق بگیرد که برای ارائه کیف پول و ابزارهای دیگر برنامههای مشتریمدارانهای وجود دارد؛ اتفاقاً دلیل این است که ما هنوز پرداختِ خرد را نفهمیدهایم. مردم ما «پرداخت خرد» را نمیشناسند. مردم ما در کیف پولشان 50 یا 100 یا 200 هزار تومان پول بوده و بعداً که کارت آمد، کیف پول را با کارت جایگزین کردند. عادت استفاده از پول خرد در رفتار مردم دیده نمیشود.
مولانا بیتی دارد که میگوید «ما نبودیم و تقاضامان نبود/ لطف تو ناگفته ما میشنود». او درباره آفرینش میگوید. مولانا 800 سال قبل، بهصورت هوشمند میگوید چون ما درکی از هستی نداشتیم، تقاضایی هم نداشتیم. مردم وقتی شناختی از چیزی ندارند، چطور میتوانند به استفاده از آن عادت کنند؟ مردم ما طی 19 یا 20 سال از نقطهای که اصلاً به کارت بانکی اعتماد نداشتند، به جایی رسیدهاند که الآن 110 میلیون کارت فعال داریم.
الآن مردم کیوآر را نمیشناسند، چون چیزی آمده که نه تقاضایی برایش ایجاد شده، نه ضرورتی و نه نیازی. آیا ما در اطلاعرسانی ضعف داشتهایم؟ آیا رگولاتور دستوپای بازیگران را بسته؟ الآن کیوآر جزء اولویتهای اول، دوم، سوم یا حتی دهم شرکتهای بزرگ هم قرار نمیگیرد. نباید بحث را تقلیل دهیم به اینکه مردم کیوآر را نمیشناسند. معلوم است که نمیشناسند؛ خیلی چیزهای دیگر را هم نمیشناسند، محصولی را هم که 20 سال بعد روال میشود، نمیشناسند.
بهرنگ فاطمی: شما از عبارت «تقلیل» زیاد استفاده میکنید. این واژه مناسب نیست.
قصدم جسارت نیست. منظورم از تقلیل یا فروکاست این است که همهچیز را فقط در یک مؤلفه خلاصه کنیم و جنبههای دیگر را نبینیم.
بهرنگ فاطمی: ما نمیخواهیم تقصیر را گردن مردم یا گردن رگولاتور بیندازیم. کل جامعه پرداخت در این رابطه مؤثرند. رگولاتور تأثیر داشته، ما بازیگران و پرداختیها نیز تأثیرگذار بودهایم. ما شبکه را قدری سریع بزرگ کردهایم. وقتی کیف پول فیزیکی یک دوستِ خارجیِ جهاناولی را نگاه کنید، تعدد کارت در کیف پول فیزیکی وی نمیبینید؛ فقط مستر یا ویزا یا کارت یا یونیونپی را با خود حمل میکند.
به مغازههای آنجا هم که بروید، هیچوقت تعداد زیادی دستگاه کارتخواننمیبینید؛ فقط شاید یکی اصلی باشد و یکی پشتیبان. مردم ما عادت کردهاند که در هر بانک یک حساب جداگانه داشته باشند؛ در هر فروشگاهی که میروند چند تا دستگاه کارتخوانببینند؛ رمز اول خود را فریاد بزنند؛ کارت خود را در اختیار فروشنده بگذارند و… . شاید ما پرداختیها توان آن را نداشته باشیم که تمام نظام پرداخت را اصلاح کنیم ولی در مورد این قضایا درنگ و موشکافی نکردهایم.
با احترام به تمام دوستانی که در عرصه پرداخت کار میکنند؛ یکسری شرکت پرداخت ردهاولی داشتیم، بعداً «پرداختیار» آمد و بعد هم «پرداختبان» و بعد هم «پرداختساز» و احتمالاً پرداخت سهنقطههای دیگری هم میآیند، در حالی که مشکل اصلی در مدل کارمزد مانده و ما همچنان مسئلههای جدید طرح میکنیم.
من نموداری کشیدم و گفتم که در مدیریت ذینفعان مشکل داریم. شاید مشکل ناشی از این باشد که اصلاً مسئله را نفهمیدهایم یا به مفهوم مشترک نرسیدهایم. مسئله ما که دور این میز نشستهایم، مسئله صحبت درباره فرصتها و راهحلهای کیوآر است اما آنها که باید طرح تکلیف کنند و نظامنامه بنویسند، هنوز مسئلهشان کیوآر نیست؛ مسئله امروز آنها احتمالاً سرویس پیچک و چک صیادی و هاب شاپرک و «فناوران» و «هریم» است. مشکل ما بزرگتر از آن چیزی است که گفته شد.
آیا شما رگولاتور را تأثیرگذارترین عامل برای دور شدن مردم از کیوآر میدانید؟
بهرنگ فاطمی: قطعاً تأثیرگذار است، چون قرار است چراغ راه باشد.
ایرانی: البته یک نکته ریز را نمیتوان فراموش کرد. فارغ از نقش رگولاتور؛ نکته این است که کیوآر دست شرکتهایی افتاده که اصلیترین محل درآمدشان از نظام کارمزد فعلی شاپرک است. ما ارتباط زیادی با تمام این عزیزان داریم و میبینیم گویا چندان از کیوآر استقبال نمیکنند، چون هرچه بزرگتر شود، نظام کارتی که اصلیترین شریان شرکت است ضعیفتر میشود.
به همین دلیل، شرکتهایی که به سمت کیوآر میروند، میگویند «حالا که نمیتوانیم کارمزد بگیریم، فقط اکوسیستم خودمان را توسعه میدهیم و به شرطی از نظام کارمزدی شاپرک میگذریم که حداقل منافع جذب مشتری در نرمافزارمان را داشته باشیم». در مورد یکپارچگی و همکاری؛ فارغ از نقش رگولاتور و صداوسیما و مردم؛ شرکتها بین خودشان درگیر هستند. الآن فرضاً من 12 یا 20 میلیون تراکنش در شاپرک دارم و اگر کیوآر شکل بگیرد، چه بر سر کارمزدهایم میآید؟ شرکتهای فعال در عرصه پرداخت که در این جلسه نشستهاند باید به آن سؤال پاسخ دهند.
پس کمکم داریم از سمت مردم به این سمت میآییم و مقصران اصلی را پیدا میکنیم.
سیدعلیرضا فاطمی: من مردم را مقصر نمیدانم. مردم به محض اینکه پایشان را داخل مغازه بگذارند، کارت میکشند. مسئله این نیست که مردم روشهای پرداخت را نمیشناسند. امروزه بعضی افراد مسن؛ مثلاً پدربزرگ، مادربزرگ و پدر و مادرهای ما؛ با روشهای پرداخت نوین قبض خود را میپردازند و تراکنش شبا انجام میدهند. آنها پرداخت کیوآر و پرداخت با کیف پول هم انجام میدهند. نمیخواهم بگویم که چون پدربزرگ من این کارها را بلد است، همه مردم ایران بلدند؛ ولی از طرفی هم نمیتوان گفت که چون چهار نفر بلد نیستند، همه بلد نیستند. از طرفی دیگر در استانهای محروم، زیرساخت اینترنتی مناسب وجود ندارد.
چرا مردم باید از پرداخت کیوآر استقبال کنند؟ شاید تاپ این تجربه را داشته باشد که در بسیاری از شهرستانها کیوآر جواب میدهد. نکته دیگر اینکه تعبیر من از مسئولیت اجتماعی اشتباه برداشت شد. من نگفتم که رسانه ملی باید تبلیغ من را کند. بحث من بر سر شکلدادن به یک عزم ملی است. گاهی لازم است رگولاتور، رسانه، بازیگر پرداخت و همه با هم دست به دست دهیم تا روش پرداخت جدیدی به نام کدپرداز در کشور را به مردم بشناسانیم. وقتی هیچجا مطرحش نمیکنیم؛ وقتی چهار تا نقد و میزگرد دربارهاش نمیگذاریم؛ چه توقعی داریم که مردم به طرفش بیایند؟
جناب خادمی، اگر نکتهای درباره نسبت بین پرداخت کیوآر و رگولاتور دارید بفرمایید. شرایط الآن را با گذشته و آینده چطور مقایسه میکنید؟ الآن «سند پرداختبان» هم تدوین شده است. به نظرتان به سمت چه وضعیتی میرویم؟ تقریباً تمام حضار همدل هستند که ضعفهایی از حیث اقبال به سمت کیوآر وجود دارد. چقدر از اینها را مربوط به رگولاتور میدانید؟ چه کارهایی را رگولاتور میتواند انجام دهد که به نفع فضای پرداخت با کیوآر باشد؟
خادمی: همانطور که اشاره شد، مبلغی که سند کیف پول بهعنوان سقف تراکنش تعیین کرده، منطبق با نیازهای روز نیست. رگولاتور باید سقف تراکنش را بهروز کند. اما همین که سندی وجود داشته باشد، بهتر از آن است که سندی نباشد. بالأخره هر کس که میخواهد به حوزه کیف پول بیاید، دغدغه ندارد که فرداروز یک سند بیاید و او را کلاً حذف کند یا دست و بالش را ببندد، گرچه باز هم چندان اعتمادی نداریم و تصمیمات ناگهانی گرفته میشود. رگولاتور در تعیین سقف مبلغ تراکنش قطعاً نقش مستقیم دارد.
شاید بعضی تقصیرات مربوط به رگولاتور نباشد؛ بلکه مربوط به بانکها باشد. الآن در تراکنشهای CNP بدون کارت، اکثر بانکها کف مبلغ گذاشتهاند و هر کس که بخواهد از آن قابلیت استفاده کند، تراکنش زیر پنج هزار تومان مجاز نیست. اگر این روش در مورد تراکنشهای CP نیز اجرا شود، کمکی به تقویت تراکنشهای کیوآر خواهد بود.
بهرنگ فاطمی: اینکه بعضی بانکها مبالغ زیر 5 یا 10 هزار تومان را محدود کردهاند، بهدلیل مشکل کارمزد بوده است. این مسئله مردم را بیش از بانک تحت تأثیر قرار میدهد. فرضاً من مشتری اپلیکیشن آپ هستم و به خاطر مشکل کف مبلغ نمیتوانم از بعضی قابلیتها استفاده کنم.
خادمی: من گفتم که مشابه محدودیت کف مبلغ برای CNP، کف مبلغ برای پرداختهای کارتی هم تعیین کنند.
بهرنگ فاطمی: ولی ما با این مسئله مشکل داریم. الآن به خاطر آن تدبیر که سه، چهار تا بانک با تعداد کارتهای بالا اجرا کردهاند، مشتریان ما راضی نیستند. مشتری ما میخواهد شارژ زیر 10 هزار تومان بخرد، ولی تراکنش ناموفق میماند. تعداد این نارضایتیها واقعاً زیاد شده.
خادمی: نمیگویم که اجرای این طرح در CNP خوب بوده، ولی میگویم اگر مشابه آن در CP اجرا میشد، شاید تأثیر مثبتی بر تراکنشهای کیف پولهای کیوآر میگذاشت.
جناب راسخ، شما هم نظر خود را درباره رگولاتور و سند بفرمایید. آیا به نظرتان این سند بهموقع آمده یا دیر یا زود؟
راسخ: من قبلاً دیدگاههای خود را درباره سند و رگولاتور گفتم و بحث کاملی در اینباره شد، اما در پاسخ به این سؤال که «اثر سند چیست؟» میگویم که رگولاتور سعی میکند وظایف خود را انجام دهد و بازیگران صنعت نیز همیشه انتقاداتی به رگولاتور دارند و میخواهند که سند بهبود یابد و شرایط کار فراهم شود. ما در این صنعت باید ببینیم که چه کاری از دستمان برمیآید. آیا باید پشت رگولاتور بمانیم یا راهکاری؟ چند تا از جملات دوستان را کنار هم میگذارم. آقای بهرنگ فاطمی گفتند «سه روش برای پرداخت با کیوآر داریم که سومین آنها اعتبار است».
عماد گفت «سالی که چین شروع به ایجاد سیستم کیوآر کرد، شرکتهاهشت8 میلیارد دلار گذاشتند تا فرهنگسازی کنند». من هم در ابتدای بحث گفتم که «زیرساخت و اطلاعرسانی کموبیش وجود دارند، ولی از حیث سهولت و جذابیت برای مردم با مشکل مواجهیم. من بهعنوان یک شهروند، چرا باید پرداخت کیوآر انجام دهم؟»
وقتی صحبتهای خودم و دیگر دوستان را کنار هم میگذارم به این ایده میرسم که «اعتبار خرید را کنار کیوآر میگذاریم و بدین ترتیب به ترویج کیوآر کمک کردهایم». میدانید که اعتبار از جنس کارت و پول نقد نیست، از جنس تسویه با ذینفعان است، یعنی به کاربر اعتبار خرید میدهید و کاربر پول را در مراکز خرید طرف قرارداد خرج میکند و پول پذیرنده را تسویه میکنید. این روش میتواند کیوآر را ترویج کند و جا بیندازد.
آقای ایرانی، شما هم لطفاً در مورد سند و رگولاتور نظرتان را بگویید و اینکه آیا رگولاتور هم در عدم اقبال مردم نقش داشته؟
ایرانی: جواب سؤال دوم را اول میدهم. رگولاتور تا حالا سه، چهار بار وارد حوزه کیف پول شده؛ از «مستند کیپا» گرفته تا بعد هم «کیوا» و بعد «سپاس» و الآن هم «مستند پرداختبانی» یا مقررات ناظر بر کیفهای پرداخت پول. ما به نسخه 4 سند، 12 یا 13 ایراد را وارد میدانستیم. تا زمان زیادی نسخه 4 پیش رویمان بود. نسخه 5 که مرداد آمده، 7 یا 8 مورد از ایرادات برطرف شده بود، ولی هنوز سه، چهار ایراد دیگر باقی مانده. مشکل اینجاست که سند در شورای پول و اعتبار تأییدیه گرفته و عوض کردن آن سخت است.
به هر حال باید از سند موجود تبعیت کنیم و ما هم به همین شکل عمل میکنیم. ما با سقف تراکنشها مشکل داریم و در مسائل اجرایی سند نیز عدم شفافیت میبینیم. عدم شفافیت، هم معایبی دارد و هم مزیتهایی را بهدنبال میآورد. شاید همین عدم شفافیت بتواند انعطافپذیری را برای ما بهدنبال آورد و هر جا که شفاف نیست، به کمک بانک مرکزی و صنعت پرداخت، همه با هم تعبیر به آن چیزی کنیم که برای همه بهتر باشد. رسیدن به این نقطه مستلزم آن است که سلیقه بانک مرکزی با سلیقه صنعت پرداخت یکی شود؛ گرچه قدری با هم فاصله دارند. نسخه پنجم سند که مردادماه امسال آمد، سعی کرده نظرات بانکها و فینتکیها را لحاظ کند و انصافاً تا قدر بسیار زیادی در این زمینه موفق بوده است.
آیا شیوهای برای تأثیرگذاری بر اصلاح آن سند دارید؟ آیا بانک مرکزی ارادهای بر دریافت نظر شما بازیگران دارد؟
ایرانی: این اراده وجود داشته است. ما جلسات زیادی در خدمت دوستان در بانک مرکزی بودیم و صحبتهای فراوانی صورت گرفت. بانک مرکزی با سایر دستاندرکاران نیز نشستهای فراوان داشته است. اینکه نهایتاً تمام مشکلات مستند برطرف نشده، بر فرض اینکه بخش عمده تقصیر به گردن رگولاتور باشد، بخشی از آن هم به این دلیل بوده که بانک مرکزی یک جلسه با تمام بازیگران کیف پول گذاشت و عنوان کرد همه ذینفعان نظر خود را ارائه کنند. بعضی عزیزان گفتند «ما اصلاً نیازی به مستند در این زمینه نداشتیم. تا حالا بانکها آزاد بودند و کارشان را در فضای خودشان انجام میدادند».
بعضی عزیزان از اصطلاحات و معادلهای فارسی و انگلیسی مستند ایراد گرفتند. بعضی دوستان گفتند «اگر کیف پول بیاید، پس تکلیف کارمزدهای ما در شاپرک چه میشود؟». آن یک جلسه آینه تمامنمای صنعت پرداخت بود. به نظر من بانک مرکزی آن نشست را گذاشت تا به نحوی به همه نشان دهد که «آقایان، اگر من همین الآن یک مستند جدید روی صفحه باز کنم، در این جلسه و 15 جلسه دیگر هم که با حضور همگی به بحث بپردازیم، به جمعبندی نمیرسیم». این تفاوت سلیقه در صنعت پرداخت ما بهدلیل عدم توازن شرکتها با یکدیگر است. برخی شرکتها به دلیل درگیر شدن با فضای مالی و پرداخت نظرات دقیق و سازندهتری دارند تا شرکتهایی که صرفاً از بستر فناوری و رویکرد استارتآپی قصد ورود به بازار را دارند.
این طبیعی است که هر کس نظر متفاوتی داشته باشد. به نظر شما آیا رگولاتور این اراده را دارد که حرفها را بشنود و بهترین تصمیم ممکن را با توجه به شنیدهها و تحلیلهای خودش بگیرد؟
ایرانی: بله، این انگیزه وجود دارد و جلسات متعددی گذاشته شده که همچنان استمرار دارند. ما در آن نشستها حاضریم. میدانم که دوستان از «آپ» و «تاپ» هم در نشستها هستند.
راه بهتر شدن سند هنوز باز است؟
ایرانی: راه بهتر شدنش باز است ولی باید مصوبه مجدد از شورای پول و اعتبار بگیرد؛ پس با سرعتی که این مستند از ابتدا جلو آمد، پیش نمیرود؛ بهخصوص که با شیوع ویروس کرونا، سرعتش گرفته شد. الآن سند معقولتر شده ولی همچنان امیدواریم که در جلسات جمعبندیهایی صورت گیرد و بخشی از مشکلات برطرف شوند. اصلیترین مشکل فعلی را مربوط به اعداد و ارقام میدانیم و رویکرد مستند که یک رویکرد کیف پولی است. اگر بانک مرکزی به جای کیف پول، رویکرد خود را به سمت پرداخت موبایلی ببرد، بهتر است.
به نظر من بانک مرکزی باید به بانکها بگوید «شما سه خواسته اصلی من را رعایت کنید و هر کاری انجام دادید، مجاز است؛ خلق پول نکنید، پولشویی نکنید، شفافیت مالی و گزارشهای منظم داشته باشید. غیر از اینها اگر خواستید کیف پول را با استفاده از کربنکینگ خودتان انجام دهید و مستقیم از حساب بردارید، بردارید؛ اگر خواستید یک کُر کوچکتر با دفترکل (GL) کوچکتر بسازید و اسمش را کیف پول بگذارید، بگذارید.
هر موقع که من از شما بپرسم باید بتوانید بگویید که این پول متعلق به چه کسی است، از کجا آمده، به کجا رفته، کجا سپرده شده و مالکش که بوده؛ باقی مسائل را به شما میسپارم تا روشهای مخصوص خودتان را داشته باشید و صرفاً بر اساس قواعد مشخص و مدون، روی عملکرد شما نظارت خواهم داشت». در هر حال تا جایی که من در جلسات دیدهام، بانک مرکزی حرفها را میشنود اما اینکه یک جمعبندی مناسب و زبان مشترک بین بانک مرکزی و صنعت اتفاق بیفتد و شاهد یکپارچگی در پرداختهای موبایلی باشیم، نمیدانم چه زمانی این اتفاق میافتد.
آقای ایرانی به نکته خیلی خوبی اشاره کرد: «شاید خیلی از پیاسپیها برایشان جذاب نباشد که روی کیوآر مانور دهند». در اینباره لطفاً توضیح دهید. آیا چنین چیزی صحت دارد؟
بهرنگ فاطمی: محصول کیوآر که ما داشتیم، از زمان تلهپرداز و بعد هم نشان پرداخت، مبتنی بر کارمزد شاپرکی نبود. زمانی که بتوانیم پذیرندگان کیوآری خودمان را به شکل فعال برنامهریزی کنیم، بسیاری از جریانهای جذاب کسبوکار نیز در اینجا شکل میگیرند؛ مثلاً اعتبار که همه باید به سراغش بروند و در دنیا نیز برایش برنامه دارند. اصلاً قرار نیست که ما بخواهیم درگاه جدیدی را تعریف کنیم و فرایندی مبهم در کنار کارمزدهای شاپرکی به وجود آوریم؛ بهخصوص که همیشه پایبند به قوانین رگولاتوری هستیم.
در واقع ما میخواهیم بدانیم آیا از لحاظ مدل کسبوکاری، کیوآر برایتان در اولویت است و جذابیت دارد؟
بهرنگ فاطمی: بله، مدل کسبوکاری کاملاً مستقلی نسبت به شاپرک دارد و اتفاقاً جذابیت آن هم بالاتر است.
ممنون. در ادامه شما هم در مورد رگولاتور و سند نظرتان را بفرمایید.
بهرنگ فاطمی: در اینباره صحبتهای زیادی شد. من، نه میخواهم از سند دفاع کنم و نه در ذم آن چیزی بگویم. انتشار سند پرداختبانی و شکلگیری سند پنجم کیف پول، همگی خبرهای خوبی هستند؛ اما برای عملیاتیکردن و ترویج عملی آنها در شبکه خودمان مشکل داریم. آقای ایرانی درست فرمودند که خیلی از ایرادات نسخه چهارم در نسخه پنجم رفع شده، اما بانکها هنوز بلاتکلیف هستند. نمیتوانم بگویم که آیا بلاتکلیفی مربوط به خودشان است یا رگولاتورها؛ ولی وقتی من به سراغ یک بانک میروم و میگویم که «میخواهم یکی از سه بانکی باشم که امکان انتخاب آن را دارم» برایش این سؤال پیش میآید که «چه نوع اکانتی برای شما ایجاد کنم؟
با چه رگولیشن مالی با این شرکت که صاحب کیف پول است در ارتباط باشم؟ او را از لحاظ مالی نمیشناسم». ما این ابهامات را نمیشناسیم چون بانکدار نیستیم و بانکداران باید کارمان را تسهیل کنند. نیاز به یک ابزار مبنا داریم. همگی با گزارشهای شاپرک آشنا هستیم. بیش از یک سال میشود که تقریباً همه پیاسپیها از کیوآر بهرهمند هستند؛ ولی در گزارش شاپرک هنوز هم فقط یک پاراگراف میآید که «شرکتهای ایکس، وای و زد برخی از کیوآرهای خودشان را به این صورت ابراز کرده و بعضی را هم ابراز نکردهاند». با نگاه پیشفعالانه، خوب است شاپرک هم زودتر بیاید و بگوید که کیوآر را به رسمیت میشناسد؛ «فلان تراکنش از طریق کیوآر داشتهایم».
تراکنش کیوآر شاپرکی و تراکنشهای کیوآر داخلی را میتوان به شاپرک گزارش داد. گرچه کیوآر در حال حاضر سهم عمدهای از بازار تراکنش ندارد، ولی بالأخره یکسری افراد از آن استفاده میکنند.
آیا این گزارشدهی تأثیری بر ترویج پرداخت کیوآر میگذارد؟
بهرنگ فاطمی: بله، قطعاً در ترویج و ایجاد درخواست تأثیر میگذارد. وقتی گزارشها نمایش داده شود، بازیگران و ذینفعان میفهمند که در چه جایی از ابزارهای موجود میتوان استفاده مناسب را برد.
در پایان از دوستان میخواهم که هر کدام جمعبندیای از بحث داشته باشند و بگویند که آینده کوتاهمدت کیوآر را چطور میبینند؟
سیدعلیرضا فاطمی: مطمئناً کدپرداز آینده خوبی دارد. همانطور که آقای بهرنگ فاطمی هم گفتند، حداقل در میان پیاسپیها، برنامه استراتژیک جداگانهای برای کیوآر نوشته شده. امروزه به جایی رسیدهایم که پیشرفت و توسعه پیاسپیها رگولاتور را نیز به تدوین سند و برگزاری جلسات مشترک ترغیب کرده است. چند جلسه مشترک سالیان اخیر نشان میدهد که رگولاتور دارد بهسرعت پای کار میآید.
به اعتقاد من باید گامهای اجرایی سریعتری برداریم. وقتی کیوآر شناخته شود و در گزارشهای بولتن و در گزارشهای مختلف بیاید؛ مطمئناً اتفاقات تازهای میافتد. همین سند که از آن ایراد میگیریم، گام بزرگی است. مگر سندهای قبلی که آمدند مورد نقد نبودند؟ بهمرور سندها اجرا و ویرایش شدند و به شرایط ایدهآل رسیدند. ما هم ابهاماتی در مورد سند داریم که باید برطرف شود. به نظر من وجود سند، اجرای برنامه را خیلی تسریع میکند.
آیا شما خوشبین هستید که چنین اتفاقی بیفتد؟
سیدعلیرضا فاطمی: من خوشبین هستم که تسریع و گسترش پرداخت کیوآر اتفاق میافتد؛ لااقل رویکردها این را نشان میدهد و من آینده پرداخت کیوآر را مثبت میبینم.
خادمی: ما ارائهدهنده راهکار و کیف پول و امثال آن هستیم. مأموریت فناپتک، ارائه راهکارهای مبتنی بر سختافزار و بهرهبردار اصلی آن شرکتهای مشابه مثل حضار اینجا هستند. ما نیازی را احساس کردیم و برایش محصول و راهکار ارائه دادیم. به نظر من ارائه کیوآر در دستگاه کارتخوان چندان مورد اقبال نبود، یعنی برای پذیرنده جذابیت نداشت که سرعت تراکنش را پایین بیاورد، به یک منوی دیگر برود و کیوآر دینامیک نمایش دهد. به همین دلیل جهت چنین کاربرانی یک محصول اختصاصی به بازار ارائه میدهیم که طی یکی، دو ماه دیگر رونمایی میشود. قیمت آن محصول هم بهمراتب پایینتر از دستگاه کارتخوان است و دغدغه هزینههای سنگین سختافزاری در آن کمتر است.
راسخ: باز هم تکرار میکنم که این مبحث جوان است و صنعت برای ورود به آن آماده است. برای اینکه اکوسیستم کامل شود و مشتریان و کاربران هم بیایند، باید کاربردهایی برای آن تعریف کنیم. به نظر من در آینده نزدیک، در حوزههای حملونقل، پلتفرمهای کشبک (cash back)، باشگاه مشتریان، فروشگاههای تخفیفی، صندوقهای فروشگاهی و همچنین سیستمهای اعتبار خرید، پرداخت کیوآر در میان مردم وجود خواهد داشت.
یعنی اگر این نقاط تقویت شوند کل جریان کیوآر تقویت میشود؟
راسخ: زیرساختها آماده شدهاند ولی کاربرد روشهای پرداخت نسبت به پرداختهای کارتی متفاوت خواهد بود.
ایرانی: برای کیوآر مسیری نداریم. غایت نهایی کیوآر این است که جایگزین کارت در بیشتر تراکنشها شود که البته کارت نیز در کنار آن استفاده خواهد شد. برای رسیدن به آنجا چند نقطهعطف میبینم. فاصله این نقاط عطف تا همدیگر میتواند یک روز باشد یا یک سال. اول از همه باید اعضای صنعت دور هم بنشینند و به توافق و یکپارچگی برسند تا پرداختهای کیوآر را با هم انجام دهند. معنی ندارد که من 12 تا کیف پول برای 12 گروه پذیرندگی در گوشی خود داشته باشم. در مورد نظام کارمزد نیز خود پیاسپیها با همدیگر کنار بیایند.
الآن اصلیترین ذینفع نظام کارمزدی، پیاسپیها هستند. اصلیترین بازیگر حوزه کیوآر نیز پیاسپیها هستند که فضای پذیرش را ایجاد میکنند. ابتدا پیاسپیها و بانکها و فعالان حوزه باید در مورد یکپارچگی، یکشکلی و یکحرفی با هم توافق کنند تا بعد در مورد نظام کارمزدی به نتیجه برسند. دیگر اینکه ایجاد کنسرسیوم کنند. هیچکاری بهصورت انفرادی قابل انجام نیست. ذینفعان باید مانند سال 1391، شاپرک خودشان را ایجاد کنند. بهترین مدل برای این کنسرسیوم، یک کنسرسیوم غیرانتفاعی است که مانند EMV صرفاً متشکل از چند کمیته باشد، مثلاً کمیته برندینگ برای اینکه تصمیم بگیرد که لوگوی بارکد و سایز و کیفیت آن چگونه باشد، کمیته فنی که مشخصات ارتباط بین بازیگران را مشخص کند، پروتکلها را ارائه کند و محصولات فنی لازم را تولید کند.
کمیته بازاریابی، کمیته رگولیشن که اگر پذیرنده یا مشتری در این حوزه تخلفی مرتکب شدند چه جریمهای داشته باشد، کمیته کارمزدها و… اعضای این کمیتهها در کنسرسیوم شرکت میکنند و حقوق میگیرند. اگر هم کارمزدی به کنسرسیوم برسد، داخل کنسرسیوم مصرف میشود و در صورت نیاز به متعادلسازی کارمزدها اقدام میکند؛ نباید آن کنسرسیوم سودده باشد، چون اگر سودده باشد حتماً این سود، مسیر کنسرسیوم را به سمت سهامداران اصلی و اولیه میکشاند که نتیجه خوبی نخواهد داشت.
اول یکپارچگی، دوم تشکیل کنسرسیوم، سوم کارمزد. شاید ترتیب اینها را بتوان عوض کرد، اما زمانی که از چنین نقاط عطفی عبور کنیم، کیوآر و پرداختهای موبایلی هم رواج مییابد. تمام کارهایی که گفتم، طی یک ماه میتواند به انجام برسد. از هفته آینده بانکهای فعال، شرکتهای حوزه فناوری موبایل، کیف پولهای آپ و تاپ و سِپ و سکه و امثال آنها میتوانند دور هم بنشینند و بگویند «بیایید با هم شروع کنیم» که شرکت ثبت کنند، رگولات کنند، مدل بسازند، نظام مرکزی بگذارند و با هم جلو بروند. اگر اینها با هم ننشینند، به همین شکل کنونی دستوپاشکسته جلو میروند و هیچوقت هم نتیجهای نمیگیرند؛ مثل انافسی که مدتی تب آن داغ بود، تب کیوآر هم پس از مدتی از بین خواهد رفت.
آقای فاطمی، نظر شما چیست؟ آیا آپ با کوچکترها یک کنسرسیوم تشکیل میدهد؟
بهرنگ فاطمی: تشکیل کنسرسیوم و هر نوع همافزایی هم میتواند یک روش مؤثر باشد. بهعنوان جمعبندی، من دنبال «مشارکت استراتژیک» هستم. به نظرم الآن زمان مناسبی نیست که با هم رقابت کنیم و بخواهیم در میان 12 کیف پول، حقانیت خود که ادعایش را داریم، به اثبات برسانیم. هرچه کیک را بزرگتر کنیم، هم در رسالت خود موفقتر میشویم، هم در سرویسی که به مشتری میدهیم و هم اینکه از لحاظ کسبوکاری، تلاشهایمان برای تمام طرفها جذابیت خواهد داشت. میخواهم به این کنسرسیوم یا این مشارکت، یک رکن رسانهای هم اضافه کنم که بیشتر آن به شما و همکاران بزرگوارتان برمیگردد.
ما داریم راجع به کیوآر در عرصه پرداخت صحبت میکنیم ولی در همان چین هم که ویچت و علیپی وجود دارند، استفادههای دیگری هم از کیوآر میشود. در کشور ما، یک کیوآر پشت جعبه دستمال کاغذی میگذارند یا روی بلیتهای کنسرت. الآن این امکان وجود دارد که بین دارنده موبایل و ارائهدهنده خدمات کیوآر، ارتباطات متعددی شکل بگیرد. در تجربه دنیا میبینید که گاهی پشت یک ساختمان 10طبقه، یک کیوآر بزرگ طراحی میکنند که آدمها از دور آن را اسکن کنند و به خاطر اسکنهایشان در آن روز یک تخفیف از کنسرت فلان بگیرند.
ترویج مسیرهای استفاده از کیوآر کمک میکند که کیوآر صرفاً مربوط به پرداخت نباشد. در واقع استفادههای اصلی از کیوآر باید باب شود. در این پیکسلها و مربعهای کیوآر میتوان دیتاهای دیگر را هم گذاشت؛ میتوان روشهای جدید احراز هویت و احراز صلاحیت و اعتبار بسیار بسیار زیادی را شکل داد.
روند فعلی از دید شما به چه سمتی خواهد رفت؟
بهرنگ فاطمی: درست است که 12 پیاسپی و بهخصوص چهار، پنج پیاسپی اصلی با هم رقابت میکنند و در بعضی جاها فضای اقیانوس قرمز را میبینیم، ولی وقتی یک شاکله تشکیل دهند که محوریت و رهبری را بر عهده بگیرد و پیاسپیها نیز احساس کنند که منافعی دارند، چه نفع مملکتی باشد و چه نفع کسبوکاری، قطعاً آنها نیز کنار هم قرار میگیرند و مسیر مشترکی را طی میکنند.
همه ما در یک کشتی هستیم. نمیخواهم بحثهای فیلسوفمآبانه کنم، ولی من هم تا حدی میتوانم در بازار خودم رقابت کنم؛ از یک جا به بعد ماهیتم تغییر خواهد کرد. «آسانپرداخت» در تابستان 1398 گفت «من از عرصه پرداخت الکترونیکی بیرون میآیم و به عرصه تجارت الکترونیکی میروم». این باعث میشود که رقبا و بازار و برندینگ تغییر کنند. هر کدام از شرکتها استراتژیهایی دارند و بازار متفاوتی را هدف میگیرند. ما هنوز جایگاه پرداختیارها را در بازارمان تثبیت نکردهایم.
با تمام نکاتی که گفتید، به نظرتان آیا بازار کیوآر به کندی جلو میرود یا یک موج میآید که آن را بالا میبرد؟
بهرنگ فاطمی: بالأخره زمانی این اتفاق میافتد که موجی بیاید و کیوآر اوج بگیرد.
آیا این زمان نزدیک خواهد بود یا میانمدت و بلندمدت؟
بهرنگ فاطمی: به نظر من کوتاهمدت است.